پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   شعر (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=55)
-   -   مشاعره سنتی (http://p30city.net/showthread.php?t=807)

فرگل 01-01-2012 11:28 AM

دهقان سالخورده چه خوش گفت با پسر
کای نور چشم من بجز از کشته ندروی

hossein 01-01-2012 11:31 AM

یاد ایامی که در گلشن ففانی داشتیم
در میان لاله و گل آشیانی داشتیم

رزیتا 01-01-2012 11:32 AM

مباش بی می و مطرب که زیر طاق سپهر
بدین ترانه غم از دل به در توانی کرد

فرگل 01-01-2012 11:39 AM

دل ما را که ز مار سر زلف تو بخست
از لب خود به شفاخانه ترياک انداز

رزیتا 01-01-2012 11:40 AM

زاهد خلوت نشین دوش به میخانه شد
از سر پیمان برفت با سر پیمانه شد

hossein 01-01-2012 11:41 AM

درون پردهٔ گل غنچه بین که می‌سازد
ز بهر دیدهٔ خصم تو لعل پیکانی

رزیتا 01-01-2012 11:44 AM

یارب کی آن صبا بوزد کز نسیم آن
گردد شمامه کرمش کار ساز من

hossein 01-01-2012 12:16 PM

نیاز و ناز من و تو فرود برد به دمی
نهنگ عشق حقیقت دهن چو باز کند

فرگل 01-01-2012 12:24 PM

دور گردون گر دو روزی بر مراد ما نرفت
دايما يک سان نباشد حال دوران غم مخور

hossein 01-01-2012 12:27 PM

رفت از بر من آنکه مرا مونس جان بود
دیگر به چه امید در این شهر توان بود

رزیتا 01-01-2012 12:45 PM

دارم من از فراقش در دیده صد علامت // لیست دموع عینی هذالناالعلامه

hossein 01-01-2012 01:12 PM

هر که در بند زلف یار بود
در جهانش کجا قرار بود؟

فرگل 01-01-2012 02:11 PM

در بيابان گر به شوق کعبه خواهی زد قدم
سرزنش‌ها گر کند خار مغيلان غم مخور

رزیتا 01-01-2012 02:54 PM

راز درون پرنده ز رندان مست پرس
کاین حال نیست زاهد عالی مقام را

hossein 01-01-2012 03:00 PM

آن میوهٔ بهشتی کآمد به دستت ای جان
در دل چرا نکشتی از دست چون بهشتی

رزیتا 01-01-2012 03:14 PM

یاری اندر کس نمی بینم یاران را چه شد
دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد

hossein 01-01-2012 03:29 PM

در سفالین کاسهٔ رندان به خواری منگرید
کاین حریفان خدمت جام جهان‌بین کرده‌اند

فرگل 01-01-2012 03:42 PM

آقا حسين ما هي داريم دال جواب ميديم به خدا دالمون ته كشيد :d

دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
وندران ظلمت شب آب حياتم دادند

رزیتا 01-01-2012 03:52 PM

دلم ز حلقه زلفش به جان خرید آشوب
چه سود دید ندانم که این تجارت کرد

FereShteH 01-01-2012 04:25 PM

دلبر آسایش ما مصلحت وقت ندید

ور نه از جانب ما دل نگرانی دانست

hossein 01-01-2012 04:27 PM

نقل قول:

نوشته اصلی توسط فرگل (پست 238475)
آقا حسين ما هي داريم دال جواب ميديم به خدا دالمون ته كشيد :d

دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
وندران ظلمت شب آب حياتم دادند


:24:
دلا دیدی که آن فرزانه فرزند
چه دید اندر خم این طاق رنگین

SOHRAB_HAZHII 01-02-2012 12:26 PM

نماز شام غریبان چو گریه آغازم


به مویه‌های غریبانه قصه پردازم

ROJINAjoON 01-02-2012 01:18 PM

ما را سر باغ و بوستان نیست
هر جا که تویی تفرج آنجاست

mary.f 01-02-2012 01:33 PM

تن ز جان و جان ز تن مستور نیست
لیک کس را دید جان دستور نیست

ROJINAjoON 01-02-2012 01:40 PM

تمام فکر من تویی تو کسی شبیه تو
که ریشخنده می کنی ب ماجرای مستی ام

SOHRAB_HAZHII 01-02-2012 02:03 PM

ماهم به نظر در دل ابر متلاطم


چون زورقی افتاده به گرداب برآمد

ROJINAjoON 01-02-2012 02:06 PM

درین سرای بی کسی کسی به در نمی زند
به دشــت پر ملال ما پرنده پر نمی زند

hossein 01-02-2012 08:15 PM

دل را به زلف پرچین، تسخیر می‌توان کرد

این شیر را به مویی، زنجیر می‌توان کرد

رزیتا 01-02-2012 09:22 PM

دائم گل این بستان شاداب نمی ماند
دریاب ضعیفان را در وقت توانایی

فرگل 01-02-2012 09:31 PM

يوسف گم گشته باز آيد به كنعان غم مخور
كلبه احزان شود روزي گلستان غم مخور

رزیتا 01-02-2012 09:34 PM

رقصیدن سرود حالت گل
بی صوت هزار خوش نباشد

فرگل 01-02-2012 09:38 PM

دل عالمي بسوزي چو عذا برفروزي
تو از اين چه سود داري كه نمي كني مدارا

رزیتا 01-02-2012 09:50 PM

این چنین موسمی عجب باشد
که ببندند میکده بشتاب

MAHDI 01-02-2012 10:11 PM

با لب او چه خوش بود گفت و شنید و ماجرا
خاصه که در گشاید و گوید خواجه اندرآ
با لب خشک گوید او قصه چشمه خضر
بر قد مرد می‌برد درزی عشق او قبا

رزیتا 01-02-2012 10:14 PM

ای شاهد قدسی که کشد بند نقابت
وی مرغ بهشتی که دهد دانه و آبت

MAHDI 01-02-2012 10:16 PM

تو از خواری همی‌نالی نمی‌بینی عنایت‌ها
مخواه از حق عنایت‌ها و یا کم کن شکایت‌ها

hossein 01-02-2012 10:25 PM

این قصه عجب شنو از بخت واژگون
ما را بکشت یار به انفاس عیسوی

فرگل 01-02-2012 10:27 PM

يارب اين شهر چه شهري است
كه صد يوسف دل به كلافي بخرند و به متاعي ببرند

MAHDI 01-02-2012 10:29 PM

در خرقه زن آتش که خم ابروی ساقی
بر می‌شکند گوشه محراب امامت


فرگل 01-02-2012 10:34 PM

تا كي به تمناي وصال تو يگانه
اشكم شود از هر مژه چون سيل روانه


اکنون ساعت 07:25 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)