![]() |
ای دل غم این جهان فرسوده مخور
بیهوده نئی غمان بیهوده مخور چون بوده گذشت و نیست نابوده پدید خوش باش غم بوده و نابوده مخور |
خسته و کاهيده و فرسودهام
هر زمانم، مرگ در پيراهن است |
ای پاک رو چون جام جم وز عشق آن مه متهم
این مرگ خود پیدا کند پاکی تو را کم خور تو غم |
به جرمي کاش پيشش متهم گردم که هر ساعت
به دست و پايش افتم معذرت خواه از گناه خود |
می خور که صد گناه ز اغیار در حجاب
بهتر ز طاعتی که به روی و ریا کنند پیراهنی که آید از او بوی یوسفم ترسم برادران غیورش قبا کنند |
صبا از کشور آن پاکدامان دير ميآيد
ز يوسف بوي پيراهن به کنعان دير ميآيد |
بنگر ز صبا دامن گل چاک شده
بلبل ز جمال گل طربناک شده در سایه گل نشین که بسیار این گل در خاک فرو ریزد و ما خاک شده |
من ترک عشق شاهد و ساغر نميکنم
صد بار توبه کردم و ديگر نميکنم باغ بهشت و سايه طوبي و قصر و حور با خاک کوي دوست برابر نميکنم |
در فصل بهار اگر بتی حور سرشت
یک ساغر می دهد مرا بر لب کشت هر چند به نزد عامه این باشد زشت سگ به ز من است اگر برم نام بهشت |
اي قصه بهشت ز کويت حکايتي
شرح جمال حور ز رويت روايتي |
اکنون ساعت 07:40 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)