![]() |
بهشت عدن اگر خواهی بیا با ما به میخانه
که از پای خمت روزی به حوض کوثر اندازیم |
بی مهر رخت روز مرا نور نماندست وز عمر مرا جز شب دیجور نماندست |
امشب به قصه دل من گوش مي كني فردا مرا چو قصه فراموش مي كني |
سخن عشق نه آن است که آید به زبان
ساقیا می ده و کوتاه کن این گفت و شنفت |
دلت به وصل گل ای بلبل صبا خوش باد که در چمن همه گلبانگ عاشقانه توست |
تو خود چه لعبتی ای شهسوار شیرین کار که توسنی چو فلک رام تازیانه توست |
دست من گیر که این دست همان است که من بارها از غم هجران تو بر سر زده ام |
منم که گوشه میخانه خانقاه من است
دعای پیر مغان ورد صبحگاه من است |
کاندر صدف از نهفتگی گردد در
آن قطره که راز دل دریا باشد |
مژده ای دل که دگر باد صبا باز آمد هد هد خوش خبر از طرف صبا باز آمد {پپوله} |
هر راز که اندر دل دانا باشد
باید که نهفته تر ز عنقا باشد |
دل سراپرده محبت اوست دیده آیینه دار طلعت اوست |
گرت ز دست برآید،چو نخل باش کریم
ورت ز دست نیاید،چو سرو باش آزاد |
خم زلف تو دام کفر و دین است ز کارستان او یک شمه این است |
کهن خرقه خویش پیراستن
به از جامه عاریت خواستن |
بر آن چشم سیه صد آفرین باد که در عاشق کشی سحرآفرین است |
از تو به که نالم که دگر داور نیست
وز دست تو هیچ دست بالاتر نیست |
سر ارادت ما و آستان حضرت دوست که هر چه بر سر ما میرود ارادت اوست |
دلا در عاشقی ثابت قدم باش
که در این ره نباشد کار بی اجر |
رخ تو در دلم آمد مراد خواهم یافت چرا که حال نکو در قفای فال نکوست |
افتادگی آموز اگر طالب فیضی
هرگز نخورد آب زمینی که بلند است |
نثار روی تو هر برگ گل که در چمن است فدای قد تو هر سروبن که بر لب جوست |
نرگس چشم تو از نرگس من برتره
به که این نرگس چشمت ز دلم بیخبره |
گر باد فتنه هر دو جهان را به هم زند
ما و چراغ چشم و ره انتظار دوست |
زنبور درشت بی مروت را گوی
باری چو عسل نمیدهی،نیش مزن |
دوش میآمد و رخساره برافروخته بود تا کجا باز دل غمزدهای سوخته بود |
چون عهده نمیشود کسی فردا را
حالی خوش کن تو این شب شیدا را |
به کوی میکده یا رب سحر چه مشغله بود که جوش شاهد و ساقی و شمع و مشعله بود |
می نوش بماهتاب ای ماه که ماه
بسیار بتابد و نیابد ما را |
گر من از باغ تو یک میوه بچینم چه شود?????????????????????? پیش پایی به چراغ تو ببینم چه شود????????????????? |
دی بی من و امروز چو دی بی من و تو
فردا به چه حجتم به داور خوانند |
صرف شد عمر گران مایه به معشوقه و می تا از آنم چه به پیش آید از اینم چه شود |
غم دل با تو نگویم که نداری غم دل
با کسی حال توان گفت که حالی دارد |
آخر ای خاتم جمشید همایون آثار گر فتد عکس تو بر نقش نگینم چه شود |
این کهنه جهان بکس نماند باقی
رفتند و رویم دیگر آیند و روند |
از سر کوی تو هر کو به ملالت برود نرود کارش و آخر به خجالت برود |
معلوم نشد که در طربخانه خاک
نقاش ازل بهر چه آراست مرا |
چو دست بر سر زلفش زنم به تاب رود ور آشتی طلبم با سر عتاب رود |
آتش از خانه همسایه درویش مخواه
کانچه بر روزن او میگذرد،دود دلست |
طریق عشق پرآشوب و فتنه است ای دل بیفتد آن که در این راه با شتاب رود |
اکنون ساعت 07:31 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)