![]() |
سوم راهنمایی بودم درس حرفه و فن داشتیم
من باید از رو کتاب میخوندم آقا نمیدونم حواسم کجا بود رسیدم به کلمه گرَم(geram) گفتم گِرم(germ) :eek: کلاس ترکید:21: هیچ وقت یادم نمیره :o:d |
سوم ابتدایی بودم یه ناظم مدرسه داشتیم که همیشه یه پسری رو که من باهاش لج بودم مبزد نه بخاطر من بخاطر پررویی پسره
یه روز یه شلنگ خوش دست پیدا کردم ( آخه اون موقع بود ،که بچه ها رو با شلنگ هم بزنن بخاطر همین شلنگه به چشمم اومد ) با خودم اوردمش یه روز که ناظم یارو پسره رو کتک میزد منم شلنگ و اوردم به ناظم دادم ناظم گفت خوب که این طور اول من خوب زد بعد رفت سراغ پسره به خاطر این کار تا کلاس پنجم که ازاون مدرسه رفتم هر موقع که این ناظم منو میدید بدون دلیل منو با شلنگ میزد به همین دلیل من 3 سال از دست ناظم فراری بودم |
سلام دوستان
خوشحالم که این تاپیک داره به لطف شما عزیزان جون میگیره دیشب یه سوتی دادم در حد بنز رفتم نانوایی سنگکی نون بگیرم بلند گفتم چهارتا کنجدی برشته لطفا پولشو دادم.... نوبتم که شد شاطر نونها رو گذاشت جلوم منم سنگهاشو درآوردم دستم گرفتم ببرم بیرون رو میز بیرون بسته بندیش کنم اتوماتیک دستم یه فعل اضافه ای انجام داد متوجهش نشدم... چیزی تو جیبم جابجا شد موقع بیرون رفتن از ننونایی دیدم یه دختر نوجوون دنبال من راه افتاده هی میگه اقا آقا وایستا !!!! برگشتم میگم چیه؟؟ گفت موبایلم... موبایلمو بده!!! کجا میبریش!!!! منو میگی گفتم کو کجاست گفت رو میز بود گذاشتی جیبت دست کردم جیبم گوشی دختره از توش دراومد هاهااااااا کپ گوشی خودم بود اتوماتیک دستم رفته بود گوشی رو از رو میز کنار نونها برداشته بود گذاشته بود تو جیبم کنار موبایلم به جان خودم!!!!!!!!! هاها منو میگی کپ زدم دختره هم داره سکته میکنه حالا دارم گوشی دختره رو پس میدم خیلی دقت کردم اشتباهی گوشی خودمو بهش ندم!! قسمت جالب ماجرا اینجا بود که همزمان هر دوتامون مسیج هم دریافت کردیم ایرانسل: مشتری گرامی.... و هردو با هم گفتیم اهههههههههههههههههههههه و دری وری به ایرانسل گفتیم دری وری هامون هم شبیه هم بود مال من به شعور ربط داشت مال اون به ذات!! :cool: |
امروز خیلی عجله داشتم باید از یه برگه ای کپی میگرفتم |
داشتم همینطوری اطلاعات تماس خودمو میدیدم اخه از قالب نارنجی استفاده میکنم اطلاعات کامل نشون نمیده. قالبو عوض کردم و دیدم ای دی قدیمی و خاطره انگیز اسمان فیزیک نوشته شده.. یاد یه سوتی افتادم گفتم بنویسم
جند سال پیش اقا پسری عضو سایت شد اسمشو یادم نمیاد اما اهل اسلام اباد بود و تو امضاشم نوشته بود کرمانشاه نوزده یا یه همجین جیزی توی پاتوق ازاد مینوشت و کرمانشاه و اینا در کل کاربر مودب و خوبی بود تا جاییکه یادمه. منم اون وقتا تازه برنامه نویسیم گل کرده بود و همیشه خد ا انلاین بودم دنبال کد و اینا میگشتم و یه دوست دیگه مم اینطور بود. یه بار بادوستم درباره برنامه حرکت مهره اسب توی شطرنج صحبت میکردیم که یه هو دیدم اون اقا پسر و ای دی من رو ادد کرد و شروع کرد به صحبت کردن منم اصن وسط بحث مهمی بودم و اون بنده خدا هم چیز خاصی نمیگفت. اگه اشتباه نکنم عمدا حرفایی رو که با دوستم میخواستم بزنم براشی میفرستادم که بدونه که سرم شلوغه و کار دارم الان. یعنی یه جوری میخواستم به در بگم که دیوار بشنوه. اما دیدم متوجه نمیشه هی میگفت اشتباه فرستادی. نمیدونم چرا خیلی محترمانه بش نمیگفتم که اقا جون بذار من کار دارم و تو اصن از کجا میدونی این ای دی مال منه!!!!!! برای دوستم نوشتم یکی سیریش شده هی داره پی ام میفرسته چه جوری میشه بلاکش کرد؟! چشمتون روز بد نبینه اینا رو برای اون بیچاره فرستادم همه شو!!! اونم گفت با کی هستی مهرگان؟ هیچی دیگه، یادم نیست بعدش چی شد ولی دیگه اصن حرف نزد خیلی بد بود این اشتباهم... ادم فکر میکنه توی اینترنت دیگه کسی کسی رو نمیشناسه و میشه هر چیزی گفت و هر کاری کرد ولی واقعیت اینه که داشتن شخصیت مجازی هم خوب چیزیه! |
اکنون ساعت 08:46 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)