![]() |
شاید
شاید روزی سرخی شقایق فرداها شویم یا نقش و نگار پر پروانه ی دوران ها شاید قاصدکی رقصان شویم بازیچه ی دست کودکان کودکهای خود شویم شاید نمی دانم قلبم گواهی می دهد گردونه می گردد |
شعر
تلاطم واژه ها موج در موج شعر می شود در ساحل خیال زمانیکه شاعر آرام دریا را می نگرد |
عبور
خوشه های خاطره معلق بر دیوار عمر مرا به کوچه های کودکی می خوانند تا از ردیف اقاقی ها عبوری دوباره کنم |
|
|
عشق
به ناگهان می آید عشق را می گویم بسان بهمنی غلتان و صاعقه ای رخشان می آید با هزاران لهجه تا هم آواز قناری شود و در آینه ای به وسعت ملکوت سیمای ازلی خود را بنگرد |
غروب
روز به پایان می رود با دغدغه های بی نام در نارنجی هر غروب و باز سفره ی ماه تکه ای نان و امید و لحافی بر سر تا فردای دگر |
فراتر
وقتی که واژه فقط واژه است باید پی چیزی فراتر بود در توضیح حیات آنجا که نابینایی آهسته می پرسد زیبایی چیست؟ |
فرداها
آنجا که زنگهای خوشبختی خاموش می شود در واژگونی بخت بر آنم تا به رقص برخیزم بر ویرانه های خیال و کودکانه گوش به زنگوله ی فرداها بسپارم |
لحظه ها
زمان را کاسه ای نیست تا که لبریز شود فضیلتی رونده دارد بسان آب و صراحت مکرری بسان سال اما لحظه هایی به وسعت نامریی یک خاطره باز می گرداند آب را به سرچشمه و می برد دل را به کهن سردابه ها تا نوازش دهد خاطرات بودنی قدیم را |
| اکنون ساعت 12:59 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)