![]() |
خاموش در ساغر ما گل شرابی نشکفت در این شب تیره ،ماهتابی نشکفت گفتم به ستاره:خانه صبح کجاست؟ افسوس که بر لبش جوابی نشکفت. |
عشق مرا بر همگان برگزید آمد و مستانه رخم را گزید ... |
شیخی به زنی فاحشه گفتا مستی هر لحظه به دام دگری پــا بستی گفتا شیخا هر آن چه گویی هستم آیا تو چنان که می نمایی هستی |
زمانه پندی آزاد وار داد مرا زمانه چون نگری سر به سر همه پند است به روز نیک کسان گفت تا تو غم نخوری بسا کسا که به روز تو آرزومند است |
لب بر لب کوزه بردم از غایت آز تا زو طلبم واسطه عمر دراز لب بر لب من نهاد و می گفت به راز می خور که بدین جهان نمی آیی باز |
از همان راهی که آمد گل مسافر می شود باغبان بیهوده می بندد در گلزار را {پپوله} |
هستی بی حاصل ما از این هستی ده روزه به جان آمده ایم وای بر خضر که زندانی عمر ابدیست |
ای کـــاش دلـــم اســیـــر و بــیـمار نبود |
آرام تو رفتار به سرو چمن آموخت تمكين تو شوخي به غزال ختن آموخت خندان چو گل از مي به شبستان شدي و شمع از شيوه رفتار تو افروختن آموخت افروختن و سوختن و جامه دريدن پروانه ز من ، شمع ز من ، گل زمن آموخت طالب آملی |
ما بر در و بام عشق حیران آن بام که نردبان ندارد |
اکنون ساعت 06:04 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)