پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   شعر (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=55)
-   -   مشاعره سنتی (http://p30city.net/showthread.php?t=807)

10691 07-21-2012 03:01 PM

وصف رخ چو ماهش در پرده راست ناید
مطرب بزن نوایی ساقی بده شرابی

yad 07-21-2012 05:30 PM

یکی از عقل می لافد یکی طامات می بافد

بیا کاین داوریها را به پیش داور اندازیم


افسون 13 07-21-2012 06:17 PM

مهی کز دوریش در خاک خواهم کرد جا امشب
به خاکم گو میا فردا ، به بالینم بیا امشب
مگو فردا برت آیم که من دور از تو تا فردا
نخواهم زیست خواهم مرد یا امروز یا امشب

mohammad.90 07-21-2012 09:21 PM

به ملازمان سلطان که رساند این دعا را

که به شکر پادشاهی ز نظر مران گدا را

افسون 13 07-22-2012 08:28 AM

ای گمشده دل کجات جویم
در دام که مبتلات جویم
دیروز چو آفتاب بودی
امروز چو کیمیات جویم

10691 07-22-2012 03:11 PM

من از آن حسن روز افزون که یوسف داشت دانستم
که عشق از پرده عصمت برون آرد زلیخا را
اگر دشنام فرمایی وگر نفرین دعا گویم
جواب تلخ می زیبد لب لعل شکر خارا

yad 07-22-2012 03:46 PM

اگر به زلف دراز تو دست ما نرسد

گناه بخت پریشان ودست کوته ماست

به حاجب در خلوت سرای خاص بگو

فلان زگوشه نشینان خاک درگه ماست


10691 07-22-2012 03:51 PM

تحصیل عشق و رندی آسان نمود اول
وآخر بسوخت جانم در کسب این فضائل

yad 07-22-2012 04:00 PM

لب از ترشح می پاک کن برای خدا

که خاطرم به هزاران گنه موسوس شد


10691 07-22-2012 04:04 PM

در میان آب و آتش همچنان سر گرم توست
این دل زار نزار اشک بارانم چو شمع

yad 07-22-2012 04:07 PM

عمریت پادشاها کزمی تهیست جامم

اینک زبنده دعوی وز محتسب گواهی


10691 07-22-2012 04:17 PM

یا رب اندر دل آن خسروی شیرین انداز
که به رحمت گذری بر سر فرهاد کند

yad 07-22-2012 04:26 PM

دیدارشد میسّر وبوس وکنار هم

ازبخت شکر دارم واز روزگار هم


10691 07-22-2012 04:32 PM

من اگر خارم و گر گل چمن آرایی هست
که از آن دست که او می کشدم می رویم

yad 07-22-2012 04:36 PM

ملامت گو چه دریابد میان عاشق ومعشوق

نبیند چشم نابینا خصوص اسرار پنهانی



10691 07-22-2012 04:39 PM

یارب این نوگل خندان که سپردی به منش
می سپارم به تو از چشم حسود چمنش

yad 07-22-2012 04:43 PM

شنیده ام سخنی خوش که پیرکنعان گفت

فراق یار نه آن می کند که بتوان گفت


10691 07-22-2012 04:53 PM

تو همچو صبحی و من شمع خلوت سحرم
تبسمی کن و جان بین که چون همی سپرم

افسون 13 07-23-2012 04:37 PM

مه من ، به جلوه ‌گاهی که تو را شنودم آنجا
جگرم ز غصه خون شد ، که چرا نبودم آنجا؟
گه سجده خاک راهت به سرشک می‌کنم گل
غرض آنکه دیر ماند اثر سجودم آنجا

10691 07-23-2012 06:32 PM

از غم هجر مکن ناله و فریاد که دوش
زده ام فالی و فریاد رسی می آید

haftcheshme 07-23-2012 06:57 PM

در سرم عشق تو غوفا دارد

عشق تو قصد سر ما دارد

افسون 13 07-23-2012 08:31 PM

دیدیم ز یاران وفادار بسی را
لیکن چو سگان تو ندیدیم کسی را
قطع هوس و ترک هوی کن ، که درین راه
چندان اثری نیست هوی و هوسی را

yad 07-23-2012 08:57 PM

ازهرطرف که رفتم جز وحشتم نیفزود

زنهار از این بیابان وین راه بی نهایت


10691 07-23-2012 09:34 PM

تا فضل و عقل بینی بی معرفت نشینی
یک نکته ات بگویم خود را مبین که رستی

yad 07-23-2012 09:42 PM

یاری اندر کس نمی بینم یاران را چه شد

دوستی کی آخرآمد دوست داران را چه شد


10691 07-23-2012 09:45 PM

درد ما را نیست درمان الغیاث
هجر ما را نیست پایان الغیاث

yad 07-23-2012 09:47 PM

ثانیه ها در پی هم میروند

نیست کسی در پی آنها رود

10691 07-23-2012 09:53 PM

دوست آن نبود که در نعمت زند
لاف یاری و برادر خواندگی
دوست آن دانم که گیرد دست دوست
در پریشان حال و درماندگی

yad 07-23-2012 09:56 PM

يکي مي پرسد اندوه تو از چيست؟

سبب ساز سکوت مبهمت کيست؟


10691 07-23-2012 10:01 PM

تو خود چه لعبتی ای شهسوار شیرین کار
که در برابر چشمی و غایب از نظری

yad 07-23-2012 10:05 PM

مصرع دوم ربطی به اولی ندارد!! حافظ رو نگاه کن



10691 07-23-2012 10:10 PM

غزل مشهور حافظ
طفیل هستی عشقند آدمی و پری ارادتی بنما تا سعادتی ببری
این مصرع دو بار توی دیوان تکرار شده

yad 07-23-2012 10:35 PM

نقل قول:

نوشته اصلی توسط 10691 (پست 270035)
تو خود چه لعبتی ای شهسوار شیرین کار
که در برابر چشمی و غایب از نظری


توخود چه لعبتی ای شهسوار شیرین کار

که توسنی چو فلک رام تازیانه ی توست
{پپوله}

10691 07-23-2012 10:40 PM

. . .جفتش شعر حافظه

مستور 10-15-2012 08:30 PM

تقدیم به دانه کولانه به خاطر زحمات شبانه روزیش


روز هجران شب فرقت یار آخر شد
زدم این فال و گذشت اختر و کار آخر شد
آن همه ناز و تنعم که خزان می فرمود
عاقبت در قدم باد بهار آخر شد
ساقیا لطف نمودی قدحت پر می باد
که به تدبیر تو تشویش خمار آخر شد

ماهین 10-15-2012 10:22 PM

دیگر ای گندم نمای جو فروش
با ردای عجب،عیب خود مپوش

مستور 10-15-2012 10:38 PM

شد دلم بیمار و می خواهذ ز لعلت شیرنی
رحمتی فرما که این مسکین خراب افتاده است

ماهین 10-16-2012 07:28 AM

تو طاعت حق کنی به امید بهشت
نه نه تو عاشقی که مزدوری تو

mary.f 10-16-2012 08:28 AM

وقت را غنیمت دان آنقدر که بتوانی
حاصل از حیات ای جان اینست تا دانی

افسون 13 10-16-2012 12:35 PM

یک جرعه می ز ملک کاووس به است
از تخت قباد و ملکت طوس به است
هر ناله که رندی به سحرگاه زند
از طاعت زاهدان سالوس به است


اکنون ساعت 09:19 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)