![]() |
نفسم میگیرد در هوایی که نفس های تو نیست... |
غمش در نهانخانه ی دل نشيند به نازی که ليلی به محمل نشيند بدنبال محمل چنان زار گريم که از گريه ام ناقه در گل نشيند خلد گر بپا خاری آسان بر آرم چه سازم بخاری که در دل نشيند پی ناقه اش رفتم آهسته ، ترسم غباری بدامان محمل نشيند مرنجان دلم را که اين مرغ وحشی زبامی که بر خاست به مشکل نشيند عجب نيست خندد اگر گل بسروی که دراين چمن پای در گل نشيند بنازم به بزم محبت که آنجا گدايی به شاهی مقابل نشيند الهی زليخا عزيزت بميرد که يوسف به تخت تجمل نشيند طبيب از طلب در دو گيتی مياسا کسی چون ميان دو منزل نشيند؟ |
شب را نوشيدهام .
وبر اين شاخههاي شكسته ميگريم. مرا تنها گذار اي چشم تبدار سرگردان! مرا با رنج بودن تنها گذار. مگذار خواب وجودم را پرپر كنم. |
شبیه یک جزیزه رو به جنونم، پر از عطش و خشتگی و بیقراری، پر از بغض های غریبانه ای که در گلو ماندند و پر از اشک هایی که کنج چشمانی خسته جای گرفتند و خشکیدند.http://bahar22.com/ftp/zibasazi/ziba.../image/122.gif پراز حرف های ناگفته ام که جز سکوت مرحمی نمی یابد، پر از زخم خنجر ناکسانم پر از احساساتی که هیچگاه گفته نشد http://bahar22.com/ftp/zibasazi/ziba.../image/122.gif پر از شب های بی ستاره ای که خاموش تر و تاریک تر از از ظلمتیست پر از غبار پای نامردمان پر از آه های سوزان http://bahar22.com/ftp/zibasazi/ziba.../image/122.gif منم و یه جاده پر از غربت و بیکسی و پر از آرزو های بر باد رفته...... |
هر شب تو رویای خودم آغوشتو تن میکنم آینده این خونه را با شمع روشن میکنم در حسرت فردای تو تقویمو پر می کنم هر روز این تنهایی ر ا فردا تصور میکنم هم سنگ این روزای من حتی شبم تاریک نیست اینجا بجز دوری تو چیزی به من نزدیک نیست هر شب تو رویای خودم آغوشتو تن میکنم آینده این خونه را با شمع روشن میکنم دنیای این روزای من هم قد تنپوشم شده اینقدر دورم از تو که دنیا فراموشم شده دنیای این روزای من درگیر تنهایی شده تنها مدارا می کنیم دنیا عجب جایی شده |
این جهان پر از صدای حرکت مردمی است که همچنان که تو را می بوسند طناب دار تو را می بافند ..!!!!! |
من که از بازترین پنجره با مردم این ناحیه صحبت کردم ؛ حرفی از جنس زمان نشنیدم ! ------------- شهر در دل بهار نارنج ها خودش را جا می کند و من بی خيال ا زتنهائی به غربت هميشگی اشک هايم می خندم بلند.. بلند ... |
نقل قول:
|
من از تکرار این تاریک وهم انگیز
|
چه غریبانه می گریست آن شب بی تو .. تکه ابری که سکوت وجودم رو فهمید...
-------------------- تكه اي ابر وديگر هيچ ...! تا هميشه سهم من اين بوده است ... |
اکنون ساعت 10:43 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)