![]() |
من سردم است
من سردم است
من سردم است و انگار هیچوقت گرم نخواهم شد ای یار ای یگانه ترین یار آن شراب مگر چند ساله بود ؟ نگاه کن که در اینجا زمان چه وزنی دارد و ماهیان چگونه گوشتهای مرا می جوند چرا مرا همیشه در ته دریا نگاه میداری ؟ من سردم است و از گوشواره های صدف بیزارم من سردم است و میدانم که از تمامی اوهام سرخ یک شقایق وحشی جز چند قطره خون چیزی به جا نخواهد ماند خطوط را رها خواهم کرد و همچنین شمارش اعداد را رها خواهم کرد و از میان شکلهای هندسی محدود به پهنه های حسی وسعت پناه خواهم برد من عریانم عریانم عریانم مثل سکوتهای میان کلام های محبت عریانم و زخم های من همه از عشق است از عشق عشق عشق من این جزیره سرگردان را از انقلاب اقیانوس و انفجار کوه گذر داده ام و تکه تکه شدن راز آن وجود متحدی بود که از حقیرترین ذره هایش آفتاب به دنیا آمد *** فروغ فرخزاد |
دلتنگم
بیاد نوه ام! دلم برای کسی تنگ است که دل تنگ است… دلم برای کسی تنگ است که دستانم دستان پر مهرش را می طلبد… دلم برای کسی تنگ است که سرم شانه هایش را آرزو دارد… دلم برای کسی تنگ است که گوشهایم شنیدن صدایش را حسرت می کشد … دلم برای کسی تنگ است که چشمانم ، چشمانش را می طلبد … دلم برای کسی تنگ است که اشکهایم را دیده… دلم برای کسی تنگ است که تنهاییم را چشیده… دلم برای کسی تنگ است که دلش همانند دل من است… دلم برای کسی تنگ است که تنهاییش تنهایی من است… دلم برای کسی تنگ است که مرهم زخمهای کهنه است… دلم برای کسی تنگ است که محرم اسرار است… دلم برای کسی تنگ است که راهنمای زندگیست… دلم برای کسی تنگ است که قلب من برای داشتنش عمرها صبر می کند… دلم برای کسی تنگ است که دوست نام اوست… دلم برای کسی تنگ است که دوستیش بدون (( تا )) است… دلم برای کسی تنگ است که دل تنگ دل تنگی هایم است… |
نمی خونُم که خونُم میزنه جوش نمی خونُم که همسایم کنه گوش نمی خونُم که گویند وایه داره طمع بر دختر همسایه داره |
غم دنیا خورم یا حسرت یار و یا گریه کنم من با دلی زار همی ترسم شود دیوانه فایز چو مجنون سر نهم بر دشت و کوهسار عزیزُم سی تو میگُم خواب نباشی بمیره دشمنت تا زنده باشی |
شبيه برگ پاييزي ، پس از تو قسمت بادم |
هزار دشمنم ار مي كنند قصد هلاك
گرم تو دوستي از دشمنان ندارم باك مرا اميد وصال تو زنده نگه مي دارد وگرنه هر دمم از هجر توست بيم هلاك نفس نفس اگر از باد نشنوم بويت زمان زمان چو گل از غم كنم گريبان چاك رود به خواب دوچشم از خيال تو هيهات بود صبور دل اندر فراق تو حاشاك :53::53::53::53::53::53::53::53::53::53::53::53::53::53::53: |
دلم ميخواد فقط تورو يه بار ديگه ببينم
دست تورو بگيرمو كنار تو بشنيم نميدوني چقدر برام سخته كه بي تو باشم ديگه تورو نبينم و يه روز ازت جدا شم ميدوني كه دلم واسه تو تنگه آخه دنياي من با تو قشنگه چه جوري ميخواي طاقت بياري نكنه كه ديگه دوستم نداري ميبيني حال و روزم و 1 روز خوش ندارم تنگه دلم براي تو بدجوري بي قرارم نميدوني چقدر برام سخته كه بي تو باشم ديگه تورو نبينم و 1 روز ازت جدا شم... |
شد پي اين لوليان در حرم ذوالجلال
چشمه و سبزه مقام شوخي و دزدي حلال رهزني آن کس کند کو نشناسد رهي خانه دغل او بود کو نشناسد جمال اهل جهان عنکبوت صيد همه خرمگس هيچ از ايشان مگو تام نگيرد ملال دزد نهان خانه را شاهد و غماز کيست چهره چون زعفران اشک چو آب زلال اشک چرا ميدود تا بکشد آتشي زرد چرا ميشود تا بکند وصف حال اشک و رخ عاشقان ميکشدت که بيا پيشگه عشق رو خيز ز صف نعال زردي رخ آينهست سرخي معشوق را اشک رقم ميکشد بر صحف خط و خال اين همه خوبي و کش بر رخ خاک حبش تافته از ماه غيب پرتو نور کمال صبر کن اين يک دو روز با همه فر و فروز بازرود سوي اصل بازکند اتصال |
در گوشـــه ی کاشـــانه بســـی سوختـــم اما
مست آمدم ای پیـــر که مستـــانه بمیــرم مستـــانه در این گـــوشـــه ی میـــخانه بمیـرم درویشــــــــم و بگــــذار قلـنـــــدر منـشــــانه کاکل همه افشان به ســـر شــانه بمیــــرم میخانه به دور ســـــــر من چــــرخد و اینـــم پیـــمــان که به چــرخیــــــدن پیمانه بمیــرم من بلبــــل عشـــاق به دامی نشـــــوم رام در دام تو هــــم بی طــمــــع دانه بمیـــــــرم شمعی و طواف حرمی بود که می خواست پروانـه بــزایــم مــن و پــروانـه بمیــــــــــــــرم مــن در یتیــمـــــم صدفـــم سیــنه دریاست بگذار یتـیـــمانه و دردانــه بمیــــــــــــــــــــرم بیـگانـه شــمـــردند مـــرا در وطن خـــویــش تا بی وطن و از هـمـــه بیــــگانه بمیــــــــرم گو نی زن میــخــانه بـگــــو جــان به لب آور تا با تـــب و لب بــــــر لب جــانــانه بمیـــــرم آن ســـلســــله ی زلـف که زنار دلـــــم بــــــود در گردنـــــم آویز که دیــــــوانه بمیــــــــــــــرم ایـن دیـر مغـان ته چــک ایران قدیـــــم است اینجاست که من بی چک و بی چانه بمیرم در زنــدگی افســـانه شـــدم در هـــمه آفاق بگذار که در مرگ هــــم افســــانه بمیــــــرم در گوشـــه ی کاشـــانه بســـی سوختـــم اما آن شمــع نبــــودم که به کاشـــــــانه بمیرم .... {پپوله}:53:{پپوله} |
در عشق خانقاه و خرابات فرق نيست
هر جا که هست پرتو روي حبيب هست |
اکنون ساعت 02:17 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)