پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   مطالب آزاد (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=11)
-   -   یکی از شیطنتهای دوران تحصیل چی بوده؟ (http://p30city.net/showthread.php?t=15985)

bigbang 01-01-2012 01:24 AM

نه سوتی دادم اشتباه پرید از دستم !
این محسنی یه مقداری سنتی بود ! مدرسه اش هم بعد دو سال جمع شد
اسم مدرسه اش هم دارالفنون گذاشته بود
منم راهنمایی بودم !! دوم راهنمایی سیدی هم که میخواستم طاق بزنم گیم اسپات بود بازی های آنریل تورنمت و و وایپر که اون موقع بازی ماشین خیلی باحالی بود و هنوز نید فور اسپید مطرح نشده بود با یک بازی به اسم red alert که اون موقع آخر بازی بود
کامپیوتر هم مال بابام بود
موقعی که من پنجم ابتدایی بودم بابام خرید پنتیوم 2 با کارت گرافیک وودوو 32 مگابایتی که اون موقعی خیلی گرون بود
ولی بابام برای کارش میخواست
-----------------------------------------------////////////////////////////
خلاصه در مورد اون مسئله از دستم در رفت این دفعه گذشت !
باور کن دیگه سیاسی حرف نمیزنم
قول ! حواسم نبود دیگه از دستم ناراحت نشو
باشه کوروش جون
دیگه سوتی نمیدم
قول
ولی من چوب خوردم ! :d و تا یک روز کامل جاش روی دستم موند !

شابادی 06-02-2012 08:34 AM

ما دوره ابتدایی همیشه یه گروه داشتیم نه اینکه گروه ما کرد بود و تو خرمشهر زندگی میکردیم یه سری مشکلات داشتیم با اعراب اینجا:
از اول ابتدایی تا پنجم هفته ای سه چهار بار دعوا میکردیم
چهارم و پنجم ابتدایی یاد گرفته بودیم اجازه بگیریم میرفتیم دستشویی ولی از دفتر گچ میدزدیدیم
راهنمایی که بودم همون گروه داشتیم ولی یه مقدار قد تر بازم دعوا میکردیم

شابادی 06-02-2012 08:35 AM


اول دبیرستان که بودم دیگه جرپه جوونی مون میومد برای معلم هم شاخه شونه میکشیدیم (البته هیچوقت تجدید نیاوردم معدمم کمتر از 16 نشده تا حالا)
متاسفانه دوم دبیرستان از بچه های گروه جدا افتادم تو کلاس مدرسه دیگه که 35 نفر جمعیت کلاس که 33 نفرش عرب بود من تنها کرد معلم هم عرب بود روز اول مدرسه اود گفت هرکی یه جک بگه یکی از ته کلاس جک درباره کردها گفت بعدش من بلند شدم جک درباره عربه گفتم که منجر به دعوا شد و .........رفتم گروه قدیمون رو آوردم آی دونه دونه عربا رو زدیم آی زدیمشون تا منو 6 نفر دیگه 3 ماه از مدرسه اخراج شدیم
بعدش همون عربا رفیقم شدند تا الان

شابادی 06-02-2012 08:42 AM

دانشگاه دولتی با رتبه 1200 قبول شدم
نگبان خوابگاه یه بز داشت یه شب که نگبان خواب بود اومدم با دونفر از رفیقام بزو بغل کردم بریدیم توطبقه دوم ولش کردیم تا بگرده (اتاق خودم طبقه هم کف بود) تو خوابگاه ساعت 3 صبح بز بدبخت شرو کرد به داد و هوار کردن سر پرست خوابگه بد بخت با چشم خواب الود با دوبار زمین خوردن بدو بدو اومد ببینه چه خبره کل خوابگاه بیدار شده بودن یادش بخیر
هنوز خدمت مونده تا ببینیم چی میشه


اکنون ساعت 11:41 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)