![]() |
باد فرياد مي کشيد و کوه تکرار مي کرد
خورشيد را که راندند زمين روسياه شد سحر سحر جادوي شب را باطل کرد دلم را تسخير کن تا از بند او آزاد شوم |
مرا غرق نگاه کرد
گل غم حاصل جمع شبنم چهره و خاک پاي اوست گل غم خار ندارد به راحتي بدست مي آيد سرنوشتش را طوفان رقم زد آب دربست در اختيار يخ بود بخار هم به کهکشان خانه اش راه ندارد |
اسپند دود می کنم که چشمم ، کسی را نخورد ... |
كسي كه خود را به نور ماه راضي كند ، نور خورشيد كورش خواهد كرد.... |
پرنده غمگين آوازي مي خواند كه شكوفه شاداب بهاري به ياد گل پرپر شده مي افتد ... |
سحر که وزید شب را باد برد
|
پرنده در واپسين دم حيات زمستان ، روي درخت عريان با شكوفه بهاري وعدهء ديدار دارد . |
خشم باد ردای او را سفت تر کرد (هرکی فهمید یعنی چی)
|
آينه يك تنه در مقابل همه ايستادگي مي كند. |
دو آيينه از ديدن يکديگر نفرت دارند. |
برکتمان آنقدر کم شده که تبریک از دیگران وام می گیریم:eek::eek:
|
گفت جوجه ها را آخر پاييز می شمرند امـا بهاري در راه بود سبز با پرستوهايي بيشمار! ... .. . |
کاري کلمه ماتور
کاري کلمه ماتور عاشق ِ هم نوازی اركستر هستم.گرگ و میش، خون بارترین طلوع است. دور اندیش، گاهی نزدیك را گم می كند. نبضم عاشق ِ ترانه ی �دل ای دل� است. دادگاه �تجدید� نظر، �شهریور� برگزار شد. معلم ریاضی با حواس �جمع� درس می داد. برای تخریب آدم ها، از بالاخانه آغاز می كنند. گرگ، رفیق گرمابه و گلستان چوپان دروغگو شد. پرنده، به فكر استخدام در نیروی هوایی افتاد. آدم بی كله، با گذشت زمان كله گنده شد. بیداری، زنگِ تفریح خوش خواب است. بی دست، با كسی هم دست نشد. آب گرفتگی، سبب اصلی طغیان بود. رویای فرهاد، دیابتی ترین رویا است. نشئه ترین فنر، �فنر لول� است. |
چه کسی می داند پشت این چشم - که از حسرت آئینه سخن می گوید- آفتابی ست بلند! {پپوله} |
بخوان پرنده ی نور! سرشت ظلمت ویرانی ست! {پپوله} |
آسمان بوته ياسي ست كه در پنجره ی خانه ی ما رسته است! {پپوله} |
در ميوه چيني بي گاه، رؤيا را نارس چيدند، و ترديد از رسيدگي پوسيد! ... |
خوشا به حال گياهان كه عاشق نورند و دست منبسط نور روي شانه آنهاست! {پپوله} |
هميشه با نفس تازه راه بايد رفت و فوت بايد كرد كه پاك پاك شود صورت طلايي مرگ! .. |
صداي پاي تو آمد خيال كردم باد عبور ميكند از روي پردههاي قديمي! {پپوله} |
شروع می شود غزل به یک نگاه ناب تو هوا ترانه می شود به ناز آفتاب تو همین که خواب می برد چشم پر از گناه من غریق اشک می شود چشم بدون خواب تو! همیشه از مسیر تو کمی که دور می شوم دوباره ختم می شود تمام راه ها به تو! {پپوله} |
با مخالفت باد رضايت بادبادك براي پرواز جلب مي شود |
لحظات گذران ، زنگوله قلب را به صدا در مي آورند . |
باغبان همزمان با شنيدن صداي پاي بهار در گلستان را مي گشايد . |
صدای پای بهار خواب گلستان را ترک انداخت
یا علی مدد |
برایاینکه پرنده خیالش به پرواز در نیاید، {پپوله}{پپوله}{پپوله}بالهایش را چید. |
موهایت ادامه ریلهای قطاری بود که مرا به ایستگاه شاعری برد دور شانه هایت پیاده شدم... .. .. . |
فاصله هارا باید به عَدَم سپرد باید به چهار میخ کشاند قیچی باید کرد تمام فاصله ها را ... |
کاش بارانی سیل آسا فاصله هارا بشوید و با خود ببرد.... |
سحر که وزید شب را باد برد
سحر سحر طلسم شب را باطل کرد کتاب آفرینش را قیامت ورق ورق کرد از در دروغ در آمد و از پنجره شرم گریخت شمع بر تنهایی او گریه کرد چون دستهایش از پاهایش دراز تر بود به موزه بیهوده شناسی سپرده شد یا علی مدد |
تیری در تاریكی
تیری در تاریكی مهدی محمدی آدم برفی با اینكه از سفیدپوستها هم سفیدتر است، حرفی از برتری نژادی نمی زند.اولین گام كرم ابریشم برای پروازهای بلند، حبس انفرادی خودش است. آیینه درباره اینكه دست راست و چپم كدامند نظر دیگری دارد. كرمهایی كه دندان عقلم را می خورند، از كرمهایی كه بقیه دندانهایم را می خورند، ضریب هوشی بیشتری دارند. تابستانها بستنی �زبانزد� خاص و عام می شود. اسباب بازی بچه ام را كوك می كنم تا كیفش كوك شود. برای آن ماهی كه از آب بیرون می افتد، بهترین لطف آنست كه سرش را زیر آب كنی. در مدینه فاضله خوانندگان لذت خواندن صفحه حوادث روزنامه را از دست می دهند. رنگین كمان رنگی است كه به آسمان زده می شو دتا به خاطر رطوبت ناشی از باران زنگ نزند. حتی مردمان غیر سیاسی محله ما هم، هر روز برای رسیدن به آزادی 300 تومان كرایه می دهند. زمان روی پاندول ساعت تاب بازی می كرد. یك زیر رادیكال هم هویتش را حفظ می كند. هر جشن تولدی لذتی را نصیب قناد محله می كند. روشنفكر به جلاد گفت: �اشتباه نكن، من سرم به تنم زیادی نمی كند. تنم به سرم زیادی می كند.� تیر چراغ برق تیری است در تاریكی. لبخند معشوق قهرش را تكذیب كرد. |
سلام
این تاپیک رو به تالار ادبیات طنز منتقل کردم لطفا کلیه پستهای حاوی کاریکلماتور خود را در این تاپیک و فقط در این تاپیک درج کنید پست خارج از تاپیک بلافاصله پاک خواهد شد سعی کنید با استفاده از باکس سرچ گوگل در زیر فروم از تکراری نبودن پست مطمئن شوید. سپاس امیر |
|
|
|
|
براي رهايي از مرگ به عزراييل جانم را رشوه خواهم داد. |
كمتر كسيست كه دلش براي دل سوختگان اتش بگيرد. |
|
|
اکنون ساعت 04:29 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)