پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   شعر و ادبیات (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=49)
-   -   حس عشق و عاشقانه ها (http://p30city.net/showthread.php?t=974)

shaghayegh N 07-06-2010 10:03 AM

گفتم : چیزی بگو !

سکوت کرد و رفت ...




و من هنـــــــوز

گوش می کنم....

shaghayegh N 07-08-2010 12:28 AM

نمي شود دوستت نداشت
لجم هم كه بگيرد از دستت
نهايتش اين است كه
دفترچه خاطراتم
پر از فحش هاي عاشقانه ميشود...

shaghayegh N 07-08-2010 12:29 AM

شوخي شوخي
چشمهاي تو كار دست دلم داد
شوخي را كنار بگذار
من جدي جدي
عاشق تو شده ام...

shaghayegh N 07-08-2010 12:31 AM

هرچه هستي باش
اما كاش...
نه.جز اينم آرزويي نيست
هرچه هستي باش
اما باش...

matina 07-08-2010 12:01 PM

شب شرابی خوردم و مستی مرا در بر گرفت , دوریت آمد به یادم , هستیم آتش گرفت.

matina 07-08-2010 12:03 PM

شانه هایم زیر بار غم شکست
شاخه های سبز امیدم شکست
عشق ما در شیشه فرهاد بود
عشق شیرین ریشه اش در باد بود
هیچ کس حرف صداقت را نزد
هیچ کس دل را بر این دریا نزد
یک نفر امروز در چشمم شکست
یک نفر بار سفر بست و گسست
یک نفر با خاطراتم دور شد
یک نفر با قصه ها محشور شد

shaghayegh N 07-09-2010 12:57 PM

نه این دل شکسته را شبی جواب میدهی نه این کویر تشنه را امید آب میدهی
همیشه ی خدا منم که انتظار میکشم تو آب را به دیگران مرا سراب میدهی
هزار شعر عاشقی سروده ام برای تو تو با هزار خون دل به من جواب میدهی
دلم به وسعت جنون بهانه میکند تورا تو در جنون عاشقی مرا عذاب میدهی

Setare 08-09-2010 05:00 PM

كاش امشبم آن شمع طرب مي‌آمد
وين روز مفارقت به شب مي‌آمد
آن لب كه چو جان ماست، دور از لب ماست
اي كاش كه جانِ ما به لب مي‌‌آمد



deltang 08-09-2010 05:35 PM

Hold 10 roses in your hands and stand opposite to the mirror youll see 11 roses and

between them the most beautiful rose in the world is you

معنی:نگه داشتن 10 شاخه گل با دستانت و ایستادن روبه روی آیینه شما میبینید 11 گل و بین گل زیباترین گل جهان برای تو.


مهدی 08-09-2010 05:53 PM

نقل قول:

نوشته اصلی توسط deltang (پست 173985)
Hold 10 roses in your hands and stand opposite to the mirror youll see 11 roses and





between them the most beautiful rose in the world is you



Hold 10 roses in your hands and stand opposite to the mirror you'll see 11 roses and
between them the most beautiful rose in the world is you


بعد اگه جلوی آینه وایسی 22 تا گل میشه
(10 تا دستت یکی خودت جلوی آینه هم تبدیل به دو میشه)
میشه دو تیم فوتبال;)

273 08-09-2010 06:35 PM

مثل شمع است و پروانه که پروانه از اتش شمع می سوزد ولی شمع از اتش خود تا قطره آخر می سوزد

deltang 08-09-2010 06:54 PM

به چشمانم گفتم برات اشک نریزه

دلم گفت ببار که خاطرش خیلی عزیزه

deltang 08-10-2010 06:37 PM

عشق يعنی:

تا حالا شده عاشق بشين؟؟؟

ميدونين عشق چه رنگيه؟؟؟

ميدونين عشقق چه مزه اي داره؟؟؟

ميدونين عشق چه بويي داره؟؟؟

ميدونين عاشق چه شکليه؟؟؟

ميدونين معشوق چه کار ميکنه با قلب عاشق؟؟؟

مدونين قلب عاشق براي چي ميزنه؟؟؟

ميدونين قلب عاشق براي کي ميزنه؟؟؟

ميدونين ...؟؟؟

اگه جواب اين همه سئوال رو ميخواين! مطلب زير رو بخونين...خيلي جالب و آموزندس...

وقتي

يه روز ديدي خودت اينجايي و دلت يه جاي ديگه … بدون كه كار از كار گذشته و تو عاشق شدي

طوري ميشه كه قلبت فقط و فقط واسه عشق مي تپه ، چقدر قشنگه عاشق بودن و مثل شمع سوختن

همه چي با يک نگاه شروع ميشه

اين نگاه مثل نگاهاي ديگه نست ، يه چيزي داره که اوناي ديگه ندارن ...

محو زيبايي نگاهش ميشي ، تا ابد تصوير نگاهش رو توي قلبت حبس مي كني ، نه اصلا مي زاريش توي يه صندوق ، درش رو هم قفل مي كني تا كسي بهش دست نزنه.

حتي وقتي با عشقت روي يه سكو مي شيني و واسه ساعتهاي متمادي باهاش حرفي نمي زني ، وقتي ازش دور ميشي احساس مي كني قشنگترين گفتگوي عمرت رو با كسي داري از دست ميدي.

مي بيني كار دل رو؟

شب مي آي كه بخوابي مگه فكرش مي زاره؟! خلاصه بعد يه جنگ و

جدال طولاني با خودت چشات رو رو هم مي زاري ولي همش از خواب ميپري ...

از چيزي ميترسي ...

صبح كه از خواب بيدار ميشي نه مي توني چيزي بخوري نه مي توني كاري انجام بدي ، فقط و فقط اونه كه توي فكر و ذهنت قدم مي زنه

به خودت مي گي اي بابا از درس و زندگي افتادم ! آخه من چمه ؟

راه مي افتي تو كوچه و خيابون هر جا كه ميري هرچي كه مي بيني فقط اونه ، گويا كه همه چي از بين رفته و فقط اون مونده

طوري بهش عادت مي كني كه اگه فقط يه روز نبينيش دنيا به آخر ميرسه

وقتي با اوني مثل اينكه تو آسمونا سير مي كني وقتي بهت نگاه مي كنه گويا همه دنيا رو بهت ميدن

گرچه عشق نه حرفي مي زنه و نه نگاهي مي كنه !

آخه خاصيت عشق همينه آدم رو عاشق مي كنه و بعد ولش مي كنه به امون خدا

وقتي باهاته همش سرش پائينه

تو دلت مي گي تورو خدا فقط يه بار نيگام كن آخه دلم واسه اون چشاي قشنگت يه ذره شده

ديگه از آن خودت نيستي

بدجوري بهش عادت كردي ! مگه نه ؟ يه روزي بهت ميگه كه مي خواد ببينتت

سراز پا نمي شناسي حتي نميدوني چي كار كني ...

فقط دلت شور ميزنه آخه شب قبل خواب اونو ديدي...

خواب ديدي که همش از دستت فرار ميکنه ...

هيچوقت براش گل رز قرمز نگرفتي ...چون بهت گفته بود همش دروغه تو هم نخواستي فکر کنه تو دروغ ميگي آخه از دروغ متنفره ...

وقتي اون رو مي بيني با لبخند بهش ميگي خيلي خوشحالي که امروز ميبينيش ...

ولي اون ...

سرش رو بلند مي كنه و تو چشات زل ميزنه و بهت ميگه

اومدم بهت بگم ، بهتره فراموشم كني !

دنيا رو سرت خراب ميشه

همه چي رو ازت مي گيرن همه خوشبختيهاي دنيا رو

بهش مي گي من … من … من

از جاش بلند ميشه و خيلي آروم دستت رو ميبوسه ميذاره رو قلبش و بهت ميگه خيلي دوستت دارم وبراي هميشه تركت مي كنه

ديگه قلبت نمي تپه ديگه خون تو رگات جاري نميشه

يه هويي صداي شكستن چيزي مي آد

دلت مي شكنه و تكه هاي شكستش روي زمين ميريزه

دلت ميخواد گريه کني ولي يادت مي افته بهش قول داده بودي که هيچوقت به خاطر اون گريه نميکني چون ميگفت اگه يه قطره اشک از چشماي تو بياد من خودم رو نميبخشم ...

دلت ميخواد بهش بگي چقدر بي رحمي که گريه رو ازم گرفتي ولي اصلا هيچ صدايي از گلوت در نمياد

بهت ميگه فهميدي چي گفتم ؟با سر بهش ميگي آره!...

وقتي ازش ميپرسي چرا؟؟؟ميگه چون دوستت دارم!

انگشتري رو که تو دستته در مياري آخه خيلي اونو دوست داره بهش ميگي مال تو ...

ازت ميگيره ولي دوباره تو انگشتت ميکنه ...ميگه فقط تو دست تو قشنگه...

بعد دستت رو محکم فشار ميده و تو چشمات نگاه ميکنه و...

بعد اون روز ديگه دلت نميخواد چشمات رو باز نمي كني

آخه اگه بازشون كني بايد دنياي بدون اون رو ببيني

تو دنياي بدون اون رو مي خواي چي كار ؟

و براي هميشه يه دل شكسته باقي مي موني

دل شكسته اي كه تنها چاره دردش تويي...
l
http://www.irupload.ir/images/3aj37mgrr7z8kfpx4d4p.jpg

ابریشم 08-25-2010 02:42 PM

رفتي و نديدي که چه محشر کردم

با اشک تمام کوچه را تر کردم

وقتي که شکست بغض تنهايي من

وابستگي ام را به تو باور کردم

Nur3 09-06-2010 03:29 PM

دلواپسی من از نیامدنت نیست!

می ترسم


در پس این دل دل زدن ها

بیایی

و دلخواه تو نباشم

Nur3 09-06-2010 03:49 PM

دلم در حلقه غمها نشسته
زبانم بسته و سازم شکسته
وجودم پر ز شعر عاشقانه ست
تورا می خواهم و اینها بهانه ست



Nur3 09-06-2010 03:52 PM

همیشه انقدر ساده نرو و مگذر
لااقل نگاهی به پشت سرت کن...!

شاید کسی در پی تو می دود و نامت را با صدای بی صدایی فریاد میزند...!
و تو... هیچ وقت او را ندیده ای

Nur3 09-06-2010 03:53 PM

آشــفـــتــه
آشفتگی ات را دوســـت دارم
چون تنها دلیل بهانه ایست
تا آشفتگان
به سراغ مان
بیاینــــد




Nur3 09-06-2010 03:54 PM

خداحافظ نگو وقتی هنوز در گیر چشماتم

خداحافظ نگو وقتی تو هر جا باشی همراتم

تو اون گرمای خورشیدی که میری رو به خاموشی

نمی دونی چقدر سخته شب سرد فراموشی

Nur3 09-06-2010 04:04 PM

.:.حــس عــشــق و عــاشــقــانــــه.:.
 
اشکی که بی‌ صداست پشتی که بی‌ پناست
دستی که بسته است پایی که خسته است
دل را که عاشق است حرفی که صادق است
شعری که بی‌بهاست شرمی که آشناست
دارایی من است ارزانی شماست

Setare 09-06-2010 05:21 PM

دل با من و جان بی تو نسپاری و بسپارم
/

کام از تو و تاب از من نستانم و بستانی

Nur3 09-09-2010 09:42 AM

عشق به تو مرا زنده نگه می دارد
این عشق نیست که نثار تو می شود ...

اصلاْ هیچ عشق وجود ندارد ...
فقط تویی ...

تویی همه چیز و در همه چیز

Nur3 09-09-2010 09:52 AM

در سکوت می توان نگاه را معنا کرد و آن را با عشق به دل پیوند زد

می توان بهار را به دیدار برگهای خزان زده برد

و برای رازقی های امید از عطر دوست داشتن گفت

می خواهم سکوت کنم و تنها به حرف نگاهت گوش کنم




Nur3 09-09-2010 09:56 AM

عشقت را در ارتفاع پست خرج نکن . در ارتفاع یک متری از سطح زمین ، اگر پر بزنی ، سقوط و تل خاک و گل و لجن سرنوشتی محتوم است .

یا بلند بپر از اول برای عاشقیهایت ، یا گله نکن بعد از آنکه باختی

Nur3 09-09-2010 10:15 AM

تکه های قلبم را با تو قسمت می کنم

شاید هیچ اثری براین سرمای زمستانی نداشته باشد؛
اما...

برای لحظه ای می توانی گرمای عشق واقعی را در دستانت حس کنی


Nur3 09-09-2010 10:17 AM

ضربه ات کاری بود
دل من سخت شکست

و چه زشت ... به من و سادگیم خندیدی
برو تا راحت تر تکه های دل خود را سرهم بند زنم ...


Nur3 09-09-2010 10:19 AM

نقاش نیستم ! اما تمام لحظه های بی تو بودن را درد میکشم

Nur3 09-09-2010 10:19 AM

نگاه ساکت باران به روی صورتم دزدانه می لغزد
ولی باران نمی داند که من دریایی از دردم

به ظاهر گر چه می خندم ولی
اندر سکوتی تلخ می گریم

shokofe 09-21-2010 01:13 PM

آری دیرگاهیست

قلبم تپیدن را با عشق تو تجربه می کند

چشمان بارانی ام با عشق تو آفتابی می شود

می خواهمت،تا برایت از قصه غصه ها بگویم

می خواهمت،تا شانه هایت را برای اشکهایم کنار بگذارم

می خواهمت،تا عشق را در چشمان بارانی ام بیابی

می خواهمت،تا تاری شبهایم را سپید کنی

می خواهمت،تا قلب شکسته ام التیام شاید یابد

می خواهمت،تا بوی باران پاییزی را با عشق شیرین تو داشته باشم

می خواهمت،آن من،هستی من،عمر من،عشق من،مال من باشیhttp://www.parsiblog.com/Images/Emotions/160.gif











shokofe 09-26-2010 10:13 AM

يه روز اومدي مثل موج دريا
يه روز اومدي تو سكوت قلبم
حالا چي شده كه ميخواي جدا شي
چي شده تو بگو من چه كردم



shokofe 09-28-2010 01:55 PM

آنکس که مرا نشاط ومستی داد


آنکس که مرا امید وشادی بود


هرجا که نشست بی تامل گفت


((او یک زن ساده لوح عادی بود)).


می سوزم از این دو رویی ونیرنگ


یکرنگی کودکانه می خواهم


ای مرگ از آن لبان خاموشت


یک بوسه جاودانه می خواهم.


رو پیش زنی ببر غرورت را


کو عشق ترا به هیچ نشمارد


آن پیکر داغ ودردمندت را


بامهر بروی سینه نفشارد.


عشقی که ترا نثار ره کردم


در سینه ی دیگری نخواهی یافت


زان بوسه که بر لبانت افشاندم


سوزنده ترآذری نخواهی یافت.


در جستجوی تو ونگاه تو


دیگر ندود نگاه بی تابم


اندیشه ی آن دو چشم رویایی


هرگز نبرد ز دیدگان خوابم.

shokofe 10-01-2010 10:29 PM


شمع مي سوزد و پروانه به دورش همه شب
من كه مي سوزم و پروانه ندارم چه كنم

shokofe 10-01-2010 10:36 PM

من پذيرفتم که عشق افسانه است ... اين دل درد آشنا ديوانه است
مي روم شايد فراموشت کنم ... با فراموشي هم آغوشت کنم
مي روم از رفتن من شاد باش ... از عذاب ديدنم آزادباش
گر چه تو تنها تر از ما مي روي ... آرزو دارم ولي عاشق شوي
آرزو دارم بفهمي درد را ... تلخي بر خوردهاي سرد را

مهبا 10-02-2010 11:20 AM

عشق روزی در پی درد می گشت

و به حق میدانست که چه تنهاست

دل افسرده ی من را برگزید،

و در این منزل خالی آشیانه کرد.

SonBol 10-14-2010 08:29 AM


وقتی کسی را دوست دارید ...

http://persian-star.org/1389/7/21/001.jpg

وقتی کسی را دوست دارید، حتی فکر کردن به او باعث شادی و آرامشتان می شود.

وقتی کسی را دوست دارید، در کنار او که هستید، احساس امنیت می کنید.

وقتی کسی را دوست دارید، حتی با شنیدن صدایش، ضربان قلب خود را در سینه حس می کنید.

وقتی کسی را دوست دارید، زمانی که در کنارش راه می روید احساس غرور می کنید.

وقتی کسی را دوست دارید، تحمل دوری اش برایتان سخت و دشوار است.

وقتی کسی را دوست دارید، شادی اش برایتان زیباترین منظره دنیا و ناراحتی اش برایتان سنگین ترین غم دنیاست.

وقتی کسی را دوست دارید، حتی تصور بدون او زیستن برایتان دشوار است.

وقتی کسی را دوست دارید، شیرین ترین لحظات عمرتان لحظاتی است که با او گذرانده اید.

وقتی کسی را دوست دارید، حاضرید برای خوشحالی اش دست به هر کاری بزنید.

وقتی کسی را دوست دارید، هر چیزی را که متعلق به اوست، دوست دارید.

وقتی کسی را دوست دارید، در مواقعی که به بن بست می رسید، با صحبت کردن با او به آرامش می رسید.
وقتی کسی را دوست دارید، برای دیدن مجددش لحظه شماری می کنید.

وقتی کسی را دوست دارید، حاضرید از خواسته های خود برای شادی او بگذرید.

وقتی کسی را دوست دارید، به علایق او بیشتر از علایق خود اهمیت می دهید.

وقتی کسی را دوست دارید، حاضرید به هر جایی بروید فقط او در کنارتان باشد.

وقتی کسی را دوست دارید، ناخود آگاه برایش احترام خاصی قائل هستید.

وقتی کسی را دوست دارید، تحمل سختی ها برایتان آسان و دلخوشی های زندگیتان فراوان می شوند.

وقتی کسی را دوست دارید، او برای شما زیباترین و بهترین خواهد بود اگرچه در واقع چنین نباشد.

وقتی کسی را دوست دارید، به همه چیز امیدوارانه می نگرید و رسیدن به آرزوهایتان را آسان می شمارید.

وقتی کسی را دوست دارید، با موفقیت و محبوبیت او شاد و احساس سربلندی می کنید.

وقتی کسی را دوست دارید، واژه تنهایی برایتان بی معناست.

وقتی کسی را دوست دارید، آرزوهایتان آرزوهای اوست.

وقتی کسی را دوست دارید، در دل زمستان هم احساس بهاری بودن دارید.

به راستی دوست داشتن چه زیباست، این طور نیست ؟


imann 10-14-2010 08:53 PM

تو بارانی و من باران پرستم
تو دریایی و و من امواج هستم
خلاصه بگویم...
که تو من هستی و من نقش تو هستم

فرانک 10-15-2010 04:24 PM


شبی از شب ها

یکی از دو دیده ی خود را

برای پرنده یی جا نهادم

که نابینا بود.... در تاریکی


*

روزي از روزها

یکی از دو دست خود را

برای درختی جا نهادم

که شاخه هایش را شکسته بودند..... در جنگ


*

و موسمی دیگر

یکی از دو پای خود را

برای راهی جا نهادم

که ادامه ی رفتن را از او گرفته بودند...... در بمباران


*

و زمان گذشت

و ایامی دیگر دیدم

حالا همان پرنده به دیدارم آمده

برایم دو بال ِ بینا و آسمانی آبی

آورده است.


و زمان گذشت

و ایامی دیگر دیدم

حالا همان درخت به دیدارم آمده

برایم ریشه هایی از رویا و امیدی از اردیبهشت

آورده است


و زمان گذشت و ایامی دیگر دیدم

حالا همان راه روشن به دیدارم آمده

برایم کلید ِ سر منزل ِ همه ی فردا ها را

آورده است

behnam5555 10-20-2010 10:55 PM



عشق ...


عشق، سرطان دوست داشتن است.

عشق، عقد دائمي ما با غربت است.

عشق، شماره تلفني است كه سالها بدنبال آن مي گرديم.

عشق، آمپول ب كمپلكس معرفت است.

عشق، اتوباني است كه تا ته ابديت مي رود.

عشق، آسانسور حيات بشر است. واي بحال كسي كه توي اين آسانسور گير كند.

عشق، قند متافيزيكي است كه در دل آدم آب مي شود.

عشق، شب نامزدي ما با جدايي است.

عشق، نردباني است كه ما را از خود بالا مي كشد.

عشق، همان فعل انفعالي است كه در برابر گل سرخ به ما دست مي دهد.

عشق، عزرائيل زيبايي است كه با رسيدن، جسم ما رامي گيرد و قبض روح راامضا مي كند.

عشق، اولين آهي است كه در آيينه كشيده ايم.

عشق، اولين حقوق ما از باجه معرفت است.

عشق،خريد وفروش پاياپاي عاشق و معشوق است.

عشق، لك لكي است كه روي درخت خاطرات ما لانه كرده دارد.

عشق، مقصد نيست، بلكه مركبي است براي رسيدن به مقصد.

عشق، تنها مهماني است كه بدون دعوت وارد ميشود،كافيست درخانه قلب را بازبگذاريد.

عشق، يك لحظه آرامش است و هزار لحظه گرفتاري.

عشق، بينايي را مي گيرد و دوست داشتن مي دهد

عشق، صداي فاصله ها، فاصله هايي كه غرق ابهامند.

عشق، تنها دردي است كه بيماربدنبال علاج نيست، زيرا درد عشق برايش مطلوبتراز سلامتي است.

گرفتي عشق چيه؟؟؟؟؟


bigbang 10-20-2010 11:44 PM

نه نگرفتم عشق یعنی چی!!!
کدوم قشنگی ؟

عشق یعنی زهر مار
عشق یعنی سوزش قلب
عشق یعنی حسرت
عشق یعنی دوسش داری اما دوسِت نداره
عشق یعنی برو پشت سرت هم نگا نکن
عشق یعنی نفرت از بی محبتی زمانه
عشق یعنی دربه دری
عشق یعنی مرض یعنی کوفت یعنی بیماری
عشق یعنی این که گاز بدی و هیچوقت پاتو رو ترمز نذاری
عشق یعنی ضایع شدن
بازم بگم ؟؟
عشق یعنی بی آبرویی
عشق یعنی مرگ را در آغوش گرفتن
عشق یعنی سبکسری
عشق آتشی هست که اگر به جان آدمی بیفتد دیگر اختیار قلب و مغزش در اختیار معشوق است
تا حالا عاشق شدین واقعاً که بدونین چه مرضیه ؟
هیچ میدونین عاشقای واقعی هیچوقت به عشقشون نمیرسن ؟
هیچ میدونین پاتوق عاشقا داروخانه هست ؟
کدوم عشق !!؟
عشق نامرده ، عشق نارفیقه
عشق بی معرفته چرا اینقدر عشق ، عشق میکنین؟


GolBarg 10-31-2010 12:23 AM

من راه رفتن را از یک سنگ آموختم. دویدن را از یک کرم خاکی و پرواز را از یک درخت.
بادها از رفتن به من چیزی نگفتند؛ زیرا آنقدر در حرکت بودند که رفتن را نمی شناختند!
پلنگان، دویدن را یادم ندادند؛ زیرا آنقدر دویده بودند که دویدن را از یاد برده بودند.
پرندگان نیز پرواز را به من نیاموختند؛ زیرا چنان در پرواز خود غرق بودند که آن را به فراموشی سپرده بودند!


اما سنگی که درد سکون را کشیده بود؛ رفتن را می شناخت و کرمی که در اشتیاق دویدن سوخته بود دویدن را می فهمید و درختی که پاهایش در گل بود از پرواز بسیار می دانست!

آنها از حسرت به درد رسیده بودند و از درد به اشتیاق و از اشتیاق به معرفت....


اکنون ساعت 08:53 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)