![]() |
7-مراقبت و حمایت کنید. |
روزي از عشق خودم را حلق آويز مي كنم و آخرين آرزوي من اين است در روي طناب اسم تو را حك كنم تا حداقل در مرگم فكر كنم هميشه در كنارت خواهم بود
|
8-بخندید. |
9- اجازه بدهید آنرا به قدرت بالاتر بسپاریم. |
10-راهی سالم برای ارتباط پیدا کنید. |
غرغر کردن ممنوع!
اکثر ما، افرادی که مدام از زمین و زمان شکایت می کنند را دیده ایم. شکایت کردن و غر زدن یک رفتار منفی است که بیش از همه خود شخص را آزار می دهد. هرچه بیشتر از اوضاع اطراف شکایت کنید ، در واقع انرژی بیشتری برای جذب آنچه که در مورد آن غر می زدید ، در شما ایجاد می شود. |
تا به حال فکر کردهاید که در ۳۶۵ روز سال شما یا همسرتان چند بار از سرکار به خانه بر میگردد؟ آیا هرگز برای اینکه این اتفاق به اتفاقی خوشایند تبدیل شود کاری کردهاید؟ اگر این کار را نکردهاید، بد نیست از این به بعد فکری بکنید:اید، بد نیست از این به بعد فکری بکنید: ... |
http://www.gtalk.ir/images/icons/%283%29.gif کدام عادات زنانه ، مردان را ناراحت می کند ! |
در روابط قبل از ازدواج، افراد مجرد را میتوان بطور کلی در دو دسته قرار داد.یک دسته افرادی هستندکه روی شخص بخصوصی |
((بخشیدن گناه را شعار خود گردان! و به نیكویى ها به طور معروف فرمان ده ! و از نادانان روى بگردان)) |
|
http://www.gtalk.ir/images/icons/%2841%29.gif وقتي...... |
زبان عشق — تکنیک بیان تصویری |
عشق از دیدگاه حافظ حافظ درباره عشق الهی که موضوع غزلهای عرفانی اوست، صحبت می کند. در مورد عشق انسانی هم وقتی از معشوقان جسمانی و مادی صحبت می کند، خاطر نشان می کند که عشق وی همچون امری است که به یک سابقه ازلی ارتباط دارد. در غزلهای عرفانی حافظ، عشق مجازی همچون پرده ای به نظر می آید که عشق الهی در ورای آن پنهان است. درد عشقی کشیده ام که مپرس / زهر هجری کشیده ام که مپرس گشته ام در جهان و آخر کار / دلبری برگزیده ام که مپر |
مرسی ابریشم جان نوشته هات خیلی زیبا و مفید بودند:53:{پپوله}
|
انسان وقتی که عاشق است با فریفتن خود آغاز و با فریفتن دیگران تمام می کند این همان چیزیست که دنیا به آن عشق و عاشقی میگوید
اسکار وایلر |
شاگردی از استادش پرسيد: عشق چيست؟ |
http://www.gtalk.ir/images/icons/%2833%29.gif قدرت باور نکردنی عشق! |
قصه ی عشق |
http://www.gtalk.ir/images/icons/%28239%29.gif براحتی زندگی شاد و موفقی داشته باشیم ( چند راه حال کوتاه و مفید) |
عشق مادر به فرزند
مادر من فقط یك چشم داشت. من از اون متنفر بودم ... اون همیشه مایه خجالت من بود
اون برای امرار معاش خانواده برای معلم ها و بچه مدرسه ای ها غذا می پخت یك روز اون اومده بود دم در مدرسه كه به من سلام كنه و منو با خود به خونه ببره خیلی خجالت كشیدم. آخه اون چطور تونست این كار رو بامن بكنه ؟ به روی خودم نیاوردم، فقط با تنفر بهش یه نگاه كردم و فورا از اونجا دور شدم روز بعد یكی از همكلاسی ها منو مسخره كرد و گفت، هووو، مامان تو فقط یك چشم داره! فقط دلم میخواست یك جوری خودم رو گم و گور كنم. كاش زمین دهن وا میكرد و منو ، كاش مادرم یه جوری گم و گور میشد روز بعد بهش گفتم، اگه واقعا میخوای منو شاد و خوشحال كنی چرا نمی میری ؟!!! اون هیچ جوابی نداد.... حتی یك لحظه هم راجع به حرفی كه زدم فكر نكردم، چون خیلی عصبانی بودم. احساسات اون برای من هیچ اهمیتی نداشت دلم میخواست از اون خونه برم و دیگه هیچ كاری با اون نداشته باشم سخت درس خوندم و موفق شدم برای ادامه تحصیل به سنگاپور برم اونجا ازدواج كردم، واسه خودم خونه خریدم، زن و بچه و زندگی از زندگی، بچه ها و آسایشی كه داشتم خوشحال بودم تا اینكه یه روز مادرم اومد به دیدن من اون سالها منو ندیده بود و همینطور نوه هاشو وقتی ایستاده بود دم در، بچه ها به اون خندیدند و من سرش داد كشیدم كه چرا خودش رو دعوت كرده كه بیاد اینجا اونم بی خبر سرش داد زدم، چطور جرات كردی بیای به خونه من و بچه ها رو بترسونی؟! گم شو از اینجا! همین حالا اون به آرامی جواب داد، اوه خیلی معذرت میخوام. مثل اینكه آدرس رو عوضی اومدم، و بعد فورا رفت و از نظر ناپدید شد یك روز، یك دعوت نامه اومد در خونه من در سنگاپور برای شركت در جشن تجدید دیدار دانش آموزان مدرسه ولی من به همسرم به دروغ گفتم كه به یك سفر كاری میرم بعد از مراسم، رفتم به اون كلبه قدیمی خودمون البته فقط از روی كنجكاوی همسایه ها گفتن كه اون مرده ولی من حتی یك قطره اشك هم نریختم اونا یك نامه به من دادند كه اون ازشون خواسته بود كه به من بدن ای عزیزترین پسر من، من همیشه به فكر تو بوده ام. منو ببخش كه به خونت تو سنگاپور اومدم و بچه ها تو ترسوندم خیلی خوشحال شدم وقتی شنیدم داری میای اینجا ولی من ممكنه كه نتونم از جام بلند شم كه بیام تو رو ببینم وقتی داشتی بزرگ میشدی از اینكه دائم باعث خجالت تو شدم خیلی متاسفم آخه میدونی ... وقتی تو خیلی كوچیك بودی، تو یه تصادف، یك چشمت رو از دست دادی به عنوان یك مادر، نمی تونستم تحمل كنم و ببینم كه تو داری بزرگ میشی با یك چشم بنابراین چشم خودم رو دادم به تو برای من اقتخار بود كه پسرم میتونست با اون چشم به جای من دنیای جدید رو بطور كامل ببینه با همه عشق و علاقه من به تو مادرت |
عشق
پیرمردی صبح زود از خانه اش خارج شد. در راه با یک ماشین تصادف کرد و آسیب
دید.عابرانی که رد می شدند به سرعت او را به اولین درمانگاه رساندند. پرستاران ابتدا زخمهای پیرمرد را پانسمان کردند. سپس به او گفتند: «باید ازت عکسبرداری بشه تا جائی از بدنت آسیب و شکستگی ندیده باشه.» پیرمرد غمگین شد، گفت عجله دارد و نیازی به عکسبرداری نیست. پرستاران از او دلیل عجله اش را پرسیدند. زنم در خانه سالمندان است. هر صبح آنجا می روم و صبحانه را با او می خورم. نمی خواهم دیر شود! پرستاری به او گفت: خودمان به او خبر می دهیم. پیرمرد با اندوه گفت: خیلی متأسفم. او آلزایمر دارد. چیزی را متوجه نخواهد شد! حتی مرا هم نمی شناسد! پرستار با حیرت گفت: وقتی که نمی داند شما چه کسی هستید، چرا هر روز صبح برای صرف صبحانه پیش او می روید؟ پیرمرد با صدایی گرفته ، به آرامی گفت: اما من که می دانم او چه کسی است...! |
مرد مسنی به همراه پسر ٢۵ سالهاش در قطار نشسته بود. در حالی که
مسافران در صندلیهای خود نشسته بودند، قطار شروع به حرکت کرد. به محض شروع حرکت قطار پسر ٢۵ ساله که کنار پنجره نشسته بود پر از شور و هیجان شد. دستش را از پنجره بیرون برد و در حالی که هوای در حال حرکت را با لذت لمس میکرد فریاد زد: پدر نگاه کن درختها حرکت میکنن. مرد مسن با لبخندی هیجان پسرش را تحسین کرد. کنار مرد جوان، زوج جوانی نشسته بودند که حرفهای پدر و پسر را میشنیدند و از پسر جوان که مانند یک کودک ۵ ساله رفتار میکرد، متعجب شده بودند. ناگهان جوان دوباره با هیجان فریاد زد: پدر نگاه کن دریاچه، حیوانات و ابرها با قطار حرکت میکنند. زوج جوان پسر را با دلسوزی نگاه میکردند. باران شروع شد چند قطره روی دست مرد جوان چکید. او با لذت آن را لمس کرد و چشمهایش را بست و دوباره فریاد زد: پدر نگاه کن باران میبارد، آب روی من چکید. زوج جوان دیگر طاقت نیاورند و از مرد مسن پرسیدند: چرا شما برای مداوای پسرتان پزشک مراجعه نمیکنید؟ مرد مسن گفت: ما همین الان از بیمارستان بر میگردیم. امروز پسر من برای اولین بار در زندگی میتواند ببیند !!! |
نامه اي به خدا
نامه ای به خدا
یك روز كارمند پستی كه به نامه هایی كه آدرس نامعلوم دارند رسیدگی می كرد متوجه نامهای شد كه روی پاكت آن با خطی لرزان نوشته شده بود نامه ای به خدا ! با خودش فكر كرد بهتر است نامه را باز كرده و بخواند...در نامه این طور نوشته شده بود : خدای عزیزم بیوه زنی 83 ساله هستم كه زندگیام با حقوق نا چیز باز نشستگی می گذرد. دیروز یك نفر كیف مرا كه 100دلار در آن بود دزدید. این تمام پولی بود كه تا پایان ماه باید خرج می كردم. یكشنبه هفته دیگر عید است و من دو نفر از دوستانم را برای شام دعوت كرده ام. اما بدون آن پول چیزی نمی توانم بخرم. هیچ كس را هم ندارم تا از او پول قرض بگیرم. تو ای خدای مهربان تنها امید من هستی به من كمك كن ... كارمند اداره پست خیلی تحت تاثیر قرار گرفت و نامه را به سایر همكارانش نشان داد. نتیجه این شد كه همه آنها جیب خود را جستجو كردند و هر كدام چند دلاری روی میز گذاشتند. در پایان 96 دلار جمع شد و برای پیرزن فرستادند ... همه كارمندان اداره پست از اینكه توانسته بودند كار خوبی انجام دهند خوشحال بودند. عید به پایان رسید و چند روزی از این ماجرا گذشت. تا این كه نامه دیگری از آن پیرزن به اداره پست رسیدكه روی آن نوشته شده بود: نامه ای به خدا ! همه كارمندان جمع شدند تا نامه را باز كرده و بخوانند. مضمون نامه چنین بود: خدای عزیزم. چگونه می توانم از كاری كه برایم انجام دادی تشكر كنم . با لطف تو توانستم شامی عالی برای دوستانم مهیا كرده و روز خوبی را با هم بگذرانیم. من به آنها گفتم كه چه هدیه خوبی برایم فرستادی ... البته چهار دلار آن كم بود كه مطمئنم كارمندان بی شرف اداره پست آن را برداشته اند ...!!! |
http://www.gtalk.ir/images/icons/%2833%29.gif خصوصیات زن متولد فروردین برای ازدواج |
http://www.gtalk.ir/images/icons/%2833%29.gif خصوصیات مرد متولد اردیبهشت برای ازدواج |
http://www.gtalk.ir/images/icons/%2833%29.gif خصوصیات مرد متولد خرداد برای ازدواج |
خصوصیات زن متولد خرداد برای ازدواج |
مرد متولد تیر، نماد: سرطان |
زن متولد تیر، نماد: سرطان |
خصوصیات مرد متولد مرداد برای ازدواج مرد متولد مرداد، نماد: اسد |
خصوصیات زن متولد مرداد برای ازدواج |
خصوصیات مرد متولد شهریور برای ازدواج |
خصوصیات زن متولد شهریور برای ازدواج |
خصوصیات مرد متولد مهر برای ازدواج |
خصوصیات زن متولد مهر برای ازدواج |
خصوصیات زن متولد آبان برای ازدواج |
خصوصیات مرد متولد آذر برای ازدواج |
خصوصیات زن متولد آذر برای ازدواج |
خصوصیات مرد متولد دی برای ازدواج |
اکنون ساعت 06:05 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)