![]() |
دگر ز منزل جانان سفر مکن درويش
که سير معنوی و کنج خانقاهت بس |
سینه از آتش دل در غم جانانه بسوخت
آتشی بود در این خانه که کاشانه بسوخت |
تخت زمرد زده است گل به چمن
راح چون لعل آتشین دریاب |
به بزمگاه چمن دوش مست بگذشتم
چو از دهان توام غنچه در گمان انداخت |
تیری که زدی بر دلم از غمزه خطا رفت
تا باز چه اندیشه کند رای صوابت |
تا عاشقان به بوی نسیمش دهند جان
بگشود نافهای و در آرزو ببست |
تنم از واسطه دوری دلبر بگداخت
جانم از آتش مهر رخ جانانه بسوخت |
تا به گیسوی تو دست ناسزایان کم رسد
هر دلی از حلقهای در ذکر یارب یارب است |
تا عاشقان به بوی نسیمش دهند جان
بگشود نافهای و در آرزو ببست |
تو خود چه لعبتی ای شهسوار شیرین کار
که توسنی چو فلک رام تازیانه توست |
اکنون ساعت 07:52 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)