![]() |
شد به گمان دیدنی ، یک عمر تمام و من همان |
اگر چون مـوم صـد صورت پـذیـرم |
مرا حیرت بر ان اورد صد بار
که بندم در چنین بتخانه ز نار نظامی |
رازی که بر غیر نگفتیم و نگوییم |
تو نیز اخر هم از دست بلندی
چرا بتخانه ای را در نبندی نظامی |
یاد باد آن دمی گر ز درت می رفتم |
ای که گفتی هیچ مشکل چون فراق یار نیست |
تواضع ز گردان فرازان نکوست |
تیری که زدی بر دلم از غمزه خطا رفت |
توبه کردم که دگر می نخورم در همه عمر |
روی بنما و مرا گو که ز جان دل برگیر پیش شمع آتش پروا نه به جان گو درگیر در لب تشنه ما بین و مدار آب دریغ بر سر کشته خویش آی و ز خاکش برگیر ...حافظ... |
راز درون پرده از رندان مست پرس |
اگر به مذهب تو خون عاشق است مباح |
حکایت شب هجران نه آن حکایت حال است |
دل شکسته حافظ به خاک خواهد برد |
در دایره ی قسمت ما نقطه ی تسلیمیم |
یکدم به کنار تو جوان بودم و زان پس |
دانه بهتر در زمین نرم بالا می کشد |
رویم از هر دو جهان بر در کاشانه ی توست |
تویی آن گوهر پاکیزه که در عالم قدس |
کی توانم صفت روی نکوی تو کنم |
من اگر نیکم اگر بد تو برو خود را باش |
تا کند پرتو رویت به دو عالم غوغا |
مهر مهر دلبری بر جان ماست جان ما در حضرت جانان ماست پیش او از درد مینالم ولیک درد آن دلدار ما درمان ماست |
ترسم این قوم که بر درد کشان می خندند |
ای مرا یک بارگی از خویشتن کرده جدا گر بدآن شادی که دور از تو بمیرم مرحبا دل ز غم رنجور و تو فارغ ازو وز حال ما بازپرس آخر که : چون شد حال آن بیمار ما؟ |
این جهان و هر چه در وی است جز افسانه نیست |
مرحبا طایر فرخ پی فرخنده پیام خیر مقدم چه خبر دوست کجا راه کدام یا رب این قافله را لطف ازل بدرقه باد که از او خصم به دام آمد و معشوقه به کام |
من ندانستم از اول که تو بی مهر و وفایی |
یادها انبوه شد در سر پر سرگذشت جز طنین خسته افسوس رفته ها را بازگشت |
تا نیست نگردی ره هستت ندهند |
دیدهٔ بختم ، دریغا کور شد دل نمرده ، زنده اندر گور شد دست گیر ای دوست این بخت مرا تا نبیند دشمنم کو کور شد |
دل آسوده اگر میطلبی عشق طلب |
ای باد صبا ، به کوی آن یار گر بر گذری ز بنده یاد آر ور هیچ مجال گفت یابی پیغام من شکسته بگزار |
رند عالم سوز را با مصلحت بینی چه کار |
شرم دار آخر جفا چندین مکن |
نیمه نانی گر خورد مرد خدا |
روزم سیاه گشت که آن آفتاب عمر |
تا جرعه ای از جام الستت ندهند |
دل ز هر نقش گشته ساده مرا دو جهان از نظر فتاده مرا تا چو مجنون شدم بیابانگرد میگزد همچو مار، جاده مرا |
اکنون ساعت 06:46 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)