پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   شعر (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=55)
-   -   مشاعره سنتی (http://p30city.net/showthread.php?t=807)

kalantar48 04-09-2008 05:55 AM

نقل قول:

نوشته اصلی توسط VAHID (پست 11629)
مجنون شده ام . از بهر خدا
زان زلف خوشت يك سلسله كن

نیمه نانی گر خورد مرد خدا
بذل درویشان کند نیم دگر
ملک اقلیمی بگیرد پادشاه
همچنان در بند اقلیمی دگر


امیر عباس انصاری 04-09-2008 07:43 PM

مشاعره ...
 
نقل قول:

نوشته اصلی توسط kalantar48 (پست 11689)
نیمه نانی گر خورد مرد خدا
بذل درویشان کند نیم دگر
ملک اقلیمی بگیرد پادشاه
همچنان در بند اقلیمی دگر


روزی ز سر سنگ عقابی به هوا خواست
واندر طلب طعمه پرو بال بياراست
بر راستی بال نظر كرد و چنين گفت
امروز همه روی زمين زير پر ماست


kalantar48 04-10-2008 03:27 AM

تا مدرسه و مناره ویران نشود
اسباب قلندری بسامان نشود
تا ایمان کفر و کفر ایمان نشود
یک بندهء حق به حق مسلمان نشود


SonBol 04-10-2008 09:29 AM

دلم خواهد که با جام و صبوحی
کنم مفتوح باب گفتگویی
همه حتی به شب هم می شناسند
نشان هر دل بی آبرویی

امیر عباس انصاری 04-10-2008 01:28 PM

مشاعره ...
 
نقل قول:

نوشته اصلی توسط SonBol 2561 (پست 11990)
دلم خواهد که با جام و صبوحی
کنم مفتوح باب گفتگویی
همه حتی به شب هم می شناسند
نشان هر دل بی آبرویی

یا رب سببی ساز که یارم به سلامت
بازآید و برهاندم از بند ملامت
خاک ره آن یار سفرکرده بیارید
تا چشم جهان بین کنمش جای اقامت

kalantar48 04-12-2008 04:31 AM

تا در ره پيری به چه آيين روی ای دل باری به غلط صرف شد ايام شباب

VAHID 04-14-2008 12:24 PM

بي تو اگر به سر شدي
زير جهان زبر شدي
باغ ارم صغر شدي
بي تو به سر نمي شود

عاشق 04-14-2008 01:04 PM

داری خبر که شب همه شب دور از آن نگاه
مانند شمع سوختم و اشک ریختم
ای روشنان عالم بالا ، ستاره ها
رحمی به حال عاشق خونین جگر کنید

امیر عباس انصاری 04-14-2008 01:35 PM

مشاعره ...
 
نقل قول:

نوشته اصلی توسط تنها (پست 13456)
داری خبر که شب همه شب دور از آن نگاه
مانند شمع سوختم و اشک ریختم
ای روشنان عالم بالا ، ستاره ها
رحمی به حال عاشق خونین جگر کنید

بذارین ببینم میشه یا ریتم شعر خودتون پاسخ داد و مشاعره کرد؟:rolleyes:
د
دارم خبر که همه شب تا به صبحگاه
مانند شمع سوخته و اشک ریخته ای
ای عاشق نژند و نزار دگر مباش غمین
زیرا هنوز جلوه رخ معشوق ندیده ای

خوب اگرهم زیادخوب نشد شرمنده...:o فی البداهه اونم جواب دادنی خیلی سخته.:2:
ارادتمند... امیر عباس... بچه تهرانپارس!!:53::53:

عاشق 04-14-2008 01:47 PM

یاد منت نشسته بر ابر پریده رنگ
با خویشتن به خلوت دل می کنی ستیز

امیر عباس انصاری 04-14-2008 01:57 PM

مشاعره ...
 
نقل قول:

نوشته اصلی توسط تنها (پست 13467)
یاد منت نشسته بر ابر پریده رنگ
با خویشتن به خلوت دل می کنی ستیز

ز کوی یار می آید نسیم باد نو روزی
از این باد ار مدد خواهی چراغ دل بر افروزی

عاشق 04-14-2008 02:13 PM

یکدم کنار دوست نشستن گناه نیست
بنشین مرو حکایت وقت دگر مگو
شاید نماند فرصت دیدار دیگری
آخر تو نیز با منت از عشق گفتگوست

kalantar48 04-15-2008 04:44 AM

تا فضل و عقل بينی بی‌معرفت نشينی
يک نکته‌ات بگويم خود را مبين که رستی


عاشق 04-15-2008 10:51 AM

یک کلبه ی خراب و کمی پنجره
یک ذره آفتاب و کمی پنجره
ای کاش جای این همه دیوار و سنگ
آیینه بود و آب و کمی پنجره

kalantar48 04-16-2008 06:03 AM

هنگام سپیده دم خروس سحری
دانی که چرا همی کند نوحه گری؟
یعنی که نمودند در آیینه ی صبح
کز عمر شبی گذشت و تو بی خبری


عاشق 04-16-2008 08:53 AM

یوسف من مکن گله از غم و درد بی کسی
قافله پشت قافله بر سر چاه می رسد
ای به عزیزی آشنا
بیم چه داری از بلا
هر که نترسد از خطر
زود به جاه می رسد


kalantar48 04-17-2008 05:45 AM

دی کوزه ‌گری بديدم اندر بازار
بر پاره گِلی لگد همی زد بسيار
و آن گِل بزبان حال با او می‌گفت
من همچو تو بوده‌ام مرا نيکودار


NeGin 04-17-2008 11:31 PM

رندان سلامت می​کنند جان را غلامت می​کنند
مستی ز جامت می​کنند مستان سلامت می​کنند

کارگر سایت 04-18-2008 12:33 AM

دوست گر با ما بسازد دولتی باشد عظیم
ور نسازد می‌بباید ساختن با خوی دوست

گر قبولم می‌کند مملوک خود می‌پرورد
ور براند پنجه نتوان کرد با بازوی دوست

هر که را خاطر به روی دوست رغبت می‌کند
بس پریشانی بباید بردنش چون موی دوست

دیگران را عید اگر فرداست ما را این دمست
روزه داران ماه نو بینند و ما ابروی دوست

kalantar48 04-18-2008 06:58 AM

تا راه قلندری نپويی نشود
رخساره بخون دل نشويی نشود
سودا چه پزی تا که چو دلسوختگان
آزاد به ترک خود نگويی نشود


امیر عباس انصاری 04-18-2008 08:12 AM

مشاعره ...
 
نقل قول:

نوشته اصلی توسط kalantar48 (پست 13846)
تا راه قلندری نپويی نشود
رخساره بخون دل نشويی نشود
سودا چه پزی تا که چو دلسوختگان
آزاد به ترک خود نگويی نشود


دانی که چنگ و عود چه تقریر میکنند
پنهان خورید باده که تعزیر میکنند
قومی به جد و جهد نهادند وصل دوست
قومی دگر حواله به تقدیر میکنند

kalantar48 04-19-2008 07:15 AM

در اين مقام مجازی بجز پياله مگير
در اين سراچه بازيچه غير عشق مباز


SonBol 04-19-2008 10:55 AM

زرد روی و خون جگر گردیده ام
تیره روز و در به در گردیده ام....

عاشق 04-19-2008 01:01 PM

ماه چمنی جانا چون یاسمنی جانا
سیمینه تنی جانا در پیش سمن بنشین

امیر عباس انصاری 04-19-2008 07:27 PM

مشاعره ...
 
نقل قول:

نوشته اصلی توسط تنها (پست 13997)
ماه چمنی جانا چون یاسمنی جانا
سیمینه تنی جانا در پیش سمن بنشین

نردیست جهان که بردنش باختنی ست
نراده آن به نقش کم ساختنی ست
دنیا به مثل چو کعبیتن نرد است

که برداشتنش از برای انداختنی ست


SonBol 04-19-2008 10:43 PM

تا نشدی خسته و بیمار و پیر
خیز و برو دست ز افتاده گیر

امیر عباس انصاری 04-20-2008 12:28 AM

نقل قول:

نوشته اصلی توسط SonBol 2561 (پست 14001)
تا نشدی خسته و بیمار و پیر
خیز و برو دست ز افتاده گیر

روزی تو خواهی آمد از كوچه های باران
تا از دلـــــــم بشویی غمهای روزگـــــاران
:53::53::53::53:
تو روح سبز گلـــزار گل شاداب بی خـــار
مرا از پا فكنـــــــده شكســـــتنهای بسیار
:53::53::53::53:

kalantar48 04-20-2008 06:09 AM

رقص بر شعر تر و ناله نی خوش باشد
خاصه رقصی که در آن دست نگاری گيرند


NeGin 04-20-2008 11:04 AM

در دل و جان خانه کردی عاقبت
هر دو را دیوانه کردی عاقبت

آمدی کآتش در این عالم زنی
وانگشتی تا نکردی عاقبت

عاشق 04-20-2008 02:37 PM

تو مگه قلب منی که صدای نفسات هر جا هستم با منه ؟
تو مگه عمر منی که دم و بازدمم تو رو فریاد میزنه ؟
فقط تو رو داره فرياد ميزنه

kalantar48 04-21-2008 05:38 AM

همی گویم و گفته ام بارها
بود کیش من مهر دلدارها
پرستش به مستیست در کیش مهر
برونند زین حلقه هشیار ها


SonBol 04-21-2008 06:54 AM

اشکی نمانده تا به محفل دل همرهی کند
دل مرده را چه جای نشستی به محفل است

kalantar48 04-21-2008 07:06 AM

ترسم که روز حشر عنان بر عنان رود
تسبيح شيخ و خرقه رند شرابخوار

SonBol 04-21-2008 07:19 AM

رفیق من سنگ صبور غمهام
به دیدنم بیا که خیلی تنهام

kalantar48 04-21-2008 07:37 AM

مائيم و می و مطرب و اين کنج خراب
جان و دل و جام و جامه در رهن شراب
فارغ ز امید رحمت و بيم عذاب
آزاد ز خاک و باد و از آتش و آب


SonBol 04-21-2008 08:05 AM

بوی بد گیری ز بعد مردنت
واجب است در خاک پنهان کردنت
میکنی با دیده ی خود بین نظر
خود پرستی میکنی ای بی خبر

NeGin 04-21-2008 08:18 AM

راه دهید یار را آن مه ده چهار را
کز رخ نوربخش او نور نثار می​رسد

SonBol 04-21-2008 03:45 PM

در ضرب تو ناله ها بر آید از دل
تقسیم تو شد مهر دل شیدایم

kalantar48 04-22-2008 03:03 AM

مرا که نام شراب از کتاب میشستم
زمانه کاتب دکان می فروشان کرد


عاشق 04-22-2008 08:07 AM

دیشب کلام نقره ی نازت عجیب بود
با من که آشنای تو بودم ، غریب بود
بود و میهمان و تو و ماه و آسمان
زیبا خیال می کنم او یک رقیب بود



اکنون ساعت 01:36 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)