پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   شعر (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=55)
-   -   مشاعره سنتی (http://p30city.net/showthread.php?t=807)

MAHDI 10-24-2009 12:56 AM

دیده اهل طمع به نعمت دنیا
پر نشود، همچنانکه چاه به شبنم

رزیتا 10-24-2009 01:09 AM

مطرب از درد محبت عملی می پرداخت
که حکیمان جهان را مژه خون پالا بود

MAHDI 10-24-2009 01:16 AM

در هر دشتی که لاله زاری بوده ست
از سرخی خون شهریاری بوده ست
هر شاخ بنفشه کز زمین میروید
خالی است که بر رخ نگاری بوده ست

رزیتا 10-24-2009 01:20 AM

ترک عاشق کش من مست برون رفت امروز
تا دگر خون که از دیده روان خواهد بود

MAHDI 10-24-2009 01:25 AM

در طبع جهان اگر وفایی بودی
نوبت بتو خود نیامدی از دگران

رزیتا 10-24-2009 01:28 AM

نازنینتر ز قدت در چمن ناز نرست
خوشتر از نقش تو در عالم تصویر نبود

MAHDI 10-24-2009 01:32 AM

در دهر هر آن که نیم نانی دارد
از بهر نشست آشیانی دارد

رزیتا 10-24-2009 01:36 AM

دل که از ناوک مژگان تن در خون می کشت
باز مشتاق کمانخانه ابروی تو بود

MAHDI 10-24-2009 01:51 AM

دی بی من و امروز چو دی بی من وتو
فردا به چه حجتم به داور خوانند

رزیتا 10-24-2009 01:55 AM

دوش در حلقه ما قصه گیسوی تو بود
تا دل شب سخن از سلسه موی تو بود

MAHDI 10-24-2009 02:03 AM

در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد
عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد

رزیتا 10-24-2009 02:16 AM

دوش می آمد و رخساره بر افروخته بود
تا کجا باز دل غمزده ای سوخته بود

MAHDI 10-24-2009 02:36 AM

در سبزه نشین و می روشن میخور
کاین سبزه بسی دمد ز خاک من و تو

رزیتا 10-24-2009 03:01 AM

واعظ شهر چو مهر ملک و شحنه گزید
من اگر مهر نگاری بگزینم چه شود

MAHDI 10-24-2009 04:22 AM

در گلستان ارم دوش چو از لطف هوا *** زلف سنبل ز نسیم سحری می آشفت
گفتم ای مسند جم ، جام جهان بینت کو *** گفت افسوس که آن دولت بیدار بخفت

constantine726 10-24-2009 08:18 AM

تير آه ما ز گردون بگذرد حافظ خموش

رحم كن بر جان خود پرهيز كن از تير ما

-------------------------------------------------------
دلم زنازكي خود شكست در غم عشق

وگرنه از تو نيايد كه دل‌شكن باشي

(سايه)

رزیتا 10-24-2009 05:38 PM

اگر به باده مشکین دلم کشد شاید
که بوی خیر ز زهد ریا نمی آید

aloneman65 10-24-2009 05:52 PM

درآن نفس که بمیرم درآرزوی توباشم
بدان امید دهم جان که خاک کوی توباشم

رزیتا 10-24-2009 06:07 PM

مردم در این فراق و در آن پرده راه نیست
یا هست و پرده دار نشانم نمی دهد

sheida.m 10-24-2009 06:15 PM

در هوایت بی قرارم روز و شب
سر ز پایت بر ندارم روز و شب

مجتب 10-24-2009 06:27 PM

بگذر ز من ای آشنا چون از تو من دیگر گذشتم.
دیگر تو هم بیگانه شو چون دیگران با سرگذشتم.

MAHDI 10-24-2009 07:15 PM

مشو از این دل خونین جگر ای رهگذر غافل
که ما هم در بساط خود دلی داریم ای بی دل

مجتب 10-24-2009 07:19 PM

لشکر دشمن او مويه گر و لشکر او
لب پر از خنده و دلها همه پر ناز و بطر.

MAHDI 10-24-2009 07:40 PM

روزگارم بشد به نادانی
من نکردم، شما حذر بکنید

رزیتا 10-24-2009 07:41 PM

روی بنما و مرا گو که ز جان دل برگیر
پیش شمع آتش پروانه به جان گو درگیر

رزیتا 10-24-2009 07:43 PM

دوست گو یار شو و هر دو جهان دشمن باش
بخت گو پشت مکن روی زمین لشگر گیر

MAHDI 10-24-2009 08:21 PM

روی بر خاک عجز میگویم
هرسحر گه که باد می آید
ای که هرگز فرامشت نکنم
هیچت از بنده یاد می آید؟

رزیتا 10-24-2009 08:25 PM

در لب تشنه ما بین و مدار آب دریغ
بر سر کشته خویش آی و ز خاکش برگیر

سادات 10-24-2009 08:30 PM

دیده از دیدار خوبان برگرفتن مشکل است
هر که ما را این نصیحت میکند بی حاصل است

MAHDI 10-24-2009 08:33 PM

روزی گفتی شبی کنم دلشادت *** وز بند غمان خود کنم آزادت
دیدی که ازآن روزچه شبها بگذشت *** وز گفته خود هیچ نیامد یادت؟

رزیتا 10-24-2009 08:34 PM

می بایست با د شروع میشد :)

تکیه بر تقوا و دانش در طریقت کافریست
راهرو گر صد هنر دارد توکل بایدش

سادات 10-24-2009 08:43 PM

شب فراق که داند که تا سحر چند است
مگر کسی که به زندان عشق در بند است

MAHDI 10-24-2009 10:41 PM

تو عهد کرده ای که به خون نشانی مرا
من جهد کرده ام که به عهدت وفا کنی

رزیتا 10-25-2009 01:16 AM

یاد بان آن کاو به قصد خون ما
عهد را بشکست و پیمان نیزهم

constantine726 10-25-2009 08:42 AM

مي مخور با همه كس تا نخورم خون جگر

سر مكش تا نكشد سر به فلك فريادم

-------------------------------------------------------
حافظ از جور تو حاشا كه بگرداند روي

من از روز كه در بند توام، آزادم

mehraveh 10-25-2009 12:55 PM

ما عاشق و رند و مست و عالم سوزيم
با ما منشين و گرنه بدنام شوي!

رزیتا 10-25-2009 01:36 PM

یعنی بیا که آتش موسی نمود گل
تا از درخت نکته توحید بشنوی

amir ahmadi 10-25-2009 02:00 PM

سلام/یک گهر بودیم همچون افتاب/بی گره بودیم وصافی همچو اب

رزیتا 10-25-2009 02:04 PM

بوی یکرنگی از این نقش نمی آید خیز
دلق آلوده صوفی به می ناب بشوی

amir ahmadi 10-25-2009 02:15 PM

یوم دین که زلزلت زلزالها/این زمین باشد گواه حالها


اکنون ساعت 08:24 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)