![]() |
عشق و دیوانگی
|
چه حس قشنگیه وقتی میشی مَحرمِ دل یکی .. |
به آنهایی که دوستشان دارید بی بهانه بگویید دوستت دارم |
ﺻﺪﺍﻱ ﺗﻠﻔﻦ، ﭘﺴﺮﻱ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺧﻮﺍﺏ ﺑﻴﺪﺍﺭ ﮐﺮﺩ؛ |
دلـم یه رابطـــہ باحـال میخـواد ... [ ! ] |
کاش میشد... |
نامه احمد شاملو به همسرش آیدا
آیدا نازنین خوب خودم. |
دریا تودلش پراز حرفه ولی میشینه پای درد ودل بقیه… |
ﻫﯿﭻ ﻭﻗﺖ ﻧﺬﺍﺭ ﮐﺎﺭ ﺑﻪ ﺍﻭﻧﺠﺎ ﺑﮑﺸﻪ ﮐﻪ ﺯﻧﯽ ﻧﯿﺎﺯ |
سکوت،رسا ترین فریاد یک زن است.. |
در دیاری که تـو آنجا باشی بودن آنجا کافیست ! |
من زنم وقتی خسته ام،وقتی کلافه ام، وقتی دلشکسته ام، |
گاهی دلت از زنانگی ات میگیرد ، میخواهی کودک باشی ، |
ﺯﻥ ﺯﻧﺪﮔﻴﺴﺖ |
بار آخر، من ورق را با دلم بر میزنم!! بار دیگر حکم کن، |
بغضیا هستن دلشون شکسته ولی صداشو در نیاوردن. |
اگر آمدى
به دلت بد نيار شهر همان شهر است كوچه همان كوچه خانه همان ... تنها من، كمى مرده ام . ---------------------- نبودنت در من قدم می زند، من زیر ِ باران! تو دور میشوی، من خیس! این دِلبری های ِ بهار است، نیامده دیوانه می کند، ... کوچه را از تنهایی...! وسعت نبود تو . . . به اندازۀ تمام دنیای من است تا آنجا که چشم کار میکند... جای تو خالیست ----------------------- بگـــذر تابستان حالم با تـــو خوب نمی شـــود پاییــز حال مرا خوب می شنـــاسد... |
عاشقانه هایت را بگذار روی طاقچه ی دلت برای روز مبادا... |
|
عجب وفایی داره این دلتنگی ! |
نمی دونی تو این روزا چقدر از زندگی سیرم |
زنـدگــی انـگــار تـمــام ِ صـبــرش را بـخـشـیـده اسـت بـه مـن ! |
” ﺧﻮﺍﺑﯿﺪﯼ؟ “ﻧﻮﺷﺘﻪ ﻣﯿﺸﻪ |
گفته بودی درد دل کن گــــــــــاه با هم صحبتی |
گاهی دلم برای خودم تنگ میشود |
سلام به همگی |
بخشی از کتاب بابا لنگ دراز
بخشي از كتاب بابا لنگ دراز اثر جين وبستر از نامههاي بابا لنگ دراز به جودي ابوت جودي! كاملا با تو موافق هستم كه عدهاي از مردم هرگز زندگي نمي كنند و زندگي را يك مسابقه دو ميدانند و ميخواهند هر چه زودتر به هدفي كه در افق دوردست است دست يابند و متوجه نميشوند كه آنقدر خسته شدهاند كه شايد نتوانند به مقصد برسند و اگر هم برسند ناگهان خود را در در پايان خط ميبينند. در حالي كه نه به مسير توجه داشتهاند و نه لذتي از آن بردهاند. دير يا زود آدم پير و خسته ميشود در حالي كه از اطراف خود غافل بوده است. آن وقت ديگر دير رسيدن به آرزوها و اهداف هم برايش بيتفاوت ميشد و فقط او ميماند و يك خستگي بيلذت و فرصت و زماني كه از دست رفته و به دست نخواهد آمد.... جودي عزيزم! درست است، ما به اندازه خاطرات خوشي كه از ديگران داريم آنها را دوست داريم و به آنها وابسته ميشويم. هر چه خاطرات خوشمان از كسي بيشتر باشد علاقه و وابستگي ما بيشتر ميشود. پس هر كسي را بيشتر دوست داريم و ميخواهيم كه بيشتر دوستمان بدارد بايد برايش خاطرات خوش زيادي بسازيم تا بتوانيم در دلش ثبت شويم. دوستدار تو : بابا لنگ دراز |
این روزها خسته تر از انم که بخواهم گله کنم |
|
دوستت دارم پریشان،شانه میخواهی چه کار؟
دام بگذاری اسیرم،دانه میخواهی چه کار؟ تا ابد دور تو میگردم،بسوزان عشق کن ای که شاعر سوختی،پروانه میخواهی چه کار؟ ** مُردم از بس شهر را گشتم یکی عاقل نبود راستی تو این همه دیوانه میخواهی چه کار؟ * مثل من آواره شو از چاردیواری درآ! در دل من قصر داری،خانه میخواهی چه کار؟** خُرد کن آیینه را در شعر من خود را ببین شرح این زیبایی از بیگانه میخواهی چه کار؟ شرم را بگذار و یک آغوش در من گریه کن گریه کن پس شانه ی مردانه میخواهی چه کار؟ مهدی فرجی |
پشت این بغض "بیدی" نشسته |
|
|
|
درد داره....وقتی ساعت ها میشینی به حرفایی که هیچ وقت قرار |
رو به تو سجده می کنم دری به کعبه باز نیست بس که طواف کردمت مرا به حج نیاز نیست به هر طرف نظر کنم نماز من نماز نیست مرا به بند می کشی از این رهاترم کنی زخم نمی زنی به من که مبتلاترم کنی از همه توبه می کنم بلکه تو باورم کنی قلب من از صدای تو چه عاشقانه کوک شد تمام پرسه های من کنار تو سلوک شد عذاب می کشم ولی عذاب من گناه نیست وقتی شکنجه گر تویی شکنجه اشتباه نیست قلب من از صدای تو چه عاشقانه کوک شد تمام پرسه های من کنار تو سلوک شد عذاب می کشم ولی عذاب من گناه نیست وقتی شکنجه گر تویی شکنجه اشتباه نیست |
خوشا به بختِ بلنـــــدم که در کنار منی تو هم قرار منی هم تو بیقــــرار منی گذشت فصل زمستان گذشت سردی و سوز بیا ورق بزن این فصــــل را، بهـــــار منی به روزهای جدایی دو حالت است فقط در انتظار تـــــــواَم یا در انتظـــار منی “خوش است خلوت اگر یار یار من باشد” خوش است چون که شب و روز در کنار منی بمان که عشق به حالِ من و تو غبطه خورَد بمان که یار تواَم، عشق کن که یار منی بمان که مثل غـــزلهای عاشقانهی من پر از لطافتِ محضی و گوشــــــوار منی من “ابتهـــــاج”ترین شاعــــر زمانِ تواَم تو عاشقانه ترین شعـــــر روزگـــار منی |
مرد چشم و گوش بسته، مشکلاتش کمتر است شاه بزدل، احتمال کیش و ماتش کمتر است! خوش به حالش! وصف گیسوی تو را نشنیده است هرکه با دیوان حافظ، ارتباطش کمتر است! لرزه بر پایش نمی افتد به هنگام وداع مطمئنا، مصرف چایی نباتش کمتر است! با زبان شاعران شهر خود بیگانه است آب با بنزین که باشد، اختلاطش کمتر است! جایگاه ویژه در دوزخ ندارد مثل ما احتمال گیر کردن در صراطش کمتر است! یار ما زیباتر از امثال حورالعین اوست گرچه از فهمیدن حرفم سواتَ!ش کمتر است ! " سید ایمان زعفرانچی " |
اکنون ساعت 03:49 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)