نوشته اصلی توسط deltang (پست 125792) قربونه دستت یونس جون شما لطف دارین. البته راستم میگی من فیلمو تو سینما دیدم خیلی شلوغ بود بچه ها هم هی بدو بدو میکردن تو سالن دعوا شد اصلا نفهمیدیم فیلم چی شد اگه وقت داشتم دانلودش میکنم میبینمش سینما هم سینماهای قدیم الان مثه مهدکودک بچه ها هی میرنو میان اعصاب آدمو خراب میکنن مامان باباهاشونم از خدا خواسته که 2 ساعت از بچشون راحت شن میزارنشون به امون خدا هرکاری میخوان میکنن.

نوشته اصلی توسط deltang (پست 125843) این جور فیلما رو نباید تو سینما دید یکم مبهم بود ولی جالب بودش اون موقعه که الی با گوشیش حرف میزد با مامانش بود یا نامزدش تو فهمیدی؟

http://i20.tinypic.com/ou2rdw.jpg
فیلم زیر زمین اثر امیر کاستاریکا رو دیده اید؟اگه نه! زود دست بکار شید و هرجور شده گیرش بیارین و ببینینش.این فیلم در سال ۱۹۹۵ ساخته شده و داستان آن در یوگسلاوی سابق میگذره و تاریخ این کشور رو از زمان جنگ جهانی دوم تا بهم پاشی اون نشون میده.فیلم تونسته ۴ جایزه رو درو کنه که مهمترینشون نخل طلای جشنواره کن بوده.پایه و اساس فیلم روی موضوع جنگ٬ پارتیزان٬عشق و نفرته و با ایجاد سکانسهایی به ظاهر کمدی و مسخره اوج بلاهت جنگ و متصدیان اون رو میرسونه.
فیلم حول ۳ نفر میگرده و داستان اون در بلگراد اتفاق میفته.مارکو و بلکی به ظاهر دوستای قدیمی و دو آتیشه ای هستند.هردو خوش گذرون و اهل جنگ و جدال و هرزگی.بلکی بعد از مرگ همسرش عاشق بازیگر تاتری به نام ناتالیا میشه.مارکو هم عاشق ناتالیا میشه بدون اینکه بلکی بویی ببره.همزمان شعله های جنگ جهانی همه جا رو گرفته و حکومت فاشیست آلمان حکم دشمن خونی اونا رو داره که اومده و سرزمینشون رو اشغال کرده. تو این آشفته بازار یک افسر جوان آلمانی به نام فرانزی نیز میخواد با ناتالیا ازدواج کنه...پس یک زن در حلقه ۳ مرد قرار داره و همگی زیر آتش جنگ و دشمنی نژادی هستند.تو این گیرودار بلکی. ناتالیا رو از صحنه تاتر میدزده و به سوی فرانزی شلیک میکنه.آلمانها در تعقیب بلکی میرن و اونو دستگیر میکنن.مارکو به کمک دوستش اومده و نجاتش میده و تو یک زیرزمین به همراه گروهی از مرد و زن و کودک پارتیزان مخفیش میکنه تا آبها از آسیاب بیفته...
۲۰ سال میگذره و جنگ تموم میشه و یوگسلاوی از بین رفته و تقسیم به کشورهای دیگری میشه اما بلکی و همراهانش همچنان در زیزمین سرگرم ساختن اسلحه برای پارتیزانها هستند و هیچ چیزی از دنیای بیرون نمیدونند.منتظر روزی که مارکو خبر آزادی کشور رو بده و یا اجازه بده اونها از زیر زمین خارج شن.۲۰ سال بیخبری محض و زندگی در یک دنیای مجازی.مارکو و ناتالیا در این ۲۰ سال با فروش اسلحه ها پول هنگفتی به جیب زده و با هم ازدواج کرده و سرگرم عیش و نوش و فرصت طلبیند.آنها در دنیای بیرون مجسمه بلکی رو ساختن و ازش به عنوان یک شهید استفاده مادی و معنوی میکنند....
دیگه بقیشو نمیگم تا همین جا برای اینکه کنجکاویت تحریک بشه کافیه.برو و فیلم رو گیر بیار و سکانس زیبای نهایی آن را ببین.