![]() |
یاد باد آن که نهانت نظری با ما بود
رقم مهر تو بر چهره ما پیدا بود |
در این زمانه ی بی های و هوی لال پرست
خوشا به حال کلاغان قیل و قال پرست |
ترکیب طبایع چو به کام تو دمی است
رو شاد بزی اگرچه برتو ستمی است با اهل خرد باش که اصل تن تو گردی و نسیمی و غباری و دمی است |
تا شدم صیدتو،آسوده ز هر صیادم
وای بر من گر ازین قید کنی ازادم |
ماهی که شد به طلعتش افروخته زمین
شاهی که شد به همتش افراخته زمان |
ندانمت که نگارم تو در جهان به چه مانی
جهان و هر چه در او هست صورت است و تو جانی |
یا مبسما یحاکی درجا من اللالی
یا رب چه درخور آمد گردش خط هلالی حافظ شیراتزی |
یک جا قرار نیست مرا از شتاب عمر در رهگذار سیل، که را خواب میبرد؟ |
دیر است که دلدار پیامی نفرستاد
ننوشت سلامی و کلامی نفرستاد |
دوست نباشد به حقیقت که او
دوست فراموش کند در بلا |
الا یا ایها الساقی ادرکاسا ونا ولها
که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها |
اگر میرم امروز در کوی دوست
قیامت زنم خیمه پهلوی دوست |
تو را ز کنگره عرش میزنند صفیر
ندانمت که در این دامگه چه افتادست |
ترسم این قوم که بر دردکشان میخندند
در سر کار خرابات کنند ایمان را |
آن که یک جرعه می از دست تواند دادن
دست با شاهد مقصود در آغوشش باد |
در کوی نیکنامی مارا گذر ندادند
گر تو نمی پسندی تغییر کن قضا را |
ای شاهد قدسی که کشد بند نقابت
و ای مرغ بهشتی که دهد دانه و آبت |
تیر آه ما ز گردون بگذرد حافظ خموش
رحم کن بر جان خود پرهیز کن از تیر ما |
آن کیست کاو به ملک کند باتو همسری
از مصر تا به روم و ز چین تا به قیروان |
نالهٔ ما حلقه در گوش اجابت میکشد
کز سحرخیزان آن صبح بناگوشیم ما |
آنچنان کز رفتن گل خار میماند به جا از جوانی حسرت بسیار میماند به جا |
آن دم که با تو باشم یک سال هست روزی
وان دم که بی تو باشم یک لحظه هست سالی |
یار من چون بخرامد به تماشای چمن
برسانش ز من ای پیک صبا پیغامی |
یا رب آن آهوی مشکین به ختن بازرسان
وان سهی سرو خرامان به چمن بازرسان |
نه دل ز عالم پر وحشت آرمیده مرا
که پیچ و تاب به زنجیرها کشیده مرا |
ای جوان سروقد گویی ببر
پیش از آن کز قامتت چوگان کنند |
درونها تیره شد باشد که از غیب
چراغی برکند خلوت نشینی |
یک دو جامم دی سحرگه اتفاق افتاده بود
و از لب ساقی شرابم در مذاق افتاده بود |
دل به می دربند تا مردانه وار
گردن سالوس و تقوا بشکنی |
یک دو جامم دی سحرگه اتفاق افتاده بود |
درونها تیره شد باشد که از غیب
چراغی برکند خلوت نشینی |
یا رب از دل مشرق نور هدایت کن مرا
از فروغ عشق، خورشید قیامت کن مرا |
ای صورت تو ملک جمال و جمال ملک
وی طلعت تو جان جهان و جهان جان |
نوای من به سحر آه عذرخواه من است
ز پادشاه و گدا فارغم بحمدالله |
هر که نداند سپاس نعمت امروز
حیف خورد بر نصیب رحمت فردا |
اگر چه رسم خوبان تندخوییست
چه باشد گر بسازد با غمینی |
یوسف گم گشته باز اید به کنعان غم مخور
کلبه ی احزان شود روزی گلستان غم مخور |
روی خوبت آیتی از لطف بر ما کشف کرد
زان زمان جز لطف و خوبی نیست در تفسیر ما |
افسر سلطان گل پیدا شد از طرف چمن
مقدمش یارب مبارک باد بر سرو و سمن |
نه عمر خضر بماند نه ملک اسکندر
نزاع بر سر دنیی دون مکن درویش |
اکنون ساعت 03:42 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)