![]() |
شمع سحرگهی اگر لاف زعارض توزد
خصم زبان درازشد خنجر آبدار کو |
دوستی با هرکه کردم خصم مادرزاد شد آشیان هرجا گزیدم خانه صیاد شد |
ارغوان جام عقیقی به سمن خواهد داد
چشم نرگس به شقایق نگران خواهد شد |
جام می و خون دل هریک به کسی دادند
در دایره قسمت اوضاع چنین باشد |
من ز مسجد به خرابات نه خود افتادم اینم از عهد ازل حاصل فرجام افتاد چه کند کز پی دوران نرود چون پرگار هر که در دایره گردش ایام افتاد |
پیرانه سرم عشق جوانی به سر افتاد |
زان به چشم من درآیی هر زمان کز صفا آب روانی ساقیا از می عشق ار چه سرمستی ، مکن با حریفان سرگرانی ساقیا |
ز گریه مردم چشمم نشسته در خون است |
امشب ز غمت میان خون خواهم خفت وز بستر عافیت برون خواهم خفت باور نکنی خیال خود را بفرست تا در نگرد که بی تو چون خواهم خفت |
|
اکنون ساعت 08:25 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)