![]() |
مهمترین مساله زندگی |
عشق از ديدگاه متولدين 12 ماه سال |
مراحل عشق از دید دانشمندان |
محققان ایتالیایی دریافته اند که عشق ديوانه وار زوج هاي جوان ،فقط يک سال دوام دارد |
http://www.gtalk.ir/images/icons/%28239%29.gif 10 فايده موثر عشق و علاقه |
http://www.gtalk.ir/images/icons/%28239%29.gif نفوذ درقلب دیگران بدون جراحی! مدیریت احساسات خود را به دست گیرید «اگر میخواهید شاد باشید، شادمانه رفتار كنید». احساسات هر فرد قبل از هر چیز روی خود او تاثیر خواهد گذاشت. شما میتوانید از این خاصیت به نفع خود بهره ببرید. اگر احساسات منفی شما را اذیت میكنند، با مدیریت و كنترل آنها میتوانید از شر آنها رهایی پیدا كنید. وضعیت بدن خود را تغییر دهید (اگر حركت میكنید، بنشینید و بلند شوید) و مطابق با احساسی كه دوست دارید رفتار كنید. اگر با اطرافیان خود با روحیهای شاد و مثبت برخورد كنید، تاثیر بهتری روی آنها خواهید داشت. كمی از منطق فاصله بگیرید «در برخورد با مردم به خاطر داشته باشید آنها بیش از آن كه منطقی باشند، احساساتیاند». این یك نكته كلیدی است. منطق بسیار خوب است، اما در برخوردها و در زندگی روزمره، ما موجوداتی احساساتی هستیم. ما احساسات خود را به اطرافیان خود انتقال میدهیم و متقابلا احساسات آنها را دریافت میكنیم. این یكی از دلایلی است كه گفته میشود در ارتباط با مردم زبان بدن (حالتهای چهره و وضعیت بدن) و تن صدا بیش از 93 درصد كار را انجام میدهد. معانی عمیقی در زیر كلماتی كه به كار میبریم نهفتهاند ،اما زبان، بدن و تن صدا، احساسات و افكار واقعی ما را آشكار میسازند. به این دلیل است كه توانایی تغییر و كنترل احساسات و داشتن روحیهای مثبت در حین برقراری ارتباط اهمیت پیدا میكند. روحیه و احساسات شما تاثیر بسزایی بر نحوه گفتار و حالتهای چهره و در نهایت بر روابط شما با اطرافیان دارد. بهتر است از سه چیز اجتناب كنید «هر نادانی میتواند انتقاد، محكوم و عیبجویی كند، اما صبور و بخشنده بودن نشانه شخصیت و خویشتنداری شماست». ممكن است نتوان براحتی از هر سه این موارد اجتناب كرد. اغلب برخوردها یا حتی ارتباطات ما از طریق این سه مورد منفی ایجاد شده و ادامه مییابد. انتقاد، عیبجویی و محكوم كردن نوعی لذت غیرعادی ایجاد میكند. با این كارها ممكن است احساس كنید اهمیت بیشتری دارید، اما در نهایت این سه مورد ،رفتاری منفی هستند كه روابط شما را محدود میسازند. یادآوری نكات منفی و اغراق در آن روحیه، انگیزه و سلامت روانی شما را تحتالشعاع قرار میدهد، و این میتواند شما را در دام یك چرخه ی منفی از عیبجویی و انتقاد مداوم گرفتار سازد و در نتیجه همیشه به دنبال یافتن یك مقصر باشید. با چنین روحیهای اشاعهدهنده و دریافتكننده ی احساسات منفی نیز خواهید بود، اما مردم به طور كلی به دنبال احساسات خوب هستند، بنابراین چنین رفتاری میتواند موانعی جدی در روابط شما با اطرافیان ایجاد كند. آنها باعث پسرفت شما نخواهند شد «به جای این كه نگران باشید مردم درباره شما چه میگویند، چرا سعی نمیكنید كاری انجام دهید كه تحسین آنها را برانگیزد.» اهمیت دادن بیش از اندازه به آنچه مردم میگویند، یك غول خیالی از آنها در ذهن شما میسازد. برای مثال ممكن است فكر كنید هر كاری را انجام دهید مردم شما را محكوم خواهند كرد. ممكن است این طور باشد، اما مردم اغلب درگیر گرفتاریهای زندگی خود هستند و چندان به كارهای شما اهمیت نمیدهند. اگرچه ممكن است این وضعیت ناامیدكننده باشد، اما از طرف دیگر باعث راحتی خیال خواهد شد و به شما كمك خواهد كرد موانع داخلی را كه شما را از انجام كارهایتان باز میدارد كنار بزنید. همان طور كه كمكم یا در یك حركت ناگهانی این موانع را كنار میگذارید، بیشتر به خود اهمیت خواهید داد، اعتماد به نفس بیشتری پیدا خواهید كرد و شانس بیشتری برای موفقیت خواهید داشت، در نتیجه احساسات مثبت بیشتری در وجود شما ایجاد شده و احساسات منفی برطرف خواهدشد. در این صورت در ایجاد رابطه با اطرافیان موفقتر عمل میكنید و مهارتهای اجتماعی شما ارتقا پیدا خواهد كرد. سخنان شما بیش از آنچه فكر كنید، اهمیت دارند «تنها و تنها 4 راه برای برقراری ارتباط با دنیا وجود دارد. ما از طریق این 4وسیله ارتباطی ارزیابی و طبقهبندی میشویم: چهكار میكنیم، چگونه نگاه میكنیم، چه میگوییم و چگونه میگوییم.» با وجود اهمیتی كه هر كدام از این 4 مورد دارند، اما بیشتر روی سومین آنها یعنی این كه چه میگوییم - تاكید میشود. اغلب مردم در اولین ملاقات خود با سایرین به شكلی ناخودآگاه آنها را ارزیابی میكنند. ذهن به این ترتیب مردم و چهرهها را سازماندهی میكند. بنابراین درباره نحوه نگاه خود و این كه اولین احساسی كه ایجاد میكنید چگونه خواهد بود فكر كنید. درباره زبان بدن و این كه جملات را چگونه بیان میكنید بیندیشید. درباره این كه چه احساسی دارید فكر كنید ، به این دلیل كه احساس شما بر دنیای اطرافتان تاثیر میگذارد و دنیا نیز تاثیر متقابلی بر شما دارد. |
http://www.gtalk.ir/images/icons/%28239%29.gif نتایج m-r-i از مغز عاشقان |
هوش عاطفيات را بالا ببر |
فلسفه عشق |
زیباترین مفاهیم عشق |
http://www.gtalk.ir/images/icons/%28239%29.gif عشق در عرفان اسلامی |
- نقش عشق در عرفان اسلامی: |
- نكتههایی در رابطه با عشق: |
ه- عشق و شوق و اشتیاق: |
ز- دو مرحلهی عشق مجازی: |
ك- نكتهای از ابنعربی: |
اهمیت دوستی با جنس مخالف |
چطور بفهمیم که تمام عشق و علاقه ی یک پسر مربوط به یکی است |
دوست داشتن با شيوه هاي مختلفي شروع مي شود . گاهي با علم است و بسيار آشكار است و در مواردي هم كاملا نا آشكار و آرام آرام .. شايد بتوان گفت با عادت كردن . |
وابستگی آفت عشق |
عشق مادون فکر ممنوع |
عیب عاشقانه افراد |
http://www.gtalk.ir/images/icons/%28239%29.gif پيرامون عشق و احساس |
http://www.gtalk.ir/images/icons/%28452%29.gif زندگي بدون عشق را به چه چيزي مي توان تشبيه كرد |
http://www.gtalk.ir/images/icons/%28579%29.gif مذهب عشق |
معنای" عشق " از نظر قرآن و روایات چیست؟ |
http://www.gtalk.ir/images/icons/%288%29.gif آیا میان عشق و نفرت فاصلهای هست؟ |
حرفهایی كه زنان عاشق شنیدنشان هستند |
کلید ورود به قلب خانم ها |
قلب شکسته را چطور می توان التیام بخشید؟ |
1 . ایمان و پایبندی به دین، 2 . اخلاق پسندیده انسانی، 3 . شرافت خانوادگی، 4 . سلامت جسمی و روحی، 5 . برخورداری از دانش لازم برای زندگی، 6 . زیبایی متناسب با همسر، 7 . کُفْوِ یکدیگر بودن (همتایی) که البته این مورد در برگیرنده بسیاری از شرایط و ملاکهای مهم است. همتایی را میتوان در موارد زیر بیان کرد: همتایی دینی و ایمانی، همتایی فرهنگی و فکری، همتایی اخلاقی، همتایی سنّی، همتایی خانوادگی، همتایی اجتماعی و سیاسی، همتایی روحی و روانی، همتایی علمی و عقلی، و... .ایده آل گرایی درانتخاب ممنوع! |
از اختلافات استفاده کنيد http://img.tebyan.net/big/1388/01/12...0173137131.jpgما انسانها چنين مىپنداريم كه مجبوريم هميشه به اختلافات و ناسازگارىها به صورت ظهور دو قطب متضاد نگاه كنيم؛ در حالى كه عملاً ، خطر در عدم تشخيص نياز به وجود اختلاف و تدارك شكلهاى مناسب، براى روبهرو شدن با آن است. آنچه ترسناك است، سعى در احتراز و سركوب نمودن اختلافات است. مقصود از « ناسازگارى» يا «اختلافنظر» چيست؟ در فرهنگهاى لغت، به مترادفهايى مثل « مخالفت »، « رودررو شدن »، « نفاق »، « اختلاف »، « سوءتفاهم» ، « ناجورى » و غيره اشاره شده است. براى بسيارى از ما، معنى ناسازگارى، «خشم»، « تهاجم» و «خصومت» است. اختلاف، هيچ بُعد مثبتى ندارد اما در عين حال، اختلاف و ناسازگارى، يكى از بخشهاى گريزناپذير و لازم تجربه بشرى است. چه به صورت ناسازگارىهايى كه در درون خود ما، درباره نيازهاى شخصى وجود دارد و چه اختلافاتى كه در ارتباط با ديگران بروز مىكند. در اين مقاله ، ما در مورد بخش دوم حرف مىزنيم. در هر رابطهاى، اختلافات زيادى وجود دارد كه ما آنها را به دو بخش تقسيم مىكنيم؛ اختلافاتى كه در نتيجه وجود مانعى در راه رسيدن ما به نيازهايمان بروز مىكنند - كه ما آنها را اختلاف نياز مىناميم - و آنهايى كه در نتيجه تضاد ارزشها، بين مردم بروز مىكنند كه ما آنها را برخورد ارزشها مىناميم. در هر «اختلاف نياز»، هر يك از دو طرف، مىتواند به روشنى بفهمد و قبول كند كه طرف ديگر، نيازهايى دارد كه برآورده نشدهاند و اين نيازها، مهم و معتبر هستند. واضح است كه هر چه نيازها ملموستر باشند، ديگرى به احتمال بيشترى، اعتبار آنها را مىپذيرد. چرا سعى مىكنيم از اختلاف بپرهيزيم؟ چرا مردم اين همه از اختلافات هراس دارند؟ دقيقتر بگويم وضعيتهايى كه در زندگىمان دربردارنده اختلاف با ديگران هستند ، بيش از هر چيز ديگر ، سبب ترس و فشار عصبى مىشوند. ما نتيجه را نمىدانيم و نمىخواهيم ببازيم؛ مىترسيم نتوانيم خودمان را كنترل كنيم و مىترسيم رابطهمان آسيب ببيند. بروز اختلاف، به ويژه براى زنان، بسيار حساس است. ما بيشتر آموختهايم كه از اختلاف، مانند خشم و اضطراب، پرهيز كنيم؛ به روى خود نياوريم و آن را بيان نكنيم. همه ما شنيدهايم كه مردم مىگويند: «من براى نگهداشتن آرامش خانواده، هر كارى مىكنم.» يا «در تمام سالهاى ازدواجمان، هرگز عدم توافق جدى نداشتهايم». در حقيقت، اين آدمها مىگويند كه اختلافاتشان را هيچ وقت ظاهر نكردهاند. آنها خودشان خواستهاند كه يا اصلاً نفهمند كه اختلافى با هم دارند و يا از راههاى غيرمستقيم، روى آن عمل كردهاند. در حقيقت، بيشتر خشم و اضطرابى كه در روابط هست، در نتيجه شكست در برخورد مستقيم و روشن با اختلافات است. بنابراين، آنها هميشه يا حل نشده باقى مىمانند و يا به طريقى نامطلوب، حل مىشوند. دليل اصلى اينكه مردم، مخصوصاً زنان، سعى مىكنند در مناقشات حضورى درگير نشوند اين است كه در بيشتر موارد، اختلافات قبلىشان از راههاى غيرمنصفانه حل شدهاند و به جاى اينكه با اينگونه اختلافات، به صورت علامت برآورده شدن نيازى برخورد شود ، مبدل به جدال قدرت گشتهاند و در نتيجه، هميشه برنده يا بازندهاى هست و از آنجا كه بيشتر ما طبيعتاً مىخواهيم كه در رابطههايمان احساس عدالت و دو جانبه بودن داشته باشيم، جدال قدرت، مىتواند به صورت راهى جهت برگرداندن تعادل در رابطه فهميده شود. در عين حال، جدال قدرت، بدون هيچ شكى، در هر دو طرف، احساس بازنده بودن به وجود مىآورد چون آنها به ارضاى نيازشان نمىرسند. http://img.tebyan.net/big/1388/01/18...3461200170.jpg كاربرد قدرت در حل مناقشات ما در اينجا كلمه «قدرت» را به صورت تمام منابعى كه كنترل آن در دست شخصى است كه ديگرى به آن محتاج است، نام مىبريم. شخص قدرتمند، مىتواند بنا به خواسته خود ، از آن قدرت (يا تهديد قدرت)، در راه مجبور ساختن شخص ديگر به انجام كار يا كارهايى كه خود آن شخص تمايلى به انجام آن ندارد ، استفاده كند. قدرت اجبار را مىتوان به صورت مستقيم يا غيرمستقيم به كار برد. با وجود اينكه ما معمولاً به قدرت، از طريق شكلهاى واضح و بيرونى آن نگاه مىكنيم، اما راههاى اعمال فشار غيرمحسوس و غيرمستقيمى هم وجود دارند كه اغلب به صورت دفاع در مقابل اعمال قدرت مستقيم ديگرى به كار مىروند. آدمهاى كمقدرت كه دسترسى زيادى به منابع قدرت ندارند ، آدمهايى كه آموختهاند از اختلاف بپرهيزند و يا آدمهايى كه از برخورد رو در رو مىترسند ، بيشتر مايلند كه از قدرتهاى مرموز يا غيرمستقيم استفاده كنند. بسيارى از زنها فكر مىكنند كه در رابطههايشان، از قدرت استفاده نمىكنند؛ در حالى كه در حقيقت، آنها آن را مستقيماً يا در ظاهر به كار نمىبرند. مثلا زنى كه وقتى شوهرش مىخواهد حرف بزند ، شروع به گريه كردن مىكند. خواه قدرت به صورت مستقيم به كار رود يا غيرمستقيم، در هر صورت، افراد مىتوانند از قدرتشان، عليه يكديگر استفاده كنند. همچنين ما در موضعى هستيم كه مىتوانيم از قدرتمان در مقابل ديگران استفاده كنيم. در بيشتر روابط، تفاوت قدرت، به نسبتهاى مختلف، بين مردم وجود دارد؛ يعنى يك نفر قدرت آن را دارد كه به قيمت محروم ساختن ديگران، نياز خود را برآورده سازد. اگر اين شخص، از قدرت خود در يك جدال قدرت استفاده كند ، معمولاً او برنده شده، ديگرى مىبازد و آن وقت، بازنده سعى مىكند تا بار ديگر، به قيمت باخت او برنده شود. به اين ترتيب، يك دايره معيوب به وجود مىآيد و در نتيجه، رابطه به تدريج، از حالت تعادل خارج مىشود. لازمه ي روشي که در آن برنده و بازنده وجود نداشته باشد ، تعهد دوجانبه، مبنى بر عدم استفاده از قدرت، براى رسيدن به نياز خود ، به حساب شخص ديگر است. بعضي از روشهاى حل مناقشات - كه لازمهاش برنده شدن يكى به قيمت باخت ديگرى است - روشهاى 1 و 2 ناميده مىشوند. اساس اين دو روش، تحميل قدرت است و هر دو ، حالت برنده - بازنده دارند. هميشه يك نفر مىبرد و يك نفر مىبازد. در هيچ يك از اين دو روش، اختلافات پنهان، به صورتى مثبت و سازنده به سطح نمىآيند اما به هر حال، افراد معمولاً نسبت به يكى از اين دو روش، تمايل بيشترى نشان مىدهند و به هر حال، از هر دو روش استفاده مىكنند. لازمه ي روشي که در آن برنده و بازنده وجود نداشته باشد ، تعهد دوجانبه، مبنى بر عدم استفاده از قدرت، براى رسيدن به نياز خود ، به حساب شخص ديگر است. چون بيشتر ما آموختهايم كه مشكلاتمان را از راههاى برد - باخت حل كنيم و انجام چنين تطابقى برايمان آسان نيست. اين روش، به ويژه براى آنهايى كه در بيشتر روابطشان تا حد زيادى قدرتمند هستند ، بسيار سخت است. وقتى جرأت كنيم چنين تعهدى را نسبت به همسرمان بر عهده بگيريم ، نتيجه ، بسيار رضايتبخش خواهد بود. بعضى از منافع كاربرد روش بدون باخت، عبارتند از: 1. باعث مىشود كه اختلافات به سطح بيايند، بيان شوند و به صورتى سازنده و منصفانه، حل شوند. 2. همسران ياد مىگيرند كه نتيجه اختلافات، مىتواند تغييرات جالب و هيجانانگيزى باشد. آنها شروع مىكنند به نگاه كردن به آن از طريق مثبت و از آن پس، ديگر از آن احتراز نمىكنند. 3. هر شخصى، خودش مسئوليت رسيدن به خواستههاى خود را بر عهده مىگيرد اما نه به حساب ديگرى. 4. طرفين، بيشتر با اختلافات اساسى و واقعى سر و كار پيدا مىكنند و نه با اختلافات سطحى. 5. وقتى مسئلهاى به صورت منصفانه حل شود ، ديگر تكرار نمىشود. 6. وقتى هر دو طرف، در تصميمگيرى براى حل مشكلى شركت داشته باشند ، بيشتر به انجام آن متعهد مىشوند تا اينكه آن تصميم به آنها تحميل شده باشد. 7. زوجين، با يكديگر، احساس نزديكى و عشق بيشترى مىكنند و رنجش و دشمنى، ناپديد مىشود. 8. ديگران نيز در روابط خود ، از اين روش، به عنوان الگوى حل اختلافات استفاده مىكنند. اگر ما به جاى نگاه كردن به اختلافات، به صورت تلاش براى دست بالا را گرفتن، به صورت دليلى بر وجود نيازهاى برآورده نشده نگاه كنيم، مىتوانيم آن را به صورتى كاملاً جديد ببينيم. اختلافات، ممكن است سالم باشند و مىتوانند به صورت نيرويى مثبت، در زندگىمان وجود داشته باشند. همچنين مىتوانند به صورت دعوت به ايجاد ارتباطى منطقى، به وجود آورنده موقعيتى براى شركت در يك رويارويى آشكارا و صادقانه باشند و نيز مىتوانند با حل سوء تفاهمات، جو ارتباط را پاك كرده، آدمها را به هم نزديكتر سازند. زن و شوهر، از طريق و پذيرش سهم خود در اختلاف، توسعه يافته، پيش مىروند. در حقيقت، عدم توافق در ارتباطات، بسيار مفيدتر از توافق است؛ چون به وجود آورنده تغييرات و رشد سالم در انسانهاست. بدون مناقشه، تغيير و پيشرفتى در رابطه به وجود نمىآيد و زندگى، يكنواخت، خسته كننده و آمارى مىشود. همانگونه كه مىتوان خشم و هيجان را به صورتى معتبر قبول كرد، به مناقشات هم مىتوان از طريق بسيار مثبتتر نگريست. همانگونه كه فرد مىتواند با غلبه مؤثر بر هيجاناتش، رشد كند، رابطهها هم مىتوانند از طريق حل مؤثر مناقشات، به رشد برسند. بنابراين، آموزش راههاى مؤثر حل اختلافات و مناقشات در روابط انسانى، بسيار اهميت دارد. |
7راز عشق با دوام |
تفاوت عاشق بودن و کسی را دوست داشتن |
http://www.gtalk.ir/images/icons/%28239%29.gif کلام عشق (زیباترین مقاله در مورد عشق حتما بخوانید و از دست ندهید)1 |
تعریف عشق |
http://www.gtalk.ir/images/icons/%28239%29.gif در چه رفتارهایی دنبال عشق واقعی باشیم؟!! |
مضرات اولين عشق |
چـرا مـردها به عشـق اهمیـت کمتـری میدهنـد؟ |
چرا عاشق می شویم!! |
اکنون ساعت 10:17 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)