![]() |
شکرانه را که چشم تو روی بتان ندید
ما را به عفو و لطف خداوندگار بخش |
شراب خورده و خوی کرده میروی به چمن
که آب روی تو آتش در ارغوان انداخت. |
ترسم که اشک بر غم ما پرده در شود
وین راز سر بهمر بعالم سمر شود |
در خرابات طریقت ما به هم منزل شویم کاین چنین رفته است در عهد ازل تقدیر ما عقل اگر داند که دل دربند زلفش چون خوش است عاقلان دیوانه گردند از پی زنجیر ما |
ای کبک خوشخرام کجا میروی بایست
غره مشو که گربه ی زاهد نما نماز کرد |
دوش میآمد و رخساره برافروخته بود تا کجا باز دل غمزدهای سوخته بود رسم عاشق کشی و شیوه شهرآشوبی جامه ای بود که بر قامت او دوخته بود |
|
یوسف گمگشته بازآید به کنعان غم مخور کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور ای دل غمدیده حالت به شود دل بد مکن وین سر شوریده بازآید به سامان غم مخور |
|
یا رب آن شاهوش ماه رخ زهره جبین دُرّ یکتای که و گوهر یک دانه کیست گفتم آه از دل دیوانه حافظ بی تو زیر لب خنده زنان گفت که دیوانه کیست |
اکنون ساعت 05:25 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)