پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   فرهنگ (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=24)
-   -   پاتوق متولدین دهه پنجاه و دهه شصت، اگر متولد دهه پنجاه و دهه شصتی بیا تو (http://p30city.net/showthread.php?t=28225)

roshanak1 07-16-2011 03:23 PM

یادش بخیرررررررر

اهورا 10-19-2011 10:36 AM

سلام بچه ها منم اومدم تو جمعتون :). خیلی خوش اومدم.صفا اوردم.:53:

من دهه پنجاهیم:41:.میخوام از خودم براتون بگم،:rolleyes:..کم رو،کم حرف،میگن :خوش تیپم .

اهل رفیق بازیم نیستم .:cool:

به هر حال خوشحالم که اومدم توی جمعتون.

ترنم 11-05-2011 10:52 PM

عكسهايي خاطره انگيز براي جوانان دهه 60


دختر بچه‌ای در زمان جنگ‬


برگه امتحانی کودکان دیروز !


دفترچه ارزاق (كوپن ) يادش به خير!!!


ترنم 11-20-2011 12:04 AM

http://www.blogfa.com/photo/m/mostfaabdoli.jpg

dokhtare darya 11-20-2011 12:27 AM

نقل قول:

نوشته اصلی توسط ترنم (پست 230613)

آخی یادش بخیر چه دورانی بود دوران بچگی وبی خبری از همه جا

FereShteH 11-20-2011 11:30 PM

سلام
من هم اومدم:دی

مهدی 11-28-2011 04:36 PM

یاد گذشته در حال وهوای بارانی ایران عزیز

http://www.bultannews.com/files/fa/n.../68657_367.jpg


اهورا 11-28-2011 09:56 PM

سلام

یادم میاد هنوز بیشتر کوچه ها اسفالت نبود و وقتی بارون میومد تمام کوچه ها پر از گل

و لای میشد ، و برای رسیدن به مدرسه چکمه میپوشیدم و براه میفتادم ، واقعا یادش

بخیر:rolleyes:

دانه کولانه 11-28-2011 11:46 PM

دلم برای صدای بخاری نفتی کلاس وقتی که یهو صداش تند وبلند میشد تنگ شده وقتی که یا نفت زیادی توش میرفت یا باد تندی میوزید ....

GolBarg 11-29-2011 12:34 AM

نقل قول:

نوشته اصلی توسط دانه کولانه (پست 231368)
دلم برای صدای بخاری نفتی کلاس وقتی که یهو صداش تند وبلند میشد تنگ شده وقتی که یا نفت زیادی توش میرفت یا باد تندی میوزید ....

دبستان بودیم بخاری نفتی بود..اومدیم راهنمایی و دبیرستان و پیش دانشگاهی بخاری نفتی بود... از هر مقطعی بیرون می اومدیم اون مدرسه شوفاژ میزاشت
توی دلم موند یه مدرسه شوفاژی

سال دوم دبیرستان از این چراغ نفتی تو کلاس داشتیم واسه اینکه کلاس مون تشکیل نشه یه کاری کردم دود کنه و گذاشتم توی کلاس :24:
معلم دینی مون میگفت تو مثل اسرائیل می مونی همش در حال توطئه هستی:21:
این حرفش همیشه توی ذهنمه ... چقد حرفای معلم ها تاثیر گذار هست
و چقد معلمی شغل مهم و حساس هست;):)


hossein 02-09-2012 03:48 AM

یاد اون روزا بخیر...
 
یاد اون روزا بخیر...





































































MAHDI 02-09-2012 03:53 AM

نقل قول:

نوشته اصلی توسط hossein_1971 (پست 249277)

اینو واقعا یادش خییییییییییییییلی بخیر

hossein 02-09-2012 03:59 AM

تاریخش رو زده 67 اگر یادم باشه فک کنم من سال 68 اول ابتدایی بودم . واقعا یادش بخیر

GhaZaL.Mr 02-09-2012 01:13 PM

خاطرات شیرین دریا
 
http://uploadkon.ir/uploads/e1ee6183...9532763767.jpg

عاشق این بودم که عصرا بشینم و خاطرات دریا رو تماشا کنم...دوسش داشتم.خیلی..

خاطرات شیرین دریا (با صدای پوپک)

امیر عباس انصاری 02-09-2012 03:38 PM

نقل قول:

نوشته اصلی توسط hossein_1971 (پست 249277)

جدا یادش بخیر
من با اون یه تومنی برای خودم کیک رضوی می خریدم;)
نوشابه زمزم 2 تومن
خنک 25 زار
اون عکس بازی کامپیوتری هم اگر اشتباه نکنم به نام "شورش در شهر" معروف بود
5 دقیقه سه تومن میشد سگا بازی کنیم

من عاشق این بازی بودم

http://gamerise.ru/files/games/3/mortal-kombat-1-ru.jpg



نقل قول:

نوشته اصلی توسط Ghazal.banoo (پست 249301)
http://uploadkon.ir/uploads/e1ee6183...9532763767.jpg


عاشق این بودم که عصرا بشینم و خاطرات دریا رو تماشا کنم...دوسش داشتم.خیلی..

خاطرات شیرین دریا (با صدای پوپک)

پوپک جان خدا رحمتت کنه:53::53:
اومدیم بهشت زهرا قطعه هنرمندان بالای مزارت
برات فاتحه خوندیم ولی...
هنوز باور ندارم اونجا خوابیده باشی
کنار مزار ایراج نوذری
پوپک جان همیشه تو دل ما زنده و جاویدان خواهی بود
:53::53::53::53::53::53:

امیر عباس انصاری 02-09-2012 03:40 PM


امیر عباس انصاری 02-09-2012 03:46 PM

1 فایل پیوست





























http://s1.picofile.com/file/6267319914/parvin.jpg























http://www.tabnak.ir/files/fa/news/1.../46921_111.jpg





































http://t2.gstatic.com/images?q=tbn:A...pQohq-rjqG&t=1


امیر عباس انصاری 02-09-2012 03:50 PM


http://img.tebyan.net/Small/1389/04/...1011725249.jpg


http://s1.picofile.com/file/6267315890/2tarash.jpg


ترنم 04-21-2012 01:03 AM

ای دبستانی ترین احساس من
 
ای دبستانی ترین احساس من


خاطرات كودكی زیباترند
یادگاران كهن مانا ترند
درسهای سال اول ساده بود
آب را بابا به سارا داده بود

درس پند آموز روباه وکلاغ
روبه مكارو دزد دشت وباغ

روز مهمانی كوكب خانم است
سفره پر از بوی نان گندم است

كاكلی گنجشككی با هوش بود
فیل نادانی برایش موش بود

با وجود سوز وسرمای شدید
ریز علی پیراهن از تن میدرید


تا درون نیمكت جا میشدیم
ما پرازتصمیم كبری میشدیم

پاك كن هایی زپاكی داشتیم
یك تراش سرخ لاكی داشتیم


كیفمان چفتی به رنگ زرد داشت
دوشمان از حلقه هایش درد داشت
گرمی دستان ما از آه بود
برگ دفترها به رنگ كاه بود


مانده در گوشم صدایی چون تگرگ
خش خش جارو ی با پا روی برگ
همكلاسیهای من یادم كنید
بازهم در كوچه فریادم كنید


همكلاسیهای درد ورنج وكار
بچه های جامه های وصله دار
بچه های دكه خوراك سرد
كودكان كوچه اما مرد مرد

كاش هرگز زنگ تفریحی نبود
جمع بودن بودوتفریقی نبود
كاش میشد باز كوچك میشدیم
لا اقل یك روز كودك میشدیم


یاد آن آموزگار ساده پوش
یاد آن گچها كه بودش روی دوش

ای معلم یاد وهم نامت بخیر
یاد درس آب و بابایت بخیر

ای دبستانی ترین احساس من بازگرد این مشقها را خط بزن

مهربان جون 04-21-2012 12:17 PM

یادش بخیررررررررررر
دقیقا رفتم به زمان کودکیم
عاشق کارتون بودم
بلفی ولی لی بیت
بچه های الپ
بابا لنگ دراز
مهاجران
خانواده دکتر ارنست
بامزی
پینوکیو که همیشه گول میخورد میترسیدم نگاش کنم بازم گول بخوره تو استرس بودم واسش
از مدرسه که میومدم یه راست میرفتم سر مشقام تموم که میشد هنار میخوردم بعدم یه خواب تا ساعت 4 بعداز ظهر بشه بشینم پای تلویزیون
کاش تو کودکی میموندیم:rolleyes:

اهورا 04-21-2012 12:29 PM

سلام ، دست همتون درد نکنه :53:

واقعا یادش بخیر :cool:

Afsaneh_roj 04-21-2012 02:52 PM

دهقـان فـداکـار
 
دهقـان فـداکـار
و داستان خاطره انگیز آن درس قدیمی

http://upload.ninifa.com/images/j394uqcd1cp9hkorgy1.jpg


غروب یکی از روزهای سرد پاییز بود. خورشید در پشت کوه های پربرف یکی از روستاهای آذربایجان فرو رفته بود. کار روزانه ی دهقانان پایان یافته بود. ریزعلی هم دست از کار کشیده بود و به ده خود باز می گشت. در آن شب سرد و تاریک، نور لرزان فانوس کوچکی راه او را روشن می کرد. دهی که ریزعلی در آن زندگی می کرد نزدیک راه آهن بود. ریزعلی هر شب از کنار راه آهن می گذشت تا به خانه اش برسد. آن شب، ناگهان صدای غرش ترسناکی از کوه برخاست. سنگ های بسیاری از کوه فرو ریخت و راه آهن را مسدود کرد. ریزعلی می دانست که، تا چند دقیقه دیگر، قطار مسافربری به آن جا خواهد رسید. با خود اندیشید که اگر قطار با توده های سنگ برخورد کند واژگون خواهد شد. از این اندیشه سخت مضطرب شد. نمی دانست در آن بیابان دور افتاده چگونه راننده ی قطار را از خطر آگاه کند. در همین حال، صدای سوت قطار از پشت کوه شنیده شد که نزدیک شدن آن را خبر داد.

ریزعلی روزهایی را که به تماشای قطار می رفت به یاد آورد. صورت خندان مسافران را به یاد آورد که از درون قطار برای او دست تکان می دادند. از اندیشه ی حادثه ی خطرناکی که در پیش بود قلبش سخت به تپش افتاد. در جست و جوی چاره ای بود تا بتواند جان مسافران را نجات بدهد. ناگهان، چاره ای به خاطرش رسید. با وجود سوز و سرمای شدید، به سرعت لباسهای خود را از تن درآورد و بر چوبدست خود بست. نفت فانوس را بر لباسها ریخت و آن را آتش زد. ریزعلی در حالی که مشعل را بالا نگاه داشته بود، به طرف قطار شروع به دویدن کرد. راننده قطار از دیدن آتش دانست که خطری در پیش است. ترمز را کشید. قطار پس از تکانهای شدید، از حرکت باز ایستاد. راننده و مسافران سراسیمه از قطار بیرون ریختند. از دیدن ریزش کوه و مشعل ریزعلی، که با بدن برهنه در آنجا ایستاده بود، دانستند که فداکاری این مرد آنها را از چه خطر بزرگی نجات داده است.


http://upload.ninifa.com/images/sepc...8x93fxb4fs.jpg


"ریزعلی خواجوی" نام‌آشنای همه ایرانیان است. داستان فداكاری وی در كتاب‌های سال سوم دبستان سال‌هاست که ‌منتشر می‌شود. فداكاری كه در یك شب سرد سال 1341 جان صدها نفر را نجات داد و به رغم كتك خوردن آن شب، از این ماجرا به عنوان بهترین خاطره زندگیش یاد می‌كند.

ریزعلی که در سال 1309 در روستای "قالاچق" از توابع شهرستان "میانه" به دنیا آمده به شرح ماجرای شبی می‌پردازد که جان مسافران قطار تبریز به تهران را نجات داد؛ آن هم بر روی ریل‌های آهنی و بر فراز درّه‌ای 40 متری که اگر ریزعلی نبود و قطار از راه می‌رسید، شاید قطعه‌های کوچک و بزرگ آن غول آهنی و مسافرانش را باید در میان امواج خروشان رودخانه سرد پایین ریل پیدا می‌کردند.


http://upload.ninifa.com/images/5n1rfkrjxhgkc6qisez.jpg

ریزعلی می‌گوید: این واقعه به حدود 50 سال پیش و زمانی که حدود 31 الی 32 ساله بودم و یک فرزند داشتم بازمی‌گردد؛ یادم می‌آید اواخر پاییز بود که یک شب باجناقم میهمان من شده بود؛ ساعت 8 شب یکباره از زیر کرسی بلند شد و گفت که "الان یادم افتاد که فردا دوستانم برای فروش گوسفندان خود به تهران می‌روند و من هم باید بروم" و از من خواست که او را به ایستگاه قطار در حدود 7 کیلومتری منزلمان برسانم.

هرچه به او اصرار کردم که "هوا سرد و بارانی است، امشب را بمان"، قبول نکرد که در نهایت با یک فانوس و تفنگ شکاری به راه افتادیم و او را به ایستگاه رساندم. در راه برگشت به خانه دیدم که فاصله میان دو تونل بر روی خط آهن به خاطر ریزش کوه مسدود شده است و یادم آمد که قطار تا چند دقیقه دیگر از ایستگاه به سمت پایین راه می‌افتد، آن هم قطاری که پُر از مسافر است.

پیرمرد اینطور سر رشته صحبت‌هایش ادامه می‌دهد: با خودم گفتم "هر چه بادا باد"؛ راه افتادم به سمت ایستگاه، اما حدود دو کیلومتر که مانده بود متوجه شدم که قطار از ایستگاه حرکت کرده و چون وزش باد فانوسم را خاموش کرده بود، چاره‌ای ندیدم جز اینکه کُتم را درآوردم و بر سر چوب بستم و نفت فانوس را بر روی آن ریختم و با کبریتی که همراه داشتم، آن را آتش زدم و دوان دوان بر روی ریل قطار به راننده علامت دادم.



وقتی دیدم که راننده متوجه نمی‌شود، با تفنگ شکاری یکی دو گلوله شلیک کردم که راننده متوجه شد و وقتی قطار کم‌کم توقف کرد، همه مأموران و مسافران از آن بیرون ریختند و اول فکر می‌کردند که من قصد سوار شدن به قطار را داشته‌ام! به همین خاطر، آنقدر کتکم زدند که له و لورده شدم! ریزعلی حال و هوای مسافران را هم از یاد نمی‌برد و می‌گوید: وقتی به آنها گفتم که چه اتفاقی افتاده و صحنه را نشانشان دادم، آن وقت بود که متوجه شدند، جان حدود 1000 نفر نجات پیدا کرده است و آنقدر به شعف آمده بودند که بازرس قطار همان شب، تمام جیب‌هایش را گشت و 50 تومان به من انعام داد.

داماد ریزعلی میانه سخن پدر خانمش را پی می‌گیرد و بیان می‌کند: الان برخی از مأموران قطار که هنوز زنده‌اند و بازنشسته شده‌اند، وقتی خاطره آن شب و صحنه آن درّه را تعریف می‌کنند، از شدت هیجان به گریه می‌افتند.

ریزعلی ادامه می‌دهد: چون لباس‌هایم درآورده و لُخت شده بودم و عرق‌ریزان بر روی ریل دویده بودم، آن شب سرما خوردم و تمام بدنم عفونت کرد و 15 روز در یکی از درمانگاه‌های میانه تحت درمان بودم و بعد از آن بود که برای ادامه درمان به تبریز رفتم، اما هزینه درمانم آنقدر بالا بود که حتی گوسفندانم را فروختم و خلاصه در آن دو سه ماه درمان، تمام دارایی‌ام را خرج کردم. یک سال پس از حادثه، داستان آن شب وارد کتاب‌های درسی بچه‌ها شد، اما تا سال 69 یا 70 هیچکس جز اهالی روستایمان نمی‌دانست که دهقان فداکار منم؛ تا اینکه وقتی به خاطر بیماری در یکی از بیمارستان‌های تبریز بستری شده بودم، به طور اتفاقی و البته بعد از تحقیقات، من را شناختند.




soltane eshg 04-21-2012 05:00 PM

همه این چیزها شیرین بودن اما با اینکه همیشه ممتاز بودم مثل همه شما عزیزام اما هیچوقت نمیخوام به گذشته برگردم......................خیلی برام سخت گذشت .....اگه بخوام بهش فکر کنم سلطان غم میشم تا سلطان عشق..................................اینده زیباست و زندگی شیرین.............................

hossein 05-13-2012 10:57 PM

عکس هایی از خاطرات قدیمی


http://www.taknaz.ir/upload/68/0.806..._taknaz_ir.jpg

http://www.taknaz.ir/upload/68/0.812..._taknaz_ir.jpg

http://www.taknaz.ir/upload/68/0.818..._taknaz_ir.jpg

http://www.taknaz.ir/upload/68/0.825..._taknaz_ir.jpg

http://www.taknaz.ir/upload/68/0.830..._taknaz_ir.jpg

http://www.taknaz.ir/upload/68/0.836..._taknaz_ir.jpg

http://www.taknaz.ir/upload/68/0.841..._taknaz_ir.jpg

http://www.taknaz.ir/upload/68/0.847..._taknaz_ir.jpg

http://www.taknaz.ir/upload/68/0.853..._taknaz_ir.jpg

http://www.taknaz.ir/upload/68/0.857..._taknaz_ir.jpg

http://www.taknaz.ir/upload/68/0.865..._taknaz_ir.jpg

http://www.taknaz.ir/upload/68/0.869..._taknaz_ir.jpg

http://www.taknaz.ir/upload/68/0.873..._taknaz_ir.jpg

http://www.taknaz.ir/upload/68/0.880..._taknaz_ir.jpg

http://www.taknaz.ir/upload/68/0.883..._taknaz_ir.jpg

http://www.taknaz.ir/upload/68/0.889..._taknaz_ir.jpg

http://www.taknaz.ir/upload/68/0.894..._taknaz_ir.jpg

http://www.taknaz.ir/upload/68/0.900..._taknaz_ir.jpg

http://www.taknaz.ir/upload/68/0.904..._taknaz_ir.jpg

http://www.taknaz.ir/upload/68/0.910..._taknaz_ir.jpg

http://www.taknaz.ir/upload/68/0.917..._taknaz_ir.jpg

http://www.taknaz.ir/upload/68/0.922..._taknaz_ir.jpg

http://www.taknaz.ir/upload/68/0.925..._taknaz_ir.jpg





شابادی 05-14-2012 01:21 PM

درسته ما متولد اواخر دهه شصتیم اما همه این چیزا برای منم خاطرس و همه رو یادمه
یادش بخیر اون بیسکویت گردا که به اندازه یه تومنی بود وسطش نوشته بود الله
" " " " وقتی گلوله بازی میکردیم چندتا گلوله که باهامون بود همه گلوله هارو میذاشتیم تو دهن حتی گلوله های خاکی رو چطور مریض نمی شدیم؟
یادش بخیر برنامه کودک که شروع میشد تیتراژ برنامه یه بچه دست به مشت حرکت میکرد که برنامه شروع بشه


یادش بخیر تو مدرسه هرکس کچل میکرد تف تو دستمون میکردیم میزدیم تو سرش (چقدر از این ضربه ها خوردم)
یادش بخیر بازی تبرک
یادش بخیر بازی بزنه بزنه
یادش بخیر شعر کردی منالیل بنیشن عکس صدام بکیشن صدام فره قوراته .....
یادش بخیر همون کارتونه که مرغه جوجش میوفته تو حوض اب هیشکی کمکش نمکنه

شابادی 05-27-2012 02:47 PM

یادش بخیر به زور هفته ای یک بار میرفتیم حموم
یادش بخیر همیشه سر زانوامون زخمی بود

mohammad.90 05-27-2012 03:18 PM

یاد اون روزا بخیر...
 
یاد اون روزا بخیر...






























mohammad.90 05-27-2012 03:21 PM

یاد اون روزا بخیر...

http://www.bartarinha.ir/files/fa/ne.../68624_760.jpg

http://www.bartarinha.ir/files/fa/ne.../68625_764.jpg

http://www.bartarinha.ir/files/fa/ne.../68626_868.jpg

http://www.bartarinha.ir/files/fa/ne.../68627_142.jpg

http://www.bartarinha.ir/files/fa/ne.../68628_498.jpg

http://www.bartarinha.ir/files/fa/ne.../68629_719.jpg

http://www.bartarinha.ir/files/fa/ne.../68630_796.jpg

http://www.bartarinha.ir/files/fa/ne.../68631_925.jpg


http://www.bartarinha.ir/files/fa/ne.../68632_268.jpg

http://www.bartarinha.ir/files/fa/ne.../68633_701.jpg

http://www.bartarinha.ir/files/fa/ne.../68634_933.jpg

http://www.bartarinha.ir/files/fa/ne.../68635_801.jpg

http://www.bartarinha.ir/files/fa/ne.../68636_765.jpg

http://www.bartarinha.ir/files/fa/ne.../68637_146.jpg

http://www.bartarinha.ir/files/fa/ne.../68638_125.jpg

http://www.bartarinha.ir/files/fa/ne.../68639_385.jpg

http://www.bartarinha.ir/files/fa/ne.../68640_426.jpg

http://www.bartarinha.ir/files/fa/ne.../68641_177.jpg

http://www.bartarinha.ir/files/fa/ne.../68642_488.jpg

http://www.bartarinha.ir/files/fa/ne.../68643_252.jpg

http://www.bartarinha.ir/files/fa/ne.../68644_866.jpg

http://www.bartarinha.ir/files/fa/ne.../68645_301.jpg

http://www.bartarinha.ir/files/fa/ne.../68646_631.jpg

http://www.bartarinha.ir/files/fa/ne.../68647_161.jpg

http://www.bartarinha.ir/files/fa/ne.../68648_648.jpg

http://www.bartarinha.ir/files/fa/ne.../68649_270.jpg


شابادی 05-28-2012 01:06 PM

یادش بخیر تلوزیون سیاه وسفیدا که وقتی برفکی میگرفت باید میزدی تو سرش تا صاف میگرفت
یادش بخیر همیشه خونمون پر مهمون بو اما حالا چی....
یادش بخیر وقتی مدرسه بودیم الکی میگفتیم اجازه بریم دست شویی ولی بجاش میرفتیم دفتر گچ میدزدیدیم
یادش بخیر شعر گریه نکن زار زار میبرمت بازار .......و مثلا علی دیونه تو چمدونه درش بیاری هندی میخونه

hossein 03-09-2013 09:52 AM

یادتون میاد ؟



















Œhttp://berooztarinha.com/wp-content/...stalgia-11.jpg























امیر عباس انصاری 03-09-2013 08:31 PM

4 فایل پیوست
http://p30city.net/attachment.php?at...1&d=1362847800

اسمش چسبونک بود... تلفیقی از توپک و تنیس و پینگ پونگ
هنوزم برای بازی تو آپارتمان وسیله بیخطر و سالمیه


http://p30city.net/attachment.php?at...1&d=1362847800

بوفه مدرسه ما خصوصا تو دوران راهنمایی بهترین آپشنش این بود... یه بار تونستم با 60 تومن برای خودم و دوستام 5 تا ساندویچ با 5 تا نوشابه بخرم... بله یه همچین اقتصادی داشتیم ما...

http://p30city.net/attachment.php?at...1&d=1362847907

دوغ آبعلی همیشه گاز فراوان داشت و وقتی تکونش میدادی و میخواستی تشتک درش رو باز کنی فوران میکرد و میپاشید به سقف... خیلی با ترفند و دعا و مناجات درشو باز می کردیم... کلی عملیات هواگیری!!! باید انجام میشد تا یه دونش رو بشه بدون سر رفتن خورد
سبک و خوشمزه و عالی بود و واقعا خنکش حااااااااااااااللللل میداد



http://p30city.net/attachment.php?at...1&d=1362847907

این صحنه تو ایران ضرب المثل شده... سلام سوسیس... یادش بخیر چقدر شاهکار بود این کارتون با اون دوبله عالی

امیر عباس انصاری 03-14-2013 08:17 PM

1 فایل پیوست
http://p30city.net/attachment.php?at...1&d=1363278990هر

کی از زمین خاکی شروع کرده بیاد جلو...
کیا بازیهای سگا 8 بیت رو یادشونه؟؟
اگه بلدین کاراکترها رو معرفی کنید... بدون استفاده از اینترنت البته

اول خودم از سمت راست
رایدن (برقی)
اسکورپیون (کمندانداز)
این لیو کانگ ما بهش میگفتیم بروسلی بیشتر شبیه جکی چان بود البته!!! ولی سبک بروسلی مبارزه میکرد.
چهار دسته که فکر کنم کینتارو بود یه پرنسسی همچین چیز نفرین شده ای بود تو مورتال کمبت دو سروشکل ببر میگیره پرشهای بلند میکنه یه الماسم وسط سینه اش داره
اون نینجا آبیه عشق من ساب زیرو یخی بود
پیرمرده یه استاد شائولین فکر کنم به نم کانگ لیو بود... شخصیت منفی بود
بعد سونیا یود برگرفته از کاراکتر سینتیا راتراک که بازیگر فیلمهای رزمی دهه 80 و دهه 90 میلادی بود
نینجا سبزه فراگ بود فکر کنم باید آزادش می کردیم
اون جانی کیج بود با عینک دویش!!! مارو یاد ژان کلود وندام (همون فرانکی!!!) می انداخت
و اون آخریه هم جکس بود اسمش فکر کنم
دقیقه ای 20 ریال دو تومن دونفره 3 تومن بعد شد چهار تومن
بعضی جاها پنج دقیقه 10 تومن یا سه دقیقه پنج تومن
می نشستیم ساعتها تو کلوپها بازی می کردیم یادش بخیر

سگا و میکرو بود
میکرو 15 تومن سگا 30 تومن قیمت داشت ولی گرافیک و کیفیت بازیهای سگا خیلی عالیتر از میکرو بود خداییش
میکروجنیوس خودم داشتم بازیهاش بیشتر برای زیر 15 سال بود سگا خشن تر و با کیفیت بالاتر بود ضمنا بازیهاش تا 20 سال هم بود و رده خشن هم داشت

:باوکه رو:

شابادی 03-14-2013 11:37 PM

یادش بخیر ... آرزومون این بود که وقتی از دوستمون می پرسیم درستون کجاست، اونا یه درس از ما عقب تر باشن
یادش بخیر ... پاکن های جوهری که یه طرفش قرمز بود یه طرفش آبی، بعد با طرف آبیش می خواستیم که خودکارو پاک کنیم، همیشه آخرش یا کاغذ رو پاره می کرد یا سیاه و کثیف می شد
یادش بخیر ... تیتراژ اول برنامه کودک وق وق وق وق وق ... وق وق وق وق وق ... وق وق وق وق ووق وق وق وق
یادش بخیر ... وقتي مي رفتيم پارك مي چسبيديم به ميله تاب و آنچنان ملتمسانه به اوني كه سوار تاب بود نگاه مي كرديم تا دلش بسوزه و زود بياد پايين ولي وقتي خودمون سوار مي شديم عمراٌ پائين نميومديم
راستی سریال آقای آبی یادتونه یه فیلم 10 دقیقه ای که شبکه یک پخش میکرد بازیگرش هم حمید لولایی بود


bigbang 03-15-2013 08:07 AM

السلام علیکم یا امیر ، هل أنت بخير ؟
كيف هي الحياة؟
كيف ابنتك؟ كيف هو وضعك المالي؟
امیر جکس رو اشتباه گفتی ! جکس سیاه پوست بود نه سفید پوست ! بعد چشمش هم مشکل نداشت
خوب هستی آقا ما رو بردی به دوران طلایی سگا و کنسول های طلایی بازی ، امیر درد دلم باز شده میخوام یه فصل وِِر بزنم من با سگا دنیایی داشتم ، یادم میاد ، بابام برام آخرین مدلش رو خریده بود ( فکر کنم 16 بیتی بود به احتمال زیاد ) و اولین بازی هم که با سگا تجربه کردم همین مورتال کامبت بود البته این عکسی که شما گذاشتی مال نسخه قدیمی ترش بود ، مثلاً سیندل توش نیست یا جکس ( همون سیاه پوسته ) و مهمتر از همه ساب زیرو همونی که یخ میداد !. برای من فکر کنم مورتال کامبت 3 بود اگر اشتباه نکنم فیلم بازیش رو ( همون فیلم خشابی ها ) رو هنوز دارم
چون قدیما طاق میزدیم فیلم بازی ها رو با بچه های همسایه ، خلاصه بگذریم ، آقا من هیچوقت نتونستم اون بازی تک نفره اش رو تا آخر برم ، با کامپیوتر مسابقه میدادی ، غول آخرش که اصلاً غیر ممکن شکستش بدی
من اینقدر عاشق سگا بودم ،الان دی وی دی مجموعه کل بازی های سگا رو دارم یعنی در این حد من عاشق سگا هستم ، روی کامپیوتر با هزار بدبختی این مورتاب کامبت رو با کد تقلب تموم کردم ! هنوز هم برام غیر ممکن هست باورم نمیشه ، خیلی سخت بود !
این بازی ها رو حالا فکر کن برای بچه ها میساختن ! خیلی سخت بود
اون مرده یک چشم رو ، که چشم فکر کنم سمت راستش بود ، قرمز بود ، جانی کییج رو یادم هست ، ولی فکر کنم تو بازی من نبود ، سونیا اصلاً بدرد نمیخورد ، هیچ فنی نداشت فقط جفتک مینداخت ، تو خانوما سیندل خوب بود و کیتانا
تو مردها هم تو ماسک دارها تو بازی سومش نه تو این عکسی که شما گذاشتی یک مرد ماسک دار بود با لباس بنفش ، رعد و برق میزد ، با اون به هزار زار و زور میتونستم مرحله آخر برم ولی غول آخرش واقعاً ستم بود ، کلاً همون بچه هم بودم چون بازیش رو نتونستم تا آخر برم اعصابم بهم میریخت فیلمش رو در می آوردم پرت میکردم جلو چشام نباشه ! حالا بین این همه بازی چرا مورتال کامبت ؟
میتونستی شورش در شهر رو بگی ( من هر 3 نسخه اش رو بازی کردم ) ، میتونستی به بازی اون کابوی ها اشاره کنی ، یا بازی معروف خرگوشه بود میدونم بازی کردی 100 درصد بازی خرگوشه رو حتماً بازی کردی
من فیلم بازی میخواستم بگیرم چند تایی میگرفتم ، ای خدا یه بازی بود هر چی فکر میکنم یادم نمیاد اسم بازیش خیلی دوست داشتم بازیش رو ، آها کمیکس مَن اون بازیش رو یادت هست مرد کمیک نقاشی میکرد بعد یکدفعه تو داستان خودش گیر میکنه ؟ خیلی بازیش باحال بود ، من بازی pitbull رو هم خیلی دوستش داشتم
خیلی بازی خفنی بود ، جالبه بدونه من هیچوقت رو سگا سونیک بازی نکردم !
ای بابا الان که همه کنسول ها سیو داره و بازی هم همه ماستی شده ، اون گیم پلی سابق رو نداره ، فقط سر و صدا میکنن ، گرافیک خوب داره و صداگذاری خوب ولی گیم پلی مزخرف ! یادم وقتی شورش در شهر 3 رو تموم کرده بودم اولین صحنه بی حجابی اونطوری رو ! :d تو تلویزیون دیدم . امیر اون موقع ، اون موقع بازی شورش در شهر 3 دو تا پایان داشت بسته به این که چجوری بازی به پیش بره ، اون موقع امیرها ، الان سونی و ایکس باکس هر چی دارند از همون موقع هست !
چون شما عکس گذاشتی من هم چند تا عکس بزارم


این بازیشو خیییییییییییلللللللللییییییییی ییی دوست داشتم آهنگش هم خیلی باحال بود اصلاً این بازی دیگه هیچوقت حتی تو کامپیوتر هم برای من تکرار نشد ،یعنی بازیش یه چیزی بود لعنتی ها !

http://dl.3sotdownload.com/dl/91/6/S...oad.com%5D.jpg

http://www.emuparadise.me/fup/up/392..._3_(USA)-1.jpg

http://static.iphoneitalia.com/wp-co..._5-414x276.jpg

http://www.clip4u.in/games/(Clip4U.O...20Rage%203.jpg


این عکس نمیدونم فکر کنم مال نسخه دومش باشه


http://www.games4win.com/up/streets-of-rage_3s.jpg

http://upload.wikimedia.org/wikipedi..._animation.gif

مورتاب کامبت من این نسخه اش رو داشتم بسیار بازی جذابی بود ! آها در مورد آدم آهنی ها از اونا واقعاً خوشم میومد کلاً بازی جالبی بود ، اون سرخ پوسته هم باحال بود تبر آتشی مینداخت فکر کنم ، یه مرده هم بود بمب مینداخت !


http://dl.1mihan.ir/hamid/mobile-gam...r_iPad_1_2.jpg

آخرین ردیف وسطیه
به اون میگفتیم جادوگر هیچوقت داستان این رو در نیوردم چی بود اصلاً !
اینو یادت میاد امیر؟

http://beroz3.rozup.ir/tinytoon2.jpg

این بازی هر مرحله رو تموم میکردی یه خانومه تو بازی بوست میکرد اینم خیلی بازیش قشنگ بود یکی تک تیر مینداخت یکی دیگه ، تیرش چندتایی بود حالت شاتگان

http://axgig.com/images/00624694902698102893.jpg

http://8pic.ir/images/juigg64qfr7xl0p41ye.png

http://8pic.ir/images/5rgcumc45omu0m5clcq.png

ای خدا چه دنیایی داشتیم با اینا !

این هم یه عکس از کمپانی سگا در شهر توکیو


امیر عباس انصاری 03-15-2013 12:40 PM

دوستان سلام و عرض ادب:53::53:
چون محمد خیلی مطلب نوشته من بین نوشته های محمد عزیز پاسخ میدم که حالت گفتگو و تبادل نظر هم پیدا کنه جالبتر بشه:53::53:
پس بسم الله:53::53: من با این رنگ پاسخ میدم

نقل قول:

نوشته اصلی توسط bigbang (پست 280053)
السلام علیکم یا امیر ، هل أنت بخير ؟
كيف هي الحياة؟
كيف ابنتك؟ كيف هو وضعك المالي؟

سلام و عرض ارادت محمدجان
آقا ما مخلصیم... الحمدلله خوبیم شکر... شما خوبی؟؟ عزیزان خوبن؟؟


امیر جکس رو اشتباه گفتی ! جکس سیاه پوست بود نه سفید پوست ! بعد چشمش هم مشکل نداشت
دیروز که پست زدم تا شب به مورتال کمبات (مبارزه استادان) فکر میکردم
آره حق با شماست محمدجاتن این کانو هست جزو منفی هاست تو مورتال کمبت یک (عکس پست خودم نفر سمت چپ) این یه هلالی شبیه ملافه می انداخت به عنوان سوپرپاور
و خودشو گوله میکرد میکوبید تو سینه حریف اینم سوپرهیتش بود
جکس رئیس سونیاست از کمبات دو میاد اون افسر امریکایی سیاه پوست که سربازه


خوب هستی آقا ما رو بردی به دوران طلایی سگا و کنسول های طلایی بازی ، امیر درد دلم باز شده میخوام یه فصل وِِر بزنم من با سگا دنیایی داشتم ، یادم میاد ، بابام برام آخرین مدلش رو خریده بود ( فکر کنم 16 بیتی بود به احتمال زیاد ) و اولین بازی هم که با سگا تجربه کردم همین مورتال کامبت بود البته این عکسی که شما گذاشتی مال نسخه قدیمی ترش بود ، مثلاً سیندل توش نیست یا جکس ( همون سیاه پوسته ) و مهمتر از همه ساب زیرو همونی که یخ میداد !. برای من فکر کنم مورتال کامبت 3 بود اگر اشتباه نکنم فیلم بازیش رو ( همون فیلم خشابی ها ) رو هنوز دارم
چون قدیما طاق میزدیم فیلم بازی ها رو با بچه های همسایه ، خلاصه بگذریم ، آقا من هیچوقت نتونستم اون بازی تک نفره اش رو تا آخر برم ، با کامپیوتر مسابقه میدادی ، غول آخرش که اصلاً غیر ممکن شکستش بدی
من اینقدر عاشق سگا بودم ،الان دی وی دی مجموعه کل بازی های سگا رو دارم یعنی در این حد من عاشق سگا هستم ، روی کامپیوتر با هزار بدبختی این مورتاب کامبت رو با کد تقلب تموم کردم ! هنوز هم برام غیر ممکن هست باورم نمیشه ، خیلی سخت بود !
این بازی ها رو حالا فکر کن برای بچه ها میساختن ! خیلی سخت بود

کد تقلب و سیو نداشت محمد درست میگی
ولی رو سخت ترین هم من خیلی راحت همشونو تک مبارزه میزدم میرفتم غول آخرش... راحت بود که؟؟!!
آهان بذار ببینم
شما مارس کردن بلد نبودی نه؟؟
شما باید یک حرکت رو رو هر کدوم اجرا میکردی همونو با فاصله زمانی دقیق هی اجرا می کردی کامپیوتر مارس میشد در صورت تکرار مکرر حرکت برنده میشدی
مثلا می پریدی جلو یه تا پرنده میزدی می افتاد زمین می پریدی عقب سرجات
دوباره همون کار و تکرار... قلق داشت... مارس میشد هنگ میکرد 1 ثانیه بهت وقت میداد برای تکرار
تمام نسخه های کمبات رو میشه مارس کرد


اون مرده یک چشم رو ، که چشم فکر کنم سمت راستش بود ، قرمز بود ، جانی کییج رو یادم هست ، ولی فکر کنم تو بازی من نبود ، سونیا اصلاً بدرد نمیخورد ، هیچ فنی نداشت فقط جفتک مینداخت ، تو خانوما سیندل خوب بود و کیتانا
تو مردها هم تو ماسک دارها تو بازی سومش نه تو این عکسی که شما گذاشتی یک مرد ماسک دار بود با لباس بنفش ، رعد و برق میزد ، با اون به هزار زار و زور میتونستم مرحله آخر برم ولی غول آخرش واقعاً ستم بود ، کلاً همون بچه هم بودم چون بازیش رو نتونستم تا آخر برم اعصابم بهم میریخت فیلمش رو در می آوردم پرت میکردم جلو چشام نباشه ! حالا بین این همه بازی چرا مورتال کامبت ؟

مورتال کمبات فیتالیتی داشت
همون فینیش هیم یا فینیش هر... همون تمومش کن... که ضربه مرگ رو میزدیم
این بازی برای همین خیلی خدا بود...
بعد خوب تک مبارزه بود نه سریالی 20 دست میزدی میرفتی مدرسه
ولی شورش درشهر و تبرطلا و دوقولوها و خیلی بازیهای دیگه حتی سونیک و شینوبی و... همشون مرحله ای بود داستان و مرحله داشت
همون شینوبی من خدا بودم توش نفر اول منطقه 4 تهران شدم تو لیگ مسابقات تمام کدها و تمام مکانهای مخفی شینوبی و نینجا سگ رو بلد بودم


میتونستی شورش در شهر رو بگی ( من هر 3 نسخه اش رو بازی کردم ) ، میتونستی به بازی اون کابوی ها اشاره کنی ، یا بازی معروف خرگوشه بود میدونم بازی کردی 100 درصد بازی خرگوشه رو حتماً بازی کردی

خرگوشه رو کم بازی میکردم... سنم نمیخورد برام کمی سبک بود..{داش مشتی}
من بیشتر سونیک رو بازی می کردم برای موزیکش و اون روباهه که دوتا دم داشت


من فیلم بازی میخواستم بگیرم چند تایی میگرفتم ، ای خدا یه بازی بود هر چی فکر میکنم یادم نمیاد اسم بازیش خیلی دوست داشتم بازیش رو ، آها کمیکس مَن اون بازیش رو یادت هست مرد کمیک نقاشی میکرد بعد یکدفعه تو داستان خودش گیر میکنه ؟ خیلی بازیش باحال بود ، من بازی pitbull رو هم خیلی دوستش داشتم
خیلی بازی خفنی بود ، جالبه بدونه من هیچوقت رو سگا سونیک بازی نکردم !
ای بابا الان که همه کنسول ها سیو داره و بازی هم همه ماستی شده ، اون گیم پلی سابق رو نداره ، فقط سر و صدا میکنن ، گرافیک خوب داره و صداگذاری خوب ولی گیم پلی مزخرف !

آره درسته اولین پلی استیشنها بودند که رم داشتند و سیو حدود 24 تا بازی رو داشتند
9001 , 9002
با دلار 250 تومن اون موقع 150 هزارتومن !!!!!!!!!! قیمتش بود لامصب
سگا هم ازون بود هم خیلی تنوع و راحتی بازی داشت
خیلی طرفدار داشت


یادم وقتی شورش در شهر 3 رو تموم کرده بودم اولین صحنه بی حجابی اونطوری رو ! :d تو تلویزیون دیدم

شورش در شهر 2 که دسته ها ABC رگباری داشت:تروله سادا

.
امیر اون موقع ، اون موقع بازی شورش در شهر 3 دو تا پایان داشت بسته به این که چجوری بازی به پیش بره ، اون موقع امیرها ، الان سونی و ایکس باکس هر چی دارند از همون موقع هست !
چون شما عکس گذاشتی من هم چند تا عکس بزارم


این بازیشو خیییییییییییلللللللللییییییییی ییی دوست داشتم آهنگش هم خیلی باحال بود اصلاً این بازی دیگه هیچوقت حتی تو کامپیوتر هم برای من تکرار نشد ،یعنی بازیش یه چیزی بود لعنتی ها !

محمدجان من با اجازت وسط تصاویر گپ میزنم{داش مشتی}

http://dl.3sotdownload.com/dl/91/6/S...oad.com%5D.jpg

بازی خشم خیابانی 3 در ایران معروف به شورش درشهر 2... چهارکاراکتر...
از سمت چپ...

1- اکسل که با ضربات مشت بوک و ضربات زانو و لگدهایی کوتاه به سبک تای بوکس مبارزه میکرد. تو تمام نسخه هاش اکسل هست کاراکتر اصلیشه و هی کاملتر میشد


2- بلیز که زید الکس بود و گارد کبری داشت تو یک خیلی ضرباتش خفن بود و زیرپا 360 درجه خالی میکرد و تو دو ضرباتش متنوع تر شد و خیلی هم خوشگلتر شد!!!!!!!:21::21:
3-پسرک اسکیت سوار که ضرباتش سبک بود ولی تنوع استفاده از وسایل صحنه رو داشت و مثلا لوله آب رو که ورمیداشتی دورش 360 درجه مثل ماتریکس ضرباتش میزد یه دایره دورش رو پاکسازی میکرد.. کاراکتر جدید و محبوبی بود

4- این پیرمرده(زان) انسان سایبورگ بود نیمه ربات نیمه انسان بود تو 3 هست تو 2 که محبوبترینش بود نیست جاش یه بدنساز هیکلی با ضربات استریت فایتر و مبارزات کشتی کج بود به نام مکس. سرعت داشت خیلی کم و با سبک رباتیک و با حرکت موشکی و ضربات خشک کار میکرد ولی قلقش اگر دستت میومد بد نبود... کاراکتر محبوبی نبود خیلی خشک بود



http://www.emuparadise.me/fup/up/392..._3_(USA)-1.jpg

http://static.iphoneitalia.com/wp-co..._5-414x276.jpg
این زان هست داره خشم میزنه

تصاویری مراحل بازی همون عکس بالاتر...نسخه 3 شورش در شهر


http://www.clip4u.in/games/(Clip4U.O...20Rage%203.jpg

این رو جلد نسخه 3 بود

این عکس نمیدونم فکر کنم مال نسخه دومش باشه

http://www.games4win.com/up/streets-of-rage_3s.jpg

این مال نسخه اول بود محمد{داش مشتی}
وقتی کلید A رو که کلید خشم بود میزدی (هر بازیکن یکبار در طول مرحله) پلیس میومد اینجوری هوایی شلیک میکرد تمام صحنه پاکسازی میشد
خشمش بود همون Rage این بود دیگه
:تروله سادا

http://upload.wikimedia.org/wikipedi..._animation.gif

شخصیتهای شورش در شهر یک و سه کاراکترش
اکسل و بلیز تا آخر بودن
آدام تو نسخه های بعدی هنیست جاش مکس که خیلی هیکلی و تنومند و قدرتمند هست میاد تو نسخه های بعدی هم آدام هست هم مکس


مورتاب کامبت من این نسخه اش رو داشتم بسیار بازی جذابی بود ! آها در مورد آدم آهنی ها از اونا واقعاً خوشم میومد کلاً بازی جالبی بود ، اون سرخ پوسته هم باحال بود تبر آتشی مینداخت فکر کنم ، یه مرده هم بود بمب مینداخت !



http://dl.1mihan.ir/hamid/mobile-gam...r_iPad_1_2.jpg


این مورتال کمبت 3 بود نه؟؟
خیلی سایبورگ و راتیک داشت و کاراکترها هم تغییر کرده بودند.
مثلا ساب زیرو نقاب نداشت
و نینجاها زیاد شده بودند
شیوا هم هست زن هیولای چهار دست
اینجا فیتالیتی و ضربه مرگها به فینیش هیم به جوک و فرندشیب هم تبدیل میشد کارهای بامزه و خنده دار می کردند


آخرین ردیف وسطیه به اون میگفتیم جادوگر هیچوقت داستان این رو در نیوردم چی بود اصلاً !
اینو یادت میاد امیر؟

http://axgig.com/images/65730464577983242438.jpg



http://beroz3.rozup.ir/tinytoon2.jpg

اینو خیلی کم بازی کردم
سری بازیهای تانی تون (برگرفته از لونی تون = خل بازی مجموعه کارتونهای برادران وارنر باگزبانی و... ) بود
تو کلوپها بیشتر مبارزات بود اینا مال تو خونه ها و بچه های کوچکتر بود


این بازی هر مرحله رو تموم میکردی یه خانومه تو بازی بوست میکرد اینم خیلی بازیش قشنگ بود یکی تک تیر مینداخت یکی دیگه ، تیرش چندتایی بود حالت شاتگان

http://axgig.com/images/00624694902698102893.jpg

http://8pic.ir/images/juigg64qfr7xl0p41ye.png

http://8pic.ir/images/5rgcumc45omu0m5clcq.png

این کابوی ها عالی بود خیلی جالب بود یادش بخیر


ای خدا چه دنیایی داشتیم با اینا !

این هم یه عکس از کمپانی سگا در شهر توکیو




http://pocketgames.ir/pocketgames/pi...%201,2,3/2.jpg

بازی تبر طلایی که حال و هوای اساطیری و باستانی داشت خیلی موزیکش
باحال بود یادش بخیر



http://dl.ariamobile.net/majid/s60v3...rives603rd.jpg
بازیهایی که دو یا چندتا بازی داشت میگفتیم دو لبه یا چهارلبه!!
حالا ازم نپرسید چرا می گفتیم لبه... مد بود دیگه

http://www.consoleclassix.com/info_i...creenShot1.jpg

این کمی فکری هم بود... کامیکس نوعی پلیس بازی قهرمانی بود


http://www.champsuk.com/products/images/640.jpg

آخ یادش بخیر... بوکس چه حالی میداد محمدعلی کلی رو برمیداشتیم همه رو له می کردیم...

http://static.iphonelife.com/sites/i...-3-460x307.jpg

بازی شینوبی (نینجای مزدور) غول آخر مرحله یک یک سامورایی در لباس جنگی رسمی بود.
چهاربار دویدن طرفش در زمان مناسبت زدن شمشیر باعث انفجارش میشد
یا دوبار خشم چهار آتش (سوپرپاور) هم منفجرش میکرد


http://static.iphonelife.com/sites/i...-2-460x307.jpg

مرحله اسکی رو آب که اگر دقت کنید با کد تقلب تعداد پیکانها و شورایکنهاش (تیغهای پران نینجاها) نامحدود و 99 تا شده و رمزش همین 99 تا کردنش بود که بینهایت میشد شورایکن پرت کرد هرچند شمشیرش خیلی قدرت داشت.

http://static.iphonelife.com/sites/i...-1-460x307.jpg

غول اخرش... یه هیولایی عجیب با سبک مبارزات خنگول:21::21::21:
قلق داشت باید از دستش و دهانش دور میشدی مرتب شورایکن میزدی تو چشماش
هنگام حمله از مغزش جک و جونور میریخت رو سرت باید یه پرش میزدی مایل می گرفتی شورایکن میزدی دهتایی با شورایکنهای آتشین خیلی زود دخلش می اومد.



این آخری هم تقدیم به محمد عزیزم:53::53::53::53:

http://www.nintendospin.com/wp-conte...ole-image1.jpg

این ضربه از زیر یا آپرکات الکس بود تو نسخه سه که الکس و بلیز و اسکیت و اون پیرمرده هستن الکس کد تقلبش اینه که اگر امتیازی بری جلو جایزه ات اینه الکس ضربه خشمش هی قویتر میشه تا جایی که یه بار دور خودش میچرخه چرخش بعدی میره زیر چرخش سوم آپرکاتو اینجوری میکشه بالا همه اطرافشو پاکسازی میکنه
ولی تقلبشو اول بازی میزدی این ضربه که مایل B بود تبدیل میشد به کلی مشت دورانی دور خودش که دیوانه وار همه رو له میکرد


تو این بازی (شورش در شهر 3) دشمنها هم بهتون می پیوستند مثلا شیوا جوانی عرب هندی تبار که هنگام زدنش نباید کلید خشم و قدرت فوق العاده یا همون A رو میزدی , هنگام فرار شیوا باید سه دکمه رو می گرفتی شیوا هنگام تعویض کاراکتر و حیات نوین می اومد تو لیست انتخابت

http://t0.gstatic.com/images?q=tbn:A...65nbamFHVsj9VY

یا کانگورو و دلقک که دلقک از بیرون کادر با شلاق مرتب میزدت کانگورو روبرو می اومد اگه کانگورو رو نمیزدی فقط دلقک رو میزدی کانگورو دست آموز تو میشد جزو انتخابهای بازیکن می اومد خیلی ضرباتش خوب و کامل بود وقتی دشمنان رو می گرفتی می پرید پشت سرشون آی لگد میزد آی لگد میزد بابای طرف درمی اومد

[IMG]http://www.********gaming101.net/streetsofrage/Streets%20of%20Rage%203-28.gif[/IMG]

اینجا کانگورو در مقابل سه دشمن پروازی راحت داره لوله میکنه میره جلو

عزیزان چیزی که سگا داشت ولی ایکس باکس با اینهمه تکنولوژی و قدرت و کیفیت مطمدنا نداره سادگی و جذابیت بازیها بود
سرعت بازی برای بچه های حتی 10 ساله هم مناسب بود


http://firsthour.net/screenshots/str...ter-select.jpg

شورش در شهر 2 و مکس
:53::53::53::53:

محمد این لینکو چک کن ببین ساندتراک اصل شورش در شهر 1 هست؟؟
کد:

http://soronline.net/sor1_soundtrack.htm

Saba_Baran90 03-15-2013 01:04 PM

آنا من عاشق این بازی Sonic بودم_باوش
اسماشونو خیلی ها رو نمی دونستم
بیشتر به اسمهایی میشناختمشون که خودمو سعید براشون میذاشتیم!
ماریو، سونیک، دبل دراگون، رامبو، علاءالدین،المپیک و خیلی بازی های دیگه!
یادش بخیر واقعا!
حتی شخصیت های کمبات رو هم به همون اسمها که خودمون بهشون میدادیم فقط میشناسم اما جدا خاطره عالی ای بود!
مرسی واقعا:53:

bigbang 03-15-2013 07:37 PM

امیر الان دارم به آهنگش گوش میدم همون ورژنی که خودم بازی کردم رو دانلود کردم حجمش 60 مگابایت بود ، شاهکار هست فوق العاده هست
چی بگم بهت دارم دیوانه میشم شاهکار Yuzo Koshiro یعنی الان تو یه فضای دیگه هستم آخه شما نمیدونید من تنهایی با سگا چه دنیایی داشتم
مثل این که با همزادم دارم ملاقات میکنم ، لعنتی اصلاً منقلب شدم منو یاد لحظه هایی انداخت که مدتها فراموشش کرده بودم !

آهنگی که دانلود کردم اسمش این بود

Streets of Rage Trilogy - Remix!


شابادی 03-15-2013 10:36 PM

ﺩﺧﺘﺮﺍﯼ ﺩﻫﻪ ﺷﺼﺖ:
ﺫﺍﺗﺎ ﺧﻮﺷﮕﻞ ﺑﻮﺩﻥ

ﺩﺧﺘﺮﺍﯼ ﺩﻫﻪ ﻫﻔﺘﺎﺩ:

به ﺯﻭﺭ ﺁﺭﺍﯾﺶ ﺧﻮﺷﮕﻞ ﻣﯽ ﺷﺪﻥ

ﺩﺧﺘﺮﺍﯼ ﺩﻫﻪ ﻫﺸﺘﺎﺩ:
ﺑﻪ ﺯﻭﺭ ﻓﺘﻮﺷﺎﭖ
ﺧﻮﺷﮕﻞ ﻣﯿﺸﻦ

ﺩﺧﺘﺮﺍﯼ ﺩﻫﻪ ﻧﻮﺩ:
ﺧﻮﺷﮕﻠﯽ ﮐﻪ ﻣﻼﮎ ﻧﯿﺴﺖ


بزن به افتخار دهه 60تی ها

امیر عباس انصاری 03-17-2013 08:04 PM

http://www.ashpazonline.com/weblog_p...1337941003.jpg

bigbang 03-18-2013 06:10 PM

پست روند کننده صفحه !


اکنون ساعت 10:56 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)