پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   شعر (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=55)
-   -   وصف حال خودتان با زبان شعر (http://p30city.net/showthread.php?t=3983)

Omid7 11-23-2009 05:19 PM

وای چه خسته می کند تنگی این قفس مرا
پیر شدم نکرد از این رنج و شکنجه بس مرا

پای به دام جسم و دل همره کاروان جان
آه چه حسرت آورد زمزمه جرس مرا


گرگ درنده ای به من تاخت به نام زندگی
پنجه که در جگر زندنام نهد نفس مرا


طوطی هند عالم قدسم و طبع قند جو
وه که به گند خاکیان ساخته چون مگس مرا


من که به شاخ سرو و گل پا ننهادمی کنون
دست نصیب بین که پر دوخت به خار و خس مرا


آب و هوای خاکیان نیست به عشق سازگار
آتش آه گو بسوز آن چه به دل هوس مرا


جز غم بی کسی در این سفله سرای نا کسی
من نشناختم کسی گو مشناس کس مرا


ناله شهریار از این چاه به در نمی شود
ور نه کمند مو هلد ماه به دسترس مرا


SonBol 12-02-2009 12:48 PM

می رسد تا به قفس های بلورین گناه
جاده سرد سکوتی که غبارش شده ام
هوس چیدن یک سیب پر از وسوسه است
باغ چشمت که هواخواه بهارش شده ام
انتظار قفس و این همه تکرار سکوت
سرنوشتی است که من سخت دچارش شده ام..._:2:

Omid7 12-02-2009 12:52 PM

یاد بگذشته به دل ماند و دریغ

نیست یاری كه مرا یاد كند

دیده ام خیره به ره ماند ونداد

نامه ای تا دل من شاد كند

خود ندانم چه خطایی كردم

كه ز من رشته الفت بگسست

دردلش جایی اگر بود مرا

پس چرا دیده ز دیدارم بست

هر كجا مینگرم باز هم اوست

كه بهچشمان ترم خیره شده

درد عشقست كه با حسرت و سوز

بر دل پر شررم چیره شده

گفتم ازدیده چو دورش سازم

بی گمان زودتر از دل برود

مرگ باید كه مرا دریابد

ورنه دردیست كهمشكل برود

amir ahmadi 12-02-2009 01:18 PM

چگونه گویم احوال خودم با تو
عزیزو یار دیرینم
امیری بی وزیرم من




ساقي 12-11-2009 03:01 PM

ساقی بده آن شراب گلرنگ
مطرب بزن آن نوای بر چنگ

کز زهد ندیده‌ام فتوحی
تا کی زنم آبگینه بر سنگ

خون شد دل من ندیده کامی
الا که برفت نام با ننگ

عشق آمد و عقل همچو بادی
رفت از بر من هزار فرسنگ

ای زاهد خرقه پوش تا کی
با عاشق خسته دل کنی جنگ

گرد دو جهان بگشته عاشق
زاهد بنگر نشسته دلتنگ

من خرقه فکنده‌ام ز عشقت
باشد که به وصل تو زنم چنگ

سعدی همه روز عشق می‌باز
تا در دو جهان شوی به یک رنگ

{پپوله}
سعدی » دیوان اشعار »

ساقي 12-15-2009 03:29 PM

گفتم : دل و جان در سر کارت کردم
هرچیز که داشتم نثارت کردم
گفتا : تو که باشی که کنی یا نکنی ؟
آن من بودم که بی قرارت کردم ...
مولانا

آريانا 12-15-2009 03:43 PM

نقل قول:

نوشته اصلی توسط ساقي (پست 99003)
گفتم : دل و جان در سر کارت کردم




هرچیز که داشتم نثارت کردم


گفتا : تو که باشی که کنی یا نکنی ؟


آن من بودم که بی قرارت کردم ...





مولانا


خيلي ديوانه كننده بود..........................Thanks

ابریشم 12-15-2009 06:03 PM

عشق در یک لحظه پدید می آید و دوست داشتن در امتداد زمان! و این اساسی ترین تفاوت بین دوست داشتن و عاشق شدن است.

pouya_k9069 12-15-2009 06:29 PM

هرچه گفتم هيچكس نشنيد يا باور نكرد
من دهاني نيستم بهر اين گوش ها

SonBol 12-20-2009 10:23 PM

بیا حواسمان را پرت کنیم

مال هر کس دورتر افتاد

عاشق تر است...

اول من...

حواسم را بده تا پرت کنم!

............


اکنون ساعت 12:21 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)