![]() |
|
|
|
آسمان منتظرست! رعد می آشوبد ماتم ثانیه سر می گیرد ابر هم گریه کنان می خندد ضربه های آونگ می سرایند قشنگ تنگي ثانیه را من دلم می گیرد می شوم بی پروا! با عصایم به سر ثانیه می کوبم! سر این ثانیه ها می شکند ... عمر من می گذرد .... ضربه های آونگ می سرایند قشنگ تنگي ثانیه را ... |
دلم برای كسی تنگ است كه آفتاب صداقت را به ميهمانی گل های باغ می آورد وگيسوان بلندش را - به بادها می داد و دست های سپيدش را - به آب می بخشيد دلم برای كسی تنگ است كه آن دونرگس جادو را به عمق آبی دريای واژگون می دوخت و شعرهای خوشی چون پرنده ها می خواند دلم برای كسی تنگ است كه همچو كودك معصومی دلش برای دلم می سوخت و مهربانی خود را - نثار من می كرد دلم برای كسی تنگ است كه تا شمال ترين شمال و در جنوب ترين جنوب - درهمه حال هميشه در همه جا - آه با كه بتوان گفت كه بود با من و - پيوسته نيز بی من بود و كار من زفراقش فغان و شيون بود كسی كه بی من ماند كسی كه با من نيست كسی ... - دگر كافی ست. |
محبت خوشا آنان که با عـــزت ز گیتی بسـاط خویـش برچیـدند و رفتند ز کالاهـــای این آشـــــفته بازار محبـــــت را پســندیدند و رفتند خوشا آنان که از پیـمانه دوست شراب عشـق نوشیدند و رفتند خوشا آنان که با ایمان و اخلاص حریــم دوست بوسیدند و رفتند خوشـا آنـان که در راه عدالــــت به خون خویش غلطیدند و رفتند خوشا آنـان که بـار دوســـتی را کشــیدند و نرنجـــیدند و رفتــند من از چشــمان خود آموختم رسـم محبــــت را که هر عضـوی به درد آید به جایــش دیده می گرید |
خوشا دلی که مدام از پی نظر نرود به هر درش که بخوانند بیخبر نرود |
قصه بی سر و سامانی من گوش کنيد
گفتگوی منو حيرانی من گوش کنيد شرح اين قصه جانسوز نهفتن تا کی سوختم ، سوختم اين راز نگفتن تا کی روزگاری من و دل ساکن کويی بوديم ساکن کوی بت عربده جويـی بوديم دين و دل باخته ديوانه رويی بوديم بسته سلسله ، سلسله مويی بوديم کس در آن سلسله غير از من و دل بند نبود يک گرفتار از اين جمله که هستند نبود نرگس غمه زنش اين همه بيمار نداشت سنبل پر شکنش هيچ گرفتار نداشت اين همه مشتری و گرمی بازار نداشت يوسفی بود ولی هيچ خريدار نداشت اول آن کس که خريدار شدش من بودم باعث گرمی بازار شدش من بودم گرچه از خاطر وحشی هوس روی تو رفت با دلش آرزوی قامت دلجوی تو رفت شد دل آزرده و آزرده دل از کوی تو رفت با دل پر گله از نا خوشی روی تو رفت حاش آلله که وفای تو فراموش کند سخن مصلحت آميز کسان گوش کند داریوش |
خارجی هم میتونه باشه؟
|
نقل قول:
|
اکنون ساعت 05:03 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)