![]() |
اول دفتر به نام ایزد دانا
صانع پروردگار حی توانا |
آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است
با دوستان مروت با دشمنان مدارا |
اگر تو فارغی از حال دوستان یارا
فراغت از تو میسر نمیشود ما را |
آن کس که چوسیمرغ بی نشان است
از رهزنِ ایام در امان است |
تو مگر بر لب آبی به هوس بنشینی
ور نه هر فتنه که بینی همه از خود بینی |
یک دم غریق بحر خدا شو گمان مبر
کز آب هفت بحر به یک موی تر شوی |
یا رب این نوگل خندان که سپردی به منش
میسپارم به تو از چشم حسود چمنش |
شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هایل
کجا دانند حال ما سبکباران ساحلها |
آن که بودی وطنش دیده حافظ یا رب
به مرادش ز غریبی به وطن بازرسان |
خیلی عالی بود حامد جان
|
نمی بینم از همدمان هیچ بر جای
دلم خون شد از غصه ساقی کجایی |
یک حرف و دو حرف در دهانم
تا شیوه راه رفتن آموخت |
تا کی به تمنای وصال تو یگانه
اشکم شود سیل و از مژه روانه |
هزار جهد بکردم که یار من باشی
مرادبخش دل بیقرار من باشی |
یکی زابلی بود الوای نام
سبک تیغ کین برکشید از نیام |
مزن بر سر ناتوان دست زور که روزی درافتی به پایش چومور |
رخ شاه ز اواز شد چون چراغ
از ان کوه برگشت دل پر ز داغ |
غلام نرگس مست تو تاجدارانند
خراب باده لعل تو هوشیارانند |
دلم ز صومعه بگرفت و خرقه سالوس
کجاست دیر مغان و شراب ناب کجا |
آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند
آیا بود که گوشه ی چشمی به ما کنند |
دوش از مسجد سوی میخانه آمد پیر ما
چیست یاران طریقت بعد از این تدبیر ما |
اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل مارا
به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را |
آن که ناوک بر دل من زیرچشمی می زند
قوت جان حافظش درخنده ی زیرلب است |
تویی که بر سر خوبان کشوری چون تاج
سزد اگر همه دلبران دهندت باج |
جمال صورت و معنی ز امن صحت توست
که ظاهرت دژم و باطنت نژند مباد |
دراین حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
که با این درد اگر دربند درمانند درمانند |
دوتا شد قامتم همچون کمانی
ز غم پیوسته چون ابروی فرخ |
خدا گر ببندد ز حکمت دری
رحمت گشاید در دیگری |
یا مبسما یحاکی درجا من اللالی
یا رب چه درخور آمد گردش خط هلالی |
یارب اندر دل آن خسرو شیرین انداز
که به رحمت گذری بر سر فرهاد کند |
دارم امید عاطفتی از جانب دوست
کردم جنایتی و امیدم به عفو اوست |
توبندگی چوگدایان به شرط مزد مکن
که دوست خود روش بنده پروری داند |
دارم از زلف سیاهش گله چندان که مپرس
که چنان زو شده ام بی سر و سامان که مپرس |
سحرم دولت بیدار به بالین آمد
گفت برخیزکه آن خسرو شیرین آمد |
مشاعره بانام کاربرقبلی با احترام متقابل
سلام واحترام
ازنام خودم شروع می کنم شبی یاد دارم که چشمم نخفت شنیدم که پروانه با شمع گفت: که من عاشقم گر بسوزم رواست تو را گریه و سوز باری چراست؟ |
یاد باد انکه زما وقت سفر یاد نکرد
به وداعی دل غمدیده ما شاد نکرد |
دل را شراره غم تو پُرشرار كرد داغ تو قلب خسته دلان داغدار كرد اى سرو بوستان ولا از غم تو چرخ جارى ز ديده اشك چو ابر بهار كرد |
صحن بستان ذوق بخش وصحبت یاران خوش است
وقت گل خوش باد ذکر وی وقت می خواران خوش است |
گفت بر تخت مملکت بنشین تا به تو نام من بماند یاد فخری سیستانی |
ز عود هندی پوشیده بر بلور زره ز مشک چینی پیچیده بر صنوبر دام |
اکنون ساعت 03:30 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)