پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   مطالب آزاد (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=11)
-   -   تاپیک کلی مطالب جالب و خواندنی (http://p30city.net/showthread.php?t=602)

samiramis 05-08-2009 06:42 PM

چشيدن لذت
 
به عقیده‌ی من آنچه عامی را از خاص جدا می‌کند، دل برگرفتن از خوشی و لذت است، آن هم درست هنگامی که در مُشت‌ات است و به قدر ِ کیفوری و عیش از آن چشیده‌ای. حافظ هم گفته: «آن که یک جرعه مِی از دست تواند دادن ...»

SonBol 05-11-2009 11:02 AM

ایرانی ها پلیس ها را هم فریب میدهند!
 
یك شركت امنیتی هلندی بر پایه مطالعات جدید خود اعلام كرد، مجرمان اینترنتی این روزها حاضرند با پرداخت هزاران دلار گوشی 1100 نوكیا كه دیگر تولید نمی‌شود و روی آن یك نرم‌افزار آسیب‌پذیر نصب شده است را خریداری كنند. این نرم‌افزار به هكرها امكان می‌دهد تا به حساب‌های آنلاین كاربران دسترسی پیدا كنند.

به گزارش البرز این خبر با توجه به زیر ساختهای بانکداری الکترونیک شاید خیلی در ایران مهم تلقی نشود اما در کمال تعجب فعالان بازار گوشی تلفن همراه میگویند تقاضا برای خرید مدل 1100 نوکیا در ایران هم در حال افزایش است.

البته قیمت این مدل گوشی هنوز خیلی بالا نرفته و مانند اروپا به 32000 دلار نرسیده است! با اینحال ایرنیها در اقدامی مبتکرانه و با یک دستکاری جزیی از گوشی تلفن همراهشان به عنوان هشدار دهنده وجود پلیس راهنمایی و رانندگی نزدیک خودرویشان استفاده میکنند.

خبرنگار البرز که این خبر را شنیده بود به عنوان یک خریدار به پاساژ علاءالدین مرکز فروش و خدمات گوشی تلفن همراه رفت تا این نوآوری - درنوع خود - جالب توجه را از نزدیک ببیند.
فروشندگان میگویند با وارد کردن یک جسم خارجی چوبی (مانند چوب کبریت) به محل ورود فیش handsfree گوشی میتوان از فاصله 500 متری فهمید که سرعت خودرو توسط دوربین پلیس زیر نظر است.
به این ترتیب که با وارد کردن چوب کبریت، روی صفحه گوشی تلفن همراه تصویر کوچک یک خودرو ظاهر شده و هنگام حرکت خودرو با سرعت زیاد چنانچه اشعه دوربین کنترل سرعت پلیس به خودرو برخورد کند گوشی صدایی شبیه علامت هشدار پخش میکند. با این شیوه رانندگان خواهند توانست قبل از متوجه شدن کاربر دوربین از سرعت خود بکاهند و از مقابل دیدگان پلیس عبور کنند

آزمایش یک گوشی 1100 و نمایش خودروی کوچک روی صفحه
برخی میگویند خود شرکت "نوکیا" هم از این قابلیت گوشی 1100 مطلع نیست و این کشف ذهن کنجکاو ایرانی ها بوده است.
گزارش البرز حاکی است تا کنون پلیس به این خبر واکنشی نشان نداده و اتحادیه فروشندگان گوشی و لوازم جانبی تلفن همراه نیز از تایید چنین قابلیتی امتناع کرده است. هم اکنون برخی از فعالان بازار تلفن همراه در صدد خرید تعداد زیادی از این گوشی بوده و همچنین دیگر گوشی های قدیمی را برای اطلاع از داشتن چنین قابلیتی آزمایش میکنند.
مدل 1100 نوكیا همواره به عنوان یكی از پرفروش‌ترین محصولات این شركت محسوب شده و در زمان عرضه آن به بازار، همواره زیر 100 یورو قیمت داشته است.


deltang 05-13-2009 07:00 PM

دردسر زبان انگليسي براي يك زن روس طنز
 
يك خانم روسي و يك آقاي كانادايي با هم ازدواج كردند و زندگي شادي را در تورنتو آغاز كردند .طفلكي خانم ، زبان انگليسي بلد نبود اما مي توانست با شوهرش ارتباط برقرار كند. مشكل وقتي شروع شد كه خانم براي خريد مايحتاج روزانه بيرون رفت.
يك روز او براي خريد ران مرغ به مغازه قصابي رفت.اما نمي دانست ران مرغ به زبان انگليسي چه مي شود . براي همين اول دست هايش را از دو طرف مانند بال مرغ بالا و پايين كرد و صداي مرغ درآورد. بعد پايش را بالا آورد و با انگشت رانش را به قصاب نشان داد . قصاب متوجه منظور او شد و به او ران مرغ داد.

روز بعد او مي خواست سينه مرغ بخرد. بازهم او نمي دانست كه سينه مرغ به انگليسي چه مي شود. دوباره با دست هايش مانند مرغ بال بال زد و صداي مرغ درآورد. بعد دگمه هاي پالتو اش را باز كرد و به سينه خودش اشاره كرد . قصاب متوجه منظور او شد و به او سينه مرغ داد.
روز سوم خانم ، طفلك مي خواست سوسيس بخرد. او نتوانست راهي پيدا كند تا اين يكي را به فروشنده نشان بدهد. اين بود كه شوهرش را به همراه خودش به فروشگاه برد............
..
براي خواندن ادامه داستان به پايين صفحه برويد
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
با خودتون چي فكر كرديد؟
حواستون كجاست ؟
شوهرش انگليسي صحبت مي كرد.

deltang 05-14-2009 07:55 PM

7روش رسيدن به آرزوها
 
1- روياهايتان را وسعت دهيد و با شور و اشتياق به آنها بپردازيد

روياهاي بزرگ در انسان انگيزه و تحرك ايجاد ميكنندزمانيكه به روياهايتان ميانديشيد به سمت مسيري كه به آن علاقهمند هستيد راهي باز ميكنيد. آرزوهايتان را مرتبا در ذهن آوريد زيرا در همين روياهاست كه ميتوانيد به انرژي و شور و شوقي كه شما را به حركت وامي دارد، دست يابيد. به خاطر داشته باشيد تمام چيزهايي كه هماكنون در اطرافتان وجود دارند با يك فكر و يك نيت آغاز شدهاند.

2- برنامهريزي كنيد

براي آنكه در مسير رسيدن به آرزوها پيش رويد، براي خودتان اهداف مياني تعيين كنيد. رمز موفقيت آن است كه هدفتان مشخص و ملموس باشد. ميخواهيد بعد از 6 ماه، يكسال و يا 2 سال چه كاري انجام دهيد؟ به كجا ميخواهيد برويد؟ برنامه عملي بريزيد و به اين ترتيب يك رؤيا به واقعيت تبديل ميشود. روي مقصدو هدفتان تمركز كنيد چراكه بدون هدف تمام انرژيتان بهدليل اجابت خواستههاي ديگران به سرعت مصرف ميشود و يا در اثر برآوردهكردن نيازهاي لحظهاي به هدر خواهد رفت.

3- وارد عمل شويد

افرادي كه به روياهايشان جامه عمل ميپوشانند، هر كاري كه لازم باشد انجام ميدهند حتي اگر آن عمل هميشه جالب و خوشايند نباشد. براي پيشروي در اين مسير چه اقدامات خاصي بايد انجام دهيد؟ در راه رسيدنبه هدف اجازه ندهيد حتي يك روز هم بدون هيچ سعي و اقدامي هر چند كوچك مثل يك تلفن، مطالعه، كلاس و... از دست برود. روزي از راه خواهد رسيد كه وقتي به گذشته نگاهي مياندازيد خواهيد ديد كه با همين قدمهاي كوچك همه مسير را طي كردهايد.

4- مسئوليت همه اتفاقات را بپذيريد

براي توجيه عدمفعاليت و تنبلي خود بهدنبال عذر و بهانه و يا دلايل متعدد نباشيد. واقعيت زندگيتان را خودتان ميسازيد؛ پس اين شما هستيد كه بايد فرمان دهيد. نتيجه دلخواهتان را نميگيريد؟ به جاي گلهگزاري از اين و آن، دنيا و يا حتي از خودتان، به جاي آنكه در زندگي نقش يك قرباني و يا فردي كه كشته شده است را بازي كنيد، رويكرد و راه و روش زندگيتان را تغيير دهيد و بهدنبال روشهاي ديگري باشيد. اگر انتظار داريد كه با تكرار كارهاي گذشته به نتايج جديدي برسيد، اشتباه كردهايد.

5- ياد بگيريد از احساساتتان استفاده كنيد

افرادي كه روياهايشان به حقيقت پيوسته، افكار و احساسات مثبت را در خود پرورش ميدهند و ميدانند كه چگونه دست از احساسات منفي و فلج كنندهاي چون ترس، اضطراب، نااميدي، ترديد، ناتواني، درماندگي و احساس گناه دست بكشند. زمانيكه يك رؤيا به حقيقت ميپيوندد، 80درصد بستگي به آن دارد كه روي افكار و احساساتتان تسلط داشته باشيد و 20درصد بقيه مربوط به كنترل وقت و زمان ميشود.
6- انتخابات و تصميماتتان همواره روي اطرفيانتان تاثير ميگذارد

مطمئن شويد كه آنان نظرات شما را درك و در اين را ه شما را تشويق ميكنند. همچنين با انتخاب دوستان، خواندنيها و برنامههاي راديويي و تلويزيوني، محيطي بهوجود آوريد كه به شما انگيزه و دلگرمي دهد. به سراغ رسانههايي كه در شما ايجاد ترس ميكنند نرويد. درصورت لزوم، از طريق افراد و گفتوگوهايي كه به شما اعتمادبهنفس و حس ارزشمندي ميدهند كمك بگيريد.

7- مهمتر از همه، صبور باشيد

عصر حاضر، عصر سرعت وتكنولوژي است و ما در دورهاي زندگي ميكنيم كه خواستهها و نيازهايمان فورا برآورده ميشوند اما آرزوهاي بزرگ با گذشت زمان تحقق مييابند. ما نميتوانيم سر اين واقعيت كلاه بگذاريم. در عوض، زمانيكه اين آرزوها به حقيقت ميپيوندند، رضايت خاطر، شعف و شادي زيادي به همراه دارند. بنابراين به راهتان ادامه دهيد و بر اين باورباشيد كه به هدف خواهيد رسيد. ياد بگيريد از مسيري كه طي ميكنيد لذت ببريد و در طول راه به سعي و تلاشتان پاداش بدهيد.

SonBol 05-19-2009 09:59 AM

عروسی به سبک آلمانی
 
در آلمان میان ازدواج دفتری و مذهبی تفاوت وجود دارد و.مراسم عروسی با توجه به تعلق‌ مذهبی، وضعیت اقتصادی، موقعیت شغلی و خانوادگی عروس و داماد به اشکال متفاوتی برگزار می‌شود. ولی در اینجا از مهریه و جهیزیه خبری نیست.
دیدگاه‌های منعکس‌شده در این گزارش لزوما منعکس‌کننده نظرات و دیدگاه‌های «همصدا» نیست.

---

در آلمان میان ازدواج دفتری و مذهبی تفاوت وجود دارد و مراسم عروسی با توجه به تعلق‌ مذهبی، وضعیت اقتصادی، موقعیت شغلی و خانوادگی عروس و داماد به اشکال متفاوتی برگزار می‌شود. ولی در اینجا از مهریه و جهیزیه خبری نیست.

بطور معمول در آلمان فقط برگ ازدواج صادر شده از سوی اداره ثبت احوال به عنوان سند رسمی پذیرفته می‌شود. بعد از آشنایی طولانی مدت و حتی زندگی چند ساله مشترک در یک خانه، زن و مردی که در آلمان تصمیم به ازدواج می‌گیرند باید برای گرفتن زمان امضاء سند ازدواج، به بخش ویژه‌ای از اداره ثبت احوال (Standesamt) مراجعه کنند. در این اداره بدون در نظر گرفتن تعلق مذهبی و یا قومی فرد متقاضی، زمان برگزاری مراسم دفتری ازدواج تعیین می‌شود. برای آشنایی بیشتر با سنت‌ها و چگونگی مراسم ازدواج در آلمان، خانم لیلو اشمیتLilo Schmitz ، پروفسور مردم شناسی‌ی دانشگاه دوسلدورف به پرسش‌های دویچه وله پاسخ داده است:
خانم اشمیتز، به نظر شما برگزاری مراسم عروسی در چند سال اخیر در آلمان تغییر محسوسی داشته است؟ برگزاری جشن عروسی میان جوانان امروزی آلمان چگونه است؟
بعد از گذشت سال‌های دهه شصت که بسیاری از جوانان آلمان در تب و تاب جنبش‌های بزرگ دانشجویی برگزاری جش‌های بزرگ و رسمی را برای ازدواج رد می‌کردند، چند سالی است که دوباره برگزاری این مراسم به خواست بسیاری از جوانان در زمان ازدواج تبدیل شده است. برای مثال وقتی که من برای اولین بار ازدواج کردم، در دهه شصت، جشن عروسی بزرگ برگزار نمی شد. ما در آن موقع خیلی ساده به اداره ثبت اسناد بخش ازدواج رفتیم و سند ازدواج را امضاء کردیم. بعد با دوستان در یک کافه دور هم نشستیم.
این یک دوره تاریخی بود. دوره ای که به دوره جوانان سال ۶۸ معروف است. در آن زمان، در دوره قیام دانشجویی بزرگ در اروپا، ازدواج بیشتر جنبه کارکردی داشت. امروزه این سنت باز در میان جوانان مدرن شده است. مثلا اینکه داماد در روز عروسی به‌دنبال عروس به در خانه والدین او برود. حتی برخی از زنان جوان که سال‌هاست با نامزد خود در یک خانه زندگی می‌کنند، برای این روز به خانه والدین می‌روند تا داماد به دنبالشان برود و آنان را با خود به مراسم ببرد. اگر عروسی در کلیسا جشن گرفته شود، پدر عروس است که وی را به کلیسا می‌برد. داماد در جلوی در کلیسا منتظر عروس می‌ماند. در داخل کلیسا پدر عروس دست او را به دست داماد می‌دهد.
شما گفتید لباس سنتی عروس سفید و داماد سیاه است. انتخاب این دو رنگ به چه دلیل است؟
بله، به‌طور معمول عروس لباس سفید و داماد خاکستری تیره و یا سیاه به تن می‌کند. این رنگ‌های قدیم تغییر نقش زوج را در جامعه نشان می‌‌دهند. مثل بسیاری از کشورهای جهان، این دو، نقش جدیدی را در جامعه می پذیرند. سفید یا سیاه در بسیاری از مراسم سنتی قدیمی هم وجود داشته است. این دو رنگ به معنی سادگی و یک دستی و به عبارتی بی‌رنگی هستند. به این معنی که عروس و داماد در مرحله بینا‌‌بینی‌اند و هنوز نقش اجتماعی آنطور که معنی می‌شود، برای آن‌ها مشخص نشده است.
آیا مراسم عروسی در کلیسا پیش از امضاء قرارداد ازدواج در اداره ثبت انجام می‌گیرد؟
بطور معمول مدتی بعد از مراسم اداری یعنی ازدواج دفتری، جشن در کلیسا برگزار می‌شود. پیش‌ترها جشن کلیسا و مراسم در اداره ثبت به فاصله خیلی نزدیک به هم برگزار می‌شدند. ولی امروزه حتی تا چند ماه بعد، هر وقت که عروس و داما بتوانند این جشن را برگزار می‌کنند. مراسم در اداره ثبت، نسبتا ساده‌است. کارمند ویژه ازدواج سعی می‌کند کمی هم به این مراسم اداری جنبه سرور بدهد. مراسم در اتاقی که کمی تزیین شده برگزار می‌شود و کارمند مسئول، لباس رسمی می‌پوشد. نوشیدنی و یا خوراکی سبکی خورده می‌شود و مهمانان همراه با عروس و داماد به کافه و یا رستورانی می‌روند. عروسی‌های قدیمی در روستاها تا سه روز جشن گرفته می‌شد. روز اول با فامیل، روز دوم به همراه دوستان و فامیل و روز سوم با همکاران و همسایه‌ها. در روستاهای آلمان هنوز هم عروسی در سه روز جشن گرفته می‌شود.
هزینه این جشن را چه کسی می‌پردازد؟
قدیم‌ها هزینه عروسی را والدین می‌پرداختند. در بیشتر مواقع خانواده عروس هزینه اصلی را می‌پذیرفت. ولی امروزه چون بسیاری از خانواده‌ها فرزندان زیادی ندارند، خانواده داماد هم کمک می‌کند و مثلا هزینه لباس عروسی را می‌پردازند.
آیا عروس و داماد در مراسم عروسی هدیه دریافت می‌کنند؟
بله، مثلا وسایل خانه ویا آشپزخانه به عنوان هدیه به آنان داده می‌شود. ولی به شکل سنتی مانند ایران و یا برخی از کشورهای دیگر، عروس به عنوان هدیه از سوی خویشاوندان طلاو و جواهر دریافت نمی‌کند. حلقه عروسی توسط داماد خریداری می‌شود. بطور معمول حلقه در انگشت چهارم دست راست قرار می‌گیرد. در آلمان معمولا عروس و داماد در موقع نامزدی حلقه را در دست چپ و بعد از عروسی در دست راست می‌کنند.
در برخی از خانواده ها معمول است که زوجی که می‌خواهند ازدواج کنند خود وسایلی را که احتیاج دارند در یک فروشگاه وسایل خانه و آشپزخانه انتخاب می‌کنند. بعد خویشاوندان و دوستان ضمن مراجعه به فروشگاه، هدیه ای را که از نظر میزان قیمت برایشان مناسب است، از میان وسایلی که ویژه این عروس و داماد روی میزی به شکل زیبا و تزیین شده چیده شده است، انتخاب می‌کنند. هدیه معمولا در طی مراسم عروسی به عروس و داماد داده می‌شود و مراسمی مانند پاگشا و مهمانی بعد از عروسی وجود ندارد.
در برخی از کشورها عروس و داماد قبل از شب ازدواج رابطه جنسی ندارند. در آلمان وضع به چه گونه است؟
در برخی از کشورها عروسی به معنای رسیدن به پختگی در شخصیت و رابطه جنسی بعد از ازدواج است. در آلمان وضع بگونه دیگری است. در این‌جا گفته می‌شود، اول باید پخته شد، در رابطه جنسی هم تجربه کرد و باید با شریک زندگی آشنا شد و با او رابطه جنسی داشت و مدت طولانی با هم بود تا بعد بتوان تصمیم به ازدواج گرفت. خانواده ها در انتخاب همسر برای فرزندانشان دخالت نمی‌کنند. والدین هم امروزه در آلمان فکر می‌کنند بهتر است زوج دلداده دو یا سه سال و یا بیشتر با هم باشند، تا مشخص شود که واقعا بهم می‌خورند و می‌خواهند با یکدیگر زندگی مشترکی را پایه ریزی کنند یا نه.
جشن عروسی به رابطه جنسی ارتباطی ندارد. مراسم ازدواج در واقع جشنی است برای پایه ریختن خانواده‌ای که بچه ها در آن بزرگ می‌شوند. اگر در این میان این دو در انتظار بچه‌ای باشند، ازدواج زودتر صورت می‌گیرد. در اینجا باید اول رابطه جنسی را امتحان کرد و اگر از همه نظر دو دلداده تفاهم داشته باشند، بعد با هم ازدواج می‌کنند. در آلمان گفته می‌شود، کسانی که بحران را از سر گذرانده باشند، می‌توانند بهتر با هم زندگی کنند.
در واقع باکره گی زن در موقع ازدواج در اینجا مطرح نیست؟
در واقع به عکس، باکره گی باعث تعجب است. حتی نگرانی وجود دارد که این فرد هنوز بی‌تجربه است و نمی‌داند که در رابطه جنسی چطور باید برخورد کند. در عین حال این ترس وجود دارد که اگر کسی این تجربه را نداشته باشد، شاید بعدها بخواهد تجربه دیگری کسب کند.
با توجه به این‌که در آلمان عروس و داماد قبل از ازدواج با هم رابطه نزدیک دارند و یا با هم زندگی می‌کنند، ازدواج چه کارکرد و یا نقشی را دیگر در این جامعه دارد؟
غیر از جنبه رومانتیک و روحی که این دو می‌گویند، حالا ما با هم هستیم و تصمیم گرفته‌ایم با هم زندگی کنیم و با هم پیر شویم، بنا به قانون آلمان کسانی که ازدواج کنند از امکانات اجتماعی بهتری بهره‌مند می‌شوند، برای نمونه، در مورد حق ارث و در موقع بیماری که به تصمیم‌گیری در مورد شریک زندگی احتیاج باشد. مهم‌تر این که کسانی که ازدواج کرده باشند در آلمان مالیات کمتری به دولت پرداخت می‌کنند.

chakavakali 05-20-2009 06:34 PM

اصلاح الگوی مصرف
 
{پپوله}

گروه"راهکار"متشکل از دانشجویان متعهد به اصلاح الگوی مصرف و در راستای حرکت به سمت اصلاح الگوی مصرف اقدام به ایجاد پایگاه جامع اصلاح الگوی مصرف نموده است.{پپوله}
شما در این پایگاه می توانشد راهکار های استفاده بهینه از نعمتهای الهی از جمله(اینترنت،رایانه،موبایل،اسک اس،زمان وحامل های انرژی)را مشاهده کنید.
http://www.behina.pejvak.netآدرس: {پپوله}

deltang 05-22-2009 04:09 PM

77 روز تعطيلي در سال 88 - مديريت تعطيلات در ايران تعطيل است
 
ايران از معدود كشورهايي است كه در آن تعداد تعطيلات رسمي بيش از متوسط جهاني است. چنانكه با نگاهي به تقويم سال 1388 درمي‌يابيم بيش از 25 روز تعطيلي رسمي در تقويم امسال ثبت شده است.
به گزارش خبرنگار مهر، اين امر البته به خودي خود نمي‌تواند پديده بدي باشد، اما سئوال اينجاست كه آيا براي استفاده بهينه از اين تعطيلات تدبيري انديشيده‌ايم؟ آيا اين تعداد تعطيلي رسمي كمكي به اثربخشي اجتماعي مي‌كند؟
فارغ از آثار اقتصادي ناشي از وجود تعطيلات متعدد در تقويم اقتصادي يك كشور، مديريت تعطيلات رسمي به منظور فراهم كردن زمينه مناسب براي افزايش اثربخشي و بهره‌وري نيروهاي انساني يك كشور و بالا بردن ضريب شادي و شادماني مردم، امروز از اصلي‌ترين دغدغه‌هاي كارشناسان اجتماعي قلمداد مي‌شود.
نگاهي گذرا به تقويم سال 1388 نشان مي‌دهد تعطيلات رسمي كشور امسال بيش از 25 روز است و علاوه بر آن 52 روز تعطيلات جمعه در تقويم هر ايراني ثبت شده است. به اين ترتيب از 365 روز امسال 77 روز آن تعطيل است.
اين در حالي اتفاق مي‌افتد كه هر كارمند يا كارگر ايراني مي‌تواند با توجه به قانون كار از 30 روز مرخصي استحقاقي بهره‌مند شود و در نتيجه كل تعطيلات قانوني براي يك كارمند در سال جاري 107 روز است. اگر اين رقم را از 365 روز سال كم كنيم تعداد روزهاي كاري يك نيروي كار در ايران معادل 258 روز خواهد بود.
نكته جالب در بحث تعطيلات آنكه بسياري از مديران شركت‌ها علاوه بر تعطيلات رسمي، تعطيلاتي نيز تحت نام‌هاي مختلف مانند تعطيلات تابستاني، زمستاني و... را با دادن مرخصي‌هاي بلاعوض براي كاركنان در نظر مي‌گيرند. اينگونه مديران در بين مردم بسيار محبوبند و فراموش نكنيم كه در بسياري از موارد دولت‌ها روزهاي كاري بين تعطيل را هم تعطيل مي‌كنند.
در اين باره لاله افتخاري مي‌گويد: مشكل ما فقط تعطيلات طولاني‌مدت نيست بلكه نداشتن نگاه جدي به كار و شغل را شامل مي‌شود. بعضي افراد حتي از نيم ساعت وقت خود بهترين بهره را مي‌برند و افرادي ديگر حتي از بيكاري خود نيز استفاده كامل را نمي‌برند. بنابراين بايد فرهنگ متعهد در كار را گسترش دهيم و آن را به افراد بياموزيم.
نماينده مردم در مجلس شوراي اسلامي اضافه مي‌كند: كم شدن تعطيلات در ايران به خودي خود امر بدي نيست و مهمتر از تعداد ايام تعطيل مديريت تعطيلات است و تعطيلات مديريت صحيح مي‌خواهد. چرا كه مديريت صحيح باعث كارآمدي افراد مي‌شود و در غير اين صورت آسيب‌رسان و باعث بازدهي پائين فعاليت خواهد شد.
اين عضو كميسيون فرهنگي با اشاره به اينكه در حال حاضر در كشورهاي پيشرفته به علت تعطيلات كم كار مفيد افراد زياد است مي‌گويد: تعطيلات موجود و مديريت تعطيلات يك نگاه كارشناسانه و همسونگر نياز دارد و تعطيلات بايد تاثير مثبت داشته و اگر قرار باشد فرد هيچ برنامه‌اي را براي شادي و نشاط خود فراهم نكند بي‌اثر است.
موضوع مهم ديگر در بررسي تعداد ايام تعطيل، نحوه استفاده از آنها و بحث اوقات فراغت است كه در تجديد نيرو و بازدهي يك جامعه و در پي آن اقتصاد كشور مي‌تواند نقشي مهم ايفا كند. سئوال اصلي كه در اينجا به ذهن متبادر مي‌شود اينكه آيا وجود تعطيلات فراوان در تقويم ايرانيان باعث رفع خستگي از تن جامعه صنعتي امروز آنها مي‌شود؟
بررسي‌ها نشان مي‌دهد به رغم وجود روزهاي تعطيل فراوان در ايران بار كيفي اين ايام براي مردم چندان نيست. چه بسا كه تنها به پيروي از سنت و مراسم ديرينه نوروز برخي كاركردهاي بجامانده روابط انساني، شادي، پناه بردن به طبيعت و… برقرار مانده است.
در اين باره دكتر احمد روستا معتقد است: مشكل پائين بودن بهره‌وري در ايران صرفاً با كم و زياد شدن چند روز تعطيلات حل نمي‌شود. اما به طور قطع تعطيلي در هر نوع فعاليت نقش تعيين‌كننده در بهره‌وري خواهد داشت.
اين استاد مديريت بازاريابي مي‌گويد: جامعه ما برخلاف بسياري از جوامع به جاي آنكه Goal oriented يعني هدفگرا باشد Work oriented يا كارگرا است، يعني عادت كرده از ساعت ۸ تا ۴ بعد از ظهر كارت بزند و در محيط كار حاضر باشد.
وي ادامه مي‌دهد: اما اينكه در اين مدت چه اندازه كار مفيد انجام داده و در راستاي هدف سازمان فعاليت دارد پرسشي است كه نياز به مطالعه و تحقيق وبررسي عميقي دارد. به نظر مي‌رسد به علت غالب بودن اين روحيه بسياري از سازمانهاي ما در تلاش براي داشتن كارت و ساعت حضور و غياب باشند و به مديريت زمان در زندگي فردي و اجتماعي ما كمتر بها داده مي‌شود.
از نظر دكتر روستا براي بهبود بهره‌وري و استفاده صحيح از نيروي كار، تعطيلات يك وسيله است. در حالي كه در كشور ما اين وسيله را بي‌هدف و نادرست به كار مي‌گيريم و در نتيجه خود موجي تازه از عدم بهره‌وري ايجاد مي‌كنيم. از لحاظ كمي شايد كشور ما تعداد تعطيلاتش چندان با ساير كشورها تفاوت نداشته باشد. اما از لحاظ كيفي تعطيلات آثار زيانباري داشته است زيرا زمان زيادي پيش و پس از تعطيلات صرف مي‌شود كه وقت زيادي را تلف مي‌كند.
اين كارشناس مي‌گويد: مثلا از چند ساعت قبل از روز پيش از تعطيل تا ساعت‌ها در روز پس از تعطيل در محيط كار صرف بيان خاطرات و خطرات مي‌شود كه به علت عدم وجود نوعي سيستم ارزيابي و مطالعاتي هيچگاه آثار اقتصادي اينگونه زمان‌ها مشخص نمي‌شود. يكي ديگر از عواملي كه باعث مي‌شود كم و زياد شدن تعطيلات در كشور ما محسوس نباشد نداشتن روحيه و انگيزه واقعي براي انجام كار در محيط‌هاست. وقتي انگيزه و هدف و اميدواري در محيط و فضاي سازمان نباشد حتي حضور در محيط كار و كاهش تعطيلات نقشي در بهبود بهره‌وري ندارد.

زکریا فتاحی 06-02-2009 09:06 AM

مقدماتی بسیار زیبا(خالی از لطف نیست)
 
1)

از طبقه پايين ايستگاه مترو داشتم ميديدم که قطار داره وارد ايستگاه ميشه و من هم خيلي عجله داشتم و با سرعت خواستم خودم رو به قطار برسونم ولي تا رسيدم کنار درش درها بسته شد و من نتونستم سوار بشم! همه اش يک دهم ثانيه زودتر رسيده بودم ميتونستم سوار بشم....

چند لحظه ای طول نکشيد که قطار بعدی وارد ايستگاه شد و همه مسافرين سوار و پياده شدن ولي تا خواست حرکت کنه، نشد و راننده قطار اعلام کرد که مرکز گفته که تا اطلاع ثانويي در ايستگاه باقي بمونه تا دستور حرکت داده بشه .... سرتون رو درد نيارم حدود نيم ساعت قطار در ايستگاه توقف داشت و حرکت نکرد و من چقدر عصبي بودم چون خيلي عجله داشتم .... با خودم فکر ميکردم که اگه فقط يک دهم ثانيه زودتر ميرسيدم با قطار قبلي رفته بودم و الان گرفتار نميشدم.

از اين يک دهم ثانيه ها در زندگي ما انسانها بارها و بارها اتفاق ميافته و ما خواسته و ناخواسته ازشون استفاده نميکنيم و يا از دست ميديم! منظورم فقط سوار و پياده شدن به قطار نيست، منظورم تصميمات مهمي که در زندگي گرفته ميشه و برخي اوقات لحظه ها رو از دست ميديم و جبران آنها هرگز امکانپذير نيست.

از يه طرف ديگه هم به اين موضوع ميشه اينجوری فکر کرد که شايد دليلي داشت که من نتونستم به اون قطار سوار بشم! شايد مثلا اتفاقي توی اون قطار برای من ميخواست بيافته و شايد هم اين فقط يه دلداری بين من و «خودم» بود تا به اين طريق به خودم دلداری بدم که زياد هم مهم نيست که اون قطار رو از دست دادی!!

راستي شما چقدر از اين لحظه ها را از دست داديد؟! چقدر از اين لحظه ها را از دست دادید که جبران ناپذير بوده و يا چقدر از اين لحظه ها رو شکار کرديد که امروز بابتش خوشحاليد؟


2)
چند بار تا به حال نگاههای افراد دور و برتون آزارتون داده! تا به حال چند بار شده که احساس کردید همکارتون، همکلاسيتون و يا حتي اعضای خانواده تون پشت سر شما حرف ميزنن و اين رفتار شما رو چقدر آزرده کرده؟!

اين فقط چشمهامون نيستن که برخي اوقات آزارمون ميدن بلکه گوشهامون هم بي تاثير نيستن! فکر ميکنيد تا بحال چند بار از شنيدن کلماتي که از دهان اطرافيانتون شنيده شده ناراحتمون کرده؟ 10 بار؟! 20 بار؟! 100 بار؟! يا بيشتر؟!

حالا بيايد يه کار بکنيم :) يه هدفون برداريم و صدای موزيک رو هم بديم بالا و يه کيسه هم بکشيم سرمون :) و با خودمون خلوت کنيم :) حالا اونايي که با اين کار احساس خفگي بهشون دست ميده نمي خواد کيسه سرشون بکشن، بجاش ميتونن چشماشون رو ببندن به اين شرط که اصلا بازش نکنن و يا يه چشم بند بزنن! بنده کيسه رو ترجيح ميدم :)

حداقل دو ساعت اين کار رو ادامه بديد و به هيچ چيزی توجه نکنيد! سعي کنيد به خودتون فکر کنيد. چه احساسي داريد؟ نه چيزی ميبنيد و نه چيزی ميشنويد! نه نگاههای کسي آزارتون ميده و نه گفته های کسي آزرده خاطرتون!

بنظر من ميشه با يه مقدار تمرين بدون هدفون گذاشتن و کيسه سر کشيدن برخي حرفها رو نشنيد و بعضي حرکات را نديد. باورم کنيد که زندگي خيلي بهتر ميشه!


3)

خسته از کار روزانه با عجله از اتوبوس پياده ميشم و به سرعت خودم رو به مترو ميرسونم تا قطاری رو که به ايستگاه نزديک ميشه از دست ندم تا هر چه زودتر خودم رو به خونه برسونم ، آخه عزيزی هميشه منتظرم هست و اين احساس زيبائيه!

آره داشتم ميگفتم، همين که در قطار باز شد يه تعداد پياده و يه تعداد سوار شدن و من هم سريع جايي رو برای خودم دست و پا کردم و مجله مورد علاقه ام رو از کيفم در آوردم و مشغول مطالعه شدم! قطار ايستگاه ها را يکي پس از ديگری رّد ميکرد و در اين بين مسافرين سوار و پياده ميشدن! در يکي از اين ايستگاه ها مسافری هم روبروی صندلي من نشست و همين باعث شد که من از دنيای مجله ام خارج شم و سرم رو بالا کنم! روبروم خانومي دور و بر 40 سال نشسته بود که کاملا" از چهره اش مشخص بود که الکلي هست.

در يک آن نگاههای ما در هم گره خورد و بر حسب ادب من لبخند دوستانه ای به ايشون زدم ( در سوئد اصولا" زمانيکه که نگاهها در هم گره ميخوره به همديگر لبخند دوستانه ميزنن که ....... ) با اين لبخند چهره خسته و غمگين او در هم شکست و لبخندی بر لبهای او جون گرفت! دوباره من سراغ مجله ام رفتم و غرق مطالب اون شدم. چند دقيقه ای گذشت و برای بار دوم سرم رو بالا کردم و ديدم که هنوز اثر لبخند بر لبان و چهره اون خانوم باقيست!

اصولا" در جامعه بشری انسانهايي که به هر دليل ممکنه زمين ميخورن از جامعه طرد ميشن و بعد از مدتي اگه طرف نتونه از زمين بلند بشه، مبّدل به وجودی ميشه که منفور اکثر انسانهای به اصطلاح عادیست ميشه!!

با يه لبخند ميشه به کسي که درمنده است بفهمونيم که او وجود داره و ما داريم اون رو ميبينيم! من احساس ميکنم اون خانوم از اينکه ديده شده بود احساس خشنودی و رضايت ميکرد! شايد روزها و يا حتي ماه ها بود که کسي باهاش صحبت هم نکرده بود! چقدر اين احساس ميتونه بد و آزار دهنده باشه که کسي دور و برت نبينتت! چقدر اين احساس ميتونه بد باشه که کسي ارزشي برات قائل نيست و ديده نميشي!

چقدر پول داره؟ اووووووو پس آدم حسابي هست! ماشينش چيه؟ وااااای پس آدم حسابي هست! خونه اش کجاست؟ اوووو پس آدم حسابي هست! چي کاره است؟ واااااااای پس آدم حسابي هست ...... اينا سئوالاتي هستن که اکثرا" در رابطه با شناخت افراد عنوان ميشه!

شده تا بحال در يه مراسم خواستگاری از آقای داماد سئوال کنن، آقای عزيز توی مغز شما چي ميگذره؟! آقای عزيز شما اگه اين پول و مقامي که الان داری به هر دليلي از دست بدی چي کار ميکني؟! شده تا بحال از يه آقای بپرسن شما که اينقدر زور زدی و اين چيزها رو برای خودت مهيا کردی چي با روحت کردی؟ آقای داماد درونت چه خبره .....


4)

شنيديد که ميگن رفتارت با ديگران طوری باشه که دوست داری باهات چنان رفتاری بشه! امروز داشتم به اين موضوع فکر ميکردم که آيا واقعا" اين گفته ميتونه هميشه کارساز باشه؟! بنظر شما اگر اين گفته را به اين صورت تغيير بديم بهتر نيست که بگيم رفتارمون با ديگران طوری باشه که اونا ميخوان؟

هستند ميليونها نفر که ديدگاهها، نظريات، باورها و خواسته های ..... تو را قبول ندارن و هيچ ارزش و اهميتي بهشون نداره! به طبع رفتاری هم که تو دوست داری با تو بشه بر روی اون باورها بنا شده، پس خيلي راحت ميشه چنين نتيجه ای گرفت که نمي تونه رفتاری که تو دوست داری با تو بشه حتما" مورد پسند ديگران هم باشه!

يعني چي؟! يعني اينکه رفتارمون با ديگران طوری باشه که اونا دوست دارن! حالا اين سئوال مطرح ميشه که از کجا بفهميم که طرف مخاطبمون چه رفتاری رو دلش ميخواد باهاش بشه، مگه روی پيشونيش نوشته شده؟! سئوال معقول و سختيه، ولي راستش رو بخوايد ميشه يه جورايي حدس زد حداقل چنين رفتاريي رو ميتونيم با عزيزان و دوستانمون داشته باشيم و از طرفي هم با افرادی که رابطه ی خاصي باهاشون نداريم و يا اينکه برخوردمون فقط لحظه ايي هست لزومي نداره به اين موضوع فکر کنيم.

در آخر ميخوام سخن رو با يه مثال تموم کنم و اون اينکه آيا لباس شما تن همه ميشه؟ و يا لباس همه تن شما ميشه؟ مطمئنا نه ....


5)

همگــــــــي عصباني ميشويم و شاد! همگي احساس دوست داشتن و دوست داشته شدن رو مزه کرديم و همچنين تنفر رو!

چند نفر رو روزانه در خيابان، سر کار، محيط مدرسه و دانشگاه ...... مي بينيد که عصبي هستن و اخمها رو تو هم کشيدن و با کوچکترين جرقه منفجر ميشن؟! اصلا چرا سراغ غريبه ها بريم، کافيه يه گشتي توی خونه بزنيم! مادر اخمهاش تو هم هست، برادر غمگينه، خواهر گرفتار افکار پريشان خودشه و پدر هم گرفتار طلبکارها .... کي خوشحاله؟ کي شاد؟!

ميتونم به جرات بگم که اين تصوير 80% خانواده ها ست! حالا اين سئوال مطرح ميشه که چرا انسان امروزی اينقدر غمگين و عصبيه؟! راستش رو بخوايد من فکر نمي کنم فقط انسان امروزی گرفتار غم و غصه و .... شده و کمتر به شادی ميپردازه! بلکه تا بوده همين بوده. يک مثال براتون بزنم، بچه چنگ انداختن، زدن، گريه کردن و بداخلاقي را جلوتر از محبت کردن و بوسيدن ياد ميگيره! آيا تا بحال به اين موضوع توجه کرده بوديد؟!

بزرگ هم ميشيم همينه! عصبانيت رو براحتي ابراز ميکنيم ... اخمها رو تو هم ميکشيم و به عالم و آدم نشون ميديم که عصباني و ناراحتيم ولي برای ابراز شادی، نه هرگـــــــــــز .....

تا به حال به اين توجه کرديد که اگه از چيزی ناراحت ميشيم اثرش تا چند روز و يا شايد چند ماه و حتي در بدترين شرايط تا چتد سال ادامه داره و فراموش کردنش خيلي سخته! ولي شادی زود فراموش ميشه و حتي در شادي هامون هم نگران اينيم که نکنه خوشي و شادی هامون به ياس تبديل بشه!!

چند بار براتون اتفاق افتاده که يکي دو ساعتي با دوستان خوش بوديد و از ته دل خنديديد و شاد بوديد يهو يکي يادآور شده که ديگه بسه زيادی خنديديم .... ضررش رو ميکشيم هاااااا! يا توی جمعي هستيد و کم سن و سالها ميگن و ميخندن ... يهو يکي از بزرگترها برميگرده با اخم و تخم ميگه: ديگه بسه ... مگه نمي بينيد بزرگترها نشستن و دارن صحبت ميکنن ... بعد سرش رو با اخم برميگردونه و دوباره آروم آروم دم گوش مخاطبش به پچ پچ کردن ادامه ميده! مطمئنا" يا داره از بدبختي هاش ميگه يا غيبت ميکنه! اين يعني چي؟!

اين يعني اينکه شادی بده .. اين يعني اينکه صحبت از بدبختي و .... بهتر از شاديه و بدتر اينکه داريم به زور به کوچکترها القا ميکنيم که خنديدن بده ....

کره زمين مون سالهاست که مريضه، يه سر به روزنامه ها بزنيد و خبرها رو بخوونيد! مردم افتادن به جون هم و همديگر رو ميکشن! دوای تمام اين دردها چي ميتونه باشه؟!


اگه خدا بخواد مقدمات دیگری هم براتون میزارم
{پپوله}البته این مقدمات از مجله برگ سبز پارس پلانت است که ازشون ممنونم{پپوله}

deltang 06-02-2009 11:34 PM

داستان واقعي جالب ازيك معلم ودانش آموز
 
در روز اول سال تحصيلى، خانم تامپسون معلّم كلاس پنجم دبستان وارد كلاس شد و پس از صحبت هاى اوليه، مطابق معمول به دانش آموزان گفت كه همه آن ها را به يك اندازه دوست دارد و فرقى بين آنها قائل نيست. البته او دروغ مي گفت و چنين چيزى امكان نداشت. مخصوصاً اين كه پسر كوچكى در رديف جلوى كلاس روى صندلى لم داده بود به نام تدى استودارد كه خانم تامپسون چندان دل خوشى از او نداشت. تدى سال قبل نيز دانش آموز همين كلاس بود. هميشه لباس هاى كثيف به تن داشت، با بچه هاى ديگر نمي جوشيد و به درسش هم نمي رسيد. او واقعاً دانش آموز نامرتبى بود و خانم تامپسون از دست او بسيار ناراضى بود و سرانجام هم به او نمره قبولى نداد و او را رفوزه كرد.
امسال كه دوباره تدى در كلاس پنجم حضور مي يافت، خانم تامپسون تصميم گرفت به پرونده تحصيلى سال هاى قبل او نگاهى بياندازد تا شايد به علّت درس نخواندن او پي ببرد و بتواند كمكش كند.

معلّم كلاس اول تدى در پرونده اش نوشته بود: تدى دانش آموز باهوش، شاد و با استعدادى است. تكاليفش را خيلى خوب انجام مي دهد و رفتار خوبى دارد. "رضايت كامل".

معلّم كلاس دوم او در پرونده اش نوشته بود: تدى دانش آموز فوق العاده اى است. همكلاسيهايش دوستش دارند ولى او به خاطر بيمارى درمان ناپذير مادرش كه در خانه بسترى است دچار مشكل روحى است.

معلّم كلاس سوم او در پرونده اش نوشته بود: مرگ مادر براى تدى بسيار گران تمام شده است. او تمام تلاشش را براى درس خواندن مي كند ولى پدرش به درس و مشق او علاقه اى ندارد. اگر شرايط محيطى او در خانه تغيير نكند او به زودى با مشكل روبرو خواهد شد.

معلّم كلاس چهارم تدى در پرونده اش نوشته بود: تدى درس خواندن را رها كرده و علاقه اى به مدرسه نشان نمي دهد. دوستان زيادى ندارد و گاهى در كلاس خوابش مي برد.

خانم تامپسون با مطالعه پرونده هاى تدى به مشكل او پى برد و از اين كه دير به فكر افتاده بود خود را نكوهش كرد. تصادفاً فرداى آن روز، روز معلّم بود و همه دانش آموزان هدايايى براى او آوردند. هداياى بچه ها همه در كاغذ كادوهاى زيبا و نوارهاى رنگارنگ پيچيده شده بود، بجز هديه تدى كه داخل يك كاغذ معمولى و به شكل نامناسبى بسته بندى شده بود. خانم تامپسون هديه ها را سركلاس باز كرد. وقتى بسته تدى را باز كرد يك دستبند كهنه كه چند نگينش افتاده بود و يك شيشه عطر كه سه چهارمش مصرف شده بود در داخل آن بود. اين امر باعث خنده بچه هاى كلاس شد امّا خانم تامپسون فوراً خنده بچه ها را قطع كرد و شروع به تعريف از زيبايى دستبند كرد. سپس آن را همانجا به دست كرد و مقدارى از آن عطر را نيز به خود زد. تدى آن روز بعد از تمام شدن ساعت مدرسه مدتى بيرون مدرسه صبر كرد تا خانم تامپسون از مدرسه خارج شد. سپس نزد او رفت و به او گفت: خانم تامپسون، شما امروز بوى مادرم را مي داديد.

خانم تامپسون، بعد از خداحافظى از تدى، داخل ماشينش رفت و براى دقايقى طولانى گريه كرد. از آن روز به بعد، او آدم ديگرى شد و در كنار تدريس خواندن، نوشتن، رياضيات و علوم، به آموزش "زندگي" و "عشق به همنوع" به بچه ها پرداخت و البته توجه ويژه اى نيز به تدى مي كرد.

پس از مدتى، ذهن تدى دوباره زنده شد. هر چه خانم تامپسون او را بيشتر تشويق مي كرد او هم سريعتر پاسخ مي داد. به سرعت او يكى از با هوش ترين بچه هاى كلاس شد و خانم تامپسون با وجودى كه به دروغ گفته بود كه همه را به يك اندازه دوست دارد، امّا حالا تدى محبوبترين دانش آموزش شده بود.
يكسال بعد، خانم تامپسون يادداشتى از تدى دريافت كرد كه در آن نوشته بود شما بهترين معلّمى هستيد كه من در عمرم داشته ام.

شش سال بعد، يادداشت ديگرى از تدى به خانم تامپسون رسيد. او نوشته بود كه دبيرستان را تمام كرده و شاگرد سوم شده است. و باز هم افزوده بود كه شما همچنان بهترين معلمى هستيد كه در تمام عمرم داشته ام.

چهار سال بعد از آن، خانم تامپسون نامه ديگرى دريافت كرد كه در آن تدى نوشته بود با وجودى كه روزگار سختى داشته است امّا دانشكده را رها نكرده و به زودى از دانشگاه با رتبه عالى فارغ التحصيل مي شود. باز هم تأكيد كرده بود كه خانم تامپسون بهترين معلم دوران زندگيش بوده است.

چهار سال ديگر هم گذشت و باز نامه اى ديگر رسيد. اين بار تدى توضيح داده بود كه پس از دريافت ليسانس تصميم گرفته به تحصيل ادامه دهد و اين كار را كرده است. باز هم خانم تامپسون را محبوبترين و بهترين معلم دوران عمرش خطاب كرده بود. امّا اين بار، نام تدى در پايان نامه كمى طولاني تر شده بود: دكتر تئودور استودارد.

ماجرا هنوز تمام نشده است. بهار آن سال نامه ديگرى رسيد. تدى در اين نامه گفته بود كه با دخترى آشنا شده و مي خواهند با هم ازدواج كنند. او توضيح داده بود كه پدرش چند سال پيش فوت شده و از خانم تامپسون خواهش كرده بود اگر موافقت كند در مراسم عروسى در كليسا، در محلى كه معمولاً براى نشستن مادر داماد در نظر گرفته مي شود بنشيند. خانم تامپسون بدون معطلى پذيرفت و حدس بزنيد چكار كرد؟ او دستبند مادر تدى را با همان جاهاى خالى نگين ها به دست كرد و علاوه بر آن، يك شيشه از همان عطرى كه تدى برايش آورده بود خريد و روز عروسى به خودش زد.

تدى وقتى در كليسا خانم تامپسون را ديد او را به گرمى هر چه تمامتر در آغوش فشرد و در گوشش گفت: خانم تامپسون از اين كه به من اعتماد كرديد از شما متشكرم. به خاطر اين كه باعث شديد من احساس كنم كه آدم مهمى هستم از شما متشكرم. و از همه بالاتر به خاطر اين كه به من نشان داديد كه مي توانم تغيير كنم از شما متشكرم.

خانم تامپسون كه اشك در چشم داشت در گوش او پاسخ داد: تدى، تو اشتباه مي كنى. اين تو بودى كه به من آموختى كه مي توانم تغيير كنم. من قبل از آن روزى كه تو بيرون مدرسه با من صحبت كردى، بلد نبودم چگونه تدريس كنم.

بد نيست بدانيد كه تدى استودارد هم اكنون در دانشگاه آيوا يك استاد برجسته پزشكى است و بخش سرطان دانشكده پزشكى اين دانشگاه نيز به نام او نامگذارى شده است!

deltang 06-04-2009 10:45 PM

چه طعمی از بستنی را دوست دارید؟
 
چه طعمی از بستنی را دوست دارید؟







جالب است بدانید که ارتباط مستقیمی بین ویژگی های شخصیتی شما و طعم بستنی دلخواهتان وجود دارد. این تست خودشناسی برپایه تحقیقات یک شرکت آمریکایی تولید کننده بستنی به نام "ادیس گراند" شکل گرفته است. پس از مدتی تیم محققان به سرپرستی دکتر آلن هیرش رئیس بخش عصب شناسی موسسه تحقیقات بویایی، چشایی شیکاگو موفق شدند به ارتباط بین شخصیت افراد و طعم بستنی مورد علاقه آنها پی ببرند.



تذکر1: بهتر است ابتدا بستنی خود را انتخاب کنید و بعد پاسخ ها را بخوانید
گزینه ها: بستنی وانیلی، بستنی شکلاتی، بستنی موزی و بستنی توت فرنگی
تذکر 2: اگر چند نوع بستنی را دوست دارید تنها آن را که به سایرین ترجیح می دهید انتخاب کنید.

خود را در شرایطی فرض کنید که باید بین دو نوع بستنی یکی را انتخاب کنید .... مثلا من هم بستنی شکلاتی دوست دارم و هم بستنی توت فرنگی اما اگر مجبور باشم بین آن دو یکی را انتخاب کنم، بستنی شکلاتی را ترجیح می دهم. این نشان می دهد که آن جنبه از خصوصیات شخصیتی شما پر رنگتر هستند

بستنی وانیلی
اگر بستنی وانیلی دوست دارید، فردی شاد و پرهیجان هستید که از روی انگیزه آنی و بدون فکر قبلی عمل می کنید. در زندگی، خطرات زیادی را می پذیرید و اهداف بزرگی در سر دارید. انتظار شما از خودتان بسیار زیاد است و از ارتباط با اقوام نزدیک خود خوشحال هستید . به طوری کلی شخصیتی خونگرم، پرتلاش و آرمانگرا دارید و با احساس هستید.

بستنی شکلاتی
اگر بستنی شکلاتی می پسندید، فردی سرزنده و با نشاط، خلاق، خوش لباس، برونگرا و فریبنده هستید. زندگی شما سرشار از شور و هیجان است و به سادگی روی دیگران تأثیر می گذارید. به طور کلی، طرفداران این بستنی از این که در مرکز توجه دیگران باشند لذت می برند و گرفتار شدن در روال عادی زندگی برایشان کسالت آور است.

بستنی موزی
اگر طعم موزی را دوست دارید، شخصی راحت هستید که مسائل را ساده در نظر می گیرید. سخاوتمند هستید و در فعالیت هایتان متعادل عمل می کنید. صداقت در شخصیت شما دیده می شود و درعین حال دلسوز و مهربانید.


بستنی توت فرنگی اگر بستنی توت فرنگی را انتخاب می کنید، فردی خجالتی هستید. با این حال، احساساتی نیرومند دارید. شکاک، مستبد، خود رأی و درون گرا هستید و به نکات جزئی و ظریف بسیار توجه می کنید. در قبال بسیاری از مسائل به راحتی خودتان را مقصر می دانید و در مواردی بداخلاق و بدبین می شوید. از جمله ابعاد دیگر شخصیت شما آن است که اعتماد به نفس کمی دارید.

دانه کولانه 06-09-2009 08:59 PM

بزرگترین فرش دنیا
 
بزرگترین فرش دنیا

بزرگترین فرش دنیا


http://i43.tinypic.com/2ccmrnn.jpg


فرش سلطان قابوس که 4343 متر مربع مساحت دارد به سفارش سلطان قابوس پادشاه کشور عمان، جهت مفروش نمودن مسجد اعظم سلطان قابوس در مسقط، توسط شرکت سهامی فرش ایران بافته شد.

کلیه امور مربوط به فرش از جمله طراحی، تامین مورد اولیه شامل: پشم، رنگ، پیاده سازی و بافت فرش در ایران انجام شده. بافت و اجرای آن دارای بعد ملی است و رکورد بزرگترین فرش تولید شده ی جهان را به خود اختصاص داده است.

مشخصات فرش سلطان قابوس:
ابعاد - 90/60 متر در 50/70 متر
مساحت - 4343 متر مربع در 48 قطعه
مساحت بزرگترین قطعه - 1200 متر مربع
مساحت کوچکترین قطعه - 24 متر مربع
رج شمار - 40 رج
تعداد گره - 1700000000 گره
جنس تار و پود - نخ پنبه ای
جنس پرز - نخ پشمی
تعداد رنگ - 28 نوع رنگ گیاهی

نصب و نگهداری
پس از اتمام بافت کلیه ی قطعات این فرش و انجام عملیات پرداخت، روگیری، دارکشی و شستشو در تاریخ دهم دیماه هزار و سیصد و هفتاد و نه مصادف با 30 دسامبر سال 2000 به کشور عمان حمل و طی سه ماه کار مداوم توسط 50 استاد کار ماهر رفوگر کلیه قطعات به هم متصل، و فرش یکپارچه در صحن مسجد اعظم سلطان قابوس در تاریخ 5 می 2001 همزمان با افتتاح مسجد، مورد بهره برداری قرار گرفت.

کشور ایران، پس از انعقاد قرارداد در سال 1375 با دربار کشور عمان، ضمن تشکیل ستادی از زبده ترین کارشناسان خود نسبت به تهیه طرحهای اولیه اقدام نمود و طرح و نقشه ی نهایی این فرش را به تایید مقامات کشور عمان رساند.

از آنجایی که بافت چنین فرشی به صورت یکپارچه امکان پذیر نبود، با توجه به اینکه در شبستان مسجد اعظم سلطان قابوس، 4 ستون اصلی و 18 ستون، جهت رواقها وجود داشت، بنابراین اجرای این طرح، تجربه و تخصص خاصی را برای طراحی و بافت فرش طلب میکرد.

بافت این فرش در شهر نیشابور در استان خراسان طی سه سال کار مداوم توسط 500 نفر بافنده در دو نوبت کار روزانه با صرف 12 میلیون ساعت کار و نظارت و کنترل 300 نفر کارشناس خبره شرکت صورت پذیرفت.

در رنگرزی مواد اولیه فرش از شویه ی ابداعی شرکت استفاده شده است.

طرح و نقشه ترنج فرش با الهام از طرح داخلی گنبد مسجد شیخ لطف الله اصفهانی تهیه شده است و در زمینه ی این فرش، از طرف افشان شاه عباسی که ترکیبی از شاخ و برگ است توسط طراحان و نقاشان ماهر شرکت با صرف 15000 نفر ساعت و استفاده از 13500 برگ نقشه رنگی انجام شده است.
وزن پشم مصرفی در این فرش 32 تن، از بهترین پشم با توجه به استانداردهای موجود است و وزن فرش بافته شده پس از انجام عملیات پرداخت به 22 تن رسیده است.


منبع: صنایع دستی ایران
من از ekbatanema.com برداشت کردم

deltang 06-11-2009 10:04 PM

شکل خدا ؟؟
 
يکي بود يکي نبود. يه روزي روزگاري يه خانواده ي سه نفري بودن. يه پسر کوچولو بود با مادر و پدرش،

بعد از يه مدتي خدا يه داداش کوچولوي خوشگل به پسر کوچولوي قصه ي ما ميده، بعد از چند روز که

از تولد نوزاد گذشت. پسر کوچولو هي به مامان و باباش اصرار مي کنه که اونو با نوزاد تنها بذارن. اما

مامان و باباش مي‌ترسيدن که پسرشون حسودي کنه و يه بلايي سر داداش کوچولوش بياره.

اصرارهاي پسر کوچولوي قصه اون قدر زياد شد که پدر و مادرش تصميم گرفتن اينکارو بکنن اما در پشت

در اتاق مواظبش باشن. پسر کوچولو که با برادرش تنها شد… خم شد روي سرش و گفت: داداش

کوچولو! تو تازه از پيش خدا اومدي! به من مي گي قيافه ي خدا چه شکليه؟ آخه من کم کم داره

يادم مي ره؟

deltang 06-20-2009 10:02 PM

تنگناهاي زندگي يك مرد تنها
 
نگاهي به نمايش «همه چيز درباره آقاي ف»
تنگناهاي زندگي يك مرد تنها



گاهي نمي‌توان ميان شادي و اندوه مرز و حائلي قائل شد. اين دو چنان با هم مي‌آميزند كه همواره به شكل دوسويه‌اي از بطن هم زاييده مي‌شوند و به شكل نامتعارف و غيرقابل انتظاري انسان را در يك وضعيت بينابيني و برزخ‌گونه قرار مي‌دهند.



در چنين شرايطي اگر انسان تنها و آسيب‌ديده هم باشد، در آن صورت اين حالت به خود ماندگي و تعليق مضاعف مي‌شود.
نمايش «همه چيز درباره آقاي ف» به نويسندگي و كارگرداني آرش عباسي كه هم‌اكنون در كارگاه نمايش تئاترشهر اجرا مي‌گردد ، به چنين موقعيتي نظر دارد.
متن نمايش «همه چيز درباره آقاي ف» به نويسندگي آرش عباسي به موقعيت بسته و گرداب‌گونه يك جوان زندگي‌باخته مي‌پردازد كه با وجود خواسته‌ها و آرزوهاي قبلي‌اش به خواننده مجالس عروسي تبديل شده و ضمنا عارضه‌اي جسمي را هم به عنوان نشانه‌اي از دوران جنگ با خود دارد.

نويسنده مي‌كوشد با نشان دادن وضعيت و موقعيت فعلي اين پرسوناژ، مخاطب را به عنوان ناظر به يك نتيجه‌گيري شخصي و برون‌متني برساند، زيرا در خود متن بر نتيجه‌گيري يا گره‌گشايي از وضعيت تاكيد نشده است.

آرش عباسي صرفا با رويكردي ناتوراليستي مي‌كوشد مقطعي از زندگي پرسوناژ موردنظر (نه تمام زندگي او را)‌ روي صحنه بازنمايي و رونمايي كند؛ اما وضعيت و موقعيت اين فرد به قدري دغدغه‌آميز و پرتنگناست كه تماشاگر الزاما و اجبارا به تحليل و بررسي آن وادار مي‌شود.



كمدي تلخ
متن نمايش مورد نظر را مي‌توان در كل به 2 بخش تقسيم نمود: بخش اول حاكي از رويكرد رئاليستي به زندگي غمبار اين پرسوناژ است و بر تسلسل و تكرار بيش از حد ناملايمات، اشباع شدن زندگي‌اش از تناقضات و نيز تنهايي و به خود ماندگي تراژيك او تاكيد دارد كه تعدد اين عارضه‌مندي‌هاي تعارض‌برانگيز به دليل آن كه نوعي تعمد و جبر تقديري غيرقابل مهار را متصور مي‌كند، نهايتا غرابت‌زا مي‌شود و در كل حالتي كميك به خود مي‌گيرد؛ همين خصوصيت نمايش را به شكل يك كمدي تلخ درمي‌آورد.
بخش دوم متن به خاطرات جنگ و برخي رخدادهاي آن مي‌پردازد كه متاسفانه علت‌هاي درون‌متني براي آن وجود ندارد و شكل‌گيري آن صرفا به علت آن است كه نويسنده دوست داشته به موضوعات متعددي بپردازد و همين تعدد موضوعات و استفاده از خرده‌روايت‌هاي بدون دليل، متن را دچار دوگانگي كرده است. در پس اين روايت‌هاي غيرالزامي ذهنيت‌هاي تعمدي خود نويسنده قرار دارد، زيرا براي قسمت‌هايي از مونولوگ‌ها و برون‌فكني‌هاي يك‌سويه پرسوناژ دلايل و انگيزه‌هاي كافي ارائه نشده است.
آرش عباسي از اين هم فراتر مي‌رود و اين برون‌فكني‌هاي تحميلي را به كمك وانموده‌سازي و بداهه‌نمايي روي صحنه اجرا مي‌كند. در نتيجه ميان اين بخش و موضوع اصلي نمايش فاصله ايجاد مي‌شود و نهايتا بر زندگي مرارت‌بار و ملالت‌بار پرسوناژ سايه‌اي از ابهام مي‌اندازد.

بايد يادآور شد كه سكوت و به خودماندگي هم بخشي از زندگي و شخصيت اين پرسوناژ است و قاعدتا در تنهايي شديد، همين موضوع بايد گاهي انگيزه‌اي‌ براي برخي حركات و حالات پانتوميك و بدون كلام باشد؛ اما متاسفانه هرگز به آن توجه نمي‌‌شود و پرسوناژ نمايش يك‌ريز حرف مي‌زند.

اگر آرش عباسي بر محوريت پرسوناژ اصرار مي‌ورزيد و چرخه زندگي او را كامل مي‌نمود و در اجرا نيز او را بدون دليل به نمايش‌دهي و بداهه‌نمايي رخدادهاي فرعي وادار نمي‌كرد، در آن صورت حوادث جنگ و تعلقات ذهني او به‌ آن هم به طور طبيعي جزو زندگينامه او مي‌شد؛ يعني به مثابه بخش مكمل ديگري از متن گوشه‌هايي از روح و روان پرسوناژ را براي مخاطب شخصيت‌پردازي مي‌نمود.

مضافا اين كه در هر كدام از 2‌بخش نمايش گاهي اين پرسوناژ به مسائل و موضوعاتي اشاره مي‌كند كه علت و انگيزه‌اي براي طرح كردن و يادآوري آنها هم وجود ندارد. با توجه به اين كه او همواره تنهاست، مي‌شد به كمك عوامل و عناصري پيراموني مثل تصاوير يا وسايلي كه جنبه يادگاري و يادمان اطرافيانش را داشته باشند و به بهانه يادآوري خاطرات به موضوعاتي كه در نمايش بدون علت طرح شده‌اند، اشاره كرد، بي‌آن كه فاصله يا دوگانگي محتوايي و اجرايي ايجاد شود.


رويكرد اجتماعي و سياسي
با همه اينها، آرش عباسي به عنوان نويسنده و كارگردان نمايش «همه چيز درباره آقاي ف»، از لحاظ انتخاب موضوع كه نشانگر تاكيد بر مسائل اجتماعي و سياسي است،‌ ذهنيتي انساني و ژرف‌نگر دارد و ضمنا جنبه‌هاي نمايشي هر موضوعي را با هوشمندي مي‌بيند و مي‌شناسد.

او سعي كرده از ديالوگ‌هاي روزمره و زبان محاوره‌اي جامعه استفاده كند تا جايگاه طبقاتي و اجتماعي پرسوناژ كاملا حفظ شود. به جرات مي‌توان گفت كه اگر حوصله و زمان بيشتري صرف نگارش اين متن مي‌كرد، نمايش از لحاظ متن و اجرا جزو بهترين و شاخص‌ترين نمايش‌هاي سال مي‌شد.

بايد اذعان داشت كه در حال حاضر هم ويژگي‌هاي اين نمايش كم نيست: در آن به شكل هوشمندانه‌اي به رخدادهاي پيراموني بيرون از صحنه نمايش هم اشاره شده و حتي بخش قابل‌توجهي از ديالوگ‌هاي نمايش به ديالوگ‌هاي غيرحضوري اختصاص يافته كه از طريق تلفن كاربري دراماتيك يافته است. اين ديالوگ‌هاي غيرحضوري به لحاظ مضمون‌رساني و چگونگي لحن و بيان به قدري سنجيده و حساب‌شده هستند كه گويندگان غايب آنها تا حدي شخصيت‌پردازي مي‌شوند.



آرش عباسي از زبان و گويش محلي هم براي انعكاس پس‌زمينه فرهنگي و جغرافيايي پرسوناژ نمايش بخوبي استفاده مي‌كند تا شخصيت‌پردازي كامل‌تر و در نتيجه، حضور پرسوناژ روي صحنه براي مخاطب باورپذيرتر شود.
صحنه‌اي كه در آن پرسوناژ نمايش عملا نيمرو درست مي‌كند و هنگام صحبت كردن با تلفن آن را مي‌خورد، يكي از زيباترين صحنه‌هاي نمايشي است.
در اين اجرا بخش قابل‌توجهي از زندگي و پس‌زمينه‌هاي گذشته پرسوناژ و نيز خصوصيات گفتاري و رفتاري‌اش و حتي شناسه‌هاي وابستگان و مشتريانش به شكلي نمايشي و زيبا نشان داده مي‌شود.
آغاز و پايان نمايش «همه چيز درباره آقاي ف» به نويسندگي و كارگرداني آرش عباسي با صحنه ترانه‌خواني پرسوناژ در جشن عروسي به شكل مناسب و زيبايي شكل‌دهي و قاب‌بندي شده است. در پايان با تاكيد نسبي بر بيماري فرد مورد نظر، ذهنيتي تاويلي مبتني بر به آخر رسيدن و پايان‌يافتگي او نيز شكل مي‌گيرد كه علتي منطقي براي به پايان رسيدن خود نمايش هم هست. استفاده از وسيله تلفن به بهترين و زيباترين شكل ممكن محقق شده است، طوري كه جزيي از الزامات مهم و جدانشدني و نيز بخشي از شخصيت و زندگي خود پرسوناژ به حساب مي‌آيد.


نمايش تك‌نفره
اين نمايش تك‌نفره و مونوپلي (Mono play) است و بر عنصر موقعيت تاكيد دارد. بخش قابل توجهي از گفتگو‌هاي تلفني در حال حركت انجام مي‌شود كه با تغيير حالات و واكنش‌‌هاي رفتاري پرسوناژ همراه است؛ همين سبب شده صحنه‌ها از گيرايي و جذابيت محتوايي لازم برخوردار باشند و يكنواخت جلوه نكنند.
وقتي فردي در تنهايي به سر مي‌‌برد، نياز او به تماشاي تلويزيون بيش از ديگران است. در اين نمايش تلويزيون در صحنه است و فرد هم بسيار تنها و بيقرار به نظر مي‌رسد؛ اما تلويزيون همچنان بي‌استفاده روي يخچال مي‌‌ماند. لازم بود الزاما براي لحظاتي از آن استفاده و در صورت خراب بودن آن حداقل مشكل فني و نامناسب بودن تصويرش با يك‌بار روشن كردن آن نشان داده مي‌شد. در عوض كاربري يخچال خالي در صحنه بسيار دراماتيك و دلالت‌گر است؛ زيرا فقر مالي صاحبش را بخوبي آشكار مي‌سازد.
طراحي صحنه حاصل ابتكارات هوشمندانه ذهني و ذوقي لادن سيدكنعاني و در نتيجه داراي كاربري نمايشي زياد است. در آن توجه لازم به مكان نوع ابزار صحنه و چگونگي زندگي فرد، مشهود است. طراحي و اجراي نور كه به ترتيب از سوي حسن آزادي و ابراهيم محمدي‌پور انجام شده، با مضمون‌ نمايش همخوان است. ضمنا يك بار هم با استفاده مناسب و نمايشي از نور موضعي بر عكس‌هاي جبهه تاكيد مي‌شود.
صداپيشگان نمايش و نيز مجريان صداهاي جنبي سهم موثري در اجراي نمايش دارند.
احمد مهران‌فر به عنوان تنها بازيگر نمايش از لحاظ حركات بدن، حالات چهره، بيان و حتي تقليد لحن و صدا توانمندي و مهارت چشمگيري از خود به نمايش مي‌گذارد.
او در تمام طول اجرا تماشاگران را مجذوب بازي زيبا و گيراي خود مي‌كند. آرش عباسي به عنوان كارگردان با ارائه ميزانسن‌‌هاي مناسب توانسته است بر گيرايي و نمايشي بودن اجرا بيفزايد. او در كل و به رغم كاستي‌هاي متن و اجرا از لحاظ انتخاب موضوع، طراحي صحنه، بازيگري، كارگرداني، نور و كارايي قابل توجه صداپيشگان يك كمدي خاص ارائه مي‌كند كه با آن‌كه از لحاظ مضمون تلخ‌مايگي‌هايي نسبتا تراژيك به همراه دارد، در كل بسيار جذاب و گيراست و ديدن آن براي تماشاگران حامل و حاوي آموزه‌هاي مفيدي است.

ترخینه 06-25-2009 12:15 PM

نوزادی که پدر وپدربزرگش یکی است
 
دختر استرالیایی که از پدرش صاحب فرزند شده، پس از اقرار به عشق نامشروعشان در یک برنامه تلویزیونی مردم کشورش را متحیر کرد.
به گزارش ایسنا، این پدر و دختر پس از چند سال ارتباط عاشقانه با یکدیگر، صاحب فرزند شده‌اند.
جان ارنست دیوز 61 ساله و دختر وی جنیفر آن دیوز 39 ساله در برنامه 60 دقیقه‌ای شبکه تلویزیونی کانال ناین اظهار کردند که در سال 2000 به یکدیگر علاقه‌مند شدند.
کودک این پدر و دختر که دومین فرزند آنهاست، هم‌اکنون 9 ماه دارد. فرزند نخست آنها که در سال 2001 متولد شد، چند روز پس از تولد در اثر نارسایی قلبی درگذشت.
جان سه دهه قبل از مادر جنیفر جدا شد. جنیفر در این برنامه تلویزیونی اظهار کرد: ما فقط از مردم ذره‌ای احترام و درک می‌خواهیم.
دختر 9 ماهه این پدر و دختر، سیلسیت نام دارد که جان هم پدر و هم پدربزرگ وی محسوب می‌شود. این کودک که در این برنامه نشان داده شد در سلامت کامل است.
جان درباره این اقدام می‌گوید: من می‌دانم که رابطه‌ام با دخترم غیرقانونی است، اما احساسات بر من غلبه کرده‌ است

ترخینه 06-25-2009 12:27 PM

دفتر خاطرات یک تازه عروس
 
الان رسیدیم خونه بعد از مسافرت ماه عسل و تو خونه جدید مستقر شدیم ..خیلی سرگرم کننده هست این که واسه ریچارد آشپزی میکنم ..امروز میخوام یه جور کیک درست کنم که تو دستوراتش ذکر کرده که 12 تا تخم مرغ رو جدا کنین و بزنین ..ولی من کاسه به اندازه کافی نداشتم واسه همین مجبور شدم 12 تا کاسه قرض بگیرم تا بنونم تخم مرغ ها رو توش بزنم
سه شنبه
ما تصمیم گرفتیم واسه شام سالاد میوه بخوریم ..در روش تهیه اون نوشته بود..بدون پوشش سرو شود ..خوب منم این دستور رو انجام دادم ..ولی ریچارد یکی از دوستاشو واسه شام آورده بود خونه مون ..نمیدونم چرا هر دو تاشون وقتی که داشتم واسشون سالاد رو سرو میکردم.. اون جور عجیب و شگفت زده به من نگاه میکردن
چهار شنبه
من امروز تصمیم گرفتم برنج درست کنم و یه دستور غذایی هم پیدا کردم واسه این کار که میگفت قبل از دم کردن برنج کاملا شستشو کنین .پس من آبگرمکن رو راه انداخنم و یه حموم و شستشوی حسابی کردم قبل از این که برنج رو دم کنم..ولی من آخرش نفهمیدم این کار چه تاثیری تو دم کردن بهتر برنج داشت
پنجشنبه
بازم امروز ریچارد ازم خواست که واسش سالاد درست کنم ..خوب منم یه دستور جدید رو امتحان کردم ... تو دستورش گفته بود مواد لازم رو آماده کنین و بعد اونو روی یه ردیف کاهو پخش کنین و بزارین یه ساعت بمونه قبل از این که اونو بخورین ..
خوب منم کلی گشتم تا یه باغچه پیدا کردم و سالادمو روی یه ردیف از کاهوهایی که اون جا بود پخش و پلا کردم و فقط مجبور شدم یه ساعت بلای سرش بایستم که یه دفعه یه سگی نیاد اونو بخوره
ریچارد اومد اون جا و ازم پرسید من واقعا حالم خوبه؟؟
نمیدونم چرا ؟..عجیبه!!! ..حتما خیلی تو کارش استرس داشته ..باید سعی کنم یه مقداری دلداریش بدم

جمعه
امروز یه دستور غذایی راحت پیدا کردم ..نوشته بود همه مواد لازم رو تو یه کاسه بریز و بزن به چاک ..خوب منم ریختم تو کاسه و رفتم خونه ی مامانم ..ولی فکر کنم دستوره اشتباه بود .چون وقتی برگشتم خونه.. مواد لازم همون جوری که ریخته بودمشون تو کاسه ..مونده بودن
شنبه
ریچارد امروز رفت مغازه و یه مرغ خرید و از من خواست که واسه مراسم روز یکشنبه اونو آماده کنم ..ولی من مطمئن نبودم که چه جوری آخه میشه یه مرغ رو واسه یکشنبه لباس تنش کرد و آماده اش کرد ..قبلا به این نکته تو مزرعه مون توجهی نکرده بودم ولی بالاخره یه لباس قدیمی عروسک پیدا کردم و با کفش های خوشگلش ..وای من فکر میکنم مرغه خیلی خوشگل شده بود
وقتی ریچارد مرغه رو دید ..اول شروع کرد تا شماره 10 به شمردن و ولی بازم خیلی پریشون بود ..
حتما به خاطر شغلشه یا شایدم انتظار داشته مرغه واسش برقصه.
وقتی ازش پرسیدم عزیزم آیا اتفاقی افتاده ؟شروع کرد به گریه و زاری و هی داد میزد
..آخه چــــرا من ؟؟چــــــرا من؟
هـــــووووم ..جتما به خاطر استرس کارشه ..مطمئنم

ترخینه 06-25-2009 12:38 PM

فرق در امتحان (با عکس)
 
http://media.farsnews.com/Media/8704...60396_L600.jpg

خودتون قضاوت کنید{داش مشتی}



deltang 07-05-2009 06:38 PM

بوفر- بادکنکی - puffer
 



ماهی puffer ( بادكنكی) از اعضای خانواده Tetraodontidae است كه بطور گسترده و در هر گونه شرایط آبی در جهان یافت می شود. ماهیان بادكنكی از نظر شكل ظاهری از سایر گونه های زینتی متفاوت هستند. ماهیان بادكنكی نام خود را به دلیل داشتن قدرت دفاعی در برابر تهدیدات شكارچی از طریق متورم شدن بدنشان, گرفته اند. آنها با عنوان ماهی بالونی یا بادی نیز شناخته شده اند. به دلیل توانایی آنها به باد كردن بدنشان, همانند توپ گلف با بدنی بزرگ و بدون مقیاس و طرح خاصی در داخل حوضچه هایشان شناور می شوند و اغلب روی سطح بدنشان خارهایی است كه تا ماهی باد نشود قابل مشاهده نیستند.
بر خلاف سایر ماهی ها، بادكنكی هاباله های لگنی ندارند و بجای استفاده از باله های دمی كه یك اندام اصلی برای شنا است، آنها از باله های سینه ای شفاف به همراه باله های پشتی و مخرجی كمك می گیرد. چشمان ماهیان بادكنكی قادر به حركت به طور مستقل از یكدیگر بوده كه دید دو چشمی را مقدور می سازد.ماهیان بادكنكی طول عمر بالایی حتی در شرایط اسارات دارند و نگهداری آنها نسبتاً آسان است. آنها به راحتی می توانند خودشان را با نوسانات شرایط آب وفق بدهند ( در طول مدت زمانیكه شرایط آب تغییر می یابد) تعداد كمی از واریته های بادكنكی ها برای تكثیر به آب شیرین مهاجرت می كنند اگر چه از اصل دریایی هستند. این ماهیان با وجود گوشتخوار بودن به غذای آماده نیز به سرعت سازگاری پیدا می كنند. آنها ترجیحاً از نرم تنان, میگو و krill تغذیه می كنند.بادكنكی ها در مقابل بیماریها و عفونتها بسیار حساس هستند. آنها با داشتن خارهای گزنده در مقابل سایر ماهیان بادكنكی و ماهیان دیگری كه آنها را نگه داشته و تكه تكه آنها را می خورند, به زحمت می توانند از خود حفاظت كنند. با وجود این ماهیان بادكنكی كوتوله یا كوتاه قد در مقایسه با سایر بادكنكی ها كمتر گزنده هستند. فقط تعداد كمی از این گونه ها در تجارت گونه های آكواریومی طرفدار دارند. اگر چه بیش از ۱۵۰ گونه از این ماهیان شناخته شده اند اما اغلب آنها در محیط های آب لب شور و شیرین یافت می شوند. ماهیان بادكنكی آب شیرین شامل گونه های زیر می باشد: Carinotetraodon lorteti , C. salivator, Monotetrus travancoricus, Chonerhinos amabilis, C. nefastus, C. modestus, C. remotus,C. asellus, Colomesus asellus و C. psittacus .بعضی از ماهیان بادكنكی متعلق به گونه های Tetraodon هستند كه گونه های لب شور می باشند در حالیكه سایر گونه ها بطور كل مربوط به آب شیرین هستند و تعداد كمی حد واسط هر دو آب شیرین و لب شور قرار می گیرند. ماهی Monotetrus travancoricus كه نام رایج آن Malabar یا ماهی بادكنكی كوتوله است، بومی كشور هند است و به عنوان كوچكترین ماهی بادكنكی در تجارت این ماهیان شناخته شده است. این ماهی با حداكثر اندازه ۵ / ۲ سانتیمتر در حال حاضر به عنوان گونه آب شیرین مورد علاقه دوستداران آكواریوم می باشد. آنها از غذاهای گوشتی كوچك تغذیه می كنند و علاقه ای به غذاهای گیاهی ندارند.
ماهی T. fluuiatilus با نام رایج بادكنكی Ceylon بومی كشورهای سری لانكا, هند, بنگلادش, میانمار و برونئی است. آنها در بین گونه های تجاری ماهیان رایجی هستند و دارای باله های گزنده, خارهای مشخصی در دوران بزرگسالی هستند. غذای آنها شامل سخت پوستان كوچك, كرمها, نرم تنان, جلبكها و خرده ریزه ها در حیات وحش می باشد. Tetraodon Biocellatus با نام ماهی بادكنكی ( شكل &) یا بادكنكی eye spot بومی كشورهای هندوچین, مالزی و اندونزی هستند. اینها در اصل گونه های لب شور بوده و پرخاشگر هستند. فاكتورهای مناسب آنها شامل PH بین ۵ / ۶ تا ۵ / ۷ و سختی آب ۱۲ - ۵ است. اندازه این گونه بطور معمول كمی بیش از ۵ سانتی متر است.T. leiurus با نام رایج بادكنكی نشانه یا بادكنكی دو خال یك puffer آسیایی است. این ماهی می تواند هر گونه شرایط آب, شیرین تا لب شور با PH=۷ و سختی آب ۱۲ را تحمل كند. این ماهی پرخاشگر و دارای باله گزنده است. T. lineatus با نام بادكنكی fahaka یا بادكنكی نیل، بومی رودخانه های نیل، حوزه آبریز چاد، ولتای نیجر، گامبیا و سنگال در جنوب افریقا است. آنها به puffer خطی نیز معروفند. آنها به شرایط آب شیرین و لب شور سازش دارند و فاكتورهای آب برای این ماهی PH=۷ و سختی آب ۱۰ می باشد. اندازه این ماهی ۳۵ سانتی متر است.T. mbu- ماهی بادكنكی غول پیكر آب شیرین با نام mub puffer بومی آفریقا بوده و بطور وسیعی در دریاچه Tanganyika و رودخانه Congo basin گسترش یافته است. این گونه یكی از بزرگترین ماهیان بادكنكی آب شیرین است و به عنوان puffer واقعی آب شیرین به حساب می آید. شرایط آب شامل PH متوسط با درجه حرارت ۲۴ تا ۲۶ درجه سانتیگراد است. حداكثر اندازه این گونه ۷۵ سانتیمتر است.T. nigroviridis- ماهی بادكنكی خال سبز به دلیل داشتن رنگ سبز زمردی كه موجب كنتراست زیبا با خالهای سیاه شده است، بومی نواحی گرمسیری كشورهای آسیای شرقی شامل نواحی ساحلی هندوچین و فیلیپین تا هند می شود. آنها در آبهای شیرین و لب شور یافت می شوند و ماهی رایج درتجارت گونه های آكواریومی است. حداكثر اندازه این گونه ۱۵ سانتی متر است. این ماهیان پرخاشگر بوده و اغلب به تنهایی نگهداری می شوند. شرایط آب متوسط سخت با PH=۸ تا ۵ / ۸ , سختی آب ۹ و درجه حرارت ۲۴ تا ۲۸ درجه سانتیگراد می باشد.


http://www.persianpet.org/

deltang 07-09-2009 10:40 PM

رسم عاشق کشی
 
رسم عاشق کشی


و اینک با سرور شهیدان اهل قلم سید مرتضی آوینی : "خداوند مقرب ترین بندگانش را از میان عشاق بر می گزیند تا گره کور دنیا را به معجزه عشق می گشایند."

میگن از اولشم این جماعت خاطر خواه بودند اصلا مرامشون عشق بازی بود، اونم با بهترین ها با تنها ترین ها و با یگانه ترین ها با اونی که همه دنبالشن و هیچکس دست خالی از در خونش بر نمیگرده با خود خود اوستا کریم. آره همون جایی که هممون به عشقش بله گفتیم این وسط جایی که خدا ازشون خواست یه عشق زمینی داشته باشند، موضوع جالب شد همه میگن اونایی که عاشقن نمی تونن دوبار عاشق بشن اما از اونجایی که بازم امر امر فرمانده آسموناس فرماندهان خاکی ما چاره ای جز اطاعت محض از دستورات مافوق ندارند.
خداوند مقرب ترین بندگانش را از میان عشاق بر می گزیند تا گره کور دنیا را به معجزه عشق می گشایند


و اینک میشنویم لحظات شیرین ازدواج فرماندهان شهید را به روایت همسران و نزدیکانشان
http://img.tebyan.net/big/1387/11/50...1567214162.jpg
حمید باکری
تولد: اول آذر 1334 سفر به آلمان برای تحصیل: 1355 بازگشت: 22 بهمن 57 ازدواج با فاطمه امیرانی : 30 دی 1358شهادت : 6 اسفند 1362 ( عملیات خیبر)
همان روزهای اول ازدواجمان مدارک و پرونده تحصیل در آلمان را دور ریخت گفت دیگر آنجا کاری ندارم.


http://img.tebyan.net/big/1388/02/76...5131646135.jpg
مهدی باکری
تولد: 30 فروردین 1333 ازدواج با صفیه مدرس: 11 بهمن 1359 شهادت : 25 اسفند 1363
دختر خانه بودم داشتم تلویون تماشا می کردم، مصاحبه ای بود با شهردار شهرمان. یک خورده که حرف زد خسته شدم . سرش را انداخته بود پایین و آرام آرام حرف میزد با خودم گفتم این دیگه چه جور شهرداریه ؟ حرف زدن هم بلد نیست. بلند شدم و تلویون را خاموش کردم چند وقت بعد همین شهردار شریک زندگیم شد.
روز عقد کنان بود . زن های فامیل منتظر بودند داماد را ببینند وقتی آمد گفتم اینم آقای داماد کت و شلوار پوشیده و کراواتش را هم زده داره میاد. مرتب و تمیز بود با همان لباس های سپاه فقط پوتین هایش کمی خاکی بود.
دیر به دیر می آمد. اما تا پایش را می گذاشت توی خانه بگو بخندمان شروع میشد. خانه مان کوچک بود گاهی صدایمان میرفت طبقه ی پایین . یک روز همسایه بهم گفت : « به خدا اینقدر دلم میخواد یک روز که آقا مهدی میاد خونه در خونتن باز باشه من ببینم شما دو تا زن و شوهر به هم دیگه چی می گید اینقدر می خندید؟»

http://img.tebyan.net/big/1387/11/15...8021342242.jpg
یوسف کلاهدوز
تولد : اول دی 1325 سفر به خارج از کشور: 1351 بازگشت به ایران : 1351 ازدواج با زهرا دوزانی : 29 تیر 1352 شهادت : 8 مهر 1360
عقدمان سال 52 بود ترم شش را تمام کرده بودم شب ولادت حضرت زهرا مراسم عقدمان بود خیلی ساده و مختصر سی چهل نفر از فامیل ها بودند و خانواده خودش سر عقد یوسف، یک دستبند نقره به من داد خیلی قشنگ بود قاب های دایره ای داشت که تصویر جاهای دیدنی را رویش حکاکی کرده بودند ، مثل برج ایفل و این چیزها توی سفرش به انگلیس و فرانسه برای همسر آینده اش خریده بود اما آئینه و شمعدان نخریدیم الان اگر کسی هیچ خریدی نکند آئینه و شمعدان را می خرد آن هم اصفهانی ها که رسم و رسومشان مفصل است.

http://img.tebyan.net/big/1386/08/21...5416715210.jpg
ناصر کاظمی
تولد: 10 خرداد 1335 ازدواج با منیژه ساغرچی 28 اسفند 1360 شهادت : 6 اسفند 1361
ناصر نیامد، خودم گفته بودم تا روز عقد نمی خواهم ببینمش ولی منظورم این نبود که برای خرید هم نیاید آئینه و شمعدان برنداشتم فقط آئینه کوچک برای روشنایی یک حلقه هزار تومنی هم برداشتم که مادرش گفت اگر این رو بردارین باید یک انگشتر نگین دار هم بردارین گفتم چرا گفت: ناصر گفته روی هر چی منیژه دست گذاشت شما چند برابرش رو بردارین اگر هزارتومنی برداشت شما ده هزار تومنی بردارین برایش سنگ تمام بزارین...


http://img.tebyan.net/big/1388/04/56...2196198168.jpg
ولی الله چراغچی
تولد : 1 مهر 1337 ازدواج با تهمینه عرفانیان امیدوار: 10 دی 1361 شهادت : 18 فروردین1364
تهمینه زل زده بود به امام ماتش برده بود باورش نمیشد نشسته روبروی امام از نزدیک امام را میدید امام چند بار تکرار کرد از طرفت وکیلم اما تهمینه انگار اصلا حواسش نبود همه چیز یادش رفته بود از پشت تلنگر خورد بگو "بله" بگو "بله" امام خطبه را خواند بعد هم سفارشی به تهمینه کرد " با شوهرت بساز" زمان برایش تند می گذشت دلش نمی خواست آن لحظه تمام شو حرفی نمی زد فقط گریه می کرد.


حسن آبشناسان
http://img.tebyan.net/big/1388/04/15...2193171135.jpg
تولد : اردیبهشت 1315 ازدواج با گیتی زنده نام : دی ماه 1341 شهادت : 8 مهر 1364
جهیزیه نخریدیم فقط یه چمدان گرفتیم چهارده تومان که اندازه لباس هایمان جا داشت پدر پول جهیزیه ام را نقد داد دستم . خودش ارتشی بود می دانست ندگیمان خانه به دوشی است.




برگرفته از کتابهای نیمه گمشده
تنظیم شده توسط موسوی
هنر مردان خدا

deltang 07-20-2009 02:52 PM

نامه دختری به جومونگ که لو رفت
 
نامه دختری به جومونگ که لو رفت


سلام آقاي جومونگ.اميدوارم حالتان خوب باشد و ملالي در وجود شريف نباشد.اگر از احوال اينجانب و ساير هموطنان بپرسيد بنده که مخلص جناب عالي و تمام اعضاي گروه دامون هستم.
هموطنان هم همگي دوست دار جناب عالي هستند و هرسه شنبه و جمعه مشتاقانه پاي تلويزيون مي نشينند تا جمال مبارک جنابعالي و ياران را ببينند و مرحبا بگويند و بر هر چه تسو و تسوئيان لعن و نفرين بفرستند.

و البته بعضي ها هم به خاطر تماشاي جمال کم مثال بانو سوسانو به تماشاي سريال شما مي نشينند.به من چه؟مرا که توي قبر اونها نمي گذارند.
غرض فقط اين بود که بگويم اينجا همه جور آدمي هست.

آقاي جومونگ من خيلي خوشحالم که سريال شما را تلويزيون ما نشان مي دهد.




http://iranjoke.ir/images/01/han_hye_jin-%2815%29.jpg






آخه مي دانيد؟ماتوي سرزمين بزرگ مان اصلا آدمي مثل شما نداريم!نه درتاريخ مان نه در قصه ها و افسانه هامان مثل شما نداريم.
به همين جهت ديدن شجاعت هاي شما، درستي شما، کارداني شما برايمان لذت بخش است.

چه کسي مي تواند سه تا تير در کمان بگذارد و هرسه رابه هدف بزند؟چه کسي مي تواند آنهمه صبرکند تا اعتماد آدمي مثل تسو را به دست بياورد؟چه کسي مي تواند يک تنه به وسط يک فوج بزند و همه را از دم تيغ بگذراند؟
اين کار فقط و فقط ازجنابعالي برميايد.

عموي پدرم مي گويد رستم زور صدتا جومونگ راداشته است.ولش کنيد لطفا، پير است و هذيان مي بافد. کلي هم اسم هاي اجغ وجغ مثل گيو و گودرز و سياوش و بيژن و کيخسرو و اينها پشت سرهم رديف مي کند که مثلا اينها اساطير مايند.من که جدي اش نميگيرم اگر آنها اسطوره بودند، اگر از جنابعالي سر تر بودند چرا صدا و سيماي ما ازشان فيلم نمي سازد؟
مگر رستم هماني نبود که چند وقت پيش ها يک سريالي ازش نشون داد؟

اونکه اصلا لاجون بود. فقط حرف ميزد . اگر اسطوره ما اون بود ما اصلا اسطوره نخواستيم.داداشم ديروز که ازمدرسه اومد ازقول معلم تاريخشون مي گفت که ما يه ستارخاني داريم که مثل جومونگ افسانه نيست و واقعي است و تازه از جومونگ هم چيزي کم نداره و کلي ازشجاعت و کاردرستي اش گفت.گفتم داداشم گوش کن. من هم ستارخان راخوب مي شناسم. هموني يه که اسمش رو خيابون دايي اينهاست. اما اگه کارش درست بود لابد يه فيلمي، سريالي چيزي ازش مي ساختند.
بد که نگفتم.

خلاصه اينجا هرروز يه اسطوره علم مي کنند که مثلا ازشما سرتر باشه اما نمي شه.اما گوش من بدهکار اين حرفها نيست.من فقط مخلص جومونگم و غير جنابعالي اسطوره اي ندارم.
دور دور جومونگ است وبس.

deltang 07-22-2009 08:52 PM

ترفندهایی از نوع ماشین حساب!
 
ترفندهایی از نوع ماشین حساب!

همه شما تاکنون بارها و بارها از ماشین حساب استفاده کرده اید. عملیات مختلف اعم از 4 عمل اصلی و در ماشین های حساب های پیشرفته تر ، عملیات کاربردی دیگری به وسیله همین ماشین حساب هایی که در خانه همگی ما یافت میشود صورت میگیرد. اما آیا تاکنون با ماشین حساب اعمال دیگری جز این عملیات انجام داده اید؟ در این ترفند قصد داریم تا ترفندهایی بسیار متفاوت ، استثنایی و مخفی را برای شما مطرح کنیم که با بهره گیری از آنها میتوانید از این پس به ماشین حساب خود طور دیگری نگاه کنید!


خاموش کردن ماشین حساب به روشی دیگر
این ترفند بر روی بسیاری از ماشین حساب های قدیمی و جدید قابل استفاده است. به ویژه ماشین حساب های مدرسه ای. مخصوصأ ماشین حساب هایی که دکمه OFF برای خاموش کردن مستقیم ماشین حساب دارند و اتوماتیک خاموش نمیشود. به ویژه اگر به فرض دکمه OFF ماشین حساب خراب شده باشد با این ترفند میتوانید آن را بدون نیاز به این دکمه خاموش کنید.
برای این کار ، پس از روشن کردن ماشین حساب ، کافی است دکمه های 2 و 3 را همزمان نگه داشته ، سپس دکمه ON را بزنید. خواهید دید که ماشین حساب خاموش میشود! این کار را با نگه داشتن دکمه های 5 و 6 نیز میتوانید انجام دهید.

یک باگ یا یک عمل ریاضی؟!
این ترفند بر روی ماشین حساب های معمولی مدرسه ای قابل اجراست.
بدین صورت که ابتدا یک عدد را به دلخواه وارد ماشین حساب کنید. سپس یکبار دکمه ضرب را زده ، سپس دکمه تقسیم و بعد دکمه مساوی را بزنید. عدد بی ربطی برای شما نمایان میشود. اما اکنون چند بار پیاپی دکمه مساوی را بزنید. خواهید دید که به عدد 0 میرسید! حالا کافی است یکبار دکمه ضرب را بزنید ، سپس دکمه جمع (به علاوه) ، و نهایتأ باز هم دکمه مساوی! خواهید دید که عددی که در ابتدا وارد کرده بودید برای شما (سافتستان) نمایان خواهد شد!
به عنوان مثال اگر 25 را وارد کنیم ، سپس دکمه های ضرب ، تقسیم و مساوی را به ترتیب و بزنیم ، عدد 0.04 را خواهیم داشت ، با فشردن 4 بار پیاپی دکمه مساوی به 0 میرسیم. حال ، اگر اینبار دکمه های ضرب ، جمع و مساوی را به ترتیب بزنیم به همان عدد 25 خودمان میرسیم!

کشف شماره تلفن از روی ماشین حساب!
ابتدا شماره 7 رقمی شماره تلفن خود را در نظر بگیرید بدون پیش شماره. (در تهران شماره قدیمی 7 رقمی را در نظر بگیرید ، رقم اول را تکرار نکنید!)
3 رقم ابتدا شماره تلفن خود را وارد ماشین حساب کنید. این عدد را در 80 ضرب کنید. عدد 1 را با آن جمع کنید. حاصل را در 250 ضرب کنید. 4 رقم پایانی شماره تلفن خود را با آن جمع کنید. مجددأ 4 رقم پایانی شماره تلفن را جمع کنید. عدد 250 را از حاصل کم کنید. حال حاصل را بر 2 تقسیم کنید! عددی که به دست میاید شماره تلفن شماست!

لازم به ذکر است از این دست ترفندها در ماشین حساب زیاد است و به نوعی یک شوخی به حساب میایند. این ترفند را هم به عنوان نمونه ای از این شوخی ها معرفی کردیم.

نوشتن کلمات با ماشین حساب!
در زبان انگلیسی برای هر عددی در ماشین یک حرف انگلیسی را در نظر گرفته اند. این حروف که حروف اصلی هم هستند به وسیله آنها میتوان هر عبارت یا کلمه ای را توسط ماشین حساب نوشت. اما با اندکی ذکاوت!
لیست این حروف و اعداد به شکل زیر است:

0=O
1=I
2=S
3=E
4=H

5=Z
6=G
7=L
8=B
برای نوشتن حروف به وسیله ماشین حساب باید اعداد را به شکل معکوس نوشت ، سپس ماشین حساب را وارون کرد! بدین معنا که اعداد را از جهت دیگر نوشت ، سپس ماشین حساب را دوران داد تا حروف به شکلی کاملأ خوانا دیده شود.
به عنوان مثال برای نوشتن کلمه GOOGLE ، باید اعداد را از حرف E شروع کرد و به G رساند ، یعنی عدد 376006 را وارد ماشین حساب کرد ، سپس ماشین حساب را بر عکس کرد تا به طور واضح واژه google نمایان شود! میتوان از اعداد استفاده کرد. به ویژه به حالت دیجیتالی ماشین حساب این موضوع قابل درک تر میشود.
مثال های دیگر:
0.7734 = HELLO
GLIB = 8176
LOGS = 5607
همان طور که دیدید در کلمه HELLO و کلیه کلماتی که به O ختم میشوند باید پس از زدن 0 یک . نیز وارد کرد.
یکی از دلایلی که در امتحانات درسی اجازه تبادل ماشین حساب داده نمیشود همین ترفند است.

deltang 07-23-2009 07:05 PM

دوچرخه سواری با خدا
 
من در ابتدا خداوند را یک ناظر ؛ مانند یک رئیس یا یک قاضی میدانستم که دنبال شناسائی خطاها ئی است که من انجام داده ام و بدین طریق خداوند میداند وقتی که من مردم ؛ شایسته بهشت هستم و یا مستحق جهنم .

وقتی قدرت فهم من بیشتر شد؛ به نظرم رسید که گویا زندگی تقریبا مانند دوچرخه سواری با یک دوچرخه دو نفره است و دریافتم که خدا در صندلی عقب در پا زدن به من کمک میکند.

نمیدانم چه زمانی بود که خدا به من پیشنهاد داد جایمان را عوض کنیم؛ از آن موقع زندگی ام بسیار فرق کرد؛ زندگی ام با نیروی افزوده شده او خیلی بهتر شد؛ وقتی کنترل زندگی دست من بود من راه را می دانستم و تقریبا برایم خسته کننده بود ولی تکراری و قابل پیش بینی و معمولا فاصله ها را از کوتاهترین مسیر می رفتم.

اما وقتی خدا هدایت زندگی مرا در دست گرفت؛ او بلد بود...

از میانبرهای هیجان انگیز و از بالای کوهها و از میان صخره ها و با سرعت بسیار زیاد حرکت کند و به من پیوسته می گفت : « تو فقط پا بزن ».

من نگران و مظطرب بودم پرسیدم « مرا به کجا می بری ؟ » او فقط خندید و جواب نداد و من کم کم به او اطمینان کردم !

وقتی می گفتم : « میترسم » . او به عقب بر میگشت و دستانم را می گرفت و من آرام می شدم .

او مرا نزد مردمی میبرد و آنها نیاز مرا بصورت هدیه میدادند و این سفر ما، یعنی من وخدا ادامه داشت تا از آن مردم دور شدیم .

خدا گفت : هدیه را به کسانی دیگر بده و آنها بار اضافی سفر زندگی است و وزنشان خیلی زیاد است؛ بنابراین من بار دیگر هدیهها را به مردمانی دیگر بخشیدم و فهمیدم « دریافت هدیه ها بخاطر بخشیدن های قبلی من بوده است » و با این وجود بار ما در سفر سبک تر است .

من در ابتدا در کنترل زندگی ام به خدا اعتماد نکردم؛ فکر میکردم او زندگی ام را متلاشی میکند؛ اما او اسرار دوچرخه سواری « زندگی » را به من نشان داد و خدا میدانست چگونه از راههای باریک مرا رد کند و از جاهای پر از سنگلاخ به جاهای تمیز ببرد و برای عبور از معبرهای ترسناک پرواز کند.

ومن دارم یاد می گیرم که ساکت باشم و در عجیب ترین جاها فقط پا بزنم و من دارم ازدیدن مناظر و برخورد نسیم خنک به صورتم در کنار همراه دائمی خود « خدا » لذت میبرم و من هر وقتی نمیتوانم از موانع بگذرم؛ او فقط

لبخند میزند و می گوید : پابزن

deltang 07-23-2009 11:54 PM

خاطرات غم انگیز یک دانشجوی دم بخت
 
دوشنبه اول مهر: امروز روز اولی است که من دانشجو شده ام. شماره ی کلاس را از روی برد پیدا کردم. توی کلاس هیچ کس نبود، فقط یک پسر نشسته بود. وقتی پرسیدم «کلاس ادبیات اینجاست؟» خندید و گفت: بله، اما تشکیل نمی شه! و دوباره در مقابل تعجبم گفت که یکی دو هفته ی اول که کلاس ها تشکیل نمی شود و خندید.
با اینکه از خندیدنش لجم گرفت، اما فکر کنم او از من خوشش آمده باشد، چون پرسید که ترم یکی هستید یا نه. گمانم می خواست سر صحبت را باز کند و بیاید خواستگاری! اما شرط اول من برای ازدواج این است که شوهرم زیاد نخندد!

***
دو هفته بعد، سه شنبه: امروز دوباره به دانشگاه رفتم. همان پسر را دیدم از دور به من سلام کرد، من هم جوابش را ندادم. شاید دوباره می خواست از من خواستگاری کند. وارد کلاس که شدم استاد گفت:"دو هفته از کلاس ها گذشته، شما تا حالا کجا بودید؟" یکی از پسرهای کلاس گفت:«لابد ایشان خواب بودن.» من هم اخم کردم. اگر از من خواستگاری کند، هیچ وقت جوابش را نمی دهم چون شرط اول من برای ازدواج این است که شوهرم زیاد طعنه نزند!
***
چهارشنبه: امروز صبح قبل از اینکه به دانشگاه بروم از اصغر آقا بقال سر کوچه کیک و ساندیس گرفتم او هم از من پرسید که دانشگاه چه طور است؟ اما من زیاد جوابش را ندادم. به نظرم می خواست از من خواستگاری کند، اما رویش نشد. اگر چه خواستگاری هم می کرد، من قبول نمی کردم . آخر شرط اول من برای ازدواج این است که تحصیلات شوهرم اندازه ی خودم باشد!
***
جمعه: امروز من در خانه تنها بودم. تلفن چند بار زنگ زد. گوشی را که برداشتم، پسری گفت: خانم میشه مزاحمتون بشم؟ من هم که فهمیدم منظورش چیست اول از سن و درس و کارش پرسیدم و بعد گفتم که قصد ازدواج دارم، اما نمی دانم چی شد یخ کرد و گفت نه و تلفن را قطع کرد. گمانم باورش نمی شد که قصد ازدواج داشته باشم. شرط اول من برای ازدواج این است که شوهرم خجالتی نباشد!
***
سه هفته بعد در روز شنبه: امروز سرم درد می کرد دانشگاه نرفتم. اصغر آقا بقال هم تمام مدت جلوی مغازه اش نشسته بود، گمانم منتظر من بود. از پنجره دیدمش. این دفعه که به مغازه اش بروم می گویم که قصد ازدواج ندارم تا جوان بیچاره از بلاتکلیفی دربیاید، چون شرط اول من برای ازدواج این است که شوهرم گیر نباشد!
***
سه شنبه: امروز دوباره همان پسره زنگ زد ! گفت که حالا نباید به فکر ازدواج باشم. گفت که می خواهد با من دوست شود. من هم گفتم تا وقتی که او نخواهد ازدواج کند دیگر جواب تلفنش را نمی دهم، بعد هم گوشی را گذاشتم. فکر کنم داشت امتحانم می‌کرد، ولی شرط اول من برای ازدواج این است که شوهرم به من اعتماد داشته باشد!
***
چهارشنبه: امروز یکی از پسرهای سال بالایی که دیرش شده بود به من تنه زد و بعد هم عذرخواهی کرد، من هم بخشیدمش. به نظرم می‌خواست از من خواستگاری کند، چون فهمید من چه همسر مهربان و با گذشتی برایش می‌شوم! اما من قبول نمی‌کنم. شرط اول من برای ازدواج این است که شوهرم حواسش جمع باشد و به کسی تنه نزند!
***
جمعه: امروز تمام مدت خوابیده بودم. حتی به تلفن هم جواب ندادم، آخر باید سرحرفم بایستم. گفته بودم که تا قصد ازدواج نداشته باشد جواب تلفنش را نمی دهم. شرط اول من برای ازدواج این است که شوهرم مسئولیت پذیر باشد!
***
دوشنبه: امروز از اصغرآقا بقال 2 تا کیک و ساندیس گرفتم. وقتی گفتم دو تا، بلند پرسید چند تا؟ من هم گفتم دو تا. اخم هایش که تو هم رفت فهمیدم که غیرتی است. حالا مطمئنم که او نمی تواند شوهر من باشد. چون شرط اول من برای ازدواج این است که شوهرم غیرتی نباشد، چون این کارها قدیمی شده!
***
پنچ شنبه: امروز دوباره همان پسره تلفن زد و گفت قصد ازدواج ندارد، من هم تلفن را قطع کردم. با او هم ازدواج نمی کنم. چون شرط اول من برای ازدواج این است که شوهرم هی مرا امتحان نکند!
***
دوشنبه: امروز روز بدی بود. همان پسر سال بالایی شیرینی ازدواجش را پخش کرد. خیلی ناراحت شدم گریه هم کردم ولی حتی اگر به پایم هم بیفتد دیگر با او ازدواج نمی کنم. شرط اول من برای ازدواج این است که شوهرم وفادار باشد!
***
شنبه: امروز یک پسر بچه توی مغازه ی اصغرآقا بقال بود. اول خیال کردم خواهرزاده اش است، اما بچه هه هی بابا بابا می گفت. دوزاریم افتاد که اصغرآقا زن و بچه دارد. خوب شد با او ازدواج نکردم. آخر شرط اول من برای ازدواج این است که شوهرم زن دیگری نداشته باشد!
***
یکشنبه: امروز همان پسری که روز اول دیدمش اومد طرفم. می دانستم که دیر یا زود از من خواستگاری می کند. کمی که من و من کرد، خواست که از طرف او از دوستم "ساناز" خواستگاری کنم و اجازه بگیرم که کمی با او حرف بزند. من هم قبول نکردم. شرط اول من برای ازدواج این است که شوهرم چشم پاک باشد!
***
ترم آخر: امروز هیچ کس از من خواستگاری نکرد. من می دانم می ترشم و آخر سر هم مجبور میشم زن اکبرآقا مکانیک بشم !

deltang 07-23-2009 11:57 PM

10 مطلب جالب در مورد مایکل جکسون که شاید نمی دانستید!
 
1- مایکل جکسون و تختخواب اکسیژن

http://www.iranian.fi/uploads/posts/...oxygen-bed.jpg

مایکل از تختخواب اکسیژن برای زیبایی استفاده میکرد. قیمت این تختخواب یک میلیون دلار بود که بعدها آنرا به یک مرکز درمانی صوانح سوختگی اهدا کرد.

2- مایکل جکسون و مجسمه مصر

http://www.iranian.fi/uploads/posts/...kson-egypt.jpg

مایکل جکسون برخی از ایده ها برای جراحی های پلاستیک خود را از این اثر باستانی مصر مجسمه زن در موزه فیلد در شیکاگو الهام گرفته است.

3- مایکل جکسون و اختراع بوت ضد جاذبه

http://www.picamatic.com/show/2009/0...48_300x768.jpg

مایکل جکسون چکمه های ویژه ای ابداع و اختراع کرده, که مخالف جاذبۀ زمین بود. او این کار را برای اجرای موزیک ویدیو مشهور "Smooth Criminal" انجام داده بود

4- مایکل جکسون و بهترین دوستش

http://www.iranian.fi/uploads/posts/...les-chimp2.jpg

بهترین دوست مایکل شمپانزه ای بود به نام Bubble, دوستی آنها از سال 1985 آغاز شد.


5- مایکل جکسون و یک بیماری نادر ژنتیکی

http://www.iranian.fi/uploads/posts/...77_disease.jpg

مایکل از یک بیماری نادر ژنتیکی به نام آلفا رنج میبرد. از بین هر 8000 نفر یک نفر به این بیماری مبتلا می شود.



6- مایکل جکسون و موزیک ویدیوBillie Jean

http://www.iranian.fi/uploads/posts/...belly-jean.jpg

"بیلی جین" از مایکل جکسون، اولین موزیک ویدیو یی بود که در تاریخ ام تی وی(MTV) از یک هنرمند سیاهپوست پخش میشد.



7- بازی مایکل جکسون

http://www.seemorgh.com/images/iCont...video-game.jpg

اسم بازی مایکل جکسون Moonwalker است.




8- مایکل جکسون و کاریکاتور وینیل Thriller

http://www.iranmania.com/fun/caricat...el_Jackson.jpg

آلبوم Thriller, عنوان فراموش نشدنی از موزیک ویدیو های زیبای مایکل است. کاریکاتور وینیل, وارداتی از ژاپن, که درآن چهره فراموش نشدنی تریلر مایکل جکسون برای همیشه ماندگار شد.

9- مایکل جکسون و بزرگترین رقص خاموش Thriller در جهان

http://www.iranian.fi/uploads/posts/...t-thriller.jpg

این واقعه در سال 2008 رخ داد و در سراسر جهان بیش از 4،000 نفر در 72 شهر مختلف دنیا جشن هیجان انگیز مایکل جکسون را برگذار کردند.



10- مایکل جکسون و یک بازی دیگر

http://www.seemorgh.com/images/iCont...el-jackson.jpg

SonBol 07-27-2009 04:59 PM

تمایل به حداکثر زیبایی در خانمها
 
وقتی به متخصص پوست و زیبایی مراجعه می‌کنید، اولین سوالی که با او مطرح می‌کنید چیست؟ در این شماره پرسش‌هایی را که هر خانمی ممکن است درباره حفظ سلامت و زیبایی از یک متخصص داشته باشد، مطرح می‌کنیم و امیدواریم شما هم جواب پرسش‌هایتان را از میان این سطرها پیدا کنید؟


Ùکدام مارک تجاری از محصولات آرایشی و بهداشتی را توصیه می‌کنید؟
انواع بسیار گوناگونی از محصولات آرایشی و زیبایی در بازار وجود دارند. این محصولات قیمت‌های متفاوتی دارند و در بعضی موارد برای تهیه آنها باید هزینه‌ سنگینی بپردازید اما گاهی نیز با پرداخت مبلغ ناچیزی می‌توانید آنها را تهیه کنید.
باید بدانید، هیچ ارزانی بی‌دلیل نیست. بنابراین، به‌ویژه برای تهیه کرم پودر دفوندیشن وکرم‌های دور چشم، ضد پیری یا ضد آفتاب با پزشک متخصص پوست مشورت کنید. استفاده از لوازم آرایش ارزان و نامرغوب ممکن است در کوتاه‌مدت باعث صرفه‌جویی در هزینه‌های شما شود، ولی در بلند مدت ‌آسیب‌های جبران ‌ناپذیری به پوست شما وارد می‌کند؛ چرا که صدمات ناشی از آن بیش از اثرات زیبایی آن خواهد بود.
معمولا مارک‌های بسیار معروف و شناخته‌شده که کنترل کیفیت می‌شوند، حتی در افراد با پوست‌های حساس ایجاد عارضه نمی‌کنند.
هیچ‌گاه تحت تاثیر فرآورده‌های تجاری که در آگهی‌های تجاری تبلیغ می‌شوند، قرار نگیرید. با توجه به افزایش روزافزون این شرکت‌ها و محصولات آنها، در این صورت مجبور خواهید بود هر روز از یک محصول جدید استفاده کنید که جز نارضایتی و سردرگمی، نتیجه‌ای به‌دنبال نخواهد داشت.


Ùبرای داشتن دست‌ها و ناخن‌های زیبا و سالم چه کارهایی می‌توان انجام داد؟
اگر خانه‌دار هستید و در طول روز باید ساعاتی را به کارهای منزل و شست‌وشوی ظروف و مواد غذایی بپردازید، باید بیش از دیگران از پوست دست‌های خود مراقبت کنید. هنگام شست‌وشو از دستکش‌های نخی زیر دستکش‌ پلاستیکی استفاده کنید؛ چرا که تماس مداوم با گرد و خاک ممکن است موجب التهاب پوست دستان شما شود. برای خارج‌کردن مواد از زیر ناخن از یک برس نرم (مسواک نرم) استفاده کنید. می‌توانید در طول روز از صابون‌های گلیسیرین و یا صابون‌های کرم‌دار برای شست و شوی دستتان استفاده کنید.
به‌علاوه توصیه می‌کنیم از شستن غیر ضروری دست‌هایتان در طول روز خودداری کنید؛ چون به این ترتیب دستتان چربی طبیعی خود را از دست خواهد داد و پوست آن خشک خواهد شد. هنگام استفاده از مواد شیمیایی مثل سفیدکننده‌های خانگی و جرم‌گیرها، تلاش کنید این مواد با پوست دست شما تماس پیدا نکنند.
در صورتی که پوست دست شما آب خود را از دست داده برای برگرداندن رطوبت به آن دست‌هایتان را ۵ دقیقه در آب ولرم نگه دارید و بلافاصله پس از آن از یک نرم‌کننده یا وازلین و یا کرم مرطوب‌کننده استفاده کنید. برای نرم‌کردن پوست دستتان به نسبت مساوی گلیسیرین و گلاب را مخلوط کنید و به پوست دستتان بمالید.
برای نرم‌‌ و سفیدکردن پوست دست‌ها، عسل و آب لیموترش را نیز می‌توانید با یکدیگر مخلوط کنید و آن را به مدت ۵ تا ۲۰ دقیقه روی پوست دستتان بمالید و سپس آن را بشویید.


Ùموهایم به‌دلیل رنگ‌کردن‌ متوالی آسیب دیده است، برای نگهداری مو چه کارهایی می‌توان انجام داد؟
بیشتر خانم‌ها در طول روز و در ساعات طولانی برای جمع کردن موهایشان از سنجاق سر، کش و … استفاده می‌کنند. استفاده از این وسایل به مدت طولانی و برس و شانه‌کردن موی خیس باعث آسیب و وزدار شدن مو و حالت نگرفتن آن می‌شود.
در صورتی که موهایتان آسیب‌ دیده است، هنگام تهیه شامپو دقت کنید، انواعی را برگزینید که برای موهای آسیب‌دیده تهیه شده‌اند. از انگشتانتان برای مرتب‌کردن موها استفاده کنید. از سشوار فقط تا مرحله‌ای که موخیس است، استفاده کنید و در ادامه از باد سرد یا قدرت کم سشوار و با فاصله استفاده کنید. اگر موهایتان موخوره دارد و انتهای آن دو یا چند شاخه شده، قسمت شاخه شده را از چند سانتی‌متر بالاتر کوتاه کنید. استفاده از شامپوی حاوی مواد نرم‌کننده مانند (ویتامین )E و شامپوی بچه را به شما توصیه می‌کنیم.
می‌توانید قبل از سشوار کشیدن، موهایتان را به ژل‌های ملایم (مقدار کم) و یا روغن نارگیل آغشته کنید.


Ùبرای جوان‌ کردن پوست و پیشگیری از پیر شدن آن چه راه‌هایی وجود دارد؟
تنها مواد شناخته‌شده ضد پیری پوست، ضد آفتاب‌ها هستند. بهترین کاری که شما می‌توانید انجام دهید، دوری از آفتاب است.
کلاژن، الاستین، لیپوزوم و… که در کرم‌ها وجود دارند، جذب پوست نمی‌شوند و فقط اثر مرطوب‌کنندگی کرم را افزایش می‌دهند. شاید شما هم در تبلیغات مختلف با تزریق کلاژن آشنا شده باشید.
تزریق کلاژن می‌تواند خطوط چهره مانند خط اخم و خط لبخند و یا خطوط ناشی از پیری را از روی پوست شما برطرف کند ولی پس از مدتی جذب می‌شود و تزریق مجدد، اغلب دو تا شش سال بعد باید انجام شود. با استفاده از پیلینگ می‌توان تا حدودی پوست را جوان‌تر و صاف‌تر و شاداب‌تر کرد.


Ùهر روز صبح که از خواب بیدار می‌شوم، دور چشم‌هایم پف کرده است. برای رفع پف دور چشم چه پیشنهادی دارید؟
پف دور چشم به دلیل جمع‌شدن آب در اطراف چشم و زیر پوست آن ایجاد می‌شود. این اتفاق معمولا قبل از قاعدگی یا به‌دلیل نیروی جاذبه موقع خواب ایجاد می‌شود. برای پیشگیری از آن، زمان خواب بهتر است زیر سرتان بلند باشد.
استفاده از کمپرس سرد هم راهی موثر برای برطرف‌کردن پف دور چشم است. می‌توانید یک قاشق را در یخچال قرار دهید و صبح‌ها آن را روی پلکتان بمالید. به‌علاوه ورزش‌کردن و زودتر بیدارشدن از رختخواب هم در رفع این حالات موثرند. به این ترتیب، هنگامی که از منزل خارج می‌شوید، پف دور چشم تا حد زیادی از بینرفته است. همین جا به شما توصیه می‌کنیم در استفاده از کرم‌های دور چشم برای پلک بالا آن را از داخل به خارج و در پلک پایین از خارج به داخل بمالید.
از حرکات نامنظم و مالشی و جلو به عقب و چپ و راست استفاده نکنید چرا که ممکن است چروک‌های دور چشم شما را بدتر کند.


Ùپوستی مانند برگ گل
برای داشتن پوستی روشن و سالم لازم است بهداشت آن را کاملا رعایت کنید. حمام‌کردن و دوش‌گرفتن با آب خیلی داغ و غوطه‌ور بودن طولانی در آب و ساییدن شدید پوست باعث خشکی آن می‌شود. بنابراین از این روش‌ها دوری کنید. هوای سرد و گرمای زیاد نیز می‌تواند اثر خشک‌کنندگی استحمام را افزایش دهد و منجر به خارش پوست شود.
حتما از پوستتان در برابر نور خورشید محافظت کنید و مالیدن ضد آفتاب روی پوست صورت و دست‌هایتان را پیش از خارج شدن از منزل فراموش نکنید. اگر به استخرهای روباز می‌روید، از کرم‌ ضد آفتاب روی تمام پوستتان استفاده کنید و اگر عادت دارید زیاد حمام کنید یا سن و سالتان بیش از ۴۰ سال است و یا در نواحی کوهستانی که زمستان بسیار سرد دارد، زندگی می‌کنید، برای پیشگیری از خشک‌شدن پوست از روغن نارگیل و روغن زیتون استفاده کنید.
بهترین روش برای کنترل بوی بد بدن که ناشی از عرق‌ کردن و تجزیه مواد روی پوست است حمام‌کردن در شب است. به‌علاوه لباس‌های زیر و لباس‌های روزانه را در شب عوض کنید. پس از حمام‌کردن نیز از دئودورانت استفاده کنید.


Ùخلاصی از شر تاتو (خال کوبی)
شاید شما هم ابروی خود را تاتو کرده باشید و حالا به دلیل بدرنگ‌شدن یا دوست نداشتن مدل آن تمایل دارید آن را پاک کنید. نتایج درمان برداشتن خالکوبی غیرقابل پیش‌بینی است.
دستیابی به نتایج دلخواه به این بستگی دارد که شما چه محلی را خالکوبی کرده‌اید و عمق رنگ و اندازه خالکوبی چقدر است. رنگ‌های سبز، زرد و قرمز با سهولت بیشتری برداشته می‌شوند.
هرچه این رنگ‌ها یکنواخت تر و سطحی‌تر باشند نتیجه مطلوب‌تر به دست می‌آید. شما با برداشتن تاتو آن را با یک جای زخم (اسکار) عوض می‌کنید. برداشتن تاتو در افرادی که پوست تیره‌تری دارند و به اصطلاح سبزه هستند، نتایج بهتری خواهد داشت.

SonBol 07-27-2009 05:02 PM

10 ژست آسان برای خوشحال نمودن همسر
 
زنها به همه چیز توجه دارند - منظـورم همه چیز هـسـت. آنها استاد کشف چیزها بـهـمراه جـزئیاتشان می باشنـد. بنابراین حتی کوچکترین رفتارها اگر صمیمانه و متفکـرانـه انجام پذیرند، نتنها از طرف هـمسـرتـان مـورد تـحـسیـن و تقدیر قرار خواهد گرفت، بلکه باعث تحکیم روابط و برقراری حب و دوستی بیشتر بین شما خواهد شد.
الـبـتـه مـنـظـور از این اعمال فقط کمک در انـجام امور خانه نیست. برخی از مردان تصور می کنند که شـسـتن ظروف نـهایت ابراز یک رفتار رمانتیک بشمار میرود. این ایده خـوب است ولی کافی نیست.تمیز و مرتب نمودن محیط بیشتر یک انتظار محسوب میشود تا یک لطف.
اگر واقعا تصـمیم تـحت تاثیر قـراردادن و خـوشحال نمودن همسر خود را دارید نکات زیر را دنبال کنید و مطمئن باشید نتایج چشمگیری عایدتان خواهد شد.


شماره 10
دستورالعمل های رومانتیک تهیه نمایید

هنگامیکه همسرتان به خانه می آید، یک موضوع ماجراجویانه کوچک برایش محیا کنیـد. در قسمتی از خانه یاداشتی که به او بگوید چه باید بکند، قرار دهید. یاداشت دومـی را در محلی که باید آن کار مورد نظر را انجام دهد، بگذارید و به همین ترتیب.
توجه داشته باشید که یادداشتها را بصورتی رومانتیک تدارک ببینید تا خودش را بـتـدریج بـرای شـبی خـاطره انگیز و بیاد ماندی آماده نماید. برای مثال به او بگویید در آشپزخانـه یـک لـیـوان چـای گرم بنوشد، سپس دوش بگیرد و یک موسیقی ملایم بگذارد - متـوجـه منظور می شوید؟


شماره 9
به او بگویید که زیبا است

زنها هیچگاه از شنیدن این جمله خسته نمی شوند و حتی زمانیکه انتظار شنیدنش را ندارند، بیشتر لذت می برند. گه گاهی به محل کار همسرتان تلفن زده و این موضوع را به او گوشزد کنید. یـادداشتی حاوی این پیغام در کیـفـش قـرار دهـید تا او در طول روز به آن برخورد کند. همچنین ایـمـیلی بـرایـش بـفرستید و بنویسید که دیگر تحمل دوریش را ندارید. او برای دیدن شما بسیار مشتاق و هیجان زده شده و مـمکن است حتـی محـل کارش را زودتر ترک نماید.


شماره 8
برایش نامه ای دست نویس بنگارید

شاید ایمیل مهمترین ابداع نسـل کنـونی بحساب آید اما چیز مهمی از زندگی را از بین برده است: اسرار و مکتب رومانتیک یک نامه دست نویس. بنابراین آنرا بازسازی نموده و یکی برایش بفرسفید. می تواند یک نامه عاشـقـانـه، داـستانی، اقراری و یا هر آنچه که همسر شما خوشش می آید باشد. فقط آنرا چاپ نکنید.


شماره 7
او را به یک رستوران ببرید

بیاد داشته باشید که این عنصر "غافلگیر نمون" است که باعث بهدف رسیدن میـشـود. بـطور غـیر منتظره به محل کار همسرتان رفته و او را به رستورانی در آن حوالی بـبـریـد. حتی می تـوانید غـذای او را آورده و فـی البداهه به یک پیکنیک کوچک بروید. شما پدیده بـرجسته روز او خواهید شد بخصوص هنگامی که همکارانش می بینند که وی چه مـرد رومانتیکی دارد.


شماره 6
غذای مورد علاقه اش را برایش بپزید

همه بانوان موافقند مـردی که بـا آشـپـزخـانه بـیگانه نباشد واقعا یک مرد کامل است. هر مـردی بـاید بـا پـختن غـذاهای آسـان آشنا بوده و بتواند حداقل یک غذای مشکل را طبخ کنـد. روش پـختـن غذای مورد علاقه او را یاد گرفته و خـود را در دریـای مـحـبـت وی غـرق شده ببینید.


شماره 5
او را به یک قرار ملاقات "رسمی" دعوت کنید

بعد از زمان طولانی با هم بودن، زوجین تمایل به کندی و از دست دادن هیجانات مفـرط روزهای اولیه زندگی پیدا می کنند. این چیزی است که اغلب زنان تاسف آنرا میخورنـد. بـنـابـراین آن هیجـانات از دست رفته را بازیابی نموده و او را برای یک ملاقات زیـبـا دعوت نمایید. بهتر است او را به مکانی با کلاس و مجلل که مستلزم پوشیدن لبـاس رسـمـی مـی بـاشد ببرید ( می دانید که زنان عاشق شیک لباس پوشیدن هستند ) برای اینـکه به کار خود واقعا رسمیت بخشید، از او از طریق یک نامه یا ایمیل دعوت بعمل آورید.


شماره 4
برایش هدیه ای بعنوان یادگاری خریداری نمایید

یک روز بدون دلیلی خاص هدیه ای منـاسـب کوچکی به او بدهید. البته منظور یک خرس عروسکی و یا دیگر هدایای غیـرقابل تخیل مـوجود نیست. بـه او چیزی بدهـید که برایش ارزش و مـعـنـی داشـتـه باشد. اگر چیزی که وی به آن احتـیـاج داشـته ولی تا به حال از گفتنش بشما اجتناب کرده را برایش خریداری کنید، نتیجه بسیار بهتری خواهید گرفت.


شماره 3
با او برقصید

به همـسرتان یـادآوری کنید که وقتی با او میرقصید چقدر خوب می توانید اینکار را انجام دهید. میتواند در اتاق نشیمن و یا سالن پذیرایی باشد بدون حضور دیگران. او احساس خواهد کرد که داخل صحنه یک فیلم بسر میبرد.


شماره 2
یک شاخه گل به او بدهید

مـنـتظر رسیدن روز ولنتاین یا تولدش نباشید. همین امــروز به همسرتان یک شاخه گـل بـدهـید تا احساسات او را بر انگیخته و محیط اطرافش را مزیـن نـمایـیـد. ابـتـکار داشـتـه بـاشـید و گـلی بـه او بـدهید که قبلا نداده باشید مانند یک تک شاخه رز یا ارکیده. تـحت هیـچ شـرایـطی نـبـاید گیاهانی مانـنـد کـاکتوس را به او داده و ایـن طور وانـمو کـنـید که نشانه عشق و رمز و راز میباشند.


شماره 1
او را نوازش کنید

وقتی همسرتان بعد از روزی سخت و خسته کننده از سرکار به خانه بازگشت به نزد او رفته و با مهربانی و نوازش با او سخن گفته و رفتار نمایید. سعی کنید با خوش رویی و خوش خلقی خستگی و استرس روزانه را از تن وی بیرون نمایید.

در انتها این نکته را بیاد داشته باشید آنچـیزی کـه همسرتان از روی علاقه واقعی بخاطر می سپارد، اعمال کوچک و جزئی شما می بـاشـد. چـیـزهـای کـوچـکی مـانند تهیه یک کاریکاتـور از هـر دوی شـما و یـا ترجـیح دادن وی بجای تماشای مسابقه فوتبال دوشنبه شب.


SonBol 07-28-2009 12:17 PM

امیر بخون....اگر تازه ازدواج کرده‌اید، از این خطاها بپرهیزید
 
زوج‏های جوان شباهت زیادی به دانشجوهای سال اول دانشگاه دارند. آنها تازه مشغول یادگیری خم وچم زندگی مشترک‌اند. آگاهی از اشتباهات معمول در اوایل ازدواج می‏تواند کمک کند که مانع بروز آنها شویم. در پیچ و خم دل‌دادگی و حرف‌های نگفته جوانی، واقعیت‌های یک عمر زندگی در کنار یکدیگر و تجربه حوادث تلخ و شیرین و مهارت‌های لازم برای شناخت و تجزیه و تحلیل مشکلات زندگی فراموش می‌شود. یادآوری چند نکته به همه ما کمک می‌کند تا مسافتی دورتر از شروع زندگی مشترک و رویاپردازی‌های عاشقانه را مشاهده کنیم...


● فکر نکردن به فردای ازدواج
بعضی از همسران جوان آن چنان سرگرم جشن ازدواج می‌شوند که نمی‌دانند درگیر چه مسایلی شده‌اند. شما متاهل شده‌اید. جشن ازدواج شاید سرگرم کننده باشد اما فقط یک روز است. اکنون شما ناچارید با یکدیگر زندگی کنید، با هم کنار بیایید و خانواده خودتان را تشکیل دهید. از برنامه‌های جشن و بازتاب آن، از تماشای فیلم عروسی تا تجدید خاطرات با دوستان لذت ببرید، اما تمام مدت، تصویر بزرگ‌تری را در ذهن داشته باشید.


● تلاش برای عوض کردن خلقیات همسر
به احتمال قوی، شما به این دلیل با همسر خود ازدواج کرده‌اید که عاشقش بوده‌اید. اگر این طور باشد، هیچ دلیلی وجود ندارد که او را تغییر دهید. بدون شک، افراد بالغ به طرز چشم‌گیری تغییر نمی‌کنند. پس بهترین اطمینان شما این است که همسر خود را قبول کرده و او را به خاطر منحصر به فرد بودنش و تفاوت‌هایی که با دیگران دارد، دوست بدارید. تلاش برای عوض کردن همسرتان فقط احساسات او را جریحه‌دار کرده و زندگی مشترک شما را خراب می‌کند.


● رابطه بد با خانواده همسر
اگر تا این لحظه به رابطه شما لطمه وارد شده، دست به هر کاری بزنید تا رابطه خود با خانواده همسرتان را بهبود ببخشید. اولین نفری باشید که صلح را برقرار می‌کند، زیرا هنگام دعوای شما با خانواده همسرتان، تنها کسی که آزرده خاطر می‌شود، همسرتان است که احساس می‌کند بین شما گیر افتاده است.


● مشاجره به‌جای گفتگو
پرخاشگری و فریاد زدن و جیغ کشیدن در حل مشکل یا اختلاف نظرها به شما و همسرتان کمکی نمی‌کند. گفتگوی آرام و منطقی شما را به پیش خواهد برد. اگر هنگام مجادله با همسرتان، نتوانید خودتان را کنترل کنید، زندگی تان را به مخاطره می‌اندازید. پس هر کاری را که شامل این موارد است از استراحت در میانه بحث تا طلب کمک به وسیله روش‌های درمانی انجام دهید.


● کوتاه بودن افق دید
هیچ‌کس دوست ندارد درباره مسایل سنگینی مثل کنترل مسایل مالی، راه‌های ممکن در صورت بچه‌دار نشدن، نحوه آمادگی برای اتفاقات پیش‌بینی نشده‌ای مثل مرگ، بحث کند. با این حال اکنون که متاهل شده‌اید، چاره‌ای جز صحبت درباره این موضوعات ندارید. ازدواج شما به این مسایل وابسته است. عاقل باشید و در مورد تمامی این مسایل با همسر خود صحبت کنید. در صورت لزوم با دیگران مشاوره داشته باشید اما این مسایل را نادیده نگیرید. زندگی، تنها تفریح و مهمانی و خوشی نیست. درخود توانایی پذیرش مشکلات بزرگ‌تر را داشته باشید.


● دعواهای بیهوده
هر انسان متاهلی با همسر خود بر سر مسایلی بحث می‌کند، از باز گذاشتن سر خمیردندان تا آویزان کردن لباس روی دستگیره در که در نظر دیگران بی معنی است. بحث‌های خود را برای مسایل مهم‌تری نگه دارید. این دلخوری‌ها را به حال خود بگذارید. به راستی اگر تنها اشتباه همسر شما انداختن جوراب‌های کثیف روی زمین است، باید خودتان را خوش‌شانس بدانید.


● حسادت
همسرتان شما را برای زندگی انتخاب کرده است. حسادت باعث اتلاف وقت شده و موجب اهانت به همسرتان می‌شود که تصور می‌کند شما به او اعتماد ندارید. اگر او همیشه قابل اعتماد بوده است، نباید با حسادت خود حتی برای او ایجاد مزاحمت کنید. این برای رابطه سم است.


● زندگی کردن مانند مجردها
اکنون زمان آن رسیده که بزرگ شوید. گردش شبانه رفتن با دوستان، زمانی اشکال نداشت که شما مجرد بودید و هیچ کس در منزل منتظر شما نبود. به عنوان یک فرد متاهل، انجام بعضی کارها شایسته نیست. شما می‌دانید درست و غلط چیست. پس کار درست را انجام دهید.


● غرور در زندگی مشترک
زن یا شوهری که بعد از هر مشاجره بر عذرخواهی اصرار دارد، همیشه برنده است و کسی که مهر و محبت همسر خود را انکار می‌کند، هیچ کار مفیدی برای زندگی مشترک‌شان انجام نمی‏دهد. او اجازه می‌دهد غرور و روش‌های حل مشکلات و عشق و علاقه او به همسرش راه پیدا کند و رابطه آنها به نتیجه برسد. باید ملایم‌تر باشید و راهی پیدا کنید که مسوولیت اعمال خود را به گردن بگیرید.


● با هم نبودن
باید مانند یک گل از زندگی مشترک خود مراقبت کنید. گل، بدون آب، نور خورشید و مراقبت هرگز رشد نخواهد کرد. بنابراین، باید برنامه‌ریزی کنید تا مدت زمان بیشتری را در کنار همسر خود باشید.

SonBol 07-29-2009 11:07 AM

10 روش براي افزايش رضايت از زندگي
 
10 روش براي افزايش رضايت از زندگي

در چند سال اخير‌، روان‌شناسان و جامعه‌شناسان به بررسي اطلاعات درباره پرسشي پرداخته‌اند كه قبلاً‌ براي فلاسفه مهم بود: چه چيزي باعث رضايت ما مي‌شود؟
پژوهشگران به اين منظور تحقيقات گسترده‌اي در سراسر جهان انجام داده‌اند تا ببينند چگونه چيزهايي مانند پول، نگرش، فرهنگ، حافظه، تندرستي، نوع‌دوستي و عادات روزانه بر احساس بهروزي ما تأثير مي‌گذارد. حوزه جديد روان‌شناسي مثبت پر از يافته‌هاي جديدي حاكي از آن است كه اعمال ما تأثير چشمگيري بر احساس خوشبختي و رضايت ما از زندگي دارد. 10 راهبرد ثابت‌شده براي افزايش رضايت عبارتند از:


1 – لحظات روزانه زندگي را درك كنيد
هر از چندي مكث كنيد تا گل سرخي را ببوييد يا كودكان را حين بازي تماشا كنيد. كساني كه درنگ مي‌كنند تا وقايعي را كه به‌طور عادي با عجله پشت سر مي‌گذارند، ببينند يا در طول روز به وقايع خوشايند روزانه فكر مي‌كنند، افزايش قابل توجهي را از نظر رضايت و كاهش افسردگي گزارش مي‌كنند.


2 – از مقايسه بپرهيزيد
چشم و هم‌چشمي جزئي از بسياري از فرهنگ‌هاست اما مقايسه خودمان با سايرين مي‌تواند به رضايت و عزت نفس لطمه وارد كند. به جاي مقايسه كردن با ديگران، توجه خود را به دستاوردهاي شخصي معطوف كنيد تا به رضايت بيشتري دست يابيد.


3 – بيش از اندازه به پول توجه نكنيد
كساني كه پول را در رأس فهرست اولويت‌هاي خود قرار مي‌دهند، بيشتر در معرض افسردگي، اضطراب و عزت نفس پايين هستند. اين امر در ملل و فرهنگ‌هاي گوناگون يكسان است. هر چقدر بيشتر رضايت را در كالاهاي مادي بجوييم، كمتر آن را مي‌يابيم. رضايت، عمر كوتاهي دارد و گذراست. پول‌دوستان نيز در آزمون پويايي و خودشكوفايي نمره اندكي مي‌گيرند.


4 – اهداف معنادار داشته باشيد
كساني كه براي تحقق چيزي ارزشمند تلاش مي‌كنند، بسيار راضي‌تر از كساني هستند كه رؤياها يا آرزويي ندارند. اين اهداف مي‌تواند به سادگي ياد‌گرفتن مهارتي جديد يا بار آوردن بچه‌ها به شيوه‌اي اخلاقي باشد. انسان همواره براي رشد به نوعي معنا نياز دارد. به گفته دانشمندان، رضايت و خوشبختي در محل تلاقي لذت و معنا قرار دارد. هدف چه در محل كار و چه در خانه آن است كه فعاليت‌هايي انجام دهيم كه از نظر شخصي هم لذت‌بخش و هم مهم باشد.


5 – در كار ابتكار به خرج دهيد
ميزان رضايت شما از شغل تا حدي به ابتكاري كه به خرج مي‌دهيد، بستگي دارد. محققان معتقدند هنگامي كه خلاقيت به خرج مي‌دهيم، به ديگران كمك مي‌كنيم و راه‌هاي بهبود در امور را پيشنهاد مي‌كنيم يا كارهاي اضافي انجام مي‌دهيم، از كارمان بيشتر احساس اغنا مي‌كنيم.


6 – دوست پيدا كنيد و به خانواده اهميت دهيد
افراد راضي معمولاً‌ خانواده، دوست و روابط بهتري دارند. اما صرف كميت رابطه با افراد كافي نيست، بلكه كيفيت آن نيز اهميت دارد. انسان به رابطه نزديك نياز دارد؛ رابطه‌اي كه در برگيرنده تفاهم و توجه باشد.


7 – لبخند بزنيد، حتي زماني كه حالش را نداريد
به‌نظر ساده مي‌رسد اما بسيار مؤثر است. افراد راضي امكانات موجود، فرصت‌ها و موفقيت را مي‌بينند. وقتي آنان به آينده نگاه مي‌كنند، خوشبين هستند و وقتي گذشته را مرور مي‌كنند، معمولا گزينه‌هاي مثبت را مي‌بينند. حتي اگر از بچگي اينگونه بزرگ نشده‌ايد كه نيمه پر ليوان را ببينيد، با تمرين نگرش مثبت به عادت تبديل مي‌شود.


8 - طوري تشكر كنيد كه گويي واقعاً قدردان هستيد
كساني كه عادت به سپاسگزاري دارند، معمولاً‌ سالم‌تر و‌ خوشبين‌تر هستند و بيشتر به سوي تحقق اهداف پيشرفت مي‌كنند. تحقيقات نشان مي‌دهد افرادي كه به كساني كه به آنان كمك كرده‌اند، نامه تشكرآميز مي‌نويسند، از نظر رضايت در سطح بالا و از نظر افسردگي در سطح پاييني قرار دارند. به علاوه اثر يك نامه تشكرآميز تا هفته‌ها طول مي‌كشد.


9 – از خانه بيرون برويد و ورزش كنيد
تحقيقات نشان مي‌دهد كه ورزش مي‌تواند به اندازه داروها در درمان افسردگي مؤثر باشد و در عين حال هيچ‌گونه عوارض جانبي نيز نداشته باشد. به علاوه، هزينه آن نيز به‌مراتب كمتر است. ورزش منظم حس تحقق چيزي را به انسان مي‌دهد، امكان تعامل با ديگران را فراهم مي‌كند، هورمون‌هاي عامل احساس خوب را در بدن آزاد مي‌كند و عزت نفس را افزايش مي‌دهد.


10 – بخشش را فراموش نكنيد
نوع‌دوستي و بخشش را به جزئي از زندگي خود تبديل كنيد و از اين كار مقصودي را بجوييد. محققان مي‌گويند كمك به همسايه، داوطلب‌شدن براي انجام كارهاي عام‌المنفعه يا اهداي كالا و خدمات باعث ايجاد احساس خوبي در شخص مي‌شود كه مزاياي زيادي از نظر تندرستي به همراه دارد كه از ورزش كردن يا ترك كردن سيگار هم بيشتر است. گوش كردن به درد دل دوست، ياد دادن مهارت‌ها، توجه به موفقيت‌هاي ديگران و روحيه گذشت نيز به رضايت مي‌افزايد. محققان مي‌گويند كساني كه براي ديگران خرج مي‌كنند، بيشتر از كساني كه براي خودشان خرج مي‌كنند، احساس رضايت مي‌كنند





SonBol 07-29-2009 11:15 AM

چند هشدار در انتخاب همسر
 
چند هشدار در انتخاب همسر

ضمن نقل حديثي راهگشا از امام موسي بن ‏جعفر(ع) از چند گونه ازدواج هشدار مي‏دهيم. حديث امام کاظم(ع) به شرح زير است:
«خير الجواري ما کان لک فيه هوي و کان لها عقل و أدب فلستَ تحتاج إلي أنْ تأمر و تنهي؛ و دون ذلک ما کان لک فيه هوي و ليس لها أدب فأنْتَ تحتاج إلي الاْ ءمر و النهي؛ و دونها ما کان لک فيها هوي و ليس لها عقل و لا ادب فتصبر عليها لمکان هواک فيها؛ و جارية ليس لک فيها هوي و ليس لها عقل و لاأدب فتجعل بينک و بينها الْبحر الأخضر؛(14)
بهترين زنان، زني است که بدو علاقه‏مند باشي و او شعور و ادب داشته باشد. در اين صورت به امر و نهي او محتاج نيستي. در مرحله بعد، زني است که او را دوست داري، ولي ادب نشده و بايد او را امر و نهي کني. در مرحله سوم، زني است که بدو علاقه‏مند هستي اما نه ادب شده و نه شعور دارد و نه ادب‏پذير است و به خاطر علاقه‏اي که به او داري، تحملش مي‏کني. اما زني که نه بدو علاقه‏مندي و نه شعور و ادب دارد، مناسب است که دريايي بيکران را بين خود و او فاصله قرار دهي!»
اين حديث شريف، راهنماي خوبي براي همسريابي است و رهنمود مي‏دهد که زيربناي ازدواج بايد عشق و علاقه باشد. اگر عشق و علاقه وجود داشته باشد، ملاک اصلي وجود دارد. حال چنانچه طرف شما علاوه بر محبوب بودن، داراي شعور و تربيت باشد، بهترين همسر است و با شعور و تربيتي که دارد، وظيفه‏اش را تشخيص مي‏دهد اما اگر تربيت نشده ولي شعور و درک و زمينه تربيت را داشته باشد، بايد او را تربيت کني و راه و چاه را نشانش بدهي. اگر قلب شما را تسخير کرده ولي عقل و ادب ندارد، عشق و علاقه شما را به تحمل بي‏ادبي‏ها و نافهمي‏هاي او وا مي‏دارد، ولي ازدواج با زني که نه به او علاقه‏مندي و نه شعور و ادب دارد، کار غلطي است، زيرا هيچ جاذبه و انگيزه‏اي براي اين ميثاق و پيوند وجود ندارد و پيوندي محکوم به فروپاشي مي‏باشد.
با توجه به اين حديث، برادران و خواهران بايد از چند نوع ازدواج پرهيز کنند:


1ـ ازدواج زودرس:
ازدواج خام و ناپخته؛ کسي که به رشد عقلي نرسيده و ازدواج، همسري، زندگي مشترک و تعهد متقابل را درک نمي‏کند، طبيعي است که ازدواج با او، ناپخته و پيش از
موعد است. اين ازدواج‏ها در معرض فروپاشي مي‏باشند. يکي از اصحاب امام صادق(ع) به ايشان عرض کرد:
ما فرزندان خود را در کودکي همسر مي‏دهيم.
امام فرمود: اگر در کودکي ازدواج کنند، مشکل است با هم الفت يابند.(15)
همسر و شوهر دادن پسر و دختري که هنوز به رشد عقلي نرسيده ‏اند، گرچه به رشد جنسي رسيده باشند، ازدواجي است که طرفين به هم علاقه‏ مند نشده و همديگر را به عنوان همسر آينده انتخاب نکرده ‏اند. احتمال اينکه بعد از رشد و فهميدن به هم علاقه ‏مند شوند و زندگي پر از عشق و صميميتي را تشکيل دهند، چندان قوي نيست. نبايد بناي مهم ازدواج را بر چنين زمينه سستي نهاد.


2ـ ازدواج ترحم آميز:
ازدواج از روي ترحم هم صحيح نمي‏باشد، زيرا در اين نوع ازدواج نيز عشق و علاقه طرفين وجود ندارد و يک طرف براي خدمت به فردي ضعيف و مظلوم گذشت مي‏کند. معلوم نيست تا چه زمان بتواند روي خواسته ‏هاي خود پوشش گذاشته و بر خلاف ميل، با همسري که بدو دلبستگي ندارد، به خوبي سر کند. اين نوع اقدام، اجباري و غير طبيعي است و حرکت خلاف طبيعت دوام ندارد. ازدواج، با بخشش مال و دستگيري از ديگران فرق دارد. در آن موارد، فرد براي يک اقدام کوتاه ‏مدت، حرکتي بر خلاف خواست دل خود انجام مي‏دهد؛ تازه آن حرکت غير طبيعي نيست، زيرا لذت دارد، ولي ازدواج يک حرکت، دامنه ‏دار و طولاني است و يک روز و يک ماه و دو ماه نيست بلکه بايد عمري را سر کند. بعيد است فردي بتواند يک عمر بر خواسته‏ هاي طبيعي خود سرپوش بگذارد. سرپوش گذاشتن بر خواسته ‏هاي صحيح و پسنديده و طبيعي، شرعي نيست.


3ـ ازدواج اجباري:
ازدواج با فردي که مورد علاقه شما نيست، به سبب اطاعت از امر پدر و مادر و بستگان نيز پسنديده نيست. اگر چه اطاعت از امر پدر و مادر پسنديده و ارزشمند است، ولي دستور و امر بايد به کار خوب مربوط باشد. ازدواج با فردي که به او دلبستگي نداريد فقط به خاطر اطاعت از پدر و مادر، شبيه ازدواج از روي ترحم و يک حرکت اجباري (قسري) و غير پايدار است. از چنين اقداماتي بايد برحذر بود.


4ـ ازدواج با بي‏بند و بار:
ازدواج با فردي بي‏بند و بار، ولنگار و بي‏قيد هر چند قلب شما به او متمايل باشد، کار پسنديده‏اي نيست، زيرا اين افراد در طول زندگي اقداماتي مي‏کنند و کارهايي از آنان سر مي‏زند که پسند هيچ کس نيست و مايه سرافکندگي شماست و مجبور مي‏شويد به خاطر هواي دل‏تان رنج سرشکستگي در اجتماع را تحمل کنيد و بر اقدامات ناپسند همسر محبوب، ولي بي ‏تربيت و لاابالي خود چشم ببنديد و شأن و حرمت اجتماعي خود را زير پا نهيد.


5ـ ازدواج با بي‏عار:
ازدواج با افراد تن‏پرور و تنبل نيز کار صحيحي نيست. جوان بايد اهل کار و زحمت و تأمين معاش خانواده باشد. نمي‏توان به استناد آيات و رواياتي مانند: «خداوند آنان را بي‏نياز مي‏گرداند»،(16) ازدواج با افراد تنبل و تن‏پرور را توجيه کرد. خداوند از طريق اسباب و واسطه، روزي مي‏دهد. يکي از اسباب روزي دادن، کار و کوشش و تلاش است. کسي که تن‏پروري پيشه کرده و از کار و کوشش ابا دارد و چشم به آسمان دوخته تا روزيِ او بدون حساب از آسمان فرو ريزد، چوب جهالت و خوش‏خيالي خود را خواهد خورد. ازدواج با او، خود را به زحمت انداختن مي‏باشد.

sina.z 07-29-2009 04:42 PM

می خای بگمت چند سالشه ؟
 
سلام دوستان عزیز چون همه تویه فروم بیشتر سن شون رو زدن خوب از سن پدر مادرتون می خاین بهتون بگم ؟ کافیه یه شماره تلفن رو داخل ماشین حساب کامپیوتر بنویسید اون رو ابتدا در 2 ضرب و بعد در 50 ضرب کنید بعد منهای سال تولد پدر یا مادرتون بکنید بعد اون عدد رو یا با پیغام شخصی یا به صورت نظر واسه من این زیر بذارید بعد هم نحوه کارایی بیشترش رو به صورت پیغام شخصی بهتون میگم ...

SonBol 08-01-2009 12:17 PM

از این ۸ کار بپرهیز، خانم عزیز!
 
از این ۸ کار بپرهیز، خانم عزیز!



آیا تا به حال شده در حالی که گمان می‌کردید لحظات فوق‌العاده خوبی در کنار همسرتان دارید، ناگهان او عصبانی شده و شروع به ایراد گرفتن از شما کند؟ متاسفانه اغلب خانم‌ها عاداتی دارند که مردها را ناراحت می‌کند...
می‌خواهیم ۸ نمونه از همین عادات را در آستانه روز پدر با هم مرور کنیم:.


۱) جاروبرقی کشیدن در وقتی که وقتش نیست!
ساعت ۸ شب است، همسرتان از محل کار به خانه برگشته و روی کاناپه در حال استراحت و تماشای تلویزیون است. شما که تا به حال مشغول امور دیگر منزل و رسیدگی به کودکان بوده‌اید حال این فرصت را پیدا کرده‌اید که خانه را کمی جارو بکشید، پس با کمال احترام از همسر خود می‌خواهید دقیقه‌ای کودکان را زیر نظر بگیرد و پاهایش را بلند کند تا خانه را جارو بکشید اما متوجه عصبانیت همسرتان می‌شوید.
بهترین راه این است که به او حق داده و جارو کشیدن را به فردا موکول کنید.


۲) غرغر کردن موقعی که او دارد فوتبال می‌بیند
امروز بعد از ظهر از تلویزیون مسابقه فوتبال تیم مورد علاقه همسرتان پخش می‌شود. اما شما از فوتبال یا تیم مورد علاقه او متنفرید، بنابراین مدام در حالی که او در حال تماشای تلویزیون است در خانه راه می‌روید، غرغر می‌کنید و از تیم او یا حتی تماشای فوتبالش ایراد می‌گیرید. او که از کار شما کلافه شده ممکن است کاملا محترمانه از شما بخواهد ساکت باشید. نباید از عکس‌العمل همسرتان ناراحت شوید. فراموش نکنید در یک خانواده هر کسی حق دارد به علایق خود مشغول شود، اگر شما فوتبال دوست ندارید بهتر است آن ساعت برای گردش با دوستان‌تان قرار بگذارید یا به خرید بروید.


۳) بگو منو دوست داری بگو
به رستوران رفته‌اید و ساعات بسیار خوبی را با هم گذرانده‌اید. حال به خانه برمی‌گردید و در کنار همسرتان که مشغول تماشای تلویزیون است می‌نشینید و شروع می‌کنید به پرسیدن سوالات رمانتیک نظیر «چه‌قدر من رو دوست داری؟» ممکن است ابتدا همسرتان با گفتن یک یا دو جمله احساسش را به شما بیان می‌کند اما اگر سوالات ادامه یابد، ساکت شود و شما گمان کنید به شما بی‌علاقه است یا حوصله‌تان را ندارد. پرسیدن سوالات عاشقانه خوب است اما هر چیز زمانی دارد.


۴) کی بود؟ چی بود؟ کجا بودی؟
«کی بود زنگ زد؟» «چی می‌خواست؟» «خوب تو بهش چه گفتی؟»
گاهی اوقات زنان بدون آنکه منظور خاصی داشته باشند، همسرانشان را بیش از حد سوال پیچ می‌کنند. در اینجاست که صبر همسران ممکن است تمام شود. فراموش نکنید بهترین کار این است که هرگز خیلی در کارهای همسرتان دخالت نکنید. اجازه دهید هر فردی زندگی شخصی خود را داشته باشد. وقتی اجازه می‌دهید همسرتان در زندگی شخصی‌اش رازهایی را برای خود نگه دارد، زندگی مشترک شما باثبات‌تر خواهد بود.


۵) ادب کردن شوهر
گاهی زنان با همسران خود مثل کودکان برخورد می‌کنند. مثلا مدام به او یادآوری می‌کنند که به دندانپزشک مراجعه کند. فراموش نکند نان بخرد. روغن ماشین‌ را چک کند و... این حرف‌ها تنها می‌تواند سبب عصبانی شدن همسرتان شود. او ازدواج نکرده تا کسی همانند مادرش مدام او را نصیحت کند. اگر کاری را فراموش می‌کند تنها یک بار به او گوشزد کنید و قبل از آنکه نظرتان را در مورد کاری بدهید، منتظر شوید تا خود او درباره آن صحبت کند یا نظرتان را بخواهد.


۶) افتادن از آن طرف بام
مدام به همسرتان زنگ می‌زنید، می‌خواهید تنها با او بیرون بروید و دوری‌اش را نمی‌توانید تحمل کنید؟ مردان شاید در ماه‌های اول ازدواج این روند را تحمل کند اما بعد از این عادت شما عصبانی خواهند شد. اجازه بدهید ساعاتی از روز را به حال خودش باشد و همراه با همکارانش ساعاتی را خوش بگذراند.


۷) الان میام!
ساعت ۸ به تولد یکی از دوستان همسرتان دعوت شده‌اید و با آنکه همسرتان نیم ساعت است آماده روی کاناپه نشسته. شما هنوز به دنبال این هستید که چه روسری با پیراهن‌تان جور است و او مدام تکرار می‌کند که زود باش، همین لباس خوب است و... تا آنکه در نهایت از دست شما عصبانی می‌شود. بهترین کار این است که شما یک یا دو ساعت پیش از ساعت مقرر انجام کارهای خود را آغاز کنید تا وقتی او آماده می‌شود شما دیگر کاری برای انجام دادن نداشته باشید.


۸) انتقاد از مادرشوهر
«مادرت را خیلی دوست دارم ولی بهتر بود قبل از آنکه بیان حداقل اول زنگ می‌زدند.» شاید حق با شما باشد ولی حتی یک انتقاد محترمانه از مادر همسرتان ممکن است او را ناراحت کند. اگر می‌خواهید در دید همسرتان و خانواده‌اش بهترین باشید هرگز از مادر همسرتان ایراد نگیرد.



SonBol 08-02-2009 12:37 PM

کوسه!
 
- ژاپنی ها عاشق ماهی تازه هستند. اما آبهای اطراف ژاپن سال هاست که ماهی تازه ندارد.

بنابر این برای غذا رساندن به جمعیت ژاپن قایق های ماهی گیری، بزرگتر شدند و مسافت های دورتری را پیمودند.

- ماهی گیران هر چه مسافت طولانی تری راطی میکردند به همان میزان آوردن ماهی تازه بیشتر طول می کشید .اگر بازگشت بیش از چند روز طول می کشید ماهی ها، دیگر تازه نبودند وژاپنی ها مزه این ماهی را دوست نداشتند.

- برای حل این مسئله ، شرکتهای ماهی گیری فریزرهایی در قایق هایشان تعبیه کردند.

- آنها ماهی ها را میگرفتند آنها را روی دریا منجمد میکردند. فریزرها این امکان را برای قایقها و ماهی گیران ایجاد کردند که دورتر بروند و مدت زمان طولانی تری را روی آب بمانند. اما ژاپنی ها مزه ماهی تازه و منجمد را متوجه می شدند و مزه ماهی یخ زده را دوست نداشتند.

- بنابر این شرکتهای ماهیگیری مخزنهایی را در قایقها کارگذاشتند و ماهی را در مخازن آب نگهداری میکردند .ماهی ها پس از کمی تقلا آرام می شدند و حرکت نمی کردند. آنها خسته و بی رمق ، اما زنده بودند.

- متاسفانه ژاپنی ها مزه ماهی تازه را نسبت به ماهی بی حال و تنبل ترجیح می دادند.

- زیرا ماهیها روزها حرکت نکرده و مزه ماهی تازه را از دست داده بودند.

- پس شرکتهای ماهیگیری باید این مسئله را بگونه ای حل میکردند.


- آنها چطور می توانستند ماهی تازه بگیرند؟

- اگر شما مشاور صنایع ماهیگیری بودید ، چه پیشنهادی می داديد

رون هوبارد در اوایل سالهای ۱۹۵۰دریافت:

" بشر تنها در مواجهه با محیط چالش انگیز به صورت غریبی پیشرفت می کند "

منافع و مزیتهای رقابت:

- شما هر چه با هوش تر ، مصرتر و با کفایت تر باشید از حل یک مسئله بیشتر لذت می برید .اگر به اندازه کافی مبارزه کنید و اگر به طور پیوسته در چالشها پیروز شوید ، خوشبخت و خوشحال خواهید بود.

- چطور ژاپنی ها ماهیها را تازه نگه میدارند؟



- برای نگه داشتن ماهی تازه شرکتهای ماهیگیری ژاپن هنوز هم از مخازن نگهداری ماهی در قایقها استفاده می کنند اما حالا آنها یک کوسه کوچک به داخل هر مخزن میاندازند.

- کوسه چندتائی ماهی میخورد اما بیشتر ماهیها با وضعیتی بسیار سرزنده به مقصد میرسند، زیرا برای فرار از کوسه تلاش میکنند.



توصیه

" به جای دوری جستن از مشکلات به میان آنها شیرجه بزنید ".

"از بازی لذت ببرید".

" اگر مشکلات و تلاشهایتان بیش از حد بزرگ و بیشمار هستند تسلیم نشوید ،ضعف شما را خسته می کند، به جای آن مشکل را تشخیص دهید ".

" عزم بیشتر و دانش بیشتر داشته و کمک بیشتری دریافت کنید ".

"اگر به اهدافتان دست یافتید، اهداف بزرگتری را برای خود تعیین کنید"

" زمانی که نیازهای خود و خانواده تان را برطرف کردید برای حل اهداف گروه، جامعه و حتی نوع بشر اقدام کنید. پس از کسب موفقیت آرام نگیرید ، شما مهارتهایی را دارید که میتوانید با آن تغییرات و تفاوتهایی را در دنیا ایجاد کنید."
"در مخزن زندگیتان کوسه ای بیندازید و ببینید كه واقعاً چقدر می توانید دورتربروید


SonBol 08-05-2009 12:17 PM

مزاياي مجرد بودن
 
در اکثر مقالات،مجلات و فيلمها گفته ميشود که زن و مرد براي شاد بودن به زيستن در کنار يکديـگـر نـيـاز دارنـد امـا گاهي اوقات افراد به دلايلي توانايي ازدواج را نداشته و به ناچار به زندگي مجردي مي پردازند. خبر خوب براي چنين اشخاصي اين است که همانطور که ازدواج داراي محاسن و فوايدي بسياري است، مجردبودن هم براي خود مزايايي دارد که بيان آنها خالي از لطف نمي باشد.زندگي مجردي لبريز از آزاديهايي است که تصورش ممکـن است مشکل بنظر برسد. در اين بخش به 10 دليل اصلـي براي مجرد بودن اشاره مي کنيم.شماره 10مجبور نيستيد بداخلاقيها، نق زدنها و سرزنشها را تحمل کنيد آيا بخاطر مي آوريد چند هزار نفر را ديده ايد که به خـاطر دلايل غير قابل فهم و رفتارهاي تحمل ناپذير همسرشان سر به کوه و بيابان زده اند. از اينکـه قـربـانـي خلق و خوي غير قابل فهم کسي نيستيد و از آرامشي که حاصل عدم وجود نق زدنها است، لذت ببريد.شماره 9مي توانيد بدون نگراني وزن خود را افزايش دهيدهمانطور که مي توانيد زمان بيشتري را در باشگاه ورزشي خود سپري کنيد، همچنـين قادر خواهيد بود اندکي مسائل جسماني را راحت تر گرفته و زياد در قيـد و بـند ظاهرتان نباشيد. تا زماني که نخواهيد به يک ميهماني مجلل برويد، ديگر نيازي نخواهيـد داشـت کـه هـر روز خـودتـان را شـبـيه آلن دلون يا جنيفر لوپز دربياوريد. راحت باشيد و به سراق آن تـيـشرت و پـيـراهن نـخ نما و مورد علاقه خود رفته و آنرا بپوشيد. از ايـنـکه مي توانيد گه گاهي ژوليده و نا مرتب باشيد لذت ببريد. فقط زياده روي نکنيد تا زمـاني کـه تصميم به ازدواج گرفتيد مجبور به کاهش يکباره وزن اضافه خود نگرديد.شماره 8مي توانيد استقلال و آزادي خود را مورد تقدير قرار دهيدميتوانيد از وقت آزاد خود براي لذت بردن از تنهايي و خود سازي استفاده نماييد. مـجـرد بـودن شـما را مـجـبور بـه انجام کارهايي مانند آشپزي، شستن لباسها و مـرتـب کـردن تخت خواب ميکند. مهارت يافتن در انجام کارهاي مختلف باعث تکامل و پخـتـگي شـما شده و هنگامي که تصميم به وارد شدن به بازار مکاره عاشقي ميگيريد، برگ برنده اي در دستان شما محسوب خواهد شد.شماره 7مي توانيد دارايي هاي خود را کنترل نماييد اگر ازدواج کرده باشيد مي دانيد که ديـر يا زود مـقـدار قـابـل تـوجـي از بودجه شما صرف هزينه هاي نگهداري از همسرتان مي گردد. دوران تجرد يک آزادي کامل مالي را بدنبال داشته، و هرگز نگران پرداختن پول رستوران يا خريدن هدايا نخواهيد بود.با اين حال توجه داشته باشيد که اين به معناي پس انداز کـردن پـول تـلـقي نمي گردد. خلاف اين موضوع نيز مي تواند صادق باشد. چون ممکن است حتي شما پول بيشتري را صرف خريدن لباس، وسايل تجملي و ديگر مسائل نماييد. اما حداقل صـاحـب و اربـاب ريال به ريالي هستيد که پرداخت مي کنيد.شماره 6براي انجام فعاليتها از وقت بيشتري برخورداريد وقتي مجرد هسـتيد، دلـيـلي بـراي يک گـوشـه نشستن و هيچ کاري انجام ندادن وجود نخواهد داشت. دوست داريد بدن سازي برويد؟ سازي بـنـوازيد؟ در مـورد تماشاي فيلم "مرگ سخت" براي يازدهمين بار چطور؟ چه کسي جلوي شما را مي گيريد؟حتي ميتوانيد بجاي وقت گذاشتن بـراي نامـزد خود، بـا دوستانتان اوقات بسيار خوشي را در کوهستان بگذرانيد.شماره 5مجبور نيستيد عادات شخص ديگري را تحمل کنيد عادت کرديد وقتي او از ماشين خودتراش شما براي زدن موهاي پايش اسـتفاده ميکند، با فروتني هر چه تمام تر چشم پوشي کـنـيـد. روشـن کـردن شـمع هـاي معطر در همه اتاقها ديگر قابل تحمل نيست. ميتوانيد با آرامش کامل بدون اينکه مجبور به تحمل خرخر کردن او باشيد بخوابيد و ديگر کسي نيست که بدون اينکه ککش بگزد هـمه پـتـو را روي خودش انداختـه و شمـا را از آن مـحروم نـمايد. بـجز خود شما هيچ فر ديگري وجود ندارد که بخواهيد به دلش راه بياييد. به بردباري و شکـيـبـايي خود استراحـتـي سزاوار هـديـه نموده و در آرامش و راحتي زندگي کنيد.شماره 4مي توانيد هر کاري را در هر موقعي که بخواهيد انجام دهيد مجرد بودن شما را از انجام کارهاي يکنواخت و حلقه محاصره عادات روزانه خارج ميکند. زمـاني کـه تـوانش را داريد، شهامت بخرج دهيد. بـا دوسـتـان خـود بـه مـاهـي گـيـري و سفرهاي هيجان انگيز برويد. همه اين کارها را بدون اينکه مجبور به جواب پس دادن بـه فرد ديگري باشيد، مي توانيد انجام دهيد. اين نهايت و اوج آزادي است.شماره 3مي توانيد توجه خود را معطوف شغلتان گردانيد زندگي همانند يک بازي تردستي مي ماند که شما مجبوريد همه عوامل و عـناصـر را در هوا نگه داشته در حين اينکه به هر کدام از آنها بطور يکسان توجه ميکنيد. اما اگر يـکي از اين عناصر سقوط کرد و افتاد بايد توان خود را معطوف بقيه نماييد. در زمان تجرد زمان زيادي براي اختصاص دادن به کار و حرفه خود خواهيد داشت. ميـتوانـيد از اين زمان براي ارتقاي سطح شغلي و پيشرفت بيشتر استفاده نماييد. و لازم نـيـست نـگـران قـربـانـي کردن زندگي عشقيتان باشيد، چرا که مجرد و نيرومند هستيد.شماره 2مي توانيد ارباب خودتان باشيد روابــط عاشـقانـه مـتـرادف بـا مـصـالـحه و سازش است. در نهايت براي برقراري آرامش و مساوات مجبور به فدا نـمودن چيزهايي کـه دوسـت داريـد خـواهيـد شـد - يـک مـسابقه فوتبال و يا پنير اضـافي روي پـيـتـزايـتـان. از اوقـات تـجرد براي لذت بردن بيشتر از زندگي استفاده نماييد. در برخي معيارهاي کوچک، خودپسندي براي نفس مفيد است.همچنين ارباب خـود بودن بمعناي اين است که مجبور به پاسخ دادن به کسي نخواهيد بود. اينـکه بـه خـاطر همه مسائل و اتفاقات نياز به جواب دادن و استنطاق شدن داشته باشيد.شماره 1مي توانيد فرصتي براي پيدا کردن همسر ايده آل خود بدست آوريد در ايام تجرد ميـتـوانيد سعي و تلاش خود را براي يافتن محبوب و معشوق حقيقي خود بکار ببنديد. به عبارت ديگر با اين کار از ازدواجهاي عجولانه و نابخردانـه کـه مـمکن است يک عمر شما را به دردسـر انـداخـتـه و مـشـکـلات غيـر قابل جبراني ايجاد کند، خودداري خواهيد نمود.مـتاسفانه برخي از افراد به دلايل نادرست زير ممـکن اسـت نـسـنـجيده و بـدون در نـظر گرفتن فاکتورهاي اصلي، اقدام به ازدواج نمايند:رسيدن به سني بخصوص ازدواج کردن همه دوستان ديگر ترس بخاطر از دست دادن نفر فعلي عدم موفقيت آنچناني در روابط پيشين و اينکه نفر فعلي اولين شخصي است که علاقه نشان مي دهدبا وقت گذاشتن و بررسي بيشتر در مورد عوامل و فاکتورهاي ازدواج موفق مي توانيد از دوران تـجرد بـه عنـوان تـجـربه اي ارزشـمند براي شروع يک زندگي موفق و طولاني بهره ببريد.روي درخشان تنهاييهر چيزي دو رو دارد؛ خوب و بد. فقط کافي است بياموزيد که چگونه مي توان آن جـنـبـه خوب را تشخيص داده و شناسايي نمود. اجتماع اهميت زيادي براي يافتن همسر قائـل است، چيزي که هورمونهايتان شما را سريعا وادار به آن کار مي کنند. دفعـه بـعـدي کــه احـسـاس نـمـوديـد کـه نـيـاز بـه همسر داريد، اما به دلايلي امکان ازدواج در شـما وجود نداشت، اين 10 دليل را مرور کرده و از مجرد بودن خود لذت ببريد.

SonBol 08-09-2009 12:16 PM

چگونه وقت کافی برای انجام کارهای مورد علاقه پیدا کنیم؟
 

چگونه وقت کافی برای انجام
کارهای مورد علاقه پیدا کنیم؟





آیا آرزوی نوشیدن یک لیوان چای با دوستان خود را دارید و یا آرزوی خواندن کتاب دلخواه و حتی داشتن فرصتی برای رفتن به بازار را دارید؟
با رعایت چند نکته در این مطلب از «MSN» و با نظم دادن به کارها می توانید با ایجاد فرصت این آرزو را به واقعیت تبدیل کنید.

▪ برنامه ***** ایمیل را روی سیستم خود نصب کنید تا با این روش وقت گران بهای خود را در جدا کردن ایمیل های ضروری و غیرضروری هدر ندهید.

▪ از کمال طلبی دست بردارید. آیا به هنگام مرتب کردن تخت، روتختی باید صاف باشد؟ اگر فرزندان شما تخت خود را مرتب کرده اند، از درست کردن مجدد آن پرهیز کنید و وسواس به خرج ندهید.
لزومی ندارد قبل از به خواب رفتن تمامی اتاق نشیمن را مرتب کنید. روزی تنها یک یا دو کار را انجام دهید.
-تلفن همراه خود را برای مدت ۳۰دقیقه خاموش یا روی «Silent» قرار دهید. حتی اگر شده به هنگام صرف ناهار به مدت ۳۰دقیقه آن را خاموش کنید.

▪ کارهایی مانند مرتب کردن عکس ها یا کابینت ها را به تنهایی انجام دهید تا برای شما مزاحمتی ایجاد نشود و کار ۳۰تا۶۰دقیقه ای طولانی نشود.

▪ کارهایی مانند تمیز و مرتب کردن انبار، لباس شستن، شستن ظروف را با همکاری بقیه اعضای خانواده انجام دهید تا کار ۲۰دقیقه ای در عرض ۱۰دقیقه تمام شود.

▪ به جای این که ۲تا۳کار را با هم انجام دهید و وقت را هدر دهید روی یک کار تمرکز کنید و آن را سریع تر انجام دهید.

▪ اگر نمی خواهید اوقات فراغت خود را با شرکت کردن در جلسات از دست بدهید از «نه» گفتن واهمه ای نداشته باشید.

▪ با برخورد صمیمی و محبت آمیز می توانید اعضای خانواده را در کمک و همکاری با خود قانع کنید.

▪ با محول کردن کارها بین اعضای خانواده کار خود را سبک کنید، اما توجه داشته باشید که لازم است آن ها رابرای همکاری تشویق کنید.

▪ از پشت گوش انداختن کارها پرهیز کنید. اگر در عرض ۲هفته دیگر تعطیلی دارید، از هم اکنون برنامه ریزی کنید تا در آخرین لحظه با عجله وقت خود را هدر ندهید و حداکثر استفاده را بکنید.


SonBol 08-11-2009 09:37 AM

8 زنگ خطر آقايون به منظور اتمام رابطه
 
معمولا زماني که رابطه ما با فردي به پايان رسيد تـازه بـه دنـبــال چـراهـا مي گـرديـم. آيـا علائــمـي وجــود دارد کــه نشان دهنده از دست رفتن علاقه فرد مقابـل نـسبــت بـه ما باشد؟ بله، گاهي اوقات آنچنان در رابطه و يا چــيزهاي ديگر غرق مي شويد که حتي متوجه چنين علائمي هــم نمي شويد. در اين قسمت 8 زنگ خطر که نشان دهنــده کم شدن علاقه او نسبت به شما است را ذکـر مي کنيم، شايد اين مـوارد بـه دلـيـل رفـتـارهـاي شما به وجود آمـده
باشند. به هر حال دليـل بـروز آنها هر چه که باشد، شايـد وقت آن رسيده که نگـاه دقيقتري به رابطه خود بيندازيـد و تصميم خود را براي ادامه و يا قطع آن اتخاذ کنيد.
اخطار 1 - چند روز با شما تماس نمي گيرد :
البته اين علامت لزوما نشان دهنده اتمام رابطه نيست، اما اگر او سابقا عادت داشته که هميشه به شما تلفن کند، پس بدانيد که يک جاي کار اشتباه است.
اخطار 2 - دعوا کردن :
آيا او به تازگي بيش از حد معمول از کوره به در مي شود؟ آيا به خاطر مسائل جزئي و بي ارزش بحث و مشاجره راه مي اندازد؟ اين مورد زماني روي مي دهد که طرف شما هيچ گونه تمايلي به ادامه ارتباط ندارد، اما در عين حال نمي خواهد رابطه از طرف او قطع شود. بهتر است خودتان را گول نزنيد، اگر احساس مي کنيد که او به رابطه علاقمند نيست، خيلي راحت از او در مورد اين مطلب سوال کنيد.
اخطار 3 - او مرموز مي شود :
او به شما نمي گويد که کجا بوده و يا با چه کسي در حال برقراري مکالمه تلفني است. شما ديگر نمي توانيد به حريم شخصي او نفوذ داشته باشيد. ممکن است براي چندين ساعت ناپديد شود بدون اينکه هيچ توضيح قانع کننده اي براي کار خود داشته باشد.
اخطار 4 - "من" جايگزين "ما" مي شود :
http://www.amarillopublichealth.com/...s%5Ccouple.png
شما سابق بر اين مي نشستيد و با هم در مورد آينده مشترکتان صحبت مي کرديد: ما اين کار را مي کنيم، ما آن کار را مي کنيم. ولي حالا او به شما مي گويد: "من ميخواهم اين کار را انجام دهم" ديگر شما جزئي از آينده او به حساب نمي آييد.
اخطار 5 - او بيشتر وقت خود را با دوستانش صرف مي کند :
آيا مي خواهيد با دوستانش بجنگيد يا با توجهي که به شما ندارد؟ شما قبلا مهم ترين و با ارزش ترين دارايي او بوديد، اما حالا دوستانش برايش مهمتر از شما هستند.
اخطار 6 - با هم اختلاط نمي کنيد :
شايد قبلا سالي يکبار مي نشستيد و در مورد هرچيزي از آب و هوا گرفته تا اينکه چه بلايي بر سر لايه ازن خواهد آمد بحث مي کرديد، اما ديگر هيچ خبري از آن بحث هاي طولاني مدت نيست.
اخطار 7 - اطرافيان نسبت به رابطه شما مشکوک مي شوند :
دوستان و اطرافيان متوجه وجود تنش و خلاء عاطفي در رابطه شما شده و سوال هايي از اين قبيل را از شما مي پرسند: "آيا همه چيز خوب پيش مي رود؟"
اخطار 8 - بيش از هر زماني از شما انتقاد مي کند :
مي گويد "اين چه لباش زشتي است؟!" البته اين در حالي است که همين چند هفته پيش خود او پيشنهاد خريد لباس را به شما داده بود.
توجه داشته باشيد که اين علائم تنها به عنوان زنگ خطر محسوب مي شوند و اگر بتوانيد دوباره ارزش هاي از دست رفته را باز جوييد، ارتباط شما کماکان پابرجا خواهد ماند. پيش از آنکه دست به هر گونه اقدامي بزنيد، بايد بنشينيد و با هم صحبت کنيد تا بعدها از کرده خود پشيمان نشويد.

http://www.pic-ir.com/Img/images/xdp...6lq5fbvd19.jpg

Nur3 08-17-2009 01:20 PM

مواد غذايي كه چهره شما را جذاب تر مي كند
 

همان طور که می گویند شما همان چیزی هستید که میل می کنید درست غذا خوردن به حفظ یک زندگی سالم و در عین حال حفظ چهره ای سالم کمک می کند.وقتی احساس خوبی در مورد چیز هایی که میل می کنید دارید و زمانی که موادی که مصرف می کنید برای شما مفید است.این شانس را دارید که از چهره ای که می خواهید برخوردار باشید.

آب

نوشیدن مقادیر کافی آب در هر روز به پوست کمک می کند که ظاهری صاف نرم انعطاف پذیر و جوان تر داشته باشید.وقتی بدن را هیدراته(دارای آب) نگه میدارید ظاهر کلی شما از نظر بافت پوست مو ناخن ها بهبود می یابد. اگر احساس رم می کنید ممکن است به دلیل افزایش میزان سدیم بدن شما باشد.افزایش دریافت آب به خروج سدیم از بدن کمک می کند.


ویتامین c

ویتامین c به بدن کمک می کند تا با عفونت ها و بیماری ها مبارزه نماید.این ویتامین سیستم ایمنی را تقویت کرده و نیز بهبود بیماری ها را تسریع میکند.آیا می دانید که ویتامین c برای ساختن کلاژن ضروری است؟کلاژن به پوست کمک می کند تا الاستیک و در عین حال محکم باقی مانده و در نتیجه پوست بدون چروک باقی بماند.مرکبات،توتها،گوجه فرنگی،گل کلم و کلم بروکلی همگی از جمله مواد غنی از ویتامین c هستند.


چای سبز

چای سبز غنی از آنتی اکسیدان ها است.همچنین نشان داده شده است که مسبب کاهش سطح کلسترول تقویت عملکرد ایمنی و کاهش ریسک ابتلا به برخی از انواع سرطان ها
می شود.با مصرف چای سبز شما متوجه کاهش وزن خود می شوید.در حالی که از کافئین دریافتی خود نیز احساس رضایت می کنید.


سویا

پروتئین های سویا غنی از آمینو اسید ها،ویتامینE و بسیاری از آنتی اکسیدان ها هستند.این موارد موجب می شوند که پوست مرطوب و بدون چروک باقی بماند.


اسید های چرب ضروری

اسید های چرب ضروری (SAFE) مانند امگا ۳ و امگا ۶ که به عنوان چربی های خوب شناخته می شوند به عملکرد سلولی کمک می کنند.مانند سایر غذا های مفید اسید های چرب ضروری به سلول ها کمک می کنند تا اعمالشان را به درستی انجام داده و از این رو سبب پاکسازی پوست جلوگیری از ایجاد لک های پوستی کاهش چروک ها بهبود و سلامت مو و رشد ناخن می گردند.


شیر

شیر غنی از کلسیم ویتامین هایB12 ،B2 و D است و کلسیم به همراه ویتامینD که افزایش دهنده جذب کلسیم میباشد به حفظ استخوان های محکم و دندان هایی سالم کمک می کند
ویتامین هایB12 B2برای رشد گلبول های قرمز خون که حاملین اکسیژن مورد نیاز سلول ها هستند ضروری است این مواد کمک می کنند تا پوست و مو سالم تر و زنده تر به نظر برسند.


سبزیجات سبز

سبزیجاتی مانند اسفناج و کلم پیچ غنی از ویتامین های C E Aو آهن و فیبر هستند.ما قبلا در مورد فواید ویتامین C صحبت کرده ایم دریافت ویتامیتن های E وA نیز به همان میزان برای زیبایی چهره مهم است.

ماست


از آنجا که ماست یک فرآورده لبنی است تمام خواص شیر برای آن قابل ذکر است.ماست همچنین حاوی باکتری های مفیدی است که به هضم مواد غذایی کمک کرده سیستم ایمنی را تقویت کرده و زمانی که به عنوان ماسک استفاده می شود می تواند سبب آب رسانی و پاک سازی پوست شود.


سیر

مطالعت نشان داده که این ماده غذایی اعجاب انگیز سبب کاهش فشار خون کاهش کلسترول و حتی پیشگیری از سرطان میشود.این ماده غذایی سر شار از آنتی اکسیدان ها است که کمک می کنند شما جوان بمانید.


شکلات

شاید شکلات بهترین ماده غذایی برای حفظ سلامتی در دنیا نباشد اما از طریق افزایش میزان اندورفین ها و سروتونین ها اثرات مثبتی بر خلق و خوی شما می گذارد.و سبب آرامش و احساسی خوشایند در شما می شود.

سه نکته برای داشتن پوستی لطیف

زنانی که با وجود عیب های صورتشان زیبا جلوه می کنند،زنانی هستند که می دانند،پاک کردن، تقویت کردن و غذا دادن،رساندن مواد مغذی به پوست،سه اصل اساسی برنامه مراقبت از پوست است.

برای این منظور به نکات زیر توجه کنید:

برای مالیدن کرم به صورت،نوک انگشتان را با ملایمت و به صورت دایره وار از پایین به بالا روی صورت حرکت دهید تا کرم جذب پوست گردد.صورت را ماساژ دهید تا کرم جذب شود. حدوداً ۲۰ دقیقه طول می کشد تا کرم کاملاً جذب پوست صورت شود.اجازه ندهید کرم بیش از ۲۰ دقیقه روی صورت شما باقی بماند،زیرا پس از این مدت باعث جذب دوده و گرد و غبار می شود و ممکن است سبب انسداد منافذ پوست شود.برای پاک کردن کرم از یک تکه پنبه یا دستمال کاغذی مرطوب استفاده کنید تا رطوبت پوست از بین نرود.حوله مخصوص صورتتان را تمیز و نرم نگه دارید. هنگام خواب کرم روی صورتتان را پاک کنید و با کرم روی صورت به رختخواب نروید
.
به عبارتی اگر از کرم های شب استفاده می کنید،نیم ساعت قبل از خواب به صورتتان کرم بمالید. ۲۰ دقیقه صبر کنید تا کرم کاملاً جذب پوست شما شود.سپس به آرامی با یک تکه پنبه مرطوب صورتتان را پاک کنید.
مرطوب کننده پوست را فراموش نکنید

«اگر فقط قدرت خرید یک محصول بهداشتی را دارید، یک مرطوب ‌کننده خوب و مناسب بخرید

دکتر روانارین،استاد دانشگاه نیویورک و رییس انجمن جراحان پوست آمریکا،پس از این توصیه می‌گوید: «گاهی وقت‌ها پوست شما تنها چیزی که لازم دارد،یک مرطوب ‌کننده مناسب و یک شوینده ملایم است.پوست وقتی خشک است،چروک‌ها را بیشتر و واضح‌تر نشان می‌دهد و باعث می شود آدم پیرتر به نظر برسد

به نظر بیشتر متخصصان پوست،اگر شما ۲۰ تا ۳۰ ساله باشید،مرطوب ‌کننده‌ها می‌توانند از پوست شما در مقابل پیری زودرس محافظت کنند.در این سن و سال،مرطوب ‌کننده‌ها قادرند جایگزین بسیاری از محصولات بهداشتی و محافظتی پوست شوند.

مرطوب‌کننده خوب چه ویژگی‌هایی دارد؟

دکتر چارلز کراچ فیلد،استاد دانشگاه پزشکی مینه‌سوتا و متخصص پوست،در پاسخ به این سوال می‌گوید: «مرطوب‌کننده‌ها محصولاتی هستند که با داشتن ترکیبات مفید برای پوست،در تامین رطوبت مورد نیاز به پوست کمک می‌کنند.این‌که چه مرطوب‌کننده‌ای برای شما مناسب‌تر است،به مشخصات پوستتان بستگی دارد.اگر پوستتان معمولی یا خشک است،بهتر است از مرطوب‌کننده‌های حاوی آلفاهیدروکسی‌اسید استفاده کنید که در تولید رطوبت بیشتر به پوست کمک می‌کنند

دکتر کراچ فیلد همچنین توصیه می‌کند که مرطوب‌کننده‌ها را وقتی روی پوست‌تان بمالید که پوست‌تان کمی مرطوب است؛چون این کار موجب می‌شود رطوبت در داخل پوست‌تان محبوس نشود.

بنا به توصیه او،اگر پوست شما خیلی خشک باشد،باید از محصولاتی استفاده کنید که با روش امولسیون کیسه‌ای تهیه شده‌اند.در این تکنیک،‌سلول‌های میکروسکوپی جایگزین لایه‌های رطوبت می‌شوند و با آبی که به تدریج در طول روز آزاد می‌کنند،پوست را مرطوب نگه می‌دارند.

اگر پوست شما چرب است،توصیه می‌شود دنبال یک مرطوب‌کننده ملایم باشید و به هیچ وجه، استفاده از آن را پشت گوش نیندازید؛ چون به گفته دکتر کراچ فیلد،چربی اصلا رطوبت‌بخش نیست و حتی اگر پوست شما دارای چربی اضافی باشد،این چربی جایگزین رطوبت نخواهد شد.

kimadolf 08-18-2009 10:31 AM

روايت ازدواج !!
 
چنين حكايت كنند كه در روزگاران قديم نره خري با ماچه خري نرد عشق مي باخت و داستان دلدادگي آنها نقل محافل بود . نره خر در انديشه بود كه زوجه اي مرغوب اختيار كند سرانجام مادر خويش را مجبور كرد به خواستگاري ماچه خر همسايه برود
مادر كه پاردمش از گردش روزگار ساييده شده بود به او گفت : الاغ جان ، براي ازدواج بايد مغز خر و دل شير داشت ، مي دانم كه اولي را داري ولي از داشتن دومي بيم دارم
نره خر كه از عطر يونجه زار و بوي دلدار سرمست بود ، پاسخ داد : مادر جان به خود بيم راه مده ، هر چه خواهي از مرحوم پدر به ارث برده ام ، ديگر نگران چه هستي ، اكنون آنچه مي تواني در حق اين خرترين انجام بده كه يار چشم انتضار است و رقيب بسيار

سرانجام مادر با اكراه به خواستگاري رفت و پس از چندي به ميمنت و مباركي خطبه عقد جاري شد و زندگي سرشار از خريت آنها آغاز گرديد و اينك ادامه ماجرا

چون كه شد صيغه عاقد جاري هر دو گشتند خر يك گاري
بعد از آن وصلت خوب و خركي هر دو خوشحال وليكن الكي
هر دو خر كيف از اين وصلت پاك روز و شب غلت زنان در دل خاك
نره خر بود پي ماچه خويش آخورش چال ، علف اندر پيش
ماجه خر با ادب و طنازي داشت مي داد خرك را بازي
برد سم هاي جلو را به فراز پوزه چرخاند به صد عشوه و ناز
گفت به به چه خر رعنائي مردم از بي كسي و تنهائي
يك طويله خري اي شوهر من تو كجا بوده اي اي دلبر من
بين خرها نبود عين تو خر آمدي نزد خودم بي سر خر
نه بود مادر تو در بر من نه بود خواهر تو سر خر من
چون جدا گشتي از آن جمع خران كور شد چشم همه ماچه خران
بعد از اين در چمن و سبزه و باغ نيست غير از من و تو هيچ الاغ
يونجه زاريست در اين دشت بغل ببر آنجا تو مرا ماه عسل
زود مي پوش كنون پالون نو پر بكن توبره از يونجه و جو
باز شد نيش خر از خوشحالي گفت به به چه قشنگ و عالي
عرعري كرد به آواز بلند هر دو از فرط خريت خرسند
ماچه خر بود پر از باد غرور كه عجب نره خري كرده به تور
بعد ماه عسل و گشت و گذار نره خر گشت روان در پي كار
شغل او كارگر خراطي گاه مي رفت پي الواطي
نره خر چون خرش از پل رد شد با زن خويش شديدا بد شد
عرعر و جفتك او گشت فزون دل آن ماچه نگو ، كاسه خون
ماچه خر گشت ، بسي دلنگران چه كند با ستم نره خران
مادرش گفت كنون در خطري زود آور به سرش كره خري
ميخ خود گر تو نكوبي عقبي مگر از بيخ تو جانا عربي
ماچه خر حرف ننه باور كرد پالون تاپ لسش در بر كرد
دلبري كرد به صد مكر و فسون ماچه خر ليلي و شوهر مجنون
بعد چندي شكمش باد نمود از بد حادثه فرياد نمود
گشت آبستن و زاييد خري شد اضافه به جهان كره خري
نره خر ديد كه افتاده به دام جفتك خويش بيافزود مدام
ماچه خر داد زكف صبر و شكيب در طويله تك و تنها و غريب
يك طرف كره خري در آغوش بار يك نره خري هم بر دوش
گشت بيچاره ، چو اين كاره نبود جز طلاق از خرنر چاره نبود
كرد افسار و طنابش پاره شد جدا ماچه خر بيچاره
تازه فهميد كه آزادي چيست در جهان خرمي و شادي چيست
ديگر او خر نشود بيهوده تازه او گشته كمي آسوده
هر كه يك بار شود خر ، كافيست بيش از آن احمقي و علافيست
مغز خر خورده هر آنكس كه دوبار با خري بازنهد قول و قرار

گفتم اين قصه كه خرهاي جوان پند گيرند زما كهنه خران{B Adabi}

kimadolf 08-18-2009 10:33 AM

شرایط ازدواج دختران برای پسران در استانهای مختلف
 
{شیت شدن}



1-در شهر خرم آباد از استان لرستان:شرایط عبارتند از:

*داشتن باشگاه بدنسازی

*داشتن حداقل یك مقام نائب قهرمانی در مسابقات قویترین مردان ایران

*داشتن عكس یادگاری و امضا از فرامرز خود نگار و محراب فاطمی

*بازگرداندن كمك های مردمی مفقود شده در زلزله بم به مسئولان ذیربط!!!

*نكته:در صورتی كه عضلات شكم شش طبقه باشند امتیاز ویژه محسوب خواهد شد!(5 امتیاز)

--------------------------------------------------------------------------------

2-شهر تبریز از استان آذربایجان غربی.شرایط عبارتند از:

*تلفظ حرف ق

*ادای كلمات قلقلك و قوز بالای قوز بدون كوچكترین اشتباه!

*دانستن جواب مسئله 2X2 از لحاظ مختلف

*بلد بودن جك های متعدد درباره بچه های تهران

*داشتن مدال لیاقت و شجاعت از اداره فرهنگ و هنر تبریز جهت بستن بمب به كمر و منفجر كردن كامیون حامل جك های صادراتی تبریز به استان های همجوار.

--------------------------------------------------------------------------------

3-شهر زاهدان از استان سیستان و بلوچستان.شرایط عبارتند از:

*توانایی قورت دادن سه كیلو تریاك

*توانایی عبور 20 كیلو محموله مواد مخدر از جلوی مأموران مرزبانی

*داشتن مزرعه خشخاش

*آشنایی دیرینه با عبدالقمر خان قاچاقچی پاكستانی

*دارای رفت و آمد خانوادگی با جمشید هاشم پور!

--------------------------------------------------------------------------------

4-شهر رشت از استان گیلان.شرایط عبارتند از:

*داشتن رو حیه مهمان نوازی!

*داشتن روحیه مهمان نوازی!

*داشتن روحیه مهمان نوازی!

*.......

--------------------------------------------------------------------------------

5-شهر قزوین از استان قزوین.شرایط عبارتند از:

*نداشتن چشم طمع به برادر همسر!

*توانایی خم شدن و استقامت در وسط شهر قزوین!

*[...] و [...]

--------------------------------------------------------------------------------

6-شهر اصفهان از استان اصفهان.شرایط عبارتند از:

*خوردن موز به صورت دو بار در هفته!

*دست و دلباز بودن

*داشتن حداقل سه بار سابقه دعوت دوستان به شام یا نهار و یا یكبار برگزاری مهمانی فامیلی

*ننازیدن به سی و سه پل و سایر ابنیه تاریخی!

*راستگویی و صداقت!!!

--------------------------------------------------------------------------------

7-شهر های سنندج و كرمانشاه از استان های كردستان و كرمانشاه.شرایط عبارتند از:

*توانایی پوشیدن شلوار استرج و تنگ به مدت 24 ساعت

*نداشتن سیبیل

*تعهد به خاك ایران و نداشتن ادعای استقلال طلبی!

*نداشتن سابقه دعوا و قلدری

*نبریدن سر نویسنده این مطلب!!!

--------------------------------------------------------------------------------

8-شهر آبادان از استان خوزستان.شرایط عبارتند از:

*كوتاه كردن پشت مو و استفاده از عینك آفتابی فقط در صورت لزوم و زیر آفتاب!

*پوشیدن پیراهن و شلوار سفید

*نداشتن هیچ گونه ادعا نسبت به همنشینی با راكی-رامبو-جكی چان-بروسلی و بیل كلینتون

*نداشتن هیچ گونه ادعای مالكیت نسبت به برج ایفل â €"برج پیزا-مجسمه آزادی و برج میلاد!

*داشتن روحیه راستگویی و حقیقت طلبی(یعنی زیاد لاف نیاد)

--------------------------------------------------------------------------------

9-شهر <b>یang="FA"2Fb> از استان یزد.شرایط عبارتند از:

*توانایی زیستن در آب و هوای خوش.

*آشنایی با اشیائی چون چمن-سبزه-قناری و سایر موجودات زنده ساكن مناطق خوش آب وهوا

*نداشتن روحیه آب زیر كاه و رندی

*ادای حرف های خ و ق بدون تشدید

--------------------------------------------------------------------------------

10-شهر تهران از استان تهران.شرایط عبارتند از:

*داشتن تنها دو دوست دختر

*آشنا نبودن با معنی و مفهوم كلمات دودره-تلكه-تیغیدن و ....

*داشتن روحیه جوانمردی

*مرد بودن!

---

deltang 08-23-2009 12:41 PM

دستان دعا كننده - داستان کوتاه
 
اين داستان به اواخر قرن 51بر مي گردد.
در يك دهكده كوچك نزديك نورنبرگ خانواده اي با81بچه زندگي مي كردند. براي امرار معاش اين خانواده بزرگ، پدر مي بايستي81ساعت در روز به هر كار سختي كه در آن حوالي پيدا مي شد تن مي داد. در همان وضعيت اسفباك آلبرشت دورر و برادرش آلبرت (دو تا از 81بجه) رويايي را در سر مي پروراندند. هر دوشان آرزو مي كردند نقاش چيره دستي شوند، اما خيلي خوب مي دانستند كه پدرشان هرگز نمي تواند آن ها را براي ادامه تحصيل به نورنبرگ بفرستد.
يك شب پس از مدت زمان درازي بحث در رختخواب، دو برادر تصميمي گرفتند. با سكه قرعه انداختند و بازنده مي بايست براي كار در معدن به جنوب مي رفت و برادر ديگرش را حمايت مالي مي كرد تا در آكادمي به فراگيري هنر بپردازد، و پس از آن برادري كه تحصيلش تمام شد بايد در چهار سال بعد برادرش را از طريق فروختن نقاشي هايش حمايت مالي مي كرد تا او هم به تحصيل در دانشگاه ادامه دهد.
آن ها در صبح روز يك شنبه در يك كليسا سكه انداختند. آلبرشت دورر برنده شد و به نورنبرگ رفت و آلبرت به معدن هاي خطرناك جنوب رفت و براي 4 سال به طور شبانه روزي كار كرد تا برادرش را كه در آكادمي تحصيل مي كرد و جزء بهترين هنرجويان بود حمايت كند. نقاشي هاي آلبرشت حتي بهتر از اكثر استادانش بود. در زمان فارغ التحصيلي او درآمد زيادي از نقاشي هاي حرفه اي خودش به دست آورده بود.
وقتي هنرمند جوان به دهكده اش برگشت، خانواده دورر براي موفقيت هاي آلبرشت و برگشت او به كانون خانواده پس از 4 سال يك ضيافت شام برپا كردند. بعد از صرف شام آلبرشت ايستاد و يك نوشيدني به برادر دوست داشتني اش براي قدرداني از سال هايي كه او را حمايت مالي كرده بود تا آرزويش برآورده شود، تعارف كرد و چنين گفت: آلبرت، برادر بزرگوارم حالا نوبت توست، تو حالا مي تواني به نورنبرگ بروي و آرزويت را تحقق بخشي و من از تو حمايت مي كنم.
تمام سرها به انتهاي ميز كه آلبرت نشسته بود برگشت. اشك از چشمان او سرازير شد. سرش را پايين انداخت و به آرامي گفت: نه! از جا برخاست و در حالي كه اشك هايش را پاك مي كرد به انتهاي ميز و به چهره هايي كه دوستشان داشت، خيره شد و به آرامي گفت: نه برادر، من نمي توانم به نورنبرگ بروم، ديگر خيلي دير شده، ببين چهار سال كار در معدن چه بر سر دستانم آورده، استخوان انگشتانم چندين بار شكسته و در دست راستم درد شديدي را حس مي كنم، به طوري كه حتي نمي توانم يك ليوان را در دستم نگه دارم. من نمي توانم با مداد يا قلم مو كار كنم، نه برادر، براي من ديگر خيلي دير شده...
بيش از045سال از آن قضيه مي گذرد. هم اكنون صدها نقاشي ماهرانه آلبرشت دورر، قلمكاري ها و آبرنگ ها و كنده كاري هاي چوبي او در هر موزه بزرگي در سراسر جهان نگهداري مي شود.
يك روز آلبرشت دورر براي قدرداني از همه سختي هايي كه برادرش به خاطر او متحمل شده بود، دستان پينه بسته برادرش را كه به هم چسبيده و انگشتان لاغرش به سمت آسمان بود، به تصوير كشيد. او نقاشي استادانه اش را صرفاً دست ها نام گذاري كرد اما جهانيان احساساتش را متوجه اين شاهكار كردند و كار بزرگ هنرمندانه او را " دستان دعا كننده" ناميدند.
اگر زماني اين اثر خارق العاده را مشاهده كرديد، انديشه كنيد و به خاطر بسپاريد كه روياهاي ما با حمايت ديگران تحقق مي يابند

deltang 08-23-2009 12:49 PM

جملاتی زیبا در مورد زن
 
زن شاهکار خلقت است
برنارد شاو

زیباترین خوی زن ، نجابت اوست
ارد بزرگ

در دنیا تنها دو چیز زیباست ، زن و گل
مالرب

انتقام شیرین است مخصوصا برای زنان !
بایرون

تمدن چیست ؟ نتیجه نفوذ زنان پاکدامن است
امرسون
زن رسماً مربی مرد و مهّذب اخلاق اوست
آناتول فرانس

اگر زن نبود نوابغ جهان را چه کسی پرورش می داد ؟
ناپلئون

مردها را شجاعت به جلو می‌راند و زنها را حسادت
برنارد شاو

به سراغ زنان می روی ؟ تازیانه را فراموش مکن !
فردریش نیچه

مردان آفریننده کارهای مهمند و زنان به وجود آورنده مردان
رومن رولان

اگر از طبقه‌ بالا زن‌ بگیرید، به‌جای‌ خویشاوند ارباب‌ خواهید داشت‌
لئوپول

مردان قانون وضع می کنند و زنان اخلاق به وجود می آورند
کونته ورسیه

با زنی ازدواج کنید که اگر مرد می بود بهترین دوست شما می شد
بردون
خشم زن مانند الماس است می درخشد اما نمی سوزاند
رابیندرانات تاگور

زن همیشه سن خود را از تاریخ ازدواج حساب می کند ، نه تاریخ تولد
ارهارد
هرچه ایمان مرد به هوشش بیشتر شود زن بهتر میتواند گولش بزند
لرد بایرن

زن تاج سر آفرینش است ، او شریک زندگی و یار ساعات درماندگی است
گوته

زنانیکه می خواهند مرد باشند ، زنانی هستند که نمی دانند زن هستند
الکساندر دوما

برای تحمل شدائد زندگی باید عاشق چیزی بود ، کاری ، زنی ، آرمانی و ...
مارکوس آنا

زن کودکی است که با اندک تبسم خندان و با کمترین بی مهری گریان می شود
هرود

منشأ هر کار بزرگی زن است ، زن کتابی است که جز به مهر و محبت خوانده نمی شود
لامارتین
چیزی که زن دارد و مرد را تسخیر می کند ، مهربانی اوست ، نه سیمای زیبایش
ویلیام شکسپیر

جنبش تساوی خواهی زنان موجب می شود زن از زنانه ترین غرایز خود دور می شود
فردریش نیچه

شیرین ترین سخنان در زندگی ، خوش آمد گویی بی غل و غش زن به شوهر خویش است
جورج ولز

زن زشت در دنیا وجود ندارد فقط برخی از زنان هستند که نمی‌توانند خود را زیبا جلوه دهند
برنارد شاو


هر کجا مردی یافت شد که به مقامات عالیه رسیده یقیناً زنی پاکدامن او را همراهی کرده است
شیلر

زن عاقل به تربیت همسرش همت می گمارد و مرد عاقل می گذارد که زنش او را تربیت کند
مارک تواین

هیچ چیز غرور مرد را مثل شادی زنش ارضاء نمی کند ، چون همیشه آنرا مربوط به خود میداند
جونسون

مردانیکه بیشتر از حقوق و هنجار زنان پشتیبانی میکنند خود بیشتر از دیگران به نهاد زن میتازند
ارد بزرگ

زنان بخوبی مردان میتوانند اسرار را حفظ کنند ولی به یکدیگر میگویند تا در حفظ آن شریک باشند
داستایوفسکی
اگر شناخت زن و مرد نسبت به ویژگی های درونی و بیرونی یکدیگر بیشتر گردد
کمتر دچار گسست می شوند
ارد بزرگ

زن کانون پرفروغ خانواده ، مرکز مهر ، مظهر عشق ، نمایشگر پاکی ،
نمونه عطوفت و چشمه عنایت است
اقبال لاهوری

آیندۀ اجتماع در دست مادران است. اگر جهان به میانجیگری زن گرفتار شود ،
تنها اوست که می تواند آن را نجات دهد
ابوفور

به هر اندازه که زن آرام و مطیع و با عصمت و با عفت است ،
به همان اندازۀ قدرت فرمانروایی او شدیدتر و استوارتر است
میشله

آیا برده هستی؟ پس دوست نتوانی بود. آیا خودکامه هستی؟ پس دوستی نتوانی داشت
در زن دیر زمانی است که برده ای و خودکامگی نهان گشته اند
از این رو زن را توان دوستی نیست او عشق را می شناسد و بس
فردریش نیچه

زن وقتیکه دوست بدارد ، غیر از محبوب خود چیزی را نمی بیند و هر چه عاطفه ،
مهربانی و نوازش و فداکاری دارد تنها برای او به کار می برد
آلفونس دوده

زنان تحصیلکرده همسران خوبی از آب در می آیند ، زیرا برای اینکه توضیح بدهند
که چرا غذا شور یا بیمزه شده است کلمات بیشتری در اختیار دارند
باب هاپ
کسانیکه ازدواج کرده اند خود را ناراضی نشان می دهند و می گویند زن بد است ، زیرا می خواهند فقط و فقط خودشان از این موهبت تمتّع گیرند
دیسرائیلی

خودپسندی زنان بزرگترین علت بد بختی ایشان و زوال خانواده هاست.
هیچ چیز به اندازۀ خودپسندی زن ها بنای خانواده ها را ویران نکرده است
چارلی چاپلین

کشتن میل ستیزه جوئی در بسیاری زنان کاری بی اثر است و درست مانند آن است که سعی کنی با فشار بادکنکی را در زیر آب نگه داری كه خواهی دید دوباره بیرون می زند!
ورا هتریکس
زن ها علاقۀ زیادی به ریاضیات دارند ، زیرا آنها سن خود را تقسیم بر دو و قیمت لباسهایشان را ضرب در دو و حقوق شوهرانشان را ضرب در سه می کنند
و پنجاه سال هم بر سن بهترین دوستان خود می افزایند
مارسل آشار

زکریا فتاحی 08-24-2009 05:14 PM

از زندگی بیشتر بیاموزیم!
 
http://persian-star.org/1388/6/2/life.jpg



زندگی خداست و شعر و مهر و عشق و بوسه و آغوش و آهنگ و شور و سوز و ناز و ساز و بهار و آبی و ساده و رقص و صبح و چشم و كام و حال و رود و جوی و گل و رنگ و مست و اشك و لرز و صفا و خوب و زنده و صاف و شراب و خواب و نوش و شاد و گنج و جاده و ماه و روز و وفا و سخا و لطیف و دل آویز و طراوت و زیبا و لبخند و در آخر زندگی زندگی است.

اگر زندگی خدا نیست پس چرا فقط خدا هست؟!
اگر زندگی شعر نیست پس چرا هوهوی بادش یاهوی رند خرابات است؟!
اگر زندگی مهر نیست پس چرا كبوتر با كبوتر باز با باز كند پرواز؟!
اگر زندگی عشق نیست پس چرا ستاره ها باز چشمك می زنند؟!
اگر زندگی بوسه نیست پس چرا زاغان مرغان عشق نشدند؟!
اگر زندگی آغوش نیست پس چرا نسیم در تن برگ این گونه می پیچد؟!
اگر زندگی آهنگ نیست پس چرا صدای جغد و كلاغش نوای پائیز و خرابه دارد؟!
اگر زندگی شور نیست پس چرا شبهایش اینقدر پر درد و حال است؟!
اگر زندگی سوز نیست پس چرا شمع باید بسوز و بسازد و بگرید و بخندد؟!
اگر زندگی ناز نیست پس چرا مَهْوشانی كه هَوی مهتابند اینقدر كرشمه دارند؟!
اگر زندگی ساز نیست پس چرا همه آهنگ ماندن را خوب می نوازند؟!
اگر زندگی بهار نیست پس چرا صدای پرندگان را در برگ ریز خزان هم می شود شنید؟!
اگر زندگی آبی نیست پس چرا چشم ماه رخان، رنگ دریا و آسمان دارد؟!
اگر زندگی ساده نیست پس چرا همه در خواب اینقدر بی نقشند؟!
اگر زندگی رقص نیست پس چرا پروانه ها تنها فصل عمر را می رقصند؟!
اگر زندگی صبح نیست پس چرا هر طلوع زندگی آغاز می شود؟!
اگر زندگی چشم نیست پس چرا نور اینقدر می رقصد؟!
اگر زندگی كام نیست پس چرا عسل اینقدر شیرین است؟!
اگر زندگی حال نیست پس چرا غروب اصلا خواستنی نیست؟!
اگر زندگی رود نیست پس چرا فصلِ خشك، بهار كركس است؟!
اگر زندگی جوی نیست پس چرا زمزمه اش اینقدر شنیدنی است؟!
اگر زندگی گل نیست پس چرا اشكِ گل، آئین عزا است؟!
اگر زندگی رنگ نیست پس چرا خاكستری، تنها، رنگ خاكستر است؟!
اگر زندگی مست نیست پس چرا اینقدر پاسبان بر هر كوی و برزن است؟!
اگر زندگی اشك نیست پس چرا آسمان كه می گرید زمین می خندد؟!
اگر زندگی صفا نیست پس چرا بی صفا زندگی نیست؟!
اگر زندگی لرز نیست پس چرا اینقدر ماه در بركه می لرزد؟!
اگر زندگی خوب نیست پس چرا خفاشها تنها در غارند؟!
اگر زندگی زنده نیست پس چرا بوته رز همیشه گل می كند؟!
اگر زندگی صاف نیست پس چرا گورستانش مه آلود است؟!
اگر زندگی شراب نیست پس چرا این همه مست، زنده اند؟!
اگر زندگی خواب نیست پس چرا مرگ، مردمان را بیدار می كند؟!
اگر زندگی نوش نیست پس چرا نیش اینقدر سوز دارد؟!
اگر زندگی شاد نیست پس چرا حیوان نمی خندد؟!
اگر زندگی گنج نیست پس چرا مردن اینقدر سخت است؟!
اگر زندگی نیایش نیست پس چرا بی نیایش كسی زنده نیست؟!
اگر زندگی جاده نیست پس چرا مرده ها در حاشیه دفنند؟!
اگر زندگی ماه نیست پس چرا بی ماه، ماه و سالی نیست؟!
اگر زندگی روز نیست پس چرا هر روز زندگی نو می شود؟!
اگر زندگی وفا نیست پس چرا هیچ كس بی وفا شِكَّرین نیست؟!
اگر زندگی سخا نیست پس چرا آسمان كه می بارد زمین می روید؟!
اگر زندگی لطیف نیست پس چرا خار، سبز و خشكش یكی است؟!
اگر زندگی دل آویز نیست پس چرا دل، به غیر او آویز نیست؟!
اگر زندگی طروات نیست پس چرا مگسان، تخم، بر مردار می نهند؟!
اگر زندگی زیبا نیست پس چرا مرده ها اینقدر زشتند؟!
اگر زندگی لبخند نیست پس چرا به وقت مرگ لبخند نیست؟!
اگر زندگی نور نیست پس چرا شبهای سیاهش انگار زندگی نیست؟!
اگر زندگی جور نیست پس چرا "هر روز دریغ از دیروز" دروغ نیست؟!
اگر زندگی زندگی نیست پس چرا هیچ چیز در توصیف زندگی بهتر از زندگی نیست؟!

آری، زندگی خداست و شعر و مهر و عشق و بوسه و آغوش و آهنگ و شور و سوز و ناز و ساز و بهار و آبی و ساده و رقص و صبح و چشم و كام و حال و رود و جوی و گل و رنگ و مست و اشك و لرز و صفا و خوب و زنده و صاف و شراب و خواب و نوش و شاد و گنج و جاده و ماه و روز و وفا و سخا و لطیف و دل آویز و طراوت و زیبا و لبخند و در آخر زندگی زندگی است.


و براستی زندگی چیست ؟!

زندگی یک مشکل است با آن روبرو شو.
زندگی یک معادله است موازنه کن.
زندگی یک معما است آن را حل کن.
زندگی یک تجربه است آن را مرور کن.
زندگی یک مبارزه است قبول کن.
زندگی یک کشتی است با آن دریا نوردی کن.
زندگی یک سوال است آن را جواب بده.
زندگی یک موفقیت است لذت ببر.
زندگی یک بازی است برنده و پیروز شو.
زندگی یک هدیه است آن را دریافت کن.
زندگی دعا است آن را مرتب بخوان.
زندگی درد است آن را تحمل کن.
زندگی یک دوربین است سعی کن با صورت خندان و شاد با آن روبرو بشی .
زندگی هدیه ای است که خدا در هنگام تولد به ما تقدیم می کند.
زندگی آغاز یک راه است بسوی افتخار و سربلندی، یا انحراف و سرافکندگی.
زندگی پرواز است به سوی پیشرفت و روشنایی.
زندگی جوانه زدن است به امید درختی تناور و پر از میوه.
زندگی گرچه یک آغاز است ولی پایان آن نامعلوم و رویایی است.
زندگی یعنی عشق، اراده، امید و توکل.
زندگی مانند پلی است برای نزدیک شدن به خدا.
زندگی به کوه بلندی می ماند آن را فتح کن.
زندگی برای هر انسانی آینه اخوت می باشد.
زندگی شاخه گل است آن را پرپر نکنید.
زندگی را اگر با خدا در نظر بگیری همیشه با عزت و سربلندی همراه خواهد بود.
زندگی زیبایی و لذت بردن از نعمت های الهی است.
زندگی یعنی کمک کردن و یاری دیگران در سخت ترین شرایط که برای آنان پیش می آید.
زندگی دشتی است که سبزه های آن نمایانگر زیبایی اند و دریایش نشان از عمر دارد بلندیهای آن شدائد زندگی است و سرانجام پاییزش فانی بودن این دنیا را به نمایش میگذارد.
زندگی روشن ترین تفسیر خداست.
زندگی گاهواره ای است که لالایی عشق را می سراید.
زندگی زیباست اگر زیبا ببینیم.
زندگی عینی ترین، ملموس ترین و واقعی ترین جلوه حیات است.
زندگی غزلی است که مطلعش تجربه است.
زندگی نهالی است که با صبر بار می دهد.
زندگی اندوخته ای است که زندگان قدرش نشناسند.
زندگی همان است که می اندیشی.
زندگی پازلی از ترکیب همین ثانیه هاست.
زندگی دایره ای است که به شعاع همت فرد رسم شده است.
زندگی سالی است که هزار فصل دارد.
زندگی عملی است که به توان بی نهایت تجربه می شود.
زندگی عمارتی است که سازنده اش سخت کو شانند.
زندگی بهشتی است که تو سازنده ی آنی.
زندگی نارگیلی است که پوشش سخت و درونش شیرین است.
زندگی فیلمی است که کارگردانی اش به دست ماست.
زندگی ماحصل تلاش امروز است.
زندگی فرمانروایی بر سرنوشت است.
زندگی کاشت صداقت، و برداشت موفقیت است.
زندگی لیموناد است، شیرینش را انتخاب کن.
زندگی همین ساعات شیرینی است که سریع می گذرند.
زندگی بالندگی است، پس درنگ مکن.
زندگی نتیجه ای است که از حل معمای ثانیه ها حاصل می گردد.
زندگی تمرین صبوری است.
زندگی زیباترین شاهکار حق در عرصه خلقت است.
زندگی کاشتن ثانیه هاست پس بهترین ثانیه ها را بکار.
زندگی قدر و قیمت توست، غنیمتش شمار.
زندگی عرصه کارزار است، مردانه در آن قدم بگذار.
زندگی یک تعالی به قدر همت است.
زندگی برد و باخت نیست، بردن در عین باختن است.
زندگی الهام است برای آنان که جهت زیستن برانگیخته شده اند.
زندگی بازاری است که متاعش عمر آدمی است.
زندگی ترکیبی از تنوع است، پس متنوع اش ساز.
زندگی شهد گلی است که زنبور زمانه آن را می مکد.
زندگی تئاتری است در حد واقعیت و ما بازیگران واقعی این تئاتر هستیم.
زندگی راه است، ایمان و اندیشه راهنمای آن.
زندگی تكثیر ثروتی است كه نامش محبت است.

و چه زیبا :
مفهوم زندگی در نهاد خودش نهفته است، زندگی شعله شمعی است در بزم وجود، که به نسیم مژه بر هم زدنی خاموش است ...

و در آخر:
زندگی با همه ناملایمات اش دوست داشتنی است چون هدیه ای از جانب پروردگار است ...


اکنون ساعت 09:57 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)