پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   شعر و ادبیات (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=49)
-   -   کشکول نکته ها (http://p30city.net/showthread.php?t=29575)

behnam5555 12-20-2010 08:09 PM



نیایش
الهی من کمترینم و تو بسیار! من هیچم و تو بیشمار،
من لرزانم و تو استوار،من انسان و تو کردگار
پس به حق حقیقت، به وجد وجود،به عمق عشق،
به صاف صداقت،به شهد شهامت،به شور شیدایی،
به زیب زیبایی، به جان جمالت، به کنه کمالت،
به اسم عزیزت،به پر پرهیزت،به در دریایت،
به سحر صحرایت،به خوشی خواب،به غربت غروب،
به جذبه مجذوبت،به خورشید خرسندیت،به خداوندی خداوندیت،
چنان آرزویم بر آورده باشد که سعادت ، آرزویم نباشد.
آمین!


.آرش خیرآبادی.

behnam5555 12-20-2010 08:11 PM



جبران در یکی از نخستین آثارعربی اش به نام
" بالهای شکسته " عمیق ترین احترامات فرزند نسبت
به مادر را آشکار می سازد:

" زیباترین واژه ی جاری بر زبان بشر مادر است و زیباترین نوا
نوای مادر من است.
مادر واژه ای است سرشار از عشق
و آرزو. واژه ای شیرین و مهربان که از اعماق قلب بر می آید.
مادر همه چیز است... او منبع عشق.ترحم.عاطفه و بخشش است."


behnam5555 12-20-2010 08:19 PM


سی درس برای موفقيت

1 ) خصوصيات افراد دنباله رورا بشناسيد .
2)خود را از دنباله روي آزاد كنيد.
3)موقعيت زندگي خود را ارزيابي كنيد .
4)نگذاريد ديگران شمارا اسير خواسته هاي خود كنند .
5)با افراد ممتاز معاشرت كنيد.
6)مواظب شغل خود باشيد .
7)خودتان ،خود را قرباني نكنيد .
8)قوي باشيد .
9)باترس مقابله كنيد .
10)هيچ كس را بالاتر از خودقرار ندهيد .
11)احترم ديگران را براي خود جلب كنيد .
12 ) از گذشته درس بگيريد .
13) نگذاريد افرادي شمارا به خاطر گذشته تان به بازي بگيرند .
14)به آينده اميدوار باشيد .
15 )همرنگ جماعت نشويد بپذيريد كه تنها هستيد .
16)موفقيتهايتان را به رخ ديگران نكشيد .
17)سفره دل خود را براي همه باز نكنيد .
18)به گفتار واعمال خود بينديشيد .
19)انتظار نداشته باشيد ديگران شما را درك كنند .
20) ديگران را همانطور كه هستند بپذيريد .
21) توقع خود را از ديگران محدود كنيد .
22) از افراد منفي باف فاصله بگيريد .
23) از گزافه گويي بپرهيزيد .
24)ديگران را مقصر ندانيد .
25 ) رفتار درست را به ديگران بياموزيد .
26) در هر موقعيتي خود را زنده وخلاق نگه داريد .
27) قدر وارزش خود رابدانيد .
28) سازنده وثمر بخش بايد .
29)به آرامش دروني وشادماني دست يابيد .
30) بدانيد براي آنكه شاهد موفقيت باشيد هيچ گاه دير نيست


منبع: كتاب آخرين راز شاد زيستن (اندرو متيوس)


behnam5555 12-20-2010 08:21 PM



کيميای روانشناسی( کليدهای طلايی در روانشناسی)
به جرات می توان گفت که هر جمله ذيل عصاره نظريات روانشناسی و حاصل تراکم انديشه های آدمی طی تاريخ است. پس جای دارد که هر سخن به دقت بررسی و در آن تعمق شود. اما اين تدبر را شما انجام دهيد. راستی شما در مورد اين سخنان چه فکر می کنيد؟

کنفوسيوس:
به جای آنکه به تاريکی لعنت بفرستيد يک شمع روشن کنيد

ونيس لومباردي:
بردن همه چيزنيست اما تلاش براي بردن چرا

مثل آلمانی:
افتادن در گل و لای ننگ نیست، ننگ در اين است که آنجا بمانی .

فلوبر:
خوشبختی ، يعنی هماهنگی با حوادث روزگار .

سارنف:
داشتن پشتکار ، تفاوت ظريف بين شکست و کاميابی است.

لاوسن:
وقتی آنچه داريم می بخشيم، آنچه نيازمند آنيم دريافت خواهيم کرد.

ارسطو:
عاقل آنچه را که می داند ، نمی گويد ولی آنچه را که می گويد ، می داند.

ابوالعلا:
بايد از بدی کردن بيشتر بترسيم تا بدی ديدن.

منتسکيو:
انسان همچون رودخانه است ، هرچه عميقتر باشد آرام تر و متواضع تر است .

پرمودا باترا:
مشکلات خود را بر ماسه ها بنويسيد و موفقيت هايتان را بر سنگ مرمر .

اپيکور:
کسی که از هيچ چيز کوچکی خوشحال نمی شود ، هيچگاه خوشبخت نخواهد شد.

بــــــه خاطر بسپارامروز همان فردایی است که دیــــروز نگــــران آن بودی
دیروز تاریخ فـردا معماو امروز زندگی است


behnam5555 12-20-2010 08:30 PM



بوی بد دهان


بوی بد دهان در اول صبح تقریباً در همه افراد شایع است. این مشکل را می توان با بهداشت و نظافت دهان، کنترل کرد. اما خیلی افراد حتی پس از تمیز کردن دهان نیز ممکن است به خاطر برخی مشکلات دهانی، همچنان دچار این بو باشند. برخی از بیماری ها نیز می تواند موجب بدبو شدن دهان شود. علت اصلی این بیماری باید شناخته شده و درمان برطبق آن صورت گیرد.

در زیر به برخی از متداولترین راه ها برای کاهش و درمان بوی بد دهان اشاره می کنیم:


1) نظافت دهان


برای کاهش فعالیت باکتری ها، باید همیشه دهان را تمیز نگه داشت. پس از غذا خوردن، غرغره کردن با آب ولرم لازم است. حتی پس از خوردن تنقلات، شیرینی، و بیسکویت حتماً باید دهان را با آب تمیز کرد. دوبار در روز باید مسواک بزنید. گفته می شود که مسواک اول صبح برای زیبایی است و مسواک آخر شب برای سلامتی.

2) تکنیک های مسواک زدن

برای گرفتن نتیجه بهتر باید از تکنیک های معمول مسواک زدن استفاده کرد. خیلی از افراد با مسواک زدن شدید باعث آسیب رساندن به لثه های خود می شوند. مسواک زدن پس از صرف هر غذا و نوشیدنی هم می تواند به مینای دندان آسیب برساند. موهای مسواک باید نرم اما به اندازه کافی سخت باشند تا بتوانند موادزائد را از منافذ دندانها بیرون بکشند. مهمترین چیز در مسواک زدن، جهت آن است.

دندانهای بالایی را باید در جهت روبه پایین و دندانهای پایین را در جهت روبه بالا مسواک زد. این مسئله هم برای سطح خارجی و هم داخلی صدق می کند. بعد نوبت به تاج دندانها می رسد. در این حالت مسواک زدن باید در جهت روبه جلو و روبه عقب صورت گیرد. این مسئله هم برای دندانهای بالا و هم پایین صدق می کند.

3) تمیز کردن زبان

لایه زرد یا سفید رنگ روی زبان می تواند موجب بدبو شدن آن شود. این مسئله در اول صبح بیشتر است و باید دوبار در روز به کمک تمیزکننده زبان انجام شود. تمیزکننده های زبان را باید به آرامی بدون آسیب رساندن به جوانه های چشایی روی زبان انجام داد.

4) خلال دندان

از خلال دندان برای بیرون کشیدن خرده های غذا از لای دندانها استفاده می شود. این ابزار مخصوصاً بعد از خوردن گوشت و ماهی بسیار مفید است. برای جلوگیری از آسیب رسیدن به لثه ها باید به آرامی از آن استفاده کنید.

5) غرغره کردن

پس از صرف هر غذا، غرغره کردن با آب ولرم بسیار مفید است. برای گرفتن نتیجه بهتر است این غرغره کردن را با آب نمک انجام دهید. دهان شوی های مختلفی نیز در بازار موجود است که می توانید از داروخانه ها خریداری کنید. غرغره کردن با دهان شوی هم به رفع بوی بد دهان کمک میکند.

6) عادات غذایی

برخی از موادغذایی نیز بوی خاصی ایجاد می کنند که ممکن است برای سایرین خوشایند نباشد. پیاز خام بهترین نمونه آن است. گفته می شود که خوردن یک سیب در روز دکتر را از شما دور می کند و خوردن یک پیاز خام در روز هم همه را از شما دور می کند. دقت به زمان غذاخوردن اهمیت زیادی دارد.

7) نوشیدن آب

خشکی دهان محل بسیار مناسبی برای فعالیت باکتری ها ایجاد می کند که موجب بدبو شدن دهانمی شود. برای حفظ رطوبت دهان و کاهش تکثیر باکتریها، وجود بزاق دهان ضروری است. تولید بزاق با توازن آب بدن رابطه نزدیک دارد، درنتیجه باید در طول روز به مقدار کافی آب بنوشید.

8) خنک کننده های دهان

خنک کننده های مصنوعی و طبیعی دهان می تواند شدت بوی بد دهان را تاحدی پایین بیاورند. برای این منظور معمولاً از موادغذایی تند استفاده می شود. ادویه های جویدنی مثل میخک، زیره، هل، دارجین، و زنجبیل می توانند مفید باشند. همه مرکبات هم می توانند بوی بد دهان را کاهش دهند. نک کننده های دهان و آدامس را می توانید از بازار تهیه کنید. اما باید دقت کنید که برخی از این محصولات می تواند آسیب هم ایجاد کند.

اگر راهکارهای بالا جواب نداد، چه باید کرد؟

می توانید از راه حل های زیر استفاده کنید:

1) از بین بردن علت

بوی بد دهان گاهی به خاطر برخی بیماری های خاص مثل دیابت، تب، اختلالات معده، و بیماری های کبد ایجاد می شود. با از بین بردن و کاهش علت اولیه، بوی بد هم اتوماتیک وار از بین می رود.

2) داروهای جدید

اگر بوی بد دهان به خاطر عفونت خاصی باشد، داروهای آنتی بیوتیک ، ضدقارچ و ضد ویروس مناسب می تواند مفید باشد. اگر بوی بد دهان به خاطر هر نوع بیماری مزمن یا خودایمن باشد ممکن است از استیروئید هم استفاده شود. قرص های تولیدکننده بزاق هم میتوان مصرف کرد.

3) جرم گیری دندانها

جرم گیری دندانها توسط دندانپزشک پلاک و رسوب روی دندنها را از بین می برد. اینکار می تواند شدت بدبوی دهان را کاهش دهد. حداقل سالی یکبار به دندانپزشک مراجعه کنید.

4) پر کردن کرم خوردگی دندانها

ازآنجا که کرم خوردگی دندان یکی از علتهای اصلی بوی بد دهان است، حتماً باید برای پر کردن آن به دندانپزشک مراجعه کنید. سابقاً از آلیاژهای نقره ای رنگ برای پر کردن استفاده می شود. اما امروزه با مواد مصنوعی کههمرنگ دندان هستند استفاده می شود.

5) جراحی لوزه

بیمارانی که مداوماً دچار ورم و التهاب لوزه می شوند ممکن است به خاطر تولید موادخمیری از غدد لوزه ها دچار بوی بد دهان شوند. این بیماران پس از جراحی لوزه از این مشکل خلاص می شوند.

6) مشاوره روانشناسی

افرادیکه دچار بوی بد دهان هستند ممکن است دچار افسردگی شده و خود را از جامعه دور کنند. این انزوا بر فعالیت های روزانه آنها تاثیر منفی خواهد داشت. چنین افرادی باید بدانند که همه انسانها دچار بوی بد دهان هستند اما شدت های آن متفاوت است. باید تا جایی که می توانند برای از بین بردن شدت این بدبویی تلاش کنند و هر راه ممکنی را امتحان کنند. حمایت خانواده و دوستان برای چنین افرادی الزامی است.

برخی از افرادی که برای بوی بد دهان به پزشک مراجعه می کنند، هیچ مشکلی واقعی ندارند. اما معمولاًاز درد، تنگی نفس، ناراحتی شکم، و بوی بد دهان گلایه دارند. برای تشخیص و درمان هر علت واقعی نیاز به معاینه دقیق است. برای مداوای این افراد باید از طریق روانشناسی پیش رفت.

7) هوموپاتی

در هوموپاتی، دارویی هایی براساس وضعیت فیزیکی، احساسی، فکری و اجتماعی افراد انتخاب می شود و در قدرت و دوز مناسب برای آنها تجویز می شود. از این طریق هر مشکل سلامتی آنها ازجمله بوی بد دهان، از بین می رود.

behnam5555 12-20-2010 08:41 PM



هفتاد دو نکته مهم در سخنرانی
نفوذ در دیگران

1-اگر مي خواهيد از خفقان زدگي ،از عقده ها ،از بدبيني ها ،از وازدگي ها وگوشه گيري ها از پراكندگي های ذهني واز استبداد فكري رهايي يابيد فن سخن گفتن را بياموزيد.

2-اعتماد بنفس وجرئت خود را بالا ببرید.

3- یاس را از خود دور کنید .

4-سیسرون می گوید :شاید به همین جهت گفته اند :لازمه نطق خوب ,توام بودن آن با عصبانیت است .

5-پشت تربیون رفتن همانند یک سخنران خوب ایستادن ،نگاه کردن ,لب گشودن وحرف زدن

6-یک گفتگوی خوب را با یک داستان بیان کنید.

7-ویلیام جیمز :گرچه به نظر می رسد که هرعمل پس از یک فکر یا احساس به ظهور می رسد ولی در واقع توام با آن است یعنی با هم متولد می شوند وهر کدام از آنها دیگری را همپا دارد به میدان می کشد.

8-اگر کنترل افکار واحساسات خیلی مشکل است ,کنترل اعمال وتنظیم آنها به دست ماست .

9-بهتر است پیش از سخنرانی نفس عمیق بکشید واکسیژن فراوانی در درون خود ذخیره نمائید.

10-شما حامل پیامی هستید که باید بگوئید واینک همه منتظر بیان مطلب شما هستند پس جای شرم وترس نیست.

11-اگر بر اثر عصبانیت زیاد ,محتاج به تکان دادن دست وبدن هستید دستها را به پشت کمر بگیرد وهمانجا نوک انگشتان دست ویا پا را به آرامی تکان دهید که شنوگان متوجه نشوند.

12-ممارست در برابر جمع باعث کاهش ترس می شود .

13-مولد ترس ندانستن است؛ نداستن ناشی از تجربه نداشتن، وعدم تجربه، نتیجه مستقیم تمرین نکردن است .

14-آماده کردن متن قبل از سخنرانی .

15-با خواندن کتاب آن را با فکر خود مخلوط نمائید.
-شب وروز به آن فکر کنید.

17-عقاید وافکار خود را منظم کنید.

18-در هر فرصت از هر گفته ونوشته دیگران ویا اندیشه وایده های خود آنچه را که باز مناسب بحث می یابید در پاکت بنهید.

19-باید بدانید که اگر متن سخن شما قبلا (مثلا 2تا 7 روز قبل ) فراهم شده باشد 90%در صد سخنرانی شما خود به خود جذب کننده وموثر تر است.

20-تمرین صدا وتنفس با عث گرم شدن وجذاب بودن صدا می شود.

21-خوب شروع کنیم وخوب ختم کنیم

22-اگر جمله مبالغه آمیز گفتیم به اثبات مبانی آن هم بپردازیم .

23-هر مطلب جای خود گفته شود به عنوان مثال سلسله مراتب وترتیب رعایت شود1-2-3-4...

24- پرهیزاز پراکنده گویی.

25-پرهیز از بیان مطلب بی دلیل.

26-ذکر فواید معنوی وبه کار بستن کلمات جان پذیر (آزادی-محبت-صفا –انسانیت) شنونده را مجذوب می کند.

قواعدی برای تهیه متن

27-مشکلی رانشان دهید.

28-را ه علاج را معلوم کنید.

29-از شنونده برای همفکری در راهی که یافته اید مدد بخواهید.

30-به هنگام سخنرانی به نوشته نگاه نکنید شنونده کسل خواهد
شد15%درصد از وقت تلف خواهد شد. .


تقویت حافظه

31-پروفسور کارل سی شور (روانشناس )هر کس فقط 10درصد از حافظه طبیعی خود بهره برداری می کند.

32-رعایت قوانین تقویت حافظه( درک مطلب –تکرار –تسلسل افکار)

33-پنج دقیقه تمرکز حواس از یک روز مطالعه سطحی مفید تر است .
هر چیزی که به حافظه سپردیم پس از
هشت ساعت بقدری فراموش می کنی که در بقیه مدت تا یک ماه از خاطر برود حتما هر مطلب قبل از هشت ساعت باید مرور شود.

34-هر از گاهی روی مطالب مرور کنید.

35-بورتن مترجم کتاب هزار ویک شب که 27 زبان را مثل زبان مادری خود می دانست می گفت :
در هر نوبت تمرین زبان ,بیش از 75دقیقه وقت خود را صرف نکردم شما نیز چنین کنید .


36-تسلسل افکار اگراسم کسی را می خواهید حفظ کنید آن اسم را با نام یکی از دوستان صمیمی خود که مشابهتی داشته باشد مقابله کنید بعد به حافظه بسپارید .

رفع خستگی گلو

37-شاعر رومی :اگر می خواهید اشک شنونده را جاری سازید لااقل آثار غم را برچهره خویش ظاهر سازید .

38-امرسون : هیچ کار بزرگی در دنیا انجام نمی شود مگر در نتیجه ی تولید میل وهیجان است .

39-قبل از سخنرانی ورزش سبک انجام دهید.

40-حسن صوت :لحن خوب ادای نیکو کشش مناسب کلمه قطع ووصل بجا وشایسته ظاهر کلام را جمال می بخشد ومطلوب می سازد.

41-میزان صدا را کنترل کنید.

42-کلمات مهم را محکم ادا کنید.

43-سرعت بیان را در موقع حرف زدن کم وزیاد کنید.

44-شخصیت ناطق در سخنرانی موثر است .

45-استراحت لازم قبل از سخنرانی .

46-نزدیک و موقع سخنرانی معده را با غذای سبک واندک تقویت کنید.

47-پوشیدن لباس مناسب.

48-تمرین قوت صدا (تمرین تلفظ ر ر ر ر بطور مسلسل وار)

49-ایستاده سخن گفتن .

50-تن صدا یک نواخت نباشد.

51-نگاه سخنران به جذابیت می افزاید.

52-تمرین شل کردن فک پایین وتنفس کوتاه قبل از سخنرانی انجام دهید.
-بدن راشل کنید هوا را بدون فشار بر گلو به داخل سینه آنقدر بکشانید که به ریه ها ودیافراگم فشار آورد.

54-شنیدن مطلب تازه وبی سابقه ذهنی کاملا جلب توجه می کند.

55-مطلب را با امید وخوشبینی اداکنید.

56-از عالمانه وکتابی ودرسی سخن گفتن بپرهیزید.

57-ازاستعما ل کلمات وجملات عامیانه بپرهیزید.

59-بلند خواندن مطالب در قدرت سخن رانی موثر است .

60-کنایه عبارات شعر وتشبیهات جالب را یادداشت ودر اولین زمینه مناسب بکار ببریم .

61-واضح حرف بزنید. دو موقع به گوینده می گویند تکرار کن
1-زمانی که کلامش واضح نیست
2- آن وقت که کلامش بس شیرین ودلچسب ونیکو وقابل فهم است.


62-از صنعت زشت وزیبا استفاده کنید مثال : آنجا کاخی است سر به فلک کشیده ,زمزمه آبشار مصنوعی داخل باغ شوری در دل می افکند یا حضرت امیر (ع) که به گاه نبرد چندان خشن بود که قلبها را می لرزاند و چون به اطفال یتیم می رسید زانوانش به هم می خورد واز حرکت باز می ماند.

63- برای موفقیت در سخنرانی حکایات وامثا ل بسیاری را به خاطر بسپارید.

64-دادزدن لازم نیست درست ادا کردن وصراحت داشتن در زیر وزبر حروف
وشمرده ومقطع واصولی تلفظ نمودن کلمات شرط اساسی در رساندن صدا به نقاط دور تر سالن سخنرانی است .


65- انسان هر مطلبی را که بشنود صحیح می پندارد مگر آنکه عکس آن رابشنود .
- اگر می خواهید چیزی را به دیگران بقبولانید آن را به چیزی تشبیه کنید.

67-از ذکر اعداد حتی به کار بردن اصطلاحات علمی در سخنرانی خودداری کنید.

68-مقایسه کردن مثال به جای گفتن کشور سی ونه میلیون بگوئید جمعیت فلان کشور یک برابر ونیم جمعیت ایران.

69-با دیدن شکل نگاه شنونده متوجه می شویم که آیا مطلب را فهمیده یا نه ؟ دقت چشم 25 مرتبه بیش از دقت گوش است

70- آغاز سخن نقل حکایت ویا کلامی برای خوشمزگی را بر زبان جاری نکنید.

71-به وقت حرف زدن سینه خود را بلند نگاه دارید. که همین گونه سخن راندن با این وضع قشنگ بدنی جلب توجه می کند.

72-در ابتدای سخن هرگز شکسته نفسی نکنید.

منبع: جزوه دکتر رجبعلی مظلومی


behnam5555 12-20-2010 08:47 PM


http://www.ravanyar.com/Psycologywor...nd%20Freud.jpg

زیگموند فروید ( 1856 - 1939)


زیگموند فروید در 6 مِی 1856 به دنیا آمد و در 23 سپتامبر 1939 از دنیا رفت.
صرفنظر از درستی یا نادرستی نظریه‌های فروید، بدون هیچ تردید او تاثیر فوق‌العاده‌ای بر رشته روان‌شناسی گذاشته است. کارهای او این عقیده را تقویت کرد که تمام بیماری‌های ذهنی، علل فیزیولوژیکی ندارند. کارها و نوشته‌های فروید به درک امروزی ما از شخصیت، روان‌شناسی بالینی، رشد انسان و روان‌شناسی نابهنجاری کمک شایانی نموده است.
فروید همچنین بر روی روان‌شناسان معروف دیگری از جمله آنا فروید، ملانی کلاین، کارن هورنای، آلفرد آلدر، اریک اریکسون و کارل یونگ تاثیر گذار بوده است.
خانواده فروید، هنگامی که او جوان بود، از لایپزیک در آلمان به وین نقل مکان کردند و او بیشتر عمرش را در همین شهر گذراند.
او پس از گذراندن دوره دکتری پزشکی در دانشگاه وین به عنوان پزشک عمومی به کار مشغول شد و احترام خاصی در جامعه به دست آورد. فروید در خلال کارهای پژوهشی‌اش با ژان‌مارتین شارکو، عصب‌شناس فرانسوی، به نوعی اختلال هیجانی به نام هیستری علاقه‌مند شد. سپس فروید و دوست فرانسوی‌اش و دکتر ژوزف بروئر، درمان یک بیمار که به نام «آنا اُ» شناخته می‌شود و در واقع خانمی به نام برتا پاپن‌هایم بود را شروع کردند. عوارض او شامل سرفه‌های عصبی، بی‌حسی و فلج بود. در طول درمان، او چند حادثه آسیب‌زا را در زندگی گذشته‌اش به یاد آورد که فروید و بروئر اعتقاد داشتند در بیماریش دخالت دارند.
دو پزشک چنین نتیجه‌گیری کردند که مشکلات آنا علت جسمی ندارد و گوش‌دادن به صحبت‌های او اثر آرام‌بخشی در عوارض او داشت. فروید و بروئر برپایه کارهایی که با آنکردند در سال 1865 کتاب «مطالعاتی در هیستری» را انتشار دادند. روش درمان آن‌ها به نام «گفتار درمانی» معروف شد و نخستین نمونه از درمان هیستری از طریق استفاده از تخلیه هیجانی ( catharsis ) بود. کتاب‌های بعدی فروید «تعبیر رویا» (1900) و «سه مقاله در نظریه جنسیت» (1905) بود. با وجودی که این کارها معروفیت جهانی یافت امّا نظریه مراحل رشد روانی- جنسی او برای مدّت‌های طولانی موضوع بحث و انتقاد بوده است. هر چند به نظریه‌های فروید غالباً با شک و تردید نگریسته می‌شود امّا تاثیرات کارهای او بر روان‌شناسی و برخی رشته‌های دیگر تا به امروز ادامه داشته است. از او به عنوان بنیانگذار روانکاوی نام برده می‌شود.



behnam5555 12-20-2010 08:53 PM


غزل
دلا در عشق تو صد دفترستم
که صد دفتر ز کونین ازبرستم

منم آن بلبل گل ناشکفته

که آذر در ته خاکسترستم

دلم سوجه ز غصه وربریجه

جفای دوست را خواهان ترستم

مو آن عودم میان آتشستان

که این نه آسمانها مجمرستم

شد از نیل غم و ماتم دلم خون

بچهره خوشتر از نیلوفرستم

درین آلاله در کویش چو گلخن

بداغ دل چو سوزان اخگرستم

نه زورستم که با دشمن ستیزم

نه بهر دوستان سیم و زرستم

ز دوران گرچه پر بی جام عیشم

ولی بی دوست خونین ساغرستم

چرم دایم درین مرز و درین کشت

که مرغ خوگر باغ و برستم

منم طاهر که از عشق نکویان

دلی لبریز خون اندر برستم


بابا طاهر

behnam5555 12-20-2010 09:00 PM




از بزم طرب باده گساران همه رفتند


آیینه دلان٬ نکته گذاران همه رفتند
ما با که نشینیم که یاران همه رفتند؟

نه کوه کن دلشده ماندست و نه مجنون
از کوی جنون سلسله داران همه رفتند

ما با که نشینیم که یاران همه رفتند؟
زین شهر شهیدان تو با جامه گلگون

پاکیزه تر از ابر بهاران همه رفتند
ما با که نشینیم که یاران همه رفتند؟

چون گرد که اندر پی هر قافله ماند
ما مانده در این راه و سواران همه رفتند

ما با که نشینیم که یاران همه رفتند؟
از دست غمت آیینه داران همه رفتند

اندوه خوران٬ سینه فکاران همه رفتند
ما با که نشینیم که یاران همه رفتند؟ همه رفتند؟




behnam5555 12-20-2010 09:06 PM


زندگینامه استاد شهریار


http://elimiz.ir/fa/wp-content/uploa...z_shahriar.jpg

شاید شهریار را بتوان آخرین شاعر غزلسرای چیره دست در ادب فارسی نامید چرا كه پس از او دیگر قالب غزل ، شاعر بزرگی به خود ندیده و علاوه بر این رفته رفته غزل جای خود را به شعر سپید یا نیمایی سپرده و خود به شعرای سلف پیوسته است. شهریار شاعر شوریده ای است كه همچون بسیاری از اسلاف خویش از عشق زمینی و مجازی ، به عشق آسمانی و حقیقی دست یافت و این عشق سبب شد تا گوهر وجودش در كوره سختی ها بگدازد و بر عیار آن افزوده گردد.

استاد شهریار در شهریور ماه 1286 هجری شمسی (1325 هجری قمری ) در بازارچه میرزا نصراله تبریز واقع درچای كنار چشم به جهان گشود . دوره كودكی استاد در آغوش طبیعت و روستا سپری شد كه منظومه حیدر بابا مولود آن خاطرات است. پـدرشحاجی میرآقا خشگـنابی ، از سادات خشگـناب (روستایی در نزدیكی قره چـمن) و از وكـلای مبرز دادگـستـری تـبـریز و مردی فاضل و خوش محاوره و از خوشنویسان دوره خود و با ایمان و كریم الطبع بود. درسال 1331 (ق) پدر ، سید محمد حسین را جهت ادامه تحصیل به تبریز بازآورد و او در نزد پدر شروع به فراگیری مقدمات ادبیات عرب نمود و در سال 1332 ( ق ) جهت تحصیل اصول جدید به مدرسه متحده وارد شد و در همین سال اولین شعر رسمی خود را سرود و سپس به آموختن زبان فرانسه و علوم دینی پرداخت و از فراگیری خوشنویسی نیز دریغ نكرد كه بعدها این تجربه در كتابت قرآن ، ثمر داد .

در سیزده سالگی ( سال 1299) اشعار شهریار با تخلص "بهجت" در مجله ادب به چاپ رسید . در بهمن ماه همان سال برای اولین باربه تهران مسافرت كرده و در سال 1300 به واسطه لقمان الملك جراح دردارالفنون به تحصیل پرداخت . شهریار در تهران تخلص خود را پس از دو ركعت نماز و تفال به غزل حافظ به شهریار تغییر داد كه باهمان تخلص نیز به شهرت رسید. تغییر تخلص شعری استاد شهریار را دوست ایشان آقای زاهدی چنین تعریف می كند : " شهـریار نامش سید محـمـد حسین بهـجـت تـبـریـزی است. در اوایل شاعـری " بهـجـت " تخـلص می كرد و بعـداً دوباره با فال حافظ تخـلص خواست كه دو بـیت زیر شاهـد از دیوان حافظ آمد و خواجه تخـلص او را " شهـریار" تعـیـیـن كرد:

كه چرخ سكه دولت به نام شهـریاران زد
روم به شهـر خود و شهـریار خود باشم "

شهریار در كنار سرودن شعر و تحصیل در دارالفنون به فراگیری موسیقی و علوم دینی نیز اشتغال داشت . وی از بدو ورود به تهران بااستاد ابوالحسن صبا آشنا شد و نواختن سه تار و مشق ردیف های سازی موسیقی ایرانی را از او فرا گرفت ، و همزمان در مسجد سپهسالار و د رحوزه درس شهید سید حسن مدرس به ادامه تحصیل علوم دینی پرداخت.

در سال 1303 با ورود به مدرسه طب ، زندگی شورانگیز و پرفراز و نشیب او آغاز شد . در این سال ها بود كه شهریار دل در گرو عشقی نهاد كه اگرچه فرجامی نداشت ولی وی را به عشقی والاتر و پرشكوه تر رهنمون شد. شهریار در نتیجه این عشق بی فرجام تحصیل طب را رها ساخت و چـنـد سالی در اداره ثـبت اسناد نیشابور و مشهـد خـدمت كرد و از سال 1315 در بانك كـشاورزی تهـران شروع به كار كرد. رساترین بیوگرافی شهریار همانا اشعار اوست؛ شرح عـشق طولانی و آتـشین شهـریار در غـزل هـای ماه سفر كرده،توشهً سفـر،پـروانه در آتـش،غـوغای غـروب و بوی پـیراهـن مشـروح است و زمان سخـتی آن عـشق در قـصیده پـرتـو پـایـنده بـیان شده است و غـزل هـای یار قـدیم،خـمار شـباب، ناله ناكامی با مطلع :

برو ای تـُرك كه تـَرك تو ستمگر كردم
حیف از آن عمر كه در پای تو من سر كردم
،شاهـد پـنداری،شكـرین پـسته خاموش، تـوبـمان و دگـران با مطلع :

از تو بگذشتم و بگذاشتمت با دگران
رفتم از كوی تو لیكن عقبِ سر نگران

ونالـه نومیـدی وغـروب نـیـشابور حالات شاعـر را در جـریان های مخـتـلف آن عـشق حكـایت می كـند و اشعاری نظیرحالا چرا با مطلع :

آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا
بی وفا حالا كه من افتاده ام از پا چرا

ودستم به دامانت با مطلع :

نه وصلت دیده بودم كاشكی ای گل نه هجرانت
كه جانم در جوانی سوخت ای جانم به قربانت

خاطرات آن مهر جانگزا را در میان ابیات خود حفظ كرده اند .

علاوه بر این عـشق عارفانه شهـریار را می توان در خلال این اشعار مشاهده كرد : غـزل هـای انتـظار،جمع و تـفریق،وحشی شكـار با مطلع :

تا كی در انتظار گذاری به زاریم
باز آی بعد از این همه چشم انتظاریم

،یوسف گـمگـشته با مطلع :


یارب آن یوسف گمگشته به من باز رسان
ا طرب خانه كنی بیت حزن بازرسان

مسافرهـمدان،حراج عـشق،ساز صبا، و نای شـبان و اشك مریم،دو مرغ بـهـشتی و غـزل هـای ملال محـبت با مطلع:

گاهی گر از ملال محبت برانمت
دوری چنان مكن كه به شیون ( بخوانمت )*

( *در دیوان برانمت بود كه به زعم نگارنده و بر اساس معنا و قالب شعر باید “بخوانمت" باشد)

نسخه جادو،شاعـر افسانه كه خطاب به نیما سروده مشاهـده كرد.


نیما غم دل گو كه غریبانه بگرییم

سرپیش هم آریم و دو دیوانه بگرییم

من از دل این غار و تو از قله آن قاف

از دل به هم افتیم و به جانانه بگرییم

دودیست در این خانه كه كوریم ز دیدن

چشمی به كف آریم و به این خانه بگرییم

آخر نه چراغیم كه خندیم به ایوان

شمعیم كه در گوشه كاشانه بگرییم

من نیز چو تو شاعر افسانه خویشم

بازآ به هم ای شاعر افسانه بگرییم

از جوش و خروش خم وخمخانه خبر نیست

باجوش وخروش خم وخمخانه بگرییم

با وحشت دیوانه بخندیم و نهانی

در فاجعه حكمت فرزانه بگرییم

با چشم صدف خیز كه بر گردن ایام

خرمهره ببینیم و به دردانه بگرییم

بلبل كه نبودیم بخوانیم به گلزار

جغدی شده شبگیر و به ویرانه بگرییم

پروانه نبودیم در این مشعله باری

شمعی شده در ماتم پروانه بگرییم

بیگانه كند در غم ما خنده ولی ما

با چشم خودی در غم بیگانه بگرییم

بگذار به هذیان تو طفلانه بگرییم

ما هم به تب طفل طبیبانه بگرییم

این غزل و همچنین شعری كه شهریار در سوگ مادر خویش با عنوان ای وای مادرم به سبك سپید سروده ، نشان از پیوند دو شاعر معاصر و به نام ایران زمین دارد كه یكی در قالب كهن و دیگری به سبك نو ، می سرودند .
شاید معروف ترین شعرهای شهریار كه نام او را در میان خاص و عام پر آوازه كرد ،علی ای همای رحمت وحیدر بابایه سلام است كه اولی به فارسی ، اوج ارادت شهریار را به مولای متقیان بیان می كند و دومی چیره دستی شهریار در سرودن شعر به هر دو زبان تركی و فارسی و ادای دین این شاعر پارسی گو به زبان مادری خویش را به نمایش می گذارد. نام شهریار به مدد این شعر از مرزهای جغرافیای ایران گذشته و در كشورهای ترك زبان همجوار نیز بلندآوازه شده است . استاد شهریار سرانجام پس از 83 سال زندگى شاعرانه پربار در 27 شهریور ماه 1367 دار فانی را وداع گفت و پیكرش در مقبرةالشعراى تبریز كه مدفن بسیارى از شعرا و هنرمندان آن دیار است به خاك سپرده شد.


behnam5555 12-21-2010 10:12 PM


دیوانه ای از دکّان نانوایی نانی دزدید ، فی الفور بقّالی سر کوچه مغازه اش را بست . پرسیدند : چرا تو دکانت را می بندی ، گفت : حال که دیوانه نان دارد حتمآ برای خورشت آن به سر شیر و عسلها و مرباههای من هم دستبردی خواهد زد پس باید مواظب بود و احتیاط کرد.



behnam5555 12-21-2010 10:13 PM

* دیروز و امروز

دو روز را هرگز نبایدش فراموش کرد یکی دیروز و یکی امروز ، باید از دیروز تجربه آموخت و از امروز به فکر فردا بود .

* بی اعتباری دنیا

بــرهـر کجا کـه شِـکوِه زدنیـا نوشتـه اند .......... پیدا بـود که مردم دانــا نـوشته اند
آسودگی مجوی زگیتی ، که این سخن .......... بر طاق هفت گنبد مینا نوشته اند

behnam5555 12-21-2010 10:19 PM




اینم کشکول ما

http://www.pic.iran-forum.ir/images/...cwzepzglpu.jpg

در گذشته درویشان به وسیله ی ظرفی لوزی شکل گدایی میکردند .

مردم هم به جای پول هر آنچه داشتند در کشکول او می ریختند . لوبیا ،
برنج ،سکه عدس و ..
در کشکول همه چیز پیدا می شود .به همین دلیل به یک سری کتابها
که در رابطه با تمام موضوعات هستند نیز کشکول گفته می شود :
هم چون کشکول شیخ بهایی.
البته در باید در نظر گرفت که کشکول ها انواع مختلفی دارند . مثلا
کشکول های ادبی ، علوم انسانی ، علوم تجربی ، جغرافیایی و ...


behnam5555 12-21-2010 10:20 PM



سورۀ مبارکه ای که خالی از هفت حرف است :

قیصر روم برای یکی از خلفای بنی عباس ، در ضمن نامه ای نوشت : ما در انجیل دیده ایم که هر کس از << روی حقیقت>> سوره ای بخواند که خالی از هفت حرف باشد ، خداوند جسدش را بر آتش دوزخ حرام میکند ، آن هفت حرف عبارت است از " ث ، ج ، خ ، ز ، ش ، ظ ، ف " ما هر چه بررسی کردیم ، چنین سوره ای را در کتابهای تورات و زبور و انجیل نیافتیم ، آیا شما در کتاب آسمانی خود ، چنین سوره ای را دیده اید .

خلیفه عباسی ، دانشمندان را جمع کرد ، واین مسئله را با آنها در میان گذاشت . آنها در جواب درماندند ، سرانجام سؤال را از امام هادی (ع) پرسیدند ، آن بزرگوار فرمودند : آن سوره ، سورۀ مبارکۀ حمد است که این حروف را ندارد . پرسیدند : فلسفۀ نبودن این هفت حرف ، در چیست : حضرت فرمودند : حرف "ث" اشاره به "ثبور " یعنی هلاکت و حرف "ج" اشاره به "جحیم" نام یکی از درکات دوزخ و حرف "خ" اشاره به "خبیث"یعنی ناپاک و حرف "ز" اشاره به "زقّوم" غذای بسیار تلخ دوزخ و حرف "ش" اشاره به شقاوت یعنی بدبختی و حرف "ظ" اشاره به "ظلمت " یعنی تاریکی و حرف "ف" اشاره به "آفت" است .

خلیفه ، این پاسخ را برای قیصر روم نوشت . قیصر پس از دریافت نامه ، بسیار خوشحال شد ، و به اسلام گروید ، ودر حالی که مسلمان بود از دنیا رفت .


داستانهای شنیدنی از چهارده معصوم ص 186


behnam5555 12-21-2010 10:21 PM

* شادی و اندوه

حکیمی گفته است : شادی دنیا در آن است که به آنچه داری خرسند باشی و اندوه در آن است که ، غم آن خوری که روزی تو نیست .


behnam5555 12-21-2010 10:22 PM


* لطیفه

خداوند به بخیلی چنین فرمود : هر چه بخواهی به تو ارزانی خواهم داشت ، ولی به یاد داشته باش که به همسایه ات دو برابر خواستۀ تو خواهم داد . اگر یک منزل بخواهی ، به او دو برابر خواستۀ تو خواهم داد . اگر طالب دو رأس گاو باشی ؛ او چهار رأس گاو صاحب خواهد شد . آن مرد کمی فکر کرد و سرانجام گفت : خداوندا یکی از چشمانم را از من بگیر .

behnam5555 12-21-2010 10:24 PM



ذکر خروس سحری

در خبر است که خروس در ذکر خود میگوید که ذکر خدا کنید و به یاد او باشید ای غافلان :

هنگام سپیده دم خروس سحری
دانـی کـه چـرا همی کند نـوحـه گری

یعنی کـــه نمـودند در آئینـه صبح
کز عُمر شبی گذشت و تو بـی خبری

behnam5555 12-21-2010 10:25 PM


برنارد شاو چنین توصیف کرده است :

از کهنه ، پاره کاغذ ساخته می شود .
از کاغذ ، اسکناس دُرُست میکنند . برای اسکناس ، بانکها تأسیس میشود.
قرضها ، سبب ورشکستگی و فقر میشوند . فقر هم سبب میشود که مردم لباس پاره بپوشند و از لباس پاره و کهنه پاره ، دوباره اسکناس به وجود می آید . این است خلاصۀ علم اقتصاد .


behnam5555 12-21-2010 10:26 PM


نادان کیست؟

نادان کسی است که با فقر زندگی میکند و با ثروتِ به جا مانده از دنیا میرود .

behnam5555 12-21-2010 10:27 PM


ضایع ترین اوقات زندگی

از حکیمی پرسیدند ، کدام وقت ضایع ترین اوقات زندگی است؟
گفت : وقتی بتوانی در حق کسی نیکی کنی و نکنی ، خواه از خود ، خواه به وساطت خود از غیر .


behnam5555 12-21-2010 10:28 PM

لطیفه : آب و گِل خورده

شخصی ، بی ادبی می نمود ، بزرگی او را سرزنش میکرد .
بی ادب گفت :
چه کنم که ، آب و گِل مرا این گونه سرشته اند .
بزرگ گفت :
آب و گِلِ تو را نیکو سرشته اند امّا ، لگد کم خورده است.


behnam5555 12-21-2010 10:35 PM


نامه دکتر خانلری به پسرش
�من اکنون آن روز را، از پشت غبار زمان، به ابهام می بینم. سالهای دراز گذشته است. نمی دانم که وضع روزگار"چگونه است"؛بهتر از امروز است یا نیست. اکنون که این نامه رامی نویسم زمانه آبستن حادثه ها است. شاید دنیا زیرو رو شود وهمه چیز دگرگون گردد. امّا این نیز ممکن است که باز زمانی روزگار چنین بماند.

�من نیز مانند هر پدری آرزو دارم که دوران جوانی تو به خوشی وخوشبختی بگذرد. امّا جوانی بر من خوش نگذشته است و امیّد آن دارم که روزگار تو بهتر باشد. دوران ما عصر "جنگ" و فساد است و هنوز نشانه یی پیدا نیست ازاینکه آینده جز این باشد. آخر، سال نیکورا از بهارش میتوان شناخت. سرگذشت من خون دل خوردن و دندان به جگرافشردن بود، که امیّد وارم سر گذشت تو چنین نباشد.

�شاید بر من عیب بگیری که چرا دل از وطن برداشته و ترا به دیار دیگری آورده ام، شاید مرا به بی همّتی متّصف کنی. راستی آن است که این عزیمت بارها از خاطرم گذشته است، امّا نیک میدانم که من و تو ازآن نهالها نیستیم که آسان بتوانیم ریشه از خاک خود بر کنیم ودر آب و هوائی دیگر نموّ کنیم. پدران تو، تا آنجا که خبر دارم، همه اهل خرد واز آن طائفه یی بوده اند که مأمورند میراث ذوق واندیشه گذ شتگان را به آیندگان بسپارند. جان ودل چنین مردمی با هزاران بند و پیوند به خاک و اهل خاک خود بسته است. ازاینهمه تعّلق گسستن کار آسانی نیست.

�امّا شاید"هجرت" من سببی دیگر نیز داشته است وآن مقابله بااهریمن جنگ و دوری از" دیو فساد" است که با او بسیار کوشیده ام و همه خوشی های زندگی ام بر سر این پیکار رفته است، تا اینکه ترا از آسیب او برهانم. اینکه ترا بدیار دیگری آورده ام، ازاین جهت بود که از تو چشم امّیدی داشتم. . .

�اکنون که اینجا آمده ایم و سرنوشت ما این است، باید به فکر حال وآینده خود باشیم. میدانی که کشور ما روزگاری قدرتی و شوکتی داشت. امروز ازآن قدرت وشوکت نشانی نیست. ملّتی آواره ودر سرزمین های پهناور پراکنده ایم.

�دراین وضع، شاید بهتر آن بود که قدرتی کسب کنیم، آنقدر که بتوانیم حریم" کشور" را از دستبرد اجانب نگهداریم و نگذاریم که مارا آلتی بشمارند ودر راه مقصود خویش به کار برند. امّا این هم مجالی میخواهد و معلوم نیست که زمانه آشفته چنین مجالی به ما بدهد.

�پس اگر نمی خواهیم یکباره نابود شویم، باید در پی آن باشیم که برای خود شأن واعتباری جز از راه قدرت مادّی به دست بیاوریم، تا دیگران بملاحظه آن مارا به چشم اعتنا بنگرند وجانب مارا مراعات کنند؛ و اگرگردش زمانه مارا به ورطه نابودی کشید، باری، آیندگان نگویند که این مردم لایق و سزاوار چنین سرنوشتی بوده اند.

�این شأن واعتبار را جز از راه دانش و روش بزرگان حاصل نمیتوان کرد. ملتّی که رو به انقراض می رود، نخست به دانش وفضیلت بی اعتنا میشود. به این سبب برای مردم امروزباید دلیل وشاهد آورد تا بدانند که ارزش ادب ودانش چیست.

�جنگ ها و پیروزی ها در" جنگ" اثری کوتاه دارند. آثار هر پیروزی تا وقتی دوام می یابد که شکستی درپی آن نیامده است. امّا پیروزی معنوی است که میتواند شکست نظامی راجبران کند. تاریخ گذشته ما سراسر برای این معنی مثال ودلیل است. در تاریخ ملّت های دیگر نیز شاهد وبرهان بسیار می توان یافت. فرانسه پس از شکست ناپلیون سّوم در سال 1870 مقام دولت مقتدردرجه اوّل را ازدست داده بود. آنچه بعد ازاین تاریخ موجب شد که باز آن کشور مقام مهّمی درجهان داشته باشد دیگر قدرت سردارانش نبود، بلکه هنر نویسندگان و نقاشانش بود.

�ما نیز باید درپی آن باشیم که چنین نیروئی برای خود به دست بیاوریم. گذشتگان ما بقدروسّع کوشیدند وبرای ما آبرو واحترامی بزرگ فراهم کردند. بقای ما تا کنون مدیون ومرهون کوشش آن بزرگوارن است. امروز ما ازآن پدران نشانی نداریم. آنچه را ایشان بزرگ داشتند ما به مسخره و بازی گرفته ایم. دیو فساد در گوش ما افسانه و افسون می خواند. کسانی هستند که جز در اندیشه انباشتن کیسه خود نیستند. دیگران نیز از ایشان سرمشق میگیرند و پیروی میکنند. اگر وضع چنین بماند لازم نیست که حادثه یی عظیم ریشه وجود مارا بر کند. ما خود به آغوش فنا می شتابیم.

�امّا اگر هنوز امیّدی هست، آن است که جوانان ماهمه یکباره به فساد تن درنداده اند. هنوز برق آرزو در چشم ایشان می درخشد؛آرزوی آنکه بمانند وسر افرازباشند. تاچنین شوری در دلها هست همهِ بدی هارا سهل میتوان گرفت. آینده به دست ایشان است ومن آرزو دارم که فردا توهم دراین صف باشی؛یعنی درصف کسانی که به قدر وشأن خود پی برده اند. مردانه بکوشی و با دشمن درون که فسادست به جنگ برخیزی. اگر دراین پیکار پیروز شدی، دشمن بیرون کاری از پیش نخواهد برد وگیرم که برما بتازند وکار مارا بسازند، باری اینقدربکوشیم تا پس از ما نگویند که مشتی مردم پست و فرومایه بودند و بماندن نمی ارزیدند!

زان پیش که دست وپا فرو بندد مرگ
آخــــرکم ازآنکه دست وپائی بزنیـــــــم.


منبع:ادبیات فارسی پیام نور


behnam5555 12-21-2010 10:37 PM


(1)
بهار شوق شگفت تو را به جانم ریخت
هزار پنجره تقدیم آسمانم کرد
به احترام تو از نو بهار سبز آهنگ
مرا به شوق تو آن گونه ذوق مستی داد
«شکرفروش که عمرش دراز باد» چه‌کرد؟
بجز تو شعر بلندی نمی توانم گفت
بی‌حوصله‌می‌غلتم از این‌دست به آن‌دست
دلتنگم و در زیر و بم زمزمه هایم
ای آن که مرا می شنوی روی مگردان
در فرصت پیش آمده هم صحبت من باش
در چنبر بی رونق مرداب اسیر است
این پنجره آغاز هم آوایی ما بود
دو جرعه از نفست را در استکانم ریخت
هزار زمزمه در باغ ارغوانم ریخت
هزار نقش بهارانه در خزانم ریخت
که پنج پاره ی نام تو از زبانم ریخت
تو را دو پاره شکر کرد و در دهانم ریخت
بجز تو طرح بلندی نمی توانم ریخت
(2)
بی‌حوصله‌می‌غلتم از این‌دست به آن‌دست
دلتنگم و در زیر و بم زمزمه هایم
ای آن که مرا می شنوی روی مگردان
در فرصت پیش آمده هم صحبت من باش
در چنبر بی رونق مرداب اسیر است
این پنجره آغاز هم آوایی ما بود
می گویم از اینجا گذری نیست ولی هست
نجوای نجاتی‌ست از این کوچه‌ی بن‌بست
پروا نکن از خواهش این لولی سرمست
لب وانکنی فرصت من می رود از دست
چشمی که به توفان نگاه تو نپیوست
انگار کسی آمد و این پنجره را بست

رضا معتمد

behnam5555 12-21-2010 10:39 PM

کاپیتان

سوت کشتی دریای مرا زخمی کرد
و این تازه شروع بازی بود کاپیتان!
حالا از من فقط موهای خیسم را به جا می‌آوری
و ساعت شماطه‌داری
که زنگ نمی‌زد و می‌لرزید
می‌لرزید با نهنگ‌ها و وال‌ها
می‌لرزید با صخره‌ها و آب‌ها
می‌لرزید با شانه‌هاش و دست‌هاش
رقاصه‌ای بَدوی
روی عرشه من بودم کاپیتان!
این جنین مرده را از من بیرون بیار
بوی یک زندگی قدیمی می‌ترکد توی دلم
و خیس می‌کند
تمام خشکی‌ام را
این‌جا پیچ خطرناکی ست برگرد!
این شال گرم خاکستری برای تو بود
تا زندگی مرا دور خودت بپیچی
جهان سردتر شده
گند زدی کاپیتان!
دستور بده هاله‌ای نامریی دور سرم بکشند
و مرا به پُست خودم برگردانند
و بادبان‌ها را از پوست دامنم بالا ببرند
دستور بده! برگرد!
دستور بده! برگرد!
دستور بده! لنگر نینداز!
پهلو بگیری دریا را به آتش می‌کشم
با یک زخم کهنه
این بازی هنوز ادامه دارد
به نقش خود ادامه بده کاپیتان!

روجا چمنکار

behnam5555 12-21-2010 10:42 PM


http://www.rasekhoon.net/_WebSiteDat...dbc53c76bc.jpg
علو، ژاله


( ملیت: ایرانی قرن:14)
ژاله علو در سال 1306 در تهران به دنیا آمد. او فارغ التحصیل دانشسرای مقدماتی تهران در سال 1326 بود و بعد در سال 1328 به هنرستان هنرپیشگی رفت و در سال 1329 از این هنرستان فارغ التحصیل شد.ر * ژاله ی علو همسر سابق مرحوم نصرت الله محتشم - کارگردان و بازیگر- تئاتر بود.ر * او ابتدا به تئاتر روی آورد و در سال 1328 با نمایشنامه ی ماری مادلن در تئاتر فردوسی فعالیت تئاتری خود را آغاز همزمان با ثبت نام اش در هنرستان هنرپیشگی آغاز کرد ، حدود یک سال در تئاتر فردوسی فعالیت کرد و بعد از آن به تئاتر تهران رفت و پس از مدتی دوباره به تئاتر فردوسی بازگشت. در مدت فعالیت تئاتری اش در بیش از بیست نمایشنامه ایفای نقش کرد.ر * ژاله علو از صدای بسیار خوبی برخوردار بود و در سال 1331 به رادیو رفت و به گوینده گی برنامه های مختلف پرداخت. یک سال بعد ، در سال 1332 فعالیت خود را در زمینه ی دوبله آغاز کرد و در فیلم های زیادی به جای هنربازیگران معروف سینمای جهان حرف زده است.ر * ژاله علو در سال 1327 وارد سینما شد. نخستین فیلمی که در آن بازی کرد فیلم توفان زندگی نام داشت و آخرین فیلم سینمایی اش ، فیلم سلطان ساخته ی مسعود کیمیایی در سال 1375 بود. او در طول فعالیت بازیگری اش در سینما پنجاه فیلم بازی کرد. فیلم‌شناسی • كارناوال مرگ (۱۳۸۷) • ملك سليمان (۱۳۸۷) • ساعت شنی (۱۳۸۶) • مهمان مامان (۱۳۸۳) • سلطان (۱۳۷۵) • زن امروز (۱۳۷۵) • طالع سعد (۱۳۷۴) • پری (۱۳۷۳) • روز واقعه (۱۳۷۳) • آدم برفی (۱۳۷۳) • جنگ نفت‌کش‌ها (۱۳۷۲) • پرواز را به خاطر بسپار (۱۳۷۱) • زمان ازدست رفته (۱۳۶۸) • واسطه‌ها (۱۳۵۶) • صدای صحرا (۱۳۵۴) • قلندر (۱۳۵۱) • آدمک (۱۳۵۰) • لوطی (۱۳۵۰) • داش آکل (۱۳۵۰) • احساس داغ (۱۳۵۰) • پل (۱۳۵۰) • پنجره (۱۳۴۹) • طوقی (۱۳۴۹) • شیرین و فرهاد (۱۳۴۹) • ور پریده (۱۳۴۱) • دندان افعی (۱۳۴۰) • صفر علی (۱۳۳۹) • بی ستاره‌ها (۱۳۳۸) • آسمون جل (۱۳۳۸) • آغا محمد خان قاجار (۱۳۳۳) • افسونگر (۱۳۳۱) • واریته بهار (۱۳۲۸) • طوفان زندگی (۱۳۲۷)


فعالیتها:
• سينما و تئاتر • هنر


behnam5555 12-21-2010 10:44 PM


درسی از شکسپیر!!

شکسپیر می گوید: به جای تاج گل بزرگی که پس از مرگم برای تابوتم می آوری، شاخه ای از آن را همین امروز به من هدیه کن

مردی مقابل گل فروشی ایستاد.او می خواست دسته گلی برای مادرش که در شهر دیگری بود سفارش دهد تا برایش پست شود .

وقتی از گل فروشی خارج شد ٬ دختری را دید که در کنار درب نشسته بود و گریه می کرد. مرد نزدیک دختر رفت و از او پرسید : دختر خوب چرا گریه می کنی ؟

دختر گفت : می خواستم برای مادرم یک شاخه گل بخرم ولی پولم کم است . مرد لبخندی زد و گفت :با من بیا٬ من برای تو یک دسته گل خیلی قشنگ می خرم تا آن را به مادرت بدهی.

وقتی از گل فروشی خارج می شدند دختر در حالی که دسته گل را در دستش گرفته بود لبخندی حاکی از خوشحالی و رضایت بر لب داشت. مرد به دختر گفت : می خواهی تو را برسانم ؟ دختر گفت نه ، تا قبر مادرم راهی نیست!

مرد دیگرنمی توانست چیزی بگوید٬ بغض گلویش را گرفت و دلش شکست. طاقت نیاورد٬ به گل فروشی برگشت٬ دسته گل را پس گرفت و ۲۰۰ کیلومتر رانندگی کرد تا خودش آن را به دست مادرش هدیه بدهد.


behnam5555 12-21-2010 10:46 PM

پیرمرد صبح زود از خانه بیرون آمد. پیاده رو در دست تعمیر بود. در خیابان شروع به راه رفتن کرد که ناگهان ماشینی به او زد. به زمین افتاد. مردم دورش جمع شدند و او را به بیمارستان رساندند. پس از پانسمان زخم ها، پرستاران از او خواستند که آماده شود تا از استخوان هایش عکسبرداری شود. پیرمرد به فکر فرو رفت و یکباره از جا بلند شد و لنگ لنگان به سمت در رفت. به پرستاری که می خواست مانع رفتنش شود گفت که عجله دارد و نیازی به عکسبرداری نیست. پرستار سعی کرد او را برای ماندن و ادامه درمان قانع کند ولی موفق نشد. از پیرمرد دلیل عجله اش را پرسید. در جواب گفت: زنم در خانه سالمندان است. من هر صبح به آنجا می روم و صبحانه را با او می خورم. نمی خواهم دیر شود! پرستار گفت: اصلا نگران نباشید. ما به او خبر می دهیم که امروز دیرتر می رسید. پیرمرد جواب داد: متاسفم! او بیماریِ فراموشی دارد و متوجه چیزی نخواهد شد و حتی مرا هم نمی شناسد! پرستار با تعجب پرسید: پس چرا هر روز صبح برای صرف صبحانه پیش او می روید در حالی که شما را نمی شناسد؟ پیرمرد با صدایی غمگین و آرام گفت: اما من که می دانم او کیست . . .

behnam5555 12-22-2010 08:02 PM




چرا عضلات دچار گرفتگی می‌شوند؟



به خواب عمیقی فرو رفته‌اید و ناگهان با احساس درد شدید در ران از خواب بیدار می‌شوید؛ انگار كه خنجر خورده‌اید. برای رهایی از درد مجبور می‌شوید از تخت پایین بیایید و بایستید.

این وضعیت حتما برای خیلی از شما آشناست و بعضی احتمالا چندین شب پیاپی آن را تجربه كرده‌اید.

اگر آنقدر خوش‌شانس بوده‌اید كه هیچ وقت دچار گرفتگی شبانه عضله پا نشده‌اید، ممكن است دچار گرفتگی عضله ناشی از نویسندگی یا گرفتگی عضلانی ناشی از ورزش شده باشید. هریك از این حالات با درد یا انقباض ناگهانی و شدید عضلانی همراه است؛ با وجود این كه عملكرد ماهیچه طبیعی است و بین مراحل حمله، هیچ دردی وجود ندارد. همه این حالات گرفتگی عضله نام دارند، ولی هریك از آنها در شرایط مختلف رخ می‌دهند و بنابراین درمان‌های آنها نیز متفاوت است.
یك تصور نادرست این است كه گرفتگی‌های عضلانی ناشی از پتاسیم، سدیم یا كلسیم غیرطبیعی بدن است. در حقیقت، در بیشتر گرفتگی‌های عضلانی مقدار این مواد در بدن طبیعی است و درمان برای تجدید این مواد معدنی كه الكترولیت نامیده می‌شوند، تاثیر چندانی ندارد.

پاهایی كه مزاحم خوابند
علت گرفتگی عضلانی شبانه پاها ناشناخته است. به نظر می‌رسد كه تكرار این حالت با افزایش سن بیشتر می‌شود، ولی ارتباط واضحی با مشكلات گردش خون یا التهاب مفاصل ندارد. ارزیابی افرادی كه دچار این مشكلند، معمولا شامل اندازه‌گیری قند خون، الكترولیت‌ها و مواد معدنی (مانند پتاسیم، سدیم، منیزیم و كلسیم)‌ می‌شود.در بین افرادی كه از این وضعیت رنج می‌برند، بندرت می‌توان علت مشخصی را پیدا كرد.

بعضی از مطالعات گرفتگی عضلانی شبانه پاها را با دیابت، صافی كف پا، نشستن طولانی و از دست دادن آب و نمك بدن (مثلا از ورزش)‌ مرتبط دانسته‌اند. داروهایی كه باعث تغییر الكترولیت‌ها می‌شوند، مانند داروهای مدر كه باعث از دست رفتن نمك‌ها یا پتاسیم می‌شوند نیز ممكن است در به وجود آمدن این حالت نقش داشته باشند.

درمان مشخصی برای گرفتگی عضلانی شبانه پاها وجود ندارد، ولی این موارد در بعضی از افراد نتایج مناسبی داشته‌اند:
ورزش منظم و استفاده از نرمش‌های كششی، نوشیدن مایعات كافی قبل و بعد از ورزش، گرم كردن ماهیچه‌ها قبل از خواب و پوشیدن كفش‌های طبی.

داروها نقش ثابت شده‌ای در درمان گرفتگی عضلانی شبانه پاها ندارند، اما برخی مردم داروهای زیر را مفید می‌دانند:
كدیین، شل‌كننده‌های عضلات، ویتامینe، دیفن هیدرامین، ورایامیل و گاباپتیتن. اما ارزش این داروها هنوز به طور علمی به اثبات نرسیده است. اگرچه گرفتگی عضلانی شبانه پاها خطرناك نیست، ولی بسیار دردناك است و مانع خوابیدن می‌شود.

گرفتگی عضلات در هنگام ورزش
هیچ چیز نمی‌تواند به اندازه گرفتگی عضله، مانع ادامه ورزش شود. گرفتگی عضله ران از شایع‌ترین انواع گرفتگی عضلانی هنگام ورزش است كه معمولا در مناطق گرم و مرطوب رخ می‌دهد. با وجود این‌كه این وضعیت شایع است، علت آن مشخص نیست. به نظر برخی متخصصان، خستگی ماهیچه علت آن است. گرفتگی عضلانی بیشتر در ورزشكارانی كه خوب تمرین نكرده‌اند و قبل از رسیدن به شرایط فیزیكی مناسب اتفاق می افتد. به نظر دیگران، كم‌آبی بدن و عدم تعادل الكترولیت‌ها علل اصلی بروز این حالت است؛ اگر چه آزمایش خون برای الكترولیت‌های معمول (مانند سدیم و پتانسیم) طبیعی است.
در حقیقت بیشتر مواقع علت واضحی برای این مساله پیدا نمی‌شود، مگر در مورد ورزشكارانی كه برای مدت طولانی ورزش می‌كنند یا ورزش‌های سنگین انجام می‌دهند. در این مواقع، كم آبی بدن و عدم تعادل الكترولیتی در گرفتگی عضلات نقش دارد.

پس بهترین راه برای ورزش كردن چیست؟
گرم كردن برای مدت 10 5 دقیقه در ابتدای فعالیت ورزشی و انجام حركات كششی قبل و بعد‌از ورزش مفید است. مایعات بیشتری مصرف كنید، و حركات ورزشی را آرام آغاز كنید.
پیش‌بینی این‌كه چه وقت دچار گرفتگی عضلانی می‌شوید دشوار است، اما باید بدانید كه گرفتگی‌ها در بیشتر موارد رفع می‌شوند و مشكل دراز مدتی برای ورزش كردن به وجود نمی‌آورند. وقتی دچار این حالت شدید، بهتر است ورزش را متوقف كنید و حركات كششی انجام دهید تا گرفتگی برطرف شود.

بیماری‌های مرتبط با گرفتگی عضلانی
بیشتر افرادی كه گرفتگی عضلانی دارند، كاملا سالم هستند، اما گاهی اوقات گرفتگی‌ها می‌توانند نشان از ابتلا به یك بیماری زمینه‌ای باشند.

حالات و بیماری‌های مرتبط با گرفتگی عضلانی عبارتند از:
بیماری‌های متابولیك ماهیچه مانند انواع دیستروفی ماهیچه‌ای شامل دیستروفی میوتونیك، ممكن است باعث گرفتگی عضلانی شوند. دیالیز (فرآیند تصویر خون در بیماران مبتلا به نارسایی كلیه) اغلب با گرفتگی عضله همراه است. كم كاری تیروئید و پاركینسون از دیگر بیماری‌هایی هستند كه می‌تواند موجب گرفتگی عضلانی شوند.

* بی‌كفایتی مزمن عروقی خود علت نامشخصی دارد اما گرفتگی عضلانی در این افراد به علت گردش خون ضعیف در سیاهرگ‌های پا دیده می‌شود.

* حاملگی احتمالا به علت كاهش منیزیم خون باعث این حالت می‌شود.

* اختلالات تنظیم قندخون مانند دیابت و كاهش قند خون نیز می‌توانند با گرفتگی عضلانی همراه باشند.

* بعضی از داروهای آسم، فشارخون، قلب و شیمی‌درمانی نیز موجب بروز این وضعیت می‌شوند.

* اگر به گرفتگی شدید یا طولانی مدت پاها دچارید، یا به یكی از بیماری‌های گفته شده مبتلا هستید، برای درمان بهتر است با پزشك خود مشورت كنید.

چرا باید به گرفتگی عضلانی اهمیت دهیم؟
باوجود این كه گرفتگی عضلانی خطرناك نیست، اما باعث ناراحتی افراد سالم می‌شود و گاهی هنگام شنا كردن می‌تواند جان شما را تهدید كند. درد، كیفیت زندگی را پایین می‌آورد و بعضی گرفتگی‌های عضلانی خواب را برهم می‌زنند و باعث می‌شوند كه فرد در روز خسته باشد و تمركز كمی برای انجام كارها داشته باشد.

افرادی كه گرفتگی ماهیچه دارند، به دنبال درمان طبی می‌گردند و اگر برای درمان این مشكل برایشان دارو تجویز شود، ممكن است به عوارض ناشی از آن دچار شوند. بعضی وقت‌ها مجبورید برای رهایی از یك مشكل، بهای گزافی بپردازید. اگر جزو نادر افرادی باشید كه مبتلابه بیماری زمینه‌ای همراه با گرفتگی عضلانی هستند، باید بدانید كه تشخیص آن بیماری زمینه‌ای بسیار مهم است.


behnam5555 12-22-2010 08:06 PM


داستان زیبا شیطان و نماز گذار


مردی صبح زود از خواب بیدار شد تا نمازش را در خانه خدا (مسجد) بخواند.لباس پوشید و راهی خانه خدا شد.در راه به مسجد، مرد زمین خورد و لباسهایش کثیف شد. او بلند شد،خودش را پاک کرد و به خانه برگشت.مرد لباسهایش را عوض کرد و دوباره راهی خانه خدا شد. در راه به مسجد و در همان نقطه مجدداً زمین خورد ...
او دوباره بلند شد، خودش را پاک کرد و به خانه برگشت. یک بار دیگر لباسهایش
را عوض کرد و راهی خانه خدا شد.
در راه به مسجد، با مردی که چراغ در دست داشت برخورد کرد و نامش را پرسید.
مرد پاسخ داد: (( من دیدم شما در راه به مسجد دو بار به زمین افتادید.))،
از این رو چراغ آوردم تا بتوانم راهتان را روشن کنم.
مرد اول از او بطور فراوان تشکر می کند و هر دو راهشان را به طرف مسجد
ادامه می دهند. همین که به مسجد رسیدند، مرد اول از مرد چراغ بدست
در خواست می کند تا به مسجد وارد شود و با او نماز بخواند.
مرد دوم از رفتن به داخل مسجد خودداری می کند.
مرد اول درخواستش را دوبار دیگر تکرار می کند و مجدداً همان جواب را می شنود.
مرد اول سوال می کند که چرا او نمی خواهد وارد مسجد شود و نماز بخواند.
مرد دوم پاسخ داد: ((من شیطان هستم.)) مرد اول با شنیدن این جواب جا خورد.
شیطان در ادامه توضیح می دهد:
((من شما را در راه به مسجد دیدم و این من بودم که باعث زمین خوردن شما شدم.))
وقتی شما به خانه رفتید، خودتان را تمیز کردید و به راهمان به مسجد برگشتید،
خدا همه گناهان شما را بخشید. من برای بار دوم باعث زمین خوردن شما شدم
و حتی آن هم شما را تشویق به ماندن در خانه نکرد، بلکه بیشتر به راه مسجد برگشتید.
به خاطر آن، خدا همه گناهان افراد خانواده ات را بخشید. من ترسیدم که اگر یک بار دیگر
باعث زمین خوردن شما بشوم، آنگاه خدا گناهان افراد دهکده تان را خواهد بخشید.
بنا براین، من سالم رسیدن شما را به خانه خدا (مسجد) مطمئن ساختم.
داستان:
کار خیری را که قصد دارید انجام دهید به تعویق نیاندازید. زیرا هرگز نمی دانید
چقدر اجر و پاداش ممکن است ازمواجه با سختی های در حین تلاش به انجام کار خیر
دریافت کنید. پارسائی شما می تواند خانواده و قوم تان را بطور کلی نجات بخشد.
این کار را انجام دهید و پیروزی خدا را ببینید.



behnam5555 12-22-2010 08:07 PM


راز تکرار بزرگترین ترجیع‌بند قرآن


آیه کریمه‌ی«فباىّ الاء ربكما تكذبان»، بزرگترین ترجیع‌بند قرآن به شمار می رود که حدود 31 مرتبه در سوره مبارکه الرحمن تکرار شده است. علت این تکرار چیست؟ اصولا آیا تکرار این ایه، مخل فصاحت و بلاغت در کلام پروردگار نخواهد بود؟
در سوره «الرحمن» خداوند نعمت‏هاى گوناگون خود را- اعم از مادى و معنوى بیان كرده و بعد جن و انس را مخاطب قرار داده است كه: كدام یك از نعمت‏هاى پروردگارتان را تكذیب مى‏كنید. این پرسش، استفهام تقریرى است كه در مقام اقرار ذكر مى‏شود.
از این رو در روایتى آمده است كه بعد از این جمله بگوییم: پروردگارا ما هیچ یك از نعمت‏هاى تو را تكذیب نمى‏كنیم.
«لا بشى‏ء من الائك رب اكذب». اندیشه و دقت در نعمت‏هاى الهى- با جزئیات و ریزه‏كارى‏ها و اسرارى كه در هر یك از آنها نهفته است حس شكرگزارى را برمى‏انگیزد و انسان را به عرفان و شناخت مبدأ این نعمت‏ها دعوت مى‏كند. به همین جهت خداوند از بندگانش، اقرار مى‏گیرد. این تكرار نه تنها منافاتى با فصاحت و بلاغت ندارد، بلكه خود یكى از فنون فصاحت است. این درست مانند آن است كه پدرى فرزند فراموش كار خود را مخاطب ساخته، مى‏گوید: آیا فراموش كردى كودكى خرد و ناتوان بودى. من چه خون جگرها براى پرورش تو خوردم؟ آیا فراموش كردى هنگامى كه به مرحله جوانى رسیدى و نیاز به همسر داشتى، پاك‏ترین همسر را برایت انتخاب كردم؟ آیا فراموش كردى نیاز به خانه و وسایل زندگى داشتى، برایت فراهم كردم؟ پس این سركشى و بى‏مهرى از چیست؟ خداوند مهربان نیز نعمت‏هاى گوناگونش را به این بشر فراموش‏كار یادآور مى‏شود و به دنبال هر بخش از آنها، از او سؤال مى‏پرسد: «كدام یك از اینها را انكار مى‏كنى؟» پس این نافرمانى و طغیان براى چیست؟ در حالى كه اطاعت من نیز رمز تكامل و پیشرفت خود شما است و از آن چیزى عاید پروردگارتان نمى‏شود*



behnam5555 12-22-2010 08:17 PM


راز موفقیت از زبان سقراط........

مرد جوانی از سقراط پرسید راز موفّقیت چیست. سقراط به او
گفت، "فردا به کنار نهر آب بیا تا راز موفّقیت را به تو بگویم."
صبح فردا مرد جوان مشتاقانه به کنار رود رفت..

سقراط از او خواست که به سوی رودخانه او را همراهی کند.

جوان با او به راه افتاد. به لبهء رود رسیدند و به آب زدند و آنقدر
پیش رفتند تا آب به زیر چانهء آنها رسید.

ناگهان سقراط مرد جوان را گرفت و زیر آب فرو برد. جوان

نومیدانه تلاش کرد خود را رها کند، امّا سقراط آنقدر قوی بود
که او را نگه دارد. مرد جوان آنقدر زیر آب ماند که رنگش به
کبودی گرایید و بالاخره توانست خود را خلاصیبخشد.

همین که به روی آب آمد، اوّل کاری که کرد آن بود که نفسی

بس عمیق کشید و هوا را به اعماق ریه فرو فرستاد. سقراط
از او پرسید، "زیر آب که بودی، چه چیز را بیش از همه مشتاق
بودی؟" گفت، "هوا."

سقراط گفت، "هر زمان که به همین میزان که اشتیاق هوا را

داشتی موفقیت را مشتاق بودی، تلاش خواهی کرد که آن را
به دست بیاوری؛ راز دیگر ندارد."



behnam5555 12-22-2010 08:20 PM


دلیل آبی دیده شدن آسمان

چرا آسمان به رنگ آبی دیده می شود ؟
تابش نور خورشید از میان اتمسفر کره زمین آسمان را به رنگ آبی نمایان می سازد . نور خورشید از رنگ های مختلف تشکیل شده واتمسفرکره زمین نیز ترکیبی است ازهوا ؛ ذرات گرد وغبار مانند وذرات آب . هنگامی که نور خورشید از میان اتمسفر عبور می کند رنگ آن را از سایر رنگ ها ،بیشتر پراکنده می شود . به این دلیل آسمان را آبی رنگ می بینیم .


behnam5555 12-22-2010 08:21 PM


چرا مردم مصر باستان ،اجساد را مومیایی می کردند ؟


چرا مردم مصر باستان اجساد را مومیایی می کردند ؟
مصری ها عقیده داشتند وقتی شخصی می خوابد روحش از جسمش خارج می شود ودر زمان بیداری ،روح به جسم باز می گردد وموقعی که کسی می میرد روح برای مدتی از جسم خارج شده وپس از مدتی بازخواهد گشت وبرای این که موقع مراجعت روح ، جسم شکل اولیه خود را حفظ کند اجساد را مومیایی می کردند .



behnam5555 12-22-2010 08:22 PM

مخترع سیمان کیست ؟

مخترع سیمان کیست ؟
مردی از اهالی لیدز انگلستان که به شغل سنگتراشی مشغول بود ، همیشه در جستجوی ملات بهتری برای کار بنایی بود . وی سنگ آهک را به صورت پودر در آورد ه وآن را با خاک مرطوب رس مخلوط کرده وآن را در کوره حرارت داده ومحصول خود را سیمان نامید ونام خود را که ژوزف آسیدین بود در تاریخ ماندگار کرد.


behnam5555 12-22-2010 08:25 PM


روش های جهت يابي


http://img21.com/images/lpw7284x4hq7lwlepoi.jpeg

1-ساعت :
ابتدا ساعت خودرا باساعت گرینویچ(GMT) تنظیم می‌کنیم (البته زمانی که ساعتها ۱ ساعت به جلو کشیده میشوند باید ساعت را ۱ ساعت به عقب ببریم و سپس طبق گرینویچ تنظیم کنیم) ساعت گرینویچ ۳/۳۰ ساعت از ساعت اصلی کشور جلوتر است .یعنی اگر ساعت ما۵باشد ساعت به وقت گرینویچ ۲/۳۰ می‌باشد. سپس عقربه ساعت شمار را به طرف خورشید می‌گیریم به طوری که سایه آن به زیر خودش برود. آنگاه بین عدد دوازده و عقربه ساعت شمار زاویه‌ای رسم میکنیم ..اگر برای زاویه تشکیل شده نیمسازی در نطر بگیریم این نیمساز سمت جنوب را نشان میدهد .(البته در نیمکره شمالی که ما قرار داریم)

۲. لانه مورچه‌ها :
که خاکریز لانه آنها سمت جنوب را نشان میدهد.

۳. خورشید و اجسام :
شئ بلندی را در زمین فرومیکنیم آخر سایه ایجادشده را علامت می‌زنیم .سپس ۲۰ تا ۳۰ دقیقه دیگر مراجعه می‌کنیم دوباره آخر سایه فعلی را علامت می‌زنیم .دونقطه را به هم وصل می‌کنیم پشت خط میایستیم پای چپ را روی علامت سایه اول و پای راست را روی علامت سایه دوم می‌گذاریم .روبروی ما جهت شمال می‌شود.

۴. جهت یابی در شب :
که به وسیله ستاره قطبی انجام میشود.این ستاره جهت شمال را نشان می‌دهد.(ستاره قطبی نور زیادی دارد واطراف آن تا شعاع زیادی ستاره‌ای دیده نمی‌شودو دقیقا در امتداد محور زمین است..)

۵. تنه درختان بریده شده :
خطوط درخت رانگاه می‌کنیم هرجا که فاصله خطوط به هم نزدیک باشد سمت شمال و هرجا که فاصله خطوط از هم دور باشد سمت جنوب را نسان می‌دهد.

۶. خزه روی درختان :
آن طرفی که خزه زیاد است سمت شمال را نشان می‌دهد.

۷. به وسیله ماه :
اگر درنیمه اول ماه باشیم برآمدگی ماه به سمت مغرب است و اگر درنیمه دوم ماه یاشیم(از روز ۱۶ به بعد) برآمدگی ماه به سمت مشرق است.

نکته: چنانچه نمی‌دانیم در نیمه اول هستیم یا نیمه دوم دوطرف ماه را از بالا به پایین وصل میکنیم چنانچه حرف p شد نیمه اول و اگر حرف q شد نیمه دوم است

behnam5555 12-22-2010 08:27 PM


چراگوشت خوک حرام است؟


خوک علاوه بر میکروبی که به نام «تنیاسلیوم»در گوشتش وجود دارد و از میکروب های پرده داری است که به حرارت جوشیدن از بین نمی رود و با هضم معده پرده از بین رفته و میکروب آزاد می شود و تولید مرض می کند،در امور جنسی نیز خیلی بی بند و بار است.گویا دارای مرض «سادیسم » می باشد،و غالباً خوک های نر بعد از این که از ماده ی خود استفاده کردند،آنها را به پیش سایر خوک های نر می برند،و از استفاده ی جنسی سایر خوک ها احساس لذّت می کنند.

و برای همین جهت رهبران دین ما راضی نمی شوند که نوزاد مسلمان از شیر مادری که گوشت خوک می خورد پرورش بیابد و بالأخره شیر خاصیت معکوس خود را ببخشد.و طبق همین جهت در تاریخ نوشته شده است که:

چرا بُخت النّصر مادرش را کشت؟
و یا
چرا حضرت موسی(علیه السّلام)سینه ی زنان دیگر-جز مادر خود را-نپذیرفت؟
و...

کتاب خواسته های بشر
تألیف دانشمند معظّم علی مشکینی نجفی



behnam5555 12-22-2010 08:29 PM


اهمیت ظروف مسی

معروف است که پزشکان به کسانی که از درد مفاصل رنج می‌برند، داشتن یک دست‌بند مسی را توصیه می‌کنند و دلیل این امر را هم کمبود یون‌های مسی در خون ذکر می‌کنند که با تماس دست‌بندهای مسی با پوست بخشی از این کمبود جبران شده و از درد مفاصل کاسته می‌شود.
از سوی دیگر محققین، یکی از علت‌های بروز بیماری آلزایمر را رسوب یون‌های آلومینیوم در مغز عنوان می‌کنند.
تا چند دهه پیش، مردم کشور ما رسم داشتند برای پخت غذا مخصوصاً خورشت و آش از قابلمه‌های مسی استفاده می‌کردند و یک کفگیر آهنی داشتند به نام حسوم که موقع پخت غذا دائم درون آن قرار می‌گرفت ... هیچ‌کس نمی‌دانست چرا باید این کفگیر درون قابلمه مسی قرار بگیرد، فقط می‌دانستند برای پخت غذا خیلی لازم می‌باشد.
داستان از این قراره که بدن (مخصوصاً مغز) برای سلامت و نشاط و کنترل اسیدلاکتیک و کورتیزول به ٦ میلیارد یون مس نیاز دارد و به همین نسبت یون آهن.
کمبود یون مس باعث میشه شما دائم احساس رخوت و خواب آلودگی و کسالت کنید و مدام دهن‌دره کنید. در ضمن هیچ کارخانه داروئی نمی‌تونه از یون یک عنصر برای شما قرص تهیه کنه ... و اونی که مثلاً به اسم قرص آهن به خورد شما می‌دهند شامل مولکول آهن هستش که برای بدن هیچ کاربردی نداره.
ولی تا این جا بدونید که غذا موقع پخت در درون قابلمه مسی، از یون آزاد شده این ظرف استفاده می‌کند و در بدن شما فوق‌العاده احساس نشاط و انرژی ایجاد می‌‌کنه دیگه از اون دهن‌درگی و خمیازه و کسالت خبری نیست و باعث طول عمر مفید و سلامتی جسمی مخصوصاً برای خانم‌ها نزدیک به دوران عادت ماهیانه دارد.
ولی یک دفعه توی دهه ٥٠ از این نون خشکی‌ها اومدند و داد می‌زدند (قابلمه مسی ...... کفگیر آهنی خریداریم ......) و با یک قیمت مناسب این قابلمه‌ها را خریدند و به جاش قابلمه آلمینیومی می‌دادند که بهش می‌گفتند روحی. هیچکس توی اون دهه نفهمید این همه قابلمه مسی کجا قراره بره؟
بعدش هم که الان ظرف‌های استیل و تفلون اومده که مدعی هستند غذا توش زود می‌پزه و به کف ظرف نمی‌چسبه. ولی مردم ما خبر ندارند که همین یون‌های مضر در این ظروف عامل سرطان هستند و به راحتی یون سرب و آلمینیوم و ..... می‌تونند در جا، یک کودک ٦ ماهه را ظرف یک سال به بیماری‌های کمبود خونی و سرطان و یک فرد بزرگسال را در طی ٥ سال به بیماری‌های کبدی و خونی و طحال دچار کند و بعدش هم سرطان.
من به همه دوستان پیشنهاد می‌کنم حتماً برای پخت غذا (مخصوصاً غذاهای آبکی) از قابلمه مسی و کفگیر آهنی استفاده کنند. حداقل برای یک بار هم شده تا ظرف سه روز اثر آن را روی بدن خودتون ببینید.
حالا جالبه توی شمال ایران موقع پخت خورشت (مخصوصاً فسنجون) یک تیکه آهن یا نعل اسب می‌اندازند وسط خورشت تا حسابی رنگ بگیره ..... این کار باعث آزاد شدن یون‌های آهن و سلامتی بدن می‌شود. اگر دقت کنید مردم مازندران و گیلان تقریباً در حد صفر دچار بیماری‌های خونی و سرطان خون می‌شوند.



behnam5555 12-22-2010 08:30 PM

آرتمیس، نخستین زن دریانورد ایرانی
http://hodhodi.persiangig.com/image/1259055674.jpg

آرتمیس، نخستین زن دریانورد در ایران وجهان
آرتمیس Artemis نخستین زن دریانورد ایرانی است كه درحدود 2480 سال پیش،فرمان دریاسالاری خویش را از سوی خشایارشاه هخامنشی دریافت كرد و اولین بانویی می باشد كه در تاریخ دریانوردی جهان در جایگاه فرماندهی دریایی قرار گرفته است. در سال 484 پیش از میلاد، هنگامی كه فرمان بسیج دریایی برای شركت در جنگ با یونان از سوی خشایارشاه صادر شد، آرتمیس فرماندار سرزمین كاریه با پنج فروند كشتی جنگی كه خود فرماندهی آنها را در دست داشت به نیروی دریایی ایران پیوست. دراین جنگ كه ایرانیان موفق به تصرف آتن شدند، نیروی زمینی ایران را 800 هزار پیاده و 80 هزار سواره تشكیل می داد و نیروی دریایی ایران شامل 1200 ناو جنگی و 300 كشتی ترابری بود.

همچنین آرتمیس در سال 480 پیش از میلاد در جنگ سالامین Salamine كه بین نیروی دریایی ایران و یونان درگرفت شركت داشت و دلاوری های بسیاری از خود نشان داد و با ستایش دوست و آشنا روبرو شد.او در یكی از دشوارترین شرایط در جنگ سالامین، بادلیری و بیباكی كم مانند توانست بخشی از نیروی دریایی ایران را از خطر نابودی نجات دهد و به همین دلیل به افتخار دریافت فرمان دریاسالاری از سوی خشایارشاه رسید.او به خشایارشاه پیشنهاد ازدواج نیز داد که بدلایلی این پیوند صورت نگرفت. در سالهای دهه شصت میلادی (دهه چهل خورشیدی) نیروی دریایی ایران، برای نخستین بار ناو شكن بزرگی را به نام یك زن نام گذاری كرد و او «آرتمیس» بود.

ناو شكن آرتمیس در دوران خدمت «دریاسالار فرج الله رسایی» به آب انداخته شد و سالها بر روی آبهای خلیج همیشه فارس پاسدار سواحل ایران بود.
جا دارد که از دیگر سرداران زن ایران باستان هم یادی شود،کسانی مانند: كردیه، بانوگشسب، گردآفرید، یوتاب.


behnam5555 12-22-2010 08:32 PM



معرفی دیگر زنان قهرمان ایران باستان


1 - ماندانا
ماندان یا ماندانا در لغت به معنی شاه بوی عنبر سیاه، دختر آژی دهاک آخرین پادشاه ماد که همسر کمبوجیه پدر کوروش شد و از این وصلت کوروش متولد گردید. او در تربیت و نیز انتقال قدرت به کوروش سهم بسیار موثری داشت. ماندان اولین مدرسه جمعی که در آن برگزیدگانی از پسران بودند بنیان مینهد که خود شخصا به دانش آموزان این مدرسه درس حقوق و قانون را می آموخت و به کوروش می آموخت که باید پایه و اساس ظلم و بیدادی را ویران نماید و در هر حال یار و همیار زیردستان باشد. در این مدرسه فنون سوارکاری و تیراندازی و نبرد نیز آموزش داده میشد.


2 - شيرين
شاهزاده ارمنی و برادر زاده و جانشین مهین بانو فرمانروای ارمنستان و زنی خردمند که همسر وفادار خسروپرویز بود. در آن زمان ارمنستان یكی از شهرهای كوچك ایران و شاه ارمنستان زیر نظر شاهنشاه ایران بود. خسروپرویز و شیرین حماسه ای از خود ساختند كه همیشه در تاریخ ماندگار ماند. شیرین از خسرو چهار فرزند به نام های نستور، شهریار، فرود و مردانشه بدنیا آورد كه هر چهار فرزند وی در زندان كشته شدند.
داستان عشق او و خسرو پرویز و دلدادگی او و فرهاد در ادبیات ایران مشهور است. پس از این كه خسرو پرویز بدست افسری جوان به نام مهرهرمز (که پدرش مرزبان نیم روز "بابل و عراق" بوده و دو سال پیش از این واقعه، به دست خسروپرویز مجازات شده بود) کشته می‌شود، به پسرش شیرویه گفت كه من به عنوان ملكه ایران باید بهترین مراسم سوگواری را برای پدرت خسرو پرویز بجا آورم و در حالی كه زیباترین لباس و آرایش را داشت با متانت به همراه موبدان و بزرگان به تشیع جنازه خسرو پرویز پرداخت. پس از انجام مراسم از حاضران خواست كه او را برای آخرین وداع با جنازه همسرش تنها بگذارند در آن هنگام با خنجری در كنار جسد همسرش، خود را كشت.

3 - دغدویـــه
دغدویه یا دوغدو مادر زرتشت است که اصلا از شهر ری بوده است. وی در آنجا با کوی ها و کرپن ها که مردم را گمراه می کردند و از آنها مرتب فدیه و قربانی می خواستند و دین را وسیله ای برای رسیدن به امیال و خواستهای ناروای خود کرده بودند به مبارزه پرداخت. پدر و مادرش چون جان او را در خطر دیدند او را نزد یکی از نزدیکان خود به آذربایجان فرستادند او در آنجا با پوروشسب ازدواج کرد و ثمره این پیوند همایون، زرتشت پیامبر بزرگ ایرانیان است.


کاساندان یا کاساندانه تنها همسر کوروش بزرگ، شهبانوی ایران (ملکه جهان) دختر فرناسپه از شاهدختان و دختر فرناسپه هخامنشی از دودمانی بود که از نجبای پارس محسوب می شدند و پدر واجدادش در چند نسل شاه پارسیان بودند. کاساندان ملکه ۲۸ کشور آسیائی بوده و همواره در کنار همسرش کوروش بزرگ پادشاهی میکرده و پس از او نخستین فرد قدرتمند و سیاستمدار دربار هخامنشیان بشمار می آمده است. او ۵ فرزند با نام های کمبوجیه، بردیا، آتوسا، رکسانه و ارتیستونه داشت. هر یك از فرزندان کاساندان و كوروش بزرگ به نحوی در تاریخ هخامنشیان دارای نقش تعیین كننده بوده اند و از نشانه ها چنین بر می اید كه آنها از تربیتی خاص برخوردار بودند.


4 -کاساندان

به نقل از هرودوت: کاساندان در ۶ نوامبر ۵۳۹ پیش از میلاد فوت کرد و هنگام مرگ وی در بابل ۶ روز همه به سوگواری همگانی فراخوان شدند. کاساندان قبل از کورش درگذشت و بعد از او کورش در اندوهی فراوان ماند و برای همیشه و به احترام همسرش تنهایی را برگزید. مقبره شهبانو کاساندانه در پاسارگاد، در کنار آرامگاه کوروش بزرگ میباشد.

5 - آتوســا
آتوسا در لغت به معنای خوش اندام است. همچنین به معنای قدرت و توانمندی نیز میباشد. آتوسـا (۵۵۰ تا ۴۷۵ پیش از میلاد مسیح) شهبانوی ایران یكی از برجسته‌ترین زنان در تاریخ ایران قدیم است. وی دختر کورش کبیر و کاساندان، خواهر کمبوجیه، و همسر دو پادشاه هخامنشی، کمبوجیه و داریوش یکم، و مادر خشایار شاه بود.
آتوسـا بانویی زیبا بود وهم شاعر و هم ادیب بود و به نوجوانان پارسی درس ادبیات پارسی میداد. به خاطر خرد و اندیشه نیکویش داریوش با ایشان در مسائل مملکتی و سرنوشت ساز مشورت میکرد و نیز به ایشان اعتماد کامل داشت. اگر داریوش به منطقه ای لشگر میکشید شورای سلطنت برای اداره امور کشور تشکیل میشد و رئیس و مافوق همه در راس شورای سلطنت شهربانو آتوسا بود.
هرودوت در مورد زندگی سیاسی وی می‌گوید: آتوسا از قدرت فوق‌العاده‌ای برخوردار بود و علاقمند بود که در میدان کارزار نیز شوهرش را همراهی کند. وی همواره یاور فکری داریوش بزرگ بوده و چندین نبرد بزرگ را شخصا فرماندهی کرده و یا با نقشه های جنگی او انجام گرفته است. از زمان مرگ او هیچ اطلاعی در دست نیست. تنها می‌دانیم تا زمانی که خشایار از جنگ یونان بر میگردد زنده بوده‌است. احتمالا آرامگاه او در کنار آرامگاه داریوش کبیر در نقش رستم می‌باشد.
گفته میشود که "هما" در اساطیر ایران، بر مبنای یادمانهایی از "آتوسا شهبانوی پارسی" و رویدادهای دوران داریوش و خشایارشاه، همسر و پسرش شکل گرفته باشد. "هما" در افسانه های مردمی مرغ فرخنده ایست كه گاه از آن با نام "مرغ سعادت" نیز یاد می شود و در این باورها همان مرغی است كه اگر سایه او بر كسی افتد او را سعادتمند و اگر بر تارك كسی نشیند او را به شهریاری رساند و شاید واژه "همایون و همایونی" با این نام پیوند دارد.

6 - یوتاب
یوتاب در لغت به معنی درخشنده و بیمانند است. از یوتاب به عنوان یکی از سردارن زن ایرانی نام برده اند. یوتاب خواهر آریوبرزن سردار نامدار ارتش شاهنشاهی داریوش سوم بوده است وی در نبرد با اسکندر گجستک همراه آریو برزن فرماندهی بخشی از ارتش را بر عهده داشته است . او در کوههای بختیاری راه را بر اسکندر بست ولی یک ایرانی خائن راه را به اسکندر نشان داد و او از مسیر دیگری به ایران هجوم آورد. از یوتاب به عنوان شاه آتروپاتان (آذربایجان) در سالهای 20 قبل از میلاد تا 20 پس از میلاد نیز یاد شده است. آریو برزن و یوتاب در راه وطن کشته شدند و نامی جاویدان از خود بر جای گذاشتند.


7 -گردآفـــرید
گردآفرید یا گُردآفرین یكی از پهلوانان سرزمین ایران که تاریخ از او به عنوان دختر كژدهم یاد میــكند. در داستان رستم و سهراب گردآفرید با لباسی مردانه با سهراب رزم کرد و به دست او گرفتار شد ولی توانست خود را با تدبیر از دست سهراب برهاند. فردوسی بزرگ از او به عـــنوان زنی جنگجو و دلاور سرزمین پاكان یاد میكند.
در شاهنامهٔ فردوسی نیز چنین آمده‌است:
زنی بود بر سان گرد سوار
همیشه به جنگ اندرون نامدار

8 - سیندخت
همسر خردمند مهرآب کابلی و مادر رودابه و مادربزرگ رستم که در همسری زال و رودابه و جلب موافقت مهرآب پدر رودابه به این وصلت نقش مهمی داشت و نیز در موقع تولد رستم از مادر، سیندخت یار و مددکار دخترش رودابه بود. کوتاه سخن اینکه سیندخت یکی از خردمندترین چهره های شاهنامه است.

9 - رودابه
دختر مهرآب کابلی و همسر زال و مادر رستم که به روایت شاهنامه دلباختگی زال به او یکی از زیباترین صحنه های شاهنامه است. رودابه در موقع تولد رستم اولین سزارین را انجام داد. بنابراین، چنین زایمان ها را باید "رستم زایی" گفت نه سزارین. زیرا سزار قرن ها پس از تولد رستم به دنیا آمده است.

10 - تهمینه
دختر زیباروی پادشاه سمنگان که شبی همسر رستم بود. ثمره آن تولد سهراب است که داستان زندگی و مرگ دردناکش به دست پدر در شاهنامه فردوسی به تفصیل آمده است. تهمینه برای آنکه تمام وقت خود را صرف پرورش سهراب کند، با وجود جوانی و زیبایی ازدواج نکرد.

11 - بانو گُشنــسب و زربانوی دلیـــر
بانو گشسب (مخفف گشنسپ) به معنی "بانوی دارنده اسب نر" است که در جنگاوری هیچ کس یارای مقاومت با او را نداشت. بانو گُشنــسب دختر رستم و همسر "گیو" که نام وی در برزو نامه و بهمن نامه بسیار آمده است. یکی از مشهور ترین حکایت های او نبرد سگانه فرامرز، رستم و بانو گشنسب است که در هنگام کشتی پهلوانان را به خاک می افکند، دلیری این بانوی ایرانی مشهور است. او منظومه ای نیز بنام خود دارد که هم اکنون نسخه ای از آن در کتابخانه ملی پارسی و در کتابخانه ملی بریتانیا موجود است.
شهین سراج، پژوهشگر ادب و تاریخ : اگر بخواهیم ارزش پهلوانی دختر رستم را باز بکنیم ارزش حماسی و نقش حماسی این دختر از جایی شروع می‌شود که بهمن اسفندیار به کینه‌توزی خون اسفندیار به سیستان حمله می‌کند و زال را در قفس می‌اندازد و با فرامرز، پسر رستم جنگ می‌کند و عاقبت او را بر دار می‌زند. تنها کسی که در خاندان رستم در برابر بهمن حقیقتاً یک مقامت نظامی نشان می‌دهد و از آن باورهای رستم دفاع می‌کند به نظر من بانو گشنسب است. او است که این نبرد را ادامه می‌دهد و مانند پدرش که همیشه حامی پادشاهان ایران بوده ولی هیچ‌وقت سر فرود نیاورد. زربانو سردار جنگجوی ایرانی و دختر رستم و خواهر بانو گشنسب. او در سوارکاری زبده بوده است و در نبردها دلاوریهای بسیار از خود نشان داده است. تاریخ نام او را جنگجویی که آزاد کننده زال، آذربرزین و تخوار از زندان بوده است ثبت کرد.

12 - آذرناهیــــد
ملكه ملكه های امپراتوری ایران در زمان شاهنـــــــشاهی شاپور یكم بنیانگزار ساسله ساسانی. نام این ملكه بزرگ و اقتدارات دولتی او در قلمرو ایــــران در كتیبه های كعبه زرتشت در استان فارس بارها آمده است و او را ستایـش كرده است.

13 - هلاله - همای چهر آزاد
پادشاه زن ایرانی كه به گفته كتاب دینی و تاریخی (391 یشتا 274+1 یشتا 2) در زمان كیانیان بر اریكه شاهنشاهی ایران نشست. از او به عنوان هفتـــمین پادشاه كیانی یاد شده است كه نامش را "همای چهر آزاد" و "همای وهمون" نیز گفته اند. او مادر داراب بود و پس از "وهومن سپندداتان" بر تخت شاهنشاهی ایران نشست. وی با زیبایی تمام سی سال پادشاه ایران بود. نوشتارها زیادی درباره رفتار و کردار او یادشده که او در مدت سی سال پادشاهیش هرگز خطائی نکرده و مردمان در زمان او همواره در آسایش و سلامت زندگی میکرده اند.

14 - آریاتــس
یكی از سرداران مبارز و دلیر هخامنشیان در سالهای پیش از میلاد. مورخــین یونانی در چندین جا نامی از وی به میان اورده اند.

15 - پریــــن - بانوی دانشمند ایرانی
او دختر کی قباد بود كه در سال 924 قبل از مــیلاد هزاران برگ از نسخه های اوستا را به زبان پهلوی برای آیندگان از گوشه و كنار ممالك اریایی گرداوری نمود و یكبار كامل آن را نوشت و نامش در تاریخ ایران زمین برای همیشه تبت گردیده است.

16 - آرتادخــت
وزیر خزانه داری و امور مالی دولت ایران در زمان شاهنشاهی اردوان چهارم اشكانی. به گفته كتاب اشكانیان اثر دیاكونوف روســــی خاور شناس بزرگ او مالیات ها را سامان بخشید و در اداره امور مالی كوچكتـــــرین خطایی مرتكب نشد و اقتصاد امپراتوری پارتیان را رونق بخشید. چنانچه برآمده است٬ از کارهای بزرگ او در گردآوری دارایی کشور٬ یکی جلوگیری از هزینه های بیهوده به ویژه درباریان و دیگری گرفتن باج و خراج از درآمد توانگران بوده است.

17 - فــرخ رو
نام او به عنوان نخستین بانوی وزیر در تاریـــــخ ایران ثبت شده است. وی از طبقه عام كشوری به مقام وزیری امپراتوری ایران رسید.

18 - فرانّـــک
همسر آبتین و مادر فریدون که در رهاندن و زنده ماندن فریدون از دست دژخیمان ضحاک رنجها برد و در به قدرت رسیدنش نقش اساسی داشت.

19 - پــوراندخت و آزرمیــدخت
پوراندخت شاهنشاه ایران در زمان ساسانی بود و زنی بود كه بر بیش از 10 كشور آسیایی پادشاهی میكرد. او پس از اردشیر شیرویه به عنوان بیست و پنجمین پادشاه ساسانی بر اریكه شاهنشاهی ایران نشست و فرامانروایی نمود. پوران خسرو منظور پوراندخت دختر خسرو پرویز است که زنی با کفایت و خردمند بود ولی متأسفانه به علت وضع آشفته و نابسامان آن دوران و جنگهای طولانی ایران و روم در زمان خسرو پرویز و نفوذ دین مزدک و نارضایی مردم از وضع موجود و در یکی از دشوارترین شرایط تاریخی ایران حکومت کشور را چند ماهی در اختیار داشت و پس از مرگ او حکومت به آزرم دخت رسید.
ملکه آزرمی دخت، آزرم، آزرمی، (۶۳۰م یا ۶۳۱م) (به معنی دختر پیر نشدنی) شاهنشاه زن ایرانی و سی و دومین شاهنشاه ساسانی، دختر خسروپرویز پسر هرمز پسر انوشیروان ملقبهٔ به عادله كه پس از خواهر خویش پوراندخت لشكریان او را در تیسفون بپادشاهی برداشتند. فرمانرواى خراسان، سپهبد فرخ‌هرمز که یکى از مدعیان جدى سلطنت بود، ملکه را به همسرى خواست. در حالی که آزرمى‌دخت علناً وعده‌ى ازدواج به او داد، در نهان تدارک قتلش را دید (بنا به فرهنگ معین چون "آزرمیدخت نمی‌توانست علنا مخالفت کند"). رستم، پسر فرخ‌هرمزد، به خون‌خواهى پدرش لشکر به پایتخت کشید و پس از سرنگونی آزرمى‌دخت، ملکهٔ ساسانی را نابینا کرد. آزرمی دخت چهار ماه پادشاهی کرد. از کیفیت وفات این ملکه اطلاعی در دست نیست. و .............



behnam5555 12-22-2010 09:24 PM


محصولات زنبور عسل

عسل (Hony )، عسلک یا عسل برگ( Honey dew )، گرده گل( Pollen )،بره موم ( Propolis )، موم( Wax )، ژله شاهانه یا ژله رویال( Royal gel) و زهر زنبور

http://www.free-picture-host.com/ima...1281380540.jpg

*عسل: مایعی است غلیظ ، شیرین و خوش خوراک که زنبور عسل آن را از شهد ( نکتار یا نوش ) گلها پس از گرفتن...

*عسل (Hony ):

http://www.free-picture-host.com/ima...1280993343.jpg

عسل مایعی است غلیظ، شیرین و خوش خوراک که زنبور عسل آن را از شهد ( نکتار یا نوش ) گلها پس از گرفتن مقدار زیادی از آبش( غلیظ کردن ) و اضافه کردن انواع آنزیم ها درست می کند .( مقدار آب شهد 50 الی 80 درصد است که در عسل رسیده به 17 تا 20 درصد می رسد) عسل رسیده در داخل حجره های شان ذخیره شده و روی آن بوسیله پولک های نازک مومی پوشانده می شود.

* عسلک یا عسل برگ ( Honey dew ) :
http://www.free-picture-host.com/ima...1280993822.jpg

ماده ای ا ست که از نظر منشا ء با عسل فرق دارد و زنبوران آن را از مواد شیرین و چسبنده روی برگها که شیره گیاهی و یا مواد دفع شده از حشراتی مثل شپشک ها هستند درست می کنند. عسلک از لحاظ بو وطعم هیچ تفاوتی با عسل نداشته و حتی زنبورداران و متخصصان نیز از این لحاظ نمی توانند تفاوتی قائل شوند. عسلک از نظر مواد تشکیل دهنده تفاوتهایی با عسل دارد.عسل و عسلک موادی هستند که در آنها هیچ نوع میکروب یا ویروس قاچی نمی تواند رشد کند.

*گرده گل( Pollen ) :


http://www.free-picture-host.com/ima...1280994041.jpg

در کنار عسل و عسلک ، گرده گل مهمترین غذایی است که زنبور عسل برای زیستن و رشد بدان نیازدارد . گرده گل چیزی جز سلولهای جنسی نر گیاهان نیست . در گرده گل تمام مواد غذایی مورد لزوم زندگی زنبور عسل مثل پروتینها ، چربیها و مواد معدنی و انواع ویتامینها وجود دارد. گرده گل عمر زنبورها را زیاد کرده و باعث رشد غدد ترشحی شده و ترشحاتشان را زیاد می کند. یک کندو با جمعیت متوسط سالانه حدود 35کیلوگرم گرده مصرف می کند. گرده گلها را از نظر ارزش غذایی به گرده های پرارزش ( نخل ، بید مشک ، درختان میوه ،شبدر ، شقایق ، بلوط ) ، گرده های متوسط ( آفتاب گردان ، گل قاصد ، توت فرنگی ) و کم ارزش ( فندق ، تبریزی ، کاج ) طبقه بندی کرد.در کشورهای پیشرفته تله های مخصوصیبرای جمع آوری گرده جلوی سوراخ پروازجای می دهند و گرده جمع آوری شده رابرای مصارف پزشکی و استفاده می کنند.

*بره موم ( Propolis ) :


http://www.free-picture-host.com/ima...1280994201.jpg

ماده ای است که بوی نسبتا مطبوع داردو برای دود دان گوشت و همچنین درمان زخمها و مصارف پزشکی دیگر کاربرد دارد .بره موم را زنبور از صمغ درختان ساخته واز آن در ضدعفونی کردن کندو ، چسباندن قابها به کندو ( برای ثابت نگه داشتن آنها ) و تنگ کردن سوراخ پرواز استفاده می کند.بره موم معمولا به رنگ سبز مایل به قهوه ای ئیده می شود ولی بسته به گیاهانی که ازآنها جمع آوری شده به رنگهای دیگر نیز دیده می شود .

* موم ( Wax ) :

http://www.free-picture-host.com/ima...1280994404.jpg

مایعی است که از غدد زیر شکم زنبور ترشح شده و به محض تماس با هوا منجمد می شود. زنبور از موم برای درست کردن شانهای ذخیره عسل ، گرده و سلولهای پرورش نوزادان وپوشاندن (پولک کردن ) دهانه سلولها استفاده می کند .چون زنبور برای درست کردن یک کیلو گرم موم باید 10 تا 12 کیلو عسل بخورد، به نفع زنبور دار است که موم قالب زده ( عاج دار) را دراختیار زنبور قرار دهدتا عسل بیشتری عایدش گردد. موم غیر از مصرف زنبورداری ( تهیه ورقه های موم عاج دار ) ، در کارخانه های داروسازی و صنعتی (رنگرزی ، ساختن کرمهای آرایشی ، مدلسازی و تولید شمع ) کاربرد دارد.

* ژله شاهانه یا ژله رویال ( Royal gel ) :

http://www.free-picture-host.com/ima...1280994554.jpg

غذای ملکه ( درتمام طول عمر خود ) و نوزادان جوان و دارای اکثر اسیدهای آمینه و تمام ویتامینها است. این ماده که از غدد واقع در سر کارگران و در سنین اول زندگی آنها ترشح می گردد ، دارای مصارف پزشکی بالاو از نظر ارزش چندین برابر قیمت عسل است.و اکثرا در بازارهای جهانی به صورت آمپول ، کپسول و همچنین شربت عرضه می شود. زله رویال در صنایع آرایشی جهت تهیه کرم های زیبایی استفاده می شود.
* زهر زنبور :

http://www.free-picture-host.com/ima...1280994682.jpg

زهر زنبور عسل دارای ترکیبات شیمیایی مشابه با نیش مار است . اما کم بودن زهر در هرنیش خوردن توسط زنبور باعث می شود که فرد با خوردن یک یا دو نیش نمیرد .( هرچند در افرادی که به نیش زنبور حساسیت دارند ممکن است یک نیش هم باعث مرگ گردد. )زهر زنبور پس از تولد از غده مخصوصی ترشح شده و در روز پانزدهم پس از تولد کیسه زهری زنبور کاملا از زهر پر می گردد.(بین مقدار زهر زنبور و میزان گرده گل موجود در طبیعت رابطه مستقیم وجود دارد. ) اسب ، الاغ و قاطر در مقابل نیش زنبور عسل حساسیت خاصی داشته و معمولا پس از خوردن 6 نیش تلف می گردند ، در حالی که در انسان عادی 20 نیش زنبور در آن واحد می تواند منجر به مرگش شود. معمولا اولین بار پس ازنیش خوردن عوارض آن شدید بوده و درد و تورم و ناراحتی ناشی از آن گاه تا 48 ساعت نیز در بدن باقی می ماند، اما بدن نسبت به آن مصونیت پیدا کرده به طوری که در زنبورداران علیرغم احساس درد اولیه ، درد و عوارض آن طی 5 دقیقه مرتفع می گردد. نیش زنبور عسل در پزشکی برای درمان انواع رماتیسمها کاربرد دارد.



اکنون ساعت 02:04 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)