پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   ادبیات طنز (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=54)
-   -   داستان طنز، ماجراهای طنز، مقالات طنز، داستانهای طنز، مطالب طنز، طنزنوشته (http://p30city.net/showthread.php?t=3055)

SonBol 07-22-2010 10:28 AM

چند روایت ‌معتبر از یک ‌افسانه‌ی‌نوروزی!
 




چند روایت ‌معتبر از یک ‌افسانه‌ی‌نوروزی!



یک عمونوروزی بود که هر سال روز اول بهار از بالای کوه به شهر می‌آمد. یک خاله پیرزنی هم بود که روز اول بهار خانه را آب و جارو می‌کرد، سفره‌ی هفت سین می‌چید، خودش را آماده می‌ساخت، قلیان آتش می‌کرد و به انتظار عمو نوروز می‌نشست، ولی از خستگی خوابش می‌برد و خرناسش هوا می‌رفت. عمو نوروز می‌آمد و پکی به قلیان می‌زد و می‌رفت. وقتی پیرزن بلند می‌شد، می‌دید که عمو نوروز رفته و این حکایت هر سال تکرار می‌شد...

¢برداشت فمینیستی

‏یک خاله پیرزن، خاله پیرزن به دنیا نمی‌آید، بلکه این جامعه است که از او خاله پیرزن می‌سازد. در این روایت می‌بینیم که خاله پیرزن، سال نو را در چنبره‌ی اقتدار مردانه آغاز می‌کند و تصورات قالبی را درباره‌ی زن به مثابه «دیگری» به نمایش می‌گذارد، زنی که در انفعال کامل به قول کیت میلت، بزک و دوزک می‌کند، تا اهمیتی ثانوی را به نمایش بگذارد. همچنین شب عید، در راستای تقسیم کار جنسیتی، خانه را چنان مظلومانه آب و جارو می‌کند که بر احتمال ابتلا به بیماری‌های از قبیل آرتروز و قولنج صحه بگذارد. تا آنجا که نهایتا از فرط خستگی، خوابش می‌برد و خرناسش به هوا می‌رود. به یاد بیاوریم که خرناس، فریاد درهم کوفته‌ای است که هنگام بیداری، در ضمیر ناخوداگاه زن اسیر در چنگ اقتدار مردانه تلنبار شده و هنگام خواب به صورتی غیرارادی سرریز کرده و از حلقوم استثمار شده‌ی خاله پیرزن در گوش زمین و زمان سرازیر می‌شود؟ گوشی که به علت ناشنوایی بی‌شک ماهیتی مردانه دارد. همچنین در مسیر داستان با تثبیت نظام مبتنی بر کلیشه‌هایی از نقش سرکوبگرانه‌ی مرد ـ زن با توسل به حرکت نمادین پک زدن به قلیان مواجهیم. حرکتی که بی شک ارتباطی ارگانیک با مضمون داستان پیدا می‌کند... غافل از آن که حافظه‌ی تاریخ، مملو از مردانی است که در چهارچوب تعیین‌های خودستایانه فرهنگ پدرسالار، راست راست به خانه‌ی آدم می‌آیند، قلیان می‌کشند و می‌روند و هیچ تره‌ای برای خاله پیرزن‌ها خرد نمی‌کنند. و این حدیث، در تمام طول تاریخ تکرار می‌شود...

¢برداشت جامعه شناختی (مارکسیستی)
‏خلق اثر در چهارچوب مناسبات رنجبر - زحمتکش در نظام سرمایه‌داری صورت گرفته است. یک خاله پیرزن زحمتکش خسته از سلطه‌ی طبقاتی زمستان عفن و گندیده (که نمادی از وضعیت رو به اضمحلال سرمایه‌داری و کاپیتالیسم است) گرفتار آمده و می‌خواهد به استقبال وضعیت دینامیک و پویا (عمونوروز) برود. در دیالکتیک شکل و محتوا، جستار شخصیت طبقاتی و جهان‌بینی خاله پیرزن و عمونوروز را مورد بحث قرار می‌دهیم: خاله پیرزن، با درک طبقاتی والا، خانه را آب و جارو می‌کند و قلیان را چاق می‌کند؛ قلیانی که پایگاه مفاهیم مشخص اجتماعی است. در این حیص و بیص خوابش می‌برد و عمونوروز که دارای ماهیتی ارتجاعی در دیالکتیک فرآیند ستیزش طبقاتی نیروهاست به داخل می‌آید و ماهیت طبقاتی خود را با پک زدن چپاولگرانه به قلیان نشان می دهد. اینجا با تز (قلیان) ، آنتی‌تز (پک زدن) و سنتز (انقلاب جهانی پرولتاریا) روبه رو هستیم. جهان بینی خاله پیرزن کمابیش به ستیزش طبقاتی رویکرد ‏نشان می‌دهد. به یاد بیاوریم که او حتی در خواب هم خرناس می‌کشد. ولی عمو نوروز به بورژوازی کمپرادور متمایل است و دوست دارد از نتیجه‌ی دسترنج دیگران بهره گیرد. این، یعنی ستیزشی که بورژوازی جهت حفظ وضع موجود در تقابل با طبقه‌ی زحمتکش به آن متوسل می‌شود و بر اساس آن چه قصه به ما می‌گوید، آن را هر سال مدام تکرار می‌کند...


¢برداشت اسکیزوفرنیک
‏بنده خبردارم چه کسانی علیه زمین و زمان توطئه کردند و نگذاشتند خاله پیرزن بیدار شود وببیند که عمونوروز آمده است و اسنادش الان توی جیب من است که چه کسانی متمرکز طراحی می‌کنند و موذیانه کودتای بهار را ترتیب می‌دهند تا خاله پیرزن و عمونوروز را تحت الشعاع خواب و قلیان قرار دهند و من اگر لازم بدانم، افشا می‌کنم، با اسم و رسم و شماره شناسنامه و کد ملی و شماره کفش...


¢برداشت اصول‌گرایانه‌ی اعتدال گرا
‏دروغ بزرگ را البته عمو نوروز بر سر زبان‌ها انداخت که گفت دارد می‌آید و سطح توقع خاله پیرزن را بالا برد تا سند ننگینی از منقل درست کردن و قلیان چاق کردن را در تاریخ افسانه‌های دنیا وارد کند و کار را به آنجا بکشاند که متاسفانه دیدیم. بنابراین عمو نوروز باید بیاید و بگوید غلط کردم که گفتم می‌آیم و زمستان را به رسمیت بشناسد و البته، بنده به زمستان هم توصیه می‌کنم که حق نفس کشیدن را برای سبزه‌های عمو نوروز در شرایط گلخانه‌ای به رسمیت بشناسد.


¢برداشت اپوزیونیستی سوپردولوکس از آن طرف کهکشان
خب خاله پیرزن نمی‌بایستی می‌خوابید. می‌بایست می‌رفت دراز می‌کشید توی حوض آب تا خوابش نبرد. می‌بایستی می‌رفت توی خیابان و فریاد می‌زد. داد می‌زد که من این زمستان پست منحط عقب مانده را نمی‌خواهم. چوب می‌گرفت توی دستش می‌کوبید توی سر همه‌ی عمونوروزهایی که به خودشان اجازه می‌دهند این طوری خاله پیرزن‌ها را زابرا کنند. من به همه‌ی خاله پیرزن‌های تاریخ، به همه‌ی عمونوروزها می‌گویم که اگر آب توی دستشان است بگذارند و بیایند آن قدر داد بزنند که چشم‌هایشان تاب بردارد. ما هم از این راه دور هوایشان را داریم. قول می‌دهم که این جوری زمستان سریع جل و پلاسش را جمع کند و برود. امروز شد حداکثر تا فردا.



مهدی 07-22-2010 08:31 PM

جا گذاشتن موبایل
 
توي اتاق رختكن كلوپ گلف ، وقتي همه آقايون جمع بودند يهو يه موبايل روي يه نيمكت شروع ميكنه به زنگ زدن.
مردي كه نزديك موبايل نشسته بود دكمه اسپيكر موبايل رو فشار ميده و شروع مي كنه به صحبت.
بقيه آقايون هم مشغول گوش كردن به اين مكالمه ميشن ...
مرد: الو؟
صداي زن اونطرف خط: الو سلام عزيزم. تو هنوز توي كلوپ هستي؟
مرد: آره !
زن: من توي فروشگاه بزرگ هستم اينجا يه كت چرمي خوشگل ديدم كه فقط ۱۰۰۰ دلاره! اشكالي نداره اگه بخرمش؟
مرد : نه. اگه اونقدر دوستش داري اشكالي نداره!
زن: من يه سري هم به نمايشگاه مرسدس بنز زدم و مدلهاي جديد ۲۰۰۶ رو ديدم. يكيشون خيلي قشنگ بود قيمتش ۲۶۰۰۰۰ دلار بود !
مرد: باشه. ولي با اين قيمت سعي كن ماشين رو با تمام امكانات جانبي بخري !
زن: عاليه. اوه يه چيز ديگه اون خونه اي رو كه قبلا ميخواستيم بخريم دوباره توي بنگاه
گذاشتن براي فروش. ميگن ۹۵۰۰۰۰ دلاره
مرد: خب… برو تا فروخته نشده پولشو بده. ولي سعي كن ۹۰۰۰۰۰ دلار بيشتر ندي !!!
زن: خيلي خوبه. بعدا مي بينمت عزيزم. خداحافظ
مرد: خداحافظ
بعدش مرد يه نگاهي به آقايوني كه با حسرت نگاهش ميكردن ميندازه و ميگه: كسي نميدونه
كه اين موبايل مال كيه ؟!


نتيجه اخلاقي: هيچوقت موبايلتونو جايي جا نذارين !!!


مهدی 07-23-2010 04:55 PM

سلام !!!!!!!!
 
سلامی به گرمی مهیاگاز به کیفیت سینجر گاز به نوآوری نیک کالا با ضمانت پنج ساله، این نام نیک است که می ماند. امیدوارم سلام مرا پذیرفته باشی و آن را با چسب پنج دقیقه رازی (همه رازی از چسب رازی) بچسبانی. شب با تمام غمها در کنار تلویزیون صنام فراتر از یک نام نشسته ام و با خودکار بیک برای تو می نویسم زیرا فقط بیک است که مثل بیک می نویسد.
هنگامی که از من جدا شدی و آن چیزی که سردی را از من گرفت، فقط ضدیخ بهران بود و این بیمه ایران بود که پولش را فراهم کرد، که امروز پشتوانه فرداست . ای کاش اینجا بودی و می دیدی که باید اعتراف کنم که نگاهت اثر عمیق تری از نوار کاست سونی بر جا گذاشت. بیا سفر عشق را با پژو پرشیا که افتخار ملی ماست آغاز کنیم و با روغن ترمز بهران آسوده تر برانیم. بیا تا پیچهای زندگی را با ابزار مهدی باز کنیم و زندگیمان را با ساختمان پیش ساخته تمام اقساط بانک مسکن بهتر آغاز کنیم.
بیا تا گرد و غبار جدایی و تنهایی خود را با جاروبرقی پارس خزر پاک کنیم و سوار بر موتور سیکلت هندا بشویم. بیا تا لباسهای عشقمان را با چرخ خیاطی گلبافت که محصول کارخانجات کاچیران است بدوزیم.
تک ماکارون را در ظرف تفلون نچسب بریزیم و در پایان هدیه ای بفرستیم که کوچکترین ذره محبت را اندازه گیری می کند و آن چیزی نیست به جز ترازوی آشپزخانه هدیه که به دلچسبی و گوارایی زمزم است. و در آخر آرزو دارم دوباره چهره ات را با میمون چی توز ببینم.

مهدی 07-23-2010 05:09 PM

نامه از دیار باقی!!!
 
روزی مردی به سفر می رود و به محض ورود به اتاق هتل ، متوجه می شود که هتل به کامپیوتر مجهز است . تصمیم می گیرد به همسرش ایمیل بزند . نامه را می نویسد اما در تایپ آدرس دچار اشتباه می شود و بدون اینکه متوجه شود نامه را می فرستد .
در گوشه ای دیگر از این کره خاکی ، زنی که تازه از مراسم خاکسپاری همسرش به خانه باز گشته بود با این فکر که شاید تسلیتی از دوستان یا آشنایان داشته باشه به سراغ کامپیوتر می رود تا ایمیل های خود را چک کند . اما پس از خواندن اولین نامه غش می کند و بر زمین می افتد . پسر او با هول و هراس به سمت اتاق مادرش می رود و مادرش را نقش بر زمین می بیند و در همان حال چشمش به صفحه مانیتور می افتد:
گیرنده : همسر عزیزم
موضوع : من رسیدم
می دونم که از گرفتن این نامه حسابی غافلگیر شدی . راستش آنها اینجا کامپیوتر دارند و هر کس به اینجا می آید می تونه برای عزیزانش نامه بفرسته . من همین الان رسیدم و همه چیز را چک کردم . همه چیز برای ورود تو روبراهه . فردا میبینمت . امیدوارم سفر تو هم مثل سفر من بی خطر باشه . وای چه قدر اینجا گرمه !!


kiana 07-30-2010 09:02 PM

کاریکاتور طنز



گداهای بارون دیده

















kiana 07-30-2010 09:11 PM


ساقي 08-09-2010 07:04 PM

طنز
 
طنز :d



خداحافظ پدر


يک روز پدر خانواده دعاي پسرش را هنگام خواب شنيد...
پسر : خداوندا مواظب پدر و مادر و مادر بزرگم باش خداحافظ پدر بزرگ
روز بعد پدر بزرگ ميميرد....
سه ماه بعد دوباره پدر دعاي فرزندش را شنيد ...
پسر : خداوندا مواظب پدر و مادرم باش خداحافظ مادر برگ....
روز بعد مادربزرگ میمیرد....
پدر نگران شد که فرزندش داراي قدرت پيشبيني و عجيب شده
و......
نگراني پدر زماني بيشتر شد که دوباره دعاي فرزندش را پيش از خواب شنيد ؛
خداوندا مواظب مادرم باش خداحافظ پدر...
پدر از شنيدن اين دعا چنان نگران شد که نزديک به سکته شد ولي خود را آرام کرد نفس عميقي کشيد و انديشيد
يک روز فرصت دارد تا خيلي از گناهانش را طلب آمرزش کند..
پدر تمامي شب را به دعا پرداخت تا گناهانش بخشوده شود،
صبح زود دوش گرفت صبحانه خورد و با آرامش رانندگي کرد که تصادف نکند مبادا کشته شود،
در محل کار هم تمامي وظايفش را با آرامش انجام داد و بسيار به ديگران کمک کرد....
به دوستانش سري زد و دير وقت به خانه برگشت و ديد هنوز زنده است!....
وقتي به خانه برگشت اول از همسرش عذر خواهي کرد و گفت مرا ببخش عزيزم ، من امروز روز بدي داشتم ....
همسرش گفت ؛ تو چه روز بدي داشتي ؟! ...
روز بد رو ما داشتيم ، چون شير فروش محل دم در خانه ما درگذشت....



:d

libroabiertorudyspillman.blogspot.

{پپوله}
ترجمه ساقي

http://libroabiertorudyspillman.blog...apa-humor.html

bigbang 08-12-2010 04:13 PM

سریال جدید “در جستجوی ‌سیگنال” بزودی در فارسی وان”
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
سریالهای جدید فارسی وان ؛
همسر یا دوست پسر -
دوست پسر من بی نظیره -
من ترانه پنجاه ساله به شوهرم خیانت میکنم -
فرار از خانه -
سالوادور چقد قشنگه ایشالا مبارکش باد -
در جستجوی دکل ( سالوادور۲ ) -
خائنین بالفطره – خیانت دوست داشتنی من؟


ابریشم 08-17-2010 03:01 PM

http://www.gtalk.ir/images/icons/%2839%29.gif در باب گرانی مرغ
http://www.gtalk.ir/images/smilies/New%20%289%29.gifدر باب گرانی مرغhttp://www.gtalk.ir/images/smilies/New%20%289%29.gif

http://www.gtalk.ir/images/smilies/New%20%289%29.gif
مرغ ،آهنگ جدایی ساز کرد

http://www.gtalk.ir/images/smilies/New%20%289%29.gif
ناگهان از سفره ام پرواز کرد
http://www.gtalk.ir/images/smilies/New%20%289%29.gif
از فراقش قلب بشقابم شکست

http://www.gtalk.ir/images/smilies/New%20%289%29.gif
قاشق و چنگال من در غم نشست
http://www.gtalk.ir/images/smilies/New%20%289%29.gif
دید او فیش حقوقم را مگر؟

http://www.gtalk.ir/images/smilies/New%20%289%29.gif
کاین چنین از پیش من بگرفت پر
http://www.gtalk.ir/images/smilies/New%20%289%29.gif
مرغکم رفتی تو از پیشم چرا

http://www.gtalk.ir/images/smilies/New%20%289%29.gif
کردی از پیش خودت کیشم چرا
http://www.gtalk.ir/images/smilies/New%20%289%29.gif
من به تو خیلی ارادت داشتم

http://www.gtalk.ir/images/smilies/New%20%289%29.gif
حشر و نشری با کبابت داشتم


http://www.gtalk.ir/images/smilies/New%20%289%29.gif
خاطراتت مانده در کنج اجاق

http://www.gtalk.ir/images/smilies/New%20%289%29.gif
سوخت قلب دیگ تفلون از فراق
http://www.gtalk.ir/images/smilies/New%20%289%29.gif
ران و بال و سینه ات یادش بخیر

http://www.gtalk.ir/images/smilies/New%20%289%29.gif
قلب چون آیینه ات یادش بخیر
http://www.gtalk.ir/images/smilies/New%20%289%29.gif
با سس قرمز چه زیبا می شدی

http://www.gtalk.ir/images/smilies/New%20%289%29.gif
خوب و دلچسب و دلارا می شدی
http://www.gtalk.ir/images/smilies/New%20%289%29.gif
ای فدای ژامبون رنگین تو

http://www.gtalk.ir/images/smilies/New%20%289%29.gif
سوپ های داغ و آن ته چین تو
http://www.gtalk.ir/images/smilies/New%20%289%29.gif
ناز کم کن پیش ماها هم بیا

http://www.gtalk.ir/images/smilies/New%20%289%29.gif
لطف کن ،یک شام، اینجا هم بیا
http://www.gtalk.ir/images/smilies/New%20%289%29.gif
دستمان از گوشت دور است ای نگار

http://www.gtalk.ir/images/smilies/New%20%289%29.gif
پس تو دیگر اشکمان را در نیار
http://www.gtalk.ir/images/smilies/New%20%289%29.gif
زندگی بی تو جهنم می شود

http://www.gtalk.ir/images/smilies/New%20%289%29.gif
سکته ،اسبابش فراهم می شود
http://www.gtalk.ir/images/smilies/New%20%289%29.gif
ای فدای قُد قُدایت باز گرد

http://www.gtalk.ir/images/smilies/New%20%289%29.gif
این دل و جانم فدایت باز گرد
http://www.gtalk.ir/images/smilies/New%20%289%29.gif
بی تو باور کن که مردن بهتر است

http://www.gtalk.ir/images/smilies/New%20%289%29.gif
از جهان تشریف بردن بهتر است
http://www.gtalk.ir/images/smilies/New%20%289%29.gif
از خر شیطان بیا پایین عزیز

http://www.gtalk.ir/images/smilies/New%20%289%29.gif
عشوه کم کن ،زهر در جامم مریز
http://www.gtalk.ir/images/smilies/New%20%289%29.gif
تازگی از دیگران دل می بری

http://www.gtalk.ir/images/smilies/New%20%289%29.gif
هرکه بامش بیش ،با او می پری
http://www.gtalk.ir/images/smilies/New%20%289%29.gif
در نبودِ هیکل زیبای تو

http://www.gtalk.ir/images/smilies/New%20%289%29.gif
دلخوشم با سنگدان و پای تو
http://www.gtalk.ir/images/smilies/New%20%289%29.gif
پس چه شد آن بال های خوشگلت

http://www.gtalk.ir/images/smilies/New%20%289%29.gif
لک زده است این دل برای شنسلت
http://www.gtalk.ir/images/smilies/New%20%289%29.gif
ذهن یخچالم پُر است از یاد تو

http://www.gtalk.ir/images/smilies/New%20%289%29.gif
بازگرد ای خوشگل تو دلبرو
http://www.gtalk.ir/images/smilies/New%20%289%29.gif
تخم خود را لا اقل از ما نگیر

http://www.gtalk.ir/images/smilies/New%20%289%29.gif
تا که با خاگینه اش گردیم سیر

ELVIS 08-21-2010 09:27 PM

يك روز ملا نصر الدين براي تعمير بام خانه خود مجبور شد، مصالح ساختماني را بر پشت الاغ بگذارد و به بالاي پشت بام ببرد.

الاغ هم به سختي از پله ها بالا رفت …

ملا مصالح ساختماني را از دوش الاغ برداشت و سپس الاغ را بطرف پايين هدايت كرد.

ملا نمي دانست كه خر از پله بالا مي رود، ولي به هيچ وجه از پله پايين نمي ايد !!!

هر كاري كرد الاغ از پله پايين نيآمد.

ملا الاغ را رها كرد و به خانه آمد كه استراحت كند.

در همين موقع ديد الاغ دارد روي پشت بام بالا و پايين مي پرد !!!

وقتي كه دوباره به پشت بام رفت ، مي خواست الاغ را ارام كند كه ديد الاغ به هيچ وجه آرام نمي شود. برگشت و بعد از مدتي متوجه شد كه سقف اتاق خراب شده و پاهاي الاغ از سقف چوبي آويزان شده، بالاخره الاغ از سقف به زمين افتاد و مرد...

بعد ملا نصر الدين گفت : لعنت بر من كه نمي دانستم كه اگر خر به جايگاه رفيع و پست مهمي برسد هم آنجا را خراب مي كند و هم خودش را مي کشد ...!!!


اکنون ساعت 03:57 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)