![]() |
اگر نيم ازين پيکر آيد تنش
سرش ابر سايد زمين دامنش |
بدي پنج مرده مراو را خورش
بماندند مردم ازان پرورش |
بيامد يکي موبدي چرب دست
مر آن ماه رخ را به مي کرد مست |
بخنديد ازان بچه سرو سهي
بديد اندرو فر شاهنشهي |
شبانروز مادر ز مي خفته بود
ز مي خفته و هش ازو رفته بود |
به زير کش اندر گرفته سنان
به يک دست کوپال و ديگر عنان |
نشاندندش آنگه بر اسپ سمند
به گرد اندرش چاکران نيز چند |
همه دشت پر باده و ناي بود
به هر کنج صد مجلس آراي بود |
به شادي برآمد ز درگاه کوس
بياراست ميدان چو چشم خروس |
بياراست جشني که خورشيد و ماه
نظاره شدند اندران بزمگاه |
نيايش همي کردم اندر نهان
شب و روز با کردگار جهان |
چو بشنيد زال اين سخنهاي نغز
که روشن روان اندر آيد به مغز |
چنان شد که رخشان ستاره شود
جهان بر ستاره نظاره شود |
بيامد يکي موبدي چرب دست
مر آن ماه رخ را به مي کرد مست |
کسي کو شود زير نخل بلند
همان سايه زو بازدارد گزند |
فرستادهي شاه را پيش خواند
فراوان سخن را به خوبي براند |
بيامد چو نزد فريدون رسيد
بگفت آن کجا گفت و پاسخ شنيد |
گرانمايه و پاک هرسه پسر
همه دلنهاده به گفت پدر |
يکايک به شاه آمد اين آگهي
که سام آمد از کوه با فرهي |
يکايک همه سام با او بگفت
هم از آشکارا هم اندر نهفت |
تو اين بندهي مرغ پرورده را
به خواري و زاري برآورده را |
اميدم به بخشايش تست بس
به چيزي دگر نيستم دسترس |
ستارهشناسان هم اندر زمان
از اختر گرفتند پيدا نشان |
نشست آنگهي سام با زيب و جام
همي داد چيز و همي راند کام |
پدر زال را تنگ در برگرفت
شگفتي خروشيدن اندر گرفت |
خروشيدن زنگ و هندي دراي
برآمد ز دهليز پرده سراي |
يکي بادسارست داماد فور
نبايد که داند ز نزديک و دور |
تو گويي به دانش که گيتي مراست
نبينم همي گفت و گوي تو راست |
مرا نيست آيين خون ريختن
نه بر خيره با مهتر آويختن |
نگه کرد گرسيوز نامدار
سواران ترکان گزيده هزار |
دگر روز گرسيوز آمد پگاه
بياورد خلعت ز نزديک شاه |
همه شهر و برزن يکايک بدوي
نمود و سوي کاخ بنهاد روي |
همان مادر کودک ارجمند
جريره سر بانوان بلند |
سياوش بدو گفت گاه مهي
ازين تخمه هرگز مبادا تهي |
دل و مغز گرسيوز آمد به جوش
دگرگونهتر شد به آيين و هوش |
بدو گفت برخوردي از رنج خويش
همه سال شادان دل از گنج خويش |
سياوش ز ايوان به ميدان گذشت
به بازي همي گرد ميدان بگشت |
به بر زد سياوش بدان کار دست
به زين اندر آمد ز تخت نشست |
سواران گرسيوز دام ساز
برفتند با نيزهاي دراز |
يکي در کمان راند و بفشارد ران
نظاره به گردش سپاهي گران |
اکنون ساعت 04:44 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)