پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   شعر (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=55)
-   -   وصف حال خودتان با زبان شعر (http://p30city.net/showthread.php?t=3983)

SonBol 01-31-2010 11:23 AM


amir ahmadi 01-31-2010 01:10 PM

قومی متحیرند اندر ره دین قومی به گمان فتاده در راه یقین
می ترسم از روزی که اید بانگی که ای بی خبران راه نه ان است و نه این

ساقي 02-03-2010 09:19 PM

اي كوچه هاي كويري كه تمامم آرزوست

بي رخصت پروازم و پروازم آرزوست

از هر ستاره مي بخشمت جاني اگر خودم

پا بسته به كوچه هايم وديدارم آرزوست

من عاشق آفريده شدم كو پرتو خودم

جسمي كه حقيقت رخسارش آرزوست

روحي چنان گنگ كه ارنه خود آفريد

خورشيد روي من شمعي و نگارش آرزوست

بي سرمه ات نگاه را ولي مجال نيست

بي چشم ترم ديدن جمالت آرزوست

همراه زخمم و در تكرار خود خفته ام

در حسرت نگاه تو زندانم آرزوست....


...
..
.



آريانا 02-03-2010 11:52 PM

دارم گله‌ها، ولی نه از دوست
از دشمن پر فسون و نیرنگ


با دوست مرا همیشه صلح است
با خود بود، ار بود مرا جنگ



این جمله شکایت از عراقی است
کو بر تن خود نگشت سرهنگ

ساقي 02-03-2010 11:57 PM

آفرين بر عراقي

بودن


گر بدين سان زيست بايد پست
من چه بي شرمم اگر فانوس عمرم را به رسوائي نياويزم
بر بلند كاج خشك كوچه بن بست

گر بدين سان زيست بايد پاك
من چه ناپاكم اگر ننشانم از ايمان خود، چون كوه
يادگاري جاودانه بر تراز بي بقاي خاك




...


احمد شاملو

از مجموعه هواي تازه

deltang 02-04-2010 09:48 AM

خلقت من از ازل یک خلقت ناجور بود

من که خود راضی به این خلقت نبودم زور بود

دردو داغ و زاری و زجر این همه نزدیک من اما سعادت دور بود

این طبیعت یک زمان چشم خوشی بر من نداشت

تف به این چشم تنگ او چشم طبیعت کور بود

نور امید مرا از کلبه ام دزدیده اند

ورنه این کلبه سراسر چلچراغ نور بود

صدای سکوت 02-04-2010 09:55 AM

تو همون حس غریبی که همیشه با منی

deltang 02-04-2010 09:59 AM

تو دوری از برم دل در برم نیست

هوای دیگری اندر سرم نیست

به جان دلبرم که هر دوعالم

تمنای دگر جز دلبرم نیست

ساقي 02-05-2010 12:15 AM

وای از این افسرده‌گان فریاد اهل درد کو ؟
ناله مستانه دل‌های غم پرورد کو ؟

ماه مهر آیین که میزد باده با رندان کجاست
باد مشکین دم که بوی عشق می‌آورد کو ؟

در بیابان جنون سرگشته‌ام چون گرد باد
همرهی باید مرا مجنون صحرا گرد کو ؟

بعد مرگم مِی‌کشان گویند درمیخانه‌ها
آن سیه مستی که خم‌ها را تهی می‌کرد کو ؟


پیش امواج حوادث پایداری سهل نیست
مرد باید تا نیندیشد ز طوفان مرد کو ؟

دردمندان را دلی چون شمع می‌باید رهی
گرنه ‌ای بی‌درد اشک گرم و آه سرد کو ؟




رهی معیری

آريانا 02-05-2010 12:50 AM

عشق شوقی در نهاد ما نهاد
جان ما را در کف غوغا نهاد

فتنه‌ای انگیخت، شوری درفکند
در سرا و شهر ما چون پا نهاد

جای خالی یافت از غوغا و شور
شور و غوغا کرد و رخت آنجا نهاد

نام و ننگ ما همه بر باد داد
نام ما دیوانه و رسوا نهاد

چون عراقی را، درین ره، خام یافت
جان ما بر آتش سودا نهاد


اکنون ساعت 10:47 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)