![]() |
مهمترين رويدادهاي ايران و جهان در طول تاريخ در اين روز 5 مارس
پيدايش سيگار فرانسيسكو فرناندز توتوني را كه از كوبا به اروپا آورده بود پنجم مارس 1558 به صورت سيگار به اروپاييان معرفي كرد. قبلا توتون را در چپق مصرف مي كردند. توتون از گياهان بومي قاره آمريكاست كه كريستف كلمب در سفر اول خود به اين قاره در سال 1492 در كوبا متوجه آن شد و ديد كه بوميان دود برگهاي خشك شده آن را استنشاق مي كنند و نوعي حالت انبساط به آنان دست مي دهد كه اين گياه نخست به اروپا و سپس به ساير نقاط منتقل شد كه سازمان جهاني بهداشت آن قاتل شماره يك انسان و عامل بيماري هاي صعب العلاج از جمله سرطان اعلام كرده است.ا اشاره به ايران در نامه محرمانه اوباما به كرملين http://www.iranianshistoryonthisday....ev-bolivar.jpg مدوديف در زير قاب عکس سيمون بوليوار دوم مارس 2009 در نيويورك تايمز فاش شد كه باراك اوباما رئيس جمهور آمريكا سه هفته پيش از اين (و درست سه هفته پس از آغاز حكومتش) در نامه محرمانه اي كه در مسكو به دميتري مدوديف رئيس جمهور روسيه تسليم شد از اوخواست كه روسيه به ايران براي دستيابي به سلاحهاي دوربرد كمك نكند. متن نامه فاش نشده بود. بعدا از شنيده ها چنين برآمد كه «اوباما» به رئيس جمهور روسيه وعده داده بود كه اگر مسكو كمك كند كه ايران موفق به دستيابي به سلاحهاي دوربرد و استراتژيك (موشک باليستيک) نشود و يا اينكه تهران را متقاعد به قطع توليد اين گروه از جنگ افزارها كند وي از استقرار پايگاه ضد موشكي در لهستان و جمهوري چك دست برخواهد داشت. دولت روسيه وصول يك نامه محرمانه از اوباما را تاييد كرده ولي گفته بود كه به اين نامه هنوز پاسخ نداده است. تاييد بازداشت ركسانا صابري و واكنش تند هيلري كلينتون و تصميم وزارت امور خارجه آمريكا http://www.iranianshistoryonthisday....ana-tehran.jpg رکسانا در تهران در پي انتشار چند گزارش مبهم در رسانه هاي آمريكا درباره بازداشت ركسانا صابري 31 ساله كه از شش سال پيش در تهران به كار گزارشگري به عنوان «فري لنس» سرگرم بود، سخنگوي قوه قضايي جمهوري اسلامي 14 اسفند 1487 تاييد كرد كه چنين فردي طبق قرار دادسراي انقلاب در زندان اوين بازداشت است. تاييد زنداني بودن ركسانا يك ماه پس از بازداشت او صورت گرفته بود. ركسانا دختر رضا صابري در ايالت داكوتاي شمالي (آمريكا) به دنيا آمده است. پدر وي كه در آن ايالت و در شهر«فارگو» زندگي مي كند قبلا جريان بازداشت دخترش را به رسانه هاي امريكا داده بود و اين رسانه ها اظهارات اورا با عكس زير كه رضا را با قاب عكس دخترش نشان مي داد چاپ كرده و نوشته بودند که زماني رکسانا به عنوان دختر داکوتاي شمالي انتخاب شده بود. http://www.iranianshistoryonthisday....eri-roxana.jpg طبق گزارش هاي بعدي، ركسانا در زمان رياست جمهوري محمد خاتمي به ايران رفته و با مجوز وزارت ارشاد به كار گزارشگري به صورت مستقل (فري لنس) مشغول بود و طيفي از رسانه هاي خارج از ايران خريداران گزارش هاي او را تشكيل مي دادند. طبق همان گزارش ها، وي از يك سال پيش فاقد مجوز كار بود. طبق يك گزارش، بازداشت ركسانا در سي و يكم ژانويه 2009 صورت گرفته بود!. http://www.iranianshistoryonthisday....khatami-ed.jpg عکسي از محمد خاتمي با رکسانا بانو كلينتون وزير امور خارجه آمريكا سوم مارس 2009 و در جريان ديدار از اسرائيل در مصاحبه اي كه از شبكه اي. بي. سي آمريكا پخش شد نگراني خود را از ادامه بازداشت ركسانا اعلام كرده بود. كلينتون با لحني غير ديپلماتيك و نسبتا خشن افزوده بود: ” بازداشت اين روزنامه نگار جوان به آن طريق، طبيعت دولت ايران را نشان مي دهد!“. بانو کلینتون افزوده بود: " من تلاش لازم را خواهم کرد تا بدانم چه وضعیت و پیشامدی منجر به دستگیری این گزارشگر آمریکایی شده است. وزارت امور خارجه را مامور کرده ام تا وضعیت قضایی و محل توقیف رکسانا را بیابد و این وزارت با دولت سویس ـ رابط ما با ایران در تماس است تا اطلاعاتی را که ما خواسته ایم به دست آورد.". وزارت امور خارجه آمريكا نيز چند ساعت بعد اعلام كرده بود كه براي رها شدن ركسانا از بازداشت و بازگرداندن او به وطن (آمريكا) از همه ابزارهايي كه در دسترس دارد استفاده خواهد كرد. هیلری کلینتون که با کمک جامعه یهودیان آمریکا دو دوره سناتور نیویورک شده بود روابط نزدیک و حسنه با دولت اسرائیل دارد. استقبال گرمی که از او در دیدار از اسرائیل در هفته اول مارس 2009 صورت گرفت و قول هایی را که داد موید حمایتش در طول سمت تازه از از آن دولت است. عکس زیر که بازتاب مصور اظهارات او درباره رکسانا و دوستی با اسرائیل است چهارم مارس 2009 در رسانه های آمریکا انتشار یافته بود: http://www.iranianshistoryonthisday....xana-peres.jpg |
مهمترين رويدادهاي ايران و جهان در طول تاريخ در اين روز 5 مارس
برخي ديگر از رويدادهاي 5 مارس 1291: پاره اي از تاريخ نگاران اروپاپي قتل سعد الدوله «بزرگ وزير» يهودي ايران را در اين روز ( 5 مارس ) نوشته اند كه برخي ديگر زمان اين رويداد را چند هفته پيشتر رقم زده اند. http://www.iranianshistoryonthisday....olt_samuel.jpg : سميوئل کلت صنعتگر آمريكايي چند روز بعد از ثبت صنعتي ساخت كلت كاليبر 34 (رولور) از اين روز کار توليد انبوه آن را آغاز کرد. اين تپانچه در طول عمر 174 ساله خود تكامل و شهرت جهاني يافته است. كلت كه در تاسيسات صنعتي خود جنگ افزار هم توليد مي كرد در 19 ژوئيه 1814 در شهر هارتفورد ايالت كانكتيكت متولد و دهم ژوئيه 1862 درگذشت. 1845: دستور داده شد شتراني را كه به مبلغ 30 هزار دلار براي استفاده ارتش امريكا خريده بودند چون مفيد واقع نشدند در جنوب غربي اين كشور رها سازند كه هنوز در اين مناطق به صورت وحشي ديده مي شوند. 1918: كمونيستها كه در پي انقلاب بلشويكي، حكومت روسيه را به دست گرفته بودند در اين روز پايتخت را از پتروگراد (سن پترزبورگ) به مسكو انتقال دادند. پيش از پتر يكم، شهر مسكو پايتخت روسيه بود. سن پترزبورگ به دست پتر يكم ساخته شد تا پايتخت او به قلب اروپا نزديكتر باشد. 1942: تيتو ايجاد سومين بريگاد پرولتاريا را در بوسني اعلام داشت. 1959: ميان دولت وقت ايران و دولت آمريكا معاهدات نظامي و اقتصادي امضاء شد. 1964: طبق دستاوردهاي باستانشناسان از منطقه «حسنلو» كه جزئيات آن 14اسفند 1342 اعلام شد جهانيان متوجه شدند كه ايرانيان از 770 سال پيش از ميلاد باساختن دژ نظامي و فلزكاري پيشرفته آشنا بودند. اين کشفيات همچنين نظرات سابق را تاييد كرد كه ايرانيان در جنگها از اسب استفاده مي كردند و تمدن پيشرفته اي داشتند. ... |
مهمترين رويدادهاي ايران و جهان در طول تاريخ در اين روز 15 مارس
مهمترين رويدادهاي ايران و جهان در طول تاريخ در اين روز 15 مارس ايران كارنامك اردشير پاپكان، تمدن بيشرفته ايرانيان و اقتباس از آن در دنياي معاصر http://www.iranianshistoryonthisday....deshircoin.jpg تصوير اردشير پاپکان بر سكه اش كار جمع آوري و تاليف تاريخچه اردشير يكم، بنيادگذار دودمان ساسانيان، تحت عنوان «كارنامك اردشير پاپكان» مارس سال 300 ميلادي (اسفندماه) پايان يافت و چند روز بعد نسخه اصلي آن به مناسبت نوروز در تالار پذيرايي كاخ سلطنتي درتيسفون قرار گرفت. به نوشته مورخان رومي، «نرسي» شاه وقت پس از خواندن كارنامه اردشير، از اين كه نتوانسته بود مانند او روميان را از نزديك شدن به قلمرو ايران بازدارد از فرط اندوه بيمار شد و به نفع پسرش «هرمز» كناره گيري كرد. كارنامه اردشير قرنها نصب العين سران ايران بود. اين كارنامه درعين حال پيشرفته بودن تمدن ايران درآن روزگار را منعكس مي كند كه دفتر رئيس كشور (اردشير يكم) كارهاي روزانه دولت را يادداشت مي كرد و همانند يك «روزنامه محدود» به اطلاع مقامات رسانده مي شد. برپايه همين روش، از 1995 سران همه كشورها، پارلمان ها و دستگاههاي دولتي براي خود «وبسايت» رسمي ساخته و براي ملاحظه عموم و به ويژه دولتهاي ديگر و رسانه ها در اينترنت قرارداده اند و مطالب اين سايت ها سند است و تاريخدانان هم جهت استفاده هاي بعدي و دادن تكليف بررسي به شاگردانشان مورد استفاده قرار مي دهند. در اظهار نظر ساير دولتها به مطالب منتشر شده منسوب به يك مقام رسمي، همين وبسايت ها ملاك عمل و سند رسمي هستند و درنتيجه بايد «تكست = متن» باشند تا تنظيم ژورناليستي كه جهت سهولت خواندن در زماني كم و فهميدن ماوقع است. عادت بر اين شده است كه برخي از روزنامه ها، در زير خبرهاي خود نشاني وبسايت رسمي مربوط را (که از آن نقل شده است) درج كنند تا اگر مخاطب نياز به متن مطلب داشته باشد به آن مراجعه كند. نافرماني عشاير - يک ايل خواستار کشت خشخاش بود! http://www.iranianshistoryonthisday..../0315solat.jpg صولت نافرماني ايل قشقايي درفارس كه خواستار آزاد شدن «سردارصولت» رئيس خود از زندان تهران و بازگشت او به فارس و رياست مجدد بر ايل بود از يك هفته به نوروز سال 1308 آغاز و به تدريج به صورت يك بحران سراسري در آمد، زيرا كه در چند استان ديگر هم آثار نافرماني در عشاير آشگار و ايل بختياري حتي دهكرد (شهر كرد امروز) را متصرف شده بود. قشقايي ها درخواستهاي ديگري هم داشتند ازجمله حفظ سلاحهاي خود، اجبار نداشتن به ترك لباسهاي سنتي و معرفي نکردن پسران خود به خدمت سربازي. آنان با مداخله دولت در امر كشت خشخاش و جمع آوري ترياك حاصله هم موافقت نداشتند. چون درخواستهاي آنان پذيرفته نشد؛ دست به حمله به پاسگاههاي انتظامي و روستاها و شهرهاي فارس زدند و شيراز را محاصره كردند. شمار محاصره كنندگان شيراز را كه زير نظر سالارحشمت برادر سردارصولت عمل مي كردند بيش از پنج هزار تن گزارش كرده بودند. دولت وقت در واكنش خود، استانداران و روساي ماموران انتظامي مناطقي را كه نافرماني در آنجا مشاهده شده بود تغيير داد و تنبيه كرد و استاندار نظامي با سرباز تازه نفس و توپ فرستاد و دست به سختگيري و خشونت زد كه از امرداد ماه 1309 بدون اين كه كوچكترين امتيازي به عشاير داده شود به تدريج اوضاع به حالت عادي بازگشت. دولت در آبان ماه همان سال دوستمحمد خان بلوچ را كه از فرصت نافرماني قشقايي ها سوء استفاده كرده و بار ديگر ياغي شده بود دستگير و اعدام كرد. سردارصولت هم كه از او سلب رياست ايل شده بود چند سال بعد در زندان درگذشت. http://www.iranianshistoryonthisday....s/0315dost.jpg دوستمحمد دوران سياست بركنارکردن، بازداشت و خلع درجه http://www.iranianshistoryonthisday....s/0315tash.jpg تيمور تاش http://www.iranianshistoryonthisday....0315firooz.jpg فيروز رضا شاه چند سال پس از آغاز سلطنت خود با اتخاذ سياست «برق آسا بركنار كردن مقامات، بازداشت و خلع درجه کردن نظاميان» در پيش گرفت و به اينگونه كارها را از پيش مي برد. مروري بر تاريخچه كارهاي او موارد متعدد را نشان مي دهد كه پيش از ظهر دستور خلع درجه يك نظامي ارشد را صادر كرده و عصر همان روز وي را بخشيده بود. مورخان وقت اتخاذ اين روش را مبارزه رضاشاه با فساد اداري و پيشگيري از بي نظمي ذکر کرده و نوشته اند وي که از ميان توده مردم برخاسته بود روانشناسي هموطنان را بخوبي مي دانست. يكي از اين مقامات عبدالحسين تيمور تاش وزير دربار رضاشاه بود كه در دي ماه 1311 در خانه اش بازداشت و محاكمه او از 25 اسفند اين سال آغاز و پس از سه جلسه به جرم ارتشاء به سه سال زندان محكوم شد. به همين گونه فيروزميرزا فيروز وزير دارايي كه ظرف يك چشم برهم زدن از وزارت عزل و بازداشت و محاكمه شد و به جرم ارتشاء محكوم گرديد. بايد دانست كه فيروزميرزا ملقب به نصرت الدوله نوه مظفرالدين شاه در جريان قرارداد 1299 وثوق الدوله با انگلستان كه اگر به اجرا در مي آمد ايران تحت الحمايه دولت لندن مي شد وزير كابينه و يكي از دريافت كنندگان رشوه نقدي از انگلستان بود كه بعدا اين پول را به خزانه ايران ريخت. طبق روايات، هواداران انگليسي اش اورا به رضا شاه تحميل كرده بودند. |
مهمترين رويدادهاي ايران و جهان در طول تاريخ در اين روز 15 مارس
... و بالاخره قانون ملي شدن نفت تصويب شد 15 مارس 1951 ( 24 اسفند 1329 ) پس از سالها مبارزه، تغيير كابينه ها و بالاخره ترور رزم آرا نخست وزير وقت، طرح دكتر مصدق و يارانش مبني بر ملي شدن نفت كشور به اتفاق آراء به تصويب مجلس شورا رسيد و انتشار خبر آن ايرانيان را به گونه اي شادمان ساخت كه به خيابانها ريختند و تا نيمه شب شادي كردند. پس از تصويب طرح، مردم نمايندگان مجلس را بر روي دوش از بهارستان به خانه هايشان رسانيدند. روزهاي بعد نيز شادي مردم قطع نشد و تا پايان ايام نوروز ادامه يافت. چهار روز بعد (29 اسفند) سنا نيز به رغم اعتراض شديد دولت انگلستان طرح را تصويب و همان روز به امضاي شاه رسيد. بعدا به پيشنهاد دكتر مصدق «29 اسفند» روز ملي و تعطيل عمومي اعلام شد. از آغاز قرن 20 نفت ايران در انحصار انگلستان بود. تشديد جنگ تبليغاتي مسکو و تهران: مسكو اقدام شاه به لغو دو اصل از معاهده 1921 را بي اثر اعلام داشت دور ديگر جنگ سياسي ــ تبليغاتي مسكو برضد شاه كه از نيمه اسفند 1337 (مارس1959و همرمان با ملاقات شاه با آيزنهاور رئيس جمهور وقت آمريكا) آغاز شده بود از بيست و چهارم اين ماه به اوج خود رسيد و در اين روز (14 مارس) خروشچف رهبر وقت شوروي شاه را زير انتقاد كشيد و گفت: «شاه به مردم ايران تحميل شده است و از ايرانيان مي هراسد و به خاطر ماندن بر اريكه قدرت، خود را به آغوش آمريكاييان افكنده و با گذشتن از منافع ملت ايران، مشروعيت خود را از دست داده است و ....». دولت وقت ايران ده روز پيش از اين تاريخ و سه روز قبل از امضاي معاهده نظامي دوجانبه با آمريكا در چارچوب «سنتو»، اصول پنجم و ششم قرارداد سال 1921 ايران و روسيه را يكجانبه ملغي ساخته بود كه دولت مسكو اين اقدام يكجانبه را بلااثر اعلام كرده بود. طبق اين دو اصل اگر نظاميان دولت خصم روسيه وارد ايران شوند دولت روسيه حق خواهد داشت نيرو وارد ايران سازد. دولت موقت مهدي بازرگان پس از روي كارآمدن، كل اين قرارداد را و اين بارهم به طور يكجانبه لغو كرد. طبق عرف بين المللي قراردادها را نمي شود يکجانبه لغو کرد. لغو همين قرارداد شايعات مربوط به برخي از اعضاي کابينه مهدي بازرگان و ماموريت آنان را تاحدي تقويت کرد. http://www.iranianshistoryonthisday....os/Shahike.jpg شاه و آيزنهاور ـ 14 مارس 1959 داريوش فروهر به چگونگي برگزاري انتخابات اعتراض و از سمت وزارت کناره گيري کرد نخستين انتخابات مجلس شوراي اسلامي جمعه 24 اسفندماه 1358 برگزار شد. به گزارش روزنامه هاي تهران، چند اعتراض به چگونگي برگزاري اين انتخابات صورت گرفته بود و داريوش فروهر وزير مشاور وقت كه از معترضين بود به همين سبب از مقام دولتي خود كناره گيري كرد. اشاره ها و سرنخهاي روز براي بررسي پژوهشگران درقرن 21: قتل دو دختر دانشجو در دو ايالت آمريكا به يك صورت در دو روز! http://www.iranianshistoryonthisday.com/photos/NCU.jpg ايو کارسون و دو متهم به قتل او: دماريو (بالا) و لووت (پايين) http://www.iranianshistoryonthisday....tos/Carson.jpg Eve Carson در پي قتل يك دانشجوي دوره دكترا در دانشگاه دوك (ايالت كاروليناي شمالي آمريكا) به نام «آبيجيت ماهوتو» از كشور هند و سرقت پولش از آپارتماني در همسايگي دانشگاه، پنجم مارس 2008 نيز «ايو كارسونEve Carson» بيست و دو ساله دانشجوي سال آخر دانشگاه دولتي كاروليناي شمالي (واقع در 19 كيلومتري دانشگاه دوك) ربوده و جسد او كه با اصابت پنج گلوله كشته شده بود به دست آمد. «ايو» درعين حال رئيس انجمن دانشجويان اين دانشگاه بود. خانواده «ايو» كه دختري زيبا بود در ايالت جورجياي آمريكا زندگي مي كنند. چند ساعت پس از مشاهده جسد «ايو»، اتومبيل او نيز در نزديكي دانشگاه به دست آمد. اشياء داخل كيف دستي «ايو» بسرقت رفته بود. http://www.iranianshistoryonthisday.com/photos/Burk.jpg Lauren Burk پليس بعدا يك نظامي سابق بازگشته از عراق به نام «كورنتي لاكهارت (سياهپوست)Courtney lockhart» را به اتهام قتل «لورن» دستگير كرد. مادر او بانو «كاترين ويليامز» ضمن ابراز تاسف از قتل لورن گفته بود كه پسرش «كورنتي» پس از بازگشت از عراق چيز ديگري شده بود و كورتني سابق نبود. كورتني (در آن زمان 23 ساله) 16 ماه در عراق بود. http://www.iranianshistoryonthisday....s/courteny.jpg Courtney lockhart ... |
مهمترين رويدادهاي ايران و جهان در طول تاريخ در اين روز 15 مارس
در قلمرو ادبيات درگذشت مرد بزرگي كه 70 داستان تاريخي نوشت و انقلابيون بزرگ را در قالب داستان معرفي کرد http://www.iranianshistoryonthisday....s/0315fost.jpg از راست: هوارد در35 سالگي، 56 سالگي، 87 سالگي (سال 2001) و در اواخر دهه 1950 در جلسه كميسيون كنگره آمريكا هنگام اداي توضيح هوارد فست Howard Fast نويسنده بزرگ و چپگراي آمريكا 12 مارس 2003 در 89 سالگي در گذشت. وي 70 داستان تاريخي از جمله داستان اسپارتاكوس را نوشته و همه داستانهايش زمينه انقلابي و چپ داشته و بيشتر آنها به صورت فيلم سينمايي در آمده اند. هوارد که در سال 1943 به عضويت حزب كمونيست آمريكا در آمد تنها نويسنده آمريكايي است كه از استالين جايزه ادبي گرفت. هوارد 11 نوامبر 1914 در نيويورك به دنيا آمده بود و پدرش كارگر كارخانه بود. بيست ساله بود كه نخستين داستان خود را به پايان رسانيد. او از همان زمان تصميم گرفت كه در لابلاي كتابهاي تاريخ، انقلابيون بزرگ و كساني را كه به خاطر آزادي و سعادت بشر و ميهنشان فداكاري كرده اند بيابد و هر كدام را قهرمان يك داستان خود كند. وي سه داستان در باره انقلاب استقلال آمريكا نوشت كه هنوز تجديد چاپ مي شوند تحت عناوين «عبور» ، «راه آزادي» و «آمريكايي». اين سه داستان به صورت فيلم سينمايي در آمده اند. در داستان تاريخي «عبور» كه از رويداد گذشتن سربازان انقلاب به هدايت جورج واشنگتن از رودخانه دليور Delawer گرفته شده، هوارد نقش فردرا در پيشبرد و به ثمر رساندن يك انقلاب به اثبات رسانده و ثابت كرده است كه اگر شخصيت نيرومند جورج واشنگتن نبود شايد انقلاب استقلال آمريكا به آن صورت تحقق نمي يافت. هوارد عقيده داشت كه داستاني كردن يك بيوگرافي نه تنها صاحب آن را بهتر مي شناساند بلكه كارها، قهرماني ها، جانفشاني ها و هدفهاي او كه باخيال نويسنده تلطيف شده و تكامل يافته اند سرمشق ديگران به ويژه جوانان خواهند شد و نويسنده در عين حال در متن داستان عقايد و فرضيه هاي خود را هم توجيه و تلقين مي كند. هوارد كه به دليل شهرت چپگرايي بيم داشت كه ناشران از انتشار كتابهايش اكراه كنند، خود شركت نشر «بلو هرون پرس» را داير كرد. از ميان كتابهاي پرخواننده او «راهي براي مردم»، «تبعه ؛ تام پين»، «لولا: دختر مهاجر»، «نسل دوم»، «كمونيست بودن» و «اسپارتاكوس» شهرت بيشتري دارند. در دهه 1950 يك كميسيون كنگره آمريكا درباره شايعه كمك هاي مالي هوارد فست به كمونيستهاي فرانسه از وي توضيح خواسته بود. نخستين مصاحبه مطبوعاتي آزاد يك رئيس كشور و انتقاد يك رئيس كشور از روزنامه ها ـ پيدايش اصطلاح نشريه زرد 15 مارس سال 1906 تئودور روزولت رئيس جمهوري وقت آمريكا در باشگاه «گريديرون» شهر واشنگتن به انتقاد شديد از پاره اي از روزنامه هاي اين كشور پرداخت وگفت كه اين روزنامه ها به جاي خبر رساني سالم و بالابردن سطح معلومات و فرهنگ عمومي، عميقا در گير تبليغات سياسي احزاب و اشخاص شده اند و بعضي افشاگري هاي آنها را كه با نيت خاص صورت مي گيرد «ماكريك Muckrake به معناي به هم زدن كود» خواند. وي گفت كه افشاءگري با تبليغات سياسي يكطرفه فرق بسيار دارد. وي از سردبيران نشريات خواست كه ميان خود يك انجمن تاسيس كنند، مطالب يك سويه و مغاير حرفه روزنامه نگاري را بيابند و به عنوان «تبليغات سياسي» اعلام دارند تا مردم فريب نخورند. ضمنا خود را جدا از اين نشريات نشان دهند تا مردم از هرچه روزنامه است بيزار نشوند. اين قبيل نشريات مدتها «روزنامه نگاري زرد» خوانده مي شدند. (هدف از "زرد" در اين عبارت؛ رنگ کود است). # درهمين روز، ولي هفت سال بعد (سال 1913) وودرو ويلسون رئيس جمهوري وقت آمريكا كه قبلا يك دانشگاهي بود نخستين مصاحبه مطبوعاتي عمومي، آزاد و باز را انجام داد. قبلا مصاحبه هاي سران كشورها با نشريات عمدتا اختصاصي بود و نماينده يك روزنامه و ندرتا چند روزنامه مشخص شركت مي كردند و اصطلاح «مصاحبه عمومي» كه به روي همه روزنامه نگاران باز است بكار نمي رفت. هدف از مصاحبه آزاد اين است كه روزنامه نگاران از قبل سئوالات خود را به مصاحبه شونده نمي دهند و مراد از مصاحبه باز (اپن اند) اين است كه تا پايان يافتن همه پرسشها ادامه خواهد داشت و محدود به وقت معين نخواهد بود كه در مصاحبه 15 مارس 1913 هر سه عامل جمع بود و از آن پس عموميت يافت و جهاني شد. http://www.iranianshistoryonthisday....315rozvelt.jpg تئودور روزولت http://www.iranianshistoryonthisday....0315wilson.jpg وودرو ويلسون |
مهمترين رويدادهاي ايران و جهان در طول تاريخ در اين روز 15 مارس
در قلمرو رسانهها روزي كه انتشار «پراودا» متوقف شد - اهميت روزنامه نگار به عنوان سرباز مدافع وطن در يک جنگ سرد http://www.iranianshistoryonthisday....0314provda.jpg 14مارس 1992 انتشار «پراودا» كه روزگاري در ميليونها نسخه توزيع مي شد متوقف شد، زيرا يلتسين كه خود از پلكان حزب كمونيست بالا رفته بود نه تنها حزب كمونيست روسيه را بست بلكه دارايي هاي آن را هم مسدود كرد، و بنابراين پراودا هم تعطيل شد - رويدادي كه قبلا قابل پيش بيني نبود. پراودا نخستين شماره خود را در آوريل 1912 ـ پنج سال و 5 ماه پيش از انقلاب بلشويكي ــ به عنوان صداي زحمتكشان منتشر ساخته بود. موسس آن لنين بود و در زماني هم كه در روسيه نيود براي پراودا مقاله مي فرستاد. نسخه هاي پراودا در سال اول انتشار 41 بار توسط ماموران دولت روسيه جمع آوري شده بود. ثبات انتشار پراودا از مارس 1917 بوده است. لنين نويسندگان پراودا را شخصا انتخاب مي كرد. وي شايد بيش از هر دولتمرد و سياستمدار ديگر به اهميت روزنامه و روزنامه نگاري پي يرده بود. او اين نكته ماركس را كه گفته است: روزنامه هاي كشورهاي سرمايه داري زير يناي كاپيتاليسم هستند، آنها را هدف قراردهيد و ويران سازيد تا بنا فرو ريزد، تغيير داد و به اين صورت در آورد كه رسانه ها زير بناي هر نظام هستند و زيربنا بايد استوار باشد تا همه بنا را پا برجا نگهدارد. براي اين كه پراودا به اخبار و تبليغات موسسات دولتي آلوده نشود، بعدا روزنامه ايزوستيا (اطلاعات) به عنوان ارگان دولت شوروي تاسيس شد که کار آن انتشار اخبار دولتي بود. پراودا به تدريج علاوه بر مقاله و تحليل، به انتشار خبر و «ضد خبر» هم دست زد. منظور از «ضدخبر»، افشاء دروغها و پروپاگانداي رسانه هاي ساير كشورها بود. اهميت پراودا به جايي رسيده بود كه در شوروي به دست داشتن نسخه اي از آن نوعي پرستيژ بود. همين روزنامه با اين عظمت و نفوذ در مارس 1992 پس از 80 سال انتشار و عزت تعطيل شد و كسي هم بر مرگش اشك نريخت و مانند ساير اموال حزب کمونيست، در يک روز معين به حرّاج گذارده شد، يك سوسياليست يوناني به پاس احترام لنين آن را خريد و راه اندازي دوباره كرد و داراي اديشن آنلاين به زبان انگليسي شده است. بايد دانست كه يكي از علل عمده شكست شوروي اين بود كه نتوانست روزنامه نگار خوب پرورش دهد تا اين روزنامه نگاران رشته هاي رسانه هاي كشورهاي رقيب را پنبه كنند. «روزنامه نگاري يك كشور» همانند ارتش يك ابزار دفاع از آن كشور است كه شوروي با آن همه موشك اتمي فاقد آن بود. در يك جنگ سرد، اين رسانه هاي يك كشورند كه از آن دفاع مي كنند و چون شوروي «روزنامه نگار ماهر و دلسوز» نداشت جنگ سرد را باخت و از هم فروپاشيد. ... |
ساير ملل ترور سزار با نقشه قبلي درجلسه سناي روم http://www.iranianshistoryonthisday..../0315sezar.jpg ژوليوس سزار پانزدهم مارس سال 44 پيش از ميلاد ژوليوس سزار در جلسه سناي روم طبق نقشه اي كه از پيش آماده شده بود ترور شد. وي پس از اين كه درتالار سنا بر كرسي خود نشست مورد حمله گروهي از سناتورها كه خنجر ها را از زير شنلهايشان بيرون كشيده بودند قرار گرفت و بدون اين كه وسيله اي براي دفاع از خود داشته باشد كشته شد. حمل اسلحه در تالار نشست سنا ممنوع بود. بسياري از اين توطئه گران از دوستان نزديك سزار بودند و وي از آنان چنين انتظاري نداشت. در آن روز 23 سناتور از جمله «بروتوس» پسرخوانده سزار هريك به بدن امپراتور روم يک ضربه زده بود تا يك نفر به تنهايي متهم به قتل او نشود. جمع كل نوطئه گران 60 تن بود. بهانه توطئه؛ نجات دمكراسي روم از ديكتاتوري سزار بود، حال آن كه سزار حاضر نشده بود تاج سلطنت بر سر گذارد. در پي قتل سزار، تني چند از يارانش از جمله ماركوس آنتونيوس به خونخواهي او بپاخاستند و .... از سانفرانسيسكو تا نيويورك 33 روز رانندگي http://www.iranianshistoryonthisday..../0315mobil.jpg اين الدزموبيل بنزين سوز ساخت سال 1904 مسافت ميان نيويورك و سانفراسيسكو را در 33 روز طي كرد و با اين كه اين كار در اوت 1904 انجام شده بود 15 مارس 1905 در نيويورك به راننده آن «ال.ال. ويتمن» جايزه طولاني ترين رانندگي داده شد. زادروز مصطفي بارزاني http://www.iranianshistoryonthisday....14barezani.jpg مصطفي بارزاني كه تا هنگام درگذشت رئيس حزب دمكرات كردستان عراق بود و از 16 سالگي تا اواخر عمر در همه مبارزات كردها شركت كرده بود 14 مارس سال 1903 در روستاي بارزان به دنيا آمده بود. وي يکم مارس 1979 در بيمارستان جورج تاون شهر واشنگتن از بيماري سرطان ريه درگذشت. جنازه بارزاني نخست در اشنويه ايران دفن شد و سپس به زادگاهش انتقال يافت. پس از شکست تجزيه طلبي قاضي محمد و اعدام او، مصطفي بارزاني که از همدستانش بود از1946 تا 1958 به صورت پناهنده در شوروي بسر برده بود. با وجود اين، دولت ايران در اسفند 1353 به وي اعلام کرد که مي تواند به صورت پناهنده در ايران زندگي کند. بارزاني مدتي در کرج زندگي مي کرد که بعدا به آمريکا رفت و در اينجا درگذشت. .. |
مهمترين رويدادهاي ايران و جهان در طول تاريخ در اين روز 15 مارس
درسي براي همگان: «نيوت» رطب خورده ... http://www.iranianshistoryonthisday.com/photos/newt.jpg «نيوت گينگريچ» از سران و مغزهاي حزب جمهوريخواه آمريكا و رئيس اسبق مجلس نمايندگان اين كشور متهم به خيانت به زن سومش شد. به گزارش رسانه هاي آمريکا، وي كه چند سال پيش (سال 1998) ويليام كلينتون رئيس جمهور وقت را به اتهام داشتن رابطه نامشروع با «مونيكا لوينسكي» كارآموز كاخ سفيد به محاكمه كشانده و كيفرخواست صادر كرده بود، درست در همان زمان با داشتن همسر، با بانو «كاليستا» كارمند اداري مجلس رابطه نامشروع داشت. نيوت در نيمه مارس 2007 پيش از آن كه رسانه ها در اطرافش جنجال بپا كنند، با كشيش كليساي خود مشورت كرد و كشيش به او توصيه كرد كه برود و از راديو تلويزيون اعتراف به عمل خود كند و حقيقت را به مردم بگويد و بار خود را كم كند و نيوت گينگريج كه روزگاري مخالفان سياسي اش را با حربه فساد مي كوبيد چنان كرد و از راديو تلويزيون اعتراف به خيانت به همسر خود در طول نمايندگي مجلس كرد و پوزش خواست. وي صريحا گفت: همان زمان كه كلينتون را به اتهام داشتن رابطه نامشروع و سوء استفاده از مقام مي كوبيد، خود با «كاليستا» روابط مشابهي داشت. عكس بالا در جريان اين اعتراف برداشته شده است. نيوت گفت كه وي قرباني بي اطلاعي از ازدواج منطقي شده كه در طول عمر زيان آن وي را رها نساخته است. او هنگامي كه 18 ساله و در دبيرستان بود با دبير هندسه و مثلثات خود كه چندين سال بزرگتر از او بود ازدواج كرد كه يك اشتباه بزرگ بود. در آن زمان كسي به او نگفت كه چنين ازدواجي يك بدبختي طولاني براي او خواهد بود. همين اشتباه باعث سه ازدواج و روابط نامشروع شد. وي به جوانان ـ پسر و دختر ـ اندرز داد كه چشم بسته ازدواج نكنند، نظر ديگران را بپرسند و پرسشنامه هاي تناسب و هماهنگي را پر كنند تا بررسي شود. اعتراف نيوت گينگريج در حالي صورت گرفته بود كه جولياني شهردار سابق نيويورك و نامزد ديگر حزب جمهوريخواه نيز گرفتار اتهامي نظير گينگريج شده بود. جولياني بعدا خود را داوطلب نامزدي کرد که رسانه ها موضوع رابطه او را و اينکه از اتومبيل پليس در اين رابطه استفاده مي کرد مطرح کردند و وي را پس از دو سه شکست مقدماتي مجبور به انصراف ساختند. گفته شده است که ممکن است نيوت گينگريچ که از منتقدان "باراک اوباما" است خودرا براي انتخابات نوامبر 2012 نامزد کند. درگذشت بانوي 128 ساله ـ اندرزهاي او http://www.iranianshistoryonthisday....otos/cruz2.jpg بانوي كروز هرناندس، ماماي 128 ساله السالوادوري (عكس مقابل) نيمه مارس 2007 در زادگاه خود، شهر سن اوگوستين واقع در يكصد كيلومتري پايتخت آن كشور درگذشت. او كه تا صد سالگي قابلگي مي كرد در سوم ماه مه سال 1878 به دنيا آمده بود و اگر 75 روز ديگر زنده مانده بود 129 ساله مي شد. طبق دفترچه اي كه از او به يادگار مانده است، بانو كروز در طول 75 سال ماماگري هشت هزار و 109 كودك به دنيا آورده بود كه تنها 11 نفرشان درجريان وضع حمل مرده بودند. وي در مصاحبه اي كه در ماه مه 2005 (دوسال پيش از مرگ) با او بعمل آمد، راز طول عمر خود را دوري جستن از هرگونه اندوه و استرس، ازدست ندادن خواب خوب، و خوردن شير ولرم و عسل در شب، و مغز گردو و عدس آب پز در بامدادان (با ناشتايي) ذكر كرده بود. او افزوده بود كه فرزندان خوب (اهل) در طولاني شدن عمر وي نقش داشته اند. به علاوه، طول عمر در فاميل او موروثي بوده است، البته نه تا 128 سال. كروز گفته بود كه پس از ازدواج اول، شوهر نكرد زيرا كه انتخاب همسر متناسب كاري آسان نيست و زندگاني كردن و ساختن با همسر ناسازگار و نامتناسب از جهنم بدتر است. عكس بالا در سال 2005 و درجريان همان مصاحبه برداشته شده است. بودجه سه تريليون دلاري سال 2009 آمريكا و تداوم كاهش ارزش دلار اين كشور http://www.iranianshistoryonthisday....tos/dollar.jpg 14 مارس 2008 سناي آمريكاي پس از 15 ساعت بحث، بودجه سال مالي بعدي اين كشور را كه بالغ بر سه تريليون دلار و بزرگترين بودجه يك كشور در طول تاريخ اتا آن زمان بود با51 راي موافق (از يكصد سناتور) تصويب كرد. لايحه بودجه سال مالي 2009 ايالات متحده درحالي در سناي اين كشور تصويب شد كه اقتصاد آمريكا وضعيت نامطئن داشت و جورج دبليو بوش رئيس جمهور وقت اين كشور در همين روز و براي نخستين بار به اين وضعيت اقتصادي اعتراف كرد. بدهي هاي دولت آمريكا تقريبا معادل مبلغ همين بودجه است. همين بدهي سنگين (قرض كردن و خرج كردن) باعث تداوم كاهش ارزش برابري دلار و درنتيجه بالارفتن قيمت ها و گسترش بيکاري شده است. هنگام راي گيري براي تصويب اين بودجه در سناي آمريکا، تنها سه سناتور و در آن زمان داوطلب نامزدي انتخابات نوامبر 2008 رياست جمهوري آمريكا از تصويب اين بودجه راضي بنظر مي رسيدند، زيرا كه مسئوليت پيشنهاد آن با جورج بوش و خرج کردن قسمتي از آن بعدا به دست يكي از آنان بود (كه برنده انتخابات مي شد). بودجه پيشنهادي بوش دست رئيس جمهور آينده را براي خرج كردن تاحدي باز مي گذاشت. در اين ميان برخي از روزنامه هاي آمريكا در شماره هاي 14 مارس 2008 خود از كاهش مداوم ارزش برابري دلار ابراز نگراني كرده و در صفحات اول خود با تيتر نزول دلار، بهاي آن را با پولهاي كشورهاي ديگر مقايسه كرده بودند كه در بالا، مطلب يكي ار اين روزنامه ها كليشه شده است. http://www.iranianshistoryonthisday....ush_budget.jpg روزي که جورج بوش بزرگترين بودجه تاريخ را پيشنهاد کرد .... |
مهمترين رويدادهاي ايران و جهان در طول تاريخ در اين روز 15 مارس
تاريخ از نگاهي به تصوير سند معمول بودن عمل جراحي مغز در عهد باستان باستانشناسان يونان اين اسكلت را در گوري در شمال اين كشور به دست آورده اند كه طبق آزمايشهاي مربوط، متعلق به قرن سوم ميلادي (قبل از 1700 سال پيش) و زمان سلطه روم بر اروپا و منطقه مديترانه است. اين باستانشناسان با توجه به شكافي كه در استخوان سر وجوددارد، پانزدهم مارس 2008 اعلام كردند كه در عهد باستان نيز عمل جراحي مغز و دست كم در آن منطقه از جهان معمول بوده است. اسكلت متعلق به يك زن نسبتا جوان است. باستانشناسان يوناني در توجيه نظر خود گفته اند كه طبق بررسي هاي آزمايشگاهي آنان، استخوان جمجمه اين زن با دقت تمام و با يك ارّه ويژه اين كار و به صورت مثلث بريده و برداشته شده است تا در زير آن عمل جراحي صورت گيرد. اگر استخوان جمجمه با ضربه وارده شكسته شده بود، شكاف داراي اضلاع منظم نبود و به استخوانهاي اطراف نيز آسيب وارد مي آمد (جمجمه درهم مي شكست). برخي ديگر از رويدادهاي 15 مارس 1493: كريستف كلمب در پايان نخستين سفر خود به قاره غربي به اسپانيا بازگشت و لقب درياسالار اقيانوسها گرفت. 1812: نخستين مهاجران روس در آمريكا كه در كاليفرنيا مستقر شده بودند نام رودخانه مجاور قرارگاه خود را رود خانه روسي گذاردند و اين رودخانه هنوز به همين نام خوانده مي شود. 1878: رضاخان پهلوي كه بعدا شاه ايران شد در آلاشت سواد كوه (مازندران) به دنيا آمد. 1917: نيكلاي دوم تزار روسيه كه نظاميانش در جنگ با آلمان شکست خورده و در حال عقب نشيني بودند و ناآرامي هاي داخلي و تظاهرات در شهرهاي روسيه ادامه داشت با هدف آرام شدن اوضاع تفويض اختيارات كرد و از برادرش ميخائيل خواست که تزار شود. 1923: لنين براي سومين بار دچار سكته مغزي شد. 1928: موسوليني نظام انتخابات ايتاليا را تغيير داد و شرايط تازه اي براي نامزد شدن مقامهاي انتخابي تعيين کرد. 1939: المان چك اسلواكي را متصرف و اسلواكي را از آن مجزا ساخت و به اين ترتيب جمهوري چک اسلواکي که تاسيس آن محصول جنگ جهاني اول بود فروپاشيد. 1944: متفقين شهر كاسينو ايتاليا را بمباران و ويران ساختند. 1966: (24 اسفند 1344) ترمينال نفت جزيره خارك آغاز بكار كرد. .... |
مهمترين رويدادهاي ايران و جهان در طول تاريخ در اين روز 29 مارس
مهمترين رويدادهاي ايران و جهان در طول تاريخ در اين روز 29 مارس ايران دینوری و تفسیر معاصرین از نوشته های او ـ دروغگویی مقامات و ایجاد طبقه خواص امپراتوری ایران را فرو پاشاند خواص امپراتوری ایران را فرو پاشانددرگذشت احمد دينوري (احمد بن داود) اندیشمند، مورخ و اديب ایرانی را آخرين هفته مارس 895 ميلادي نوشته اند. وي از پژوهشگران و نويسندگان دوران سامانيان بود که تاجیکیان (پارسیان) دمی از بزرگداشت آنان فروگذار نمی کنند . آثار دينوري متعدد و معروفترين آنها «اخبار الطوال» شامل رويدادهاي تاريخي تا پایان عصر ساسانیان (يزدگرد سوم) است. مورخان معاصر با تفسیر نوشته های دینوری و نویسندگان عصر سامانیان به این نتیجه رسیده اند که «دروغگویی مقامات»، تشکیل طبقه خواص مرکب از شاهزادگان، امیرزادگان، بزرگان و ژنرالها در سه دهه پیش از تعرض عرب و مبارزه آشگار و پنهان افراد این طبقه با یکدیگر برسر کسب قدرت و نیز افزایش شکاف طبقاتی در جامعه ایران سه عامل اصلی اضمحلال امپراتوری ایران بودند. به عبارت دیگر، فرسوده شدن ارتش ایران در جنگهای غیر ضروری خسروپرویز ازجمله تصرف مصر و ...، در آن زمینه نقش آنچنانی نداشت و یک عامل فرعی بود. با توجه به این تفسیر مورّخان، در سال 1336 هجری و پس از تاسیس دو حزب مردم و ملّیون و گسترش انتشار نطق و مصاحبه مقامات و رجال و ترس از رواج وعده های غیر عملی و گزارش های نادرست، به دکتر اقبال نخست وزیر وقت پیشنهاد شده بود که برای کاهش از موارد دروغگویی مقامات ارشد، آرزوی داریوش بزرگ که اهورامزدا ایران را از دروغ در امان دارد به صورت قاب عکس کتیبه به دو خط عربی (فارسی کنونی) و میخی تهیه شود و در همه ادارات دولتی نصب و در میدانهای شهرها قرارداده شود تا اصطلاحا نصب العین باشد. این پیشنهاد، نخست مورد توجه قرارگرفت ولی بعدا به بهانه زیاد بودن هزینه تهیه آن همه قاب عکس و نبودن بودجه مسکوت ماند. در نیمه دهه 1350 هجری (1970 میلادی) هیات کارشناسان مامور حل مسائل اداری ایران که اظهارات خلاف واقع مقامات و مجلسیان را یکی از این مسائل تشخیص داده بودند به شاه پیشنهادی دادند مشابه پیشنهادی که در سال 1336 به دکتر اقبال داده شده بود و نصب تابلو منع دروغگویی داریوش را در کلاسهای مدارس بر آن اضافه کرده بودند ولی برای اجرای این پیشنهاد، دیگر دیر شده بود و دو سال بعد انقلاب شد. یکی از شعارهای انقلاب در طول سال 1357 هجری تحکیم اخلاقیات، نهی دروغ، قطع فساد اداری و سوء استفاده از مقام و منزلت بود. داریوش بزرگ دروغ، دشمن و خشکسالی را در ردیف هم سه خطر بزرگ برای ایران تشخیص داده بود. واژه دروغ در زبان پارسی در طول هزاران سال تغییر نیافته است. مورخان همچنين مبارزه سران کشور برسر قدرت در تیسفون و نبود اتفاق میان آنان در جریان تصمیمگیری ها، برقرار شدن مجدد نظام ارباب و رعیتی (فئودالیته، پس از درگذشت خسروانوشیروان) و بالاخره شخصیت ضعیف و مردّد بودن یزدگرد سوم در گرفتن تصمیم و اجرا باعث فروپاشي امپراتوري ايران بشمارآورده اند. اين فروپاشي درپي شکست نظامی ایران در قادسیه (به فاصله ای کوتاه از کوفه ـ نجف) در نوامبر 636 میلادی (نبرد 4 روزه بامداد 16 تا شامگاه 19 نوامبر)، سپس شکست در نبرد جلولا (نزدیک کرمانشاه و واقع در عراق کنونی که کوههای زاگرس از آنجا آغاز می شود) در ماه مه 637 و آنگاه در نبرد نهاوند صورت گرفت. شمار نظامیان ایران در این نبردها سه برابر عرب ها بود. فرماندهی نیروهای عرب را در این جنگها سعد بن ابی وقاص از سران قریش و بستگان پیامبر اسلام برعهده داشت. به باور اين مورخان، یزدگرد سوم که در مرو و در سال 651 ترور شد نباید همان اشتباه داریوش سوم را می کرد و به سمت شمال شرقی کشور می رفت باید به منطقه فارس و بختیاری می رفت که نیروی عرب قادر به نبرد در کوهستان نبود. در برخی از تفسیرهای تاریخی سه دهه گذشته هم پهلوی دوم (محمدرضاشاه) از لحاظ تردید و دودلی در ردیف یزدگرد سوم و داریوش سوم قرارداده شده است. وثوق الدوله نيروي انگليسي اس. پي . آر را برسميت شناخت! وثوق الدوله رئيس الوزراء وقت كه همكاري هاي او با دولت استعمارگر انگلستان اظهر من الشمس است نهم فروردين سال 1296 (29 مارس 1917) تاسيس نيروي انگليسي «اس. پي. آر S.P.R.» در منطقه نفوذ انگلستان در ايران (سراسر جنوب و شرق ايران) را به رسميت شناخت!. اين واحد نظامي به ابتكار ژنرال پرسي سايكس ـ افسر انگليسي مقيم هند كه براي وطن ما هم تاريخ تاليف كرده است!! تاسيس شده بود و در حقيقت يك نيروي نظامي و انتظامي به موازات نيروهاي مسلح ايران بود و مقامات انگليسي در ايران که عملا دولتي در دولت تشکيل داده بودند با توسل به اس.پي. آر. به هر كار كه مي خواستند در منطقه نفوذ انگلستان دست مي زدند و صاحب اختيار كامل بودند. روزي که ايران داراي شوراي عالي اقتصاد شد فروردين ماه 1325 (مارس 1946) ايران داراي شوراي عالي اقتصاد شد. نخستين جلسه اين شورا بعد از ظهر 9 فروردين در تهران تشكيل شد و دكتر علي اميني به دبير كلي آن انتخاب گرديد. رياست شورا با نخست وزير وقت بود. اعضاي 11 گانه شورا دست اندر كاران اقتصاد كشور بودند كه قبلا تعيين و در نخستين جلسه حضور داشتند. وظيفه اين شورا بررسي و تصويب طرحهاي مهم اقتصادي كشور بود. جلسات شورا گاهي هم با حضور شاه تشكيل مي شد. حسنعلي منصور نيز مدتي طولاني دبير كل اين شورا بود. ايرادي كه از همان آغاز كار به اين شورا گرفته شد؛ نداشتن اعضايي از ميان كارشناسان،استادان و اصحاب نظر بود كه از مقامات دولتي نباشند و بتوانند آزادانه مسائل را بگويند و در باره طرحها نظر دهند ( و اصطلاحا؛ بله قربان گو نباشند). اعتصاب در خوزستان خوزستان نوروز 1330 (مارس 1951) را در ميان اعتصاب كاركنان صنعت نفت كه تا هفته ها ادامه داشت برگزاركرد. در پي تصويب قانون ملي شدن نفت ايران در پايان اسفند 1329، مقامات شركت نفت انگلستان با اين كه هنوز از آن شركت دولتي خلع يد نشده بود و به بهره برداري از نفت ادامه مي داد به منظور تحريك كاركنان نفت و نا آرام كردن خوزستان مزاياي اين كاركنان را قطع كرد و اين اعتصاب نتيجه همين اقدام بود. درپي آغاز اين اعتصاب، دولت حسين علاء نخست وزير وقت در خوزستان حكومت نظامي اعلام كرد، ولي موفق به برقراري آرامش نشد و تشنج از پنجم فروردين افزايش يافت و در درگيري هايي كه روي داد عده اي كشته و يا مجروح شدند. قرارداد 15 میلیارد دلاری ایران و آمریکا و فروش هشت رآکتور اتمی نهم فروردين 1354 (29 مارس 1975) مفاد قرارداد 15 ميليارد دلاری ایران و آمریکا که مذاکرات مربوط به انعقاد آن در اسفندماه پایان یافته بود انتشار يافت. در این قرارداد آمريكا با فروش هشت رآكتور اتمي به ايران موافقت کرده بود. بخش های دیگر قرارداد مربوط به موافقت دولت ایران با فعالیت شركتهاي آمريكايي در عملیاتی از راه سازی تا آپارتمان سازي و کارهای عمرانی و صنایع بود. اين قرارداد به نام تحكيم مناسبات دوستانه قدیمی ایران و آمریکا بسته شده بود. هنري كيسينجر وزیر امورخارجه وقت آمریکا در آخرین جلسه مذاکرات مربوط به انعقاد این قرارداد حضور داشت. وی به همین منظور به تهران رفته بود. ... |
مهمترين رويدادهاي ايران و جهان در طول تاريخ در اين روز 29 مارس
سازش شاه و صدام حسين ـ كينه صدام نسبت به ايرانيان و توطئه هايي كه مرتكب شد http://www.iranianshistoryonthisday..../saddamex2.jpg در اين حالت هم صدام کينه اش به فارس ها را منعکس کرد نهم فروردين 1354(28 مارچ 1975) و درپي سازش پنجم اسفند 1353 شاه و صدام حسين در الجزيره و متعاقب آن ديدار اميرعباس هويدا نخست وزير وقت از بغداد اعلام شد كه اختلافات مرزي ايران و عراق بر طرف شده و مناسبات دو كشور به حالت عادي باز گشته است. پس از توافق شاه با صدام، دولت ايران، برغم سياست ديرپاي واشنگتن، كمكهاي خود به كردهاي عراق از جمله كمكهاي نظامي را قطع كرد و به مصطفي بارزاني و يارانش اطلاع داد كه تنها مي توانند در كرج اقامت كنند و تحت حمايت ايران باشند. سالها ايران ناقل كمكهاي آمريكا به كردهاي عراق بود كه با هدف كسب خودمختاري با دولت صدام حسين مي جنگيدند. دولت وقت ايران، خود نيز كمكهاي چشمگير به كردهاي عراقي كرده بود و اين كمكها باعث چند برخورد مرزي ايران و عراق و اخراج ايراني تبارها از عراق و بازداشت بعضي از آنان شده بود. باوجود توافق الجزاير، صدام حسين كينه ايراني را از دل بيرون نكرد و در آخرين لحظه حيات (آخرين روز دسامبر 2007) و زماني كه طناب دار در گردنش بود اين كينه را با صداي بلند اعلام داشت كه ضبط شده است. «پيرو» مامور عربي زبان اف. بي. آي. كه ماهها در زندان بغداد به عنوان مترجم، با صدام بود در يك مصاحبه به گزارشگر برنامه سيكستي مينيتز شبكه سي. بي. اس گفته است كه صدام همه اش از توطئه پارس ها و هدف هاي آنان در عراق سخن مي گفت. صدام قبلا هم گفته بود كه ايرانيان براي جنوب شيعه نشين و نفتخيز عراق نقشه ها دارند. وي افزوده بود كه پس از بركناري شاه، اگر دريادار مدني كرماني كه يك ناسيوناليست ايراني بود استاندار خوزستان و فرمانده نيروي دريايي ايران نشده بود، تحقق نقشه او براي خوزستان قطعي بود. به باور برخي از تاريخنگاران (!)، صدام در سال 1978 به سقوط شاه كمك كرد. طبق همين باور، کدورت دولت واشنگتن از اقدام شاه در قطع راههاي کمک به کردهاي عراقي از طريق ايران، از سال 1975 (تا پايان کا شاه) ديگر فراموش نشد. کردهاي عراقي از دوران جنگ جهاني اول مطمح نظر آمريکا بوده و از دهه 1950 هم دولت اسرائيل در اين زمينه به موازات سياست واشنگتن حرکت مي کند. ديدار مارس 2008 ديک چني معاون رئيس جمهور آمريکا از منطقه کردنشين عراق و استقبال بسيار گرمي که از او شد مؤيد ادامه سياست قديمي آمريکا از کردهاي عراقي است که ادامه آن ممکن است پاي ترکيه و ايران و حتي سوريه را به اين مسئله بکشاند. http://www.iranianshistoryonthisday....eney_kurds.jpg استقبال گرم کردهاي عراقي از جمله بارزاني از چني در مارس 2008 اشاره ها و سرنخهاي روز براي بررسي پژوهشگرانعجيبت ترين آدمكش جهان ـ نوجواني كه دوست داشت آدم بكشد و 12 نفر را در 3 ماه كشت پليس برزيل 28 مارس 2008 در شهر نوو ماهبورگو Novo Hamburgo واقع جنوب اين كشور يك جوان 16 ساله را دستگير كرد كه طبق اعتراف خودش ظرف سه ماه 12 تن را در آن شهر كشته بود. به اظهار پلنتسPlentz بازجوي پليس كه وسيعا از اين نوجوان تحقيق كرده است، متهم عمدتا براي بردن لذت آدم مي كشته و در بيشتر موارد انتقامگيري و خشم دركار نبوده است. پليس كه حاضر نشده است نام متهم را به دليل نرسيدن به سن قانوني فاش سازد گفته است كه ضرورت دارد شورايي مركب از روانشناسان به كشف انگيزه اين نوجوان از كشتن آدم بپردازد و اين روانشناسان گفته اند كه اين كار سه ماه وقت لازم دارد. به اظهار پلنتس كه از نوجوان بكرّات بازجويي كرده است، وي قربانيان خود را نخست با شليك يك گلوله به سرشان مي كشته و سپس بدن آنان را با گلوله سوراخ ـ سوراخ مي كرده است. اين نوجوان دبيرستان را ترك كرده و بيكار بوده است. نخستين قرباني او يك مرد جوان بود كه متهم گفته است نسبت به خواهراو نظر بد داشت و مزاحمت فراهم مي كرد كه اورا كشت تا خواهرش راحت شود كه آدمكشي عادت و سرگرمي وي شد. آخرين قرباني، يك دكاندار 39 ساله بود. متهم پس از مشاجره با اين دكاندار به خانه مي رود و با تپانچه اش باز مي گردد و دكاندار را به گلوله مي بندد. اين بار جريان قتل به گونه اي علني بود كه مردم او را «لو» مي دهند و به چنگ پليس مي افتد. متهم به پليس گفته است كه هنوز شش نفر ديگر در ليست او قرار داشتند و اگر دستگير نشده بود آنان را هم مي كشت. پليس تنها اجازه داده است كه روزنامه نگاران از متهم در سلول زندان و درحالي كه پشتش به دوربين است عكس بگيرند. روزنامه ها ضمن انتشار اين خبر، عموما نوشته بودند: عجيبت ترين آدمكش جهان ـ نوجواني كه دوست داشت آدم بكشد و .... نوجوان آدمکش پشت ميله ها در سلول |
مهمترين رويدادهاي ايران و جهان در طول تاريخ در اين روز 29 مارس
در دنياي تاريخنگاري تاريخ نگاري كه راه تزار را روشن ساخت اموز زادروز كنستانتين آكساكوف تاريخدان ايده آليست روسيه است كه 29 مارس 1817 به دنيا آمد. وي از هواداران آزادي بيان و آزادي سرفها در روسيه بود و عشق عجيبي به روسيه و روسها داشت و روزهاي طلايي روسيه را پيش بيني كرده بود. وي در كتاب خود «تاريخ روسها» كه مورخان بعد از او آن را تكميل كرده اند نوشته است كه شرط رسيدن روسيه به دوران طلايي؛ تحكيم احساس وطندوستي روسها، اقتباس آزادي هايي كه در اروپاي غربي وجود دارد و لغو خريد و فروش كشاورزان با اراضي كشاورزي است كه ربع جمعيت روسيه را در بردگي نگهداشته و فكر پيشرفت و ابتكار را از آنان گرفته است. آكساكوف در سال 1855 كه الكساندر دوم تزار روسيه شد در رساله اي كه انتشار داد او را فردي متفاوت از پدرش اعلام داشت و نوشت كه با سلطنت الكساندر دوم كه مردي تحصيلكرده و روشنفكر است دوره تاريخي تازه اي در روسيه آغاز شده است. وي با اين اقدام خود، انجام اصلاحات از جمله لغو «سرفدوم» را روي دست تزار تازه گذارد. http://www.iranianshistoryonthisday....alexander2.jpg الکساندر دوم |
مهمترين رويدادهاي ايران و جهان در طول تاريخ در اين روز 29 مارس
ساير ملل بمباران شبانه بندر«لوبك» آلمان 29 مارس 1942 در جريان جنگ جهاني دوم بندر «لوبك Lubeck» آلمان كه بيشتر سنگ آهن مورد استفاده كارخانه هاي فولاد سازي اين كشور به آنجا وارد مي شد مورد حمله صدها بمب افكن نيروي هوايي انگلستان قرار گرفت. در جريان اين حمله بيش از يك هزار ساختمان و عمدتا خانه هاي مسكوني ويران شد و تلفات سنگيني وارد آمد. يكي از ساختمانهايي كه آسيب شديد ديد كليساي تاريخي اين بندر بود. متعاقب همين بمباران، هيتلر دستور داد كه ابنيه تاريخي انگلستان نيز بمباران شود. http://www.iranianshistoryonthisday..../0329lubek.jpg در بمباران بندر لوبك كليساي تاريخي شهركه در عكس ديده مي شود نيز ويران شد «دين بين فو» زير آتش بيست و نهم مارس سال 1954 نيروهاي فرانسوي مستقر در شمال ويتنام كه به عنوان بازوي استعمار فرانسه عمل مي كردند در آخرين پايگاه خود در زير آتش نيروهاي ژنرال جياپ اعلام عجز كردند. نيروهاي فرانسوي از ساير پايگاههاي شمال ويتنام به پايگاه دور افتاده «دين بين فو Dien Bien Phu» كه داراي يك فرودگاه اضطراري بود عقب رانده شده بودند. آنان در اينجا هم زير آتش بي امان افراد ژنرال جياپ كه گروهي داوطلب غير نظامي مركب از ملي گرايان و كمونيستها بودند قرار گرفتند. در اينجا، سيم خاردار، ميدان مين و بمباران با بمب ناپالم مانع ادامه حمله افراد جياپ و رخنه آنان به پايگاه نشد و در همين جا بود كه فرانسه از پاي در آمد و به استعمار طولاني خود بر شبه جزيره هندوچين پايان داد. http://www.iranianshistoryonthisday....francearmy.jpg سربازان فرانسوي مجروحان خود را تخليه مي كنند سقوط هوئه و آغاز پايان حكومت دولت سايگون تانكها و نيروهاي ويت كنگ وارد شهر باستاني هوئه مي شوند نيروهاي كمونيست ويتنام كه حمله نهايي به منظور يكپارچه كردن وطن خودرا از دهم مارس 1975 آغاز كرده بودند 29 مارس پيروزمندانه وارد شهر باستاني «هوئه» پايتخت قديمي امپراتوران آنام شدند و آن را متصرف گرديدند. دسته ديگري از اين نيروها در همين روز با شكستن خط دفاعي رودخانه «تاش هان» و عبور از آن به سوي سايگون به حركت در آمدند و اين شهر يك ماه بعد (31 آوريل) سقوط كرد و مسئله وحدت ويتنام حل شد. |
مهمترين رويدادهاي ايران و جهان در طول تاريخ در اين روز 29 مارس
استفاده سياسي غرب از دالايي لاما ظاهرا هنوز به پايان نرسيده است! - سکوت مسکو و پکن تا به به کي؟ مرکل و دالايي لاما آنگلا مركل صدراعظم راستگراي آلمان كه با شكست در انتخابات محلي آثار ضعف در دولت او ـ گرچه ائتلافي ـ ظاهر شده است گفته بود كه در مراسم گشايش بازي هاي المپيك پكن شركت نخواهد كرد. وي اخيرا با «دالايي لاماي هميشه در تبعيد» ملاقات كرده بود. رسانه ها عدم شركت «مركل» در مراسم گشايش بازي هاي المپيك را به تظاهرات گروهي از تبتي ها ارتباط داده و تلويحا آن را واكنش رئيس دولت آلمان نسبت به اين رويداد خوانده بودند. وزير امورخارجه آلمان 28 مارس 2008 ظاهرا براي عادي جلوه دادن قضيه و كاهش خشم چينيان گفته بود كه شركت او و صدراعظم در روز گشايش بازي ها كه براي هشتم اوت 2008 برنامه ريزي شده بود ارتباط به تظاهرات تبتي ها ندارد. غرب دهها سال است كه از دالايي لامای چهاردهم (متولد ششم ژوئیه 1935) به عنوان يك حربه تبليغاتي برضد چين و تغيير نظر جهانيان نسبت به اين كشور كه با شتابي تند به قله ابرقدرتي جهان نزديك شده است استفاده كرده اند. اين بار اين سياسي كارها، از همان زمان كه قرار شد مسابقه هاي جهاني (المپيك) براي نخستين بار در طول تاريخ این بازی ها در پكن برگذار شود، قابل پيش بيني بود. نخست موضوع مواد غذايي، سپس آلودگي هوا، آنگاه مهر لاستيكي بودن كنگره خلق و ... را پيش كشيدند تا نوبت به استفاده از دالايي لاما رسید که از 1959 که به هند فرارکرد خودرا یک تبعیدی می داند. مقامات دولتهای جناح غرب در سال 2008 با استفاده از فرصتی که تظاهرات گروهي معين از تبتي ها برایشان فراهم آورده بود يكي پس از ديگري به ملاقات با دالايي لاما شتافتند و .... در سابق، در دهه هاي 1950 و تا نيمه دهه 1960 و آن زمان كه چين دچار ضعف رسانه اي بود موضوع سيلها، توفانها، فرارها و امراض را علم مي كردند و از دولت هاي دوست مي خواستند تا اين اخبار را در رسانه هايشان بزرگ كنند كه مردمشان از توجه به چين و نظام آن دلسرد شوند و يكي از كشورهايي كه اين نوع خبرها به آن قالب مي شد وطن ما بود. غرب در مارس سال 1980 همين سوء استفاده از المپيك را (كه بايد مسالمت آميز و خارج از سياست ها و گرو كشي ها باشد) در مورد شوروي كرد و با علم كردن موضوع ورود نيروهاي شوروي به افغانستان (كه به خواست دولت كابل صورت گرفته بود) المپيك مسكو را تحريم كرد. شوروي چند سال بعد از افغانستان خارج شد و غرب اينك به همان صورت جايش را گرفته و افغانها كشتار مي شوند و امنيت آن زمان را هم ندارند. تعجب در اين است كه اين بار مسكو و پکن دست روي دست گذارده و در برابر آنچه را که در افغانستان می گذرد ساكت نشسته اند. «تاریخ» فردا سئوال خواهد کرد که چرا پشتونهای دو طرف خط انگلیسی «دوراند» باید این چنین مورد تجاوز قرارگیرند و خونشان ریخته شود. http://www.iranianshistoryonthisday....ama-pelosi.jpg در مارس 2008 بانو «پلوسي» رئيس مجلس نمايندگان آمريكا هم خواسته بود كه ازنمد پوسيده و تكراري گروهي تبتي مشخص و دالايي لاماي هميشه در تبعيد براي خود كلاهي بردوزد استراتژي «اوباما» که در مارس 2009 اعلام شد ادامه سياست بوش در افغانستان است ـ رشوه نقدي اوباما به پاكستان ـ اظهار نظرها اوباما در ميان وزيران دفاع و امورخارجه كابينه خود و در حال اعلام استراتژي تازه جمعه27 مارس 2009 باراك اوباما در مراسمي كه برنامه آن از پيش اعلام شده بود و با حضور مقامات دولتي آمريكا و درحالي كه وزيران دفاع و امور خارجه كابينه اش در دو طرفش ايستاده بودند استراتژي تازه آمريكا در قبال افغانستان و پاكستان را اعلام كرد كه نشان داد در اين قسمت هم «تغيير» وعده داده شده در كمپين انتخاباتي سال 2008، رعايت نشده بود. به پیش بینس اصحاب نظر که 28 مارس 2009 انتشار یافته بود، استراتژي تازه، آمريكا را بيش از گذشته در اين بخش حساس از جهان و همسايه چين، هند، روسيه و ايران درگير خواهد كرد ـ درگيري كه عواقب آن قابل پيش بيني نيست. ژورناليست آمريکايي بانو «ريچل مدو» همان شب در برنامه يكساعته خود در شبكه «ام اس ـ ان بي سي» شامل خبر و نظر ـ با قراردادن تصاوير متحرّك جورج دبليو بوش و اوباما در كنار هم و جملات مشابهي كه در طول زمان درقبال مبارزه با القاعده بيان كرده بودند ثابت كرد كه هر دو رئيس جمهور در قبال اين مسئله از سياست واحدي پيروي مي كنند وتغييري در اصل قضيه داده نشده است. «مدو» با تصوير متحرك (فیلم) نیز نشان داد كه «اوباما» ضمن اعلام استراتژي دولت خود در قبال مسئله القاعده (كه طرح برزينسكي لهستاني تبار و دشمن خوني شوروي سابق براي به زانو درآوردن عوامل مسكو در افغانستان در دهه 1980 باعث پيدايش ان و همچنين طالبان شد) دهها بار نام پاكستان را برزبان جاري ساخت. پخش اين نظر مصوّر يك ابتكار ژورناليستيك جالب بود. «اوباما» 27 مارس اعلام كرد كه هدف عمده استراتژي او در افغانستان و پاكستان؛ درهم شكستن القاعده در اين دو كشور است (كاري را كه دولت جورج دبليو بوش هفت سال و پنج ماه پيش از آن آغاز كرده و به هدف نرسيده بود!). اوباما براي توجيه تصميم خود (كه ادامه همان سياست جورج بوش با شدت و گستردگي بيشتر است) و جلب حمايت آمريكاييان كه درگير زندگي روزانه خود هستند گفت كه القاعده سرگرم طرح حمله مجدد به آمريكا (!) است. اوباما گفت كه استراتژي تازه نياز به همكاري بيشتر از جانب پاكستان و افغانستان دارد و براي جلب همكاري پاكستان، دولت آمريكا (كه دچار كسر بودجه چند تريليون دلاري است) در طول پنج سال، هر سال يك ميليارد و پانصد ميليون دلار به آن دولت كمك مستقيم خواهد كرد (بعدا برخي از مفسران بزعم خود، اين کمک را نوعي رشوه تعبير کرده بودند). اوباما از پاكستان خواست كه رفتار خودرا در مناطق شمال غربي (نواحي پشتون نشين تقريبا خود مختار كه در قرن نوزدهم، انگلستان اين پشتون ها را از بدنه اصلي جدا كرد و ضميمه هندوستان خود ساخت كه با تقسيم هندوستان در 1947 اينك وابسته به پاكستان هستند) اصلاح كند به گونه اي كه اين رفتار باعث كمك مستقيم و غير مستقيم به القاعده و حاميان آن ـ طالبان ـ نشود (رسانه هاي آمريكا قبلا اشاره به اكراه ماموران انتظامي و امنيتي پاكستان از مبارزه جدي با القاعده و طالبان كرده بودند كه در طرفين مرز مشترك فعال هستند). «اوباما» در عين حال اشاره صريح به وجود فساد در دستگاه دولتي كابل كرد و گفت كه فساد اداري (فساد دولتي) اعتماد مردم از دولت را سلب مي كند و در اين وضعيت توجه آنان به مخالفان دولت افزايش مي يابد. اين فساد مانع از تمشيت امور در نقاط خارج از پايتخت به دست دولت است و طالبان با استفاده از همين خلاء دولتي است که به جنوب و شرق افغانستان (مناطق پشتون نشين ـ مناطقي كه قاعدتا بايد حامي حامد كرزاي باشند كه خود او يك پشتون است) بازگشته و عملا وظايف دولت را برعهده گرفته اند. اين طالبان در اين مناطق، كار كمك به مردم و برقراري نظم را برعهده گرفته اند؛ همان وظايفي را دولت بايد انجام دهد. اوباما گفت كه جدول زماني (تايم تيبل) ارائه نمي دهد. دستورداده است كه 17 هزار نظامي ديگر به افغانستان منتقل و بر 38 هزار نظامي آمريكايي فعلي در آن كشور اضافه شوند. علاوه بر اين شمار، چهار هزار نظامي ديگر براي آموزش نظاميان و پليس افغانستان اعزام خواهند شد. ارتش و پليس افغانستان بايد از لحاظ شمار نفرات افزايش يابد و نيز آموزش تازه بيند. (روس ها در دهه 1980 ارتش بزرگ و مجهزي براي افغانستان ساختند ولي ديديم كه اين ارتش در برابر پيشروي طالبان مثل يخ آب شد مخصوصا به خاطر ملاحظات قبيله و طايفه اي كه نظاميان به آن وابسته بودند.). تلفات كشته آمريكا در افغانستان تا 27 مارس 2009 از رقم 599 تجاوز نكرده بود كه در مقايسه با شمار كشته شدگان آمريكا در عراق كه تا اين روز چهار هزار و 262 تن بود رقمي كوچك بنظر مي رسید تلفان نظامی آمریکا در افغانستان تا 27 مارس 2010 دو برابر و به رقم یکهزار نزدیک شده است. شمار نظاميان ناتو و چند كشور ديگر در افغانستان در 27 مارس 2009 جمعا 32 هزار تن بود. اوباما ضمن اعلام استراتژي تازه اش، ازهمسايگان افغانستان از جمله ايران خواست كه درمبارزه با القاعده و برقراري نظم در افغانستان به مساعي آمريكا ياري دهند و افزود كه در اين زمينه با اين دولتها تماس گرفته خواهد شد. (از اين مطلب چنين برمي آيد كه اوباما دقيقا از جزئيات اظهارات آيت الله خامنه اي رهبر ايران در روز نوروز در اجتماع مشهد و نيز پيام سال نو او آگاه نشده است كه دعاوي متعدد ايران از آمريكا - از توقيف دارايي ها تا تحريك صدام حسين به تعرض نظامي با صدها هزار كشته تا حمله موشكي به هواپيماي غير نظامي و تحريم اقتصادي 29 ساله و انواع محدوديت هاي ديگر را برشمرده بود. به علاوه اوباما از نوعي سازش گروهها در افغانستان سخن به ميان اورده بود كه يكي از اين گروهها «طالبان» دشمن شماره يك شيعه هستند و ايران به آساني كشتار كنسولگري خود در مزار شريف توسط طالبان را نمي تواند فراموش كند. «جو بايدن Joe Biden» معاون اوباما 26 مارس و يك روز پيش ازاعلام استراتژي تازه گفته بود كه طبق اين استراتژي، نيروهاي آمريكايي در صورتي و درجايي به تعقيب طالبان خواهند پرداخت كه طالبان با القاعده همكاري كنند و در مناطق خود به آنان پناه دهند (ايجاد «سيف هيون Safe Haven» كنند). ما نمي خواهيم كه افغانستان پايگاه القاعده باشد. اين اظهارات جو بايدن از شبكه اي بي سي پخش شد و در وبسايت اين شبكه قرار گرفت. کرزاي هم قبلا طالبان را به دو دسته معتدل و تندرو تقسيم کرده بود که تماس با دسته متعدل بلامانع خواهد بود. «اوباما» ضمن تاكيد اين نكته كه منطقه (افغانستان و پاكستان) بيش از هروقت ديگر در خطر و اين خطر روز افزون است همچنين از دولت هاي ديگر خواست كه نيروي نظامي بيشتري به افغانستان بفرستند تا در جريان انتخابات اين كشور نظم برقرار باشد. (انتخابات افغانستان در ماه اوت 2009 برگزار شد و دکتر عبدالله برنده شماره 2 و نیز یک دیپلمات آمریکایی دفتر سازمان ملل در کابلوجود تقلب در آن را اعلام کردند ـ اين انتخابات طبق قانون اساسي افغانستان بايد دو ماه زودتر برگزار مي شد!. به علاوه، به كامل بودن انتخابات در شرايط جنگ ترديد است و تمرين دمكراسي در وضعيت جنگ همواره زير سئوال قرارداشته است. اثبات دمكراسي، جمع شدن چند زن برقع بر سر و بچه در بغل در يك صف و گرفتن عكس از آنان و دادن به رسانه ها نيست؛ سواد دمكراسي لازم است و راي دهنده بايد بداند كه دمكراسي چيست. مي دانيم كه در قرن 21 خواندن و نوشتن متعارفي هم ـ كه بسياري از افغانها فاقد آن هستند ـ سواد كامل محسوب نمي شود، در کشورهاي پيشرفته تر صحبت از اين است که افراد بايد سواد كاركردن با كامپيوتر داشته باشند و ....). حامد کرزای با وجود انتقادهای متعدد و پی گیر از انتخابات تابستان 2009، با کمتر از نیمی از کل آراء برای دور دوم رئیس جمهور شده است که بسیاری از کشورها انتخاب با کمتر از نیمی از آراء را قبول ندارند و اگر موردی مشاهده شود، انتخابات تجدید می شود. حامد كرزاي از اظهارات 27 مارس 2009 «اوباما» استقبال كرده بود زيرا كه ادامه حيات دولت او (که بنا به اظهار اوباما در 27 مارس 2009، تنها بر کابل و حومه آن حکومت دارد) بستگي به استقرار نظامي خارجي دارد. يوسف رضا گيلاني نخست وزير پاكستان ضمن استقبال ضمني از استراتژي اوباما (پس از اطلاع از كمك پولي آمريكا به پاكستان) در عين حال گفته بود كه عمليات نظامي به تنهايي به حل مسئله القاعده و قطع حمايت اهالي محل از آن نخواهد انجاميد بايد به مناطقي كه القاعده در آنجا فعال هستند كمك غير نظامي (عمران و رفاه) داده شود. همزمان با اعلام استراتژي اوباما، در مسكو كشورهاي عضو سازمان تعاون شانگهاي و مدعوين، مسئله افغانستان از لحاظ مواد مخدر (كشت و صدور ترياك و مشتقات آن) و جرائم ناشي از قاچاق و تروريسم را بررسي و آمادگي اين سازمان را براي كمك به حل اين مسائل اعلام كردند و به اين ترتيب به آمريكا نشان دادند كه در افغانستان و آسياي جنوبي فعال مايشاء نخواهد بود. چند ساعت پيش از اعلام استراتژي اوباما، دو انفجار در ايالت شمال غربي پاكستان روي داده بود كه در يكي از آنها هشت نفر و در ديگري كه يك انفجار انتحاري بود دست كم پنجاه نفر در يك مسجد كشته شدند. نخستين انفجار با هشت كشته در كنار جاده منتهي به گذرگاه خيبر روي داد. ناتو و آمريكا براي انتقال جنگ افزارهاي سنگين و تداركات نظامي خود به افغانستان از اين مسير استفاده مي كنند. همزمان، در ايالت خوست و ايالت هلمند افغانستان نيز در دو انفجار مشابه عده اي ازجمله چند مامور پليس كشته شدند. اعلاميه اوباما قبلا انتشاريافته بود و معلوم بود كه جمعه 27 مارس (شب به وقت آسياي جنوبي) چه خواهد گفت. باوجود اين، هنوز به درستي معلوم نيست كه اين انفجارها اخطاري به او بوده است. از اظهار نظرهای 28 و 29 مارس 2009 درباره استراتژي «اوباما» چنين بر مي آمد كه بايد منتظر پيچيده شدن اوضاع پاكستان بود. مسیر حوادت در طول یک سال (از مارس 2009 تا مارس 2010) نشان داد که این اظهار نظرهاا درست بوده اند. اگر فشار بيشتري به دهها ميليون پاتان (پشتون) پاكستان وارد شود، باتوجه به بازگشت طالبان به مناطق پشتون نشين افغانستان ممكن است اين مردمان همننزاد ساکن طرفين خط انگليسي "دوراند" بار ديگر به انديشه ايجاد پشتونستان (پختونستان) بيافتند. در اوايل دهه 1960 چنين شده بود و دو كشور افغانستان و پاكستان در آستانه يك جنگ تمام عيار قرارگرفته بودند. |
مهمترين رويدادهاي ايران و جهان در طول تاريخ در اين روز 29 مارس
كاهش شديد مخاطبان شبكه خبري هوادار «اوباما» و همچنین درصد تایید کنندگان خود او نتيجه نظر سنجي از مخاطبان شبكه هاي تلويزيوني خبري آمريكا (اصطلاحا؛ ريتينگ) كه 27 مارس 2009 انتشار يافت نشان مي دهد كه توجه اين مخاطبان معطوف به شبكه محافظه كار فاكس نيوز Fox News شده است. طبق اين نتايج؛ اخبار شبكه فاكس نيوز درپرايم تايم (عصر) با دو ميليون و 730 هزار مخاطب در رديف اول، شبكه «MS-NBC ام اس ـ ان بي سي» با يك ميليون و 160 هزار در رديف دوم و شبكه CNN با يك ميليون و 140 هزار در رديف سوم قرارداشت. سي ان ان از «اوباما» حمايت مي كرد و فاكس نيوز بر خلاف آن و «ام اس ـ ان بي سي» بيطرف و تا حدي متمايل به اوباما. برخي از اصحاب نظر افزايش مخاطبان شبكه فاكس نيوز و كاهش شديد مخاطبان سي ان ان را دليل كاهش هواداران اوباما و ايجاد يك حالت انفعال در آنان دانسته اند زيرا تغييري كه وعده داده شده بود عملي نشده و مردم نگران وضعيت مالي كشور و تصميم او به قرض كردن دو تريليون دلار ديگر و خرج كردن است. نتیجه نظر سنجی ها در مورد درصد تاییدکان «باراک اوباما» در جامعه ایالات متحده که توسط موسسات حرفه ای و به سفارش رسانه ها انجام می شود متفاوت است. در طول 29 روز میان 22 فوریه و 22 مارس 2009 شش تا 14 درصد از میزان تاییدکنندگان سیاست های او کاسته شده بود. در نظر سنجی حرفه ای 22 فوریه، 68 درصد نظر به تایید او داده بودند حال آنکه در نظر سنجی 22 مارس (دوم فروردین 1388) تایید کنندگان او طبق محاسبه یک موسسه 54 درصد و به محاسبه موسسه دیگر 62 درصد بودند. موج انفجار انتحاري در عراق در نيمه دوم مارس 2009 هفته منتهي به 27 مارس 2009 چند انفجار پرتلفات، خبر از موج تازه انفجار و كشتار در عراق داد. يكي از اين انفجارها در شهرك جلولا واقع در 115 كيلومتري شمال شرقي بغداد (مجاور مرز ايران) و در يك گورستان روي داد كه ضمن آن دست كم 23 تن كشته و 34 نفر مجروح شدند. اين انفجار انتحاري 23 مارس در كنار چادري روي داد كه محل تجمع شركت كنندگان در مراسم تدفين يك «كرد» بود. در پي اين رويداد اين نگراني به چشم مي خورد كه بارديگر تشنج ميان عرب و كرد در عراق گسترش يابد. جلولا كه در ماه مه سال 637 ميلادي صحنه دومين نبرد ايران و عرب بود عمدتا عرب نشين است ولي در پنج سال گذشته كردها كوشيده اند كه بر جمعيت «كرد» اين شهر بيافزايند. عرب هاي عراقي كردهارا متهم به همكاري و سازش با آمريكا مي كنند. دراوت (آگوست) سال گذشته در اين شهر در يك انفجار انتحاري 25 تن و عمدتا داوطلبان استخدام در نيروي پليس كشته شده بودند. در همين روز در دو نقطه بغداد در دو انفجار 9 تن از جمله يك مامور پليس كشته شدند. يك انفجار در شهر تل عفر نيز تلفات سنگين ببار آورد. 25 مارس دريك محله شيعه نشين بغداد اتومبيلي كه در آن بمب جاسازي شده بود منفجر شد و دست كم 20 نفر را كشت. اين انفجار در مجاورت يك بازار صورت گرفت. http://www.iranianshistoryonthisday....309-merged.jpg تابوت کشته شدگان در گورستان جلولا محل انفجار انتحاري 23 مارس 2009 ديدار بي سابقه در مارس 2009 http://www.iranianshistoryonthisday....-gul032409.jpg طالباني و عبدالله گل - تبسم هنگام گرفتن عکس عكس هايي كه از ديدار بي سابقه 23 مارس 2009 عبدالله گل رئيس جمهور تركيه با جلال طالباني (كرد) و نوشروان بارزاني (كرد) برداشته شده بود به عنوان عكس خبري روز در بسياري از روزنامه ها در گوشه و كنار جهان انتشار يافته بود. اين نخستين ديدار يك رئيس جمهور تركيه از عراق بود. عراق پيش از پايان جنگ جهاني اول به صورت سه منطقه جداگانه از مستملكات امپراتوري عثماني (تركيه) بود و قبل از عثماني و تا قرن هجدهم بخشي از ايران. موضوع اصلي اين مذاكرات فعاليت كردهاي جدايي طلب تركيه در منطقه كردنشين عراق بود كه عبدالله گل خواستار ممانعت دولت محلي كرد عراق از ورود كردهاي تركيه و عمدتا عضو «پ. ك. ك.» به شمال عراق شده بود. برخي از اين روزنامه ها عكسي نيز از چند كرد مسلح تركيه را هنگام عبور از كوههاي مرز تركيه و عراق و ورود به عراق چاپ كرده بودند (عكس زير). http://www.iranianshistoryonthisday....orthiraq09.jpg برخي ديگر از رويدادهاي 29 مارس 1638: نخستين مهاجر نشين سوئدي ها در « دليور » آمريكا ايجاد شد. 1814: ژنرال اندرو جكسون كه بعدا رئيس جمهوري آمريكا شد سرخپوستان « كريك » را در منطقه هورس شو شكست داد . 1827: دهها هزار تن در تشييع جنازه بتهوون در شهر وين شركت كردند. 1847: نيروهاي دولت واشنگتن منطقه « وراكروز » مكزيك را متصرف شدند. 1936: در انتخابات عمومي آلمان حزب ناسيونال سوسياليست اين كشور ( نازي ) 99 در صد آراء را به دست آورد. 1943: به سبب جنگ ، در آمريكا گوشت و كره و پنير جيره بندي شد. 1985: اسپانيا و پرتغال شرايط بازار مشترك اروپا را براي پيوستن به آن پذيرفتند. 1994: آخرين سرباز آمريكايي از سومالي خارج شد. .... .iranianshistoryonthisday. ... |
مهمترين رويدادهاي ايران و جهان در طول تاريخ در اين روز 5 آوريل
مهمترين رويدادهاي ايران و جهان در طول تاريخ در اين روز 5 آوريل ايران کارهای بلاش یکم، شاه انتخابی و یک ناسیونالیست ایرانی http://www.iranianshistoryonthisday....balash1-ed.jpg بلاش يکم سه روز پس از 13 فروردين در سال 52 میلادی (پنجم آوریل) كه يونانيان رقم 13 را به عنوان عدد نحس وارد فرهنگ پاره اي از ملتها از جمله ايرانيان كرده اند، مهستان (سناي ايران) از ميان شاهزادگان اشكاني و خانواده هاي وابسته، بلاش را كه مادرش از مادهای ایران (کرد) بود به شاهي کشور برگزيد و وي نيز برادرش تيرداد را شاه ارمنستان كرد. "تاریخ عمومی" از بلاش یکم به نام یک ناسیونالیست ایرانی یاد کرده است. وی نه تنها همه آیین ها و مراسم دوران هخامنشیان را احیاء کرد بلکه رعایت آنهارا به صورت قانون درآورد و به تصویب مهستان رساند. وی همه کارهای اقتباسی از دنیای هلنیک (یونانیان) را که از جانشینان اسکندر به یاد مانده بود ممنوع ساخت حتی بکار بردن حروف یونانی را که عادت شده بود بر سکه ها درج شود و همچنین اسامی و اصطلاحات یونانی را در قلمرو دولت ایران. او در استان تیسفون شهری ساخت به نام «بلاش کرد = بلاش گرد» و دستور جمع آوری متون «اوستا» را داد. اوستا - کتاب زرتشت - در عين حال از قديمي ترين نوشته هاي جهان و سند تمدن پيشرفته ايرانيان عهد باستان است. قطعات اوستا که در دوران هخامنشیان در کتابخانه تخت جمشید نگهداری می شد به دست نظامیان اسکندر مقدونی نابود شدند. از آن پس این متون ـ از شعر و نثر ـ در ذهن موبدان، از نسلی به نسل دیگر منتقل می شد. بلاش یکم در نوروز 76 میلادی ازموبدان که به دیدار او رفته بودند با تاکید خواست که تا سال بعد (سال 77 میلادی)، ششم فروردین ـ زادروز زرتشت ـ اوستا باید جمع آوری، تکمیل و به او داده شود زیرا که پیر شده و عمری ازو باقی نمانده و می خواهد که این کار در دوران او انجام شده باشد. بلاش یکم ازسال 51 تا سال 78 میلادی سلطنت کرد. وی قبلا دستور جمع آوری آموزشهای زرتشت را در یک مجموعه داده بود. موبدان تا ششم فروردین سال 77 میلادی آنچه را که جمع آوری کرده بودند به صورت مکتوب به بلاش دادند و گفتند که کار تکمیل مجموعه ادامه خواهد داشت. اوستا که نزدیک به دو قرن بعد در دوران اردشیر پاپکان و به همت «تنسر» روحانی ارشد وقت (موبد موبدان) تکمیل شد شامل348 فصل (بیش از سه میلیون کلمه) در 21 کتاب بود. در دوران شاپور دوم چند قطعه گمشده قبلی بر آن اضافه شد و چون به پارسی باستان (زبان اوستایی) بود بعدا بر آن تفسیر و راهنمایی نوشته شد که زند (زند اوستا) نامیده می شود. با هدف تسهیل رجوع به مطالب، خلاصه اوستا تحت عنوان «خرده اوستا» تدوین شده است. شرح این تحولات (تاریخچه اوستا) در کتاب «دین کرد» آورده شده است. زرتشت در عین حال یک شاعر و فیلسوف بود. ... |
مهمترين رويدادهاي ايران و جهان در طول تاريخ در اين روز 5 آوريل
زمين لرزه مرگبار بوئين زهرا که بعدا هر چند سال تکرار شده است 16 فروردين 1292 هجری خورشيدي زمين لرزه سختي بيش از هزار و دويست تن از ساكنان بوئين زهرا (استان قزوين) را كشت و ويراني فراوان به بار آورد. 49 سال بعد (شهريور 1341) در همين منطقه زلزله ديگري رخ داد كه لرزه هاي آن به تهران هم رسيد و تلفات به مراتب سنگين تري وارد ساخت. از آن پس هم، هرچند سال يک بار زمين لرزه هاي بوئين زهرا تکرار شده و تلفات و زيانهاي مالي داشته است. روزي كه پروين اعتصامي درگذشت http://www.iranianshistoryonthisday....405etesami.jpg پروين اعتصامي شاعره بنام ايران معاصر 15 فروردين 1320 (4 آوريل 1941) در 34 سالگي در تهران فوت شد. وي 25 اسفند 1285 در تبريز به دنيا آمده بود و پدرش يوسف اعتصام الملك از نويسندگان و مترجمان كشور بود. اشعار پروين كه عمدتا به سبك خراسان هستند پيرامون زندگي مردم و احساس خود او از زندگاني بوده اند . قطعه شعر او درباره رنجبران مشهور است. دکتر مصدق از توطئه قتل خود و تغيير سياست آمريکا پرده برداشت 16 فروردين 1332 دكتر مصدق نخست وزير وقت از راديو اعلام كرد كه توطئه قتل او طرح شده بود و قرار بود نهم اسفند (37 روز پيش از آن) هنگام ملاقات با شاه در كاخ مرمر، بر سر او بريزند و اورا بكشند. وي ضمن افشاء اين توطئه و ذكر دليل نافرجام ماندن آن، يك بار ديگر تاكيد كرد كه در يك كشور مشروطه داراي حكومت پارلماني، شاه حق حكومت كردن و مداخله در جزئيات امور دولت را كه برگزيده و پاسخگوي پارلمان است ندارد. مصدق نهم اسفند 1331 به کاخ مرمر رفته بود تا با شاه که قصد سفر به خارج را کرده بود خداحافظی کند. مصدق و همکارانش قبلا از این تصمیم شاه حمایت کرده بودند ولی آیت الله بهبهانی سعی در انصراف شاه از ترک کشور کرده بود و در این زمینه با وی ملاقات و مستقیما به گقتگو نشسته بود. آیت الله کاشانی نیز از مردم خواسته بود که مانع از مسافرت شاه شوند. گروهی از بازاریان و پاره ای از مخالفان مصدق دست به تظاهرات زده و حتی مقابل کاخ مرمر اجتماع کرده بودند. همزمان با گردآمدن جماعتی در برابر کاخ مرمر، چند افسر بازنشسته به خانه مصدق که تا کاخ مرمر فاصله ای زیاد نداشت وارد شده و قصد جان اورا داشتند. مصدق جریان را شخصا به مجلس اطلاع داد و گفت که سرتیپ ریاحی را رئیس ستاد ارتش و سرتیپ مدبّر را فرماندار نظامی تهران کرده است و سرتیپ محمود امینی معاون او در وزارت دفاع ملّی خواهد بود. در همین روز سرتیپ مدبّر شماری از افسران بازنشسته را بازداشت موقت کرد. این افسران را مصدق بازنشسته کرده بود و نسبت به او کینه در دل داشتند. در این میان، هشت تن از رجال کشور تصمیم به تشکیل یک هیات برای ایجاد سازش میان مصدق، کاشانی و شاه گرفته بودند. دكتر مصدق در نطق رادیویی 16 فروردین ضمن افشاء جزئیات توطئه قتل خود گفت كه از اظهارات اخير دالس (وزير امور خارجه دولت ژنرال آيزنهاور كه از ژانويه 1953 زمام امور آمریکارا به دست گرفته بود) در مصاحبه مطبوعاتی اش چنين بر مي آيد كه ظاهرا دولت تازه آمريكا تسليم نظر انگلستان شده و در قبال مسئله نفت ايران از خواست انگلستان پيروي خواهد كرد و در اين شرايط، ما بايد بيشتر از گذشته مراقب خودمان باشيم و به دام نيافتيم. به علاوه ما نبايد انتظار كمك از خارج داشته باشيم، بايد روي توانايي، ظرفيت و امکانات خودمان حساب كنيم. در پي انتشار همين مطلب بود كه در شيراز مردم به دفتر اداره كمكهاي آمريكا (اصل 4) ريختند و آنجا را تخريب کردند. ... |
مهمترين رويدادهاي ايران و جهان در طول تاريخ در اين روز 5 آوريل
در قلمرو انديشه زادروز «توماس هابز» فيلسوف بزرگي كه انسان را موجودي ذاتا خودخواه، سلطه گر و استثمارگر خواند و راه حل ارائه داد http://www.iranianshistoryonthisday....0405hobbes.jpg پنجم آوريل زادروز توماس هابز Thomas Hobbes فيلسوف و نويسنده انگليسي است كه انسان را موجودي ذاتا خودخواه، قدرت طلب، خواهان سلطه بر همنوع و استثمار ديگران دانسته است. وي در 1588 به دنيا آمد، 91 سال عمر كرد و چهارم دسامبر 1679 درگذشت. نظرات هابز در دهه های اخیر و بویژه در جریان بحران مالی سال 2009 که آزمندی چند آمریکایی آن را بوجود آورده و همه جهان را در آن غرق و گرفتار ساخته است بیش از هر زمان دیگر نقل و یادآوری می شود زیرا که وی راه حل مسئله را هم به دست داده است. هابز كه واقعيت عقايد و فرضيه هاي او هر روز آشگارتر از روز پيش مي شود، طبيعت بشر را در ارتباط با نفس خود و جامعه تعريف كرده و گفته است كه رفتار يك انسان تابع خودخواهي ذاتي اوست و سه عامل باعث منازعه انسانها مي شود: رقابت بر سر منابع محدود براي تملك، بي اعتمادي نسبت به يكديگر، و بالاخره عشق و علاقه وافر به جلال و شكوه (قدرت). وي تصريح مي كند كه تا اين عوامل وجود داشته باشد نزاع (جنگ) و در نتيجه «ترس» از ميان نخواهد رفت و در چنين محيطي همه چيز نامطمئن است. به اظهار هابز، تا بي اعتمادي نسبت به ديگران در زندگاني روزمره وجود داشته باشد بيم و خطر نزاع و جنگ هم ادامه خواهد داشت. هابز گفته است: پيشرفتهاي مادي و ساختن شهرهاي قشنگ، طبيعت انسان را تغيير نمي دهد. متمدن ترين كشور اگر بر كشور ديگر پيروز شود نسبت به مغلوب رفتاري وحشيانه خواهد داشت. هابز نوشته است كه در غياب يك قانون بين المللي داراي ضمانت اجرايي استوار و اطمينان بخش، كشورهاي ضعيف شكار قوي ترها مي شوند، و به همين گونه انسانها در چنگال انسان دارای نیرو و اختیارات. هابز می گوید که براي تحت كنترل درآوردن اين وضعيت نامطلوب در يك جامعه ملي و بر طرف كردن احساس ترس و نیز تامين آسايش و جلوگيري از تجاوز افراد به حقوق و آزادي يكديگر و ... نياز به وجود يك دولت نيرومند در آن جامعه است كه بتواند بر خودخواهي افراد فائق آيد. چنين دولتي بايد توانمندي همه جانبه و قدرت تمام عيار داشته باشد و اين «حاكم تمام عیار» بايد متناسب با نياز روز وارد عمل شود و از قدرت و اختیارات خود استفاده كند. هابز گويد كه «قدرت حاكم» باید بگونه ای به چشم خورد و مسلط برکار خود باشد که حس استثمار و زورگويي در یک فرد از افراد را براي حصول به برتري و زندگاني فردی بهتر برای شخص خود مهار كند تا آرامش برقرار باشد و در جامعه ای که کینه افراد نسبت به فرد وجود نداشته باشد آرامش برقرار خواهد بود و نبود کینه و احساس ستم؛ آرامش خیال بوجود می آورد که لازمه خوشبخت زیستن است. هابز درباره شرايط دولت گويد: دولت ـ فرد يا گروه ـ وقتي مشروعيت حكومت كردن خواهد داشت و مردم بايد اختيار و سرنوشت خود را به آن بسپارند كه همه اتباع را به يك چشم بنگرد و تبعيض قائل نشود. يك دولت نبايد كاري كند كه به اتباعش آسيب و زيان وارد آيد. انجام دقیق تکالیف و وظایف؛ میزان شایستگی یک دولت را به دست می دهد. دربرابر، اتباع هم بايد وفادار باشند و از انجام تكاليف شانه خالي نكنند. هابز تاكيد بريافتن راهي جهت پايان دادن به احساس تنفر آشگار و پنهان ميان انسانها و جوامع دارد و هنر دولت را در تحقق اين امر مي داند. بزعم هابز، دولت بايد مانع تنازع مردم بر سر منافع و ربودن آن توسط قويتر ها و زرنگتر ها شود. هدف يك دولت از مجازات افراد نه تنها بايد اصلاح مقصر، بلکه " تنبّه " ديگران باشد، نه چشم در برابر چشم. بی طرفی و بلوغ دستگاه قضایی یک کشور بیش از هرعامل دیگر باعث کنترل دولت و اتباع و محافظت از حقوق هر دو می شود و وای به حال کشوری که از یک دستگاه قضایی واجد شرایط برخوردار نباشد و در این مورد، شرط اصلی یافتن قاضی عادل دارای توان تشخیص و قضاوت و رعایت بی طرفی و انصاف است و انتصاب و حمایت همگانی از او. هابز قانون طبيعي و طبقه بندي آن را به تفصيل شرح داده و آن را به قانون عمومي و مصوبات پارلماني را قانون موضوعه تعبير كرده كه افراد را از انجام كارهايي منع و به انجام اموري تشويق مي كند و همه تاكيد او بر اين است كه اگر در جامعه (ملي و بين المللي) كنترل خودخواهي افراد از دست حاكم و مجري قانون (قانون طبيعي ـ قوانین موضوعه) خارج شود صلح و آرامش، آزادي و امنيت، سعادت و آسودگي خيال رخت بر خواهد بست و برقراركردن مجدد نظم، كاري آسان نخواهد بود. به اين ترتيب، هابز اهميت ويژه براي دستگاه قضايي يك جامعه قائل است و بر عادل و بي نظر و عالم بودن قاضي تاكيد مي كند و قاضی واجد شرایط را موجودي كمياب و در نتيجه گرانبها مي داند. هابز در جاي ديگري از نوشته هايش 15 اصل براي كنترل خودخواهي افراد بيان داشته كه مهمترين اصل آن نفي و تقبيح «نخوت» است. تاليفات مهم عبارتند از: «لوي ياتان (فريت دريايي)»، پيشنويس فلسفي رابطه حكومت و جامعه، مسائل مربوط به آزادي و ضرورتها و فرصتها، بحث فيلسوف و دانشجو، علل جنگ داخلي انگلستان، و «ايلياد و اديسه». فرضيه هابز درباره حكومت، وي را به صورت يكي از پدران علوم سياسي در آورده است. ... |
مهمترين رويدادهاي ايران و جهان در طول تاريخ در اين روز 5 آوريل
در قلمرو ادبيات نوشته هاي كازانووا ـ روزهاي زندگي امروز زادروز جياكوما كازانووا Giacomo Casanova نويسنده ايتاليايي قرن هجدهم است كه در جهان به مردي زن باره و همه فن حريف شهرت يافته است. وي 5 آوريل 1725 در ونيز تولد يافت و در 1798 در گذشت. مهمترين تاليف او «روزهاي زندگي» است كه در قالب آن و شرح کارها و تفکرات روزانه خود اوضاع اجتماعي قرن 18 اروپارا به طرزي ماهرانه و بدون تكلّف و پرده پوشي ترسيم كرده است. وي تاليفات و ترجمه هاي ديگري دارد ازجمله ترجمه سرودهاي زرتشت كه به صورت Opera تنظيم كرده، و نيز ترجمه عقايد ولتر، تاريخ ناآرامي هاي لهستان و .... بررسي كتاب روزهاي زندگي كازانووا نشان مي دهد كه وي با 122 زن از خانواده هاي معروف اروپا رفت و آمد داشته، و دائما ميان كشورهاي اروپاي غربي و جنوبي و مركزي در رفت و آمد بوده و در اين كشورها هر كاري را از سپاهيگري تا جاسوسي و سفارت (كار ديپلماتيك) انجام داده است. ابداع «لاتاري» را هم به نام او ثبت كرده اند. كازانووا به زبانهاي فرانسوي، آلماني و اسپانيايي كاملا مسلط بود. مهارت او در كار نوشتن بمانند عشقبازي هايش چشمگير بوده است. پدر و مادر او هردو در تئاتر كار مي كردند. .. |
مهمترين رويدادهاي ايران و جهان در طول تاريخ در اين روز 5 آوريل
در قلمرو رسانهها نياز به يک انقلاب در روزنامه نگاري پنجم آوريل 2004 اعلام شد كه «موراي گارت» آخرين سردبير «واشنگتن استار» در 79 سالگي از بيماري قلبي درگذشته است. وي از 1955 ( به مدت 49 سال) به كار روزنامه نگاري و عمدتا در مجله تايم اشتغال داشت. واشنگتن استار كه در 1852 آغاز بكار كرده و روزگاري مهمترين روزنامه پايتخت آمريكا بود در سال 1978 به مبلغ 20 ميليون دلار توسط كمپاني تايم خريداري شده و تا 1981 كه تعطيل شد به سردبيري «گارت» انتشار مي يافت. كمپاني تايم دهها ميليون دلار هزينه كرد تا از مرگ «واشنگتن استار» كه عصرها منتشر مي شد جلوگيري كند كه موفق نشد. بيماري قلبي «گارت» نتيجه استرس هايي بود كه در آن روزنامه به او وارد شده بود، زيرا که براي يك روزنامه نگار حرفه اي مشاهده مرگ تدريجي يك رسانه بسيار دردناك است. «گارت» سرانجام به اين نتيجه رسيد كه دوران روزنامه هاي عصر با توجه به گسترش اخبار تلويزيوني و پوشش وسيع آنها مخصوصا در ساعات عصر به پايان رسيده و نظر خود در اين زمينه را اعلام داشت. وي گفته بود كه مردم خسته از كار روزانه، عصرها لميدن در مبل و گوش كردن به اخبار سمعي ـ بصري تلويزيون را ترجيح مي دهند و حوصله به دست گرفتن روزنامه و خواندن آن را در آن ساعات ندارند. وي در زمينه روزنامه نگاري معتقد به تجربه، تسلط روزنامه نگار بر علوم پايه و معلومات عمومي و علاقه اش به مردم بود. گارت بعدا نوشته بود: شكست «واشنگتن استار» تنها به دليل كاهش خوانندگان نبود، بلكه روزنامه نگاران با تجربه هم به موازات كاهش تيراژ، آنجا را ترك مي كردند و نام آشنايشان از بالاي ستونها ناپديد مي شد و كيفيت مطالب پايين مي آمد. گارت از جمله روزنامه نگاراني بود كه مي گفت رسانه هاي چاپي به سبب نقل مطالب خبرگزاري ها يكنواخت شده اند و جهان به يك انقلاب مطبوعاتي نياز دارد زيرا كه يكنواختي و درجا زدن به حدي طولاني شده است كه با «تحول» مسئله حل نمي شود. .. |
مهمترين رويدادهاي ايران و جهان در طول تاريخ در اين روز 5 آوريل
ساير ملل گردن دانتون هم زير گيوتين رفت ، ولي ... ـ گيوتين و استدلال سازنده آن http://www.iranianshistoryonthisday....0405danton.jpg دانتون پنجم آوريل 1794 ژرژ ژاك دانتون از رهبران انقلاب فرانسه با جمعي از يارانش از جمله كاميل دو مولن در ملاء عام با گيوتين گردن زده شدند. دادگاه انقلاب پاريس به اشاره روبسپير ـ رهبر افراطيون چپ و گرداننده كميته امنيت ملي ـ دانتون و يارانش را در يك محاكمه بسيار كوتاه به جرم مماشات، تجديد نظر طلبي در اهداف انقلاب، و گرفتن پاره اي از اختياران كميته انقلاب و استرداد آنها به سازمانهاي دولتي به اعدام محكوم كرد كه همان روز حكم به اجراء درآمد. با اعدام دانتون و همفكران ميانه رو او، دوران وحشت در فرانسه به اوج خود رسيد و فرانسويان را به خود آورد؛ به گونه اي كه 3 ماه و 23 روز بعد روبسپير و 21 تن از همفكرانش به همان صورت با گيوتين گردن زده شدند و دوران اعدام و وحشت پايان يافت. دوران اقتدار «روبسپير» يك سال طول كشيده بود و در اين مدت، عوامل و همفکران او به هركس كه ظنين مي شدند برچسب تجديد نظر طلب، برگشته از انقلاب، سازشكار و ... مي زدند، به دادگاه انقلاب مي سپردند و اعدام مي كردند. بعدا معلوم شد كه اتهامات وارده به افراد عموما ادعا و واهي بود. بررسي هاي بعدي نشان داد كه ادعاي کميته برضد دانتون نيز بي پايه بود و وي به اساس انقلاب و هدفهاي آن وفادار مانده بود. گيوتين Guillotine كه شنيدن نام آن ــ از آغاز انقلاب تا پايان دوران وحشت ــ رعشه بر اندام فرانسويان مي انداخت در 1789 توسط دكتر ژوزف گيوتين اختراع شده بود تا مرگ محكوم بدون احساس درد باشد و اعدام جنبه انساني داشته باشد. دكتر گيوتين در يك جلسه مجلس ملي فرانسه هنگام تشريح طرز كار اين دستگاه گفته بود: از آنجا كه در اين برهه هدف از مجازات اعدام، حذف دائم فرد به دليل خطرش براي جامعه و اصلاح نشدني بودن اوست زجركش كردن مغاير شئون انسان است، و دستگاهي كه ساخته براي مرگ فوري و بدون احساس درد و رنج است. قبلا گردن محكوم به اعدام با تبر زده مي شد و در موارد بسيار، جلاد بايد چند بار ضربه مي زد و .... تيغه تيز و سنگين گيوتين و سرعت فرود آن و قرار گرفتن گردن در شكاف دستگاه از مرگ زجرآور جلو گيري مي كرد و به همين دليل مجلس فرانسه راي به استفاده از آن داده بود كه در كمتر از سه سال با آن متجاوز از 25 هزار گردن زده شد از جمله گردن پادشاه فرانسه و زن او و بسياري از مقامات ، انقلابيون و حتي دانشمنداني چون لاوازيه. از گيوتين تا نيمه دوم قرن بيستم در فرانسه استفاده مي شد. http://www.iranianshistoryonthisday....0405giutin.jpg دكتر گيوتين كه وسيله گردن زدن بدون درد را اختراع كرد مسابقه هاي المپيك پس از 15 قرن از سرگرفته شد، اما تنها در قلمرو ورزش! http://www.iranianshistoryonthisday....405olampic.jpg بازي هاي المپيك 1896 به اين صورت با مسابقه دو صدمتر آغاز شد پنجم آوريل 1896 مسابقه هاي جهاني ورزشي (المپيک) پس از 15 قرن كه از توقف آنها مي گذشت در يونان، زادگاه اين مسابقه ها، از سرگرفته شدند و از آن پس هر چهار سال يك بار در يك كشور انجام مي شوند. مسابقه هاي المپيك در سال 776 پيش از ميلاد در جلگه المپ در يونان به خاطر شادي «زئوس» يكي از خدايان يونانيان آغاز شده بودند. در آن زمان اين مسابقه ها، مواردي ديگر از رقابت هاي مسالمت آميز از جمله شعر خواني و رقص را هم شامل مي شد كه پس از تجديد حيات، تنها در قلمرو ورزش بدني صورت مي گيرد. اين مسابقه ها از سال 333 ميلادي به تصميم امپراتور وقت روم كه آنها را به دليل برپا داشته شدن به خاطر زئوس، غير مذهبي و کفر اعلام داشت برچيده شده بودند. ابتكار تجديد حيات اين مسابقه ها از يك بارون فرانسوي به نام «پير دو كوبرتين Pierre de Coubertin» است كه براي راه اندازي مجدد آنها تلاش بسيار كرد. مراسم برپايي اين بازيها بمانند عهد باستان با مشعل فروزان و رژه ورزشكاران و... همراه است. .. |
مهمترين رويدادهاي ايران و جهان در طول تاريخ در اين روز 5 آوريل
نام سركوب كننده قيام هنديان بر هشت شهر در چهار کشور! http://www.iranianshistoryonthisday....405havlock.jpg هنري هاولاك Henry Havelock ژنرال انگليسي كه در جريان قيام ضد انگليسي هنديان در سال 1857 كشته شد پنجم آوريل 1795 به دنيا آمده بود و امروز زادروز اوست. او كه در سال 1823 ماموريت هندوستان يافت نيروهاي انگليسي را در جنگ اول انگلستان با افغانها (1838 ــ 1839) و نيز در جنگ با سيكهاي هند فرماندهي كرد تا پايه استعمار انگلستان بر شبه قاره هند را استوار سازد. هنديان كه از استعمار انگلستان به ستوه آمده بودند در سال 1857 بر ضد آنان دست به يك قيام مسلحانه خونين زدند و ژنرال هاولاك مامور سركوبي قيام در شهرهاي «كاونپور» و «لوكنو» شد. قيام يك شهر را با خشونت تمام سركوب كرد و در شهر ديگر به دست قيام كنندگان كشته شد. با اين كه سركوب قيام مردمي كه نمي خواستند نوكر و استثمار شوند كار چشمگيري نبوده است، معذلك نام اين ژنرال را در چهار كشور بر هشت شهرگذارده اند: سه شهر در ايالات متحده، دوشهر دركانادا، دوشهر در نيوزيلند و يك شهر در سوازيلند (جنوب آفريقا). وقتي كه يك پزشگ زن در بيمارستان دست به چاقوکشي بزند و آدمكش شود! بعد از ظهر پنجشنبه سوم آوريل 2003 دربيمارستان «جيمنز دياز» شهر مادريد پايتخت اسپانيا يك پزشك زن به نام «نوئليا» در راهرو يكي از بخشهاي درماني بيمارستان با يك چاقوي 15 سانتيمتري به هركس كه رسيد حمله برد كه نتيجه اين كار كم سابقه مرگ يك پزشك و يك بيمار و جرح شش تن ديگر بود. وي به بعضي از قربانيان خود تا چهار ضربه چاقو زده بود. مجروحان عبارتند از يك دكتر، دو كارورز (دانشجوي پزشكي)، دو پرستار و يك مراجعه كننده. انگيزه اين بانودكتر31 ساله از اين چاقوكشي غير منتظره به درستي اعلام نشده است و معلوم نيست كه چرا اين چاقوي بلند را همراه داشت؛ تنها يكي از همكارانش گفته بود كه اخيرا كه دچار افسردگي شده بود. دكتر نوئليا تا روز پيش از حادثه در مرخصي بود. مهاجر ویتنامی چون کار خودرا ازدست داده و قبلا زير مراقبت پليس بود 13 نفر را درآمریکا کشت و سپس خودکشی کرد! http://www.iranianshistoryonthisday.com/photos/wong.jpg مهاجر ويتنامي که 13 نفر را کشت خانواده ونگ Wong از ویتنامی های چینی تبار دو ـ سه دهه پیش به آمریکا مهاجرت کرد و ساکن شهر بینگهمتونBinghamton ایالت نیویورک شد. پسر بزرگ این خانواده (در سال 2009 چهل و یک ساله) نام جیولیJively برخود نهاد و کارهای مختلفی را تجربه کرد ولی چون بر زبان انگلیسی مسلط نبود موفقیت نداشت. وی بعدا به کالیفرنیا رفت و در آنجا در یک مرکز تهیه غذا برای میهمانی ها و ارسال به منازل (Catering) مشغول بکار شد. جیولی ونگJively Wong چند سال بعد کالیفرنیا را ترک کرد و به بینگهمتون بازگشت و در یک موسسه وابسته به IBM استخدام شد. باز، مشکل او زبان انگلیسی بود و «انگلیسی تکلم کردن او» وسیله شوخی و استهزا شده بود بویژه که ژست ضد آمریکایی هم می گرفت و یک بار در برابر همکارانش با حرف زشتی آمریکا را خطاب کرده بود. بحران مالی جاری، موسسه محل کار جیولی را مجبور به برکنارکردن گروهی از کارکنان کرد تا بقیه بتوانند بکار ادامه دهند و جیولی در میان نخستین دسته اخراجی ها بود. جیولی از آن پس هرچه تلاش کرد نتوانست کار دیگری به دست آورد. گمان برد که مشکل او زبان انگلیسی است و برای تقویت انگلیسی خود در کلاسهای زبان انگلیسی American Civic Association ثبت نام کرد. این مرکز به مهاجران تازه زبان انگلیسی، تاریخ و قانون اساسی آمریکا را می آموزد تا برای امتحان تابعیت آماده شوند. پس از یک ماه شرکت در کلاس زبان انگلیسی، جیولی به دلیلی نامعلوم از ادامه تقویت زبان صرف نظر کرد. او که از بیکاری و شکست در یادگرفتن زبان انگلیسی کلافه و افسرده شده بود، [طبق گفته بستگان و آشنایانش] حالتی غیر عادی یافته بود. در این اثناء جیولی یک جلیقه ضد گلوله و مقداری زیاد مهمات برای دو سلاح خود خريداری کرد و جمعه سوم آوریل 2009 به محل American Civic Association رفت، اتومبیل خودرا در مدخل محوطه پشت ساختمان که محل پارک اتومبیل های مراجعین موسسه است پارک کرد بگونه ای که اتومبیلی دیگر نتواند وارد شود. او پس از پیاده شدن از خودرو وارد ساختمان شد، دو منشی موسسه ویژه راهنمایی مراجعان را به گلوله بست یکی را کشت و دیگری را مجروح ساخت و به راه خود به سوی راهرو اصلی ساختمان ادامه داد. جیولی ضمن عبور از راهرو به یکی از کلاس های زبان انگلیسی رفت و هرکس را که در آنجا دید تیر زد ـ نه یک گلوله بلکه به هر کدام چند گلوله. در اینجا 12 تن کشته و بقیه مجروح شدند. مقتولين عموما از مهاجران تازه وارد به آمريكا بودند. در این میان منشی مجروح ـ 61 ساله ـ موفق شد که جریان را به پلیس اطلاع دهد. تیراندازی طولانی در کلاس درس انگلیسی، به دهها نفر دیگر که در کلاسها و دفاتر موسسه بودند فرصت داد که فرار کنند و ازجمله بیش از چهل تن از آنان به زیرزمین (بیسمنت ساختمان) و توالت ها رفتند و پنهان شدند [پلیس گمان برده بود که این شمار به گروگان گرفته شده اند]. جیولی که خودرا برای زد و خورد با پلیس آماده کرده بود و با همین اندیشه، جلیقه ضد گلوله خریداری کرده و پوشیده بود و محل مناسبی را برای زد و خورد انتخاب کرده بود ناگهان از ایستادگی منصرف شد و خودکشی کرد. کارفرماي سابق جيولي در کاليفرنيا در پاسخ به پرسش هاي روزنامه نگاران گفته بود که جيولي فردي علاقمند بکار، ارام و سر وقت بود و اعتراض نداشت. درباره این رویداد، هر مفسر نظر خودرا بیان داشته ولی در این تفسیرها دو سه نکته مشترک می توان یافت؛ ابعاد بحران مالی و در نتیجه از دست دادن کار، تفاوت مهاجران بعد از نیمه قرن بیستم به آمریکا نسبت به مهاجران قدیمی. مهاجران تازه کاملا متفاوت از مهاجران قدیمی هستند که عمدتا اروپایی بودند و مردمانی قانع، مصمم، خودکفا و آبادگر، و نیز تاثیر خبرهای مربوط به انفجارهای انتحاری در آسیای غربی و آسیای جنوبی در اذهان و الگو شدن. برخی از این مفسران به دولت واشنگتن گوشزد کرده اند که خطر در آینجاست نه در کوههای افغانستان و .... يک تلويزيون محلي ايالت نيويورک نامه و عکس هايي را که از جيولي دريافت کرده بود پخش کرد. جيولي نوشته بود که سالها و بدون جهت و دليل تحت مراقبت پليس بود و به هرجا که مي رفت خودرا زير نظر مي ديد و دليل آن را هم نمي دانست و اين وضعيت اورا خسته و افسرده کرده و در يک حالت ترس و بيم دائمي قرارداده بود. اين نامه که دو روز پس از رويداد به دفتر تلويزيون محلي واصل شده بود تاريخ همان روز وقوع واقعه را داشت. http://www.iranianshistoryonthisday....crimescene.jpg ساختمان محل کشتار و Jively Wong .. |
مهمترين رويدادهاي ايران و جهان در طول تاريخ در اين روز 5 آوريل
برخي ديگر از رويدادهاي 5 آوريل 2348: طبق نظر يك گروه باستانشناسي، كشتي نوح پس از فروكش كردن توفان در كوه آرارات به زمين نشسته است!. 1531: «ريچارد روز» كه در صدد مسموم كردن يك اسقف مسيحيان بر آمده بود باقرار داده شدن در ديك پر از آب و جوشاندن آن اعدام شد!. 1762: انگليسي ها جزيره گرانادا دركارائيب را از چنگ فرانسويان خارج كردندو صاحب آن شدند. 1955: در اين روز وينستون چرچيل كه پس از ملي شدن نفت ايران نخست وزير انگلستان شده بود و همه تلاش خود را بكار برده بود تا حكومت دكتر مصدق را براندازد و براي اين منظور ديدارهاي طولاني از آمريكا بعمل آورده بود دو سال پس از برکناري مصدق در کودتاي انگليسي - امريکايي 28 امرداد، چون خطر ديگري انگلستان را تهديد نمي کرد كناره گيري كرد و جاي خود را به «انتوني ايدن» داد. 2004: دولت سعودي با توجه به وضعيت تازه جهان تصميم به نزديك شدن به قدرت شرق (چين) گرفت و در جريان تلاش خود براي عضويت در سازمان بين المللي تجارت، با اين دولت چند قرارداد اقتصادي امضاء كرد كه رويداد تحول تازه اي بشمار آورده شده است. 2004: چين در يك قدرت نمايي تازه دستور داد كه با اتباع آمريكا عمل متقابل به مثل شود و از آنان هنگام ورود به قلمرو چين انگشت نگاري، عكسبرداري و احيانا مصاحبه بعمل آيد و اين تصميم شامل ديپلماتهاي آمريكا كه سفر غير سياسي به چين مي كنند نيز خواهد بود. 2004: پارلمان صربستان در يك اقدام ملّي گرايانه كم سابقه با اكثريت 141 راي در برابر 35 راي تصويب كرد كه به ميلوشويچ و 20 صرب ديگر كه در بازداشت دادگاه بين المللي در لاهه هستند حقوق و مزايا داده شود و هزينه دفاع قضايي از آنان را دولت برعهده بگيرد. ... |
مهمترين رويدادهاي ايران و جهان در طول تاريخ در اين روز 12 آوريل
مهمترين رويدادهاي ايران و جهان در طول تاريخ در اين روز 12 آوريل ايران شكست نيروهاي ميرمحمود قندهاري از قزويني ها و نتايج آن 12 آوريل 1723 كه نيروهاي ميرمحمود قندهاري در تعقيب طهماسب ميرزا پسر شاه سلطان حسين وارد قزوين شده بودند توسط قزويني ها كشتار شدند و بيش از دو هزار كشته تلفات دادند و مابقي به اصفهان گريختند و جريان را به ميرمحمود خبر دادند و وي از فرط خشم، بازماندگان خاندان صفوي و مقامات سابق را كشت. طهماسب ميرزا در آخرين روزهاي محاصره اصفهان از اين شهر فرار كرده بود. اصفهان درجريان جنگ داخلي ايرانيان، در اكتبر 1722 به دست ميرمحمود افتاده بود. اين جنگ نتيجه نابخردي و ضعف سياسي شاه سلطان حسين و مغرض بودن اطرافيان وي بود. طهماسب ميرزا كه پس از قتل عام خاندان صفوي در اصفهان، به نام طهماسب دوم، شاه شده بود بمانند پدرش مرتكب چند اشتباه سياسي شد ازجمله اين كه به عثماني امتيازهايي داد و با ورود روس ها به قفقاز موافقت كرد، به اين شرط كه اين دو دولت از شاه بودن وي حمايت كنند!. اين اشتباهات سبب شد كه توسط نادر كه فرمانده ارتش بود بركنار شود. نادر تعيين شاه بعدي را برعهده بزرگان كشور و نمايندگان شهرها گذارد كه آنان در اجتماع خود در دشت مغان در آذربايجان، وي را به آن مقام برگزيدند. دو اعلاميه در دو فروردين ماه (1385و 1387) درباره دستيابي ايران به غني سازي اورانيوم پس از يك شبانه روز انتظار براى شنيدن خبر مهمى كه محمود احمدي نژاد رئيس جمهور وعده آن را داده بود، وي 22 فروردين 1385 (در سال 2006ـ يازدهم آوريل) در اجتماعي در شهر مشهد خبر دستيابى ايران به قدرت غنى سازى اورانيوم در مقياس آزمايشگاهى را اعلام كرد. وي امسال (سال 1387 = 2008) در همان هفته از سال (هشتم آوريل 2008) اعلام داشت كه ايران نسل تازه اي از سانتريفوژهاي غني سازي اورانيوم را بكار گرفته است كه قادرند تا پنج برابر تكنولوژي سابق غني سازي كنند. وي گفته بود كه تا دو ـ سه ماه آينده شش هزار سانتريفوژ از اين دست در خط توليد قرار خواهد گرفت كه يك پيروزي علمي ـ صنعتي بسيار درخشان براي ايرانيان است. رسانه هاي جهان كه هر دو تحول به فاصله دو سال را درصدر مطالب خود قرارداده بودند، در آوريل جاري (2008) نوشته بودند كه ايران پس از نزديك به دو قرن غوطه ور بودن در فقر ابتكار و ابداع، متوجه سرمايه گذاري هنگفت و تشويق وسيع استعدادهاي ايراني شده است كه اگر ادامه يابد، مي رود كه آلمان آسياي غربي شود. اديان و روحانيون شيعه زيديه در آوريل سال 737 ميلادي (و به نوشته برخي از مورخان؛ 12 آوريل آن سال) زيد ابن علي ابن حسين در كوفه پرچم مبارزه با خلافت امويان را برافراشت و در اندك مدتي ايرانيان و اعراب شيعه به او پيوستند. مبارزات زيد كه پيروان او به شيعه زيديه معروفند دو سال طول كشيد و در سال 739 ميلادي به دست يوسف ابن عمر ثقفي از امراي امويان مقتول شد. در پي اين رويداد جمعي از پيروان غير ايراني زيد به يمن نقل مكان كردند و اين سرزمين از آن پس پايگاه شيعه زيديه شد. |
مهمترين رويدادهاي ايران و جهان در طول تاريخ در اين روز 12 آوريل
در قلمرو دانش روزي كه واكسن polio ساخته شد http://www.iranianshistoryonthisday.com/photos/salk.jpg Dr. Jonas Salk 12 آوريل 1955 اعلام شد كه واكسن بيماري پوليو (فلج اطفالpolio) ساخته شده، موثر و مطمئن است. اين بيماري تا آن زمان قربانيان فراوان داشت و همگان را نگران ساخته بود. در مواردي، بزرگسالان هم از قربانيان پوليو بودند و معروفترين آنان «فرانكلين دلانو روزولت» سي و دومين رئيس جمهور آمريكا است كه اتفاقا در 12 آوريل 1945 (ده سال زودتر در همين روز) درگذشته بود. كاشف اين واكسن، دكتر يوناس سالك (يونس) از مهاجران روس بود. وي كه در سال 1995 در آمريکا درگذشت بابت اين كشف مهم خود پولي نگرفت، امتياز آن را به ثبت نداد و تلاش خودرا به عنوان هديه اي به بشريت اعلام داشت و لذا، جهانيان از اين بابت قدردان اين دکتر روس آمريکايي هستند. ساير ملل سالمرگ اف. دي. روزولت، مردي که به رکود اقتصادي آمريکا پايان داد و آن را ابرقدرت کرد http://www.iranianshistoryonthisday....s/roosvelt.jpg اف. دي. روزولت 12 آوريل سال 1945 «فرانكلين دلانو روزولت» كه از 1933 رئيس جمهوري آمريكا بود در 63 سالگي بر اثر خونريزي مغزي (سكته) درگذشت و هري ترومن معاونش همان روز به عنوان سي و سومين رئيس جمهور برجايش نشست. روزولت كه يك هلندي تبار آمريكايي بود از سال 1921 دچار بيماري polio و از ناحيه پايين بدن فلج شده بود. وي قبلا فرماندار نيويورك بود. فرانكلين دي. روزولت تنها رئيس جمهور در تاريخ ايالات متحده است (كه به علت ادامه جنگ جهاني دوم) بيش از دو دوره اين مقام را برعهده داشت. درگذشت روزولت در منطقه "وارم اسپرينگ" ايالت جورجيا اتفاق افتاد. روزولت از حزب دمكرات، براي پايان دادن به ركود اقتصادي آمريکا و كاهش جاذبه سوسياليسم شوروي در ميان آمريكاييان، طرحهاي چپگرايه متعدد تحت عنوان «New Deal» را به اجرا درآورد، ازجمله تامين بازنشستگي عمومي، پرداخت دستمزد در ايام بيكاري و ازكارافتادگي و .... روزولت نخستين رئيس فدراسيون آمريكا بود كه اقدام به كنترل كاپيتاليسم اين كشور كرد و بر سرمايه گذاری (بازار پول)، بانكداري و بورس سهام ضابطه وضع كرد که تعلیق این ضوابط (Deregulation) در دهه های اخیر بحران مالی جاری را باعث آمده است. روزولت نیز از «جنگ» برای اجرای هدفهای خود استفاده کرد و با محاسبات بسیار دقیق، در زمان مناسب (که پیروزی قابل پیش بینی بود) وارد جنگ جهاني دوم شد و آمریکارا از ايزولاسيون (انزوا) خارج ساخت و ابرقدرت كرد. ایالات متحده که تا قرن نوزدهم یک مهاجرنشین نسبتا کوچک و محدود به مهاجر نشين هاي انگليسي 13 گانه بود با «جنگ» و از طریق آن گسترش یافته و به این پایه رسیده است؛ از جنگ با سرخپوستان تا جنگ با مکزیک، اسپانیا، آلمان، ژاپن و .... روزولت پيش از فرستادن نيرو به جبهه هاي جنگ جهاني دوم، از طريق افزايش ساخت اسلحه و تداركات و فروش و واگذاري آنها به انگلستان عملا وارد مساعي جنگ شده بود و در زماني مناسب (هنگامي كه آلمان عميقا با شوروي درگير شده بود) گام به آن نهاد. مرگ روزولت کمتر از سه هفته مانده به پايان جنگ جهانی دوم (در جبهه اروپا) رویداد. «ترومن» جانشین او که در جریان هدفها و برنامه های روزولت بود «دلار» را پول جهانی کرد و ابتكار روزولت در تاسيس سازمان ملل را به عنوان ابزاری برای اعمال قدرت فاتحان جنگ عملی ساخت. هدف روزولت از طرح تاسيس سازمان ملل اين بود که امور جهان در دست قدرت هاي معيني باشد. وي براي بقاء قدرت غرب، با كمك چرچيل، تاسيس «ناتو» را مطرح ساخت كه بعدا عملي شد و اينك تنها اتحاديه نظامي باقيمانده در جهان است (در برابر كدام اتحاديه؟!). معمولا یک اتحادیه نظامی در برابر گروه و اتحادیه ای دیگر تشکیل و پابرجا می ماند!. |
مهمترين رويدادهاي ايران و جهان در طول تاريخ در اين روز 12 آوريل
موافقتنامه تاريخي چين و هند http://www.iranianshistoryonthisday.com/photos/wen.jpg ون جيابائو امضاي موافقتنامه حل مسائل مرزي چين و هند كه 11 آوريل 2005 در پي ديدار 4 روزه «ون جيابائو» نخست وزير چين از دهلي نو تحقق يافت راه دوستي و اتحاد دو كشور پرجمعيت جهان را هموار ساخت و ثابت كرد كه چين متوجه خطري شده است كه باعث انحلال شوروي شد و دارد حلقه محاصره روسيه را بدون برخورد با مانع تنگتر مي كند. امضاي اين موافقتنامه كه به دلخوري 43 ساله هند از چين پايان خواهد داد با اخبار مربوط به ادامه تظاهرات ضد ژاپني در چين يك كاسه شده بود و گزارش مفصلي را به دست داده بود كه به گفته برخي از ناظران امور جهاني؛ كشتيبان چين را سياستي دگر آمده است. چين بارها تاكيد بر چند قطبي بودن قدرت كرده و مخالف اين بوده است كه جهان داراي يك ابر قدرت باشد. كدورت هند از چين از زمان جنگ سال 1962 دو كشور در منطقه لاداخ آغاز شده بود و هند مدعي بود كه چين 38 هزار كيلومتر مربع از خاك آن كشور را تصرف كرده است. برخي از مفسران موافقتنامه 11 آوريل 2005 چين و هند را رويدادي خوانده اند كه بالاخره جهان را در مسير تازه اي قرار خواهد داد. يك سوم نفوس كره زمين در چين و هند زندگي مي كنند و اين دو كشور كه خاطرات بدي از دوران استعمار غرب دارند اينك به تكنولوژي پيشرفته و اقتصادي شكوفا دست يافته اند. نخست وزيران چين و هند دو كشور را «شركاء استراتژيك» ناميدند و اتحادشان را در جهت تحكيم صلح جهاني و رعايت موازنه در امور بين المللي خواندند. با اين سازش، راه هند براي عضويت در شوراي امنيت هموار خواهد شد. سران دو دولت به همسايگان هند قول دادند كه اين اتحاد به زيان آنها نخواهد بود. پاكستان چين را از حاميان خود بشمار مي آورد. با توجه به اين كه چين و هند روي هم يك سوم نفوس جهان جمعيت دارند و از پيشرفت و رشد اقتصادي زياد برخوردارند، برخي از روزنامه ها سازش آنها را يك رويداد بزرگ جهاني خوانده بودند. سازش چين با هند در حالي است كه علاوه بر مردم عادي، مقامات چيني هم دهان به انتقاد از ژاپن گشوده اند. «ون ژيابائو» نخست وزير چين كه ختم اختلافات مرزي با هند را اعلام مي داشت خطاب به ژاپن كه به تظاهرات ضد ژاپني چيني ها اعتراض كرده بود به چند اصل در اهميت و احترام به تاريخ اشاره كرد و از جمله گفت: اين تظاهرات به همگان قضاوت تاريخ را يادآور مي شود و درس عبرت مي دهد. ملتي كه به تاريخ احترام بگذارد مسئوليت كارهاي گذشته اش را بر عهده مي گيرد. ژاپن بايد به تاريخ از رو به رو و منصفانه نگاه كند و به قضاوت آن گردن نهد. اشاره «ون» به كشتار چيني ها در سال 1937 به دست نيروي مهاجم ژاپن و خشونت هاي ژاپني ها در جريان جنگ جهاني دوم در آسياي جنوب شرقي بود. ادامه ترورهاي مافيايي در مسكو ترور ژنرال «آناتولي تروفيموف» رئيس سابق اداره امنيت روسيه در منطقه مسكو كه 11 آوريل2005 در اين شهر در اتومبيلش هدف گلوله قرار گرفت و كشته شد ادامه مافيا بازي در روسيه را نشان مي دهد كه ضعف اجتماعي بزرگي خوانده شده است.در اين تيراندازي كه شرح آن در روزنامه پراودا آمده است همسر 28 ساله ژنرال هم به قتل رسيد ولي تيرانداز به فرزند 4 ساله اين دو كه در اتومبيل بود آسيب نرساند. ژنرال مقتول 65 ساله بود و شهرت داشت كه فعاليت مرموز بازرگاني داشته و احتمالا رقيبان كسب و كار براي برانداختنش توطئه كرده بودند. وي بر يك جيپ استيشن واگن ساخت آمريكا سوار بود كه هدف گلوله قرار گرفت. ژنرال تروفيموف از زمان از دست دادن مقام دولتي، مسئوليت حراست چند موسسه غيردولتي را در منطقه مسكو برعهده داشت و شخصا به برخي امور بازرگاني هم مي پرداخت. طبق معمول، از قاتل و يا قاتلين اين ژنرال امنيتي اطلاعي به دست نيامده است. 93ميليون تومان حقوق هر وزير در ماه http://www.iranianshistoryonthisday.com/photos/lee.jpg Lee Hsien Loong لي هسي ان لونگ» نخست وزير چيني تبار سنگاپور 11 آوريل 2007 تصميم گرفت كه دستمزد سالانه وزيران كابينه اين «كشور شهر» چهار ميليون و پانصد هزار نفري را 60 درصد افزايش دهد. به اين ترتيب، اين وزيران در ميان وزيران همه كشورها، بالاترين دستمزد را دريافت خواهند داشت، حتي بيشتر از رئيس جمهور آمريكا. با اين افزايش، دستمزد هر وزير سنگاپوري به بيش از يك ميليون و دويست و پنجاه هزار دلار در سال خواهد رسيد يعني هرماه بيش از يكصدهزار دلار (آمريكايي) و برابر با 93 ميليون تومان. برخي ديگر از رويدادهاي 12 آوريل 1606: «يونيون جك» پرچم ملي انگلستان شد. 1931: راي دهندگان اسپانيايي نظام سلطنتي اين كشور را رد كردند كه مقدمه جنگ داخلي پر تلفاتي شد كه در سال 1936 آغاز گرديد. 1935: يهوديان از انتشار كتاب و نشريه در آلمان ممنوع شدند. 1946: سوريه كه تحت الحمايه فرانسه بود استقلال يافت. 1980: آمريكا با هدف اعتراض به استقرار نيروهاي شوروي در افغانستان بازيهاي المپيك مسكو را تحريم كرد. ... |
مهمترين رويدادهاي ايران و جهان در طول تاريخ در اين روز 20 آوريل
مهمترين رويدادهاي ايران و جهان در طول تاريخ در اين روز 20 آوريل ايران انتخاب دمكراتيك اردوان سوم به پادشاهي ايران بيستم آوريل سال نهم ميلادي سناي ايران اردوان سوم كه تنها از جانب مادر به اشك اول سردودمان اشكانيان پيوند مي خورد به شاهي ايران برگزيد. انتخاب شاهان اشكاني لزوما وراثتي نبود، راي اكثريت مهستان (سناي ايران كه اعضاي آن بزرگان كشور بودند) شرط تعيين شاه بعدي بود، ولي چون عمدتا شاه بعدي در زمان حيات شاه وقت نامزد مي شد و او پسر و يا برادر و برادر زاده خود را ترجيح مي داد سلطنت از خانواده اشكانيان خارج نمي شد؛ مگر اين كه شاه وقت پيش از تعيين شاه بعدي به مرگ ناگهاني از اين دنيا مي رفت. بركناري خسروپرويز كه اشتباهاتش ايران را برباد داد - خسروپرویز آغازگر فرهنگ شکنی و سیاست هایی شد که ادامه دارد - بی اعتنایی به تجربه تاریخ به نوشته برخي از مورخان اروپايي و به استناد مدارک منتقل شده از قسطنطنيه به ايتاليا در سال 1453، بيستم اپریل سال 589 ميلادي خسروپرويز كه در پي درگيري با اسپهيد بهرام مهران (بهرام چوبين) از سلطنت بركنار شده بود از تيسفون (پايتخت وقت ايران) رهسپار شمال آناتولي شد تا از امپراتور روم شرقي براي بازگشت به قدرت كمك بگيرد كه با اين كار خود لكه ننگي در تاريخ ايران باقي گذارد؛ زيرا كه به خاطر مقام، بر ضد هموطنان به بيگانه متوسل شده بود ـ عملی مغایر فرهنگ ایرانیان و خلاف تصور آنان. خسروپرويز كه پس از بازگشت به قدرت، تا آغاز سال 628 ميلادي سلطنت كرد بعدا (بدون توجه به وضعیت روز جهان، اصول و مصالح عمومی) براي پاك كردن اين لكه، با روم شرقي وارد يك رشته جنگ غيرضروري شد كه همين عمل دو امپرتوري را ناتوان ساخت؛ نخست به عمر امپراتوري ايران و سپس روم پايان داد. مورخان در اين نكته متفق القولند كه خسروپرويز با لشكركشي هاي غير ضروري و تصرف نقاط دوردستي چون اسكندريه مصر و نيز رنجاندن و ازدست دادن ژنرالهايي چون بهرام چوبين و شهربراز، برانگيختن خشم مسيحيان با انتقال صليبي كه مسيح در مارس سال 33 ميلادي در اورشليم به آن مصلوب شده بود از فلسطين به تيسفون و بدون پاسخ گذاردن نامه حضرت محمد (ص)، كشور را تضعيف و در برابر انبوهي دشواری ها، مخالف و معاند قرارداده بود. به اين ترتيب، اشتباهات يك فرد، يك امپراتوري كهن را برباد و مسير تاريخ جهان را تغييري كلي داد. در قرون هفدهم تا نوزدهم در مدارس اروپايي «پرورش زمامدار» و اينك در دروس تاريخ استراتژي و پاليسي، كارهاي خسروپرويز (تحت عنوان اشتباهات سياسي ـ نظامي خسرو دوم) وسيعا و از ديد انتقادي تدريس مي شود تا مديران بعدي كشورها؛ چنان اشتباهاتي را مرتكب نشوند كه در قرن بيستم هم ويلهلم دوم، نيكلاي دوم، هيتلر، گورباچف و ... شدند. از ژانويه سال 2009 جورج دبليو بوش و معاون وقت او «چني» براين فهرست افزوده شده اند. ایندو همان سیاست کلی دولت واشنگتن را دنبال کرده بودند، ولی با روش هایی نادرست و با راه و رسم قرن بیستم. ایندو ندانستند و یا نخواستند بدانند که وضعیت جهان قرن 21 و بازیکنان میدانها و روش بازی تغییر کرده است. لذا، بازی کردن با همان روشها خریدن شکست است. «دیپلماسی»، دیگر آن قواعد قرن 20 را ندارد. در قرن 20 و بویژه در دوران دو ابرقدرت شرق و غرب، نطق و مصاحبه (حرف) و عمل از هم جدا نبود ولی اینک چنین نیست. سران دولتها و مقامات ارشد در دیدارها حرف هایی می زنند و تیتر اول رسانه ها می شود تا در مردم معمولی تشتّت ذهن بوجود آید ولی در عمل تغییری مشاهده نمی شود. در روسیه، پوتین جای خود را به رئیس دفتر سابقش «مدودیف» سپرد تا این فرد حرف بزند و دیگران را مشغول دارد و خودش رئیس دولت شد تا عمل کند و راهی را که باید برود ادامه دهد. در سال 2008 رسانه ها و رجال سیاسی آمریکا دست در دست هم گذاردند تا با روی کار آوردن چهره ای تازه و قبلا باورنکردنی، به جهانیان وانمود کنند که آمریکای «اوباما» نه امپراتوری (امپریالیست) است و نه حتی کاپیتالیست مطلق، ولی در تبلیغ او آنقدر راه افراط پیمودند و حتی رفتار سگش را روزها خبر اول تلویزیونها کردند که نتیجه عکس داد و در نیمه اپریل 2009 شهرهای آمریکا صحنه تظاهرات انبوه سفیدپوستان محافظه کار و شعارهای تند و بودار آنان قرارگرفت. قبلا هم برخی مفسران نوشته بودند که دیدارهای رئیس جمهور تازه و وزیرامورخارجه اش از این کشور و آن کشور یعنی ادامه راه امپراتوری و سرزدن به اقمار. رفتن راههایی مغایر فرهنگ ملی (خلاف انتظار و تصور مردم) ریشه بسیاری از مشکلات و مایه دگرگونی هایی بوده است. نمونه اش اوضاع پاکستان؛ دین اسلام عامل ایجاد این کشور بوده است با پیشوند «جمهوری اسلامی» برنامش. مشکلات داخلی این کشور از زمانی آغاز شد که شروع به تفسیر و دستکاری در قوانین ازدواج و طلاق کرد یعنی راهی جدا از آیه های قران که روشن هستند و صراحت دارند. ریشه قیام 15 خرداد 1342 ایران و دنباله آن انقلاب 1357 همان بود. چین اینک میان سوسیالیسم و کاپیتالیسم دست و پا می زند. از یک طرف نگران یک تریلیون دلار طلب خود از آمریکاست و از سوی دیگر به خرید اوراق قرضه آمریکا ادامه می دهد، یک روز از تعیین جانشین برای دلار آمریکا سخن می گوید و روز بعد در نشست سران گروه ـ 20 سکوت می کند. جهانیان می پرسند که اگر چین سوسیالیست است که یک سوسیالیست و توده دوست مواد غذایی آلوده نمی سازد و صادر نمی کند و حرص پول نمی زند و .... |
مهمترين رويدادهاي ايران و جهان در طول تاريخ در اين روز 20 آوريل
ساير ملل امپراتوري كه دو بار قصد جنگ با ايران - نظر مارکوس اورليوس درباره اهميت قاضي ماركوس اورليوس آنتونيوس Marcus Aurelius Antonius بيستم آوريل سال121 ميلادي به دنيا آمد و از سال 161 تا 180 امپراتور انتخابي روم بود و بيش از هر امپراتور رومي ديگر به امر قضاوت و دادگاه توجه داشت. وي مي گفت كه يك قاضي خوب بهتر از سرباز مسلح مي تواند نظم جامعه را حفظ كند، زيرا كه نظم بدون عدالت را براي مدتي طولاني نمي توان حفظ كرد و عدالت به سرپنجه تدبير قاضي خوب و بي نظر برقرار مي شود. برخي از مورخان 26 آوريل را زادروز ماركوس نوشته اند. ماركوس در طول 19 سال حكومت خود دو بار در صدد جنگ با ايران بر آمد كه بار اول نيروهاي او در كاپادوكيه ازژنرال خسرو فرمانده نيروهاي ايران شكست خوردند و فرمانده آنان كشته شد و در حمله دوم، رومي ها به طاعون مبتلا شدند و اين بيماري را از سوريه به اروپا منتقل كردند كه تلفات سنگيني وارد ساخت و برادر ماركوس از همين بيماري درگذشت. ماركوس اورليوس معاصر بلاش سوم بود كه شاهي با تدبير بود. ترور «پونتياك» رئيس اتحاد قبايل سرخپوست آمريكاي شمالي، به خواست انگليسي ها 20 آوريل سال 1769 «پونتياك» رئيس قبيله سرخپوستان «اوتاوا» قرباني توطئه انگليسي ها گرديد كه بر شرق آمريكاي شمالي استيلاء داشتند و جان خود را از دست داد. در آن زمان هنوز مهاجرنشينان استقلال نداشتند. پونتياك (عكس بالا) پس از تشكيل اتحاديه اي از قبايل «دلور»، «چيپاوا»، «اوتاوا» و «شاوني»، از 1763 تا 1766 با نيروهاي انگليسي جنگيده و تلفات وارد ساخته بود. وي ضمن اين زد و خوردها يك بار پايگاه نظاميان انگلستان در محل شهر ديترويت امروز (ايالت ميشيگان) را محاصره كرده بود. پونتياك عقيده داشت كه مهاجران سفيدپوست اروپايي كه طمع به اراضي و وطن سرپوستان دارند به آنان ترحم نخواهند كرد و راهي جز جنگ وجود ندارد و اين نظر خود را به قبايل ديگر تلقين مي كرد. با وجود اين، نسبت به فرانسويان كه در غرب كوههاي اپالچيان (آپالاش) فعاليت داشتند نظر بدي نداشت و از آنان جنگ افزار آتشين مي گرفت. زماني وي از همه اروپاييان خشمگين شد كه شنيد فرانسويان بدون اطلاع او مرزهاي مناطق فعاليت خود را با انگليسي ها تعيين كرده اند و انگليسي ها سرگرم توطئه براي برهم زدن اتحاد قبايل سرخپوست هستند. پونتياك راه جلوگيري از تفرقه را در ادامه جنگ و سرگرم كردن قبايل به مبارزه دانست كه انگليسي ها دست او را خواندند و نقشه قتلش را از طريق ترور كشيدند كه 20 آوريل به اجرا در آمد و .... ونزوئلا به مناسبت دویستمین سال استقلال نوزدهم آوریل 1810 (200 سال پیش) مردم شهر کاراکاس در میدان مرکزی این شهر اجتماع کردند و با تهدید از «ویسنت امپاران» فرماندار اعزامی اسپانیا که در عین حال فرمانده نیروهای مسلح آن کشور در مستعمره ونزوئلا بود خواستند که اختیاراتش را به شورای انتخابی آنان بدهد. امپاران در وضعیتی قرارگرفته بود که راهی جز قبول این خواست مردم نداشت. وی از بالکون مشرف به میدان، موافقت خودرا با خواست کاراکاسیان اعلام داشت و منطقه را ترک کرد که بعدا به اتهام سهل انگاری در اسپانیا محاکمه شد. با اینکه در سال 2010، این روز به مناسبت دویستمین سال استقلال ونزوئلا با حضور بسیاری از سران کشورهای کارائیب و آمریکای جنوبی و رژه نظامی با شرک یگانهایی از چین، بلاروس، کوبا، الجزایر، لیبی، برزیل، نیکاراگوئه و ... و پرواز جت های نظامی ونزوئلا از نوع «ک ـ 8 ساخت چین» و «سوخوی 30 ـ ساخت روسیه» جشن گرفته شد، ونزوئلا تا 24 ژوئن 1821 استقلال کامل نداشت. تفویض اختیارات فرماندار اسپانیایی کاراکاس باعث استقلال داخلی (هوم رول) شده بود. پنجم ژوئیه 1811 فرانسیسکو میراندا که تجربه انقلاب مهاجرنشینان انگلیسی آمریکای شمالی و انقلاب فرانسه را داشت خواستار استقلال کامل شد و جمهوری اعلام کرد که دولت اسپانیا راه جنگ را انتخاب کرد. زلزله سال بعد (سال 1812) کاراکاس نه تنها جمهوری (اعلام شده) بلکه همان استقالال داخلی را هم متزلزل ساخت که سیمون بولیوار بپاخاست، اسپانیا در نبرد کارابلو از او شکست خورد و ونزوئلا در 24 ژوئن 1821 استقلال کامل به دست آورد. بولیوار به جنگ استقلال با اسپانیا ادامه داد و اکوادور و کلمبیا را آزاد کرد و از اتحاد این دو کشور با ونزوئلا فدراسیون «گران کلمبیا» را بوجود آورد و سپس به اخراج اسپانیا از پرو و ... پرداخت. ونزوئلا در سال 1830 از آن فدراسیون جداشد. ونزوئلا از 1847 تا 1959 به مدت یک قرن گرفتار کودتای نظامی و حکومت ژنرالها بود. در ونزوئلا دو بار سوسیالیست ها قدرت را به دست گرفتند؛ در نیمه قرن نوزدهم و از سال 1999 به این سوی. نخستین رهبر چپگرای ونزوئلا «دکتر رومولو بتانکورت» بود که در سال 1947 گرفتار کودتای نظامی شد. ونزوئلای 916 هزار کیلومتری و 27 میلیونی همانند سایر کشورهای صادرکننده نفت وضعیت خاص یافته بود: مداخله و بازی های سیاسی کمپانی های بزرگ نفتی، شهرنشین و مصرف گرا شدن جمعیت، تضعیف کشاورزی و اتکاء به درآمد نفت و نیز نفوذ نظامیان. راه حل مسئله، به نظر بسیاری از اصحاب نظر همین راهی بوده است که هوگو چاوز در پیش گرفته؛ سوسیالیسم قرن 21 (سوسیالیسم مروج اخلاقیات و شدیدا ضد فساد). ونزوئلا که در دهه یکم قرن 21 برضد دولت واشنگتن به دسته بندی دست زده و چین، روسیه و ایران را در آمریکای لاتین برجای آن دولت نشانده در سال 1498 مورد بازدید کریستف کلمب قرارگرفت و این دریانورد با مشاهده زیبایی های دلتای رود بزرگ «اورینوکو» در گزارش خود به پادشاه اسپانیا، ونزوئلا را بهشت روی زمین خوانده بود. نام ونزوئلا از «امریکو وسپوسی» است که چون کلبه های بومیان را دید که روی آب ساخته شده بودند آنجا را ونیز کوچک (به زبان ایتالیایی و اسپانیایی؛ ونزوئلا) نامید. دریانورد دیگر اسپانیایی نوشته است که نام ونزوئلا از اسم یک قبیله بومی این سرزمین گرفته شده است که «ونسیوئلا» نام داشت. این دریانورد از سایر قبایل بومی به این شرح یادکرده است: آراواک، چیبچا و کاریب (که گویا نام دریای کارائیب از اسم این قبیله ساخته شده است). اسپانیا از سال 1522 ونزوئلا را مستعمره خود کرد و کاراکاس پایتخت آن در سال 1567 ساخته شد. ونزوئلا دارای نظام درمانی و آموزش و پرورش رایگان است. بیش از 93 درصد جمعیت آن باسواد هستند و درآمد متوسط هر فرد هزار دلار در ماه و متوسط عمر 74 سال است. برخلاف بیشتر کشورها، شمار زنان ونزوئلا بیش از مردان است. دو سوم جمعیت دو رگه بومی و بقیه از اعقاب آفریقائیان و اروپاییانند. ایتالیایی ها، اسپانیایی ها و پرتغالی تبارها در میان مهاجران در اکثریت اند. ونزوئلا هر روز حدود سه میلیون بشکه نفت استخراج می کند که 760 هزار بشکه آن به مصرف داخلی می رسد. چینیان و روسها طبق قراردادهای تازه به کشف و استخراج نفت در ونزوئلا دست زده اند. با وجود این، ایالات متحده مشتری ردیف اول نفت ونزوئلاست که این دولت خود مالک یک کمپانی توزیع فرآورده های نفتی در آمریکا به نام «سیتگو» است که هزاران جایگاه فروش بنزین و ... دارد. صادرات ونزوئلا سالانه بیش از 52 میلیارد و واردات آن کمتر از 41 میلیارد دلار است. علاوه بر نفت و گاز طبیعی، ونزوئلا دارای معادن طلا، الماس و سنگ آهن. این کشور دارای سیستم نظام وظیفه اجباری و 550 هزار نیرو زیر پرچم و 11 میلیون در ذخیره دارد. این دولت برای تجهیز این ارتش بزرگ اخیرا خرید 9 میلیارد دلار اسلحه به روسیه و چین سفارش داده است. ونزوئلا در یک منطقه استراتژیک در جنوب غربی کارائیب و در همسایگی برزیل، اکوادور و کلمبیا واقع شده است. |
مهمترين رويدادهاي ايران و جهان در طول تاريخ در اين روز 20 آوريل
روزي كه در دبيرستان «كولامباين» آمريكا كشتار روي داد ـ رابطه كشتار دانشگاه «ويرجينا تك» با آن! بيستم آوريل 1999 دو دانش آموز 17 و 18 ساله دبيرستان كولامباينColumbine شهرستان جفرسون واقع در ايالت كلرادو آمريكا (نزديك شهر دنور) در ساعات درس، در اين دبيرستان دست به تيراندازي زدند و هركه را در تيررس خود ديدند به گلوله بستند. در اين تيراندازي 12 دانش آموز و يك دبير دبيرستان كشته شدند و 24 تن ديگر مجروح گرديدند. دو دانش آموز تيرانداز كه «اريك هريسEric Harris» و «دايلان كلبالدDylan klebold» نام داشتند، پيش از اين كه هدف گلوله پليس قرار گيرند در همان محل خودكشي كردند. اين دو نوجوان از ديرباز قصد اين كار را داشتند و براي اجراي قصد خود، اسلحه تهيه كرده و آنها را به دبيرستان منتقل كرده بودند. پس از رويداد كشتار در دانشگاه تكزاس در سال 1966، تيراندازي دبيرستان كولامباين پرتلفات تر از ساير حوادث از اين دست در مدارس آمريكا بود. گفته شده است كه «چو سونگ هويCho Seung – Hui» دانشجوي 23 ساله كره اي دانشگاه دولتي 25 هزار نفري «ويرجينيا تك» كه در زمان حادثه كولامباين، دانش آموز دبيرستان بود در همان زمان تحت تاثير تبليغاتي قرار گرفته بود كه پيرامون آن تيراندازي صورت گرفته بود. «چو» كه بارها در گفتار و نوشتار خود اشاره به ماجراي كولامباين كرده بود 17 آوريل 2007 (سه روز مانده به سالگرد واقعه كولامباين)، در دانشگاه خود دست به كشتار استاد و دانشجو زد و پس از قتل چهار استاد و 29 دانشجوي دختر و پسر خودكشي كرد. «چو» پس از انجام مرحله اول كشتار، علت اقدام خود را نوشت و آن را به همراه سي. دي. فيلمي از خود و تعدادي عكس تهديد آميز به آدرس شبكه تلويزيوني ان. بي. سي. پست كرد و سپس دست به مرحله دوم كشتار زد. در مرحله اول، در يك خوابگاه دختري 19 به نام «اميلي» و يك دانشجوي پسر را كه در همسايگي اميلي اطاق داشت به قتل رسانيده بود و در مرحله دوم به نوريس هال دانشگاه (محل كلاسهاي دانشكده مهندسي) رفت و در چهار كلاس اين هال 31 تن را كشت و 29 نفر را مجروح كرد و سپس دست به خودكشي زد. وي داراي دو سلاح كمري بود و حدود دويست گلوله شليك كرده بود. درباره رابطه «چو» و «اميليEmily Jane Hilscher» اطلاع درستي در دست نيست. تنها گفته شده است كه «چو» نسبت به او علاقه و دلبستگي داشت، اما «اميلي» بي اعتنايي مي كرد. «چو» در مانيفست خود به «ان بي سي» كه قسمت هايي از آن پخش شده است تنفر خود را از ثروتمندان بنز سوار، فساد سكس و شارلاتانهاي فريبكار اعلام داشته بود.[/SIZE] مافيا، اعتياد و بيماري ايدز در روسيه سال 2003! وقوع دو قتل مشابه سازمان يافته در روسيه به فاصله دو روز ( 18 و 19 آوريل2003) باعث اعتراض شديد مجلس نمايندگان اين کشور (دوما) و نگراني مردم شده بود. يك نماينده «دوما» فرياد زده بود كه مي خواهد بداند چه كسي بر روسيه حكومت مي كند؛ دولت و يا « مافيا»؟. يک روز «سرگي يوشنكوف» نماينده مجلس و نايب رئيس حزب «روسيه ليبرال» هنگام خروج ازخانه اش هدف گلوله قرار گرفته و جان سپرده بود و روز بعد معاون مدير شبكه تلويزيوني «تي. وي. اس» در شهر مورمانسك هنگام خروج از دفتر خود با شليك گلوله كشته شده بود و در هر دو مورد ــ طبق معمول ــ قاتلان فرار كرده بودند. يوشنكوف هشتمين نماينده مجلس روسيه بود كه ترور شده بود و به اظهار نايب دبير كل حزب كمونيست روسيه، تا كنون كسي هم به جرم قتل اين شمار مجازات نشده بود!. در باره دو قتل تازه، شايعات فراوان بود؛ ازجمله گفته مي شد كه اين دو قتل كار كساني بوده است كه با توسل به كلاهبرداري دارند صنايع فلزكاري روسيه را كه غير دولتي گرديده و به معرض فروش گذارده شده اند بالا مي كشند. انگيزه سياسي اين قتلها، يك شايعه ديگر بود. از سوي ديگر، در همان دو روز گزارش رسيده بود كه بيماري ايدز در روسيه كولاك مي كند و برخلاف گزارش دولت، تا آن زمان شمار ايدزي هاي اين كشور به رقم يك ميليون و پانصد هزار رسيده بود. دولت اين رقم را 235 هزار گزارش كرده بود. گزارش هاي ديگر، اعتياد به مواد مخدر ، سيگار و الكل نيز در روسيه به طرز خطرناكي رو به افزايش نشان مي داد و در دوازدهمين سال فروپاشي سوسياليسم، اين وضعيت دورنماي روشني از جامعه روسيه را به دست نمي داد. |
مهمترين رويدادهاي ايران و جهان در طول تاريخ در اين روز 20 آوريل
برخي ديگر از رويدادهاي 20 آوريل 1534: «اليزابت بارتن» راهبه انگليسي كه ادعاي پيغمبري كرده بود اعدام شد. 1809: ناپلئون ارتش اتريش را در باوير آلمان شكست داد. 1839: طبق معاهده لندن بلژيك استقلال يافت. 1865: « ماكس نتلائو» تاريخدان اتريشي به دنيا آمد كه عقيده داشت براي حل مسائل اقتصادي ، اجتماعي ، انساني و سياسي جهان لازم است كه ملل روي كره زمين يك كنفدراسيون تشكيل دهند كه يك نخست وزير واحد داشته باشد. 1902: پير و ماري كوري زن وشوهر فيزيكدان موفق شدند كه عنصر راديواكتيو راديوم را ايزوله كنند. 1917: «پراودا» كار انتشار خود را آغاز كرد كه بعدا ارگان حزب كمونيست شوروي شد و پس از انحلال اين حزب به دست يلتسين مدتي تعطيل گرديد و سپس يك سوسياليست يوناني آن را خريد و دوباره منتشر ساخت. 1920: «بالفور» وزير امورخارجه وقت انگلستان اعلاميه معروف خود در باره فلسطين را صادر كرد. 1941: يكصد بمب افكن آلماني شهر آتن را بمباران كردند. 1974: ژنرال محمد ايوب خان رئيس جمهوري اسبق پاكستان سكته كرد و درگذشت. وي از طريق كودتا قدرت را به دست گرفته بود. |
مهمترين رويدادهاي ايران و جهان در طول تاريخ در اين روز 29 آوريل
مهمترين رويدادهاي ايران و جهان در طول تاريخ در اين روز 29 آوريل ايران شاه 9 ساله ايران كشته شد و زوال امپراتوري شتاب گرفت 27 آوريل سال 630 ميلادي (هفتم ارديبهشت) اردشير سوم، شاه 9 ساله ايران از دودمان ساسانيان به طرزي مرموز درگذشت و شهربراز، اران سپهبد (اران به كسر الف اول = ايران) ژنرال نامدار ايران و سرداري كه با شكست دادن روميان، سوريه و فلسطين را به قلمرو ايران بازگردانيده بود و صليبي را كه مسيح بر آن ميخكوب شده بود به تيسفون فرستاده بود را امور سلطنت را راسا به دست گرفت تا از زوال امپراتوري (ايرانشهر) جلوگيري كند. وي قبلا نايب السلطنه اردشير خردسال بود. برخي از مورخان نوشته اند که شهربراز اردشير سوم را کشت تا شاه ايران شود. اردشير سوم پسر قباد دوم در هفت سالگي و پس از مرگ ناگهاني و مشكوك پدرش به شاهي رسيده بود و چون كودكي بيش نبود، امور حكومت به دست مقامات وقت و در صدر آنان شهربراز افتاده بود كه با هم سازش و هماهنگي نداشتند و در ميان اين مقامات چند مفسد و بدانديش نيز ديده مي شد كه به قضاوت تاريخ، «در وطندوستي» هم ثابت قدم نبودند و به بقاء ميهن، اهميت زياد نمي دادند. جامعه ايران نيز هر روز طبقاتي تر مي شد و تبعيض بيداد مي كرد. در آن دوره، شهربراز نايب السطنه اردشير خردسال شناخته مي شد. در اين شرايط بود كه سپهبد «شهربراز» وارد عمل شد تا ميهن را كه ميراث نياكان بود و نزديك به 13 قرن از وحدت آن مي گذشت نجات دهد و شايد با همين انديشه، اردشير 9 ساله را از ميان برده بود و چون فرد شايسته ديگري را در خاندان ساسانيان نديد، بدون اين كه عنوان شاه بر خود بگذارد امور سلطنت را به دست گرفت كه حكومت او بيش از 44 روز دوام نيافت و كشته شد. شهربراز پس از شكست ارتش ايران از روميان در ماههاي آخر حكومت خسروپرويز، از چشم ايرانيان و به ويژه افسران جوانتر ارتش افتاده بود. دليل دلخوري ايرانيان از شهربراز اين بود كه فريب امپراتور روم را خورده و درجريان نبرد، واحدهاي خود را وارد عمليات نكرده بود. امپراتور روم براي شهربراز يك سند جعلي فرستاده بود كه حكايت داشت خسروپرويز مي خواهد او را هم به همان گونه كه ژنرالهاي ديگر و ازجمله «بهرام چوبين» را پراكنده و يا نابود ساخت، از ميان بردارد. اين سند جعلي، شهربراز را دلسرد و نسبت به جان خود بيمناك ساخت و فعالانه در نبرد شركت نكرد و موجب شكست ارتش ايران و فرار خسروپرويز به تيسفون (مدائن نزديك بغداد و پايتخت امپراتوري ايران) شد كه به ميگساري و خوشگذراني روي آورده بود تا غم شكست را فراموش كند كه سران كشور با جلب موافقت پسرش قباد دوم او را بازداشت و سپس كشتند و قباد را به شاهي برگزيدند. قباد دوم كه در فوريه (بهمن) 628 ميلادي شاه شده بود با دادن امتيازهاي ارضي، موقتا صلح با روميان را خريد و سپس 18 تن از شاهزادگان ساساني را كشت تا از دست ملامت آنان از آن عمل خود (دادن امتياز به رومي ها) آسوده شود و در نتيجه حكومت وي نيز چند صباحي بيش دوام نياورد. پس از مرگ شهربراز (که نهم ژوئن سال630 ميلادي روي داد) سران كشور هريک شاهزاده اي را نامزد مقام سلطنت کرد که بالاخره پوراندخت دختر خسروپرويز شاه کشور شد. تلاش پوراندخت كه بانويي شايسته بود نتوانست از شتاب اضمحلال امپراتوري كه رود سند و كوههاي پامير مرزهاي شرقي، مديترانه مرز غربي و داغستان و چچن مرز شمال غربي آن را تشكيل مي دادند بكاهد و بعدا با سه شكست نظامي از اعراب مسلمان از هم پاشيد و با قتل يزدگرد سوم (آخرين شاه ساساني) در شهر مرو (خراسان) در سال 651 از ميان رفت. پيروز پسر يزدگرد سوم براي گرفتن كمك از امپراتور چين كه دولت او دوست قديمي ايران بود به اين كشور رفت ولي موفق به دريافت كمك نظامي نشد. امپراتور چين تنها قول داد كه به ايرانيان فراري، به هر ميزان كه باشند، پناه دهد و به اين تعهد خود نيز وفا كرد. پيروز به ايران خاوري بازگشت ولي شمار بدخشاني ها (تاجيك ها) كه به او وعده نبرد با اعراب را داده بودند چندان زياد نبود كه خطر جنك كند. تاجيك ها پس از او، تنها موفق شدند كه زبان فارسي، آيين هاي ملي ايرانيان و فرهنگ ايراني را حفظ و به ايران مستقل بعدي بازگردانند كه زنده مانده اند و از اين بابت، همه ايرانيان و ايراني تبارها بايد مديون و قدردان تاجيكها باشند. اميرانتظام: ارتش ايران كوچك مي شود! 21 آوريل 1979 و دو ماه و ده روز پس از انقلاب فوريه همين سال در ايران، عباس اميرانتظام معاون نخست وزير موقت (مهدي بازرگان) و سخنگوي دولت وقت اعلام داشت كه ايران يك كشور غيرمتعهد خواهد بود و نياز به يك ارتش بزرگ (ارتش زمان شاه) نخواهد داشت و در نظر است که ارتش كوچك شود و بنابراين به خريد اسلحه تازه نياز نخواهد بود و ممكن است «نظام وظيفه» نيز محدود شود. وي گفت كه هنوز مقدار زيادي از اسلحه ارتش در دست مردم است كه به موقع جمع آوري خواهد شد. اين اظهارات اميرانتظام همان زمان در روزنامه هاي تهران منعکس شده بود. امير انتظام بعدا مورد سوء ظن قرارگرفت و متهم شد و سالها در زندان جمهوري اسلامي بسر مي برد. |
مهمترين رويدادهاي ايران و جهان در طول تاريخ در اين روز 29 آوريل
در قلمرو رسانهها زادروز «پراودا» و نگاهي به اهميت «روزنامه حزب» 22 آوريل (دوم ارديبهشت) را زادروز «پراودا» نوشته اند كه نقشي بس موثر در انقلاب 1917 روسيه و نوسان قدرت حزب كمونيست در شوروي براي 75 سال داشت. پراودا به عنوان ناشر افكار بلشويكها و صداي كارگران در 22 آوريل 1912 در پتروگراد (سن پترزبورگ) كار انتشار خود را آغاز كرد. اين روزنامه قبلا هم وجود داشت ولي، نه به اين صورت. پراودا براي نخستين بار در اكتبر 1908 در شهر وين به چاپ رسيده بود كه نسخه هاي آن به روسيه قاچاق مي شد. در سال 1908 لئو تروتسكي ناشر پراودا بود كه آن را به عنوان يك روزنامه سوسيال دمكرات با هدف جلب هرچه بيشتر از روس هاي باسواد به سوي تئوري هاي سوسيال دمكراسي به عنوان راه نجاتي براي روسيه منتشر ساخته بود. وي اين پراودا (در لغت به معناي حقيقت) را ارگان يك حزب نمي ديد بلكه آن را با هدف ترويج «سوسيال دمكراسي» منتشر مي ساخت. تروتسكي به دلايل مختلف «پراودا» را از سوم اكتبر 1908 در وين منتشر كرد كه سه دليل مهمترش دسترسي به سوسيال دمكرات هاي معروف اروپايي به منظور نوشتن مقاله، دريافت كمك مالي از چند ثروتمند هوادار بسط سوسيال دمكراسي و نيز دور بودن از سانسور دولت روسيه و تعقيب قضايي از طريق ساختن (جعل) اتهام بود. نشست ژانويه سال 1910 چپگرايان روسيه به همكاري تنگاتنگ اين احزاب كه قبلا منشعب شده بودند انجاميد زيرا به اين نتيجه رسيده بودند كه جز با وحدت مساعي نخواهند توانست قدرت را به دست گيرند. در اين نشست قرار شد كه «پراودا» ناشر همه احزاب چپ و گروههاي منشعب باشد. لنين تلاش كرد كه «كامنف» بلشويك (سوسياليست افراطي) را وارد شوراي سردبيري پراودا كند و كامنف با اعمال نفوذ و انتشار مقاله هاي تند و با انشايي صريح، سازش چپها را كه «پراودا» زبان واحد همه آنها بايد مي بود بر هم زد و در نتيجه «پراودا» از 22 آوريل 1912 به عنوان روزنامه سراسري بلشويك ها و كارگران، انتشار خود را در پترو گراد با يك تيراژ صد هزار نسخه اي از سرگرفت. در سالهاي 1912 تا 1914 «وياچسلاو مولوتوف» سردبير آن بود ولي لنين با اين كه در تبعيد بود از دور همچنان بر پراودا رياست فائقه داشت و مقاله بي نام مي فرستاد. دولت روسيه بيكار نمانده بود و ماموران مخفي خود را وارد پراودا كرده بود و يكي از اين مامورا به نام «ميرون چرنومازوف» حتي عضو شوراي سردبيري شده بود و قبلا دولت را از مقاله هايي كه قرار بود چاپ شود آگاه مي ساخت تا سانسور كند و نام نويسندگان مقاله هاي بدون نام و يا با نام مستعار را به دولت مي داد. بلشويكها يك هفته نامه سنگين عقيدتي به نام «زوزدا» هم داشتند كه در آن زمان خواندن و درك مطالب آن كار هر فرد نبود. پراوداي تازه ساده نويس و نثري شيوا و دلنشين داشت و مطالب آن نويدبخش بود. با وجود اين، بارها توسط دولت به محاق توقيف افتاد، اما بلافاصله پس از هر توقيف به نام ديگري به كار انتشار ادامه داد. از سال 1917 و پس پيروزي انقلاب كه پراودا در آن نقش موثر داشت، لنين شخصا بازبين نهايي (پروف ريدر) مطالب آن شد ولي مطالب را سانسور نمي كرد، غلط ها را مي گرفت. لنين با هدف پياده شدن افكار خود (لنينيسم كه همانا ماركسيسم عملي بود) پراودا را به صورت ابزاري جهت انتشار نامه هاي مردم و به ويژه نظرات آنان و نيز بحث هاي كميته هاي حزب و شوراي هاي مختلف درآورد تا يك وسيله تبادل نظر عمومي باشد و تصميمات دولتي، تنها چند هفته پس از انتشار در پراودا و جمع آوري اظهار نظر مردم نسبت به آنها، جهت تصويب به مراجع مربوط ارسال مي شد. وي شخصا به ضعف هاي اداري و دشواري ها و نظرات تازه كه در پرودا چاپ مي شد رسيدگي مي كرد و حتي اصحاب اين نظرات را براي مذاكره حضوري دعوت مي كرد و به همين دليل، پراودا در آن سالها داراي 40 دبير (اديتور) بود كه نامه ها و نظرات مردم و گزارش هاي كميته هاي حزبي و شوراهاي محلي و كميسيون ها را تنظيم ژورناليستيك مي كردند. لنين پراودا را به انتشار رويدادهاي ساير كشورها تشويق مي كرد و از آنجا كه همانند ماركس معتقد بود كه رسانه هاي كشورهاي سرمايه داري زير بناي قدرت آنها هستند از دبيران پراودا خواسته بود كه واقعيت ها را از درون گزارش اين رويدادها كه ممكن است ساختگي و فريبكارانه و غرض آلود باشند بيرون بكشند و تنها پس از پالايش چاپ كنند، مگر اين كه توسط خبرنگاران شوروي در محل تهيه شده و از دست اول باشند. دبيران تحريريه پراودا بايد ضمن انتشار رويدادهاي ساير كشورها و اظهارات مقاماتشان، روي ضعف هاي آن نظام ها انگشت مي گذاشتند تا مردم شوروي تصور نكنند كه مرغ خانه همسايه تخم غاز مي گذارد. لنين در عين حال تلاش داشت كه پراودا وسيله تبليغات سازمانهاي دولتي، تمجيد و تعريف مقامات، و محلي براي انتشار مطالب بي حاصل آنها درنيايد كه بعدا «ايزوستيا» براي انتشار اخبار منابع و موسسات دولتي و نيز «ترود» به منظور انتشار اخبار اتحاديه ها و نشريات ويژه جوانان و ... تاسيس شدند. لنين با اين عقيده صاحبنظران غرب موافق بود كه روزنامه حزب نماد، مشعل و علمدار آن است كه اگر غبارآلود شود، كم نور و يا ناپديد شود، حزب نيز از چشم مردم خواهد افتاد و ايدئولوژي حزب هرچند خوب و مترقي و داروي دردهاي زمانه باشد به بايگاني (آرشيو) خواهد رفت. توصيه لنين اين بود كه روزنامه حزب براي كسب منفعت نيست و نبايد به قيمتي عرضه شود كه همگان نتوانند خريداري كنند. همين مردمي بودن «پراودا» تيراژ آن را به ميليون ها نسخه در روز رساند و وسيله ارتقاء معلومات مردم معمولي قرار گرفت و مدرسه و آموزگار مشترك همه آنان شد. پس از درگذشت لنين در 21 ژانويه 1924 مقامات حزبي و دولتي با دلخوري كه از انتشار نامه ها و نظرات مردم و صورتجلسات كميته هاي محلي پيرامون مسائل روزمره در پراودا داشتند به تدريج اين روزنامه را به دست تئوريسين ها و مقامات حزبي سپردند كه قبلا حتي يك لحظه در يك روزنامه كار نكرده بودند. اين وضعيت به جايي رسيد كه در دهه 1950 در شوراي سردبيري پراودا اثري از روزنامه نگار واقعي ديده نمي شد. در نتيجه، به تدريج اين روزنامه مهم و عامل حفظ نظام شوروي از طريق آموزش همگاني و تحكيم وحدت مردم و پيشبرد هدف هاي مشترك جامعه، به ابزاري براي جنگ قدرت بدل شد و رقابت خروشچف با مالنكوف از طريق پراودا مشهور است. اين روزنامه همچنين به تدريج وظيفه افشاي فساد در كشورهاي رقيب را به فراموشي سپرد، از ابزارهاي ديپلماسي دولت مسكو شد و به جاي رسالتي كه به آن سپرده شده بود به حملات مقاله اي و بكار بردن واژه هاي جذاب پرداخت كه اثر منفي داشت. باوجود اين، پراودا تا سال 1991 كه بوريس يلتسين حزب كونيست شوروي را منحل و اموال آن را توقيف كرد به عنوان ارگان حزب منتشر مي شد ولي با تيراژي كم، زيرا كه هدفهايش را گم كرده بود و جامعه شوروي نتوانسته بود روزنامه نگار ماهر پرورش دهد كه بتواند از نظام آن حراست كند و پرودا را بر سر پا نگهدارد. در پي توقيف اموال حزب كمونيست (توسط يلتسين، يك كارگر ساده سيبريايي كه از نردبان همين حزب بالا آمده بود)، به تحريريه پراودا گفته شد كه اگر روزنامه نگار واقعي هستند؛ اين گوي و اين ميدان، خودشان بروند و يك پراوداي ديگر به همين نام منتشر كنند. آنان رفتند و پراوداي خود را منتشر كردند كه چون مهارت در نوشتن مطالب دلخواه مردم را نداشتند نتوانستند هزينه آن را تامين كنند و مجبور شدند كه آن را به يك يوناني دوستدار لنين به نام «ياني كاسوس» بفروشند و خانواده اين يوناني به پراودا سر و سامان داده و به دو زبان روسي و انگليسي منتشر مي كند. پراوداي تازه كه همچنان لگوي قديمي را حفظ كرده تمايلات ميهني را بر چپگرايي افزوده و صورت يك روزنامه حرفه اي و در عين حال مدافع سوسيال دمكراسي و روسيه دوستي به خود گرفته (بازگشتي به سال 1908) كه گاهي شديدا دربرابر غرب و حركات آن مي ايستد. |
مهمترين رويدادهاي ايران و جهان در طول تاريخ در اين روز 29 آوريل
انديشه ها و كارهاي يك روزنامه نگار واقعي http://www.iranianshistoryonthisday..../0429royko.jpg امروز سالگشت درگذشت «مايك رويكو» مردي است كه به حرفه ژورناليسم وفاداري تعصب آميز داشت. مايك 29 آوريل سال 1997 در گذشته است. «مايك رويكو» بارها گفته بود كه روزنامه بايد صداي هر انسان باشد. روزنامه نگار بايد هنگام تهيه و نگارش يك مطلب، خود را جاي مخاطب بگذارد و آن چه را كه او انتظار دارد و برايش لازم و مفيد است برنگارد. راضي كردن مقامات دولتي، كار روزنامه نگار حرفه اي نيست، وظيفه نشريه دولتي و يا رسانه اي است كه از دولت كمك مالي مي گيرد. مايك رويكو كه در طول چهل سال روزنامه نگاري علاوه بر تهيه خبر، هفت هزار و پانصد مقاله، گزارش تحقيق شده (اينوستيگيتيو) و تحليل نوشت عقيده داشت هنگامي كه درآمد يك روزنامه كمتر از هزينه هايش شود، اعتماد و علاقه مردم را از دست داده و بايد تعطيل و يا به نيروهايي تازه فروخته شود. وي روي اين نظر خود ايستادگي كرد و زماني كه روزنامه «شيكاگو ديلي نيوز» به زيان دهي افتاد آنجا را ترك گفت و با رفتن او، مخاطبانش خريد آن روزنامه را متوقف ساختند و چون به «شيكاگو سان تايمز» رفت مخاطبان نيز متوجه اين روزنامه شدند و با اين عمل، شيكاگو ديلي نيوز تعطيل شد. اين تحول به صورت اصلي در روزنامه نگاري درآمده است كه نويسنده «سرمايه» اصلي يك نشريه است، نه چيز ديگر. با رفتن مايك از شيكاگو ديلي نيوز، اين روزنامه، دفعتا (در يك روز) 91 هزار خواننده از دست داد كه باز مبحثي در كتاب هاي درسي رشته روزنامه نگاري شده است. مايك تا زماني در شيكاگو سان تايمز به كار ادامه داد كه روزنامه اي مستقل بود. همينكه اين روزنامه توسط «روپرت مورداك» خريداري شد، با صدور اعلاميه از آنجا رفت. وي در اين اعلاميه نوشته بود: «مورداك»نه يك روزنامه نگار واقعي است و نه علاقه مند به حرفه روزنامه نگاري، و روزنامه متعلق به او اين ارزش را هم كه در آن ماهي به پيچند و به دست خريدار بدهند، چه رسد به خريدن و خواندنش. مخاطبان رسانه ها حقي دارند و اگر دولت نتواند اين حق آنان را رعايت كند، بايد خودشان روزنامه هاي غير واقعي را نخرند و نخوانند تا فريب نخورند و گمراه نشوند. هدف مورداك كمك به فرهنگ و ارتقاء معلومات مردم و اطلاعات رساني واقعي و بيطرفانه نيست، هدف او كسب مال و قدرت است، او مي خواهد هرلحظه با هر مقامي در هر گوشه از دنيا كه بخواهد تلفني صحبت كند و براي اين كار كه آتش جاه طلبي او را براي يك لحظه فرو مي نشاند و از آن لذت مي برد بايد به زيان مردم و حتي برخي از ملل امتياز بدهد. مايك پس از ترك شيكاگو سان تايمز به شيكاگو تريبيون رفت ولي مقاله هاي او از سوي سنديگاي مربوط توضيع مي شد و همزمان در 600 روزنامه در سراسر جهان به چاپ مي رسيد، خبرگزاري ها و شبكه هاي راديو تلويزيوني آنها را نقل مي كردند و ترجمه آنها در رسانه هاي غير انگليسي انتشار مي يافت. چند ناشر تاكنون مقالات مايك را كه سكته مغزي او را از پاي درآورد برحسب موضوع جمع آوري كرده و به صورت كتاب در آورده اند. او به موازات روزنامه نگاري، داستان هم مي نوشت و قهرمان داستانهاي او يا راننده تاكسي بودند و يا اينكه ماجرا در يك تاكسي رخ داده بود. او داستان نويسي را «زنگ تفريح» خود و هر روزنامه نگار ديگر كه كار روزنامه را با تهيه اخبار سطح شهر آغاز كرده است مي دانست كه خستگي را از تن مي زدايد. مرگ تدریجی نشریات چاپی ـ تيرازها از آغاز اکتبر 2009 تا پايان مارس 2010 (شش ماه) 7/8 درصد کاهش داشت در دومین ماه بهار 2007 بنیاد نوسازی روزنامه نگاری (ژورنالیسم) برای یافتن راه حل برای مسئله جهانی کاهش تیراژ نشریات و مخاطبان شبکه های تلوزیونی یک نشست طولانی تشکیل داه بود. در این نشست، روزنامه نگاران حرفه ای و استادان دروس روزنامه نگاری و ناشران شرکت کرده بودند. تا آن زمان، کاهش متوسط تیراژها از 9 درصد بیشتر نشده بود. این کاهش از سال یکم قرن 21 آغاز شده بود. در آن نشست، علل این کاهش کشف و به این شرح اعلام شده بود: 1 ـ قرارگرفتن اخبار خبرگزاری ها در اینترنت که قبلا تنها برای مشترکین (رسانه ها) ارسال می شد. 2 ـ قرارگرفتن اعلانهای کوتاه کلاسه شده (نیازمندی ها) در اینترنت که قبلا به صورت ضمیمه (پری پرینت) درلای روزنامه ها توزیع می شد و یا اینکه چندین صفحه از روزنامه به چاپ آنها اختصاص می یافت که مورد نیاز مبرم مردم بوده اند. 3 ـ تغییر روانشناسی مردم قرن 21 و کم حوصله شدن آنان و بیزاری از سیاست و جلب توجه ایشان به اخبار کوتاه، اخبار تصویری، کاریکاتور و مطالب حاشیه ای. 4 ـ خروج تدریجی خبرنویسی از قاعده و اصول خود (قرارداده شدن عناصر ششگانه هر خبر در زیرهم بر حسب اهمیت عناصر و تنظیم به صورت هرم = مثلث معکوس، که مخاطب با خواندن پارگراف اول (لید خبر) متوجه رویداد شود و اگر موضوع برایش جالب نباشد وقت خودرا صرف خواندنش نکند و پشیمان و عصبی نشود). 5 ـ جلب روزنامه نگاران ماهر به کار روابط عمومی که از دهه آخر قرن بیستم، علاوه بر موسسات، تقریبا هر دولتمرد و سیاستمدار و بازرگان در کنار خود دارد و نیز ایجاد وبلاگ شخصی و پرداختن به آن. قرار شد که این دریافت ها (نتایج حاصله از نشست) به رسانه ها منعکس شود تا به اصلاح خود بپردازند و بنیاد نیز هر سال و یا هر دو سال یک نشست در این زمینه تشکیل دهد. نشست بعدی بنیاد اواخر بهار 2009 تشکیل شد و تا نخستین ماه تابستان ادامه داشت و اعلام شد که که نشریات و شبکه های تلویزیونی به دلیل کمبود روزنامه نگار ماهر و حرفه ای (فردی که روزنامه نگاری را پیشه ـ تنها شغل ـ مادام العمر خود قرار داده باشد)، توصیه های سال 2007 تماما به اجرا در نیامده است و میزان کاهش تیراژ نشریات به هفده درصد و مخاطبان شبکه های تلویزیونی به شش درصد رسیده است و در نظر سنجی ها 11 درصد خریداران روزنامه ها هم گفته بودند که عادت خرید روزنامه را از دست نداده اند ولی حوصله بازکردن و خواندن آن را نیافته اند و به همین ترتیب اخبار تلویزیون ها که برای اطاق پخش می شد و آنان توجه نداشتند زیرا خبرها گزینشی بوده و از قلم افتاده زیاد است. بنیاد توصیه کرد که نشریات ضمن بازگشت به اصول خبرنویسی اصیل (خبر مطلق، کوتاه و بدون لفّاظی) به آنلاین خود (ادیشن اینترنتی) نیز توجه کنند زیرا که جبر زمانه این تغییر تاریخی را ایجاب می کند. سومین نشست بنیاد که بازهم به نوسازی رسانه ها اختصاص خواهد داشت از سی ام آوریل (دهم اردیبهشت) کار خودرا در سانفرانسیسکو آغاز خواهد کرد. این نشست در حالی شروع می شود که متوسط افت تیراژها در شش ماه گذشته هشت و هفت دهم درصد بوده و اصحاب نظر گفته اند که جلوگیری از مرگ تدریجی نشریات چاپی تقریبا محال بنظرمی آید و باید توصیه به گسترش و بهبود آنلاین هر نشریه و شبکه تلویزیونی شود و نشریات، مجله هفتگی دایر کنند زیراکه که افت تیراژ مجله ها هنوز از یک درصد بیشتر نشده است. در سه ماه گذشته بهای لپ تاپ ها تا حدود سیصد دلار کاهش یافته و تولید انبوه «مینی لپ تاپ ده اینچی که در کیف دستی هر بانو جای می گیرد» دسترسی هر فردرا در هرجا و هر شرایط به اینترنت میسر ساخته است. در این نشست به گلایه مخاطبان سرچ انجین ها نیز توجه خواهد شد که از تکرار یک مطلب ناله کرده و گفته اند که این سرچ انجین ها همه نشریات و تلویزیونها مورد نظر (مشتری و درج در لیست) خودرا که خبر واحدی را نقل کرده باشند در شبکه قرار می دهند که حوصله گیر و اتلاف وقت است و تازه این خبر هم از یکی از سه خبرگزاری قدیمی (بین المللی) نقل می شود. یک صاحبنظر گفته است که این کار سرچ انجین ها اگر ادامه یابد ممکن است باعث بازگشت مخاطبان به نشریات شود. ... |
مهمترين رويدادهاي ايران و جهان در طول تاريخ در اين روز 29 آوريل
انديشه ها و كارهاي يك روزنامه نگار واقعي http://www.iranianshistoryonthisday..../0429royko.jpg امروز سالگشت درگذشت «مايك رويكو» مردي است كه به حرفه ژورناليسم وفاداري تعصب آميز داشت. مايك 29 آوريل سال 1997 در گذشته است. «مايك رويكو» بارها گفته بود كه روزنامه بايد صداي هر انسان باشد. روزنامه نگار بايد هنگام تهيه و نگارش يك مطلب، خود را جاي مخاطب بگذارد و آن چه را كه او انتظار دارد و برايش لازم و مفيد است برنگارد. راضي كردن مقامات دولتي، كار روزنامه نگار حرفه اي نيست، وظيفه نشريه دولتي و يا رسانه اي است كه از دولت كمك مالي مي گيرد. مايك رويكو كه در طول چهل سال روزنامه نگاري علاوه بر تهيه خبر، هفت هزار و پانصد مقاله، گزارش تحقيق شده (اينوستيگيتيو) و تحليل نوشت عقيده داشت هنگامي كه درآمد يك روزنامه كمتر از هزينه هايش شود، اعتماد و علاقه مردم را از دست داده و بايد تعطيل و يا به نيروهايي تازه فروخته شود. وي روي اين نظر خود ايستادگي كرد و زماني كه روزنامه «شيكاگو ديلي نيوز» به زيان دهي افتاد آنجا را ترك گفت و با رفتن او، مخاطبانش خريد آن روزنامه را متوقف ساختند و چون به «شيكاگو سان تايمز» رفت مخاطبان نيز متوجه اين روزنامه شدند و با اين عمل، شيكاگو ديلي نيوز تعطيل شد. اين تحول به صورت اصلي در روزنامه نگاري درآمده است كه نويسنده «سرمايه» اصلي يك نشريه است، نه چيز ديگر. با رفتن مايك از شيكاگو ديلي نيوز، اين روزنامه، دفعتا (در يك روز) 91 هزار خواننده از دست داد كه باز مبحثي در كتاب هاي درسي رشته روزنامه نگاري شده است. مايك تا زماني در شيكاگو سان تايمز به كار ادامه داد كه روزنامه اي مستقل بود. همينكه اين روزنامه توسط «روپرت مورداك» خريداري شد، با صدور اعلاميه از آنجا رفت. وي در اين اعلاميه نوشته بود: «مورداك»نه يك روزنامه نگار واقعي است و نه علاقه مند به حرفه روزنامه نگاري، و روزنامه متعلق به او اين ارزش را هم كه در آن ماهي به پيچند و به دست خريدار بدهند، چه رسد به خريدن و خواندنش. مخاطبان رسانه ها حقي دارند و اگر دولت نتواند اين حق آنان را رعايت كند، بايد خودشان روزنامه هاي غير واقعي را نخرند و نخوانند تا فريب نخورند و گمراه نشوند. هدف مورداك كمك به فرهنگ و ارتقاء معلومات مردم و اطلاعات رساني واقعي و بيطرفانه نيست، هدف او كسب مال و قدرت است، او مي خواهد هرلحظه با هر مقامي در هر گوشه از دنيا كه بخواهد تلفني صحبت كند و براي اين كار كه آتش جاه طلبي او را براي يك لحظه فرو مي نشاند و از آن لذت مي برد بايد به زيان مردم و حتي برخي از ملل امتياز بدهد. مايك پس از ترك شيكاگو سان تايمز به شيكاگو تريبيون رفت ولي مقاله هاي او از سوي سنديگاي مربوط توضيع مي شد و همزمان در 600 روزنامه در سراسر جهان به چاپ مي رسيد، خبرگزاري ها و شبكه هاي راديو تلويزيوني آنها را نقل مي كردند و ترجمه آنها در رسانه هاي غير انگليسي انتشار مي يافت. چند ناشر تاكنون مقالات مايك را كه سكته مغزي او را از پاي درآورد برحسب موضوع جمع آوري كرده و به صورت كتاب در آورده اند. او به موازات روزنامه نگاري، داستان هم مي نوشت و قهرمان داستانهاي او يا راننده تاكسي بودند و يا اينكه ماجرا در يك تاكسي رخ داده بود. او داستان نويسي را «زنگ تفريح» خود و هر روزنامه نگار ديگر كه كار روزنامه را با تهيه اخبار سطح شهر آغاز كرده است مي دانست كه خستگي را از تن مي زدايد. مرگ تدریجی نشریات چاپی ـ تيرازها از آغاز اکتبر 2009 تا پايان مارس 2010 (شش ماه) 7/8 درصد کاهش داشت در دومین ماه بهار 2007 بنیاد نوسازی روزنامه نگاری (ژورنالیسم) برای یافتن راه حل برای مسئله جهانی کاهش تیراژ نشریات و مخاطبان شبکه های تلوزیونی یک نشست طولانی تشکیل داه بود. در این نشست، روزنامه نگاران حرفه ای و استادان دروس روزنامه نگاری و ناشران شرکت کرده بودند. تا آن زمان، کاهش متوسط تیراژها از 9 درصد بیشتر نشده بود. این کاهش از سال یکم قرن 21 آغاز شده بود. در آن نشست، علل این کاهش کشف و به این شرح اعلام شده بود: 1 ـ قرارگرفتن اخبار خبرگزاری ها در اینترنت که قبلا تنها برای مشترکین (رسانه ها) ارسال می شد. 2 ـ قرارگرفتن اعلانهای کوتاه کلاسه شده (نیازمندی ها) در اینترنت که قبلا به صورت ضمیمه (پری پرینت) درلای روزنامه ها توزیع می شد و یا اینکه چندین صفحه از روزنامه به چاپ آنها اختصاص می یافت که مورد نیاز مبرم مردم بوده اند. 3 ـ تغییر روانشناسی مردم قرن 21 و کم حوصله شدن آنان و بیزاری از سیاست و جلب توجه ایشان به اخبار کوتاه، اخبار تصویری، کاریکاتور و مطالب حاشیه ای. 4 ـ خروج تدریجی خبرنویسی از قاعده و اصول خود (قرارداده شدن عناصر ششگانه هر خبر در زیرهم بر حسب اهمیت عناصر و تنظیم به صورت هرم = مثلث معکوس، که مخاطب با خواندن پارگراف اول (لید خبر) متوجه رویداد شود و اگر موضوع برایش جالب نباشد وقت خودرا صرف خواندنش نکند و پشیمان و عصبی نشود). 5 ـ جلب روزنامه نگاران ماهر به کار روابط عمومی که از دهه آخر قرن بیستم، علاوه بر موسسات، تقریبا هر دولتمرد و سیاستمدار و بازرگان در کنار خود دارد و نیز ایجاد وبلاگ شخصی و پرداختن به آن. قرار شد که این دریافت ها (نتایج حاصله از نشست) به رسانه ها منعکس شود تا به اصلاح خود بپردازند و بنیاد نیز هر سال و یا هر دو سال یک نشست در این زمینه تشکیل دهد. نشست بعدی بنیاد اواخر بهار 2009 تشکیل شد و تا نخستین ماه تابستان ادامه داشت و اعلام شد که که نشریات و شبکه های تلویزیونی به دلیل کمبود روزنامه نگار ماهر و حرفه ای (فردی که روزنامه نگاری را پیشه ـ تنها شغل ـ مادام العمر خود قرار داده باشد)، توصیه های سال 2007 تماما به اجرا در نیامده است و میزان کاهش تیراژ نشریات به هفده درصد و مخاطبان شبکه های تلویزیونی به شش درصد رسیده است و در نظر سنجی ها 11 درصد خریداران روزنامه ها هم گفته بودند که عادت خرید روزنامه را از دست نداده اند ولی حوصله بازکردن و خواندن آن را نیافته اند و به همین ترتیب اخبار تلویزیون ها که برای اطاق پخش می شد و آنان توجه نداشتند زیرا خبرها گزینشی بوده و از قلم افتاده زیاد است. بنیاد توصیه کرد که نشریات ضمن بازگشت به اصول خبرنویسی اصیل (خبر مطلق، کوتاه و بدون لفّاظی) به آنلاین خود (ادیشن اینترنتی) نیز توجه کنند زیرا که جبر زمانه این تغییر تاریخی را ایجاب می کند. سومین نشست بنیاد که بازهم به نوسازی رسانه ها اختصاص خواهد داشت از سی ام آوریل (دهم اردیبهشت) کار خودرا در سانفرانسیسکو آغاز خواهد کرد. این نشست در حالی شروع می شود که متوسط افت تیراژها در شش ماه گذشته هشت و هفت دهم درصد بوده و اصحاب نظر گفته اند که جلوگیری از مرگ تدریجی نشریات چاپی تقریبا محال بنظرمی آید و باید توصیه به گسترش و بهبود آنلاین هر نشریه و شبکه تلویزیونی شود و نشریات، مجله هفتگی دایر کنند زیراکه که افت تیراژ مجله ها هنوز از یک درصد بیشتر نشده است. در سه ماه گذشته بهای لپ تاپ ها تا حدود سیصد دلار کاهش یافته و تولید انبوه «مینی لپ تاپ ده اینچی که در کیف دستی هر بانو جای می گیرد» دسترسی هر فردرا در هرجا و هر شرایط به اینترنت میسر ساخته است. در این نشست به گلایه مخاطبان سرچ انجین ها نیز توجه خواهد شد که از تکرار یک مطلب ناله کرده و گفته اند که این سرچ انجین ها همه نشریات و تلویزیونها مورد نظر (مشتری و درج در لیست) خودرا که خبر واحدی را نقل کرده باشند در شبکه قرار می دهند که حوصله گیر و اتلاف وقت است و تازه این خبر هم از یکی از سه خبرگزاری قدیمی (بین المللی) نقل می شود. یک صاحبنظر گفته است که این کار سرچ انجین ها اگر ادامه یابد ممکن است باعث بازگشت مخاطبان به نشریات شود. ... |
ساير ملل خودكشي هيتلر، پس از ازدواج با «اوا براون»! http://www.iranianshistoryonthisday....tos/0429fb.jpg يك سرباز ارتش سرخ پرچم شوروي را به اين صورت بر فراز ويرانه هاي پارلمان آلمان (در شهر برلن) به اهتزاز درمي آورد http://www.iranianshistoryonthisday....0429hitler.jpg هيتلر 29 آوريل 1945 و يك روز پس از آويزان كردن اجساد موسوليني، كلارتا و ديگران و زماني كه ارتش شوروي بيشتر نقاط شهر برلين را به تصرف خود درآورده بود ، هيتلر در پناهگاه خود در برلين با «اوا براون» كه بيش از يك دهه معشوقه او بود قرارداد ازدواج امضاء كرد و چند ساعت بعد، ايندو خودكشي كردند. «اوا» كه ششم فوريه 1912 به دنيا آمده بود نيز مانند كلارتا در چهارمين دهه حيات خود بود كه جان سپرد. هيتلر هنگام خودكشي 56 ساله و «اوا» 37 ساله بود. خبر مرگ هيتلر در ساعت 22 و 30 دقيقه اول مه (يك روز و چند ساعت بعد از وقوع) از راديو هامبورگ كه سالم مانده بود پخش شد بدون اين كه اشاره به خودكشي شود. اين راديو گفت كه «پيشوا» در راه آلمان جان خود را از دست داد و گروس ادميرال دونيتس صدراعظم تازه است. آشنايي هيتلر با «اوا» از سال 1929 و زماني كه «اوا» هفده ساله بود و در ساعات فراغت در تاريكخانه سازمان عكاسي حزب نازي كار مي كرد آغاز شده بود. پدر «اوا» كه مدير مدرسه بود با رفت و آمد دخترش با هيتلر موافقت نداشت. هيتلر به خاطر علاقه اي كه به «اوا» داشت تصوير وي را شخصا كشيده و به او داده بود كه باقي مانده است. http://www.iranianshistoryonthisday....os/0425eva.jpg تصوير «اوا» كار هيتلر هيتلر با سخنراني هاي ميهني خود توجه آلماني ها كه پس از جنگ جهاني اول تحقير شده بودند جلب كرده و حزب «ناسيونال سوسياليست كارگران آلمان (نازي)» را به قدرت رسانيده بود و آلماني ها از سال 1934 او را «فهرر (پيشوا)» خطاب مي كردند. وي به آلماني ها وعده تجديد قدرت نظامي، ترقي اقتصادي و گردآوردن همه نژاد ژرمن زير يك پرچم داده بود و سياست خارجي تهاجمي در پيش گرفته بود. اشتباه او حمله نظامي به شوروي بود كه كشوري پهناور و داراي نظامي ايدئولوژيك بود. هيتلر موفق شد كه 12 سال «رايش سوم» را حفظ كند كه اميد داشت هزار سال باقي بماند. http://www.iranianshistoryonthisday....0425donitz.jpg دريا سالار بزرگ هيتلر در همان لحظه ازدواج با «اوابراون»،گروس ادميرال (درياسالار بزرگ) كارل دونيتس را كه عضو حزب نازي هم نبود به عنوان جانشين خود معرفي كرد كه عمر حكومت ادميرال 20 روز طول كشيد و هفتم ماه مه (هفت روز پس از آغاز حكومت) اعلام تسليم شدن آلمان را داده بود. وي پس از جنگ به ده سال زندان محكوم شد و تا سال 1980 زنده بود. دونيتس بزرگترين افسر زيردريايي جهان در قرن بيستم شناخته شده است. تاكتيك «دسته گرگ = وولف پك» از ابتكارهاي اوست كه حمله را به صورت دسته زيردريايي آغاز مي كرد. شورش در لس آنجلس 29 آوریل 1992 شهر لس آنجلس گرفتار یک شورش گسترده شد و بخش های جنوبی و مرکز شهر به آتش کشیده شد. سبب این عصیان تبرئه چهار مامور پلیس بود که یک سیاهپوست بیکار به نام «رادنی کینگ» را در خیابان کتک زده بودند و یک رهگذر از کتک خوردن رادنی فیلم گرفته و به شبکه های تلویزیونی داده بود که عینا پخش شده بود. درگیری رادنی و چهار مامور درپی متوقف ساختن او به خاطر تخلف رانندگی بود. فیلم نشان می داد که دو مامور پلیس به مدت یک دقیقه و 20 ثانیه رادنی را با مشت و لگد و باتون کتک می زدند و دو مامور دیگر ـ بدون ممانعت ـ نظاره می کردند. هیات منصفه دادگاه رسیدگی به این قضیه که تماما سفید پوست بودند چهار مامور را مجرم ندانسته بودند که پخش خبر باعث شورش شد. پس از شورش سال 1965 که در آن 34 تن کشته شده بودند، عصیان 29 آوریل 1992 لس آنجلس بزرگترین شورش از این دست در این شهر بود. فرماندار کالیفرنیا حالت فوق العاده اعلام کرد و رئیس جمهوری آمریکا از پلیس خواست که اعمال خشونت نکند و پرونده از دادگاه محلی به دادگاه فدرال احاله شد و این دادگاه دو ماموری که رادنی را کتک زده بودند هریک به دو سال زندان و محرومیت از اشتغال دائم به کار انتظامی محکوم کرد و رای داد که به رادنی هم سه میلیون دلار غرامت داده شود. رادنی با این سر و صدا از مشاهیر شده است. |
مهمترين رويدادهاي ايران و جهان در طول تاريخ در اين روز 29 آوريل
پارلمان ايتاليا با سکوت دوره تازه خودرا آغاز کرده بود http://www.iranianshistoryonthisday..../0428prodi.jpg پرودي پارلمان ايتاليا كه در آن اكثريت به دست چپها و ميانه رو هاي متمايل به چپ افتاده بود پس از سر و صداي زياد بر سر اختلاف چند هزار راي و مداخله ديوان كشور 28 آوريل 2006 آغاز بكار كرد، ولي با سكوت. زيرا همان روز اعلام شده بود كه سه سرباز ايتاليايي در عراق كشته شده بودند و اين سكوت به احترام روح آنها به مدت يك دقيقه صورت گرفت. رومانو پرودي كه با اكثريت ضعيفي پيروز شده بود از دو سه سال پيش به مردم ايتاليا كه مخالف استقرار سربازانشان در عراق بودند وعده داده بود كه اگر دولت به دست او افتد آنان را خارج خواهد ساخت. وي بعدا به قولي که داده بود وفاکرد. مدير عامل كمپاني سازنده خودرو «هيونداي» و اتهام مالي http://www.iranianshistoryonthisday..../0428chung.jpg Chung Mong_koo دادستان كره جنوبي 28 آوريل 2006 دستور دستگيري «Chung Mong- koo چونگ مونگ - کو» مدير عامل و شخص اول كارخانه خودروسازي هيونداي (تلفظ آمريكايي: هاندي) را به اتهام ارتشاء و جا به جايي قسمتي از پول شركت به صورت غيرقانوني (Slush Fund) صادر كرده بود. يك مقام دادستاني كره جنوبي گفته بود كه ميزان جا به جايي غير قانوني پول، معادل 106 ميليون دلار بوده است. جا به جايي غيرقانوني در قسمت فروش قطعات يدکي صورت گرفته بود. تعقيب قضايي چونگ مونگ ـ كو در حالي صورت گرفته بود كه پسر او «Chung Eui - sun چونگ ايويي ـ سون» رئيس كمپاني «كيا موتورز» سازنده اتومبيلهايي كه طرح قديمي آنها در ايران به «پرايد» معروفند تحت تعقيب قضايي بود. در كشور كره، اسامي خانوادگي مقدم بر اسم اول (فرد) ذكر مي شود. وقتي كه جنازه ديگري را به جاي سرباز مقتول از بغداد به استراليا بفرستند! http://www.iranianshistoryonthisday....29austral2.jpg J.kovko «جيك (جيكوب ـ يعقوب) كوفكو» نظامي 25 ساله استراليايي و از نيروهاي ائتلاف اشغال كننده عراق اواخر آوريل 2006 در اين كشور بر اثر اصابت گلوله مجروح شد. اورا به بيمارستان نظامي آمريكاييان در بغداد منتقل كردند ولي معالجات موثر واقع نشد و درگذشت. دولت استراليا از مقامات نظامي آمريكا در عراق خواست كه جنازه «جيك» را با هواپيما به آن كشور بفرستند تا با تشريفات نظامي در زادگاهش، حومه «ملبورن» مدفون شود. جسد 28 آوريل در تابوتي كه پوشش آن را پرچم استراليا تشكيل مي داد قرار داده شد و با احترامات نظامي از بغداد به استراليا منتقل و از آنجا با تشريفات خاص به همراه نامه وزير دفاع اين كشور به حومه ملبورن فرستاده شد، روزنامه ها خبر و عكس نظامي مقتول را چاپ كردند و شبكه هاي تلويزيوني همسر و بستگانش را شيون كنان در اطراف تابوت نشان دادند، ولي هنگامي كه تابوت باز شد، همه دچار تعجب شدند زيرا كه متعلق به «جيك» نبود و عوضي فرستاده شده بود!. بعدا معلوم شد که بيمارستان نظامي آمريكا در بغداد جسد يک نظامي ديگررا به جاي جيکوب به اسراليا فرستاده بود. در آن روز خبر عوضي بودن جنازه، مراسم و تشريفات نظامي خاكسپاري را برهم زده بود و شبكه هاي تلويزيوني چگونگي قضيه را پخش مستقيم كردند که موارد ديگري از ضعف ها عيان شد و وزير دفاع استراليا براي حل مسئله و آرام كردن خانواده نظامي مقتول به گورستان رفت و وعده ها داد. http://www.iranianshistoryonthisday....429austral.jpg تشريفات نظامي براي هيچ .. |
مهمترين رويدادهاي ايران و جهان در طول تاريخ در اين روز 29 آوريل
سختگيري در يك فرودگاه بين المللي آمريكا باعث قتل مسافر هوايي شد 28 آوريل 2006 «كنت كالاوي» 38 ساله براي پرواز از كليولند (اهايو) به شيكاگو (ايلي نوي) به فرودگاه كليولند رفت. چون تشريفات بازرسي جامه دانها، هويت و بازرسي بدني مسافران هوايي پس از رويداد 11 سپتامبر سال 2001 دقيق، مفصل و جداگانه صورت مي گيرد، مسافران بايد 90 دقيقه به پرواز در فرودگاه باشند. «كالاوي» اندكي دير رسيده بود و موفق نشد از پرواز شرکت «دلتا» استفاده كند و به باجه شرکت «يونايتد» احاله شد كه كمي ديرتر پرواز مي كرد. كالاوي با اوقات تلخي به باجه يونايتد رفت و ترتيب سفر خود را داد. چون با لحني عصبي و توام با پرخاش سخن مي گفت، كارمند باجه پس از صدور كارت سوار شدن بر هواپيما و فرستادن او به محل بازرسي، به پليس فرودگاه تلفن كرد و قضيه عصبي بودن مسافر را گفت كه هنگام بازرسي دردسر سازي نكند. پليس فرودگاه دو مامور فرستاد تا دورا دور مراقب حركات كالاوي باشند كه كالاوي متوجه قضيه و پاييدن خود شد و به ايندو مامور كه همه جا دنبالش مي كردند اعتراض كرد و با دندان دست و صورت يكي از آنان را كه قدي كوتاهتر داشت مجروح ساخت و در جريان گلاويز بودن تپانچه وي را هم ربود و با آن سه گلوله به سوي مامور ديگر كه نزديك مي شد تا او را بگيرد شليك كرد. اين سه گلوله به سينه و ريه و دست استيو واكر، پليس فرودگاه اصابت كرد و كالاوي نيز توسط پليس سوم كه مراقب مدخل فرودگاه بود كشته شد. فرودگاه بين المللي كليولند آمريكا كه يكي از دروازه هاي اين كشور به سوي اروپاست داراي چهل مامور پليس و عده اي مامور امنيتي است. برخي مسافران هوايي به روزنامه ها گفته بودند كه سختگيري در مورد مسافران تا اين حد، ضروري نيست. مرگ ناگهاني مردي كه در صد سالگي باز نشسته شده بود ـ موضوع اعتياد به پيشه مورد علاقه آرتور وينستون كه مارس 2006 پس از 82 سال كار كردن، در صد سالگي خود را بازنشسته كرده بود، يك ماه و چند روز بعد (آوريل 2006) بدون اين كه احساس بيماري كند ناگهان درگذشت!. او ساكن لس آنجلس بود. آرتور عمدتا در راه آهن كار كرده بود و زماني هم به عنوان كارگر نمونه آمريكا انتخاب شده بود. در آمريكا، بعد از شروع به دريافت مستمري بازنشستگي كه همگاني است و بستگي به سن فرد دارد، بازهم مي توان بكار و حتي در همان موسسه تا زمان دلخواه ادامه داد با اين تفاوت كه در صورت اخراج شدن پس از 65 سالگي، نمي توان از كارفرما غرامت اخراج مطالبه كرد. آرتور كه از سرخپوستان اكلاهما بود هنگام دست كشيدن از كار گفته بود كه زياد عمر نخواهد كرد زيرا كه كاركردن در خارج از خانه با پوست و استخوان او عجين شده اس. مرگ آرتور ثابت كرد كه پيش بيني اش درست بود و کار کردن در پيشه مورد علاقه ممکن است فردرا دچار اعتياد عاطفي کند. يك زن آلماني در طول 10 سال 9 نوزاد خود را كشته بود محاكمه «سابين هيلشينتس» 40 ساله در يك دادگاه جنايي آلمان بيست و هفتم آوريل 2006 آغاز شده بود. وي متهم بود كه 9 فرزند خود را در طول ده سال، اندكي پس از تولد كشته و اجسادشان را در باغچه خانه پدرش در زير درختهاي گل و يا در زير حوضچه ماهي واقع در زمين خانه دفن كرده است. راز اين جنايت هنگامي فاش شد كه حوضچه پلاستيكي بر اثر پوسيدگي خراب شده بود، نشت مي كرد و درصدد تعويض آن برآمده بودند. سابين كه در شهري در شمال شرقي آلمان ـ نزديك مرز لهستان (مرز رودخانه اودر) زندگي مي كرد در مراحل بازپرسي گفته بود: شوهرش كه تا سال 1989 مامور پليس مخفي (سازمان اطلاعات و امنيت) آلمان شرقي بود به او گفته بود كه بيش از سه فرزند نمي خواهد و چون قرص هاي تنظيم خانواده به مزاج او نمي ساخت مجبور بود كه سقط جنين كند. پزشك قانوني در دادگاه شهادت داده بود كه عمل «سابين» سقط جنين نبوده بلكه همه بچه ها كه او باقيمانده اجسادشان را معاينه كرده زنده به دنيا آمده بودند که در همان روز تولد، آنان را خفه كرده بودند. دادگاه از پليس خواسته بود كه تحقيق كند كه آيا پدر بچه ها از اين عمل خبر داشته يا خير و اگر خبرداشته به اتهام كتمان يك جرم عمومي تحت تعقيب قرار گيرد. سابين بعدا به مجازات سنگين محکوم شد. برخي ديگر از رويدادهاي 29 آوريل 1672: جنگ فرانسه و هلند با حمله ارتش فرانسه به فرماندهي لويي 14 به هلند آغاز شد. 1945: باقيمانده نيروهاي آلماني در ايتاليا تسليم شدند. 1946: براي هيدکي توجو و 28 مقام ژاپني به اتهام دست زدن به جنايت جنگي قرار مجرميت صادر شد تا به دادگاه ويژه تسليم شوند. 1970: نيروهاي نظامي آمريکا در ويتنام جنوبي به بهانه تعقيب ويت کنگ وارد کامبوج شدند و به اين ترتيب جنگ هندوچين گسترش يافت. 2005: سوريه پس از 29 سال استقرار نظامي در لبنان تخليه نيروهاي خود را از آنجا تکميل کرد. |
مهمترين رويدادهاي ايران و جهان در طول تاريخ در اين روز 9 جولای
مهمترين رويدادهاي ايران و جهان در طول تاريخ در اين روز 9 جولای ايران فرماندار تخارستان برضد دولت اشکاني و سپس پناهنده شدن او به چين... اختلاف نظر ميان حكمران تخارستان (منطقه اي در شمال شرقي افغانستان امروز) و دربار اشكانيان از جولای 127 پيش از ميلاد آغاز شد. شاه وقت از دودمان اشكاني سركوبي فرماندار ياغي با فرستادن سرباز را بر مذاكره با او ترجيح داد. فرماندار تخارستان به دليل خودداري افرادش از جنگ با نيروهاي دولت، به چين (چین شمال غربی ـ منطقه ای که شهر اورومچی حاکم نشین آن است) گريخت و به دولت آن كشور پناهنده شد و دولت اشكاني ایران استرداد او را درخواست نكرد تا قضيه بزرگ نشود و ميان دو دولت دوست (ايران و چين)، يك مسئله پيچيده به وجود نيايد. مرز شمال غربی چین پس از تغییراتی که در دوران سیل مهاجرت اقوام آلتائیک و سپس حکومت مغولها کرد اینک همان شده است که در عهد اشکانیان و ساسانیان بود. ایرانیان مردم آن کشوررا به نام دودمان کین = شین = چین؛ چینیان و برخی ملل از جمله ترکیک زبانها به نام دودمان هان؛ «هان» می خوانده اند که هر دو اسم باقی مانده است. غرب واژه چین را از ایرانیان فراگرفته و رایج ساخته است چینیان کشور خودرا «چونگ کواو» می خوانند. ارزش خاک ميهن براي ناصرالدين شاه! اسناد قرارداد مورخ 27 ماه مه سال 1893 ميلادي روسيه و ايران 9 ژوئيه همين سال ميان دو دولت مبادله شد و در اروپا (نه در تهران) انتشار يافت!. به موجب اين قرارداد، ناصرالدين شاه قاجار منطقه مرزي «فيروز» را به «اعليحضرت تزار همه روسيه!» بخشيده بود و خط مرزي دو كشور به سود روسيه تغيير يافته بود. اين منطقه اينک در جمهوري ترکمنستان واقع شده است. قاجارها متعلق به ايل مغولي «قجر» و از اعقاب قاجار نويان، اميرزاده مغول بودند که با چنگيز به آسياي ميانه آمده بود. از رفتار خانها و سلاطين قاجار که در کتب تاريخ و يادداشت هاي رجال معاصرشان مندرج است چنين برمي آيد که جز نفع شخص خود در انديشه اموري ديگر نبودند و کوشش آنان تنها اين بود که براريکه قدرت باقي بمانند!. روزي که «باب» اعدام شد سيد علي محمد شيرازي معروف به «باب» كه در زندان چهريق آذربايجان محبوس بود 9 ژوئيه سال 1850 به تصميم ناصرالدين شاه كه تازه به سلطنت رسيده بود اعدام شد. با او، يكي از مريدانش به نام مّلا محمد علي نيز اعدام گرديد. سيد علي محمد شيرازي هنگام اعدام 31 ساله بود. سركوب شدن امير مؤيد سوادكوهي 18 تير 1300 زد و خورد نيروي اعزامي قزاق با افراد اميرمؤيد سوادكوهي كه در مازندران بناي مخالفت با دولت وقت را گذاشته بود آغاز شد و روز بعد با شكست امير مؤيد و فرار او پايان يافت. اين مخالفت با خشونت تمام سرکوب شده بود. احمد آقا خان مير پنج (بعدا سپهبد امير احمدي) فرمانده قزاقهاي اعزامي پس از شکست دادن سوادکوهي، خانه و قرارگاه او را به آتش کشيد و فرزندانش را هم فراري داد. هدف، ارعاب مخالفان احتمالي ديگر بود. اين رويداد چهار ماه و نيم پس از کودتاي ژنرال رضاخان که سردار سپه و وزير جنگ شده بود و خود نيز از مردم سوادکوه بود صورت گرفت. امير احمدي که از همقطاران قديم رضا شاه بود در سال 1344 در 77 سالگي درگذشت. وي نخستين نظامي ايران بود که پس از دوران ساسانيان، سپهبد شده بود. واژه هاي «سپه، سپاه، سپهبد» و تركيبات آنها، از دوران ايران باستان تا كنون تغيير نيافته اند. سپهبد امير احمدي به مشاغل نظامي و غير نظامي متعدد و گوناگون منصوب شده بود و آخرين سمت او سناتور انتصابي بود. سپهبد امير احمدي: زماني كه احمد آقا خان ميرپنج بود ــــ و هنگامي كه سناتور اعتراض ايران نسبت به عضويت بحرين در اتحاديه امارات، ولي ... در اين روز در سال 1347 خورشيدي (نهم ژوئيه 1968) دولت وقت ايران نسبت به عضويت بحرين در فدراسيون امارات اعتراض كرد. دولت وقت در اين اعلاميه اعتراضيه خود يادآور شده بود كه بحرين يك استان ايران است. سالها پيش از آن، مجلس شوراي ملي بر پايه اسناد و شواهد تاريخي، با تصويب يک قانون «بحرين» را استان چهاردهم ايران اعلام کرده بود. بعدا، شاه (ظاهرا) به خواست آمريکا ترتيبات ابطال حقوق ايران نسبت به بحرين را داد که چون عمل او خودسرانه و غير دمکراتيک بود (عدم انجام رفراندم در ايران و استعلام نظر ايرانيان)، توده ايرانيان هنوز جدايي بحرين را نپذيرفته اند و يکي از اتهامات وارده به شاه پس از خلع وي همين اقدام او بود. پس از انقلاب، يک مورد از اتهامات امير عباس هويدا نخست وزير وقت او هم بي حق کردن ايرانيان و نقض تماميت ايران (از دست دادن بحرين طبق سياست جهاني يک دولت ثالث) بود که در بهار سال 1358 اعدام شد. هيچ مقام در هيچ کشور، بدون انجام رفراندم و کسب مجوز از مردم اختيار تجزيه وطن را ندارد و اگر چنين کند، عمل او غيرقانوني است. نگراني دکتر شايگان از آينده جبهه ملي ايران دكتر علي شايگان از ياران دكتر مصدق 18 تير ماه 1358 (ژوئيه 1979) و پنج ماه پس از پيروزي انقلاب با توجه به ايجاد انشعاب در جبهه ملي، نگراني خود را از آينده اين جبهه ابراز داشت. وي تاكيد كرد: تاريخ وطن نشان داده است كه هر شكست و تضعيف در پي يك تفرقه بوده است. همين انشعاب باعث تضعيف موقع ملّيون در ميان انقلابيون وقت و دولت موقت شد. وي در همين روز با توجه به در پيش بودن تدوين قانون اساسي تازه، توصيه کرد که اختيارات رئيس جمهور محدود و اختيارات اجرايي عمدتا در دست نخست وزير باشد؛ زيرا که رئيس جمهور را تا انقضاي دوره به آساني نمي توان تغيير داد حال آن که نخست وزير، اگر در کارش موفق نباشد مي شود با راي عدم اعتماد مجلس او را کنار گذاشت. در آن زمان صحبت از اين بود که قانون اساسي تازه ايران تقريبا رونوشتي از قانون اساسي جمهوري پنجم فرانسه باشد. اظهارات دکتر شايگان همان روز و روز بعد در روزنامه هاي تهران به تفصيل انتشار يافته بود که مي توان براي دستيابي به متن آن به آرشيو روزنامه ها مراجعه کرد. رويداد کوي دانشگاه تهران در 18 تير 1378 يك رشته تظاهرات عمدتا دانشجويي، 18 تيرماه 1378 (9 ژوئيه سال1999) و در اواخر دومين سال حكومت محمد خاتمي، منجر به ورود پليس و گروهي ديگر كه رسانه ها عنوان «شخصي پوش» به آنان داده بودند در ساعات شب به خوابگاه اصلي دانشجويان دانشگاه تهران معروف به «كوي اميرآباد» شد. در اين رويداد تلفاتي وارد آمد، به ساختمانهاي كوي دانشگاه آسيب رسيد و گروهي نيز دستگير و زنداني شدند. گفته شده است كه توقيف روزنامه «سلام» توسط دادگاه مطبوعات؛ جرقه اين تظاهرات را زده بود. تنها كشته شدن يك نفر در كوي دانشگاه به نام عزت ابراهيم نژاد، رسما تاييد شده است. تظاهرات تا چند روز بعد هم به ويژه در تبريز ادامه يافته بود. برخي نيز اين تظاهرات را به حساب عدم رضايت عامه از كوتاهي ماموران مربوط در كشف و متوقف ساختن عمل ربوده شدن و قتل چند مخالف نظام معروف به «قتل هاي زنجيره اي» گذارده بودند. محمدعلي ابطحي هنوز ريشه و چگونگي تظاهرات تيرماه 1378 ايران به درستي روشن نيست. دراينجا يادداشت محمدعلي ابطحي (حجت الاسلام) رئيس دفتر وقت محمد خاتمي را در زمينه رويداد 18 تير كه در «روزنوشت» او در ذيل «18 تير ماه 1378» آمده و يك سند است مي آوريم. ابطحي (متولد بهمن ماه 1338 در مشهد) در 24 سالگي مدير راديو ايران، در 29 سالگي معاون وزارت ارشاد و در 42 سالگي معاون رئيس جمهور (محمد خاتمي) شده بود: يادداشتهاي من در جمعه 18 تير 1378ساعت 6 صبح، روي تلفن موبايلم، فراهاني از بچه هاي دفتر تحکيم با صدايي برآشفته زنگ زد که از حوادث ديشب خبر داريد؟ گفتم نه. گفت ديشب به کوي دانشگاه، از سوي نيروي انتظامي حمله شده، بچه ها را زده اند و تار و مار کرده اند، به داد برسيد و قطع کرد. نگران شدم. به هادي خانيکي زنگ زدم، خبر را تائيد کرد. به وزارت کشور زنگ زدم، کسي نبود. ساعت 8 صبح به آقاي خاتمي زنگ زدم، گفت خبر را از BBC شنيده ام ولي از ابعاد آن خبر ندارم. با دکتر معين (وزير علوم) تماس گرفتم، در جريان بود و گفت به دفترش در وزارت علوم مي رود. قرار گذاشتيم نزديک ظهر در دفتر تاجزاده در وزارت کشور جمع شويم. به فرهادي، عباد، خانيکي، رضا خاتمي هم زنگ زدم حوالي ساعت 11 در دفتر تاج زاده در وزارت کشور جمع شديم. موسوي لاري در کرج بود. قرار شد او خودش را برساند. اخبار حکايت از حمله شديد نيروي انتظامي به دانشجويان داشت بر اساس خبري که گرفتيم، ديشب دانشجويان به اعتراض تعطيلي روزنامه سلام تظاهرات کرده بودند و به خيابان هاي اطراف خوابگاه آمده بودند و نيروي انتظامي به آنها حمله کرده بود. اخباري که مي رسيد حکايت از کشته شدن و در گيري شديد مي کرد. بنا به اطلاع دکتر معين، دانشجويان در داخل خوابگاه و نيروي انتظامي در بيرون بودند. با آقاي خاتمي هم مرتب در تماس بوديم. قرار شد همگي به دانشگاه بروند تا از نزديک ضمن همدردي با دانشجويان مسائل را بررسي کنند. جمع فوق از وزارت کشور به طرف دانشگاه رفتند. آقاي موسوي لاري هم که صبح به کرج رفته بود، خود را به انها رساند. براي اينکه در اين شرايط که مسائل مبهم است، دفتر رئيس جمهور طرف اصلي ماجرا نباشد و امکان ارتباط با پليس و نيروي انتظامي باشد، من همراه آنها نرفتم. با موبايل با مصطفي تاج زاده در تماس بودم. تماس ها ناقص و نشان از اوضاع ناهنجار داخل دانشگاه بود. مصطفي تاج زاده با موتور رفته بود تا به عنوان معاون وزير کشور با نيروي انتظامي صحبت کند، زنگ زد و گفت که اين نيروهاي انصار حزب الله فراوانند. دانشجويان نيز مرتب از فرمانده انصار مي پرسند. تمام تلاش ها معطوف به اين بود که دانشجويان از خيابان به داخل کوي باز گردند. دانشجويان مخالف پاکسازي خيابان بودند و مي گفتند: مردم بايد اينها را ببينند و متوجه شوند چه جنايتي در حق دانشجويان شده است. کساني که در صحنه حاضر بودند خبر دادند يکي از کساني که به سوي دانشجويان تير اندازي مي کرده لباس شخصي داشته و با سلاح کمري شليک مي کرده است. تيراندازي ها منجر به زخمي شدن حداقل سه نفر از مچ پا، شکم و سر شده که حال يکي از آنها وخيم است. هنوز هيچ منبع موثقي خبر از کشته شدن کسي نداده ولي شايعات حکايت از قتل 5 الي 6 نفر مي کند. دانشجويان همچنين از فحاشي و هتاکي انصار به نواميس آنها بسيار ناراحتند. حضور و صحبت هاي معين، تاجزاده، شمس الواعظين و دکتر کوهي، رئيس کوي دانشگاه تهران، نقش موثري در آرام کردن فضا داشته است. البته دانشجويان ابتدا به مسئولان اظهار بي اعتمادي مي کرده اند ولي تداوم حضور آنها و صحبت صميمانه شان با دانشجويان به تدريج جو اعتماد را حاکم کرده است. از سوي ديگر، با توجه به اينکه دادگاه ويژه به استناد شکايت وزارت اطلاعات روزنامه سلام را توقيف کرده، تلاش کرديم که اطلاعات شکايتش را پس بگيرد. آقاي خاتمي از من خواست که موضوع را به يونسي(وزير اطلاعات) منتقل کنيم. اين را هم گفتم که ارشاد مي خواهد عليه تعطيلي سلام بيانيه بدهد. يونسي قبول کرد که شکايت را پس بگيرد، از وقتي که مشخص شد سلام با شکايت وزارت اطلاعات بسته شده، تمام جناح راست ............................................. . بلافاصله به منزل آقاي خاتمي رفتم و ماجرا را گفتم. خوشحال شد. بعد از مدتي يونسي و خسرو تهراني زنگ زدند که در وزارت اطلاعات شايع شده اين حرف ها مال ابطحي است نه خاتمي. من گفتم با خود آقاي خاتمي صحبت کنيد. يونسي با خاتمي تماس گرفت و همه حرف ها را شنيد.... نيم ساعت بعد به منزل يونسي رفتم... بيانيه را گرفتم و به خبرگزاري فرستادم. عده اي از مديران مسئول روزنامه ها (صبح امروز، خرداد، نشاط، عصر آزادگان، آريا، جهان اسلام، آزاد، همشهري، ايران نيوز و ....) هم نامه اي خطاب به رئيس جمهور نوشته اند و از او خواسته اند که به عنوان پاسدار قانون اساسي و آزادي ها شهروندان اقدامات لازم براي رفع توقيف از سلام را انجام دهد. شب به محل کار آقاي کرّوبي رفتم. آقاي موسوي خوييني (حجت الاسلام و مدير روزنامه سلام) هم بود. ماجراي پس گرفتن شکايت اطلاعات را گفتم. و همانجا بوديم که تلويزيون آن را خواند. آقاي خوييني ها خيلي از اين پشتکار من تعريف کرد. خود را آماده کرد که از پس فردا روزنامه را منتشر نمايد .... در قلمرو انديشه سالگشت درگذشت ادموند بورك که مخالف انقلاب بود Edmund Burke نهم ژوئيه 1792 «ادموند بوركEdmund Burke» فيلسوف محافظه كار و دولتمرد انگليسي در 64 سالگي درگذشت. وي از مخالفان انقلاب فرانسه و هر گونه تغيير در نظامات يك كشور (سياسي، اجتماعي و اقتصادي) از طريق انقلاب بود و عقيده داشت كه زيان تخريب وارده، بيش از منفعت حاصل از آن است. به نتيجه مطلوب نرسيدن انقلاب فرانسه و بعدا انقلاب بلشويكي روسيه، تا حدي عقايد بورك را كه در تاليفاتس منعكس است تاييد مي كند. بورک ترجيح مي داد که هرگونه تحول به طرق دمکراتيک و بدون برهم خوردن نظم و وضعيت جامعه و تدريجي صورت گيرد. باوجود اين، بورك از هواداران بپاخيزي مهاجرنشينان انگليسي در آمريكا براي كسب استقلال بود!. در قلمرو رسانهها لاينوتايپ در ايران، 72 سال پس از آمريكا! ماشين لاينو لايپ «نيويورك تريبيون» نخستين روزنامه جهان بود كه حروفچيني خود را از حروف سربي دستچين به لاينوتايپ تبديل كرد. شماره سوم ژوئيه سال 1886 نيويورك تريبيون با ماشين لاينو تايپ حروفچيني شده بود. لاينوتايپ سه سال پيش از آن (سال 1883) توسط يك زرگر آلماني به نام «اوتمار مرگانتالر» ساخته شده بود. استفاده از لاينوتايپ در ايران از سال 1958 (72 سال پس از آمريكا؟!) و از روزنامه اطلاعات آغاز شد و اين كار به قدري بااهميت جلوه داده شده بود كه رئيس وقت كشور را براي گشايش تالار «لاينوتايپ» ها دعوت كرده بودند. در وطن ما از سال 1975 به تدريج حروفچيني، تايپ ستي (كامپيوتري) شده است و اينك از تايپ تا صفحه بندي، عكس گذاري و ارسال صفحات به چاپخانه با كامپيوتر و اينترنت صورت مي گيرد. نظر جهاني ناشران: روزنامه «كم تيراژ» نشريه اي خصوصي (شخصي) است، نه عمومي انجمن بين المللي ناشران در ژوئيه 1993، ضمن رسيدگي به دهها موضوع و مسئله، به انتقاد از «ادامه انتشار برخي روزنامه هاي عمومي (غير حزبي و غير تخصصي) با فروش (تيراژ) بسيار كم و تحمل زيان كه كاري منطقي بنظر نمي رسد» رسيدگي كرد و نظر داد: يک روزنامه عمومي (نه حزبي و تخصّصي) موسسه اي است اقتصادي و محل کسب و کار، نه پلکان سياسي براي صاحبش و وسيله گرفتن اعانه؛ لذا روزنامه هاي عمومي که در کشورهاي بالاي پنج ميليون جمعيت، با فروشي کمتر از حدود پنج هزار نسخه به انتشار ادامه مي دهند نبايد «روزنامه عمومي» بشمار آورده شوند. اين نشريات اگر روزانه (يوميه) باشند بايد روزنامه خصوصي (همانند وبلاگهاي فعلي - وبلاگ چاپي) شناخته شوند که ناشر اخبار و مطالب مورد علاقه صاحب آنها و بازتاب دهنده فكر و نظر ايشان هستند. پايين آمدن شمار فروش از پنج هزار نسخه در روز بايد براي سه ماه پياپي ادامه داشته باشد تا يک روزنامه عنوان «عمومي بودن» را از دست بدهد، نه در يک و ده و بيست روز. روزنامه كم تيراژ مي تواند ار انجمن ناشران محل (صنف) درخواست مهلت براي بازسازي و بهبود كيفيت كند تا عنوان «عمومي = حرفه اي» را از دست ندهد. در زمان اين تصميم گيري (سال 1993)، هنوز اينترنت همانند امروز عموميت نداشت كه ريزش تيراژها را به حساب آن بگذارند. تصوير تاريكي كه يك روزنامه نگار آمريكايي از اوضاع روسيه ترسيم و قتل او اين تصوير را تاريكتر كرد Paul Klebnikov نهم ژوئيه 2004 «پال كلمنيكوفPaul Klebnikov» روزنامه نگار روس تبار آمريكايي در ساعات شب در يك خيابان مسكو هدف چند گلوله كه از داخل يك اتومبيل شليك شده بود قرارگرفت و چند ساعت بعد در بيمارستان و در 41 سالگي درگذشت. كلمنيكوف با اينكه دكتراي اقتصاد داشت ترجيح داده بود كه روزنامه نگار اينوستيگيتيو شود زيرا كه پس از شروع بكار در يك موسسه اقتصادي، پي به انواع زد و بندها (كه قبلا تصورشان را نمي كرد) برده بود كه در امور اقتصادي رايج بود و زيانش متوجه مردم عادي مي شد. او در روزنامه نگاري اينوستيگيتيو تا به آنجا پيشرفت كرد كه در مجله معروف فوربسForbes، دبير گزارش شد. كلمنيكوف كه پدر بزرگش يك درياسالار روس بود كه درجريان انقلاب بلشويكي كشته شده بود و خانواده اش به آمريكا مهاجرت كرده و وي در نيويورك به دنيا امده بود پس از خواندن اين خبرها كه پس از فروپاشي شوروي، روسيه گرفتار تبهكاري اقتصادي شده و غارت مي شود نگران ميهن نياكان شد، به اين كشور رفت و به عنوان روزنامه نگار دست به پژوهش زد و سه گزارش مفصل كه كتاب هم شده اند تحت عناوين: «كاپيتاليسم گانگستري و زوال روسيه»، «پدرخوانده كرملين، بيوگرافي بوريس برزوفسكي» و «صد ميلياردر يكشبه در روسيه» منتشر ساخت. اين مطالب جهانيان را متوجه واقعيت هاي تاريك اوضاع روسيه ساخت و نگران گسترش مافياي روس در كشورهاي ديگر كرد و همچنين خشم روس ها از بابت غارت اموال عمومي و درنتيجه وقوع انقلابي ديگر در اين كشور كه فراگير و جهاني خواهد شد. ناشر مجله فوربس كه چنين ديد تصميم گرفت كه از مجله خود يك اديشن روسي در مسكو منتشر كند و با روشن ساختن روس ها از اين طريق، از دامنه دار شدن خطر بكاهد. وي كلمنيكوف را سردبير اين اديشن كرد، به مسكو فرستاد و كار انتشار از سال 2004 آغاز شد. گزارش هاي اينوستيگيتيو كلمنيكوف ميهندوستان روس را روشن ساخت كه به اظهار آگاهان، سهم بزرگي در تحولات كرملين و تعقيب قضايي سوء استفاده گران اقتصادي و فرار برخي از آنان از روسيه داشته است. كلمنيكوف با رفتن به چچن و تحقيق درباره برخي فعاليت ها در آنجا خود را بيش از گذشته به مخاطره افكند كه كشته شد. پليس مسكو عاملين قتل او را تبه كاران سازمان يافته تشخيص داد و در اين رابطه سه نفر را دستگير كرد، اما به نوشته رسانه هاي آمريكا معما با رويدادهاي بعدي پيچيده تر شده است. معما از لحظه اي آغاز شد كه چهار گلوله به بدن كلمنيكوف وارد شد. يك ساعت طول كشيد تا به درخواست پليس، آمبولانس به محل تيراندازي رسيد!. در بيمارستان، اكسيژن نبود و هنگام انتقال كلمنيكوف از طبقه پايين ساختمان به يك اطاق عمل در طبقه بالاتر، آسانسور ساختمان ازكار افتاد و مجروح در آنجا ماند و ... و بالاخره بر اثر خونريزي درگذشت. مراحل رسيدگي قضايي بر معما افزود. قاضي مامور رسيدگي پس از مدتي بيمار شد و كناره گيري كرد و قاضي بعدي پس از انتصاب، رسيدگي را از نو شروع كرد. بالاخره محاكمه انجام شد ولي هيات منصفه متهمان را مجرم ندانست!. اينك قضيه در مرحله اعاده دادرسي است. ساير ملل ضرب المثل دليري و دفاع از ميهن نهم ژوئيه 1386 ميلادي، در همان ايام كه امير تيمور ايران را مورد تاخت و تاز قرار داده بود و از كله مقتولين مناره مي ساخت و اروپاي قرون وسطا (دوران ظلمت) اسير دسته هاي مسلح موسوم به شواليه (يكه سوار جنگي) بود و از دست حكومتهاي مركزي كار چنداني ساخته نبود؛ يكي از جنگهاي ميهني قهرمانانه تاريخ بشر در ناحيه «سمپاخ Sempach» روي داد. در اين جنگ 1600 داوطلب سويسي يك سپاه بيش از شش هزار نفري اتريشي را منهدم ساختند. اين سپاه به فرماندهي «لئوپلد» دوك ارشد اتريشي ماموريت داشت كه شمال سويس را تصرف و ضميمه اتريش سازد. در جنگ يكروزه «سمپاخ»، لئوپلد و پيش از پنج هزار تن از سربازان او كشته شدند. اين جنگ كه نهايت فداكاري در راه ميهن را نشان مي دهد هنوز پس از هفت قرن در اروپا ضرب المثل دليري و دفاع از ميهن است و هرگز هم فراموش نخواهد شد. ... و به اين ترتيب انقلاب فرانسه وارد مرحله اصلي خود شد 9 ژوئيه سال 1789 ميلادي نمايندگان طبقه سوم در مجمع ملي فرانسه (مجلس سراسري طبقات سه گانه اين کشور) كه اعضاي آن از ميان روحانيون، اشراف و عوام (توانگران شامل بازرگانان و صاحبان صنايع و کشتي دارها و اصحاب حرفه ها، و نه افراد پايين تر طبقه متوسط امروز) تعيين و معرفي شده بودند به ناگهان اعلام داشتند كه مجمع ملي از اين پس «مجلس موسسان» خواهد بود که وظيفه اش تدوين يك قانون اساسي و محدود كردن اختيارات سلطنت و مقامات اجرايي وطن است که پس از اين تغيير نام و تکليف، مجلس آمادگي خود را براي تدوين قانون اساسي اعلام داشت. مجمع ملي (مجلس سراسري طبقات سه گانه که گهگاه دعوت به تشکيل جلسه مي شد) اين بار بنا به ابتکار و به دعوت «نكر Necker» وزير دارايي فرانسه و با هدف افزايش مالياتها به منظور رفع مشكلات مالي دولت تشكيل جلسه داده بود. نمايندگان طبقه سوم (طبقه بعد از روحانيون و اشراف) از همان آغاز كار خواستار وضع يك قانون پايه شده بودند که اختيارات و مسئوليت ها را در حکومت روشن سازد که به دستور پادشاه، پس از ختم آن جلسه بر در تالار قفل زدند که اين نمايندگان، ديگر نتوانند وارد تالار شوند که در ورساي قرار داشت. در واكنش به دستور پادشاه، دکتر گيوتين (مخترع ماشين اعدام بدون درد) يکي از نمايندگان طبقه سوم از شهر پاريس پيشنهاد كرده بود كه نمايندگان طبقه سوم در ميدان تنيس که در نزديکي تالار قرار داشت اجتماع كنند. در اين اجتماع، آنان سوگندنامه امضاء كردند كه تا پايان كار متفرق نشوند. اين نمايندگان بعدا در جلسه نهم ژوئيه، نام مجمع را به مجلس موسسان تغيير دادند. لوئي شانزدهم پادشاه وقت فرانسه كه چنين ديد «نكر» وزير دارايي را كه باعث دعوت مجمع به تصويب مالياتهاي تازه و در نتيجه توليد دردسر براي او شده بود بركنار كرد كه مردم پاريس به خيابانها ريختند و ظرف دو روز هر جا را كه خواستند آتش زدند و پنج روز بعد (14 ژوئيه) زندان باستيل را كه محل نگهداري زندانيان سياسي بود متصرف شدند و ويران كردند كه متعاقب آن اشراف و اعيان فرانسه از ترس جان به ترك كشور دست زدند و انقلاب وارد مرحله اصلي خود شد.لوئي شانزدهم پادشاه وقت فرانسه كه چنين ديد «نكر» را كه باعث اين دردسر براي او شده بود بركنار كرد كه مردم پاريس به خيابانها ريختند و ظرف دو روز هر جا را كه خواستند آتش زدند و پنج روز بعد(14 ژوئيه ) زندان باستيل را كه محل نگهداري زندانيان سياسي بود متصرف شدند و ويران كردند كه متعاقب آ ن اشراف و اعيان فرانسه از ترس جان به ترك كشور دست زدند و انقلاب وارد مرحله اصلي خود شد. منظره اجتماع نمايندگان عوام (طبقه سوم) فرانسه در سال 1789 در ميدان تنيس كه توسط نقاش معاصر «ژاك لويي داويد» كه خود شاهد صحنه بوده ترسيم شده است استقلال آرژانتين عملي شد 9 ژوئيه روز استقلال آرژانتين است كه در سال 1816 عملي شد. به عبارت ديگر روز 9 ژوئيه 1816 اتحاديه ايالتهاي اسپانيايي «ريودولاپلانتا Rio de La planta» به نام جمهوري آرژانتين به وجود آمد. قبلا چند بار ديگر آرژانتيني ها به داشتن استقلال ابراز تمايل کرده و حتي آن را علام داشته بودند که اين بار تحقق يافت. آرژانيتن يك مهاجر نشين اسپانيايي در آمريكاي جنوبي بود. ... و سرانجام سياهپوستان هم تبعه آمريكا شدند اصلاحيه چهاردهم قانون اساسي آمريكا كه اجازه مي دهد سياهپوستان هم تبعه اين كشور شوند از نهم ژوئيه 1868 (19 تير 141 سال پيش) به اجرا درآمد. سياهپوستان از 250 سال پيش از آن به صورت برده و با غل و زنجير از آفريقا به آمريكاي شمالي منتقل و به فروش رسيده بودند و اين وضعيت در ايالتهاي شمالي تا سال 1861 و در ايالتهاي جنوبي تا 1865 ادامه داشت. اصلاحيه چهاردهم، هفت سال بعد از صدور اعلاميه الغاء بردگي و سه سال پس از پايان جنگ داخلي آمريكا به اجرا گذارده شد. با وجود اين، تا نيمه دهه 1960 (صد سال بعد) سياهان مشمول حقوق مدني نبودند و داراي مدارس جداگانه بودند و در اتوبوس هاي عمومي، جاي مخصوص به خود داشتند و به هر شغلي گمارده نمي شدند كه در انتخابات نوامبر2008 يك سياهپوست دورگه (نيمه كنيايي و نيمه آمريكايي) به رياست جمهوري اين كشور انتخاب شد. سياهپوستان ايالات متحده حدودUSA) 11 درصد جمعيت سيصد و پنج ميليوني اين کشور را تشکيل مي دهند که درصد کودکانشان نسبت به گروههاي نژادي ديگر اين فدراسيون بيشتر است. نبرد مرگبار «گتيسبورگ» و يكي از نخستين عكسهاي تاريخ فتو ژورناليسم عكس بالا يك عكس خبري است كه در دو سال نخست پيدايش حرفه «فتو ژورناليسم» برداشته شده است. اين عكس كه چهارم ژوئيه 1863 گرفته شده است گوشه اي از صحنه اجساد پراكنده كشته شدگان نبرد سه روزه گتيسبورگGettysburg را نشان مي دهد كه از يكم تا پايان سوم ژوئيه آن سال ادامه داشت و مرگبارترين نبرد جنگ داخلي آمريكاييان بشمار مي رود. در اين نبرد كه در جنوب ايالت پنسيلوانيا روي داده بود 71 هزار سرباز جنوبي (كنفدراسيون آمريكا) با 93 هزار نظامي شمالي (فدراسيون آمريكا = دولت واشنگتن) مي جنگيديد كه نبرد با عقب نشيني جنوبي ها پايان يافت. مورخان جنوبي نوشته اند: چون ژنرال رابرت ليRobert Lee فرمانده نيروهاي جنوب نخواست كه تلفات برادران (دو طرف كه هر دو آمريكايي بودند) بيشتر شود دستور بازگشت داد. اين نبرد نقطه عطفي در تاريخ جنگ داخلي آمريكاست زيرا كه با عقب نشيني ژنرال لي، نقشه او مبني بر دور زدن منطقه پايتخت وبا اين عمل، تضعيف روحيه شمالي ها شكست خورد. جنگ داخلي تا دو سال بعد هم ادامه داشت. در نبرد گتيسبورگ 8 هزار تن كشته و 39 هزار نفر ديگر مجروح و يا اسير شده بودند. ميدان جنگ (بتلفيلد) همچنان نگهداري مي شود تا درس عبرتي براي بينندگان باشد. هر سال دهها هزار تن از اين ميدان ديدن مي كنند. نخستين عمل جراحي روي قلب 9 ژوئيه در سال 1893، روزي است كه در آن، نخستين عمل جراحي روي قلب انجام گرفت و از آن پس روال عادي يافت. اين عمل معروف به عمل جراحي قلب باز توسط دكتر «دانيل ويليامز» صورت گرفت. هفت دهه بعد، و در سوم دسامبر 1967 نخستين عمل تعويض قلب در جمهوري آفريقاي جنوبي توسط دكتر کريستيان بارنارد Christiaan Barnard (متولد 1922 و متوفي در 2001) صورت گرفت كه اين نوع عمل جراحي نيز اينك امري عادي شده است. نظر يک تحليلگر دولتي آمريکا درباره گروههاي مبارز در عراق نهم ژوئيه 2004 اسوشييتدپرس در گزارشي به قلم «جيم كرين» و به نقل از يك تحليلگر رسمي آمريكا نوشته بود كه عده مبارزان مسلح در عراق بر خلاف بر آورد «انتوني كوردسمن» كارشناس مركز استراتژيك و مطالعات بين المللي (آمريكا) از 22 هزار تن متجاوز است و اين شمار همچنان رو به افزايش است. کوردسمن اين عده را كمتر از پنج هزار تن برآورد كرده بود. تحليلگر رسمي (تحليلگر رويدادها براي دولت) به جيم کرين گفته بود كه برخلاف نظر مركز استراتژيك و مطالعات بين المللي، همچنين بيشتر مبارزان از جهادي ها و عناصر القاعده نيستند و از دسته هاي مختلف و جدا از هم تشكيل شده اند، از جمله سني هايي كه نگران از دست دادن اختيارات حكومتي پس از 70 سال و به گوشه افتادن و محروم شدن از درآمد نفت هستند و شيوخ قبايل و امامان سني مساجد از آنان حمايت مي كنند. دسته ديگر، بعثي ها هستند كه نمي خواهند عراق نظام اسلامي داشته باشد و مخالف حكومت مذهبي و اقتصاد بازار آزاد (نظام دلخواه آمريكا) هستند و در ميان آنان برخي افراد گارد منحله جمهوري عراق هم ديده مي شوند. به باور اين تحليلگر، مبارزان شيعه از پايه با حكومتي در عراق كه حرف شنوي از آمريكا داشته باشد مخالفند، به علاوه بيم از آن دارند كه چنين دولتي به سني ها كه در باطن مورد حمايت دولت سعودي و اردن و اكثريت جهان عرب خواهند بود امتياز دهد. مبارزان شيعه كه سلاحهاي خود را حفظ كرده و در حال آماده باش هستند بيش از هردسته ديگر خواهان رعايت دمكراسي اند زيرا اطمينان دارند كه اگر راي اكثريت رعايت شود هر حكومت آينده متعلق به آنان خواهد بود. البته جهادي ها از جمله القاعده كه از گوشه و كنار جهان اسلام آمده و مي آيند نيروي چشمگيري هستند ولي خط آتش در كنترل كامل ايشان نيست. بنابراين، كانونهاي مقاومت متعددند و شناخت سران همه به آساني امكان پذير نيست كه بشود با آنان تماس گرفت و سازش كرد. پس، اعلام عفو عمومي هم تاثير چندان براي برقراري آرامش نخواهد داشت. اين تحليلگر به نويسنده اسوشييتدپرس گفته بود که برخي از اين كانونها داراي واحد هاي بمب سار و ترور و نيز دسته هاي حمله هستند و تاكتيكشان به نظر «پيشرفته» مي رسد. به اين ترتيب كه يك واحد، انفجار توليد مي كند و همين كه سربازان به محل بشتابند به دام دسته حمله مي افتند كه تيراندازي مي كنند از جمله با راكت، خمپاره انداز و نارنجك انداز. با اين وضعيت، برقراري حكومت نظامي نه تنها فعاليت اين گروهها را محدود نمي كند بلكه ماموران اجراي حالت فوق العاده را كه مجبورند در خيابان باشند آسانتر به دام مي اندازد. يک بانوي ديگر رئيس جمهور آرژانتين کريستينا هشتم ژوئيه 2007 رسانه هاي بوئنوس آيرس گزارش کرده بودند كه در انتخابات آتي آرژانتين، بانو كريستينا فرناندز دو كيچنر همسر نستور كيچنر رئيس جمهور وقت نامزد احزاب مؤتلفه حاكم خواهد بود. پيش بيني رسانه ها درست بود و بانو كريستينا که عضو سناي آرژانتين و يك سناتور بنام و فعال بود در انتخابات 28 اكتبر 2007 رياست جمهوري آرژانتين به پيروزي رسيد و برجاي شوهر نشست. احزاب مؤتلفه آرژانتين ناسيوناليست چپ (پرونيست) هستند. نستور كيچنر قبل از انجام انتخابات گفته بود که تصميم دارد پس از انقضاي دوره رياست جمهوري اش، در چارچوب احزاب پرونيست يك جناح نيرومند چپ به وجود آورد. قبلا هم ايزابل پرون برجاي شوهرش خوان پرون نشسته و رئيس جمهور آرژانتين شده بود. نظر آمريکاييان درباره جورج بوش و معاونش در ژوئيه 2007 ليبي بنگاه نظر سنجي (Opinion Center) اي. آر. جي. A.R.G.آمريكا كه دفتر مركزي آن در ايالت نيو همشاير قرار دارد هفتم ژوئيه 2007 اعلام كرده بود كه 45 درصد آمريكائيان موافق و 46 درصد آنان مخالف محاكمه پارلماني جورج بوش رئيس جمهوري اين كشور (به اتهام توجيه نادرست اشغال نظامي عراق) هستند كه محبوبيت او در ژوئن 2007 به سي درصد و حتي اندكي كمتر كاهش يافته بود. 9 درصد ديگر گفته بودند که هنوز در اين زمينه تصميم نگرفته اند. اين بنگاه كه طبق فرمول خود، نظر آمريكائيان را در سوم و چهارم ژوئيه 2007 استعلام كرده بود همچنين گزارش کرده بود كه 54 درصد آمريكائيان خواهان محاكمه پارلماني (ايمپيچمنت) ديك چني معاون بوش و برکنار شدن او هستند زيرا معتقدند که چني بوده است که به جورج دبليو بوش خط مي داد. دليل عمده هواداران محاكمه بوش اين بود كه وي به استناد گزارش هاي خلاف واقع سازمانهاي اطلاعاتي و پناهندگان عراقي به آمريكا از جمله احمد چلبي (و عمدتا ساختگي و شايد دستوري) از كنگره مجوز حمله نظامي به عراق را گرفته بود كه تعرض نظامي به عراق بدون مجوز سازمان ملل، آمريكا را در افكار عمومي جهانيان بدنام كرده است. در اين نظر سنجي، اکثريت آمريكائيان گفته بودند که مخالف ادامه اشغال نظامي عراق به آن صورت هستند و كاهش مجازات «ليبي» رئيس دفتر سابق چني از سوي بوش را مانع اجراي عدالت خوانده بودند. "ليبي" به جرم افشا نام يک جاسوسه "سيا" با هدف گرفتار انتقام از شوهر او به زندان محکوم شده بود که جورج بوش با استفاده از اختيارات رياست جمهوري اين مجازات را به حالت تعليق درآورد. قبلا گفته شده بود که انتقاد از دولت بوش پس از انقضاي دوران رياست جمهوري او شدت خواهد يافت و احتمال تعقيب قضايي زياد که چنين نشد و پس از کنار رفتن دولت بوش انتقادها پايان يافت و ديگر خبري نشد. يک صاحبنظر در نخستين هفته ژوئيه 2009 و شش ماه پس از تغيير دولت واشنگتن گفته بود که سکوت مقامات و رسانه هاي آمريکا درباره دولت بوش نشان مي دهد که اشغال نظامي عراق و عمليات نظامي افغانستان و ... دراجراي يک سياست کلي بوده است. عراق در ژوئيه 2007 و ادامه خشونت انفجار انتحاري هفتم ژوئيه 2007 در آبادي نسبتا كوچكي در ايالت صلاح الدين عراق (160 كيلومتري شمال بغداد) كه بيش از 150 كشته و افزون بر اين رقم مجروح داشت نشان داد كه خشونت به سراسر عراق اشغالشده گسترش يافته بود. قبلا بيشتر اين عمليات در بغداد و ايالت هاي انبار و دياله روي مي داد. آبادي كه هفتم ژوئيه هدف انفجار انتحاري قرار گرفت تركمان نشين است و ساكنان آن عمدتا شيعه اند. بمب در يك وانت كارسازي شده بود. رسانه هاي آمريكا گزارش كرده بودند كه مخالفان دولت بغداد با اين انفجار خواسته بودند ثابت كنند كه اظهارات وقت هوشيار زيباري وزير امورخارجه عراق كه يك كرد است، در اين زمينه كه آمار تلفات غير نظاميان در حال پايين آمدن است نادرست بوده است. زيباري چندبار ديگر هم از رو به آرامش گذاردن اوضاع سخن گفته است که هربار ابراز خوشبيني او با واکنش مشابهي رد شده است. عكس زير، يك مجروح اين انفجار را نشان مي دهد. اين وضعيت در ژوئيه 2009 نيز به همين صورت ادامه داشت. برخي ديگر از رويدادهاي 9 جولای 1746: ناوگان فرانسه هم براي گرفتن سهمي از هند وارد «پنديچري Pondicherry» اين اين سرزمين شد. بعدا ميان فرانسه و انگلستان بر سر استعمار هند زد و خورد شد و فرانسويان ميدان رقابت را ترك كردند. 1887: تاريخدان «ساميوئل اليوت موريسون» به دنيا آمد. 1951: شش سال پس از پايان جنگ جهاني دوم، تازه در اين روز ترومن رئيس جمهوري وقت آمريكا از كنگره اين كشور خواست كه به حالت جنگ با آلمان پايان دهد!. 1963: موافقت نامه ايجاد فدراسيون مالزيا مركب از مالايا، سنگاپور، ساراواك، و بورنئوي شمالي (مستعمرات سابق انگلستان) امضاء شد و دولت اندونزي بلافاصله نسبت به انها ادعاي ارضي كرد. بعدا سنگاپور از اين فدراسيون جدا شد و به صورت کشوري مستقل درآمد. |
24 تير هجري خورشيدي
روزهاي پيش از 30 تير 1331 كه ايران متشنج بود http://www.iranianshistoryonthisday....20mosadegh.jpg مصدق 20 جولاي 1952 (29 تيرماه 1331) تهران و بسياري از شهرهاي ايران به حالت نيمه تعطيل درآمده بود. اين وضعيت از چهار روز پيش از اين، از لحظه اي كه اعلام شده بود دكتر مصدق به علت پذيرفته نشدن پيشنهادهايش از سوي شاه كناره گيري كرده و استعفاي او از نخست وزيري پذيرفته شده است به چشم مي خورد. مردم خشمگين و آماده بپاخيزي بودند. دكتر مصدق كه از شانزدهم تير ماه با مجلس سنا درگيري پيدا كرده بود 25 تيرماه از شاه خواسته بود كه علاوه بر تصدي نخست وزيري، وزير جنگ هم باشد كه شاه نپذيرفته بود. همان روز دكتر مصدق استعفانامه خود را براي شاه فرستاد و در آن تاكيد کرد كه چون پيشنهادهاي منطقي و اصولي او كه اجرايشان براي پيروزي مبارزات مردم ايران لازم است، مورد قبول شاه قرار نگرفته است و احساس مي كند كه شاه به وي اعتماد ندارد و با اين وضعيت ادامه خدمت موفقيت آميز به وطن ممكن نيست، لذا كناره گيري خود را تسليم مي كند. شاه استعفاي دکتر مصدق را همان روز پذيرفت و احمد قوام (قوام السطنه) را مامور تشكيل كابينه كرد و در اعلاميه مربوط، وي را "حضرت اشرف" خواند و تصريح كرد كه نسبت به او اعتماد كامل دارد. روز بعد، قوام السطنه دست به انتشار اعلاميه سراسر تهديد و بي سابقه خود، "كشتي بان را سياستي دگر آمد" زد و بر خشم مردم افزود و سيل تلگرام به حمايت از دكتر مصدق از سراسر ايران به سوي تهران روان شد. همان روز، 28 تن از نمايندگان مجلس هم اعلام كردند كه بدون حضور دكتر مصدق، با فردي ديگر براي ادامه نهضت ملي همکاري نخواهند كرد و كشور متشنج شد. روز 28 تير، قوام با يك اشتباه سياسي ديگر كه درخواست انحلال مجلس از شاه بود بر دامنه تشنج افزود. بازار تعطيل شد و در همه جا تظاهرات به راه افتاد و جبهه ملي روز سي ام تير را تعطيل عمومي اعلام كرد. در پي اين تصميم جبهه ملي، تظاهرات عمومي وسيعي به راه افتاد، از همه جا صداي حمايت از دكتر مصدق بلند بود و درگيري هاي خشونت آميزي روي داد كه به كشته شدن عده اي منجر شد. 22 جولاي ميلادي سربازگیری در ایالات متحده آمریکا 20 جولای سال 1917 (دوران جنگ اول جهاني) براي نخستين بار در تاريخ ايالات متحده آمريكا سربازگيري از طريق قرعه كشي آغاز شد. اين كشور قانون نظام وظيفه اجباري ندارد، ولي به پسران 18 ساله به بالا توصيه مي شود كه ( اگر مايل به برخورداري از برخي امتيازات از جمله دريافت کمک هزينه و وام تحصيل در دانشگاه و استخدام در دواير دولتي و ... هستند) دوطلبانه و کتبا آمادگي خود را براي خدمت سربازي به سازمان معيني (سلکتيو سرويس) اعلام دارند که در هنگام ضرورت، و برحسب نیاز عده اي از آنان (از طریق قرعه کشی) احضار شوند. احضار شدگان در صورت عدم تمكين مجازات خواهند شد. در نيمه دوم قرن 19 در طول جنگهاي داخلي آمريکا، در ايالتهاي شمالي نوعي سربازگيري اجباري انجام گرفت که در شهر نيويورک مردم مخالفت کردند که این اعتراض به يک شورش منجر شد. براي جلب افراد به استخدام شدن در نيروهاي مسلح آمريکا آگهي به رسانه ها داده مي شود - همانند تبليغات تجاري، نه صورت اعلان ساده. براي داوطلبان استخدام در نيروهاي مسلح آمريکا جوايز مالي و امتيازات متعدد در نظر گرفته شده است. خارجياني که هنوز تبعه آمريکا نشده اند نيز مي توانند داوطلب شوند و خدمت سربازي برايشان امتياز مي شود تا بعدا تبعه آمريکا شوند. در سال های 2009 و 2010 مراسم تبعه شدن نظامیان خارجی آمریکا (ادای سوگند وفاداری) با حضور «جو بایدن» معاون رئیس جمهور این کشور و در عراق (کاخ پیشین صدام حسین) صورت گرفت. توطئه ترور هيتلر در 1944 http://www.iranianshistoryonthisday..../0720claus.jpg كلاز فون ستافنبرگ بيستم جولاي 1944 هيتلر در يك قرارگاه نظامي ( وولفزشانزه ـ لانه گرگها) در پروس شرقي از توطئه قتل رهايي يافت. در اين توطئه، انفجار بمب چهار تن را كشت و گروهي ديگر را مجروح كرد. بزرگي و استحكام ميز مذاكرات باعث نجات هيتلر شد كه مختصرا زخمي شده بود. توطئه قتل هيتلر توسط يك دسته از افسران آلماني كه شكست در جنگ را قطعي مي دانستند و با اطلاع (نه مداخله) چند مارشال ازجمله «رومل» طرح ريزي شده بود و قرار بود كه پس از قتل هيتلر، نيروي احتياط برلين را زير كنترل خود در آورد، حزب نازي را از قدرت بركنار و با متفقين وارد مذاكرات صلح شود. افسر جواني به نام «كلاز فون ستافنبرگ Claus Von Stauffenberg» مامور قراردادن بمب در اطاق مذاكرات شده بود [درست مشابه چگونگی قتل رجایی و باهنر در 37 سال بعد در تهران] که گفت و گوها تبادل نظر درباره جنگ و امنيت ملّي آلمان بود ولي آن روز، هيتلر تصميم گرفت كه جلسه به جاي زير زمين در طبقه اول قرارگاه تشكيل شود كه «كلاز» با عجله كيف حامل بمب را به محل تازه منتقل كرد ولي موفق نشد در جاي مورد نظر بگذارد و زمان (تايمر) انفجار را تغيير دهد. وي پس از قراردادن بمب با شتاب عازم برلن شد تا بقيه كارها را رو به راه كند كه بمب در زمان نادرست و محلي دورتر از صندلي هيتلر منفجر شد. «كلاز» پس از رسيدن به برلن موفق به تصرف ساختمان راديو نشد و هيتلر كه متوجه قضيه شده بود از راديو برلن اعلام كرد كه به او آسيب نرسيده است. «كلاز» و همدستانش دستگير و بعدا اعدام شدند و به رومل پيشنهاد شد كه ميان خودكشي و حفظ افتخارات يا محاكمه و اعدام يكي را انتخاب كند كه رومل خود را كشت. ترور ملك عبدالله پادشاه اردن در مسجد اقصي http://www.iranianshistoryonthisday....20abdollah.jpg پادشاه مقتول اردن بيستم جولاي 1951 ملك عبدالله پادشاه وقت اردن (جدّ ملك عبدالله فعلي) به دست يك فلسطيني به نام مصطفي شُكري (خيّاط) در بيت المقدس هنگام ورود به مسجد اقصي با شليك سه گلوله كشته شد. ملك عبدالله متهم شده بود كه تحت نفوذ انگليسي ها به فلسطيني ها خيانت مي كند و به همراه دولت لبنان قصد مصالحه جداگانه با اسرائيل را دارند. چهار روز پيش از اين واقعه، الصلح نخست وزير لبنان كه براي ديدار ملك عبدالله به اردن رفته بود در اين كشور ترور شده بود. در آن زمان، نه تنها فلسطيني ها بلكه گروهي از اعراب ملك عبدالله را به دليل تصرف قسمت قديمي بيت المقدس در جريان جنگ يهوديان و فلسطيني ها خائن به ملت عرب مي دانستند و مي گفتند كه ملك عبدالله به جاي تصرف بيت المقدس که متعلق به فلسطيني ها است بايد ارتش خود را در جهت دريا به حركت درمي آورد و پيشروي يهوديان مسلح را سد مي كرد. مفتي اعظم فلسطين نيز همين نظر را نسبت به ملك عبدالله داشت. ملك عبدالله كه هنگام مرگ 69 ساله بود در جريان جنگ جهاني اول به انگليسي ها در خارج ساختن سرزمين هاي عرب از دست عثماني ها كمك كرده بود كه پس از جنگ او را امير كشور تازه تاسيس اردن و پس از دادن استقلال به اردن، پادشاه اين كشور كرده بودند. در آن زمان هدف انگلستان از ايجاد دو كشور سلطنتي اردن و عراق اين بود كه سوريه بزرگتر تشكيل نشود كه سدي بزرگ بر سر راه منافع و سياستهاي انگلستان در خاورميانه باشد. پس از ترور ملك عبدالله، پسرش طلال بر جاي او نشست و پس از او نوبت به ملک حسين پسر طلال رسيد كه 17 ساله بود. وي هنگام تيراندازي به پدر بزرگش در كنار او بود. به طلال چون در پاريس با صداي بلند انگلستان را امپرياليست خوانده بود برچسب بيماري رواني زده و برکنار کرده بودند!. روزي كه فرانسه به تونس استقلال داد دولت فرانسه 20 جولای 1956 به تونس، مستعمره خود در شمال آفريقا، استقلال داد كه از آن زمان روز ملي اين كشور بشمار مي رود. اين استقلال آسان هم به دست نيامد و تونسي ها براي گرفتن آن مبارزه كرده بودند. حبيب بورقيبه از زمان استقلال به مدت 31 سال بر اين سرزمين قديمي و متمدن حكومت كرد و در اين مدت، در تونس تنها يك حزب فعاليت داشت. تونس كه ميان ليبي و الجزاير واقع شده است يك كشور منطقه مديترانه است و در اين دريا ساحلي طولاني دارد. وسعت خاك آن 164 هزار كيلومتر مربع و جمعيتش ده ميليون نفر است و يك كشور عربي بي طرف بشمار مي آيد كه فرانسه زبان دوم مردم آنجاست. این سرزمین در عهد باستان وابسته به امپراتوری روم، بعدا امپراتوری اسلامی و سپس امپراتوری عثمانی بود. تهديد يک عضو کنگره آمريکا: حمله نظامي به اماكن مذهبي اسلامي! 15 جولاي 2005 «تام تانكريدوTom Tancredo» نماينده جمهوريخواه مجلس آمريكا از ايالت كلرادو در يک مصاحبه راديويي ضمن اشاره به انفجارهاي انتحاري آن سال در لندن و احتمالا تكرار نظاير آن در آمريكا گفته بود كه به تهديد بزرگ بايد پاسخ بزرگ داد. اگر تروريستها بخواهند در شهرهاي آمريكا با استفاده از سلاح كشتار جمعي و بمب هاي اتمي كوچك (تاكتيكي) دست به تخريب و آدمكشي بزنند مي توان در پاسخ به آنها، اماكن مذهبي اسلامي را مستقيما مورد حمله نظامي قرار داد و از ميان برداشت!. «پت كمبل» گزارشكر راديو سئوال كرده بود: آيا منظور شما مكّه هم هست؟. تام تانكريدو پاسخ داده بود: بله. اين اظهارات باعث اعتراض انجمن هاي مسلمانان از جمله مسلمانان آمريکا و انجمن هاي آنان و انتقاد رسانه ها شده بود. 10 شعبان هجري قمري وفات حسين بن محمّد بن عَبدُ الباقي ازشاعران پرآوازه قرن 5 هجري 10 شعبان 422 - حسين بن محمّد بن عَبدُ الباقي ازشاعران پرآوازه قرن 5هجري قمري چشم ازجهان فروبست. كنيه وي ابوعبدالله و شهرتش خالِع بود. عبدالباقي دربغداد سكونت داشت و درمحضرعالمان اين شهر شاگردي كرد. خالع درعلم حديث ازتبحر بسيار برخورداربود بطوريكه خطيب بغدادي و جمع كثيري ازبزرگان ازوي روايت كرده اند. خالِع طبعي روان درسرودن شعرداشت و درسروده هايش هم خالع تخلص مي كرد. وفات «عماد اصفهاني» فقيه شافعي 10 شعبان 519 - «عماد اصفهاني» فقيه شافعي، اديب و كاتب برجسته قرن 6هجري درگذشت. او تحصيلات را دراصفهان آغاز كرد و سپس در مدرسه نظاميه بغداد علوم فقه، حديث و ادبيات را آموخت. او سرانجام درسرزمين شام به وزارت صلاح الدين ايوبي انتخاب شد. ازعماد اصفهاني ملقب به كاتب و معروف به كاتب اصفهاني كتابهايي چون «البَرْقُ الشّامي در تاريخ، ديوانُ الرَّسائِل، ديوان شعر، زُبْدَةُ النَّصر وَ نُخبَةُ العَصْر» به عنوان بهترين و معروفترين آثار وي باقيست. وفات « مَجْدُالدّين محمّد بن ابُو الْقَوارس» مشهور به« سيّد عَميدي» 10 شعبان 754 - « مَجْدُالدّين محمّد بن ابُو الْقَوارس» مشهور به« سيّد عَميدي» از عالمان بزرگ شيعه در بغداد وفات يافت و در نجف اشرف به خاك سپرده شد. او در شهر «حِلّه» به دنيا آمد. سيّد عميدي كه از نوادگان حضرت سجّاد(ع) به شمار ميرفت در محضر درس پدر و دائي خود علامه حِلّي به كسب دانشهاي متداول همت گماشت و درنهايت با درجه استادي به تدريس مشغول شد. او درفقه، اصول، حديث، كلام، تفسير و ادبيات عرب از دانش بسيار بهرهمند بود. سيد عميدي بر اغلب كتب علامه حلّي شرح و حاشيه نگاشته است. از آثار اين عالم بزرگ ميتوان به «شرح تهذيب علامه، شرح مباديُ الاُصُول و كَنْزُالفَوائد» اشاره كرد. گفتني است سيّد عميدي از استادان شهيد اول بود كه پس از فوت پيكرش را به نجف انتقال دادند و درآنجا به خاك سپردند. |
حيات دوباره امپراتوري بيزانس
جام جم آنلاين: 749 سال پيش در روز 25 ژوييه سال 1261 ميلادي امپراتور بيزانس ، بازيلئوس ميخاييل هشتم پالئولوگ فاتحانه وارد پايتختش بيزانس شد. نيم قرن پيش از اين تاريخ، يك امپراتور ديگر بيزانس به بهانه جنگ هاي صليبي توسط ارتشي كه سربازان آن از سوي بازرگانان ونيزي اجير شده بودند ، از شهر بيزانس بيرون رانده شده بود. در روز 12 آوريل سال 1204 ميلادي لشكريان چهارمين جنگ صليبي پس از فتح بيزانس ، پايتخت باشكوه امپراتوري رم شرقي كه فرهنگ يونان و مذهب ارتدوكس را پذيرفته بود ، شهر را بي رحمانه غارت كردند. در حالي كه بارون هاي كاتوليك غربي ثروت ها و اموال غارت شده بيزانس را ميان خود تقسيم مي كردند ، اهالي بيزانس و روحانيون ارتدوكس در شهر نيسه در كرانه ديگر بسفور فرهنگ و سنت هاي خود را زنده نگه داشتند. شهر بيزانس در 11 مه سال 330 ميلادي تحت نام كنستانتينوپل برگرفته از نام كنستانتين امپراتور رم رسما به عنوان پايتخت امپراتوري رم انتخاب شده بود.در سال 395 ميلادي با تجزيه امپراتوري رم به دو امپراتوري رم غربي و رم شرقي ، كنستانتينوپل پايتخت امپراتوري رم شرقي شد. در زمان امپراتور هراكليوس ، كنستانتينوپل از ريشه هاي لاتيني و مذهب كاتوليك دست كشيد و به يك شهر يوناني با مذهب ارتودكس تبديل شده و نام آن به بيزانس تغيير يافت. تا قبل از حمله صليبي ها اين شهر از شكوه و جلال فراواني برخوردار بود ، اما با غارت شهر و بيش از نيم قرن اشغال توسط صليبيون از آن شكوه گذشته چيز زيادي باقي نماند. تا اين كه ميخاييل هشتم پالئولوگ كه به يك خانواده قديمي و اصيل بيزانس تعلق داشت خود را امپراتور بيزانس ناميد. او به صليبيون كه بيزانس را در اشغال داشتند حمله كرد و شهر را از آنها پس گرفت و به اشغال كاتوليك ها خاتمه داد. ميخاييل هشتم دوباره شكوه و جلال بيزانس را تا حدودي احيا كرد اما با توجه به غارت گسترده صليبيون ، شهر بيزانس هرگز شكوه گذشته خود را بازنيافت. به اين ترتيب در روز 25 ژوييه سال 1261 ميلادي امپراتوري بيزانس بار ديگر با بيرون راندن صليبيون كاتوليك تجديد حيات يافت. تا اين كه حدود دو قرن بعد امپراتوري پالئولوگ هاي بيزانس پس از شكست از سلطان محمد فاتح ، سلطان عثماني در روز 29 مه سال 1453 ميلادي براي هميشه از صحنه روزگار محو شد و به تاريخ پيوست و نام شهر بيزانس (قسطنطنيه – كنستانتينوپل ) به استانبول تغيير يافت. |
اکنون ساعت 06:33 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)