 |
|
behnam5555 |
01-06-2010 12:39 PM |
گفتنيهاي تاريخ
پيش بيني احمد شاه
زماني كه بلشويك ها در اوايل انقلاب كبير اكتبر 1917 به داخل مرزهاي ايران آمده بودند ، احمد شاه قاجار هفت هزار نفر قزاق را به فرماندهي يك روس ضد انقلاب مامور مي كند تا جلوي روس هاي بلشويك را بگيرند .
ژنرال « استراسلسكي» فرمانده كل قزاق خانه كه از روس هاي سفيد ( بلشويك ) بود و مدت ها در ايران سر برده بود ، به احمد شاه مي گويد :
جنگ كردن ما با بلشويك هاي روسي كه هموطن و همخون ما هستند صورت خوشي ندارد و با وضع فعلي كه انگليسي ها نيز بامن و قزاق خانه من مخالف هستند و به ما فشار مي آورند كه از ايران خارج شويم ، تكليف ما چه خواهد شد ؟
اگر با روس ها جنگ كنيم و هموطنان خود را بكشيم بعدها با چه روئي مي توانيم به كشور خود برگرديم ؟
احمدشاه به استراسلسكي اطمينان مي دهد كه من هميشه از شما حمايت خواهم كرد و هرگز نخواهم گذاشت كه به روسيه برگردي .
در اين حيص و بيص انگليسي ها
عده اي را براي جلوگيري از نفوذ بلشويك ها به جنگ آن ها مي فرستند و تا چند كيلومتري قفقاز هم پيشروي مي كنند . اما استراسلسكي حاضر به همكاري با انگليسي ها نمي شود و بلشويك ها شكست سختي به نيروهاي انگليسي وارد مي آورند .
انگليسي ها كه از عدم استراسلسكي خشمگين بودند با گماردن رضا خان مير پنج در راس قزاق خانه ،به ستراسلسكي فشار مي آوردند كه قزوين ، يعني مقر اقامت قزاق ها ، ترك گفته از ايران خارج شود.
« استراسلسكي » با احوال پريشان به تهران مي آيد تا با احمد شاه قاجار ملاقات كند و وعده هايي كه راجع به حمايت او و ساير افسران روسي به او داده شده بود را به شاه يادآوري كند .
در آن هنگام احمد شاه در جاجرود بود و موقعي كه استراسلسكي به ملاقات او رفت احمد شاه در ميان چادر سلطنتي ايستاده بود و همانطور ايستاده به پذيرايي وي پرداخت و پس از گوش دادن به گله و شكايت هاي او آهي كشيد و گفت :
(( غصه نخور آقاي استراسلسكي! انگليسي ها امروز شما را بيرون مي كنند ، فردا مرا بيرون خواهند كرد ! ))
|
behnam5555 |
01-06-2010 12:43 PM |
گفتنيهاي تاريخ
حقوق احمد شاه قاجار
محسن فروغی پسر ذکاء الملک فروغی تعریف می کرد :
یک روز تلفن منزلمان زنگ زد .
( پدرم در آن تاریخ در کابینه مشیرالدوله ، وزیر مالیه بود . ) من گوشی را برداشتم .
از آن طرف سیم شخصی فرمودند : اسم شما چیست ؟
من عرض کردم :
محسن پسر ذکاء الملک هستم .
فرمودند :
من احمدشاه ( قاجار ) هستم . به پدرت از قول من بگو به دکتر میلسپو
(مستشار تام الاختیار وزارت مالیه)
دستور بدهد که حقوق مرا زود پرداخت کند چون عازم اروپا هستم .
روزی که احمد شاه این تلفن را می کرد بیست و ششم یا بیست و هفتم برج بود .
موقعی که پیغام شاه را به پدرم رساندم خیلی عصبانی شد و گفت :
بهتر بود اعلیحضرت مرا پای تلفن احضار و منظور خود را بیان ميفرمودند ، نه اینکه آن را توسط بچه ای خردسال
( ولو اینکه آن بچه پسر خودم باشد ) به من ابلاغ کند !
سپس خودش آمد پای تلفن و با شاه صحبت کرد و قهرا همین تقاضا را دوباره شنید .
موقعی که خواسته شاه به اطلاع میلسپو رسید ، با کمال خونسردی جواب داد :
بهتر است اعلیحضرت صبر کنند ، یکی دو روز بیشتر به آخر برج نمانده و هر وقت حقوق کارمندان دولت پرداخت شد ، حقوق ایشان نیز پرداخت می شود .
دو هفته بعد، یعنی در یازدهم آبان ماه 1302 ، احمد شاه به اروپا رفت و این سومین سفر او به اروپا بود که تقدیر ( انگلستان ) چنین خواسته بود دیگر بازگشتی به ایران نداشته باشد .
باید توجه داشت که انگلیسی ها آشکارا چند بار پادشاهان ایران رااز کشور بیرون کردند که یکبار همین اخراج احمدشاه و یکبار هم بیرون کردن رضا شاه پهلوی بود .
|
اکنون ساعت 12:19 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
|
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)