![]() |
شربت قند و گلاب از لب يارم فرمود
نرگس او که طبيب دل بيمار من است |
تا چند همچو شمع زبان آوری کنی
پروانه مراد رسید ای محب خموش |
شهر ياران بود و خاک مهربانان اين ديار
مهربانی کی سر آمد شهرياران را چه شد |
در شگفتم که در این مدت ایام فراق
برگرفتی ز حریفان دل و دل میدادت |
ترک عاشق کش من مست برون رفت امروز
تا دگر خون که از ديده روان خواهد بود |
در ازل پرتو حسنت ز تجلي دم زد
عشق پيدا شد و آتش به همه عالم زد |
در خرابات مغان نور خدا میبینم
این عجب بین که چه نوری ز کجا می بینم |
مراد دل ز که پرسم که نيست دلداري
که جلوه نظر و شيوه کرم دارد |
درويش را نباشد برگ سراي سلطان
ماييم و كهنه دلقي كاتش در آن توان زد |
در تيره شب هجر تو جانم به لب آمد
وقت است که همچون مه تابان به درآيی |
اکنون ساعت 08:10 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)