پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   شعر و ادبیات (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=49)
-   -   بیا با خدای مهربان حرف بزنیم (خسته ای؟ دلتنگی؟ سریع بیا اینجا) خدایم ای خدایم ، صدایت می کنم بشنو صدایم (http://p30city.net/showthread.php?t=3113)

تاري 10-06-2009 08:59 AM

اي دل غمگين اگر تنها شدي من با توام

خسته دل وز هر كه وز هر جا شدي من با توام

گر به كنج بي كسي آميختي با دردخويش

دلگران از مردم دنيا شدي من با توام

از غمت گريان منم شب تا سحر مانند شمع

اشكريزان در دل شبها شدي من با توام

ايعزيز همزبان اي هم نفس اي هموطن!

خسته گر از گنبد مينا شدي من باتوام

اشك غمگينان دلم خون ميكند؛اي واي من!

ناله كمتر كن اگرتنها شدي من با توام

اي بيابانگرد بي كي!گرزغربت روزها

دربدردر كوه ودر صحرا شدي من با توام

در شب سرد زمستان روح من در كوبههاست

چون اسير لشگر سرما شدي من با توام

كامران بودي اگر جانت سلامت شاد باش

ور به كام درد جانفرسا شدي من با توام

ايدو چشم اشكريزان!در دل شب هاي تار

هر زمان از دست غم دريا شدي من باتوام

شعر من غم نامه عمر من است اي آشنا

هم سخن گر با كلام من شدي من با توام

فرگل 10-06-2009 09:16 AM

يادم آيد تو به من گفتي از اين عشق حذر كن
لحظه اي چند بر اين آب نظر كن
آب.آئينه عشق گذران است
تو كه امروز نگاهت به نگاهي نگران است
باش فردا كه دلت با دگران است

...
...
...
رفت در ظلمت غم آن شب و شبهاي دگر هم
نه گرفتي از عاشق آزرده خبر هم
نه كني ديگر از آن كوچه گذر هم ...

فرگل 10-06-2009 11:48 AM

در خلوت من نگاه سبزتجاریست
این قسمت بی تو بودنماجباریست
افسوس نمی شود کنارت باشم
بی تو هر ثانیه و هر لحظه ی منتکراریست :53:

تاري 10-06-2009 01:35 PM

ابر میبارد و من میشوم از یار جدا
چون کنم دل به چنین روز ز دلدار جدا
ابر و باران و من و یار ستاده به وداع
من جدا گریه کنان، ابر جدا، یار جدا
نعمت دیده نخواهم که بماند پس ازین
مانده چون دیده ازان نعمت دیدار جدا
http://daryache.persiangig.com/image/if8vb6.jpg

__________________

تاري 10-06-2009 01:36 PM

تقصیر تو نبود !
خودم نخواستم چراغ قدیمی خاطره ها ؛
خاموش بشه !
خودم شعرهای شبانه ی اشک را ؛
فراموش نکردم !
خودم کنار آرزوی آمدنت اردو زدم !
حالا نه گریه های من دینی به گردن تو دارند ؛
نه تو چیزی بدهکار دلتنگی این همه ترانه ای !
خودم خواستم که مثل زنبوری زرد ؛
بالهایم در کشاکش شهد ها خسته.

فرگل 10-06-2009 01:42 PM

ای زیباترین نوای هستی!
ای عاشقانه ترین می مستی....
تو که هستی که من اینگونه بیتاب توام
نادیده، محو تماشای توام
می نخورده، مست تمنای توام
و تو چه هستی که من از موج هر تبسم تو،بسان شقایقی سرگردان سوار امواج طوفانم؟
آری انگاه که پای را فراتر از مرزهای خسته دلتنگی گذاشتم
تا از میان جیک جیک هزاران پرنده خسته
ترانه خوشبختی لحظه های تلخم را بیابم
تنها تک طنین نوای زیبای تو بود
که زخمهای سردم را با مرهمی از عشق التیام داد.
من دوست دارم تمام یاس های باغ احساسم را تقدیم محبت قدم هایت کنم
چرا که تو را به اندازه تمام جاده های بیکران تنهایی
به اندازه همه سفرهای نرفته
به اندازه همه روزگاران نزیسته
به اندازه تمام شبنم های خفته در آغوش گلبرگ های باغ یاس
و باز هم به اندازه تمام هستی می پرستم
تویی که دمادم نفسهای گرمت
ذره ذره وجودم را می نوازد
چگونه بگویم؟!!
که نگاهم فریاد دلم است...
نگاهم را دریاب.
من به اولین قاصدکی که از شهر قشنگ دلت بگذرد خواهم گفت:
که هیچ چیز نمی تواند مهرت را از دلم جدا کند حتی
فاصله ها.....

تاري 10-07-2009 12:27 PM

می خواستم که از تو بگویم، نفس نبود

آتش گرفته بود وُ مرا ، راه ِ پس نبود

بعد از هجوم وحشی ِ آن تند باد زشت

دور و برم به جز تلی از خار و خس نبود

دیدم که از جماعت یاران ِ نیمه راه

حتی برای طعنه زدن ، هیچ کس نبود

در، باز بود وُ وسعت پرواز، دلفریب

اما مجال ِ پرزدنم از قفس نبود

سوزانده بود روح مرا هُرمی از عطش

از جام چشم های تو یک جرعه بس نبود

*

شاید که اشتباه و عجولانه بوده عشق

شاید که کودکانه ، ولیکن هوس نبود

می ترسم از ادامه ی راهی که دیگران

رفتند و در نهایت ِ آن هیچ کس نبود

فرگل 10-07-2009 12:45 PM

اگه دستم به جدايي برسه
اونو از خاطره ها خط مي زنم
از دل تنگ تموم آدما
از شب و روز دا خط مي زنم
اگه دستم برسه به آسمون
با ستاره ها قيامت ميكنم
نمي ذارم كسي عاشق نباشه
ماه و بين همه قسمت مي كنم .

تاري 10-10-2009 02:41 PM

خدايا
درد و دلم را با تو ميگويم ولي گناهانم را با كه

فرگل 10-10-2009 02:58 PM

دردی بدتر از درد بی هم زبانی !
درد نداشتن محرم اسرار...
کسی که نتوانی مشورت کنی ؟
و دیگر نمی دانم چه کنم ...
آیا کسی هست فریاد رس
حتی جر‌‌أت گریه هم نیست...
در قاب تاریخ مانده ام

تاري 10-18-2009 09:55 AM

بوي باران بوي سبزه بوي خاک شاخه هاي شسته باران خورده پاک آسمان آبي و ابر سپيد برگهاي سبز بيد عطر نرگس رقص باد نغمه شوق پرستو هاي شاد خلوت گرم کبوترهاي مست نرم نرمک مي رسد اينک بهار خوش به خال روزگارا خوش به حال چشمه ها و دشت ها خوش به حال دانه ها و سبزه ها خوش به حال غنچه هاي نيمه باز خوش به حال دختر ميخک که مي خندد به ناز خوش به حال جام لبريز از شراب خوش به حال آفتاب اي دل من گرچه در اين روزگار جامه رنگين نمي پوشي به کام باده رنگين نمي نوشي ز جام نقل و سبزه در ميان سفره نيست جامت از ان مي که مي بايد تهي است اي دريغ از تو اگر چون گل نرقصي با نسيم اي دريغ از من اگر مستم نسازد آفتاب اي دريغ از ما اگر کامي نگيريم از بهار گر نکويي شيشه غم را به سنگ هفت رنگش ميشود هفتاد رنگ

تاري 10-18-2009 09:58 AM

اما من نخواهم بود، اگر درونِ من،
دانه از جوانه زدن باز ایستد.
نخست جوانه ها که،
که از زمین سر بیرون می کنند
تا به روشنایی دست یابند.
مگر نه اینکه زمینِ مادر، تاریک است؟
و ژرف، در اندرونم،
من تاریکم؟
من آن چاهم که در آبِ آن،
شب ستاره هایش را به جای می گذارد
و تَک و تنها،
از میانِ کشتزاران، راهی خود را دنبال می گیرد.
به خاطر این همه زیستن است،
که می خواهم این همه زندگی کنم.
هرگز صدایِ خود را بدین روشنی نیافت هام
هرگز چنین،
از بوسه ها غنی نبوده ام.
(نرودا)

فرگل 10-18-2009 01:47 PM

تار تار مژه هايم از اشك خيس است .
نميدونم فصل تنهاييم كي به پايان خواهد رسيد ........

rozepink 10-18-2009 11:09 PM

امام سجاد :
خدايا به خاطر همه اون دعاهايي از من که مستجاب نکردي ازت ممنونم

ساقي 10-22-2009 06:27 PM

در این دنیای دهشت زا
که نام هر دد و دیوی شده انسان
در این دوران جهل افزا
که هر بی علم و دانش می شود سلطان
دلم مانند قندیلی
به امیدِ نگاهِ گرم ِ خورشیدیِ
ز بام خانه ها
زانوی غم را در بغل بگرفته و
آرام می گرید

خداوندا !
در این دنیای پر رنگ ات
در این آیینه های خورده زنگار ِ سیاه و لایق ِ سنگ ات
نه تابی تا کنم جنگ و ستیزی
نه در جانم بود پای گریزی
نه می روید گلی در بستر جانم
نه می آید پرستویی
به عشق ِ آشیان ِ کنج ِ ایوانم
ولیکن بر ستاکِ خشکِ انجیری
کلاغی شروه میخواند
و من
در جستجوی کبک ی از کهسار ِ تارازم

خداوندا !
خروس کبریایت را بگو
بر هم زند نقش ِ سکوتِ مطلق ِ شب را

خداوندا !
خروشی کن بر این دنیا
نهیبی بر شب یلدا
سحرگاهی
سحرگاهی

...............
بانوي نازنين
مینو نصرت
{پپوله}

سادات 10-22-2009 08:46 PM

خدایا ترا به داده ها ونداده هایت شکر میگویم نظر لطفت را از من گناهکار نگیر که در هرج و مرج این دنیا غرق میشوم الهی رضا برضائک........

Nur3 10-23-2009 11:22 PM



کنم هر شب دعایی کز دلم بیرون رود مهرت

ولی آهسته می گویم الهی بی اثر باشد...

تاري 10-24-2009 08:45 AM

خدايا شرمسارو خجلم كه انقدر قوي نيستم تا همه انچه كه به من بخشيدي قدردان باشم و انقدر مهربان نيستم كه شكرگزار خوبيهاي تو باشم و انقدر وسيع نيستم كه با بندگانت مهرباني كنم ولي خدايا خوشحالم فقط خوشحالم كه خدائي چون تو دارم و بنده كسي چون تو هستم
خدايا مردم مهربانمان را و دوستان خوبم را براي هم نگاه دار و دوستمان داشته باش كه دوست داشتن تو بزرگترين نعمت براي ماست

SonBol 10-24-2009 09:04 AM

خدا کمک کن بتونم دوباره روبه راه شم
مثل قدیما رنگ شب به آسمون بپاشم

خدا صدام کن که صدات غروب گریه هامه
یه دنیا درد بی امون تو غربت صدامه




این شعر سروده ی خودمه....

تاري 10-24-2009 09:16 AM

نقل قول:

نوشته اصلی توسط SonBol 2561 (پست 77872)
خدا کمک کن بتونم دوباره روبه راه شم
مثل قدیما رنگ شب به آسمون بپاشم

خدا صدام کن که صدات غروب گریه هامه
یه دنیا درد بی امون تو غربت صدامه




این شعر سروده ی خودمه....

مرسي سنبل جان شعر قشنگي بود ولي زياد شاد نبود اميدوارم روبه راه بشي
سنبل جان ميدوني اوس كريم هر كي رو بيشتر دوست داشته باشه بيشتر سختي ميده تا بهش كمك كنه تو سختي ها طاقت بيشتري داشته باشه اين جمله اي بود كه هميشه به مادر و پدربزرگم ميگفتم و هميشه اونارو آروم ميكرد اميدوارم تو هم اروم بشي و روحت كه الان شايد رد تلاطم باشه اروم بگيره تا جسم قشنگت هم به خودت برگرده در پناه همون كه بهش دل مي بندي و دستاتو به سمتش بلند ميكني ، ارام باش;)

SonBol 10-24-2009 09:26 AM

نقل قول:

نوشته اصلی توسط تاري (پست 77874)
مرسي سنبل جان شعر قشنگي بود ولي زياد شاد نبود اميدوارم روبه راه بشي
سنبل جان ميدوني اوس كريم هر كي رو بيشتر دوست داشته باشه بيشتر سختي ميده تا بهش كمك كنه تو سختي ها طاقت بيشتري داشته باشه اين جمله اي بود كه هميشه به مادر و پدربزرگم ميگفتم و هميشه اونارو آروم ميكرد اميدوارم تو هم اروم بشي و روحت كه الان شايد رد تلاطم باشه اروم بگيره تا جسم قشنگت هم به خودت برگرده در پناه همون كه بهش دل مي بندي و دستاتو به سمتش بلند ميكني ، ارام باش;)

مرسی گلم

فرگل 10-24-2009 12:44 PM

به چه مشغول كنم ديده و دل را كه مدام
دل تو را مي طلبد ديده تو را مي خواهد

:53::53::53:

فرگل 10-26-2009 09:27 AM

گفت روزی به من خدای بزرگ نشدی از جهان من خشنود !
این همه لطف و نعمتی که مراست چهره ات را به خنده ای نگشود !
این هوا ، این شکوفه، این خورشیدعشق ، این گوهر جهان وجوداین بشر ،این ستاره ، این هوا این شب و ماه و آسمان کبود !
این همه دیدی ونیاوردی همچو شیطان ، سری به سجده فرود !
در همه عمر جز ملامت من گوش من از تو صحبتی نشنود !
وین زمانه هم در آستانه مرگ بی شکایت نمی کنی بدرود !
گفتم:آری درست فرمودی که درست است هر چه حق فرمودخوش سرایی ست این جهان،
لیکن جان آزادگان در آن فرسودجای اینها که بر شمردی ، کاش در جهان ذره ای محبت بود.

جمیله 10-26-2009 09:45 AM

خیلی جالبه همیشه میگن آدم باید راستشو بگه صادق باشه فلان باشه بسان باشه ولی راستشو که به طرف میگی اونو از دستش میدی واقعا یعنی چی؟خدا مگه خودت نمیگی صادق باشین دلاتون پاک باشه خب چرا از اون ور اونا رو از ما میگیری؟خدا دوس ندارم این حرفارو بزنم ولی خودت که بهتر از من میدونی

تاري 11-16-2009 05:22 PM

خدايا كمكم كن تا در بدترين شرايط و سختترين لحظه ها ياد تو از ذهنم رخت بر نبندد كه ياد تو و نام تو ارام كننده وجود پر تلاطمم هست

تاري 11-17-2009 06:09 PM

خدايا من همانند تو بخشنده نيستم ولي همين لقمه ناني كه دارم را با بنده ات تقسيم ميكنم چرا كه در اين لحظه اين بزرگترين دارائيه من است

رزیتا 11-18-2009 02:52 AM

پروردگارا، مهربانا ...
 
پروردگارا، مهربانا ...


مرا در آغوش امن خود بگیر و با من حرف بزن
مرا سرشار از آرامش خود کن

مرا در نور خود شستشو بده
بیهودگی سایه ها، نارضایتی ها، آرزوها، آزردگی ها، افکار نابجا
و هر آنچه را تصور میکنم خودم ساخته ام
و مرا از تو جدا کرده است به من نشان بده


من به آن محتاجم
تا خود را آنگونه ببینم که تو مرا میبینی
تا خود را آنطور بشناسم که تو برای همیشه مرا آنگونه شناخته ای
تا خود را آنجا پیدا کنم که تو آنجا باشی و من
در عشق تو، در آغوش تو، در خانه ی امن تو
و هر زمان کنار تو احساس امنیت کنم




آری...
مرا دگر تابی نیست، قراری نیست

دوباره دلتنگم...
حتی بیشتر از گذشته ها
ولی این بار، دگر دلی برای شکسته شدن نمانده
و غروری برای به باد دادن نیز،

مرا به سرای آرامش نپذیرفت.
دیری نپایید که مرا از آن پیله کوچک شادمانی ام بیرون راند.

دوباره در طوفان سرگردانم، دیگر پناهی نیست

Omid7 11-19-2009 10:54 AM

خدايا !
بحران زده ام ، نمي دانم به كجا رو كنم ! به چپ و راست رو مي كنم ، به پس و پيش و فقط ظلمت را مي بينم. به درون رو مي كنم ، ستاره اي مي بينم خدايم ! تو آن ستاره اي ، و اگر تو با مني ، درون من ، كنار من ، هيچ نيرويي در اين دنيا نمي تواند مرا شكست دهد. هر چه جلال است، از آن توست! خدايم ! حتي اگر در هياهوي روزمرگي تو را از ياد ببرم ، تو مرا فراموش نخواهي كرد خدايم ! تو در تمامي مشكلات و دشواري هاي زندگي ،نيرو و اقتدار مني خدایم!راهي نمي بينم و آينده پنهان است اما مهم نيست ، همين كافي ست كه تو همه چيز را مي بيني.
پس ای شنونده دعاهای من ! ای آنکه بی پاسخ نگذاشته ای هر آنچه خواستم! ای آنکه هنوز هم معجزه می کنی! ای آنکه شرمسارم از آن چيزی که به من دادی و من ندیدم و شکرت نکردم!ای نگاهدارنده مسافران غریب عرفانت! ای موسیقی بی کلام عشق! ای رود زلال روح من! ای خداوند شایسته خداوندی !اي خجسته !ای صاحب انسان و مَلَک!ای قدرت مطلق کائنات!ای خدای کوه، خورشيد، دنيا، گُل، پروانه، شبنم!
تو را قسم به وصف بی پايانت!تو را قسم به لحظه دعا!تو را قسم به لحظه توبه!تو را قسم به لحظه گریه!تو را قسم به لحظه ای که دلم شکست!
خداوندا ما را به رحمتت مورد قضاوت قرار ده نه به عدالتت چرا که رسوای جهانيم!
خداوندا مرا در اوقات تنهايي و نيازمندي تنها مگذار اي رحيم و بخشنده !
خداوندا به نجات من هم بيا. مرا موهبت آن بخش كه در تو زندگي كنم پيش بروم و نفس گسيخته را بكشم مباد كه از ياد ببرم تو پناه و آسايش من هستي!
خداوندا نگذار از تو بخواهم، بيشتر از آنچه که داده ای!
یا لطیف!
هم اکنون که دست به بالا آورده ايم و از اعماق دل در کران کهکشانها بر وجود لایتناهیت دعا میکنیم و با تمام کوچکی خود ، خداوندیه بی پایانت را بانک می زنیم بر ما اجابتی کن
این دعا را! آمین

Omid7 11-19-2009 10:55 AM


خدايا!
اين دل شکسته را جز دستهاي مهربان تو درماني نيست واين دست بسته را جز از ابر احسان تو باراني ، نه.

خدايا !
اين جگر سوخته در آتش هجرانت را واين جان گداخته در زير تشعشع سوزان فراقت را هيچ چيزجز خنکاي نسيم وصل تو آرام نمي‌کند .

خدايا !
تب ديدار تو را چه درمان خواهد جز ديدار تو؟ و زخم عميق و کاري گناه را بر جاي جاي روح دردمندم چه چيز جز غفران تو التيام خواهد بخشيد.

خداي من !
تنها دست توست که مي تواند قلب تأثير پذير مرا از شرخواسته هاي نفس خلاص گرداند وتنها دَم خداوندي توست که مي تواند اين دل را در زير پنجه هاي نفس به حالت اغماء افتاده است نجات دهد .

خدايا !
اين جگر سوخته در آتش هجرانت را واين جان گداخته در زير تشعشع سوزان فراقت را هيچ جز خنکاي نسيم وصل توآرام نمي کند .

خدايا!
دلي که عمري به دنبال تو گشته مگر جز در ميان دستهاي تو قرار مي گيرد ؟
اي نهايت آرزوي آرزو مندان ! واي غايت پاسخ سائلان ! واي دورترين مقصود نيازمندان ! واي بلندترين اشتياق مشتاقان ! واي غمخوار درستکاران ! واي کلبه ايمني از بلاي بتو پناه آورندگان ! واي پاسخ دهنده دعوت درماندگان ! واي داروي دردمندان ! واي اندوخته فقيران !
اي هر جوي مهر از چشمه رأفت تو! واي هر چه ابر از درياي رحمت تو !
روي من تنها به تو باز است ودستم تنها به سوي تودراز .
ضجه هاي من تنها در پيش توست وسجود من تنها در پيشگاه توست .
خدايا من در پيش چه کسي به غير از تو بر خاک افتاده ام ؟ کدام سحوري را جز در خانه تو کوبيده ام ؟
در اين گرماي سوزان کوير گناه ، نسيم جان بخش رضايتت را از من دريغ مدار واز ابر آبستن نعمت هايت بر من مستدام ببار .

خداي من !
در اين ناامني و وانفسا، من تنها به ريسمان سخت تو چنگ زده ام وتنها به دستاويز امن تو آويخته ام .

خدايا !
من تنها دست به تو داده ام وهر روزني جز روزن منتهي به مهر تو را مسدود کرده ام .

خدايا !
بر اين بنده ذليل وناتوانت که حتي زبان گفتن درد خويش با تو ندارد رحم کن .بنده اي که نه آن دارد که به تو بنمايد ونه زبان آنکه از تو عذر بخواهد .

خدايا !
مي شود که چنين بنده اي را دست محبت بر سرش کشي ؟ وسايه خدايي بر سرش بگستري ؟وجز اين نمي شود .
بنده به کجا بگريزدکه امتدا شاخه هاي بينهايت کرم تو سايه نينداخته باشد ؟
اي زيباي عاشق زيبايي ‍! اي دلرباي زيبا آفرين ! اي درياي بي منتهاي بخشش

ravan 11-19-2009 01:23 PM

خدایا مرا دریاب

Omid7 11-20-2009 12:47 PM

خداي من!
به ابتداي راهي كه آمده ام فكر مي كنم.
به روز آغازين كه با گريه پاي بر اين دنياي بي رحم نهادم و همه با آمدنم خندان شدند.
چرا من گريان و آنها خندان؟
گويي آنها خرسند بودند كه موجودي ديگر به جمع آدمك هاي لحظه اي پيوسته و مي خواهد در اين روزگار بي رحم عمري را طي كند و من گريان بودم از اينكه به ميل خود نيامده بودم و شايد ندايي در گوشم زمزمه كرده بود كه برو و لذت زجرهاي پنهاني و خندهاي به ظاهر شيرين و آوازهاي غمبارت را همراه خود به آنجا ببر چرا كه تو انساني و انسان محكوم به زندگي با درد و رنج است....
به سالهايي فكرمي كنم كه كودك بودم اما كودكي نكردم.به سالهايي كه به سرعت باد گذشتن و در جواني موي سفيدي را در سر و روي خود مي بينم.به روزهايي كه برايم چون شب تاريك هست و شب هايي كه حتي ماه نيز مهمان اتاق دلتنگي هايم نمي شوند.به ساعت هايي كه آنها را از حركت كردن نگاه داشته ام تا لحظه هاي رفته را چون شاق بر بدنم نكوبند و به حاله تنهايي كه به دور خود پيچيده ام و با آن خو گرفته ام...
و به زندگي خود فكر مي كنم كه چرا آغوش گرمي در كنارم نيست تا خود را به آن برسانم و از رسم دنياي نامرد بغض پنهان خود را در پنهاه آن بشكنم و با گريه باري از غم خود بكاهم....
خدايا....
كجاي جاده زندگي ام را بيراهه رفتم كه اينگونه غم را با من همنشين كردي و دل كدامين بنده ات را به درد آورده ام كه سزايش اين چنين شكستن و سوختن بي صداست؟؟؟؟؟

تاري 11-21-2009 11:27 AM

خدايا ميبينم با چه تمنائي مرا از بديها دور ميكني و ميدانم من چگونه بدور از همه اين تمناها دوباره رو به بديها مي آورم ولي مطمئنم تو باز هم مرا در سختي ها رها نخواهي كرد

فرگل 11-21-2009 11:58 AM

چي شده؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

به كدامين گناه ؟

به كدامين نگاه؟

به كدامين حرف؟

به كدامين عمل؟

به كدامين؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

چرا مثل گذشته به من نگاه نميكني؟

تو كه ميدوني دلم طاقت قهر تو رو ،دوري تو رو نداره


بيا تا بفهمم كه دوستم داري مانند گذشته

به بزرگيت ببخش

دوستت دارم به وسعت كهكشانها،به بلنداي كوهها،به اعماق درياها

دستم را بگير.....................


Omid7 11-26-2009 01:01 AM

سلام خدا جون؛

نمی دونم داری نگاهم می کنی یا نه. یعنی حق درای تحویل نگیری. بی معرفت تر از منو کجا دیدی؟ ولی من بازم با همه بدی هام اومدم سراغت. آخه من که به غیر از تو کسی رو ندارم، کجا برم... دلم می خواد رو پاهات بشینم و تو دستاتو دورم حلقه بزنی. من گریه کنم و تو نوازشم کنی.
خدایا کاش یادم می دادی که هر وقت که می خوام گناه کنم به یاد این جمله تکان دهنده ات بیفتم که پرسیدی:

"بنده من، من به خاطر تو شیطان رو از درگاهم راندم. حال تو با او علیه من همدست می شوی؟"

آخ... آخ که چقدر گستاخم من. دلم برات می سوزه که منو بین بنده هات داری.

خداجون، چند شب پیش که دعای جوشن کبیر رو تو شبهای قدر می خوندم، دیدم بهم اجازه دادی اسمهای قشنگتو با همه گناهکاریم ببرمو پیشت دعا کنم. یکی از او اسمهات "رفیق" بود. مگه میشه؟! مگه میشه به من به این بنده رو سیاهت ا جازه بدی که صدات کنه رفیق... خیلی بزرگی، حتی خودمم نمی تونم بزرگیتو تصور کنم.

با همه این حرفا می خوام پیشت شکایت کنم. خودتو که بهمون نشون نمی دی، خوب چرا آقامون، صاحبمون، جانشین و ولی خودتو ازمون گرفتی... می دونم اونم از گناهای خودمونه ولی بیا و یه بار دیگه بزرگی کن و آقا رو برسون. دلمون براشون تنگه مولای من.

دوستت دارم، با همه ی گناهکاریم دوستت دارم.
از طرف روسیاهترین بنده ات

صدای سکوت 11-26-2009 12:16 PM

خداي خوبم ميخوام بهت بگم مثل هميشه كه هوامو داشتي بازم هوامو داشته باشم كه بدون تو هيچم

aram_53 11-26-2009 01:33 PM

خدایا خیلی تنهام
 
خدایا
من دیگه روم هم میشه با تو حرف بزنم ؟ ولی اینقدر خسته ام که با همه ی بدی هام بازم به تو پناه اوردم خدایا از گناهام میگذری؟ این بنده ی روسیاهت را پناه میدی ؟ خدایا بهت محتاجم. میدونم اینقدر بدم که لایق جوابت هم نیستم ولی پناهی جز تو ندارم مثل همیشه منو دریاب خدایاااااااااااااااا

mahya1994 11-26-2009 09:54 PM

خدایا سلام!
نمی خوام طولانی حرف بزنم! دلم گرفته!
فقط می خوام که همیشه کمکم کنی...

تاري 11-29-2009 02:33 PM

خدايا هر وقت به اسمان مينگرم ستاره هائي را ميبينم كه شايد هزاران سال پيش مرده اند ولي هنوز نوري از انها در اسمان باقي است ايا ميشود روزي من هم بعد از مرگم اينچنين باشم
خدايا دوست دارم مرگم همچون ستارگان باشد مرگي ستاره اي كه تا هزاران سال مردم به نوري كه در دلم هست بنگرند و شادمان و ارام باشند .

فرگل 11-29-2009 02:41 PM

سحرگاهان ميان سجده سبزت
اگر برخاطرت ردشد خيال من

دعايـم كـــن

تاري 11-29-2009 02:49 PM

خدايا فراموشم نكن حتي اگر بدترين و سياه روي ترين بنده تو باشم چرا كه بود تو تنها ارام كننده روي سياهم خواهد بود


اکنون ساعت 06:44 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)