![]() |
در شب هجران مرا پروانه وصلی فرست
ور نه از دردت جهانی را بسوزانم چو شمع |
عمر بدي كردي و ديدي ثمرش را
نيكي چه ضرر داشت كه يك بار نكردي |
یارب مرا ز پرتو منت نگاه دار
شمع مرا ز دست حمایت نگاه دار |
رفتي دلم شكستي اين دل شكسته بهتر
پوسيده رشته ي عشق از هم گسسته بهتر |
رقيب جان برد از هجر و بر خورد ز وصال
من از فراق بميرم خدا روا دارد |
دلربايانه دگر بر سر ناز آمده اي
از دل من چه به جا مانده كه باز آمده اي |
یک روز به شیدایی در زلف تو آویزم
زان دو لب شیرینت صد شور برانگیزم گر قصد جفا داری اینک من و اینک سر ور راه وفا داری جان در قدمت ریزم سعدی - سالار عقیلی (البته بیت اول رو نمیخونه ) |
محمل بدار ای ساربان تندی مکن با کاروان
کز عشق آن سرو روان گویی روانم می رود |
در عاشقی گریز نباشد ز ساز و سوز
استاده ام چو شمع مترسان ز آتشم |
من از بیگانگان هرگز ننالم
که با من هرچه کرد آن آشنا کرد |
در منتهای عشق چه دیدی که می روی ؟
پای سفر نکرده که لغزید مال توست؟ |
توان بی توانان هست چندان
که پیچد سخت دست زورمندان |
ندارم دستت از دامن مگر در خاک و آن دم هم
چو بر خاکم روان گردی بگیرد دامنت گردم |
مرا امید وصال تو زنده میدارد
وگرنه هر دمم از هجر تست بیم هلاک |
کز نیستان تا مرا ببریده اند
از نفیرم مرد و زن نالیده اند |
در خرابات مغان گر گذر افتد بازم
حاصل خرقه سجاده روان در بازم |
ما ز یاران چشم یاری داشتیم
خود غلط بود آنچه می پنداشتیم |
من این مراد بخود ببینم که نیم شبی بجای اشک روان در کنارمن باشی |
یک دست جام باده و یک دست جعد یار
رقصی چنین میانه میدانم آرزوست |
ترک درویش مگیر ار نبود سیم و زرش
در غمت سیم شمار اشک و رخش را زر گیر |
روزها فکر من این است و همه شب سخنم
که چرا غافل از احوال دل خویشتنم |
میل رفتن مکن ای دوست دمی با ما باش
بر لب جوی طرب جوی و بکف ساغر گیر |
رسید مژده که ایام غم نخواهد ماند
چنان نماند و چنین نیز نخواهد ماند |
دوام عيش و تنعم نه شيوه عشق است
اگر معاشر مايي بنوش نيش غمي |
یکساعت عشق صد جهان بیش ارزد
صد جان به فدای عاشقی باد ای جان نقل قول:
|
نه هر که چهره برافروخت دلبری داند
نه هر که آینه سازد سکندری داند |
دوش در حلقه ما قصه گيسوي تو بود
تا دل شب سخن از سلسله موي تو بود |
در تنگنای حیرتم از نخوت رقیب
یارب مباد آنکه گدار معتبر شود |
دوش مرغي به صبح مي ناليد
عقل و صبرم ببرد و طاقت و هوش |
شاهدان گر دلبری زینسان کنند
زاهدان را رخنه در ایمان کنند |
در خواب بدم مرا خردمندي گفت
كز خواب كسي را گل شادي نشكفت |
تو را قدر تموم ملك هستي دوست دارم
تو را جانم به حق حق پرستي دوست دارمhttp://4divary.com/images/smilies/love.png |
منتظرم به کنج غم گريهکنان نشاندهاي
خود به کنار مدعي خنده زنان نشستهاي |
يكچند ز كودكي به استاد شديم
يكچند ز استادي خود شاد شديم پايان سخن شنو كه ما را چه رسيد از خاك براميديم و بر خاك شديم |
مردمان در من و بی هوشی من حیرانند
من در آن کس که تو را بیند و حیران نشود |
ديدم رويت را
شنيدم نامت را صدا كردم اسمت را اما جواب ندادي چرا؟؟؟ خوشكلي بانمكي دوچشم زيبا داري بيخودي نيست كه در كنج دلم جا داري |
یکی از عقل می لافد یکی طامات می بافد
بیا کاین داوری ها را به پیش داور اندازیم |
مرد مرادي نه چنان دان كه مرد
مرگ چنين خواجه نه كاريست خرد |
دارم صنمی چهره برافروخته ای
وز خرمن دهر دیده بر دوخته ای |
يك درد و يكي درمان پسندد
يكي وصل و يكي هجران پسندد من از درمان و درد و وصل و هجران پسندم آنچه را جانان پسندد |
اکنون ساعت 02:50 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)