![]() |
شعرطنزلیلی ومجنون |
نشنو از نی بشنو از ما چون حکایت می کنیم |
کنون رزم جومونگ و رستم شنو، دگرها شنیدستی این هم شنو
به رستم چنین گفت اون جومونگ! ندارم ز امثال تو هیچ باک که گر گنده ای من ز تو برترم اگر تو یلی من ز تو یلترم رستم انگار بهش برخورد، یهو قاطی کرد و گفت: منم مرد مردان ایران زمین ز مادر نزادست چون من چنین تو ای جوجه با این قد و هیکلت برو تا نخورده است گرز بر سرت جومونگ چشماشو اونطوری گشاد کرد و گفت: تو را هیچ کس بین ایرانیان نمی داندت چیست نام و نشان ولی نام جومونگ و سوسانو را همه میشناسند در هر مکان تو جز گنده بودن به چی دلخوشی بیا عکس من را به پوستر ببین ببین تی وی ات را که من سوژشم ببین حال میدن در جراید به من منم سانگ ایل گوکه نامدار ز من گنده تر نامده در جهان تو در پیش من مور هم نیستی کانال 3 رو دیدی؟ کور که نیستی در اینحال رستم پهلوان، لوتی نباخت و شروع به رجز خوانی کرد: چنین گفت رستم به این مرد جنگ جومونگا ! تویی دشمنم بی درنـگ چنان بر تنت کـــوبم ایـــن نعلبکی که دیگر نخواهی تو سوپ، آبــکی مگـــر تو نـــدانی که مـن کیستم؟ من آن (تسو) سوسولت! نیستم منم رستم، آن شیر ایــران زمین (بویو) کوچک است در نگاهم همین بعد از رجز خوانی رستم پهلوان، جومونگ از پشت تپه ای که آنجا پنهان شده بود آمد: جومونگ آمد از پشت تل سیاه کنارش(یوها) مــادر بی گنـاه! بگفت:هین! منم آن جومونگ رشید هم اینک صدایت به گوشــم رسید (سوسانو) هماره بود همسرم دهــم من به فرمان او این سرم چون او گفته با تو نجنگم رواست دگر هر چه گویم به او بر هواست! و بعد از حرفهای جومونگ درد دل رستم آغاز گردید: و این شد که رستم سخن تازه کرد که حرف دلش گفت (پس کو نبرد؟!) بگفت ای جومونگا که حرف دل است که زن ها گـــرفتند اوضــاع به دست که ما پهلوانیم و این است حالمان که دادار باید رسد بر دل این و آن! و اینچنین شد که دو پهلوان همدیگر را در آغوش گرفتند و بر حال خود گریه سر دادند: بگذار تا بگرییم چون ابر در بهــــــاران کز سنگ ناله خیزد بر حال ما جوانان! :24::24::24::24::24::24::24::24: |
http://www.gtalk.ir/images/icons/%287%29.gif وصف الحال مردها پس از فوت همسر!
http://www.seemorgh.com/DesktopModul...iles/72762.jpg
خاک گورش را به کیسه ، سوی منزل مـــی برند ! دشت داغ سینــه ی خـــــود ، لاله پرور می کنند چون مجانین ! خیره بر دیوار و بر در مــی شوند خاک زیر پای خود ، از گریه ، هــــی ! تر می کنند روز و شب با عکــس او ، پیوسته صحبت می کنند دیده را از خون دل ، دریای احمـــــر مــــی کنند ! در میان گریه هاشان ، یک نظر ! با قصد خیـــــر !! بر رخ ناهیـد و مینـــــا و صنــــــوبر می کنند ! بعدِ چنـــدی کز وفات جانگــــــداز ! او گذشـــت بابت تسلیّت خــود ! فکـــر دیگـــــر مـــی کنند دلبری چون قرص ماه و خوشگل و کم سن و سال جانشیـــــن بی بدیل یار و همســــــر می کنند کــج نیندیشید !! فکــر همســــــر دیگر نیَند ! از برای بچه هاشان ، فکر مـــادر مـــی کنند !! |
کل کل بین دختر و پسرا
خانم : به نام خدایی که زن آفرید حکیمانه امثال ِ من آفرید خدایی که اول تو را از لجن و بعداً مرا از لجن آفرید ! برای من انواع گیسو و موی برای تو قدری چمن آفرید ! مرا شکل طاووس کرد و تورا شبیه بز و کرگدن آفرید ! به نام خدایی که اعجاز کرد مرا مثل آهو ختن آفرید تورا روز اول به همراه من رها در بهشت عدن آفرید ولی بعداً آمد و از روی لطف مرا بی کس و بی وطن آفرید خدایی که زیر سبیل شما بلندگو به جای دهن آفرید ! وزیر و وکیل و رئیس ات نمود مرا خانه داری خفن آفرید برای تو یک عالمه کِیْسِ خوب شراره ، پری ، نسترن آفرید برای من اما فقط یک نفر درب پیت برای غمو زندگی آفرید ! برایم لباس عروسی کشید و عمری مرا در کفن آفرید به نام خدایی که سهم تو را مساوی تر از سهم من آفرید پاسخ آقا: به نام خداوند مردآفرین که بر حسن صنعش هزار آفرین خدایی که از گِل مرا خلق کرد چنین عاقل و بالغ و نازنین خدایی که مردی چو من آفرید و شد نام وی احسنالخالقین پس از آفرینش به من هدیه داد مکانی درون بهشت برین خدایی که از بس مرا خوب ساخت ندارم نیازی به لاک، همچنین رژ و ریمل و خط چشم و کرم تو زیباییام را طبیعی ببین دماغ و فک و گونهام کار اوست نه کار پزشک و پروتز، همین ! نداده مرا عشوه و مکر و ناز نداده دم مشک من اشک و فین! مرا ساده و بیریا آفرید جدا از حسادت و بیخشم و کین زنی از همین سادگی سود برد به من گفت از آن سیب قرمز بچین من ساده چیدم از آن تک درخت و دادم به او سیب چون انگبین چو وارد نبودم به دوز و کلک من افتادم از آسمان بر زمین و البته در این مرا پند بود که ای مرد پاکیزه و مهجبین تو حرف زنان را از آن گوش گیر و بیرون بده حرفشان را از این که زن از همان بدو پیدایشات نشسته مداوم تو را در کمین |
از بهر چه بشکن میزنی؟
پاسبان مردی به راهی دید و گفتا کیستی ؟ گفت : فردی بی خیال و فارغ و آزاده ام گفت : از بهر چهمی رقصی و بشکن می زنی ؟ گفت : چون دارای شور و شوق فوق العاده ام گفت : اهل خاک پاک اصفهانی یا اراک ؟ گفت : اهلشهر آباد و خوش آباده ام گفت : خیلی شاد هستی ، باده لابدخورده ای گفت : هم از باده خور بیزارم ، هم از باده ام گفت : از جام وصال نازنینی سرخوشی ؟ گفت : از شهوتپرستی هم دگر افتاده ام گفت : پس شاید قماری کرده ای ، پولی بردهای گفت : من در راه برد و باخت پا ننهاده ام گفت : پولی از دکان یا خانه ای کش رفته ای ؟ گفت : دزدی هم نمی چسبد به وضع ساده ام گفت : آخر هیچ سرگرمی نداریروز و شب ؟ گفت : سرگرم نمازو سجده و سجاده ام گفت : لابد ثروتی داری و دلشادی به پول ؟ گفت : من مستضعف و مسکین مادر زاده ام گفت : آیا راستی آهی نداری در بساط ؟ گفت : خود پیداستاین از وصله ی لباده ام گفت : گویا کارمند ساد ه ای یا کارگر ؟ گفت : بیکارم ولی از بهر کار آماده ام گفت : بیکاری وبی پولی ؟ پس این شادی ز چیست ؟! گفت : یک زن داشتم ، اینک طلاقشداده ام |
بي تو On line شبي باز از آن Room گذشتم
همه تن چشم شدم . دنبال ID ي تو گشتم شوق ديدار تو لبريز شد از Case وجودم شدم آن User ديوانه که بودم وسط صفحه Room , Desktop ياد تو درخشيد Ding صد پنجره پيچيد شکلکي زرد بخنديد يادم آمد که شبي با هم از آن Chat بگذشتيم Room گشوديم و در آن PM دلخواسته گشتيم لحظه اي بي خط و پيغام نشستيم تو و Yahoo و Ding و دنگ همه دلداده به يک Talk بد آهنگ Windows و Hard و Mother Board آريا دست برآورده به Keyboard تو همه راز جهان ريخته در طرز سلامت من بدنبال معناي کلامت يادم آمد که به من گفتي از اين عشق حذر کن لحظه اي چند بر اين Room نظر کن Chat آئينه عشق گذران است تو که امروز نگاهت به Email ي نگران است باش فردا که PM ات با دگران است تا فراموش کني چندي از اين Log Out , Room کن باز گفتم حذر از Chat ندانم ترک Chat کردن هرگز نتوانم نتوانم روز اول که Email ام به تمناي تو پر زد مثل Spam تو Inbox تو نشستم تو Delet کردي ولي من نرميدم نه گسستم باز گفتم که تو يک Hacker و من User مستم تا به دام تو درافتم Room ها رو گشتم و گشتم تو مرا Hack بنمودي . نرميدم . نگسستم .......... Room ي از پايه فرو ريخت Hacker ي Ignor تلخي زد و بگريخت Hard بر مهر تو خنديد PC از عشق تو هنگيد .......... رفت در ظلمت شب آن شب و شبهاي دگرهم نگرفتي دگر از User آزرده خبر هم نکني دگر از آن Room گذر هم بي تو اما به چه حالي من از آن Room گذشتم |
روزگارم خوش نيست http://www.persianblog.ir/editor/images/smilies/20.gif |
ضرب المثل های به روز شده
بیفستراگانوفه خالته، بخوری پاته نخوری پاته! |
|
|
کل کل جالب و خواندني دوتا شاعر در مورد مرد و زن!!!!! خانم ناهید نوری : به نام خدایی که زن آفرید حکیمانه امثال ِ من آفرید خدایی که اول تو را از لجن و بعداً مرا از لجن آفرید ! برای من انواع گیسو و موی برای تو قدری چمن آفرید ! مرا شکل طاووس کرد و تورا شبیه بز و کرگدن آفرید ! به نام خدایی که اعجاز کرد مرا مثل آهو ختن آفرید تورا روز اول به همراه من رها در بهشت عدن آفرید ولی بعداً آمد و از روی لطف مرا بی کس و بی وطن آفرید خدایی که زیر سبیل شما بلندگو به جای دهن آفرید ! وزیر و وکیل و رئیس ات نمود مرا خانه داری خفن آفرید برای تو یک عالمه کِیْسِ خوب شراره ، پری ، نسترن آفرید برای من اما فقط یک نفر براد پیت من را حَسَنْ آفرید ! برایم لباس عروسی کشید و عمری مرا در کفن آفرید به نام خدایی که سهم تو را مساوی تر از سهم من آفرید پاسخ دندان شکن از نادر جدیدی : به نام خداوند مردآفرین که بر حسن صنعش هزار آفرین خدایی که از گِل مرا خلق کرد چنین عاقل و بالغ و نازنین خدایی که مردی چو من آفرید و شد نام وی احسنالخالقین پس از آفرینش به من هدیه داد مکانی درون بهشت برین خدایی که از بس مرا خوب ساخت ندارم نیازی به لاک، همچنین رژ و ریمل و خط چشم و کرم تو زیباییام را طبیعی ببین دماغ و فک و گونهام کار اوست نه کار پزشک و پروتز، همین ! نداده مرا عشوه و مکر و ناز نداده دم مشک من اشک و فین! مرا ساده و بیریا آفرید جدا از حسادت و بیخشم و کین زنی از همین سادگی سود برد به من گفت از آن سیب قرمز بچین من ساده چیدم از آن تک درخت و دادم به او سیب چون انگبین چو وارد نبودم به دوز و کلک من افتادم از آسمان بر زمین و البته در این مرا پند بود که ای مرد پاکیزه و مهجبین تو حرف زنان را از آن گوش گیر و بیرون بده حرفشان را از این که زن از همان بدو پیدایشات نشسته مداوم تو را در کمین ! |
با تشکر از یه دختر ترک حافظ: اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را به خال هندویش بخشم سمرقند بخارا را صائب تبریزی: اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را به خال هندویش بخشم سر و دست و تن و پا را هر آنکس چیز می بخشد ز مال خویش می بخشد نه چون حافظ که می بخشد سمرقند و بخارا را شهریار: اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را به خال هندویش بخشم تمام روح اجزا را هر آنکس چیز می بخشد بسان مرد می بخشد نه چون صائب که می بخشد سر و دست و تن و پا را سر و دست و تن و پا را به خاک گور می بخشند نه بر آن ترک شیرازی که برده جمله دلها را محمد عيادزاده: اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را خوشا بر حال خوشبختش، بدست آورد دنیا را نه جان و روح می بخشم نه املاک بخارا را مگر بنگاه املاکم؟چه معنی دارد این کارا؟ و خال هندویش دیگرندارد ارزشی اصلاً که با جراحی صورت عمل کردند خال ها را نه حافظ داد املاکی، نه صائب دست و پا ها را فقط می خواستند این ها، بگیرند وقت ما ها را.....؟؟؟ از یک دختر ترک |
|
آموزش سادیسمی شدن از رفتگر محله عیدی بگیرید. گربه تون رو مدام از پشت بام به پایین پرت کنید تا پرواز کردن یاد بگیره. سی دی قفل دار رو بشکنین تا قفلش باز بشه. جوراب های کثیف رو به پره های پنکه ببندید و پنکه را روشن کنید… با هندوانه یه قل دو قل بازی کنین ! به دوست دکترتون بگین : مرض جدید چی داری ؟ ! به عنوان آخرین نفر در صندوق رأی حضور پیدا کنید و یک کبریت افروخته داخلش بیندازید. نصف شب زنگ بزنید به اورژانس و بگویید : من مرض دارم ، بیاین منو ببرید ! روز بازی پرسپولیس با استقلال ، وسط تماشاچی ها بنشینید و با صدای بلند ، ابومسلم را تشویق کنید ! هفت تیری بذارید رو شقیقه راننده مترو و بگید یالا برو دبی . پیراهن را روی کت بپوشید. ماست را با چنگال بخورید. با موتور گازی تک جفپا رو زین بزنید ! زنگ در خونه ها رو بزنین بعد وایسین ببینید چی میشه. سر جلسه کنکور بهترین وقت برای تخمه شکستنه. برای روز اول دانشگاه روپوش مدرسه بپوشید و کیف جومونگ به پشتتون آویزان کنید. دقت کنید وقتی در مهمونی براتون نوشیدنی آوردند همه را اندازه بگیرید و بزرگترین رو انتخاب کنید تا کلاه سرتون نره. سرتون رو به جای شامپو با سنگ پا بشورین تا خوب تمیز بشه. جزوه های کلاسیتون رو با دوات و قلم نی بنویسید. شب سال نو موهایتان را بفروشید و برای نامزدتان بند ساعت بخرید. ریشتان را آتش بزنید تا کوتاه شود. داخل خیابان بلندگو دستی بگیرید و بگید “پژو بزن کنار وگرنه گازت می گیرم” دم در ورودی دانشگاه چند قالب صابون بذارید. جهت اعتراض به استادی که شما رو انداخته کتابشو آتیش بزنید |
اگر فرض کنیم زمانی برسد که گرایش به علوم مهندسی در دنیا کاهش یابد |
آمیخته ای از طنز و واقعیت عابری زمزمه میکرد چنان خواهد شد بعد ازین جنس دگر باره گران خواهد شد قیمت نان لواشی که شده چون کاغذ بعد ازین نیز گرانتر زگران خواهد شد یا همین شیر که افزوده نشد قیمت او گر که آبش شود افزوده همان خواهد شد ترسم ا َر قیمت درمان برود بالاتر برخی از ما سوی دوران کهن خواهد شد بشود مشتری دعانویسان یکسر پی جادوگر وجن گیر روان خواهد شد به هر اندازه شود قیمت درمان افزون مشتری بهر دعا نیز کلان خواهد شد میشود گفت که این جادو وهم جن گیری بهر رندان سبب روزی ونان خواهد شد نی عوارض بدهد شخص نه از دارایی مالیاتی متصور نه بر آن خواهد شد نه نیازی به دکان است نه سرقفلی ! چون کار در منزل خود یا دگران خواهد شد نرخ ارزاق چو هر دم برود بالاتر نرخ گوساله و هم مرغ گران خواهد شد هر خروسی بکند فیس و افاده زیرا تخم ناموس وی البته گران خواهد شد قیمت او و زنش هی برود بالاتر چشم مردم ز گرانی نگران خواهد شد باسن خویش گذارد به رف بالاتر چون دگر جوجه او نیز گران خواهد شد میخورندش بعزا و بعروسی دائم زین سبب قیمتش همواره گران خواهد شد دختران نیز درین معرکه بازار کنند مهر خود سکه ازینرو که گران خواهد شد زوج بی تجربتش فکر نکرده اصلا گر شود مهریه اجراء چسان خواهد شد !!؟؟ نی تواند خود وفرزند وشاید نوّه قسط این مهریه دادن (!) سبب آن خواهد شد که جوانان نکنند میل به همسر گیری چون کند فکر به مهرش نگران خواهد شد به که او هم زن چینی بستاند زیرا بُوَد ارزان؛ بشتابید گران خواهد شد (مهر) همواره ببیند همه ارزانی ها ترسد از خواب پَرَد چون نگران خواهد شد |
شعری از ایرج میرزا (زن) |
علائم راهنمایی و رانندگی در ایران http://dailytour.files.wordpress.com...pg?w=400&h=376 http://dailytour.files.wordpress.com...if?w=400&h=375 http://dailytour.files.wordpress.com...if?w=400&h=376 http://dailytour.files.wordpress.com...pg?w=400&h=376 http://dailytour.files.wordpress.com...pg?w=400&h=376 http://dailytour.files.wordpress.com...pg?w=400&h=370 http://dailytour.files.wordpress.com...pg?w=400&h=376 http://dailytour.files.wordpress.com...pg?w=400&h=376 http://dailytour.files.wordpress.com...pg?w=400&h=372 http://dailytour.files.wordpress.com...pg?w=400&h=376 http://dailytour.files.wordpress.com...pg?w=400&h=366 http://dailytour.files.wordpress.com...pg?w=400&h=376 http://dailytour.files.wordpress.com...pg?w=400&h=364 http://dailytour.files.wordpress.com...pg?w=400&h=355 http://dailytour.files.wordpress.com...pg?w=400&h=406 http://dailytour.files.wordpress.com...pg?w=400&h=377 http://dailytour.files.wordpress.com...pg?w=400&h=375 http://dailytour.files.wordpress.com...pg?w=300&h=286 http://dailytour.files.wordpress.com...pg?w=400&h=345 http://dailytour.files.wordpress.com...pg?w=400&h=361 http://dailytour.files.wordpress.com...pg?w=400&h=369 http://dailytour.files.wordpress.com...pg?w=400&h=353 http://dailytour.files.wordpress.com...pg?w=400&h=261 http://dailytour.files.wordpress.com...if?w=400&h=444 http://dailytour.files.wordpress.com...pg?w=400&h=368 |
انتخاب ایرانیها در مورد ماشین http://dailytour.files.wordpress.com...pg?w=305&h=305 http://dailytour.files.wordpress.com...pg?w=305&h=305 http://dailytour.files.wordpress.com...pg?w=385&h=305 http://dailytour.files.wordpress.com...pg?w=305&h=305 http://dailytour.files.wordpress.com...pg?w=345&h=305 http://dailytour.files.wordpress.com...pg?w=345&h=305http://dailytour.files.wordpress.com...pg?w=345&h=305 http://dailytour.files.wordpress.com...pg?w=313&h=320 http://dailytour.files.wordpress.com...pg?w=415&h=312 http://dailytour.files.wordpress.com...pg?w=378&h=353 http://dailytour.files.wordpress.com...pg?w=395&h=345 http://dailytour.files.wordpress.com...pg?w=310&h=345 |
زیباتر آنچه ماند ز بابا از آن تو
بد ای برادر از من و اعلا از آن تو این طاس خالی از من و آن کوزهای که بود پارینه پر ز شهد مصفّا از آن تو یابوی ریسمان گسل میخ کن ز من مهمیز کلّه تیز مطلّا از آن تو آن دیگ لب شکستۀ صابون زنی ز من آن چمچۀ هریسه و حلوا از آن تو این قوچ شاخ كج که زند شاخ از آن من غوغای جنگ قوچ و تماشا از آن تو این استر چموشِ لگدزن از آن من آن گربۀ مصاحب بابا از آن تو از صحن خانه تا به لب بام از آن من وز بام خانه تا به ثریّا از آن تو وحشی بافق |
آن کس که بداند و بداند که بداند
اسب طرب از گنبد گردون بجهاند آن کس که بداند و نداند که بداند بيدار کنيدش که بسي خفته نماند آن کس که نداند و بداند که نداند لنگان خرک خويش به منزل برساند آن کس که نداند و نداند که نداند در جهل مرکب ابدالدهر بماند ا ما در بیشتر اوقات وضع جور دیگری است: آنکس که بداند و بداند که بداند باید برود غازبه کنجی بچراند آنکس که بداند و نداند که بداند بهتر برود خویش به گوری بتپاند آنکس که نداند و بداند که نداند با پارتی و پول خر خویش براند آنکس که نداند و نداند که نداند بر پست ریاست ابدالدهر بماند |
شعر زیبای مرد چهار زنه! دوستی داشتم لرستانی یار دیرینه ی دبستانی دیدمش بعد سالیان دراز همرهش چار زن همه طناز مات و مبهوت گشتم از حالش كه لری آهوان به دنبالش گفتمش: چهار زن ؟ خدا بركت ! تو چگونه كنی ز جا حركت گفت : این كار ماجرا دارد هر یكی حكمتی جدا دارد اولی را كه هست خوشگل و ناز من گرفتم ز خطه ی شیراز تا كه شب ها قرینه ام باشد سر او روی سینه ام باشد بهر اوقات روزهایم نیز زن گرفتم ز خطه ی تبریز چون زن ترك، خوش بر و بازوست خانه دار و نظیف و كد بانوست دست پختش كه محشر كبراست بهتر از آن، سلیقه اش غوغاست ظرف یك سال بسته ام بارم چون زنی هم ز اصفهان دارم كشد از ماست تار مویی را یادمان داده صرفه جو یی را دركم و بیش اوستاد ست او متخصص در اقتصاد است او بس كه در اقتصاد پا دارد بی گمان فوق دكترا دارد زن چارم كه ختم آنان است شیری از خطه ی لرستان است گفتمش با وجود آن سه هلو زن چارم بر ای چیست؟ بگو گفت گهگاه بنده گشتم اگر عصبانی ز همسران دگر آن زمان جای آن سه تا، بی شك این یكی را كشم به زیر كتك! |
راننده اتوبوس: كسي كه بليت پاره مي كند.
مسافر اتوبوس: كسي كه صندلي پاره مي كند. همسايه: كسي كه توپ افتاده داخل حياط منزلش را پاره مي كند. هواپيمای سی - صد سی: يك نوع هواپيما در نوع خود بي نظير كه بر فراز آسمان شناسنامه مسافران و خلبان را پاره مي كند. جراح: نوعي دكتر كه با گرفتن پول از مريض يا همراه مريض، شكم او را پاره مي كند. شهردار: شخص محترمي كه روبان افتتاح پروژه را بعد از ان سال پاره مي كند. شاگرد تنبل: دانش آموزي كه نامه هاي مدرسه به اوليايش را پاره مي كند. كشيده: يك عمل اكشن شايان توجه كه چرت آدمها را پاره مي كند. ضبط جديد ماشين همسايه: وسيله شيكي كه پرده گوش ا طرافيان را پاره مي كند. سردبير: مقام محترمي كه نوشته هاي هيأت تحريريه را پاره مي كند. مراقب امتحان: كسي كه اوراق امتحاني متقلبان را به شدت پاره مي كند. سن: مدت زماني كه پيراهن آدم را پاره مي كند. پهلوان سيار: كسي كه براي پاره كردن گره كور زندگي، زنجير پاره مي كند. |
|
یارانه
ای مرفه کارمند بی حقوق ای که بسیارید ایندم جوق جوق ای نوشته فرم ها را بهر پول ای بخورده زین سبب بسیار گول فرم یارانه نمودی پر عزیز تا روی با پول آن سوی ِ ونیز فرم را پر کردی و ملق زدی با کمر موزون بس لق لق زدی گفته ای ماشین نداری زیر پا دیزی ات پر باشد از آب و هوا سقفِ بالاسر نوشتی آسمان مالکی گفتی فقط یک از زنان یک پسر داری تو شیطون و بلا دختری داری چنان یاس منگولا از حقوقت هم نوشتی توی ِ فرم کم تر از خط فقیران است ونُرم پس چونان بگذشت ایام مدید دوره ای بگذشت و شد دور ِ جدید حال میباشد جوابت در مبایل دور تر از فکر و خاطر چند مایل خوشة اول ببودی در نظر پرت گشتی خوشة سوم دَمَر درد میبینم تو را حاصل شده فرم یارانه کنون کامل شده !! حال دانستی مرفه بوده ای بر شکم بیهوده کف را سوده ای چون مرفه گشته ای اینک بَبَم با خودت این جمله را گو دم به دم خوشه را برگیر و بنشین ای سعید یاد کن از آنکه بُن را میبرید شاد باش و شاد زی اینک با حال فقر و خطش را بشو پس بیخیال |
فرق شوهر کردن و سگ نگه داشتن چيه؟
سگ گند به فرشت ميزنه ، مرد به زندگيت فالگير : فردا شوهرتون ميميره زن : اينو که خودم ميدونم . بهم بگو گير پليس مي افتم يا نه؟ وقتي يه زن ميبينه که شوهرش داره زيکزاک تو حياط ميدوه بايد چيکار کنه؟ هيچي ، بايد بهتر هدف بگيره و به شليک کردن ادامه بده چرا روان درماني مردها کمتر از زنها طول ميکشه؟ معمولا" بايد در روان درماني به دوران کودکي بازگشت و مردها هميشه در همون دوران به سر مي برند وقتي خدا حوا رو آفريد چي گفت؟ کار نيکو کردن از پر کردن است به زني که هميشه ميدونه شوهرش کجاست چي ميگن؟ بيوه به مردی که نود درصد قوه عقلايش رو از دست داده چي ميگن؟ بيوه چرا مغز مردها گرونتر از مغز زنهاست؟ آخه زنها از مغزشون تا به حال استفاده کرده اند ببين خانوم ، تو روزنامه نوشته که مردها به طور متوسط در روز از پانزده هزار کلمه برای صحبت کردن استفاده ميکنند ولي زنها از سي هزار کلمه . ديديت ثابت شد شما زنها بيشتر حرف ميزنين تا ما مردها؟ خانم : هيچ هم همچنين چيزی نيست . فوقش ثابت شده که ما هر حرف رو بايد دو بار بزنيم تا توی مخ شماها فرو بره ...! ببخشيد چي گفتي؟؟ بهترين انتقام از زني که شوهرتون را از چنگتون در آورده چيه؟ بذارين شوهرتون مال اون بمونه مامان ، من شنيده ام تو بعضي از کشورها زن و شوهر قبل از ازدواج همديگه رو نميشناسن ! راسته ؟ دخترم تو همه جای دنيا وضع همينه !؟ بهترين مدرک دروغ بودن قصه ها چيه؟ مجرده ! شاهزاده افسانه ای هميشه خوش تيپ و باهوش و پولدار و مجرده آگهي نيازمندی : به پنج مرد زرنگ و کاری يا يک زن نيازمنديم به پنجاه تا مرد در ته اقيانوس چي ميگن؟ يک شروع خوب وقتي خدا مرد رو آفريد ، داشت تمرين ميکرد مرد : عزيزم ، من ميخوام از تو خوشبخت ترين زن دنيا رو بسازم فرق يک مرد با يک گربه چيه؟ يکيشون يه موجود دله است که بي چشم و روئه و براش مهم نيست که کي بهش غذا ميده ، اون يکي يه حيوان ملوس خانگيه فرق بين يک مرد باهوش و هيولای لاک نس چيه؟ هيولای لاک نس تا به حال چند بار ديده شده چرا مردها از زنهای خوشگل بيشتر از زنهای باهوش خوششون مياد؟ چون قدرت چشمهاشون بيشتر از قدرت مغزشونهhttp://blogfa.com/images/smileys/03.gif (البته این مطلب فقط طنز بوده و هیچ ارزش قانونی دیگری ندارد)...... آقایون محترمی که این مطلب رو می خونین من صمیمانه از شما پوزش می طلبم و تاکید می کنم که این مطلب فقط جنبه طنز دارد و هیچ منظوری در پی ندارد.... |
طنز خانواده |
عشق خران
|
درد دل یک تحصیلکرده |
حسنی نگو جوون بگو |
پیغام گیر تلفن پدربزرگ و مادربزرگ ها ! |
ازدواج با مرده شور! |
عجب زمونه ای شده !
http://persian-star.org/1389/11/25/happy.jpg تو عصر موشک و فضا، الاغ سواری عالیه کنار بنز و زانتیا، دیدن گاری عالیه بعد سیگار و پیپ و اکس، چپق کشیدن بهتره ماهواره ها برن کنار، ستاره چیدن بهتره بسکه فراوونه کلاغ، قناری قارقار می کنه از هرچی آوازه خوشه، آدمو بیزار می کنه سینما و تاتر چیه، سیا بازی قشنگ تره رو حس و حال آدما، لی لی کنون نمی پره اصغر آقا اَسی شده، موهاشو های لایت می کنه زیر ابرو شو بر می داره، تیپ شو ری رایت می کنه تو این قاراشمیش شدید، صغرا خانم ولنسیاس عجب زمونه ای شده، دنیا رو باش دس کیاس پیتزا و استیک ولش، سیخ جیگر نصیب ماس آبگوش خوراک اعیوناس، اشکنه راس جیب ماس از رپ و راک و پاپ نگو، ابرام غزل خونو می خوام شبای صاف و ماه نو، صفای ایوونو می خوام پپسی کولا ارزونی تون، قرتی بازی دیگه بسه کاهو سکنجبین می خوام، آب قناتم هوسه قدیم ندیما یادته؟ تهرون هوای خوبی داشت شیرونیای حلبی، سقفای تیر چوبی داشت آپارتمانای عجیب، با برج و بارو مد شده مدرنه آب حوض کشی، باز دَسه جارو مد شده عطرای پاریسی چیه، گلاب قمصر بیارین تو جیبای بی برکت، یه مُش گل یاس بذارین اینترنت و فکس و موبایل، تلویزیون و رادیو... رد پای تمدنو، همینجوری بگیر برو... شلوغ پلوغه سرمون، جا واسه دل نمی مونه قدر من و تو رو حاجی، هیشکی دیگه نمی دونه به جای ایمیل جون من، نامه ی دَسی بنویس شیک بازی رو کنار بذار، اونی که هَسی بنویس دنیا مثه راز بقاس، از صلح و آشتی بنویس از روزگار خوبی که، اونوقتا داشتی بنویس |
بر سنگ مزار خودم!
بر سنگ مزار خودم!
این که خوابیده است اینجا آدمی جوگیر بود ظاهرش جیغ و صدایش عینهو آژیر بود از همان وقت تولد داخل گهواره اش دایماً دلواپس آمار مرگ و میر بود این اواخر دستش آمد تازه دنیا دست کیست سعی کرد آدم شود البته دیگر دیر بود شعرهایش گرچه از ذوق و لطافت بهره داشت غُر غُر و زخم زبانش بدتر از شمشیر بود از لحاظ تیپ و ظاهر هیچ چیزی کم نداشت مانتویش خفّاشی و پوتین و کیفش جیر بود بعد ترک مصرف سیگار کنت و ماربرو فکر مصرف کردن اردیبهشت و تیر بود آن اوایل ساق و سالم عشق را شوخی گرفت این اواخر عاشق مردی مریض و پیر بود بس که تنبل بود حال مردم آزاری نداشت در عوض یک عمر طفلک با خودش درگیر بود شر به پا می شد اگر خیرش به جایی می رسید شیر هم می داد اما گاو نُه من شیر بود گرچه از خدمت به محرومان نمی شد هیچ سیر بی تعارف گاه گاهی از خودش هم سیر بود عینهو دیوانه ها در گوشه ای متروک و دنج صبح تا شب دست و پاهایش به هم زنجیر بود سالها جان کند تا چیزی شود اما نشد کوشش و سعی و تلاشش در خور تقدیر بود! |
يارو نشسته بوده پشت بنز آخرين سيستم، داشته صد و هشتاد تا تو اتوبان ميرفته، يهو ميبينه يك موتور گازي ازش جلو زد! خيلي شاكي ميشه، پا رو ميگذاره رو گاز، با سرعت دويست از بغل موتوره رد ميشه. يك مدت واسه خودش خوش و خرم ميره، يهو ميبينه متور گازيه غيييييژ ازش جلو زد! ديگه پاك قاط ميزنه، پا رو تا ته ميگذاره رو گاز، با دويست و چهل تا از موتوره جلو ميزنه. همينجور داشته با آخرين سرعت ميرفته، يهو ميبينه، متور گازيه مثل تير از بغلش رد شد!! طرف كم مياره، راهنما ميزنه كناره به متورويه هم علامت ميده بزنه كنار. خلاصه دوتايي واميستن كنار اتوبان، يارو پياده ميشه، ميره جلو موتوريه، ميگه: آقا تو خدايي! من مخلصتم، فقط بگو چطور با اين موتور گازي كل مارو خوابوندي؟! موتوريه با رنگ پريده، نفس زنان ميگه: والله ... داداش.... خدا پدرت رو بيامرزه واستادي... آخه ... كش شلوارم گير كرده به آينه بغلت
|
واقعن اینکارو میکنم :d از قضا روزی اگر حاکم این شهر شدم خون صد شیخ به یک مست فدا خواهم کرد تَرک تسبیح و دعا خواهم کرد وسط کعبه دو میخانه بنا خواهم کرد تا نگویند که مستان ز خدا بی خبرند.. ... |
|
نگو بار گران بودیم و رفتیم |
اکنون ساعت 08:05 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)