پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   شعر (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=55)
-   -   متن ترانه های لحظات دلتنگی ما (http://p30city.net/showthread.php?t=1173)

dear59 09-09-2009 03:05 PM

شد خزان، گلشن آشنایی
باز هم آتش به جان زد جدایی

عمر من ای گل طی شد
بهر تواز تو ندیدم جز بد عهدی و بی وفایی

با تو وفا کردم
تا به دلم جان بود
مهر و وفاداری
با تو چه دارد سود

آفت خرمن مهر و وفایی
نوگل گلشن جورو جفایی
از دل سنگت آه
دلم از غم خونین است
روش بختم این است

از جام غم مستم
دشمن می پرستم
تو و من در میل چمن
چونگل خندان از دست

هر گریه من
با دگران در گلشن نوشی می
من ز فراقت ناله کنم تا کی

تو و می چون ناله کشیدنها
من و چون گل جامه دریدنها
ز رقیبان خواری دیدنها

دلم از غم خون کردی
چو بگویم چون کردی
دردم افزون کردی
دردم افزون کردی

برو ای از مهر و وفا عاری
برو ای عاری ز وفاداری

که شکستی چون زلفت عهد مرا
دریغ و درد از عمرم که در وفایت شد طی
ستم به یارم تا چندجفا به عاشق تاکی

نمی کنی ای گل یک دم یادم
که همچو اشک از چشمت افتادم

تا کی بی تو بوداز غم خون دل من
آه از دل توگر چه ز محنت خوارم کردی
با غم و حسرت یارم کردی

مهر تو دارم باز
بکن ای گل با من هر چه توانی ناز
هر چه توانی ناز
کاز عشقت می سوزم باز

دانه کولانه 09-09-2009 08:51 PM

بگذار سر به سينه ي من تا كه بشنوي
آهنگ اشتياق دلي درد مند را
شايد كه بيش از اين نپسندي به كار عشق
آزار اين رميده ي سر در كمند را
بگذار سر به سينه ي من تا بگويمت
اندوه چيست، عشق كدامست، غم كجاست
بگذار تا بگويمت اين مرغ خسته جان
عمريست در هواي تو از آشيان جداست
دلتنگم، آنچنان كه اگر بينمت به كام
خواهم كه جاودانه بنالم به دامنت
شايد كه جاودانه بماني كنار من
اي نازنين كه هيچ وفا نيست با منت
تو آسمان آبي آرامو روشني
من چون كبوتري كه پرم در هواي تو
يك شب ستاره هاي تو را دانه چين كنم
با اشك شرم خويش بريزم به پاي تو
بگذار تا ببوسمت اي نوشخند صبح
بگذار تا بنوشمت اي چشمه ي شراب
بيمار خنده هاي توام ، بيشتر بخند
خورشيد آرزوي مني ، گرم تر بتاب


با صدای علیرضا قربانی

GolBarg 09-09-2009 11:05 PM

تو بزرگ ترين سوالی كه تا امروز بي جوابه
نه تو بيداری نه تو خواب نه تو قصه و كتابه
برای دونستن تو همه ي دنيا رو گشتم
از ميون آتش و باد خشكی و دريا گذشتم

تو رو پرسيدم و خواستم از همه عالم و آدم
بي جواب اومدم اما حالا از خودت مي پرسم
تو رو بايد از كدوم شب از كدوم ستاره پرسيد
از كدوم فال و كدوم شعر پرسيد و دوباره پرسيد

تو رو بايد از كدوم گل از كدوم گلخونه بوييد
تو رو بايد با كدوم اسب از كدوم قبيله دزديد
غايب هميشه حاضر تو رو بايد از چي پرسيد
از ته دره ي ظلمت يا نوك قله ي خورشيد

اون ور اينجا و اونجا اون ور امروز و فردا
عمق روح آبي آب ته ذهن سبز صحرا
مثل زندگي مثل عشق تو هميشه جاري هستي
تو صراحت طلوع و نفس هر بيداري هستي

مثل خورشيد مثل دريا روشني و با صراحت
تو صميميت آبي واسه شستن جراحت
غايب هميشه حاضر تو رو بايد از چي پرسيد
از ته دره ي ظلمت يا نوك قله ي خورشيد

تو رو از صداي قلبم لحظه به لحظه شنيدم
تو رو حس كردم تو قلبم من تو رو نفس كشيدم
مثل حس كردن گرما يا حضور يك صدايي
به تو اما نرسيدم ندونستم تو كجايي

تو رو بايد از كي پرسيد تو رو بايد با چی سنجيد
تو رو حس مي كنم اما كاشكی چشمام تو رو می ديد
غايب هميشه حاضر تو رو بايد از چی پرسيد
از ته درهء ظلمت يا نوك قلهء خورشيد


GolBarg 09-09-2009 11:08 PM

دیگه گریه دلو وا نمی کنه
 
زندگي با آدماش براي من يه قصه بود
توي اين قصه كسي با كسي آشنا نبود
همه خنجر توي دست و خنده روي لبشون
توي شب صدايي جز گريه ي بي صدا نبود

نمي خوام مثل همه گريه كنم

ديگه گريه دلو وا نمي كنه
قصه هاي پشت اين پنجره ها
غمو از دلم جدا نمي كنه

قصه ي ماتم من هر چي كه بود هر چي كه هست
قصه ي ماتم قلب خسته ي يه آدمه
وقت خوابه ديگه ديره نمي خوام قصه بگم
از غم و غصه برات هر چي بگم بازم كمه

نمي خوام مثل همه گريه كنم

ديگه گريه دلو وا نمي كنه
قصه هاي پشت اين پنجره ها
غمو از دلم جدا نمي كنه

arina2 09-10-2009 10:50 PM

نمی‌دونی، نمی‌دونی
وقتی چشم‌هات پر خوابه،
به چه رنگه، به چه حاله.
نمی‌دونی، نمی‌دونی
وقتی چشم‌هات پر خوابه،
به چه رنگه، به چه حاله،
مثل یک جام شرابه.
نمی‌دونی، نمی‌دونی
چه می‌گه، چه سخن‌گو
مثل اشعار مسیحایی حافظ، یه کتابه،
مثل یک جام شرابه.
نمی‌دونی، نمی‌دونی
که چه رنگه، چه قشنگه
رنگ آفتاب بهاره
مثل یک جام بلوره
شایدم چشمه‌ی نوره،
مثل یک جام شرابه.
نمی‌دونی که دل من توی اون چشمای شوخِت
روی اون برکه‌ی آروم، یه حبابه،
مثل یک جام شرابه...
شعر: عبدالعلي وزيري

آناهیتا الهه آبها 09-13-2009 12:18 PM

شمع و پروانه منم مست میخانه منم
رسوای زمانه منم دیوانه منم
یار پیمانه منم از خود بیگانه منم
رسوای زمانه منم دیوانه منم
چون باد صبا در به درم
با عشق و جنون همسفرم
شمع شب بی سحرم از خود نبود خبرم
رسوای زمانه منم دیوانه منم
تو ای خدای من شنو نوای من
زمین و آسمان تو می لرزد به زیر پای
مه و ستارگان تو می سوزد ز ناله های من
رسوای زمانه منم دیوانه منم
وای از این شیدا دل من
مست بی پروا دل من
سرمایه سودا دل من رسوا دل من شیدا دل من
ناله تنها دل من شام بی فردا دل من
مجنون هر صحرا دل من رسوا دل من شیدا دل من

z.gh.t 09-13-2009 12:38 PM

شقایق اینجا من خیلی غریبم آخه اینجا کسی عاشق نمیشه
عزای عشق غصش قد کوهه ولی این قلب من از جنس شیشه

deltang 09-13-2009 10:09 PM

آهنگ گناهی ندارم

گناهی ندارم ولی قسمت اینه
که چشمای کورم به راهت بشینه
برای دله من واسه جسم خستم
منی که غرورو تو چشمات شکستم
سر از کار چشمات کسی در نیاورد
که هر کی تو رو خواست یه روزی بد آورد
برای دل من واسه جسم خستم
منی که غرور رو تو چشمات شکستم
واسه من که برعکس کار زمونه
یکی نیست که قدر دلم رو بدونه
گناهی ندارم ولی قسمت اینه
که چشمای کورم به راهت بشینه
هنوزم زمستون به یادت بهاره
تو قلبم کسی جز تو جایی نداره
صدای دلم ساز ناسازگاره
سکوتم به جز تو صدایی نداره
تو خواب و خیالم همش فکر اینم
که دستاتو بازم تو دستام ببینم
ولی حیف از این خواب پریدم
که بازم با چشمایه کورم به راهت بشینم
سر از کار چشمات کسی در نیاورد
که هر کی تو رو خواست یه روزی بد آورد
برای دل من واسه جسم خستم
منی که غرور رو تو چشمات شکستم

deltang 09-13-2009 10:09 PM

آهنگ سرتو بالا بگیر

سرتو بالا بگير تا هنوز دير نشده
تا دلم زير فشار غصه ها پير نشده
سرتو بالا بگير ، من تحملم کمه
توو دلم به حد کافي ، پر غصه و غمه
سرتو بالا بگير ، من کنارتم هنوز
چي آوردن به سرت ، که مينالي شب و روز
سرت رو بالا بگير ، من کنارتم هنوز
چي آوردن به سرت که مينالي شب و روز
من خودم اينجا غريبم ، جز تو هيشکيو ندارم
گل من تحملم کن ، که يکم دووم بيارم
توي لحظه هاي دلگير ، کي تو خاطره بمونه
که همون يه قطره اشکت ، زندگيمو مي سوزونه
سرت رو بالا بگير ، من کنارتم هنوز
چي آوردن به سرت که مينالي شب و روز
سرت رو بالا بگير ، من کنارتم هنوز
چي آوردن به سرت که مينالي شب و روز

ساقي 09-17-2009 03:39 PM

برسان باده که غم روی نمود ای ساقی
این شبیخون بلا باز چه بود ای ساقی
حالیا عکس رخ ماست در آیینه جام
تا چه رنگ آورد این چرخ کبود ای ساقی
دیدی آن یار که بستیم صد امید در او
چون به خون دل ما دست گشود ای ساقی؟
تشنه خون زمین است فلک وین مه نو
کهنه داسی است که بس کشته درود ای ساقی
بس که شستیم به خوناب جگر جامه جان
نه ازو تار به جا ماند و نه پود ای ساقی
حق بدست دل من بود که در معبد عشق
سر به غیر تو نیاورد فرود ای ساقی
در فرو بند که چون سایه در این خلوت غم
با کسم نیست سر گفت و شنود ای ساقی






...
..
.

Hiwa 09-23-2009 03:10 PM

غزل ترین غزل ترین حوای دلتنگ زمین
میوه ممنوعه روباز از باغ چشم من بچین
آروم مثه یه نسیم تو سرزمینم پا بذار
رو التهاب پیکرم گل بوسه هاتو جابذار
تو خرمن موهات شبی دستامو مهمونی بده
با بوسه ی سرخ لبات جام پرازخونی بده
تا ردشم از اندوه شب تا خوابو نقاشی کنم
می خوام که حوض چشمامو با عکس تو کاشی کنم
این فرصتو ازم نگیر حوای دلتنگ زمین
قد یه کم تنها شدن پای گناه من بشین
من آدم تو نیستم اما تو حوای منی
هر جا که باشی هرنفس در خون و رگهای منی
از قاب رویاهام نرو آروم تر کمرنگ شو
اما فقط گاهی کمی دلتنگ این دلتنگ شو

فرگل 09-23-2009 03:32 PM

برای آخرین بار

براي آخرين بار ، خداكنه بباره
تو اين شب كويري ، يه قطره از ستاره

هميشه بودي و من ، تو رو نديدم انگار
بگو بگو كه هستي ، براي آخرين بار

وقتي دوري ، تنهايي نزديكه
قلبم بي تو ، ميترسه ، تاريكه

چه لحظه ها كه بي تو ، يكي يكي گذشتن
عمرمو بردن اما ، يه لحظه بر نگشتن

تو چشم من نگاه كن ، منو به گريه نسپار
حالا كه با تو هستم ، براي اولين بار

براي آخرين بار

وقتي دوري ، تنهايي نزديكه
قلبم بي تو ، ميترسه ، تاريكه


احسان خواجه اميري

Nur3 09-23-2009 03:44 PM

ديرگاهيست كه تنها شده ام
قصه غربت صحرا شده ام
وسعت درد فقط سهم من است
باز هم قسمت غم ها شده ام
دگر ائينه از من بي خبر است
كه اسير شب يلدا شده ام
كاش چشمان مرا خاك كنيد
تا نبينم كه چه تنها شده ام

فرگل 09-23-2009 03:46 PM

تو بزرگترين سؤالي كه تا امروز بي جوابه
نه تو بيداري نه تو خواب نه تو قصه و كتابه

تاري 09-23-2009 05:07 PM

انچه دلم خواست نه آن ميشود انچه خدا خواست همان ميشود

آريانا 09-23-2009 05:13 PM

گفتي نزديكم و ميشنوم پس پاسخي بده
(شعر نو بود)

sheida.m 09-23-2009 08:22 PM

دوباره تو
فرهاد نه قصر

رویای قصه های من
با من بمون همیشه
عزیز لحظه های من
بدون تو نمی شه
اگه از من تو بپرسی
هنوزم عاشقت هستم
من تموم زندگیمو
به چشمای تو بستم
عشق من تو تو تو
عشق من تو
بی تو بودن
یعنی مردن برای من من من
دوباره تو تو تو
دوباره تو
بی تو بودن
خیلی سخته برای من من من
دلیل گریه های من
بی تو دلم میگیره
تموم خاطرات تو
هرگز یادم نمیره
...
:53:

دانه کولانه 09-23-2009 11:12 PM

لا لا لا لا لا لا لا لا لا لا لا لا لا لا
خب من چیکار کنم نوشتار قادر نیست موسیقی رو نشون بده
فقط تعدادش رو تونستم بنویسم
این لالالالای الکی و دروم داپس دوپس نیست ها

مقام کوچه باغی که با دوتار میزنن در خراسان که بسیار زیبا و عالیه
در شب سکوت کویر کیهان کلهر با ستار میزنه و در کار سایلنت سیتی (شهر خاموش ) با کمانچه زده اونو واقعا محشره من همیشه گوش میدم
یه تیکه ش همینه لان لا لا لان لا لا لان لا لا لان لا لا لا لان....
در نمیاد ... با نوشته نمیشه ...
.میخوایین الان روی میز کامپیوترم با دست براتون ضربشو بزنم ؟
لان لا .... نه نمیشه ....
.........

کلایه سری اهنگ بی کلام سنتی هست که محشرن مثل چند تا کار از البوم در آیینه اسمان کلهر -مرادی که ادمو میبره اسمون و....

حالا اگه کلام دار بگم باید کمی فکر کنم چون الن توی مود بی کلام بودم...

2 تا اواز همایون هست که من شب و روز میخونم (نه نمیخونم ! ) به خاطر دستگاهش نه به خاطر شعرش لااقل اون فارسیه ش که علیرضا قربانی میخونه رو فقط به خاطر حال و هواش و دستگاهشه...

سحر به بوی نسیمت به مژده جان سپرم اااااهااااااهاهاهای هاهااااو...
اگر امان دهد امشب فراق تا سحرم......

و یه دونه که 60 سال پیش ماموستا علی مردان در عراق خونده واقعا کولاکه
هحتی شعرشم عالیه...
به قوربان بو چی بم چشنه وا منت شیت و شیدا کردوه....
....
.
.
.

اش صدای خوبی داشتیم شب و روز اواز بخونیم...نه صدایی داریم نه هیچی...
.

سادات 09-23-2009 11:30 PM

کاش بودی تادلم تنهانبود
تااسیرغصه فردانبود
کاش بودی تافقط باور کنی
بی تو هرگز زندگی زیبا نبود...........

deltang 09-27-2009 10:58 PM

روزي كه نبودنت عادت ميشه
 
روزي كه نبودنت عادت ميشه


گريه بكن وقتي دلت تنگه عزيز

گريه بكن ، هي قطره قطره اشك بريز

گريه بكن تا كه بدوني عاشقي

بدوني بازيچه ي اين دقايقي

گريه بكن تا دلت از سنگ بشه

بذار يه بارم دل اون تنگ بشه

بذار يه بار تنهاي تنها باشه

بدون تو در پي فردا باشه

بذار بفهمه بي تو فردا دير مياد

اگه بياد هم خيلي دلگير مياد

بذار بفهمه داشتنت يه دنياست

بذار بدونه عشق تو يه روياست

بذار بياد پيشت تا اقرار كنه

بذار هزار بار عشقو تكرار كنه

گريه بكن حالا كه عاشقت نيست

گريه بكن بدوني لايقت نيست

گريه بكن تا بدوني شكستي

بدوني تا حالا چشماتو بستي

دوسش داري ، عاشقشي ، دلتنگي

عاشق و دلتنگ يه دل سنگي

بذار بفهمه مرهم دردها شي

بذار بفهمه همه ي فردا شي

Hiwa 09-29-2009 10:03 AM

در آوار همه آینه ها تکرار من باش
همین امشب کلید قفل این زندون تن باش

ببار ای ابرکم بر من ببارو تازه تر شو
ببار و قطره قطره نم نمک آزاده تر شو

تو این باغ پر از برگ و پر از خواب ستاره
اگه پر میوه ای پر سایه ای افتاده تر شو...

dear59 10-12-2009 10:31 PM

كدام اندوهت را بگريم.....
نبودن...
يا در بند بودنت را....

سادات 10-12-2009 11:08 PM

باز هم این خاطره هاست که دست مرا میگیرد.......

GolBarg 10-12-2009 11:49 PM

با سقوط دستای ما
در تنم چيزی فرو ريخت
هجرتت اوج صدامو
بر فراز شاخه آويخت
ای زلال سبز جاري
جای خوب غسل تعميد
بی تو بايد مرد و پژمرد
زير خاك باغچه پوسيد

فصلي كه من با تو ماشد
فصل سبز خواهش برگ
فصلي كه ما بي تو من شد
فصل خاکستری مرگ

تو بگو جز تو کدوم رود
ناجی لب تشنگی بود
جز تو آغوش کدوم باد
سایه گاه خستگی بود
بی تو باید بی تو باید
تانفس دارم ببارم
من برای گریه کردن
شونه هاتو کم می یارم

چشم تو با هق هق من
با شکستن آشنا نیست
این شکستن بی صدا بود
هر صدایی که صدا نیست:20::20:

ای رفیق ناخوشی ها
این خوشی باید بمیره
جز تو همراهی ندارم
تا شب از من پس بگیره
با تو بدرود ای مسافر
هجرت تو بی خطر باد
پر تپش باشه دلی که

خون به رگ های تنم داد

فصلی که من با تو ما شد
فصل سرد خواهش برگ
فصلی که ما بی تو من شد
فصل خاکستری مرگ

Hiwa 10-13-2009 11:53 AM

اي خداي آسمان
زخم دلم كاريه
شو روزم هر گيره س
كارم آه و زاريه

وقتي ديو نم ياره گم
غم و غصه باريه
جوره اوره ي ل وهار
اشك چاوم جاريه

اي خدا! تنيا و بي يارو كسم
خود بره س و دادمو بگر دسم

ساقي 10-14-2009 10:13 PM

عزم آن دارم که امشب مست مست
پای کوبان شیشه دردی به دست
سر به بازار قلندر در نهم

پس به یک ساعت ببازم هرچه هست
تا کی از تزویر باشم خودنمای

تا کی از پندار باشم خودپرست
پرده پندار می باید درید

توبه تزویر می باید شکست


..


abadani 10-14-2009 10:50 PM

دل من شور عشق و نمیشناسه عزیزم
ولی تو هر نگاهت یه الماسه عزیزم

GolBarg 10-14-2009 11:43 PM

تو نه باروني ، نه شن باد
تو نه مرهمي ، نه فرياد
تو نه خسته اي ، نه همپا
تو نه از غيري ، نه از ما
تو نه بيرون ، نه دروني
تو نه ارزون ، نه گروني
تو نه خاکي پوشش گنج
نه يه مُهره روي شطرنج
تو فقط هستي که باشي
تو نه مرگي نه تلاشي
نمي تونم ... نمي تونم
تو رو همصدا بدونم !
تو يه روز سبزي ، يه روز زرد
يه روز همدردي ، يه روز درد
اگه اشتباه مي خونم
بگو ، راست بگو ، بدونم
تو کدوم رنگي ؟! کدوم بو ؟!
اگه سکه اي کدوم رو ؟!
که نه ظلمت ، نه فروغي
نه رکودي ، نه بلوغي
نکنه حرفاي خامم خاطر عزيزو آزرد !

نکنه اسم حقيرم توي کتاباي تو خط خورد !

Nur3 10-14-2009 11:48 PM

كاش مي شد بارديگر سرنوشت از سر نوشت
كاش مي شد هر چه هست بر دفتر خوبي نوشت
كاش مي شد از قلمهايي كه بر عالم رواست
با محبت, با وفا, با مهرباني ها نوشت
كاش مي شد اشتباه هرگز نبودش در جهان
داستان زندگاني بي غلط حتي نوشت
كاش دلها از ازل مهمور حسرتها نبود
كاين همه اي كاشها بر دفتر دلها نوشت


GolBarg 10-14-2009 11:51 PM

نقل قول:

نوشته اصلی توسط Nur3 (پست 75004)

كاش مي شد بارديگر سرنوشت از سر نوشت

كاش مي شد هر چه هست بر دفتر خوبي نوشت

كاش مي شد از قلمهايي كه بر عالم رواست

با محبت, با وفا, با مهرباني ها نوشت

كاش مي شد اشتباه هرگز نبودش در جهان

داستان زندگاني بي غلط حتي نوشت

كاش دلها از ازل مهمور حسرتها نبود

كاين همه اي كاشها بر دفتر دلها نوشت


کاش نیلوفر جان_:2:_:2:
ولی از قدیم گفتن درختی کاشکی را کاشتن ولی هیچ چیز سبز نشد.:D

nae 10-14-2009 11:59 PM

الهی به مستان...الهی به مستان جام شهود
به عقل آفرینان...به عقل آفرینان بزم وجود
به آنان که...به آنان که بی باده . مست آمدند
ننوشیده می . می پرست آمدند
دلم مجمر آتش تور کن . گلم ساقر آب انگور کن
به ساقرکشان شراب ازل . به میخوارگان می لمیزل
به عشقی که شد از ازل آشکار . به حسنی که شد عشق را پرده دار
دلم مجمر آتش تور کن . گلم ساقر آب انگور کن
در این حال مستی صفا کردم
تو را ای خدا من صدا کردم
از این روزگاری که من دیده ام
چه شبها خدایا خدا کردم
نهادم سر سجده بر خاکت
به درگاهت امشب دعا کردم
شرار عمر فانی من . طلوع جاودان تویی تو
نشان ناتوانی من . توان بی نشان تویی تو
تو شور عشقم داده ای . مرا تو رسوا کرده ای
به کوی اهل دل مرا . تو مست و شیدا کرده ای
کجا روم که چاره ساز . ای خدا تویی
نیاز هر چه بی نیار . ای خدا تویی


ساقي 10-17-2009 06:32 PM

خوشتر ز عیش و صحبت و باغ و بهار چیست
ساقى كجاست گو سبب انتظار چیست
هر وقت خوش كه دست دهد مغتنم شمار
كس را وقوف نیست كه انجام كار چیست
پیوند عمر بسته به موئى است هوش دار
غمخوار خویش باش غم روزگار چیست...
مستور و مست هر دو چو از یك قبیله اند
ما دل به عشوه كه دهیم اختیار چیست
سهو و خطاى بنده گرش اعتبار نیست
معنى عفو و رحمت آمرزگار چیست...



..

abadani 10-17-2009 07:33 PM

روی برگی بنویس عشق بنویس با چشم خیس عشق عشق و تکرار کن دوباره خط تیره بنویس عشق
گلپای بی نظیر

دانه کولانه 10-17-2009 07:36 PM

نقل قول:

نوشته اصلی توسط ساقي (پست 75740)
خوشتر ز عیش و صحبت و باغ و بهار چیست
ساقى كجاست گو سبب انتظار چیست
هر وقت خوش كه دست دهد مغتنم شمار
كس را وقوف نیست كه انجام كار چیست
پیوند عمر بسته به موئى است هوش دار
غمخوار خویش باش غم روزگار چیست...
مستور و مست هر دو چو از یك قبیله اند
ما دل به عشوه كه دهیم اختیار چیست
سهو و خطاى بنده گرش اعتبار نیست
معنى عفو و رحمت آمرزگار چیست...



..


این دیگه از اوناش بودی ساقی....
شجریان ولطفی ...
یکی از بهترین اوازهاییه که شجریان میخونه با تسلط هرچه تمامتر...
مستور و مست هر دو /...

دانلود آواز ابوعطا و تصنیف بهار دلکش:64kbps 32kbps

عالیه عالیه عالیه....
این کار شجریان واقعا جز حرفه ای ترین و باکلاسترین کاراشه...
بهار دلکش مال قمره منتهی شجریان اینقدر با تسط اینو خونده و اوازشو مخصوصا ادم اصلا نمیدونه چی بگه

امیدوارم این لینکی که گذاشتم سر کاری نباشه ..
...

ساقي 10-17-2009 07:43 PM

ممنون دونه که اين لينکو دادي نميدونستم
و نشنيده بودم ،
واقعا زيباست
دارم گوش ميدم الآن
مرسي

دانه کولانه 10-17-2009 07:52 PM

خودمم وسوسه شدم دانلودش کنم دوباره 7 مگه منم اینترتم حجمی و محدوده ولی مگه میشه دانلودش نکرد و همین الان گوشش نداد تا برم توی ارشیوم پیداش کنم 1 ساعت طول میکشه...
33دقیقه س این ترک. ..
پیش از انقلاب اجرا شده ...
یه اواز راک ماهور عالی هم بود توی این کار نمیدونم توی این ترک باشه یا نه ...
به هر حال بازم ممنون که شعرت باعث شد من خارج از نوبت این اهنگ رو الان پلی کنم...

اختیار چیست....

s852131 10-19-2009 01:06 AM

بازا ودل تنگ مرا مونس جان باش
 
نقل قول:

نوشته اصلی توسط دانه کولانه (پست 56842)
بگذار سر به سينه ي من تا كه بشنوي
آهنگ اشتياق دلي درد مند را
شايد كه بيش از اين نپسندي به كار عشق
آزار اين رميده ي سر در كمند را
بگذار سر به سينه ي من تا بگويمت
اندوه چيست، عشق كدامست، غم كجاست
بگذار تا بگويمت اين مرغ خسته جان
عمريست در هواي تو از آشيان جداست
دلتنگم، آنچنان كه اگر بينمت به كام
خواهم كه جاودانه بنالم به دامنت
شايد كه جاودانه بماني كنار من
اي نازنين كه هيچ وفا نيست با منت
تو آسمان آبي آرامو روشني
من چون كبوتري كه پرم در هواي تو
يك شب ستاره هاي تو را دانه چين كنم
با اشك شرم خويش بريزم به پاي تو
بگذار تا ببوسمت اي نوشخند صبح
بگذار تا بنوشمت اي چشمه ي شراب
بيمار خنده هاي توام ، بيشتر بخند
خورشيد آرزوي مني ، گرم تر بتاب


با صدای علیرضا قربانی


Hiwa 10-20-2009 12:44 PM

خدايا تو گُواهي - گلپا
 
تو را که شور عشقی ز جونم نمونده
نشونه ای ز نام و نشونم نمونده
تو را که شور عشقی ز جونم نمونده
نشونه ای ز نام و نشونم نمونده

چرا گل دلم رو ز شاخۀ جوونی
تو چیدی ای نخونده یه درس مهربونی
خدایا گواهی که چید و پرپرم کرد
به خاک تباهی کشید و پرپرم کرد

تموم هستیم بود تو دست تو چه آسون
تو رو گذشتم از تو دیگه شدم پشیمون
چو آسمون پاییز که ابریه همیشه
دلم ز تیرگی ها دیگه جدا نمیسه


خدایا گواهی که چید و پرپرم کرد
به خاک تباهی کشید و پرپرم کرد
تو هم اینو میدونی گذشته ها گذشته
تو قصه های هستی اینم یه سر گذشته


تو که نخونده بودی یه درس مهربونی
گل دلم رو چیدی ز شاخۀ جوونی
خدایا گواهی که چید و پرپرم کرد
به خاک تباهی کشید و پرپرم کرد

تموم هستیم بود تو دست تو چه آسون
تو رو گذشتم از تو دیگه شدم پشیمون
چو آسمون پاییز که ابریه همیشه
دلم ز تیرگی ها دیگه جدا نمیسه

خدایا گواهی که چید و پرپرم کرد
به خاک تباهی کشید و پرپرم کرد
تو هم اینو میدونی گذشته ها گذشته
تو قصه های هستی اینم یه سر گذشته


تو که نخونده بودی یه درس مهربونی
گل دلم رو چیدی ز شاخۀ جوونی
خدایا گواهی که چید و پرپرم کرد
به خاک تباهی کشید و پرپرم کرد

خدایا گواهی که چید و پرپرم کرد
به خاک تباهی کشید و پرپرم کرد

ساقي 10-20-2009 01:03 PM

دلا شبها نمی نالی به زاری
سر راحت به بالین می گذاری
تو صاحب درد بودی ، ناله سر کن
خبر از درد بی دردی نداری
بنال ای دل که رنجت شادمانیست
بمیر ای دل که مرگت زندگانیست
دلی خواهم که از او درد خیزد
بسوزد ، عشق ورزد ، اشک ریزد
مباد آن دم که چنگ نغمه سازت
ز دردی بر نیانگیزد نوایی
مباد آن دم که عود تار و پودت
نسوزد در هوای آشنایی



{پپوله}

ساقي 10-20-2009 01:17 PM

روزی آن حنجره آوازی داشت
به افق پنجره بازی داشت
قفس سینه اگر میشد باز
مرغ این غمکده پروازی داشت
شب همه شب به نوا سر میکرد
روز با زمزمه آوازی داشت
دم که میزد ز میستان میزد
نای و نی در گره رازی داشت
غصه با جام جهان بین میگفت
قصه با مست سراندازی داشت
تاج اکنون شده خاموش
ای کاش این سرانجام سرآغازی داشت


{پپوله}



اکنون ساعت 10:43 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)