پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   شعر (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=55)
-   -   مشاعره سنتی (http://p30city.net/showthread.php?t=807)

رزیتا 10-30-2009 01:00 AM

نیست در کس کرم و وقت طرب می گذرد
چاره آن است که سجاده به می بفروشیم

MAHDI 10-30-2009 01:07 AM

می کشیم از قدح لاله شرابی موهوم
چشم بد دور که بی مطرب و می مدهوشیم

رزیتا 10-30-2009 01:30 AM

مکن عتاب از این بیش و جور بر دل ما
مکن هر آنچه توانی که جای آن داری

MAHDI 10-30-2009 06:58 AM

یک جام شراب صد دل ارزد *** یک جرعه می مملکت چین ارزد
جز باده لعل نیست در روی زمین *** تلخی که هزار جان شیرین ارزد

سادات 10-30-2009 01:54 PM

در طریق عشق بازی امن واسایش بلاست
ریش باد ان دل که با درد تو خواهد مرهمی

رزیتا 10-30-2009 03:12 PM

یک چند به کودکی باستاد شدیم
یک چند به استادی خود شاد شدیم

سادات 10-30-2009 03:35 PM

مردی ز کننده ی در خیبر بپرس
اسرار کرم ز خواجه ی قنبر پرس

رزیتا 10-30-2009 03:37 PM

سحرگاهان که مخمور شبانه
گرفتم باده با چنگ و چغانه
.................................
...................................

سادات 10-30-2009 04:11 PM

هر صبحدم نسیم گل از بوستان تست
الحان بلبل از نفس دوستان تست

abadani 10-30-2009 04:21 PM

تو را نادیدن ما غم نباشد
که در خیلت به از ما کم نباشد

سادات 10-30-2009 04:32 PM

دیدی دلا که اخر پیری وزهد وعلم
با من چه کرد دیده معشوقه باز من

MAHDI 10-30-2009 07:33 PM

نی قصه آن شمع چگل بتوان گفت *** نی حال دل سوخته دل بتوان گفت
غم دردل تنگ من از آن است که نیست *** یک دوست که با او غم دل بتوان گفت

مجتب 10-30-2009 07:59 PM

تا با غم عشق تو مرا کار افتاد
بیچاره دلم در غم بسیار افتاد
بسیار فتاده بود اندر غم عشق
اما نه چنین زار که این بار افتاد

MAHDI 10-30-2009 08:05 PM

دگر باره سر مستان ز مستی در سجود آمد
مگر آن مطرب جانها ز پرده در سرود آمد

مجتب 10-30-2009 08:30 PM

دامان جلال تو ز دستم نشود
سودای تو از دماغ مستم نشود
گوئیکه مرا چنانکه هستی بنمای
گر بنمایم چنانکه هستم نشود

MAHDI 10-30-2009 08:38 PM

در سینه دلش ز نازکی بتوان دید
ماننده سنگ خاره در آب زلال

sheida.m 10-30-2009 08:39 PM

دلا اشک مرا بین ریزان
دلا درد مرا بین گریزان

مجتب 10-30-2009 08:41 PM

نی آب روان ز ماهیان سیر شود
نی ماهی از آن آب روان سیر شود
نی جان جهان ز عاشقان تنگ آید
نی عاشق از آن جان جهان سیر شود

MAHDI 10-30-2009 08:50 PM

دگر شب شد که تا جونم بسوزه
گریبون تا به دامونم بسوزه
برای خاطر دلدار فائز
همی ترسم که ایمونم بسوزه

مجتب 10-30-2009 08:57 PM

هر چند دلم رضای او می‌جوید
او از سر شمشیر سخن می‌گوید
خون از سر انگشت فرو می‌چکدش
او دست به خون من چرا می‌شوید

MAHDI 10-30-2009 09:07 PM

دلم بی وصل تو شادی نبینه
به غیر از محنت آزادی نبینه
خراب آباد دل بی مقدم تو
الهی هرگز آبادی نبینه

setaesh 10-30-2009 11:13 PM

dl:
نقل قول:

نوشته اصلی توسط Hamed (پست 1856)
با سلام
این تاپیک برای مشاعره کردن به سبک سنتی است و با حرف آخر بیت نفر قبل باید بیتی جدید گفته شود
ممنون

تو که دستت با نوشتن آشناست
دلت از جنس دل خسته ماست

براي ديدن آخرين شعر به صفحه آخر برويد


setaesh 10-30-2009 11:15 PM

تونیکی کن ودردجله انداز
که ایزددربیابانت دهدباز

MAHDI 10-30-2009 11:54 PM

ز دست دیده و دل هر دو فریاد *** که هر چه دیده بینه دل کنه یاد
بسازم خنجری نیشش ز فولاد *** زنم بر دیده تا دل گردد آزاد

رزیتا 10-31-2009 02:33 AM

درد عشقی کشیده ام که مپرس
زهر هجری چشیده ام که مپرس

MAHDI 10-31-2009 02:44 AM

ساکنان حرم ستر و عفاف ملکوت
با من راه نشین باده مستانه زدند

رزیتا 10-31-2009 02:47 AM

در آ که در دل خسته توان درآید باز
بیا که در تن مرده روان درآید باز

MAHDI 10-31-2009 02:56 AM

زان یار دلنوازم شکریست با شکایت
گر نکته سنج عشقی بشنو تو این حکایت
بی مزد بود و منت ، هر خدمتی که کردم
یا رب مباد کس را مخدوم بی عنایت

رزیتا 10-31-2009 03:01 AM

تا کی می صبوح و شکر خواب بامداد
هشیار گر دهان که گذشت اختیار عمر

MAHDI 10-31-2009 03:07 AM

روزی نظرش بر من درویش آمد
دیدم که معلم بداندیش آمد
نگذاشت که آفتاب بر من تابد
آن سایه گران چو ابر در پیش آمد

رزیتا 10-31-2009 03:14 AM

دوش می گفت که فردا بدهم کام دلت
سببی ساز خدایا که پشیمان نشود

MAHDI 10-31-2009 03:17 AM

دانی که چرا بر دهنم راز آمد
مرغ دلم از درون به پرواز آمد؟
از من نه عجب که هاون رویین تن
از یار جفا دید و به اواز آمد

رزیتا 10-31-2009 03:22 AM

در صومعه زاهد و در خلوت صوفی
جز گوشه ابروی تو محراب دعا نیست

MAHDI 10-31-2009 03:35 AM

تو را در آینه دیدن جمال طلعت خویش

بیان کند که چه بودست ناشکیبا را

رزیتا 10-31-2009 03:36 AM

آن کس که به دست جام دارد
سلطانی جم مدام دارد

MAHDI 10-31-2009 03:44 AM

دیشب هوسی دل غمینم بگرفت
اندیشه یار نازنینم بگرفت
گفتم بروم از پی دل تا آنجا
اشکم بدمید و آستینم بگرفت

رزیتا 10-31-2009 03:50 AM

تنور لاله چنان برفروخت باد بهار
که غنچه غرق عرق گشت وگل به جوش آمد

MAHDI 10-31-2009 03:58 AM

در خرقه توبه آمدم روزی چند
چشمم به دهان واعظ و گوش به پند
ناگاه بدیدم آن سهی سرو بلند
وز یاد برفتم سخن دانشمند

رزیتا 10-31-2009 04:04 AM

دل ما را که زمار سر زلف تو نجست
از لب خود به شفا خانه تریاک انداز

MAHDI 10-31-2009 04:09 AM

زان کوزه می که نیست در وی ضرری
پر کن قدحی بخور بمن ده دگری


اکنون ساعت 11:12 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)