پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   شعر (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=55)
-   -   متن ترانه های لحظات دلتنگی ما (http://p30city.net/showthread.php?t=1173)

ابریشم 07-02-2010 09:36 PM

تنها در سكوتم ميان لالايي ساعت در خواب و بيداري برايت مينويسم،
تا شايد روزي بداني كه دوستت داشتم
و به خاطر تو سكوت كرده ام.
تا شايد بداني در تنهايي،
چه غصه هايي را شبها تا سحر براي دلم خريده ام تا تونداني،
تا عشقم آزارت ندهد.
شقايق در سايه روشن امروز كوچ مي كند. اين راخوب مي دانم.

آيا تو مانده اي براي من تا شقايق با من بماند ؟
صداي بي صداي مرا مي شنوي؟
حرفي بزن !؟
هراس مرگ مرا مي شكند،
چيزي به رفتن نمانده حرفي
بزن، كوچ شقايق نزديك
است و من در عطش عشقت...

ابریشم 07-02-2010 09:37 PM

امشب به ياد بودنت تا صبح با سازم مي خونم
برات هزار تا شعر ميگم تا بدوني دوست دارم
يادت مياد پشت سرم با چشم گريون داد زدی
روزها اشك من به قلب من تو سنگ زدی
نا مهربون اينجوريه رسمو روسمو عاشقی
ميگی هنوز دوسم داری من كه نديدم اين جوری
گفتي بيا تموم كنيم ترس از حسودا نكنيم
اگه بخوای باز می تونی بازم به چنگم بياری
تو رو قسم دادم به جون جفتمون
به تموم لحظه هاخاطراتمون
اما تو گفتی نميشه
اينجا بايد تموم بشه....


ابریشم 07-02-2010 09:37 PM

غنچه از خواب پرید و گلی تازه به دنیا آمد .
خار خندید به گل گفت سلام و جوابی نشنید
خار رنجید ولی هیچ نگفت
ساعتی چند گذشت ، گل چه زیبا شده بود !
دست بیرحمی آمد نزدیک
گل سراسیمه ز وحشت افسرد لیک آن خار در آن دست خلید
و گل از مرگ رهید.
صبح فردا که رسید :
خار با شبنمی از خواب پرید
گل صمیمانه به او گفت: سلام


ابریشم 07-02-2010 09:38 PM

گفتمش بي تو چه ميبايد کرد ؟ عکس رخساره ي ماهش را داد .. گفتمش همدم شبهايم کو ؟ تاري اززلف سياهش راداد .. وقت رفتن همه روميبوسيد به من ازدور نگاهش راداد .. يادگاري به همه داد و به من... انتظار سرراهش را داد ..!!

ابریشم 07-02-2010 09:39 PM

خيلى وقته مسير من ديگه از تو جدا شده‏
شادى و خنده‏هاى من قاطى غصه‏ها شده‏
يادم مياد وقت رفتن، برنگشتى نگام كنى‏
بهت گفتم من مى‏ميرم، نشنيدم كه دعام كنى‏
گفتى مى‏رم، گفتم چرا، گفتى نپرس، نمى‏دونم‏
اما من حرف دلت رو از توى چشمات مى‏خونم‏
گذاشتى عاشقت بشم تا دردمو دوا كنى‏
وقتى خراب تو شدم، برى منو رها كنى‏
بهم بگو كه چه جورى به قلب من كلك زدى‏
با اين كه خيلى خوب بودى، اما دورنگى بلدى‏
نشنيدم بعد رفتنت بگى كه من پشيمونم‏
برگشتى كه ببخشمت، بدون كه من نمى‏تونم‏
وقتى كه عاشقت بودم، تو رفتى بى چون و چرا
مى‏خوام تو به اين برسى كه عشقى نيست ميون ما
ديگه حتى يه لحظه هم خيالت نيست توى سرم‏
ديگه من تو رو نمى‏خوام، رهام كن، مى‏خوام بپرم‏
اگه يه وقتى ديدمت، ديگه تو رو نمى‏شناسم‏
تموم شده عشقم، ديگه ته كشيده اون احساسم


ابریشم 07-02-2010 10:11 PM

تقدير
تو رفتي چشمهاي من خيره به راهت ميمونه سهم منم ازعشقمون همين چشاي گريونه
تورفتي و اشكاي من چكيده روي نامه هام كاشكي بشه يه روز بياي
تموم بشه بهونه هام ميگفتي طاقت نداري چشمام گريون ببيني
خدا كنه اون روز بياد به پاي عشقت بشيني
خيال نكن تو رفتي و چشم انتظارت مي مونم
دستات تو دستاي اونه خيال نكن نمي دونم
نگو كه اين بار اخري لحظه ديدارمون
قسمت من از عشقمون همين چشماي گريونه
چشماي گريون عزيزم از تو مي مونه يادگار
نه ديگه ازپيشم نرو
نگو كه طاقت نداري چشمام گريون ببيني
اين دل نا شكفته رو ازبن و ريشه بچيني
نه نميخواي گريه كنم نه نميخواي خدانگهداري كنم
نگو كه اين بار اخريه لحظه ديدارمونه

ابریشم 07-02-2010 10:12 PM

درده تنهايي
داره باورم ميشه كه ديگه دوسم نداري داره باورم ميشه كه ميخواي تنهام بذاري داره باورم ميشه كه ديگه دوسم نداري داره باورم ميشه كه ميخواي تنهام بذاري توي تنهايي و غربت به خدا دلم ميگيره وقتي كه عشقي دارم دلم از غصه ميمره خدا مون بهتر ميدونه كه دلم از كي ميخونه اون فقط شاهد اينه كه همه دنيام همينه اي مهربونم اي همزبونم اي دنياي من دارم ميميرم اي همه عشقم بمون تو پيشم ثمري انگار خورده

من با تو هستم تويي نفسم تو نباشي من ديونه هستم دلم گرفته نايي نداره از درد و غصه داره ميباره

درده تنهايي خيلي سخته اره باورم شد درد بي كسي خيلي سخته اونم باورم شد باچشم گريون ميگم اخر قصه همين بود كه ديگه جدا بمونيم ولي بي رحمه زمونه اينو هر دومون ميدونيم



ابریشم 07-02-2010 10:13 PM

بخوان این آخرین شعری که با یاد تو می گویم
و با هر جمله ای صد ژاله می ریزم
که آن تک لاله ی گلزار اُلفت را
دگر هرگز نمی بویم
چو می دانم تورا زین پس نخواهم دید
و دیگر من گلی از باغ گل هایت نخواهم چید
قلم گویی که با اکراه می لغزد
و از وحشت چه می لرزد
تو گویی این قلم از واژه ی بدرود می ترسد
بخوان این آخرین شعری که با یاد تو می گویم
دو چشمم خیره بر یک تقطه از دیوار
نگاهم مات و بی روح است
و دل سرشار اندوه است
که از این پس رخ زیبای تو
تصویر قاب چشم مشتاقم تخواهد بود
دو صد لعنت بر این بدرود
بدان شاید که در شعرم نگنجی باز
و با مرغی دگر شاید کنی پرواز
ولی من آشیان عشق پاکت را
به رسم یادگاری پاس خواهم داشت
و در هر گوشه اش تک بوته های یاس خواهم کاشت
منم شاید زمانی با دلی دیگر در آمیزم
و شاید تا ابد از عشق بگریزم
ولی نام تورا از هر درخت مهر
که در باغ دلم روید درآویزم
به یادت باز می گریم
به یادت باز می خندم
ولی من روزن آن خاطرات با تو بودن را
بدان هرگز نمی بندم
بخوان این آخرین شعری که با یاد تو می گویم
اگر در این زمان دنیا غم انگیز است
اگر گلزار عشق و مهر هم در خواب پاییز است
به جان من آرزو دارم
که فردا در دل پاک و پر از مهرت
نسیمی خوش،معطر از بهار آید
دوباره لاله ی عشقی ببار آید
خداحافظ تورا زین پس درون سینه می جویم
بخوان این آخرین شعری که با یاد تو می گویم


ابریشم 07-02-2010 10:14 PM

غصه نخور ای دل بی کسم
گریه نکن گلم همه کسم

رسم دنیا بی وفاییه دلکم

دل من بغضتو بشکن
غریبگی نکن با من

ببار مثل ابر بهار دل من

اونی که تو رو شکسته خدا جوابشو میده ببار مثل ابر بهار دلکم...

T I N A 07-06-2010 09:23 AM

ساده بگــــــــــــم رفتنی ام
می خوام بمیــــــــــرمو برم
زمین واسم جایی نداشت
به آسمون مسافرم
امشب می خوام بیام پیشت خدااااا
تو آسمـــــونا جا بشم
آغوشتـــو وا کن خدا
تو بغلت رها بشم
امشب شبِ قشنگیه
لحظه ی جون سپردنه
یه آسمون میـــــــــــدونه که
موقع برگشتهِ منه
بابا ببخش، منو ببخش
که ساده از تو میگذرم
مادر برام گریه نکن!!!
اینجوری من آروم ترم
محض رضای روزگار
هیچ کی جلومو نگیره
با مرگ یه بی کس وکار
یه نفرم نمی میره
آسوده با خیالی خوش
برید پی دلخوشیتون
خاطره هام مال شما
خوبــــو بدش آرزونیتون
امشب می خوام پیش خدا
تو آسمونا جا بشم
فقط خـــــــــــــــــــــــــــــ ـــدا


اکنون ساعت 12:00 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)