پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   شعر (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=55)
-   -   متن ترانه های لحظات دلتنگی ما (http://p30city.net/showthread.php?t=1173)

ساقي 11-28-2010 12:43 AM

شاید …

دیگر نمی بینم

ما بر زمینی هرزه روییدیم

ما بر زمینی هرزه می باریم

ما « هیچ » را در راه ها دیدیم

بر اسب زرد بالدار خویش

چون پادشاهی راه می پیمود

افسوس ، ما خوشبخت و آرامیم

افسوس ، ما دلتنگ و خاموشیم

خوشبخت ، زیرا دوست می داریم

دلتنگ ، زیرا عشق نفرینیست..
..
..
.

GolBarg 11-28-2010 12:52 AM

ديدم در آن كوير درختي غريب را
محروم از نوازش يك سنگ رهگذر
تنها نشسته اي،
بي برگ و بار، زير نفسهاي آفتاب
در التهاب،
در انتظار قطره باران
در آرزوي آب .


ابري رسيد،
- چهره درخت از شعف شكفت .
دلشاد گشت و گفت :
« اي ابر، بشارت باران !
« آيا دل سياه تو از آه من بسوخت ؟!

غريد تيره ابر،
برقي جهيد و چوب درخت كهن
بسوخت !_:2:

GolBarg 12-11-2010 11:37 PM

یاور همیشه مومن


ای به داد من رسیده ، تو روزای خود شکستن

ای چراغ مهربونی ، تو شبای وحشت من

ای تبلور حقیقت ، توی لحظه های تردید

تو شبو از من گرفتی ، تو منو دادی به خورشید

اگه باشی یا نباشی ، برای من تکیه گاهی

برای من که غریبم ، تو رفیقی جون پناهی


یاور همیشه مومن ، تو برو سفر سلامت

غم من نخور که دوری ، برای من شده عادت

ناجی عاطفه من ، شعرم از تو جون گرفته

رگ خشک بودن من ، از تن تو خون گرفته

اگه مدیون تو باشم ، اگه از تو باشه جونم

قدر اون لحظه نداره ، که منو دادی نشونم


وقتی شب شب سفر بود ، توی کوچه های وحشت

وقتی همسایه کسی بود ، واسه بردنم به ظلمت

وقتی هر ثانیه شب ، طپش هراس من بود

وقتی زخم خنجر دوست ، بهترین لباس من بود

تو با دست مهربونی ، به تنم مرهم کشیدی

برام از روشنی گفتی ، حلقه شبو دریدی


یاور همیشه مومن ، تو برو سفر سلامت

غم من نخور که دوری ، برای من شده عادت

ای طلوع اولین دوست ، ای رفیق آخر من

به سلامت سفرت خوش ، ای یگانه یاور من

مقصدت هر جا که باشه ، هرجای دنیا که باشی

اونور مرز شقایق پشت ، لحظه ها که باشی

خاطرت باشه که قلبت ، سپر بلای من بود

تنها دست تو رفیق ، دست بی ریای من بود

یاور همیشه مومن ، تو برو سفر سلامت

داریوش



مهسا69 12-12-2010 12:51 AM

ای دریغ از من


من...
خالی از عاطفه و خشم..
خالی از خویشی و غربت...
گیج و مبهوت بین بودن و نبودن
عشق...
آخرین همسفر من..
مثل تو منو رها کرد..
حالا دستام مونده و تنهایی من
ای دریغ از من..
که بیخود مثل تو.. گم شدم، گم شدم تو ظلمت تن
ای دریغ از تو..
که مثل عکس عشق.. هنوزم داد می زنی تو آیینه‌ی من

آه.. گریه مون هیچ.. خنده مون هیچ
باخته و برنده مون هیچ
تنها آغوش تو مونده.. غیر از اون هیچ
ای.. ای مثل من تک و تنها
دستامو بگیر که عمر رفت
همه چی تویی، زمین و آسمون هیچ

بی تو می‌میرم.. همه بود و نبود..
بیا پر کن منو ای خورشید دلسرد
بی تو می‌میرم.. مثل قلب چراغ..
نور تو بودی، کی منو از تو جدا کرد

مهسا69 12-14-2010 12:14 AM

مهتاب

ای مونس عــــــــــاشقــــــــــــــان
روشنـــایی آسمـانهـــــــــــــــــــــا
مهتــــــــــــــــاب ای چراغ آسمـان
روشنی بخش جهــــــــــــــــــــــان
کو ماهم؟
نزدت چه شبها،با اودرآنجا بودیــم
فارغ زدنیا ،لبها به لبها بودیــــــــم
با یکدگر ما،پیش تو تنها بودیــــــم
مفتون و شیدا،غرق تماشا بودیـم
مهتاب!امشب که پیش تـــــــــو ام
اورفتـه و من مانــــــــــــــــــــــده ام
آه.....افسوس
رفت و آن دوران گذشــــــــــــــــــت
سرنهم بر کوه و دشت از هجـرش
نزدت چه شبها،با اودرآنجا بودیــم
فارغ زدنیا ،لبها به لبها بودیــــــــم
با یکدگر ما،پیش تو تنها بودیــــــم
مفتون و شیدا،غرق تماشا بودیـم

ساقي 12-16-2010 12:39 AM

تا زلال ِدل ِتو ٬ چقدر راه مانده ؟! _:2:

وآمانده ام
در رویای ِمـ‌حال ِآمدنت

چه بگویم از تو...
که بی تو٬
تمام میشوم.
نفس تازه کن
که دَم میزنـ‌م به بازدَمت !




...{پپوله}...

GolBarg 12-17-2010 01:10 PM

دیدم تو خواب وقت سحر
شهزاده ای زرین کمند
نشسته بر اسب سفید
میومد از کوه و کمر
رفت آتش به دلم زد نگاهش
می رفت و آتش به دلم می زد نگاهش
کاش که دلم رسوا بشه
دریا بشه این دو چشم پر آبم
روزی که بختم وا بشه
پیدا بشه اونکه اومد تو خوابم
شهزاده رویای من شاید تویی
آن کس که شب در خواب من آید تویی تو
از خواب شیرین ناگه پریدم
او را ندیدم دیگر کنارم
بخدا جانم رسیده از غصه بر لب
هر روز و هر شب در انتظارم به خدا
دیدم تو خواب وقت سحر
شهزاده ای زرین کمند
نشسته بر اسب سفید
میومد از کوه و کمر
رفت آتش به دلم زد نگاهش
می رفت و آتش به دلم می زد نگاهش

ساقي 12-17-2010 08:48 PM

ساقیا
 
ساقیا امشب صدایت با صدایم ساز نیست
یا که من بسیار مستم یا که سازت ساز نیست
ساقیا امشب مخالف می نوازد تار تو
یا که من مست و خرابم یا که تارت تارنیست...

...

:53:{پپوله}:53:



shokofe 12-20-2010 09:50 AM

چه می شود گاهی آنچنانت می كنند تا متنفر از زندگی شوی و آرزوی مرگت را كنی،

چرا آنقدر تنهایم كه صدایم از درونم برنمی آید

آنقدر بی تابم كه حتی ناله های طاقت فرسای درونم را نمی شنوم

می خواهم فغان كنم یا اشكی بریزم امّا شجاعت آنرا هم ندارم

خدايا كمكم كن تا از پسش برآيم

خدايا با من بمان

خدایا مثل همیشه با من باش

خدایا دوستت دارم

میدانم که مرا نا امید نمی کنی

yad 12-22-2010 06:35 AM

دلا بسوز که سوزتوکارهابکند
نیازنیم شبی دفع صدبلابکند

عتاب یارپری چهره عاشقانه بکش
که یک کرشمه تلافی صدجفابکند
:mad:


اکنون ساعت 10:57 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)