![]() |
چه روزها که یک به یک غروب شد نیامدی
چه اشکها که در گلو رسوب شد نیامدی |
کاش با هم آشنا نمی شدیم کاش غم را مبتلا نمی شدیم |
هان پیمبر را نباشد سایه دانی آن زچیست
آفتابی چون علی در سایه پیغمبر است |
دیگر مکن نصیحت حافظ که......... ره نیافت گمگشتهای که باده نابش به کام رفت |
تیغی به دست خونی , آمد مرا که چونی گفتم بیا که خیر است , گفتا نه شر , برقص آ |
بس کن رها کن گفت و گو نی نظم گو نی نثر گو کان حیله ساز و حیله جو بدو کلامت میکند |
عصریک روز بهاری بین گلها دیدمت
شب که شددر خواب دیدم دست بردم چیدمت |
این جا کسیست پنهان خود را مگیر تنها بس تیز گوش دارد مگشا به بد زبان را |
بارها بارٌّّّّ،اگر پا به رویم بگذاری
باز،خاکی تر از آنم که تو می پنداری |
|
اکنون ساعت 10:17 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)