![]() |
گفتم : چیزی بگو !
سکوت کرد و رفت ... و من هنـــــــوز گوش می کنم.... |
نمي شود دوستت نداشت
لجم هم كه بگيرد از دستت نهايتش اين است كه دفترچه خاطراتم پر از فحش هاي عاشقانه ميشود... |
شوخي شوخي
چشمهاي تو كار دست دلم داد شوخي را كنار بگذار من جدي جدي عاشق تو شده ام... |
هرچه هستي باش
اما كاش... نه.جز اينم آرزويي نيست هرچه هستي باش اما باش... |
شب شرابی خوردم و مستی مرا در بر گرفت , دوریت آمد به یادم , هستیم آتش گرفت.
|
شانه هایم زیر بار غم شکست
شاخه های سبز امیدم شکست عشق ما در شیشه فرهاد بود عشق شیرین ریشه اش در باد بود هیچ کس حرف صداقت را نزد هیچ کس دل را بر این دریا نزد یک نفر امروز در چشمم شکست یک نفر بار سفر بست و گسست یک نفر با خاطراتم دور شد یک نفر با قصه ها محشور شد |
نه این دل شکسته را شبی جواب میدهی نه این کویر تشنه را امید آب میدهی
همیشه ی خدا منم که انتظار میکشم تو آب را به دیگران مرا سراب میدهی هزار شعر عاشقی سروده ام برای تو تو با هزار خون دل به من جواب میدهی دلم به وسعت جنون بهانه میکند تورا تو در جنون عاشقی مرا عذاب میدهی |
كاش امشبم آن شمع طرب ميآمد |
Hold 10 roses in your hands and stand opposite to the mirror youll see 11 roses and between them the most beautiful rose in the world is you معنی:نگه داشتن 10 شاخه گل با دستانت و ایستادن روبه روی آیینه شما میبینید 11 گل و بین گل زیباترین گل جهان برای تو. |
نقل قول:
Hold 10 roses in your hands and stand opposite to the mirror you'll see 11 roses and between them the most beautiful rose in the world is you بعد اگه جلوی آینه وایسی 22 تا گل میشه (10 تا دستت یکی خودت جلوی آینه هم تبدیل به دو میشه) میشه دو تیم فوتبال;) |
مثل شمع است و پروانه که پروانه از اتش شمع می سوزد ولی شمع از اتش خود تا قطره آخر می سوزد
|
به چشمانم گفتم برات اشک نریزه
دلم گفت ببار که خاطرش خیلی عزیزه |
عشق يعنی:
تا حالا شده عاشق بشين؟؟؟ ميدونين عشق چه رنگيه؟؟؟ ميدونين عشقق چه مزه اي داره؟؟؟ ميدونين عشق چه بويي داره؟؟؟ ميدونين عاشق چه شکليه؟؟؟ ميدونين معشوق چه کار ميکنه با قلب عاشق؟؟؟ مدونين قلب عاشق براي چي ميزنه؟؟؟ ميدونين قلب عاشق براي کي ميزنه؟؟؟ ميدونين ...؟؟؟ اگه جواب اين همه سئوال رو ميخواين! مطلب زير رو بخونين...خيلي جالب و آموزندس... وقتي يه روز ديدي خودت اينجايي و دلت يه جاي ديگه … بدون كه كار از كار گذشته و تو عاشق شدي طوري ميشه كه قلبت فقط و فقط واسه عشق مي تپه ، چقدر قشنگه عاشق بودن و مثل شمع سوختن همه چي با يک نگاه شروع ميشه اين نگاه مثل نگاهاي ديگه نست ، يه چيزي داره که اوناي ديگه ندارن ... محو زيبايي نگاهش ميشي ، تا ابد تصوير نگاهش رو توي قلبت حبس مي كني ، نه اصلا مي زاريش توي يه صندوق ، درش رو هم قفل مي كني تا كسي بهش دست نزنه. حتي وقتي با عشقت روي يه سكو مي شيني و واسه ساعتهاي متمادي باهاش حرفي نمي زني ، وقتي ازش دور ميشي احساس مي كني قشنگترين گفتگوي عمرت رو با كسي داري از دست ميدي. مي بيني كار دل رو؟ شب مي آي كه بخوابي مگه فكرش مي زاره؟! خلاصه بعد يه جنگ و جدال طولاني با خودت چشات رو رو هم مي زاري ولي همش از خواب ميپري ... از چيزي ميترسي ... صبح كه از خواب بيدار ميشي نه مي توني چيزي بخوري نه مي توني كاري انجام بدي ، فقط و فقط اونه كه توي فكر و ذهنت قدم مي زنه به خودت مي گي اي بابا از درس و زندگي افتادم ! آخه من چمه ؟ راه مي افتي تو كوچه و خيابون هر جا كه ميري هرچي كه مي بيني فقط اونه ، گويا كه همه چي از بين رفته و فقط اون مونده طوري بهش عادت مي كني كه اگه فقط يه روز نبينيش دنيا به آخر ميرسه وقتي با اوني مثل اينكه تو آسمونا سير مي كني وقتي بهت نگاه مي كنه گويا همه دنيا رو بهت ميدن گرچه عشق نه حرفي مي زنه و نه نگاهي مي كنه ! آخه خاصيت عشق همينه آدم رو عاشق مي كنه و بعد ولش مي كنه به امون خدا وقتي باهاته همش سرش پائينه تو دلت مي گي تورو خدا فقط يه بار نيگام كن آخه دلم واسه اون چشاي قشنگت يه ذره شده ديگه از آن خودت نيستي بدجوري بهش عادت كردي ! مگه نه ؟ يه روزي بهت ميگه كه مي خواد ببينتت سراز پا نمي شناسي حتي نميدوني چي كار كني ... فقط دلت شور ميزنه آخه شب قبل خواب اونو ديدي... خواب ديدي که همش از دستت فرار ميکنه ... هيچوقت براش گل رز قرمز نگرفتي ...چون بهت گفته بود همش دروغه تو هم نخواستي فکر کنه تو دروغ ميگي آخه از دروغ متنفره ... وقتي اون رو مي بيني با لبخند بهش ميگي خيلي خوشحالي که امروز ميبينيش ... ولي اون ... سرش رو بلند مي كنه و تو چشات زل ميزنه و بهت ميگه اومدم بهت بگم ، بهتره فراموشم كني ! دنيا رو سرت خراب ميشه همه چي رو ازت مي گيرن همه خوشبختيهاي دنيا رو بهش مي گي من … من … من از جاش بلند ميشه و خيلي آروم دستت رو ميبوسه ميذاره رو قلبش و بهت ميگه خيلي دوستت دارم وبراي هميشه تركت مي كنه ديگه قلبت نمي تپه ديگه خون تو رگات جاري نميشه يه هويي صداي شكستن چيزي مي آد دلت مي شكنه و تكه هاي شكستش روي زمين ميريزه دلت ميخواد گريه کني ولي يادت مي افته بهش قول داده بودي که هيچوقت به خاطر اون گريه نميکني چون ميگفت اگه يه قطره اشک از چشماي تو بياد من خودم رو نميبخشم ... دلت ميخواد بهش بگي چقدر بي رحمي که گريه رو ازم گرفتي ولي اصلا هيچ صدايي از گلوت در نمياد بهت ميگه فهميدي چي گفتم ؟با سر بهش ميگي آره!... وقتي ازش ميپرسي چرا؟؟؟ميگه چون دوستت دارم! انگشتري رو که تو دستته در مياري آخه خيلي اونو دوست داره بهش ميگي مال تو ... ازت ميگيره ولي دوباره تو انگشتت ميکنه ...ميگه فقط تو دست تو قشنگه... بعد دستت رو محکم فشار ميده و تو چشمات نگاه ميکنه و... بعد اون روز ديگه دلت نميخواد چشمات رو باز نمي كني آخه اگه بازشون كني بايد دنياي بدون اون رو ببيني تو دنياي بدون اون رو مي خواي چي كار ؟ و براي هميشه يه دل شكسته باقي مي موني دل شكسته اي كه تنها چاره دردش تويي... l http://www.irupload.ir/images/3aj37mgrr7z8kfpx4d4p.jpg |
رفتي و نديدي که چه محشر کردم با اشک تمام کوچه را تر کردم وقتي که شکست بغض تنهايي من وابستگي ام را به تو باور کردم |
دلواپسی من از نیامدنت نیست!
می ترسم در پس این دل دل زدن ها بیایی و دلخواه تو نباشم |
دلم در حلقه غمها نشسته
زبانم بسته و سازم شکسته وجودم پر ز شعر عاشقانه ست تورا می خواهم و اینها بهانه ست |
همیشه انقدر ساده نرو و مگذر
لااقل نگاهی به پشت سرت کن...! شاید کسی در پی تو می دود و نامت را با صدای بی صدایی فریاد میزند...! و تو... هیچ وقت او را ندیده ای |
آشــفـــتــه
آشفتگی ات را دوســـت دارم چون تنها دلیل بهانه ایست تا آشفتگان به سراغ مان بیاینــــد |
خداحافظ نگو وقتی هنوز در گیر چشماتم
خداحافظ نگو وقتی تو هر جا باشی همراتم تو اون گرمای خورشیدی که میری رو به خاموشی نمی دونی چقدر سخته شب سرد فراموشی |
.:.حــس عــشــق و عــاشــقــانــــه.:.
اشکی که بی صداست پشتی که بی پناست
دستی که بسته است پایی که خسته است دل را که عاشق است حرفی که صادق است شعری که بیبهاست شرمی که آشناست دارایی من است ارزانی شماست |
دل با من و جان بی تو نسپاری و بسپارم
/ کام از تو و تاب از من نستانم و بستانی |
عشق به تو مرا زنده نگه می دارد
این عشق نیست که نثار تو می شود ... اصلاْ هیچ عشق وجود ندارد ... فقط تویی ... تویی همه چیز و در همه چیز |
در سکوت می توان نگاه را معنا کرد و آن را با عشق به دل پیوند زد
می توان بهار را به دیدار برگهای خزان زده برد و برای رازقی های امید از عطر دوست داشتن گفت می خواهم سکوت کنم و تنها به حرف نگاهت گوش کنم |
عشقت را در ارتفاع پست خرج نکن . در ارتفاع یک متری از سطح زمین ، اگر پر بزنی ، سقوط و تل خاک و گل و لجن سرنوشتی محتوم است .
یا بلند بپر از اول برای عاشقیهایت ، یا گله نکن بعد از آنکه باختی |
تکه های قلبم را با تو قسمت می کنم
شاید هیچ اثری براین سرمای زمستانی نداشته باشد؛ اما... برای لحظه ای می توانی گرمای عشق واقعی را در دستانت حس کنی |
ضربه ات کاری بود
دل من سخت شکست و چه زشت ... به من و سادگیم خندیدی برو تا راحت تر تکه های دل خود را سرهم بند زنم ... |
نقاش نیستم ! اما تمام لحظه های بی تو بودن را درد میکشم
|
نگاه ساکت باران به روی صورتم دزدانه می لغزد
ولی باران نمی داند که من دریایی از دردم به ظاهر گر چه می خندم ولی اندر سکوتی تلخ می گریم |
|
يه روز اومدي مثل موج دريا |
|
شمع مي سوزد و پروانه به دورش همه شب من كه مي سوزم و پروانه ندارم چه كنم |
من پذيرفتم که عشق افسانه است ... اين دل درد آشنا ديوانه است |
عشق روزی در پی درد می گشت
و به حق میدانست که چه تنهاست دل افسرده ی من را برگزید، و در این منزل خالی آشیانه کرد. |
وقتی کسی را دوست دارید، حتی فکر کردن به او باعث شادی و آرامشتان می شود. وقتی کسی را دوست دارید، در کنار او که هستید، احساس امنیت می کنید. وقتی کسی را دوست دارید، حتی با شنیدن صدایش، ضربان قلب خود را در سینه حس می کنید. وقتی کسی را دوست دارید، زمانی که در کنارش راه می روید احساس غرور می کنید. وقتی کسی را دوست دارید، تحمل دوری اش برایتان سخت و دشوار است. وقتی کسی را دوست دارید، شادی اش برایتان زیباترین منظره دنیا و ناراحتی اش برایتان سنگین ترین غم دنیاست. وقتی کسی را دوست دارید، حتی تصور بدون او زیستن برایتان دشوار است. وقتی کسی را دوست دارید، شیرین ترین لحظات عمرتان لحظاتی است که با او گذرانده اید. وقتی کسی را دوست دارید، حاضرید برای خوشحالی اش دست به هر کاری بزنید. وقتی کسی را دوست دارید، هر چیزی را که متعلق به اوست، دوست دارید. وقتی کسی را دوست دارید، در مواقعی که به بن بست می رسید، با صحبت کردن با او به آرامش می رسید. وقتی کسی را دوست دارید، برای دیدن مجددش لحظه شماری می کنید. وقتی کسی را دوست دارید، حاضرید از خواسته های خود برای شادی او بگذرید. وقتی کسی را دوست دارید، به علایق او بیشتر از علایق خود اهمیت می دهید. وقتی کسی را دوست دارید، حاضرید به هر جایی بروید فقط او در کنارتان باشد. وقتی کسی را دوست دارید، ناخود آگاه برایش احترام خاصی قائل هستید. وقتی کسی را دوست دارید، تحمل سختی ها برایتان آسان و دلخوشی های زندگیتان فراوان می شوند. وقتی کسی را دوست دارید، او برای شما زیباترین و بهترین خواهد بود اگرچه در واقع چنین نباشد. وقتی کسی را دوست دارید، به همه چیز امیدوارانه می نگرید و رسیدن به آرزوهایتان را آسان می شمارید. وقتی کسی را دوست دارید، با موفقیت و محبوبیت او شاد و احساس سربلندی می کنید. وقتی کسی را دوست دارید، واژه تنهایی برایتان بی معناست. وقتی کسی را دوست دارید، آرزوهایتان آرزوهای اوست. وقتی کسی را دوست دارید، در دل زمستان هم احساس بهاری بودن دارید. به راستی دوست داشتن چه زیباست، این طور نیست ؟ |
تو بارانی و من باران پرستم
تو دریایی و و من امواج هستم خلاصه بگویم... که تو من هستی و من نقش تو هستم |
شبی از شب ها یکی از دو دیده ی خود را برای پرنده یی جا نهادم که نابینا بود.... در تاریکی * روزي از روزها یکی از دو دست خود را برای درختی جا نهادم که شاخه هایش را شکسته بودند..... در جنگ * و موسمی دیگر یکی از دو پای خود را برای راهی جا نهادم که ادامه ی رفتن را از او گرفته بودند...... در بمباران * و زمان گذشت و ایامی دیگر دیدم حالا همان پرنده به دیدارم آمده برایم دو بال ِ بینا و آسمانی آبی آورده است. و زمان گذشت و ایامی دیگر دیدم حالا همان درخت به دیدارم آمده برایم ریشه هایی از رویا و امیدی از اردیبهشت آورده است و زمان گذشت و ایامی دیگر دیدم حالا همان راه روشن به دیدارم آمده برایم کلید ِ سر منزل ِ همه ی فردا ها را آورده است |
|
نه نگرفتم عشق یعنی چی!!!
کدوم قشنگی ؟ عشق یعنی زهر مار عشق یعنی سوزش قلب عشق یعنی حسرت عشق یعنی دوسش داری اما دوسِت نداره عشق یعنی برو پشت سرت هم نگا نکن عشق یعنی نفرت از بی محبتی زمانه عشق یعنی دربه دری عشق یعنی مرض یعنی کوفت یعنی بیماری عشق یعنی این که گاز بدی و هیچوقت پاتو رو ترمز نذاری عشق یعنی ضایع شدن بازم بگم ؟؟ عشق یعنی بی آبرویی عشق یعنی مرگ را در آغوش گرفتن عشق یعنی سبکسری عشق آتشی هست که اگر به جان آدمی بیفتد دیگر اختیار قلب و مغزش در اختیار معشوق است تا حالا عاشق شدین واقعاً که بدونین چه مرضیه ؟ هیچ میدونین عاشقای واقعی هیچوقت به عشقشون نمیرسن ؟ هیچ میدونین پاتوق عاشقا داروخانه هست ؟ کدوم عشق !!؟ عشق نامرده ، عشق نارفیقه عشق بی معرفته چرا اینقدر عشق ، عشق میکنین؟ |
من راه رفتن را از یک سنگ آموختم. دویدن را از یک کرم خاکی و پرواز را از یک درخت.
بادها از رفتن به من چیزی نگفتند؛ زیرا آنقدر در حرکت بودند که رفتن را نمی شناختند! پلنگان، دویدن را یادم ندادند؛ زیرا آنقدر دویده بودند که دویدن را از یاد برده بودند. پرندگان نیز پرواز را به من نیاموختند؛ زیرا چنان در پرواز خود غرق بودند که آن را به فراموشی سپرده بودند! اما سنگی که درد سکون را کشیده بود؛ رفتن را می شناخت و کرمی که در اشتیاق دویدن سوخته بود دویدن را می فهمید و درختی که پاهایش در گل بود از پرواز بسیار می دانست! آنها از حسرت به درد رسیده بودند و از درد به اشتیاق و از اشتیاق به معرفت.... |
اکنون ساعت 08:53 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)