![]() |
مادر ترا ستایش میکنم بخاطر آن قلب پر احساست که صفای آسمان بهار دارد. بخاطر آن روح پاک وآسمانیت که شکوه دریای بیکران را بیاد میاورد. بخاطر فروغ جاویدان مهرت که آفاق زندگانیم را روشنی دل افروزی می بخشد. تویی که دفتر زندگی را با نقش محبت پر میکنی،تویی که گرایش عاشقانه ای بفرزندانت داری. صدای تو معنی کامل عاطفه است وزیباترین تجلیات عشق پاک را میتوان در قلب تو جستجو کرد. آنچه در دیدگانت دیده میشود جلوه شکوه مبهمی از یک روح مقدس آسمانی است وآنچه در آفاق زندگانی فرزندانت میدرخشد ستاره های مهرت است. ترا که قلب داغت،سینه بی کینه است،آغوش گرمت،دستهای نوازشگرت، دیدگان خواب نادیده ات،قصه های شیرینت و سرود لالا ئیت پاسبان ونگهدارم بود. امید وتکیه گاهم بود وچراغ سعادتم بود می ستایم. همیشه قلب پر از مهرت ای مادر بهشت جاوید من است. من این بهشت را دوست دارم زیرا از همه جای آن بوی مهر میاید،صدای وفا بگوش میرسد ،باران محبت میبارد،لاله عشق میدهد،ژاله حسن می چکد،آنجا معبد پرستش من است. |
جهان بر آب نهادست و زندگي بر باد غلام همت آنم که دل بر او ننهاد جهان نماند و خرم روان آدميي که بازماند ازو در جهان به نيکي ياد سراي دولت باقي نعيم آخرت است زمين سخت نگه کن چو مينهي بنياد کدام عيش درين بوستان که باد اجل همي برآورد از بيخ قامت شمشاد وجود عاريتي خانهايست بر ره سيل چراغ عمر نهادست بر دريچهي باد بهارگاه و خزان باشد و دي و مرداد پس از خليفه بخواهد گذشت در بغداد بسي برآيد و بيما فرو رود خورشيد ورت ز دست نيايد، چو سرو باش آزاد برين چه ميگذرد دل منه که دجله بسي سپهر مجد و معالي جهان دانش و داد گرت ز دست برآيد، چو نخل باش کريم خدات در نفس آخرين بيامرزاد نگويمت به تکلف فلان دولت و دين به سالها چو تو فرزند نيکبخت نزاد يکي دعا کنمت بيرعونت از سر صدق به يمن تو در اقبال بر جهان بگشاد تو آن برادر صاحبدلي که مادر دهر بسست خلق جهان را که از تو نيک افتاد به روزگار تو ايام دست فتنه ببست کسي که برگ قيامت ز پيش نفرستاد دليل آنکه تو را از خداي نيک افتد که دانم از پس مرگم کني به نيکي ياد بسي به ديدهي حسرت ز پس نگاه کند ببرد گوي سعادت که صرف کرد و بداد همين نصيحت من پيش گير و نيکي کن |
نیست ، که اگر می بود ، همه ی هستیم با وی بود .
|
http://www.parand.se/ax/Iraj-mirza.jpg «قلب مادر» داد معشوقه به عاشق پیغام که کُند مادرِ تو با من جنگ هر کُجا بیندم از دور کُند چهره پر چین و جبین پُر آژنگ با نگاهِ غضب آلود زند بر دلِ نازکِ من تیرِ خدنگ مادرِ سنگدلت تا زندهست شهد در کامِ من و توست شَرنگ نشوم یکدل و یکرنگ تو را تا نسازی دلِ او از خون رنگ گر تو خواهی به وصالم برسی باید این ساعت بیخوف و درنگ روی و سینۀ تنگش بدری دل برون آری از آن سینۀ تنگ گرم و خونین به منش باز آری تا بَرد ز آینۀ قلبم زنگ عاشقِ بیخرد ناهنجار نه، بل آن فاسقِ بیعصمت و ننگ حُرمتِ مادری از یاد ببُرد خیره از باده و دیوانه ز بنگ رفت و مادر را افکند به خاک سینه بدرید و دل آورد به چنگ قصدِ سرمنزلِ معشوق نمود دلِ مادر به کفش چون نارنگ از قضا خورد دمِ در به زمین و اندکی سُوده شد او را آرنگ وان دل گرم که جان داشت هنوز اوفتاد از کف آن بیفرهنگ از زمین باز چو برخاست نمود پی برداشتن آن آهنگ دید کز آن دل آغشته به خون آید آهسته برون این آهنگ: «آه دست پسرم یافت خراش آه پای پسرم خورد به سنگ» این قطعه از سرودههای «ایرح میرزا» را کمتر کسی است که نشنیده یا نخوانده باشد. ولی شاید عدهای ندانند پیشینۀ سرودن این قطعه چیست و اصل آن چه بوده و از کجاست؟ زندهیاد دکتر محمدجعفر محجوب در کتاب «دیوان کامل ایرج میرزا» در توضیح این شعر مینویسد: این قطعه را ایرج بهمنظور شرکت در مسابقهیی که مجلۀ ایرانشهر (چاپ برلین) در شمارۀ چهارم از سال دوم انتشار خود [سال 1302 شمسی] مطرح کرده بود سروده است. در این مجله قطعهای از زبان آلمانی ترجمه شده و از شاعران ایران خواسته بود که آن را به شعر فارسی در آورند. این قطعه «دل مادر» نام داشت و این است عین ترجمۀ فارسی آن: «شب مهتاب بود. عاشق و معشوق در کنار جویی نشسته مشغول راز و نیاز بودند. دختر از غرور حُسن مست و جوان از آتش عشق در سوز و گذاز بود. جوان گفت: ای محبوب من، آیا هنوز در صافی محبت و خلوص عشق من شُبههای داری؟ من که همه چیزِ خود حتی گرانبهاترین دارایی خویش یعنی قلبِ خود را نثار راه عشق تو کردهام. دختر جواب داد: دل در راه عشق باختن نخستین قدم است. تو دارای یک گوهر قیمتداری هستی که گرانبهاتر از قلب توست و تنها آن گوهر نشان صدق تو میتواند بشود. من آن گوهر را از تو میخواهم و آن دل مادر توست. اگر دلِ مادرت را کنده بر من آوری من به صدقِ عشقِ تو یقین حاصل خواهم کرد و خود را پایبند مهرِ تو خواهم ساخت. این حرف در ته روح و قلب جوان دلباخته طوفانی برپا کرد؛ ولی قوتِ عشق بر مهرِ مادر غالب آمده از جا برخاست و در آن حالِ جنون رفته قلبِ مادر خود را کنده راه معشوق پیش گرفت. با آن شتاب که راه میپیمود ناگاه پایش لغزیده به زمین افتاد؛ دلِ مادر از دستش رها شده روی خاک غلتید و در آنحال صدایی از آن دل برخاست که میگفت: پسر جان؛ آیا صدمهای برایت رسیده!؟». در این مسابقه نیز ایرج میرزا از دیگر شاعران بهتر سرود و قطعۀ «قلبِ مادر» وی چندان شهرت یافت که در صفحات گرامافون ضبط شد و جزء شاهکارهای ادبی در آمد و هنوز هم در غالب جشنهای فرهنگی و تربیتی که در دبیرستانها و دبستانها منعقد میشود، یکی از مهیجترین و جالب توجهترین قسمتهای آن این قطعه است که معمولا بهصورت «دکلاماسیون» خوانده میشود. [ 1 ] |
امشب انگار، دگر زندگی ام باور نیست / کس به جز غصه در این خانه مرا یاور نیست |
حکایت سپیده مادر، تو رفیع ترین داستان حیات منی. تو به من درس زندگی آموختی. تو چون پروانه سوختی و چون شمع گداختی و مهربانانه با سختی های من ساختی. مادر، ستاره ها نمایی از نگاه توست و مهتاب پرتوی از عطوفتت، و سپیده حکایتی از صداقتت . قلم از نگارش شُکوه تو ناتوان است و هزاران شعردر ستایش مدح تو اندک. مادر، اگر نمی توانم کوشش هایت را ارج نهم و محبت هایت را سپاس گزارم، پوزش بی کرانم را همراه با دسته گلی از هزاران تبریک، بپذیر. فروغ تو تا انتهای زمان جاوید باد |
تقدیم به دو عشق پاک زندگی ام:پدر و مادرم
تقدیم به دو عشق پاک زندگی ام:پدر و مادرم سوگند به شبنم هایی که پیش از بیدار شدن خورشید به دنیا می آیند و به گلهایی که خوشبوتر از همه خاطره های زمین هستند. |
« باران عشق »
« باران عشق »
|
تو راز آفرینش ، تو پرتو خدائی تو قحطی محبت تو یار باوفائی تو از دیار عشقی تو مالک بهشتی تو این همه دوروئی تو پاک ترین سرشتی تو آیه نجابت تو سوره امیدی تو روح سبز عشق و به جان من دمیدی تو پادشاه خوبان ، تو مهر بی زوالی تو روزای شکستن شکوفه بهاری گرمی قلب پاکم ، نثار عشق نابت روشنی و می بینم تو چشمون سیاهت وقتی واسم می خندی دنیا با من می خنده شور و نشاط و شادی راه غم و می بنده |
|
اکنون ساعت 05:42 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)