![]() |
گويند رمز عشق مگوييد و مشنويد
مشکل حکايتيست که تقرير ميکنند |
چون پیاله دلم از توبه که کردم بشکست
همچو لاله جگرم بی می و خمخانه بسوخت |
توبه کردم که نگویم من از آن توبه شکن
هر کی بیند شکنش توبه دیگر نکند یا رب ار صبر نیابد ز تو دل ز آتش عشق تا ابد قصه کند قصه مکرر نکند |
ز عشق ناتمام ما جمال یار مستغنی است
به آب و رنگ و خال و خط چه حاجت روی زیبا را من از آن حسن روزافزون که یوسف داشت دانستم که عشق از پرده عصمت برون آرد زلیخا را |
برق عشق از خرمن پشمینه پوشی سوخت سوخت
جور شاه کامران گر بر گدایی رفت رفت |
هاتف آنروز به من مژده این دولت داد
که بدان جور و جفا صبر و ثباتم دادند |
دمی با غم بسر بردن جهان یکسر نمی ارزد
بمی بفروش دلق ما کزین بهتر نمی ارزد |
زان می که در شبهای غم بارد فروغ صبحدم
غافل کند از بیش و کم فارغ ز تشویشم کند نور سحرگاهی دهد فیضی که می خواهی دهد با مسکنت شاهی دهد سلطان درویشم کند |
تو هم سن نفسهامی
من اقیانوس تشویشم اگه دیونگی خوبه بگو دیونه تر میشم |
من آن فریب که در نرگس تو میبینم
بس آبرویی که با خاک ره بر آمیزد |
اکنون ساعت 04:30 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)