![]() |
به گريه كرد هم ميگن شد گريه
يا شد خنده يا به سر خوردن ميگن يارو سر برد زمين... |
یه اصطلاح الان شنیدم داغ داغه!!!
یه کرمانشانی اومد نفرینم کنه گفت: سی داوو بره گیژت ولمان کو!!! یعنی سید داوود (یه آدم معروف سبیل دار) بره رو شونه هات یا به نوعی بزنتت زمین ولمون کن!;) |
نقل قول:
قژ: مو گژ: همون شانه و کول و اینا فکر کنم قیژ رو باید تبدیل کنی به گژ |
یه چند تا حرف بد کرمانشانی میخوام بگم:
1- دسگایی: ( همان دستگاهی هست که "ت" آن خوانده نمیشود) به معنای کسی که فکر میکند کار مهمی انجام داده و خود را بزرگ میداند! دو (dow) : ورژن شدیدتر دسگایی به حساب می آید! قرشمال: به معنای کسی که خود را لوس میکند! |
قرشمال ما تو تهران داریم
میگیم طرف قرشماله البته مال خانمهاست این واژه نه حضرات سیبیل:d یه سوال این جریان پهلوان و کرمانشاهی ها و علاقه اشان به کلمه و خطاب پهلوان واقعیت داره؟ |
نقل قول:
|
نقل قول:
یعنی از این به بعد باید بگیم یونس پهلوان؟:65: راستی کدومشو شما میگین مثلا: یونس پهلوان یا پهلوان یونس چون تو شما خصوصا گیلک و کمی هم مازنی فکر کنم سروته میگن جمله بندیشون اینجوریه مثلا حمام زنانه میشه زنانه حمام! ایینجوریه دیگه اومدم اسم یونس رو سرعتی تایپ کنم چیدمان خروف عوض شد تبدیل به "سونی" شد!!!;) یه تاپیک سریالی راه بیاندازیم برای جابجایی حرف اسم و در آوردن نامهای عجیب رخصت پهلوان |
نقل قول:
والا ما اصلا نمیگیم پهلوان. شهر های دیگه با پهلوان خطابمون می کنن. ولی خب آره تو زبان کردی هم خیلی وقتا کلمات جا به جا می شن. مثلا زن برادر میشه برا ژن(برادر زن_:2:) |
جان تو ا گاراژ تا سر جوانشیر هشتم عقبش نگرفتمش{قاط}
|
نمی دونم دوستان اینهایی که من میگم رو گفتن یا نه
البته این رو هم متذکر بشم خیلی از افعال کردی و به ویژه کردی کرمانشاهی از پارسی باستان گرفته شده *برای مثال در شاهنامه زیاد با فعل «شدن» به معنای رفتن برخورد کردید(در قدیم "رفتن" رو "شدن" می گفتن) و خب طبعاً فعل امر هم میشه "بشو" و همین با اندکی تغییر در کردی تبدیل به فعل «چوئین» شده و فعل امرش هم میشه «بچو». *یا فعل «هشتن» که _ در پارسی باستان _ به معنای «گذاشتن» هست در کردی استفاده میشه(به ویژه کردی کرمانشاهی) مثلاً : خیاره که هشتمه ئیره (خیار را گذاشتم اینجا ... البته این مثال بودها!!! نمی دونم چرا از این همه رفتم سراغ خیار!!!). *مضارع همین «هشتن»،«هلیدن» هست که بیشتر این فعل در کردی های دیگه (به ویژه کردی جافی) کاربرد داره مثلاً : من نائلم(نمی هلم) ئو قسه بکاد . (من نمیگذارم او صحبت کند) *چای شیواندن (چای را به هم زدن) * هندوانه در غرب کشور به شامی معروفه (بیشتر در کرمانشاه ، برای مثال در سنندج بهش «هه نی » میگن . و دلیل نامگذاری شامی و هندوانه از این قراره که این میوه از «شام» برای غرب کشور و از «هند» برای نقاط دیگه وارد می شده و به همین دلیل در کرمانشاه بهش میگن شامی بقیه میگن هندوانه . * ناو دلم هات خوار (والا معادل خاصی در فارسی نداره ... مراد از دلشوره و اضطراب هست ... البته ناگهانی و مثل شوک). *توچیدن به معنای از هم پاشیده شدن . |
اکنون ساعت 10:35 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)