![]() |
نقل قول:
هنرمند بودن ینی چیزی که همه هر روز بی تفاوت ازش رد میشن و ُ ببینی و این نگاه سهم هر کسی نیست ! متنت هرچند موزون نبود , ادبی نبود .. اما قشنگ بود .. دوس داشتم نگاهتو .. : ) نقل قول:
|
نقل قول:
احساس کردم توو اون لحظه ناراحته آناهیتا ..گفتم خنده ی زیبای منو ببینه ..از اون حس در بیاد....... ............. |
مرسی غزل
به خودم امیدوارم شدم...هنرمند!!:rolleyes: از شما هم ممنونم آریانا...بله درسته با خنده شما کلا فراموشش کردم:d(عجب بی معرفتیم من!!مرافه) |
نقل قول:
طفلی آنا اگه خنده ی تورو ببینه که تا صب کابوس میبینه ! |
کاش می شد بود و زندگی کرد گاش میشد دفترم را باز کنم قلم بر دست بگیرم وخاطرات با تو بودن رااز اول یک به یک تکرار می کردم ولی هرگز نخواهد شد تو در خاکی ومن پژمرده از بیداد زمانم:53: |
زیر سنگینی احساس غرور گل سرخ
همه گفتند:"که اورا تو شکستی..............تو شکستی" نشکستم..............نشکستم اما بغض صدساله من پا برجاست که چرا همه دیدند شاخ پیچک همسایه شکست وندیدند دلم راکه ترک خورده ............................. زیاد |
یک شبی مجنون نمازش را شکست بی وضو در کوچه ی لیلا نشست عشق آن شب مست مستش کرده بود فارغ از جام الستش کرده بود گفت یا رب از چه خوارم کرده ای ؟ بر صلیب عشق دارم کرده ای؟ خسته ام زین عشق ، دلخونم نکن من که مجنونم تو مجنونم نکن مرد این بازیچه دیگر نیستم این تو لیلا ی تو ، من نیستم گفت: ای دیوانه لیلایت منم در رگت پنهان و پیدایت منم سال ها با جور لیلا ساختی من کنارت بودم و نشناختی عشق لیلا در دلت انداختم صد قمار عشق ، یکجا باختم کردمت آواره ی صحرا نشد گفتم عاقل می شوی اما نشد سوختم در حسرت یک یا ربت غیر لیلا بر نیامد از لبت روز و شب او را صدا کردی ولی دیدم امشب با منی گفتم بلی مطمئن بودم به من سر می زنی بر حریم خانه ام در می زنی حال این لیلا که خوارت کرده بود درس عشقش بی قرارت کرده بود مرد راهش باش تا شاهت کنم صد چو لیلا کشته در راهت کنم http://www.mihanblog.com/public/publ...w/smiles/9.gif |
انار !
http://www.pic.iran-forum.ir/images/...lj0thwxl7r.jpg چیزی مثل انار باغ همسایه استـ , دلتـ ! و منـ .. هرچه تقلا کنم دستم به دانه های سرخ اش نخواهد رسید ! + عکاس : امین نظری + دلم گرفته .. هوس انار کرده دلم ! (سعید بیابانکی) غزل |
خداحافظ
http://pix2pix.org/my_unzip/12862201473.jpg خداحافظ... آخرین کلامی که از تو شنیدم و باز قصهی تلخ جاده و آن راه بلند... که تو را از خلوت من می ربود آسمان می گریست شیشه ها می گریستند و من مبهوت رفتنت در پس شیشه های مه آلود بغض دردناکم را بلعیدم دیوانه وار خندیدم |
دوستان توجه داشته باشند که در این تاپیک تنها نوشته های خود بچه ها باید قرار بگیره یعنی بچه ها خودشون نوشته باشند
به نظر نمیرسه که همه ی اینها همگی نوشته های خود عزیزان بشه . |
اکنون ساعت 03:04 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)