پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   شعر و ادبیات (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=49)
-   -   درد و دل هاي شبانه تنهاترین تنها (http://p30city.net/showthread.php?t=12761)

مجتب 12-12-2009 08:36 PM

سادات جان فکر نمیکنم وقتی اسم درد دل میاد کسی قرار باشه دیگرون مسخره کنه
یاکسی سطح فکرش تا این حد پایین باشه نه اینجا بلکه تو تمام قسمتهای دیگه این فروم هم همینه.
دلیل بودن ما هم همین جو دوستانه و محترم. پس راحت باش و حرفتو بزن و مطمئن باش
ما از خوندنش خوشحال میشیم که ما هم تونستیم گوشه ای از احوال و فکرتو بخونیم و ...

SHeRvin 12-12-2009 08:46 PM

سادات جان مجتب راست میگه...(ممنونم مجتبی جان)
اتفاقا love خیلی خوشحال میشه که هرکسی بیاد اینجا درد دل کنه...
پس هرکسی دوست داره بیاد اینجا درد دل کنه و هیچ کس مسخره نمیکنه...سادات جان مطمئن باش

amir ahmadi 12-12-2009 09:38 PM

سلام .سادات محترم اگر کسی فکر کنه مسخره اش می کنن منم که یه کم با بقیه از نظر سواد و معلومات و درس و دانشگاه فاصله دارم ولی چون می دانم ادم بی سوادی مثل من هم مسخره نمی شم اینجا موندنی شدم .از لاو17 هم تشکر می کنم.

صدای سکوت 12-16-2009 02:12 PM

سلام به دوستاي گلم سادات عزيز من خيلي خوشحال ميشم اگه تو هم درد و دلهاتو براي ما هم بگي اميدوارم هرچه زود تر اين كارو بكني چون من مشتاقانه منتظرم تا بخونم از اقاي امير احمدي هم خيلي ممنونم كه هميشه به من لطف دارن من آرزومه كه روزي برسه كه همه دوستاي خوبم تو اين تاپيك حرفهاشونو صادقانه بگن من منتظر همه دوستام تو پي سي سيتي هستم با تشكر از همه شما دوستان گلم

آريانا 12-16-2009 10:55 PM

در اينجا هر كه در دل باوري دارد
در اينجا هر غمي خنيا گري دارد
در اينجا جز به كوي يار راهي نيست
در اينجا جز مهين دلدار شاهي نيست
در اينجا پادشاه عاشقان ساقيست
كه او هم گاه و گاهي هست و گاهي نيست
در اينجا تخت شاهي دوش مردم نيست........................................
به نام عشق ميخوانم ................من امشب گوشه ي ميخانه ميمانم

Afshin_m05 12-16-2009 11:17 PM

من و یک صندلی تنهایی
من ودرد ودل و رسوایی
من واندیشه پر برگ خزان
من وحسرت بی شیدایی
من وگنجینه ان راز نهان
من وخاموشی بی معنایی
من وبی مهری دل خسته خود
من وخشکی بی دریایی
من وان شعر بجا مانده ز صبح
من و تصنیف نا پیدایی
من و بیداری در وقت سحر
من و اندیشه بی فردایی
من واغاز ترسیم نگاهی تازه
من وقصه های بی پایانی

behnam5555 12-17-2009 09:25 AM

رسیدن به اوج کار راحتی نیست ،اما در اوج ماندن کار بسیار سختی است .
زمانی عاشق می شوی که در قلبت جایی برای عشق وجود داشته باشد.
آینده از آن توست ، اگر از امروزت حداکثر استفاده را ببری .
تنها زمانی پیر شده ای که احساس پیری کنی.
توانمندی و قابلیتهای تو به اندازه ای است که آنها را ببینی.
یاس و ناامیدی تنها به دنبال آدمهای ضعیف می گردند.
تنها زمانی به عقب برگرد که بخواهی درسی از گذشته ات بگیری.
کسانیکه سریعتر میروند همیشه زودتر به مقصد نمی رسند.
قدرت واقعی در منطق قوی تو نهفته است.
تاریکی و سکوت شب زیباست به شرط آنکه در آن تاریکی ، روشن فکر کنی.
می توانید بهترین باشید ، کافی ست که بخواهید و اراده کنید، باور کنید.
به همین سادگی . لطفا کمی مکث کنید!!:53::53::53:

behnam5555 12-17-2009 09:37 AM


به نظر مانوشتن برای فرد یك حسن محسوب می شودوصد البته بهتركه آن فرد معلم باشد.
حتی معتقدیم معلما ن بایدراننده قطار "واژه های مرسل "باشند، زیرا در دو راهی هاوجاده های پیچ در پیچ وگونه گون ممكن است این وسیله نقلیه عمومی،كه افرادی هم بعضی اوقات شیشه هایش را نشانه می روند، واژگون شود ودر این میان، سهم معلمان ودبیران دلسوز كه لباس فاخر ادبیات وانشا را پوشیده اند بسی سنگین تر است زیرا با فرهنگ وعلم وتاریخ ومذهب و...... سرو كار دارند ومگر نه این است كه او"این كهن بوم وبر را دوست دارد؟!"در زنگ انشا تكیه بیشتر بردوش انشا است یعنی درست بر خلاف جریان آب.آب كه نه مرداب !!ولی به قول سلمان هراتی:"مرا باركود مرداب ها كاری نیست" وبه بیان دلنشین دكتر شفیعی :

حسرت نبرم به خواب آن مرداب كه ارام درون دشت شب خفته است
دریایم و نیست باكم ازطوفان دریا همه‌عمرخوابش اشفته است.

نمونه ای از انشادانش آموزان:


زندگی به شیرینی انار سرخ بر روی درختی تنومند است كه گاه گاهی ازاین دانه های شیرین وآبدار میخوریم وولذت می بریم خداوند را به خاطر این همه نعمت شكر میگوییم.




پسركی با دوچرخه ی خودآمد وازكنارپنجره ی حصیری كلاس ما رد شد وزنگش رابه صدا در آورد، آن روززنگ آخر بود وبچه ها مانند لشكریان شکست خورد، خسته وخواب آلودبودند.وقتی صدای زنگ راشنیدند مانند سربازان پادگان ازجا پریدند ومرتب ومنظم شدند.

یك دفعه یكی از بچه ها گفت :صدای زنگ دوچرخه، انشا بنویسیم؟ ومعلم قبول كرد وبچه ها پسر را ناله ونفرین كردند وبا تمام سختی ومشكلات انشا رانوشتند.





behnam5555 12-17-2009 09:43 AM

انشا واژه ای كه همواره فكر مرا به خود مشغول می كرد .آنوقت ها كه هنوز دانش آموز دوره ی ابتدایی بودم ،نمی توانستم انشای خوبی بنویسم.تمام هم و غمم در ساعت انشا این بود كه چه بنویسم تا هم معلم از آن راضی باشد و هم نزد بچه ها شرمنده نشوم . روزی از دبیر پرسیدم : انشا چیست و چه طور نوشته می شود ؟ دبیرجواب داد : انشا ،انشائه دیگه ! آنچه می نویسی . بعد هم گفت : خوب بنویس ،قلم خوردگی نباشه ،نقطه را بگذار ،حاشیه را رعایت كن و … پاسخ او مرا قانع نكرد .دلم می خواست راه و روش نوشتن انشارا خوب یاد بگیرم تا حاصل فكر و زحمتم را در كلاس بخوانم ،نه اینكه مثل اكثر بچه ها والدینم زحمت نوشتن انشا را برایم بكشند وهنگام قرائت آن در كلاس از عهده ی تلفظ كلمات سخت عاجز بمانم ومعلم باز هم بگوید : بهتر است زنگ انشا پدرتان را هم بیاورید .بنابراین از دیگران سؤال كردم اما راهنمایی های آنها نیز مرا به نتیجه نرساند . تا این كه بعد از ده سال داستان نویسی فهمیدم كه انشا چیست و چه طور نوشته می شود . بعد خیالم راحت شد . و امازمانی كه به عنوان معلم انشا در كلاس سوم راهنمایی مدرسه سعدی حضور یافتم ،پی بردم دانش آموزان هنوز با مشكلات و دغدغه های زیادی روبرو هستند . هر جلسه چند نفر پیدا می شدند كه انشاننوشته بودند ،بعضی هم از كتابی كپی كرده بودند ،انشای برخی دیگرنیز از نوشته های دانش آموزان دوره ی ابتدایی هم ضعیف تر بود . اغلب آنها با اصول و فنون انشانویسی آشنا نبوده و حتی قادرنبودند یك صحنه یا منظره را توصیف كنند . هیچ یك از دانش آموزان كلاس فوق با مراحل شكل گیری انشا آشنا نبوده و بدون داشتن طرح ورعایت اصول انشا نویسی شروع به نوشتن می كنند و ناگفته معلوم استكه بعد از نوشتن مقدمه های همیشگی كه آنرا حفظ نموده اند ازادامه ی راه عاجز هستند .

behnam5555 12-17-2009 09:49 AM

چشم ها را باید شست جور دیگردید.

کسی می تواند خلاق باشد که خودش را از حصار استاندارد ها و فرمول ها رها سازد .

در مدارس ما تنها درسی که می توان در آن از حوزه ی فرمولها خارج شد در درس انشا است چون برنامه ی ثابتی ندارد و دانش آموزان را با دنیای واقعی آشنا ساخته و آنها را با مسائل جدید و ناشناخته هاآشنا می سازد .
در گیری با این عرصه ها قوی ترین ،قدیمی ترین و موثر ترین حوزه برای بروز خلاقیت دانش آموزان است .

به یاد داشته باشیم:

اعتقاد بر این که فقط دانش کنونی از توسعه دانش با ارزش تر است و حرف های جدید نگران کننده اند خطر ناک است ومانع بروز خلاقیت می شود .

فرا موش نکنیم که :

ایجاد الگو و چارچوب برای درس انشا و ارائه پاداش به دانش اموزانی که در آن چار چوب حرکت کرده اند . انگیزه ای را برای بروز خلاقیت در دانش آموز ایجاد نمی کند.

توجه کنیم :

نگاه ثابت و یکسان به درس انشا و سایر دروس در ارزشیابی این در س یک مزاحم جدی در بروز خلاقیت است.

تذکر :

هر چارچوب به هم ریخته نظم جدیدی به وجود می آورد .
در ارزشیابی به جای ارزشیابی پیشرفت تحصیلی به ارزشیابی پیشروی تحصیلی بپردازید.

(چه فکر جدیدی و چه اندیشه ی نوی داری.)

مسئله محور باشید نه موضوع محور

(ساعت در س انشائ ساعت تصرف اطلاعات است .)

برنامه ها و فعالیت های از قبل پیش بینی نشده انجام دهید.

(در این ساعت حواست پرت شود و به هر جا که دوست دارد برود یادت باشد تو خودت یک دنیا دانشی و تو خودت یک دنیا زمینه ای از دنیایت استفاده کن . و آن را هر طور دوست داری و فکر می کنی قشنگ تر است بساز. )


قصد برنامه ریزان آموزش وپرورش این است که ترس از نوشتن را در کودکان از بین ببرند بنابراین با فراخوان نوشتن خلاق از ما خواسته شده که با ارائه تجربه ها و را هکار های کاربردی خود در این امر مهم سهیم شویم .



اکنون ساعت 04:24 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)