پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   شعر (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=55)
-   -   متن ترانه های لحظات دلتنگی ما (http://p30city.net/showthread.php?t=1173)

SonBol 11-15-2009 06:01 PM

دل داده ام بر باد، بر هر چه بادا باد
مجنون‌تر از ليلي، شيرين‌تر از فرهاد
اي عشق از آتش، اصل و نسب داري
از تيره‌ی دودي، از دودمان باد
آب از تو طوفان شد، خاک از تو خاکستر
از بوي تو آتش، در جان باد افتاد
هر قصر بي شيرين، چون بيستون ويران
هر کوه بي فرهاد، کاهي بدست باد
هفتاد پشت ما از نسل غم بودند
ارث پدر ما را، اندوه مادرزاد
از خاک ما در باد، بوي تو مي‌آيد
تنها تو مي‌ماني، ما مي‌رويم از ياد

SonBol 11-15-2009 06:02 PM

اینجا همه هر لحظه می‌پرسند:
« حالت چطور است؟ »
اما کسی یک بار
از من نپرسید
« بالت . . . »
*****
تقصیر من نبودکه با این همه . . .
که با این همه امید قبولی
در امتحان ساده‌ی تو رد شوم
اصلاً نه تو ، نه من!
تقصیر هیچ کس نیست
از خوبی تو بود
که من
بد شدم

ساقي 11-21-2009 06:52 PM

آبی دریا قدغن
شوق تماشا قدغن
عشق دو ماهی قدغن
با هم و تنها قدغن
برای عشق تازه / اجازه بی اجازه
پچ پچ و نجوا قدغن
رقص سایه ها قدغن
کشف بوسه ی بی هوا
به وقت رویا قدغن
برای خواب تازه / اجازه بی اجازه
در این غربت خانگی
بگو هر چی باید بگی
غزل بگو به سادگی
بگو زنده باد زندگی
برای شعر تازه/اجازه بی اجازه
از تو نوشتن قدغن
گلایه کردن قدغن
عطر خوش زن قدغن
تو قدغن من قدغن
برای روز تازه/اجازه بی اجازه


..


sheida.m 11-23-2009 06:04 PM

دست خودم نبود یهو عاشق خنده هات شدم
دست خودم نبود یهو دیوونه ی نگات شدم
دست خودم نبود یهو پاتو گذاشتی تو دلم
شدی تمام زندگیم ، می شنوی گل خوشکلم ؟
دست خودم نبود که دنیام یهو شدن تیره و تار
دلم که عاشق تو شد چشام شدن ابر بهار
به خدا دست من نبود تو قلبمو کردی اسیر
جونم و میکنم فدات اگه بگی واسم بمیر
دست خودم نبود چشات دل منو دیوونه کرد
دلم هوای گریه داشت عشق تورو بهونه کرد
کاشکی می شد فقط یه بار قلبت صدامو می شنید
اون چشای مهربونت غم نگامو می دید
اما بازم عشق منو توی نگاهم ندیدی
عاشقی دست من نبود کاشکی اینو می فهمیدی
:53::53:

ساقي 11-23-2009 08:17 PM

تا كسى رخ ننمايد زكسى دل نَبَرد
دلبرما دلِ ما بُرد و به كس رخ ننمود
ديده از ديدار مَهرويان گرفتن مشكل است
هر كه ما را اين نصيحت مى‏كند بى‏حاصل است
گر به صد منزل فراق افتد ميان ما و دوست
همچنانش در ميان جان شيرين منزل است


{پپوله}

{پپوله}
{پپوله}

abadani 11-23-2009 08:23 PM

می روم دور از تو با دنیای خود خلوت کنم
باید آخر من به این بیگانگی عادت کنم
عادت کنم
عادت کنم
... گرچه بی تو زندگی معنای زیبایی ندارد
می روم چون عشق من در قلب تو جایی ندارد
می روم چون عشق من در قلب تو جایی ندارد...
یا علی مدد

ساقي 11-23-2009 08:28 PM

آباداني جان ميشه کمي توضيحش بدي؟
شعر از خودته؟

abadani 11-23-2009 08:46 PM

ساقی جان بخاطر تاخیر در پاسخ عذر می خواهم سرعت اینترنت اینجا به نحو زجر آوری پایینه اما شعر نه از ستار هست یعنی اون خونده و من به همین ابیات اکتفا کردم گرچه همه رو بلدم
یا علی مدد

ساقي 11-23-2009 09:01 PM




...............



SonBol 12-01-2009 11:20 PM

چه سود گر بگویمت که شام تا سحر نخفته ام

و یا اگر دمی به خواب رفته ام تو را به خواب دیده ام

چه سود گر بگویمت که بی تو با خیال تو به می پناه برده ام

ونقش آن دو چشم قصه گو به جام پر شراب دیده ام

چه سود گر بگویمت که دوریت چو شعله های تند تب

به خرمن وجود من شراره های درد میزند

ومن درون آن زبانه هابنای این دل رمیده را

ز بن خراب دیده ام

چه سود گر بگویمت که بی تو کیستم و چیستم

که بحر پرخروش من تویی و ساحل صبور و بی مغان منم

و من درون موجهای سرکشت تمام هستی و وجود خویش را

چو یک حباب دیده ام

چه سود گر بگویمت که من ز دوری تو هر نفس

چو شمع آب میشوم

و اشکهای گرم من به دامن شب سیاه میچکد

و من میان قطره های چون بلور آن

محبت تورا چو نقش سرد آرزو به روی آب دیده ام

چه سود گر بگویمت تورا به خواب دیده ام

و یا که نقش روی تو به جام پر شراب دیده ام


Hiwa 12-02-2009 08:51 AM

واقعا زيبا بود، به نظرم اونقدر احساس رو واقعي منعكس ميكنه كه آدم بدش نمياد به جاي مخاطب شعر باشه.

فرگل 12-02-2009 08:58 AM

دوستت دارم"را من دلاويز ترين شعر جهان يافته ام اين گل سرخ من است دامني پر كن ازين گل كه دهي هديه به خلق راز خوشبختي هر كس به پراكندن اوست !!!

گلادیاتور 12-02-2009 09:12 AM


کاش 1000بارنوشتن دوستت دارم جریمه ی مدرسه ام بود

SonBol 12-02-2009 12:49 PM

مثل يك بارگران بر دوشم
مثل باران شديدي كه دلت مي گيرد
مثل احساس كبوتر كه رهايي خواهد
مثل يك مسافر سر در گم
مثل يك لحظه كه انگار نفس مي گيرد
مثل تنهايي فردي در جمع
مثل ويراني دل
مثل رگبار دعا بر لبها
كه ندارد حاصل
مثل آن لحظه كه در مي يابي
كه چقدر تنهائي
و چقدر دلگير است
طعم آن غربت با خود بودن
و چه مظلومانه،
از خدا مي خواهي
آنچه در قلب تو،
مي جوشد
و صداي
حافظ
ماندگار است در خلوت من
من و او
و خدا
و تمام لحظات با هم
گله و اشك و دعا
و اميد
و دل ساده من

سادات 12-02-2009 08:19 PM

همیشه غمگین ترین لحظات رو کسی برات میسازه که شیرین ترین لحظات رو براش ساختی ...

SonBol 12-24-2009 11:07 PM

گفتند تو برگزيده‌ی باران و بوسه بوده‌ای
چرا بی چراغ
در شبِ اين همه گريه پير می‌شوی؟!
ما واژگانِ عجيب ديگری از دريا،
از عطرِ عشق و عبورِ نور نوشته‌ايم،
ما به خاطر تو
از انتهای سدر و ستاره آمده‌ايم،
از اين به بعد
تکليفِ بوسه و باران با ماست،
تولدِ بی‌سوالِ ترانه‌های تو با ماست،
ما به جای تو از عطرِ عشق و عبورِ نور خواهيم سرود،
و تو با ما از اسامیِ روشنِ آسمان خواهی گفت،
و ما دوباره ترا
به دوره‌ی دورِ همان واژه‌های مکررِ خودت بازخواهيم برد.
باور اگر نمی‌کنی
اين دست‌خطِ آشنای خداوند است

sheida.m 12-26-2009 10:02 PM

به چه قیمتی گذشتی از شبای خیس مهتاب ؟
چی گذاشتیم از من و تو بجز آرزوی بر آب ؟

به چه قیمتی غرور رو سر راه مون کشیدی ؟

چرا لحظه های با هم بودنا مون و ندیدی ؟

خوب من ، ما هر دو باختیم توی این بازی بیخود

هر دو تا مون کم گذاشتیم که ترانه هامون مرد

چیزی از لحظه نمونده ، من و تو لحظه رو کشتیم

حکم اعدام دلامون با غرورمون نوشتیم

اگه دوستم نداری به روم نیار

یه چیزی از غرورم واسم بذار

نذار تو فکر تنهائی گم بشم

نذار حرف و حدیث مردم بشم

دلم و اینقده نشکن

آخه این دل عاشقت بود

له نکن این قلب خون و

آخه روزی لایقت بود

دلم و این قدر نسوزون مگه چی مونده از این دل

رفتی و با بی وفائی زدی مهر نحس باطل

تو که دوست نداشتی باشی

چرا آتیشم کشیدی

اونکه تو خودخواهیات مرد

دل من بود تو ندیدی

از تو خونه وجودم به چه آسونی پریدی

ریختن غرور این مردو ندیدی ، نشنیدی

رضا صادقی

SonBol 12-29-2009 12:05 AM

چیزی نمی‌تونم بگم ، قراره از من بگذری

چیزی نگو می‌فهممت ، باید از این خونه بری

چند سال از امشب بگذره؟ ، تا من فراموشت کنم

تا با یه دریا تو خودم ، خاموش خاموشت کنم

تنهاییامو بعد از این ، با قلب کی قسمت کنم؟

واسه فراموش کردنت ، باید به چی عادت کنم؟

تو باید از من رد بشی ، من باید از تو بگذرم

کاری نمی تونم کنم ، باید بیفتی از سرم

بعد از تو باید با خودم ، تنهای تنها سر کنم

یک عمر باید بگذره ، تا امشبو باور کنم

چند سال از امشب بگذره؟ ، با من یکی هم خونه شه

احساس امروزم به تو ، تنها یه شب وارونه شه....

Afshin_m05 12-29-2009 12:08 AM

دلم تنگه برای گریه کردن
کجاست مادر کجاست گهواره ی من
همون گهواره ای که خاطرم نیست همون امنیت حقیقی و راست
همون جايی که شاهزاده قصه همیشه دختر فقیر و می خواست
همون شهری که قد خود من بود
از این دنیا ولي خیلی بزرگتر نه ترس سایه بود نه وحشت باد
نه من گم می شدم نه یه کبوتر

sheida.m 12-30-2009 10:51 PM

شاپرک بالت شکسته
پر پرواز تو بسته
می بینم غم توی چشمات
چه غریبونه نشسته
شاپرک خوابه قناری
چه جوری دووم میاری
گلا پژمرده و زردن
تو عجب طاقتی داری
شاپرک دردت به جونم
تورو از خودم می دونم
بذار یه شعری که گفتم
واسهءدلت بخونم
شاپرک دل توی سینه
ساعتا تنها می شینه
وقتی شب می رسه از راه
خواب پروازو می بینه
واسه زخمام یه دوا نیس
دلم از دلت جدا نیس
توی این غربت جونگیر
یه نگاه آشنا نیس
هرجا که میری خزونه
غروبه دل نگرونه
آفتابش جونی نداره
اما شب اینجا میمونه
نمی دونم مث بارون
رو کدوم شاخه ببارم
روی شاخه ها تو غربت
شاپرک من تورو دارم





SonBol 12-31-2009 12:09 AM

اونا ميگن خدامیخواد که شب بياد سياه بشه
تو دستای ستاره ها منتظر دعا بشه
همينه که هميشه اون ستاره ها فراری ان
همون شبای گم شدن شبای بی قراري ان
تو پس کجايی عشق من چه طور ازت دل بکنم
به رسم اون فرشته ها از شب تو پر بزنم
نه دست رو دست نميزارم که تقصير خدا بشه
خودم يه کاری ميکنم که تقدير خدا بشه
خودم رو دستم ميزنم که دست به قلبم نزنم
که خواسته ی خدا اينه از عشق تو دم نزنم
نه دست رو دست نميزارم که تقصير خدا بشه
خودم يه کاری ميکنم که تقدير خدا بشه
میرم یه قبری میکنم برای عاشق شدنم
اون روزی که ميخوام برم واسه شقايق شدنم

اونجا ميگم بازم خدا اون عشق تو واسم خوشه
تنهايام غريزه نيست تقدير تو عاشق کشه

آريانا 12-31-2009 02:49 AM

ما شا ا.... اون عقبيا دستا محكم تر ..
اي قشنگ تر از پريا تنها تو كوچه نريا
بچه هاي محل دزدن عشق منو ميدزدن عشقه منو ميدزدن

ساقي 01-02-2010 04:47 PM

نقل قول:

نوشته اصلی توسط آريانا (پست 103612)
ما شا ا.... اون عقبيا دستا محكم تر ..
اي قشنگ تر از پريا تنها تو كوچه نريا
بچه هاي محل دزدن عشق منو ميدزدن عشقه منو ميدزدن

:d{جشن پتو}:21:

Nur3 01-02-2010 05:08 PM

انتظار

این شب ها
چشم های من خسته است
گاهی اشک ، گاهی انتظار
این سهم چشم های من است

Nur3 01-02-2010 05:08 PM

تنم در آتشی می سوخت

زره آمد یکی خسته

به پایش خار بنشسته

عشق از چهره اش پیدای پیدا بود

ز آنچه زیرلب می گفت

شنیدم سخت شیدا بود

نمی دانم چه بیماری به جان دلبرش افتاده بود اما

طبیبان گفته بودندش

اگر یک شاخه گل آرد

از آن نوعی که من بودم

بگیرند ریشه اش رابسوزانند

برای دلبرش آندم شفا یابد

چنانچه با خودش می گفت

Nur3 01-02-2010 05:11 PM

بی تو این چشمه سار شب آرام
چشم گیرنده ی آهوان است.
بی تو ٬ این دشت سرشار
دوزخ جاودان است
بی تو مهتاب تنهای دشتم
بی تو خورشید سرد غروبم
بی تو ٬ بی نام و بی سرگذشتم
بی تو خاکسترم
بی تو ٬ ای دوست
بی تو این خانه تاریک و تنهاست
بی تو ٬ ای دوست
خفته بر لب سخن هاست!
بی تو خاکسترم
بی تو ٬
ای دوست!

omid_b87 01-10-2010 02:10 PM

عاشق شدی؟
 
گاهی سخته قبول اینکه عاشق شدی...

گاهی سخته قبول اینکه دلت دیگه مال خودت نیست...

گاهی سخته قبول اینکه اونی که می خواستی تو رو تنها گذاشته...

گاهی سخته قبول اینکه دیگه نباید اونو ببینی...

گاهی سخته قبول اینکه دیگه امیدی برای زنده بودنت نداری...

گاهی سخته قبول اینکه لحظه لحظه زندگیت پوچ بوده...

گاهی سخته قبول اینکه شکست خوردی...

گاهی سخته قبول اینکه دلت شکسته...

گاهی سخته لحظه هات رو با خیالش پر کنی نه با حضورش...

گاهی سخته خاطرات رو مرور کنی با اینکه میدونی همش تلخه...

گاهی سخته قبول اینکه احساساتت بهت دروغ گفته...

گاهی سخته قبول اینکه دلت رو کسی شکونده که فکرش رو نمی کردی...

گاهی سخته قبول کنی دیگه به اخر خط رسیدی...
بهار(دختر اردیبهشت)http://blogfa.com/images/smileys/24.gif
http://up.iranblog.ir/4/1260435920.bmp

ساقي 01-18-2010 04:34 PM

مستی هم درد منو دیگه دوا نمیکنه
مستيم درد منو ديگه دوا نميكنه
غم با من زاده شده منو رها نميكنه
شب كه از راه ميرسه غربتم باهاش مياد
توي كوچه هاي شهر باز صداي پاش مياد
من غماي كهنه مو ور ميدارم كه توي ميخونها جا بذارم
ميبينم يكي مياد از ميخونه زير لب مستونه آواز ميخونه
مستيم درد منو ديگه دوا نميكنه
غم با من زاده شده منو رها نميكنه منو رها نميكنه منو نميكنه
گرمييه مستي ناب توي رگهاي تنم
ميبينم دلم ميخواد با يكي حرف بزنم
كي مياد به حرفهاي من گوش بده
اخه من غريبه هستم باهمه
يكي آشنا مياد به چشم من ولي از بخت بدم اونم غمه
مستيم درد منو ديگه دوا نميكنه
غم با من زاده شده منو رها نميكنه منو رها نميكنه
خسته از هر چي كه بود خسته از هر چي كه هست
راه ميفتم كه برم مثل هر شب مست مست
باز دلم مثل هميشه خاليه باز دلم گريه تنهايي ميخواد
بر ميگردم تا ببينم كسي نيست ميبينم غم داره دنبالم مياد
مستيم درد منو ديگه دوا نميكنه
غم با من زاده شده منو رها نميكنه منو رها نميكنه


بشنويد با صداي زيباي هايده

http://tgdl.info/dlt2m/mis/Hayedeh/H...%20Track01.mp3

GolBarg 01-18-2010 08:31 PM

دوست ندارم

سیاووش شمس


گریه های تو برام فایده نداره
برو که دیگه تو رو شناختمت
بگو به کی بگم گفتنیامو , حالا که به حرف حسودا باختمت
من تو ی شهر آرزوهام, واسه تو یه قصر طلایی ساخته بودم
به چه شوقی, به چه ذوقی, قلب و دین و ایمونمو باخته بودم
برو دیگه دوست ندارم, اسمتو نمی خوام بیارم
برو دیگه نمی خوام به یادت, چشمامو روی هم بذارم
هردفعه یکی در می زنه, عکس تو میاد به یادمن
که میومدی با یه گل سرخ,دمدمای صبح سراغ من
چه بچه گونه نگام می کردی, نگاتو باور میکردم
دوباره می رفتی, من تو سکوتم گلاتو پرپر می کردم
:21:
قصه های منو تو تمومه اما, یه روز تو تنها می شینی
حریر عشق گذشتمو, تو آینه ها می بینی
اما دیگه نیست اون که اشکاتو
می بوسید و تو براش نفس بودی
اونی که براش فرش زمینو یه سایه بون با تو بس بودی

GolBarg 01-18-2010 09:15 PM

علیرضا افتخاری


بي تو اي آرام جان
شعله دارم بر زبان
روز و شب سوزم ز داغ زندگي
تا بيفروزي چراغ زندگي

من جدا از کاروان
مانده ام از همرهان
بر سراب آرزو دلبسته ام
در غبار بي کسي بنشسته ام

همچو برگي در خزان افتاده در راهم خدايا
با دلي افسرده در طوفاني از آهم خدايا
کو مرا حالي که در هستي تو را خوانم خدايا
کو مرا مستي که تا دستي برافشانم خدايا

چو مرغ شب تنها
به دامن شب ها
برآورم آوا
غم جدايي را

نواي شيرينم
صداي فرهادم
طنين مجنونم
ترانه ليلا

نشسته ام به راه تو
مگر شبي بازآيي
فروغ جان خسته ام
شقايق صحرايي

بيا بيا که ره برم به عالم شيدايي
مگر رها رها شوم ز محنت تنهايي

بي تو اي آرام جان
شعله دارم بر زبان
روز و شب سوزم ز داغ زندگي
تا بيفروزي چراغ زندگي

من جدا از کاروان
مانده ام از همرهان
بر سراب آرزو دلبسته ام
در غبار بي کسي بنشسته ام


ساقي 01-20-2010 11:21 PM

http://www.asheghane.ir/Image/ZiIM/62.jpg


یادش به خیر آن روزها، باران که می‌زد
آسیمه سر، از خانه تا هم می‌دویدیم
بی‌چتر و با لبخندی از دیدار دیگر
بر سنگ فرش کوچه با هم می‌دویدیم
بیگانه با دنیای بی‌احساس، حتی
در خانه همسایه‌ها هم، می‌دویدیم
زاین کوچه تا آن کوچه از این سو به آن سو
با دست هم، بی راهه را هم می‌دویدیم
می گفتمت: هر روز باران کاش می‌زد
در سایه اش هر روز ما هم می‌دویدیم
می‌گفتی‌ام: کاش آسمان هم راهمان بود
هر بار با هم تا خدا هم می‌دویدیم
امروز اما خیس باران بی تو هستم ...
با یادی از وقتی که با هم می‌دویدیم
شاید بشویند ابر ها از خاطراتم
آن روز‌هایی را که تا هم می‌دویدیم ...




{پپوله}

ساقي 01-20-2010 11:25 PM

http://www.asheghane.ir/Image/ZiIM/70.jpg



ای دست
ای مخمل نسیم
ای بازگشته از سفر بیکرانگی :
- از سرزمین پاک گیاهان مهرزی -
ایکاش
گرده‌های محبت را
در ذهن سبز گونه‌ی من ، بارور کنی .
ایکاش ،
می‌گشودیم آرام
ایکاش
جمله‌های تنم را
آهنگ عاشقانه می‌دادی
آنگاه
آن عاشقانه را
از بر می‌خواندی
ایکاش
با من می‌ماندی
روزی هزار بار
من را به نام می‌خواندی
ایکاش ...



...
..
.


ساقي 01-20-2010 11:56 PM








دل مست و دیده مست و تن بی‌قرار مست
جانی زبون چه چاره کند با سه چار مست ؟

تلخست کام ما ز ستیز تو، ای فلک
ما را شبی بر آن لب شیرین گمار، مست

یک شب صبح کرده بنالم بر آسمان
با سوز دل ز دست تو، ای روزگار، مست

ای باد صبح، راز دل لاله عرضه دار
روزی که باشد آن بت سوسن عذار مست

از درد هجر و رنج خمارش خبر دهم
گر در شوم شبی به شبستان یار مست

سر در سرش کنم به وفا، گر به خلوتی
در چنگم اوفتد سر زلف نگار، مست

لب برنگیرم از لب یار کناره گیر
گر گیرمش به کام دل اندر کنار، مست

یکسو نهم رعونت و در پایش اوفتم
روزی اگر ببینمش اندر کنار، مست

می‌خانه هست، از آن چه تفاوت که زاهدان
ما را به خانقاه ندادند بار مست؟

ما را تو پنج بار به مسجد کجا بری؟
اکنون که می‌شویم به روزی سه بار مست

از ما مدار چشم سلامت، که در جهان
جز بهر کار عشق نیاید به کار مست

ای اوحدی، گرت هوس جنگ و فتنه نیست
ما رای به کوی لاله‌رخان در می‌آرمست

...


اوحدی

...

ساقي 01-20-2010 11:59 PM

http://www.asheghane.ir/Image/ZiIM/48.jpg


بی لشکریم، حوصلهء شرح قصه نیست
فرمانبریم، حوصلهء شرح قصه نیست

با پرچم سفید به پیکار می‌رویم
ما کمتریم، حوصلهء شرح قصه نیست !

فریاد می‌زنند ببینید و بشنوید
کور و کریم، حوصلهء شرح قصه نیست

تکرار نقش کهنه‌ی خود در لباس نو
بازیگریم، حوصلهء شرح قصه نیست

آیینه‌ها به دیدن هم خو گرفته‌اند
یکدیگریم، حوصلهء شرح قصه نیست

همچون انار خون دل از خویش می‌خوریم
غم پروریم، حوصلهء شرح قصه نیست

آیا به راز گوشه‌ی چشم سیاه دوست
پی می بریم؟ حوصلهء شرح قصه نیست


---
فاضل نظری

---

ساقي 01-21-2010 12:03 AM

http://www.asheghane.ir/Image/ZiIM/45.jpg

زمین به ناخن باران‌ها
تن پر آبله می‌خارید
به آسمان نظر افکندم
هنوز یکسره می‌بارید
شب از سپیده نهان می‌داشت
تلاش لحظه‌ی آخر را
ز پشت شاخه‌ی مو دیدم
کبوتران مسافر را
هنوز از نم پرهاشان
حریر نرم هوا تر بود
هزار قطره به خاک افتاد
هزار چشم کبوتر بود

نسیم ظهر خزان، آرام
چو بال مرغ صدا می‌کرد
هوا، سرود کلاغان را
به بام شهر، رها می‌کرد
به زیر ابر مِسین، خورشید
سر از ملال، به بالین داشت
ز نور مفرغی‌اش، آفاق
لعاب ظرف سفالین داشت
چو قارچ‌های سفید از جوی
حباب‌ها همه پیدا شد
چو قارچ‌های سیه در کوی
هزار چتر سیه وا شد

غروب، گرد بلا پاشید
به شاخه‌ها تب مرگ افتاد
به زیر هر قدم باران
هزار لاشه‌ی برگ افتاد
افق در آن شب ابر آلود
به رنگ تفته‌ی آهن بود
ستاره‌ها همگی خاموش
دریچه‌ها همه روشن بود
به کوچه‌ها نظر افکندم
هنوز کفش کسی جز من
به خاک، سینه نمی مالید
نسیم کولی سرگردان
کنار کالبد هر برگ
غریب و غمزده می‌نالید ...

{پپوله}

نادر نادرپور

{پپوله}

ساقي 01-21-2010 12:03 AM


برخیز و می بریز که پاییز می‌رسد
بشتاب ای نگار که غم نیز می‌رسد

یک روز در بهار وطن سرخوش و کنون
دور از دیار و یارم و پاییز می‌رسد

ساقی بهوش باش که بیهوشی‌ام دواست
افسوس باده خاطره انگیز می‌رسد

تا بزم هست جمله حریفند و همنفس
هنگام رزم کار به پرهیز می‌رسد

تا یاد می‌کنم ز اسیران در قفس
اشکی به عطر و نغمه درآمیز می رسد

گرمیوه امید نیامد به دست ما
دست شما به در دل آویز می‌رسد

برخیز و موج را به نگونساری‌اش مبین
دریادلا که نوبت آن خیز می‌رسد ...
..

سیاوش کسرایی

..

SonBol 01-21-2010 11:14 PM

يادمان باشد اگر شــــاخه گلي چيديم وقت پرپر شدنش سوز و نوايي نکنيم

پــر پروانه شکستن هــــــنــر نيست گر شکستيم ز غفلت من و مايي نکنيم

يادمان باشد ســــر ســــــجاده عشق جز براي دل مــحبوب دعـــــائي نکنيم

يادمان باشد از امروز خطائي نکنيم گر در خود شکنيم هيـچ صدائي نکنيم

يادمان باشد اگر خاطرمان تنها ماند طلب عشق ز هر بي سر و پايي نکنیم

aesman 01-28-2010 10:41 PM

شام مهتاب
تو اون شام مهتاب كنارم نشستي
عجب شاخه گل‌وار به پايم شكستي
قلم زد نگاهت به نقش‌آفريني
كه صورتگري را نبود اين‌چنيني
پريزادعشق رو مه‌آسا كشيدي
خدا را به شور تماشا كشيدي
تو دونسته بودي چه خوش‌باورم من
شكفتي و گفتي از عشق پرپرم من
تا گفتم كي هستي تو گفتي يه بي‌تاب
تا گفتم دلت كو تو گفتي كه درياب
قسم خوردي بر ماه كه عاشق‌‌تريني
تو يك جمع عاشق تو صادق‌تريني
همون لحظه ابري رخ ماه روآشفت
به خود گفتم اي واي مبادا دروغ گفت
گذشت روزگاري از اون لحظه ناب
كه معراج دل بود به درگاه مهتاب
در اون درگه عشق چه محتاج نشستم
تو هرشام مهتاب به يادت شكستم
تو از اين شكستن خبر داري يا نه
هنوز شور عشق رو به سر داري يا نه
تو دونسته بودي چه خوش‌باورم من
شكفتي و گفتي از عشق پرپرم من
تا گفتم كي هستي تو گفتي يه بي‌تاب
تا گفتم دلت كو تو گفتي كه درياب
قسم خوردي بر ماه كه عاشق‌‌تريني
تو يك جمع عاشق تو صادق‌تريني
همون لحظه ابري رخ ماه رو آشفت
به خود گفتم اي واي مبادا دروغ گفت
هنوز هم توشب‌هات اگه ماه رو داري
من اون ماه رو دادم به تو يادگاري
هنوز هم توشب‌هات اگه ماه رو داري
من اون ماه رو دادم به تو يادگاري
من اون ماه رودادم به تو يادگاري
من اون ماه رو دادم به تويادگاري

aesman 01-28-2010 10:48 PM

پرسون پرسون دلکش

پرسون پرسون يواش يواش اومدم در خونه تون
ترسون ترسون لرزون لرزون اومدم در خونه‌تون
يك شاخه گل در دستم سر راهت بنشستم
از پنجره منو ديدي مثل گلها خنديدي
آه به خدا آن نگهت ‌ از خاطرم نرود
آه به خدا آن نگهت ‌ از خاطرم نرود

پرسون پرسون يواش يواش اومدم در خونه تون
ترسون ترسون لرزون لرزون اومدم در خونه‌تون
يك شاخه گل در دستم سر راهت بنشستم
از پنجره منو ديدي مثل گلها خنديدي
آه به خدا آن نگهت ‌ از خاطرم نرود
آه به خدا آن نگهت ‌ از خاطرم نرود

گفتم گفتم آره گفتم به خدا قهر گناهه
دل منتظره چشم به راهه
ای من آره ای من به فدات ناز مكن تو
با چشم سيات ناز مكن تو
اين دو روزه دنيا مثل خواب و رويا گذرونه
با هم آشتي كنيم كه بهار دوباره گل فشانه

گفتم گفتم به خدا قهر گناهه
دل منتظر چشم به راهه
اي من اي من به فدات ناز مكن تو
با چشم سيات ناز مكن تو
اين دو روزه دنيا مثل خواب و رويا گذرونه
با هم آشتي كنيم كه بهار دوباره گل فشانه

aesman 01-28-2010 10:49 PM

تمام قصه هام قصه توست



با تو چه زندگی هایی که تو رویاهام نداشتم
تک و تنها بودم اما تو رو تنها نمیذاشتم

چه سفرها با تو کردم
چه سفرها تو رو بردم
دم مرگ رسیدم اما به هوای تو نمردم

دارم از تو مینویسم
که نگی دوست ندارم

از تو که با یه نگاهت
زیر و رو شد روزگارم

دارم از تو مینویسم ، دارم از تو می نویسم ، دارم از تو مینویسم

موقع نوشتن و وقت اسم گذاشتنو
کسی رو جز تو نداشتم
اسمی جز تو نمیذاشتم

من تموم قصه هام قصه توست
اگه غمگینه اون از غصه توست
اون از غصه توست

با تو چه زندگی هایی که تو رویاهام نداشتم
تک و تنها بودم اما تو رو تنها نمیذاشتم

حتی من به آرزوهات تو رو آخر میرسوندم
میرسیدی تو
من اما آرزو به دل میموندم

هی میخواستم که بگم
که بدونی حالمو
اما ترس و دلهره
خط میزد خیالمو

توی گفتن و نگفتن
از چه روزهایی گذشتم
اونقده رفتم و رفتم
که هنوزم برنگشتم

من تموم قصه هام قصه توست
اگه غمگینه اون از غصه توست
اون از غصه توست

هرچی شعر عاشقونست من برای تو نوشتم
تو جهنم سوختم اما مینوشتم تو بهشتم

اگه عاشقونه گفتم عشق تو باعثشه
اگه مُردم تو بدون چه کسی باعثشه



اکنون ساعت 11:39 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)