پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   فرهنگ و تاریخ (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=121)
-   -   داستانی واقعی و جالب از مرگ و عالم برزخ (http://p30city.net/showthread.php?t=18076)

amir ahmadi 12-19-2009 12:49 PM

ملاقات ششم
 
در شب ششم او با من ارتباط روحی پیدا کرد به من گفت:بیا با هم در عالم برزخ گردش کنیم .من موافقت کردم و هر دوی ما مثل کبوتری به طرف عالم برزخ پرواز کردیم .اول به دریای بزرگی رسیدیم در میان ان کشتیهایی از نقره خالصدر حرکت بودند .من و او سوار یکی از ان کشتیها شدیم تا بهجزیره و محلی که بسیار بزرگ و با عظمت بود و خیمه های زیادی که انها را از نقره بافته بودند رسیدیم .او به من گفت :می دانی این خیمه ها مال کیست؟اینها متعلق به اهل بیت عصمت و طهارت ع است انها در اینجا هر کدام خیمه مستقلی دارند سپس از انجا به وادی السلام در نجف اشرف در عراق رفتیم .در انجا ارواح مردم با ایمان و تزکیه شده و مخلص جمع بودند ولی مثل انکه اینها لباسهای مخصوصی به تن داشتندکه به قدری منور و براق بود که چشم را خیره می کردو من مدتی به لباسهایی تمیز و فاخر انها بهت زده نگاه می کردم.

amir ahmadi 12-19-2009 01:05 PM

شب هفتم
 
امشب می خواهم تو را به جایی ببرم که ممکن است بترسی و ناراحت شوی ولی برای اطلاعت از عالم برزخ لازم است .من و او با هم پرواز کردیم و به چند قبرستان متروک در ممالک کفر رفتیم .این قبرستانها در بعد برزخی مثل حفره هایی بودند که در انها سالها اتش افروخته باشند و اطرافشان را خاکستر گرفته و جز حرارت و سوزندگی چیز دیگری نداشته باشند .وقتی ما دقیقا به داخل انها نگاه کردیم در پایین ان گودالها یک نفر از کفار افتاده بود و بدنش می سوخت و او فریاد می کشید که ما از بس ناراحت شدیم در انجا نتوانستیم حتی لحظه ای توقف کنیم .شپش از انجا به طرف کوههایی که بین مکه و مدینه واقع شده بود و بسیار سیاه و وحشتناک است دفتیم در انجا وقتی با بعد برزخی به ان کوهها نگاه کردیم جهنم هولناکی بود که جمعی در انجا به انواع عذابها مبتلا بودند اقای شوشتری به من گفت :اینها قاتلین امام حسین ع هستند که به انواع عذاب مبتلا هستند.من در اینجا خوشحال شدم چون پرونده انها می دانستم ولی در عین حال حالم به هم خورد و از کثرت وحشت از ان حالت برزخی بیرون امدو خود را در اطاق منزلم دیدم.

amir ahmadi 12-20-2009 01:35 PM

ملاقات هشتم:اسمان برهوت را دود غلیظی که تعفن گوشت و چربی سوخته از ان می امد .فرا گرفته بود.صدای ضربات شلاقهای اتشین و جیغ و دادو فریاد جمعی در ان تاریکی مطلق بلند بود .ما برای انکه بدانیم چگونه عذاب می شوند درخواست کردیم که یکی از ان کفار و دشمنان خدا را نزد ما اوردندتا چند سئوال از او بکنیم .یکی از ملائکه سر زنجیری را کشید و یک نفر را در حالی که روی زمین کشیده می شد و داد می زد از میان دود و اتش بیرون اورد و به او گفت هرچه از تو می پرسند جواب بده .اقای شوشتری از او پرسید :تو که هستی و در دنیا چه می کردی که مبتلا به این گونه عذاب گشتی ؟او گفت:من سلطان یکی از ممالک اسلامی بوده ام و در دنیا به خاطرریست طلبی ظلم زیادی به مردم کرده ام و صدها نفر را در زندانها و سیاهچالها دور از خانواده هایشان شکنجه داده و انها رابه بدترین عذاب مبتلا کردم .من با اولیای خدا و اهل بیت پیامبر هم دشمنی می کردم.در اینجا او را دوباره به طرف اتشها کشیدند.

amir ahmadi 12-22-2009 11:39 AM

ملاقات نهم
 
شب بعد که نهمین شب ملاقاتمان با اقای شوشتری بود پس از نماز مغرب و عشا حالت ضعف و کم کم حال بیهوشی عجیبی به من دست داد .در ان حال ضعف و بیهوشی دیدم اقای شوشتری به من می گوید :حلا با این همه مطالب که از عالم برزخ بدست اورده ای نمی خواهی به ما ملحق شوی و انچه را که من می بینم تو هم ببینی؟گفتم:مگر انچه را که شما می بیمید من نمی بینم ؟گفت:نه فقط انچه را که محسوس است می بینی زیرا تو بعد معنوی و روحی را از زاویه بسیار ضعیفی مشاهده می کنی و خیال می کنی من هم مثل تو انها را می بینم ولی بدان فرق من وتو مثل فرق کسی است که همه چیز را تشخیص می دهد با کسی که فقط از راه لمس و دست کشیدن بعضی از چیزها را احساس می کند.

amir ahmadi 12-22-2009 11:49 AM

حالا مایلی یک نمونه از لذتهایی را که تو نمی توانی احساس کنی و من همیشه با ان در ارتباطم بدانی؟پس بیا با هم به جایی برویم که شاید در انجا مقداریاز انچه را که من می گویم درک کنی باسرعت عجیبی مرا به اسمانها و ما فوق کهکشانها برد.سپس مرا به باغی که از نظر وسعت فوق العاده عجیب بود وارد کرد .من از همان لحظه ورود به این باغ به یک حال نشاط مست کننده ای که نمی دانم چگونه توصیف کنم افتادم که اگر سلطنت جمیع کره زمین را بدون هیچ معارضی تا ابد به تو بدهند و تو فقط از لذتهای ان استفاده کنی حاضری با یک ساعت این نشاط عوض کنی؟

amir ahmadi 12-22-2009 12:11 PM

به هر حال وقتی اقای شوشتری دید که من نزدیک است منفجر شوم و نمی توانم ان لذت و نشاط را تحمل کنم فورا مرا از ان باغ بیرون اورد.

amir ahmadi 12-22-2009 12:28 PM

اخرین ملاقات
 
شب دهم که مست دیدار قبل بودم ناگاه دیدم اقای شوشتری از در وارد شد.او گفت:حالا حاضری از این دنیا بروی و همه لذتهای دنیایی را ترک کنی و همه جا با من باشی ؟گفتم:علاوه بر انکه حاضرم از تو تقاضا دارم که از خدای تعالی بخواهی مرگ مرا برساند.اوگفت:من دیشب تا به حال این دعا را برای تو کرده اما مثل اینکه هنوز امتحان نهایی تو انجام نشدهو باید باز مدتی در این دنیا باشی و لذا دیگر من به سراغ تو نخواهم امد هر چه می خواهی امشب از من سئوال کن تا جوابت بدهم.

amir ahmadi 12-22-2009 12:34 PM

س:شما در عالم برزخ تا قیامت چه خواهید کرد و وقتتان را چگونه می گذرانید؟ج:برای ما مسئله زمان مطرح نیستزیرا تو می فهمی که اگر ملیارها سال انسان در ان باغ با ان نشاط و لذت باشد مثل یک لحظه است.

amir ahmadi 12-22-2009 12:38 PM

س:اگر کسی به کمالات روحی نرسیده باشدباز هم از لذت وصال استفاده می کند؟ج:اگر در دنیا دارای اعتقادات صحیح باشدو خدا و اولیای خدا را به عنوان محبوب خود انتخاب کرده باشدنفس او را مدت کوتاهی تزکیه می کنند و سپس او را به مقام قرب راه می دهند.

amir ahmadi 12-22-2009 12:44 PM

س:از نظر شما چه عملی در دنیا برای بدست اوردن وصال محبوب موثرتر است؟ج:از همه مهمتر دوست داشتن دوستان خدا البته مودتی که سبب اطاعت از انها بشودبهتر است.
در اینجا ناگهان اقای شوشتری از نظر ناپدید شد و دیگر تا به حال او را ندیده ام.


اکنون ساعت 09:10 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)